بخشی از مقاله
چکیده
منبع اصلی بسیاری از اشخاص که به هر دلیل نیاز با ارزیابی و نهایتا تصمیم گیری اقتصادی در مورد یک شرکت دارند، صورتهای مالی سالانه شرکت میباشد. در میان اطلاعات گزارش شده در صورتهای مالی شرکتها سود حسابداری، سود عملیاتی و بازده سهام از جمله اطلاعات با ارزش و مهم هستند که در عملکرد مالی و تولیدی واحد اقتصادی نقش اساسی ایفا میکنند. بیشتر استفاده کنندگان از گزارشهای مالی برای تامین اهداف مختلف، از جمله تصمیم گیری در مسائل مالی و اقتصادی نیازمند این اطلاعات می باشند. بدیهی است تجزیه و تحلیل و استفاده از اطلاعات مندرج در صورتهای مالی نیز همانند سایر علوم و متون نیازمند ابزارهای خاص خود و همچنین تبحر اشخاص استفاده کننده از اطلاعات و صورتهای مالی میباشد. در میان استفاده کنندگان و تجزیه و تحلیل کنندگان اطلاعات به طور حتم کسی گوی سبقت را از دیگران می رباید که به ارتباط منطقی، منسجم و در عین حال نامرئی موجود بین این اطلاعات توجه داشته باشد. تحقیق حاضر به دنبال کشف نوع، میزان و چگونگی ارتباط بین سود حسابداری و بازده سهام و همچنین سود عملیاتی و بازده سهام است. برای بررسی این دو ارتباط، پس از استخراج داده ها که به کمک صورتهای مالی حسابرسی شده شرکتهای مورد تحقیق و همچنین مدل تحقیق صورت گرفت، با استفاده از آزمونهای همبستگی گشتاوری پیرسون و تحلیل واریانس فرضیه تحقیق در سطح اطمینان %95 و سطح خطای %5 هر یک از فرضیه های تحقیق به طور جداگانه مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج حاصل از آزمون یاد شده حاکی از آن است، که دلایل کافی برای وجود رابطه معنی دار بین متغیر مستقل (سود حسابداری و سود عملیاتی) و متغیر وابسته (بازده سهام) در هیچ یک از فرضیه های تحقیق وجود ندارد.
واژگان کلیدی: سود حسابداری، سود عملیاتی، بازده سهام، بورس اوراق بهادار، صنعت بانکداری
مقدمه
سود حسابداری، سود عملیاتی و بازده سهام در واحدهای اقتصادی ازجمله اطلاعات با ارزش درعملکرد مالی و تولیدی است که بیشتر استفاده کنندگان گزارشات مالی برای تامین اهداف مختلف به آن نیاز دارند. گروه های عمده استفاده کننده از سود و بازده سهام عبارتنداز: سهامدارن، وام دهندگان، کارکنان، مدیران و دولت که اینها عرضه کننده سرمایه،کار و تسهیلات به شرکت ها می باشند. بطور کلی استفاده کنندگان اطلاعات مالی به کسانی اطلاق می گردد که انتظار میرود در مورد اطلاعات مالی گزارش شده قضاوت یا بر مبنای آن تصمیماتی اتخاذ کنند.
امروزه در بسیاری از کشور های توسعه یافته اقتصادی از ترازنامه، صورت سود و زیان، ،سود و زیان جامع و صورت جریان موجوه نقده به عنوان صورت های مالی اساسی جهت گزاش گری اطلاعات مالی و تصمیم گیری استفاده سرشاری می شود. هدف اساسی و نهایی هر طرح سرمایه گذاری از دیدگاه اقتصادی، افزایش هرچه بیشتر ثروت سهامداران می باشد و همچنین انعکاس درآمد در سطح واحد اقتصادی و صورتهای مالی چیزی جز سود حسابداری نیست.
این تحقیق درصدد آن است که موضوع بررسی ارتباط بین سود حسابداری با بازده سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار و همچنین بررسی ارتباط بین سود عملیاتی با بازده سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار را در جهت تصمیم گیری اقتصادی استفاده کنندگان درون و برون سازمانی صورتهای مالی مورد بررسی و مطالعه قرار دهد.
