بخشی از مقاله

چکیده-
در سال ًٌَُکه ایده شهر خلّاق ارائه شد مشخص شده بود که جهان آرام آرام به سمت تغییراتی گسترده در پارادایم جریان اطلاعات پیش می رود. صنایع از سال ًٌُْ شروع به گسترش و بازسازی ساختارها کرده بودند و این جریان همچنان ادامه یافت تا جایی که این حرکت در جریان زمان بصورت عمومی مورد تجزیه و تحلیل و ادراک واقع شد. از نمونههای بسیار موفق در این زمینه میتوان به شانگهای چین اشاره نمود. در این مطالعه با استفاده از مدل SWOT و شاخصهای شکلگیری شهر خلاق به بررسی نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدهای شکلگیری شهر خلاق در مشهد میپردازیم.
کلیدواژگان: شهر خلاق، مشهد، برنامهریزی راهبردی، نگرش راهبردی

ٌ- مقدمه

نظریه شهر خلّاق از سال ًٌَُ تاکنون به جایگاهی رسیده است که می تواند خود را تعریف نموده و جایگاهی برای خود دست و پا کند و امروزه آنقدر گسترده شده است که از نظر زیرشاخه ها گیج کننده شده است ]ٍّ[تعریفی. که آن زمان از شهر خلّاق ارائه شد کاملا رویایی بود : یک بیانیه کاملا واضح که روشنفکری و تصویرسازی ذهنی را ترویج می کند و تاثیری قابل ملاحظه روی فرهنگ و کار جمعی دارد. فلسفه آن نیز آنست که در یک مکان همواره نیروی بالقوه ای وجود دارد که ما به تنهایی با مشاهده آن را درک نخواهیم کرد. علاوه بر این برخی از شهرها همچون لندن، نیویورک و آمستردام ذاتاًشهرهای خلّاقی هستند، این بدان معناست که شرایط لازم بایستی برای شهروندان فراهم گردد تا به افکار و ایده های نو و خلّاق دست یابندایده. شهر خلّاق یک نظریه کاملا مثبت گراست و بر این موضوع تاکید دارد که هر نوع رابطه ای بین شهروندان با سازمان ها و

... بایستی کاملا دوجانبه و مبتنی بر رفع مشکلات شهری و ارتقا کیفیت زندگی باشدنظریه. شهر خلّاق سعی دارد تا کیفیاتی را که تصویر ذهنی یک شهر را برای شهروندان زیباتر می نمابد تقویت نماید]ًٍ[خلّاقیت. به عنوان یک پیش زمینه و جزئی از هوش عمومی سنجیده شده و افزایش توان نوآوری و تولید دانش در این راه از جمله شاخصهای سنجش میزان پیشرفت اجتماعی استدر. شهر خلّاق نه تنها هنرمندان می توانند از هر جایی خلّاقیت خویش را با شیوه های بدیع به نمایش گذارند بلکه حتی یک دانشمند و یا یک کارگر ساده هم می تواند دست به ابداع فرهنگی و هنری بزندهمچنین. خلّاقیت هنری کیفیات خاصی را داراست که شاخص های اقتصادیاجتماعی- را نیز به شدّت ارتقا می دهدبرای. اینکه یک شهر خلّاق باشد باید دارای زیرساختهای نرم افزاری باشد که از آن جمله می توان به این اقشار اشاره کرد: نیروی کار بسیار ماهر و انعطاف پذیر، متفکران پویا و فعال، مخترعان و تکنیسین هایی که فقط دارای دانش تئوری نبوده و اجرا کردن را بخوبی بدانند .همچنین یک زیرساخت عظیم عقلایی و کیفی و حتی شامل متدهای سنتی همراه با ارتباطات داخلی بسیار قوی مابین افراد جامعه با کل جهان نیز با پیشرفتی مستمر، پیوسته و همگام با علم روز جزیی از سخت افزارهای ضروری این حرکت محسوب می شود]ٍُ.[