امید است که نتایج این تحقیق بتواند به عنوان راهنمایی برای تصمیم گیری عملی سرمایه گذاران و سایر استفاده کنندگان و راه گشایی برای تحقیقات آتی آنها قرار گیرد.
بیان مسئله
امروزه موضوع سنجش بازده و تصمیم گیری های سرمایه گذاری از جمله موضوعات با اهمیت در فرآیندهای مدیریت مالی می باشد، بطوری که سرمایه گذاران نیاز به اطلاعاتی جهت سرمایه گذاری در خرید سهام دارند که این اطلاعات عمدتا از طریق شرکتها در قالب صورتهای مالی گزارش می گردند. سنجش رابطه بین بازده سهام براساس اطلاعاتی که در اختیار سرمایه گذاران قرار دارد با سود گزارش شده توسط شرکتها و واحدهای اقتصادی از جمله مسائل قابل تأمل درتصمیم گیریهای مالی است. دستیابی به شواهد جهت حصول اطمینان از وجود ارتباط بین بازده سهام و سود به منظور ارائه پاسخ مناسب به سوالات تحقیق ازجمله اهداف تحقیق حاضر میباشد. هم چنین این تحقیق در پی پاسخ به این سوال است که آیا بین بازده سهام وسود حسابداری ارتباط معناداری وجود دارد یا خیر؟ و به عنوان یک هدف فرعی از تحقیق حاضر، آیا بین بازده سهام و سود عملیاتی ارتباط معنی داری وجود دارد یا خیر؟
اهمیت تحقیق
تحقیق حاضر برای شرکتها و صنعت مورد تحقیق در دوره تحقیق حاضر، اولین بار است که انجام می شود، لذا انتظار می رود که نتایج حاصل از آن در تصمیم گیری استفاده کنندگان و دست اندرکاران مالی مؤثر افتد و موجبات تداوم فعالیت آنها را فراهم آورد. در ضمن، تعدادی از اساسی ترین مفروضات تئوریک یعنی بازده سهام و قیمت سهام و همچنین سود حسابداری و سود عملیاتی بصورت واقعی و با توجه به شرایط جامعه مورد آزمون قرار گرفته است.
بی تردید بازار سرمایه ایران و بورس اوراق بهادار نیازمند انجام چنین تحقیقاتی میباشد تا موجبات گسترش یافتهها و رویههای جدید علمی را در میان تحلیلگران بازار ایجاد نماید. بنابراین محقق امیدوار است که تحقیق حاضر از لحاظ مراجعه مدیران مالی، سرمایه گذاران و صاحبنظران این رشته و همچنین دانشجویان رشته حسابداری و مدیریت مالی مفید واقع شود و زمینه پژوهشهای بیشتر و کاملتری را فراهم نماید.
پیشینه پژوهش
محقق با بررسی تحقیقات قبلی و مجموعه مبانی نظری که از طرف پژوهشگران و صاحبنظران بحث بازده و سود بعمل آمده، مجموعه مفروضات نظری زیر را شناسایی کرده که مؤید اثرگذاری بازده در فرآیند تصمیم گیری مرتبط با سرمایه گذاری در اوراق بهادار می باشد. این مجموعه مطالب شواهد لازم برای تدوین فرضیه ها را بدست داده است، از جمله:
-1 در سال » 1997اریک لیلوان چو« به مطالعه تاثیر متغیرهای بنیادی صورتهای مالی (درآمد، سود سهام و جریانات وجوه نقد) بر بازده سهام در بازار سهام تایوان پرداخت. در این تحقیق لیلوان تاثیر هریک از متغیر های درآمد، سود سهام و جریانات وجوه نقد را بر بازده سهام به طور مجزا مورد مطالعه قرار داد و نتایج بدست آمده را با نتایج حاصل از تحقیقات مشابه در بازار سهام ایالات متحده مقایسه نمود. نتایج تحقیق نشان داد متغیر درآمد اطلاعات کلیدی برای استفاده کنندگان از صورتهای مالی فراهم میآورد. همچنین تحقیق یاد شده نشان داد، بر خلاف نتایج تحقیقات در مورد بازار سهام ایالات متحده، سود عملیاتی و سود غیر عملیاتی ارتباط مستقیمی با بازده سهام دارند. همچنین مشخص گردید بر
خلاف نتایج تحقیقات در ایالات متحده، بازده سهام در بازار سهام تایوان به شدت با سود تقسیمی هر سهم در ارتباط است. تحقیق لیلوان همچنین حاکی از وجود ارتباط مستقیم میان بازده سهام و جریانات نقد حاصل از فعالیتهای عملیاتی و تامین مالی است. لیلوان دلایل تفاوتهای مشخص شده در تحقیق خود را تفاوت در مشخصات بازارها همچون تفاوت در نرخ مالیات و متفاوت بودن نظر مدیران شرکتها در مورد کسب سودهای غیر عملیاتی عنوان نموده است. (لیلوان چو، 1997، 182، (Review Of Quantitative Finance And Accounting
-2 در سال 1977 بیور،کلارک و رایت به مطالعه ارتباط بین بازده غیرسیستماتیک (غیر منتظره) اوراق بهادار و بزرگی خطاهای پیش بینی سود حسابداری، پرداختند. در این مقاله این فرضیه مورد بررسی قرار گرفته است که بین بازده های غیر سیستماتیک و بزرگی خطای پیش بینی همبستگی اولیه مثبتی وجود دارد. آنها برای نشان دادن نقطه نظر خود به مطالعه ارتباط سود سهام و سود حسابداری و ارتباط سود حسابداری و سود سهام میان دوره ای پرداختند. آنها به این نتیجه رسیدند که اگر متغیر سود حسابداری اساسا علامت خطای پیش بینی باشد، آنگاه متغیر سهام میتواند دارای توان توزیع اضافی باشد، اگر:
سود حسابداری و سود سهام دارای همبستگی باشد.
بزرگی خطای پیش بینی سود حسابداری دارای قدرت توضیحی باشد.(بیور، کلارک و رایت،1977، (Accounting Researches
-3 در سال 1984، فاستر، اولسن و شولین به مطالعه ارتباط بین بزرگی سود غیر منتظره و نرخ بازده در یک دوره سه ماهه پرداختند آنها در مطالعه خود، به تجزیه و تحلیل اثر اندازه شرکت نیز توجه کردند. نتیجه بررسی آنها نشان می دهد که بین علامت و بزرگی سود غیر منتظره و علامت و اندازه ی بازده غیر انباشته (CARs) یک روز قبل و روز اعلان سود همبستگی مثبت وجود دارد.(فاستر،اولسن وشولین، 1984، 56، (accounting review
-4 در سال 1989 لیو تحقیقات انجام شده در زمینه ی سود و بازده را خلاصه می کند. او متوجه می شود که اکثر این مطالعات دوره ای یک ساله یا کمتر را در بررسی های خود مد نظر گرفته اند و علی رغم ظرافتهای نظری و متدلوژیکی به کار گرفته شده در این تجزیه و تحلیل ها، همبستگی ضعیفی بین سود و بازده گزارش شده است. او استدلال می کند که متدلوژیهای تحقیق به کار گرفته شده در این مطالعات نمی تواند مفید بودن سود را در تشریح بازده نشان دهد.
لیو اعتقاد دارد که یکی از دلایل احتمالی برای پایین بودن همبستگی بین سود و بازده عدم کارآیی بازار سرمایه است. (لیو، 1989، 27، Accounting (researches
1-1 بازده سرمایه گذاری
بازده را می توان میزان تغییر ارزش یک دارایی در طول یک مقطع زمانی مشخص تعریف کرد. این تغییر، ناشی از تغییر قیمت به اضافه سود یا مزایای پرداختی می باشد.
1-1-1 بازده سهام عادی
بازده سرمایه گذاری در سهام عادی در یک دوره معین با توجه به قیمت اول و آخر دوره و نیز منافع حاصل از مالکیت بدست می آید.از لحاظ اقتصادی، هدف افراد از خرید سهام موسسات و بنگاههای اقتصادی، بدست آوردن بازدهی است. بازدهی سهام از دو طریق حاصل می گردد.
-1 سود سهام بنگاه ها:
سود سهام، حاصل از فعالیت بنگاه منتشر کننده سهام است که در پایان سال بین دارندگان سهام تقسیم میشود. این سود تحت تأثیر عوامل متعددی مانند کارآیی بنگاهها، میزان فعالیت های مالیاتی، سیاستهای ارزی، اوضاع سیاسی _ اقتصادی کشور و غیره قرار دارند. کارآیی بنگاههانیز مستقیماً به کیفیت مدیریت آنها وابسته است. چگونگی مدیریت بنگاه، تأثیر روشنی بر کارآیی فعالیتهای تولیدی و تجاری، سودآوری، قدرت، سلامت مالی و امکانات رشد بالقوه بنگاه دارد.
هر یک از این عوامل طبعاً بر قیمت سهام تأثیر می گذارد و بیانگر ارزش مادی تبلور یافته در سهام است. بنابراین، حسن مدیریت در اداره واحدهای اقتصادی از جمله پارامترهای اساسی در میزان سود سهام بنگاهها، بازدهی و تقاضای سهام و در نهایت، پایه ارزشهایی سهام یک واحد تولیدی است. عامل موثر دیگر بر سود سهام بنگاهها، میزان معافیت های مالیاتی است. معافیت های مالیاتی از دو جهت در تحریک تقاضای سهام موثر است.
نخست اینکه معافیت های مالیاتی باعث می شود که سرمایه ها حتی المقدور به بازار سهام جلب شده و افراد به سرمایه گذاری در سهام واحدهای اقتصادی تشویق شوند. البته این امر به کیفیت وضع مالیات بین بخشهای مختلف اقتصادی و سایر اوراق بهادار نیز بستگی دارد. چنانچه نظام مالیاتی به نحوی باشد که تنها امور تولیدی مشمول مالیات شوند، در آن صورت سرمایه ها به سمت امور خدماتی سرازیر خواهد شد. به همین دلیل سود حاصل از سرمایه گذاری در سهام، در اغلب کشورها معاف از مالیات شده است. این امر سرمایه گذاری در سهام را نسبت به سایر زمینه ها جذابتر می کند.
دوم آنکه معافیت های مالیاتی برای موسسات پذیرفته شده در بورس، موجب افزایش سود واقعی و قابل تقسیم بین سهامداران و در نتیجه تقاضا برای سهام می شود. اینگونه معافیت ها بویژه در شرایط تورمی حائز اهمیت است. از آنجا که استهلاک و ارزیابی موجودی انبار معمولاً بر اساس روش حسابداری »بهای تمام شده تاریخی« محاسبه می شود، لذا در شرایط تورمی این مبالغ به نسبت میزان تورم تغییر نکرده و سود اسمی بنگاهها بیشتر از حد واقع نشان داده خواهد شد.
سیاستهای ارزی و تامین ارز کافی برای شرکت های پذیرفته شده در بورس نیز از جمله عوامل موثر بر سود سهام است. بانکها از جمله بنگاه های اقتصادی هستند که سود آنها حساسیت شدیدی به نرخ ارز دارد زیرا بر خلاف اکثر بنگاه های دیگر تغییرات نرخ ارز علاوه بر هزینه ها بر سود آنها نیز تاثیر شایانی دارد.
سود دهی جاری و آینده بنگاه تا حد زیادی تحت تأثیر اوضاع سیاسی – اقتصادی کشور نیز قرار دارد. در واقع، انتظارات افراد نسبت به آینده بزرگترین و مهمترین عامل برای رونق بورس است. از آنجا که مردم با خرید سهام در بورس بر روی آینده اقتصادی کشور سرمایه گذاری میکنند، لذا اگر دورنمای سیاسی – اقتصادی کشور مطلوب نباشد، آنها متقاضی خرید سهام نخواهند بود.
-2 تغییر قیمت سهام:
تغییر قیمت سهام به یک معنی همان تغییر ارزش سهام شرکت و نقدینگی سهامداران آن است. چنانچه قیمت سهام افزایش یابد در آنصورت بر سرمایه اولیه خریدار سهام افزوده شده و در نتیجه وی از عایدی سرمایه منتفع خواهد شد و با کاهش قیمت، خریدار سهام با زیان سرمایه روبرو می شود. عوامل متعددی موجب تغییر قیمت سهام میشود که مهمترین آنها عبارتند از:
اول – روند آینده اقتصاد (انتظارات)؛ چنانچه سرمایه گذاران بر این اعتقاد باشند که اقتصاد کشور در حال شکوفایی و رو به رشد است، تقاضا برای سرمایه گذاری در سهام و در نتیجه قیمت سهام افزایش می یابد. در مقابل، شرایط نامناسب اقتصادی بر تعداد فروشندگان سهام افزوده و قیمت سهام را کاهش می دهد.
رشد تولید ناخالص ملی و اوضاع سیاسی – اقتصادی از جمله عواملی است که روند آتی اقتصاد را نشان می دهد. نبض بازار 1 نیز عاملی است که بر تغییر قیمت سهام تأثیر می گذارد. نبض بازار پدیده انتظارات مفروضی است که وقتی بازار در حالت رکود باشد ارزش ذاتی سهام را فوق العاده کمتر از قیمت واقعی آن تخمین می زند. لذا انتظارات بازار عاملی تعیین کننده در این زمینه بوده و تا حدودی وضعیت و موقعیت بنگاه منتشر کننده سهام را نیز مشخص می کند.
دوم- کیفیت ترکیب سهامداران: بطور کلی، سهامداران را می توان به سه گروه تقسیم کرد:
الف) سرمایه گذارانی که در بازار سهام از تحرک کافی برخوردار نیستند و نسبت به تغییرات قیمت سهام از خود واکنش چندانی نشان نمی دهند. برخی از این افراد، موجودی سهامشان را به ارث برده و برنامه جدی را برای فروش آنها ندارند. برخی دیگر بیشتر از هر چیزی سرگرم کار و مشغله خود هستند تا این که نگران وقایع بازار سهام باشند. سهامی که توسط این گروه نگهداری می شود بخشی از موجودی سرمایه گذاری است و از نوع عرضه شناور نیست.
ب) سرمایه گذارانی که از قیمت های سهام اطلاع کافی دارند و نسبت به تغییرات آن واکنش نشان می دهند. این گروه افرادی هستند که سهام را مانند یک فرد سرمایه گذار نگهداری میکنند. درعین حال از رابطه بین قیمت های بازار و ارزش واقعی سهام آگاهند. آنها بخاطر داشتن چنین اطلاعی از بازار، هنگامیکه قیمت سهام توسط بازار سهام در سطح بالایی ارزشیابی شده باشد شروع به فروش سهام و بر عکس زمانی که قیمتهای سهام کمتر از واقع ارزیابی می شوند مبادرت به خرید سهام میکنند. چنین واکنشی به عرضه شناور تبدیل می شود.
ج) سومین گروه، سفته بازان هستند که در شرایط انتظار افزایش قیمت ها، خریدار و در مواقع انتظار کاهش قیمتها فروشنده سهام هستند.
در واقع، رفتار سفته بازان (که مالکان آنی عرضه شناور سهام هستند) نتیجه انتظارات آنها نسبت به تغییرات قیمتهای سهام است. از آنجا که سفته بازان علاقه ای به اینکه مالک واقعی عرضه شناور باشند، ندارند، لذا فقط سهام را می خرند که بتوانند با توجه به پیش بینی های خود، آنها را هر چه زودتر به قیمت بالاتر بفروشند.
1 -Market Tone
بسته به اینکه غالب سرمایه گذاران در بازار سهام از چه گروهی باشند، تغییرات قیمت سهام متفاوت خواهند بود. در شرایطی که سفته بازان نقشی غالب را در بازار ایفا میکنند، قیمت سهام به مقدار قابل ملاحظه ای نوسان داشته و معرف ارزش واقعی آنها در یک نقطه از زمان نیست.
سوم – بازدهی و کارآیی بنگاهها: نوسانات قیمتهای سهام در واقع می بایست متناسب با بازدهی و کارآیی شرکتهای تولیدی باشد. هر چه قدر کارآیی و بازدهی واحدهای تولیدی بالاتر باشد، افزایش قیمت های سهام نیز بیشتر خواهد بود. هر چه توانایی مدیریت شرکتی بالاتر ارزیابی شود، ارزش و موقعیت شرکت و بطبع، قیمت سهام بالاتر خواهد رفت. متقابلاً، قیمت سهام، خود انگیزه ای برای افزایش کارآیی به جهت حفظ آن قیمت است. افزون بر این عوامل، تورم، چگونگی توزیع در آمد و قیمت گذاری سهام نیز در کیفیت نوسانات قیمت های سهام موثر است. اما آیا خریدار سهام بیشتر به سود سهام توجه می کند یا تغییر قیمت سهام؟ این دو انگیزه می تواند بطور همزمان مورد نظر خریدار سهام باشد و بستگی به سیاست سرمایه گذاری دارد. در دوره رشد و ترقی
اقتصادی، همچنانکه بازار سهام سریعاً روند سعودی دارد، انگیزه افزایش در قیمت سهام می تواند بیشتر مورد نظر خریدار باشد.
اما در دوره های همراه با عدم اطمینان، تمایل به سوی سهامی است که سود بیشتری به آنها تعلق می گیرد. بعلاوه، سرمایه گذارانی که روحیه محافظه کاری دارند تمایلشان به سوی خرید سهامی است که سود بیشتری به آنها تعلق می گیرد و سرمایه گذارانی که روحیه ریسک پذیری دارند متمایل به خرید سهامی هستند که افزایش قیمت بیشتری دارند. البته سرمایه گذارانی که دارای روحیه تنوع طلبی هستند هر دو انگیزه را بطور همزمان در نظر میگیرند.
با توجه به موارد پیش گفته نرخ بازده سرمایه گذاری در سهم i، با استفاده از فرمول زیر بدست می آید. (پی.نوو، ریموند، 1389، (371 که در آن:
×
= بازده سهم i در دوره t
= قیمت سهم i در پایان دوره t
= قیمت سهم i در ابتدای دوره t
= منافع حاصل از مالکیت سهم i که در دوره t به سهامداران تعلق گرفته (سود سهام دریافتی سهامدار)
منافع حاصل از مالکیت در دوره هایی که شرکت مجمع عمومی برگزار کرده باشد به سهامدار تعلق میگیرد و در دوره هایی که مجمع بر گزار نکرده باشد منافع مالکیت برابر صفر خواهد بود. با توجه به اینکه بعد از تشکیل مجمع قیمت سهام بطور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد، لذا منافع مالکیت می تواند بعنوان یک عامل تعدیل کننده در محاسبه بازده محسوب شود. نرخ بازده سرمایه گذاری در دوره هایی که شرکت مجمع برگزار نکرده باشد، بطریق زیر محاسبه می شود.
×
در فرآیند محاسبه بازده سهام عادی، منافع حاصل از مالکیت ممکن است به شکلهای مختلفی عنوان شود که عمده ترین آنها عبارتند از : الف) سود نقدی
چنانچه مجمع عمومی شرکت تصمیم به پرداخت سود نقدی به سهامداران داشته باشد، منافع مالکیت متعلقه به سهامداران ( ) عبارت خواهد بود از، مبلغ سود پرداختی به سهامدار. بازده ناشی از سرمایه گذاری در سهام i نیز با توجه به رابطه زیر بدست می آید:
×
ب) سهام جایزه پاره ای اوقات مجمع عمومی تصویب می کند که به جای پرداخت سود نقدی به سهامدار، تمام یا قسمتی از سود قابل تقسیم بین سهامداران را بصورت سهام
جایزه به آنها پرداخت نماید. در این حالت منافع مالکیت از دو جزء تشکیل خواهد شد: :(1) میزان سود نقدی پرداخت شده به سهامدار و :(2) سهام جایزه که به وی تعلق گرفته است. یعنی مبلغ سود نقدی ( )] + درصد سهام جایزه=[