چرا و چگونه گرایش به سمت نظریه شهر خلّاق در تمام دنیا رواج پیدا کرد؟ در سال ًٌَُکه ایده شهر خلّاق ارائه شد مشخص شده بود که جهان آرام آرام به سمت تغییراتی گسترده در پارادایم جریان اطلاعات پیش می رود. صنایع از سال ًٌُْ شروع به گسترش و بازسازی ساختارها کرده بودند و این جریان همچنان ادامه یافت تا جایی که این حرکت در جریان زمان بصورت عمومی مورد تجزیه و تحلیل و ادراک واقع شدجاری. شدن ایده شهر خلّاق با پیدایش فناوری نوین و مخصوصا ارتباطات اینترنتی تسهیل شد بطوریکه اقتصاد نوین شهری بر پایه تمرکز بر قدرت اندیشه و ارزشگذاری آن بر پایه اختراعات و نوآوری ها در حوزه اطلاعات، با تصویب قانون کپی رایت آغاز شد ژٍَب. غلبه بر بسیاری از مشکلات و محدودیت های زندگی شهری که از گذار به دوره فناوری و اینترنت ناشی می شود نشان می دهد که شهرها نیاز به ارزیابی مجدد جهت پذیرش تغییرات و هماهنگی با دنیای نوین دارند. برای مثال سیستم قدیمی آموزش با برنامه ها و جهت گیری آموزش سنتی نمی تواند پاسخگوی نیاز دانش آموزان باشد، چرا که ایشان بسیاری موضوعات جدید را که در شیوه آموزش سنتی وجود ندارد، فرا نمی گیرند. بنابراین ایشان باید با شیوه ای نوین، مهارت زندگی صحیح شهری را بیاموزند. این روش می تواند گستره وسیعی از نوآوری را آغاز کند: تشویق به تفکر باز، تطبیق پیش زمینه های فکری دانش آموزان با نیازهای روز دنیا و ... . علاوه بر اینها هوش و استعداد هیچگونه وابستگی خاصی به اقشار ساکن در شمال یا جنوب شهر نخواهد داشت، چرا که در بسیاری از موارد وجود فاصله طبقاتی در شهر باعث از بین رفتن بسیاری از استعدادها می شود و به این خاطر بسیاری از استعدادها هرز خواهد رفتژٌٍب.


ٌ


امروزه ما می توانیم در مورد خلّاقیت و و شهرهای خلّاق مطالب زیادی را بیان کنیم، اما با نگاهی به پشت سر یعنی سال ًٌَُ هنگامی که این جریان آغاز شد می بینیم که ایده های بسیاری مورد بحث واقع شده است : فرهنگ، هنر، برنامه ریزی فرهنگی، منابع فرهنگی و صنایع فرهنگیخلّاقیت. به عنوان یک شاخص بسیار وسیع هنگامی به صورت عمومی به صورت عمومی مطرح می شود که در حیطه تخصصی خودش قرار گیرد، و این تخصصی شدن بحث شهر خلّاق در اواسط سال ًٌُُ اتفاق افتاد ژٍَب. برای مثال نظریهملت( خلّاق استرالیا) در سال ٌٍُُ توسط پاول کیتینگ آغاز شد و به عنوان سیاست فرهنگی کشور خوانده شد. در انگلستان نیز به همین منوال نشریه ای توسط کن رابینسون با ایده اتحاد ملّی آموزش و اقتصاد از طرف دولت منتشر شد که عنوان آن (آینده همه ماخلّاقیت،: هنر و آموزشبوده) و خلّاقیت را در یک برنامه سیاسی دقیق قرار داده دراندآن. هنگام صنایع فرهنگی به صنایع خلّاق تبدیل شدند و پس از آن اقتصاد خلّاق و طبقه بندی بر اساس خلّاقیت در سال ًًٍٍ بوجود آمد، انتشار نوشته پروفسور ریچارد فلوریدا با عنوان رشد( اقشار خلّاق جامعهبه) این جهش کمک زیادی نمود و از آن هنگام تحقیقات و کنفرانس های سالانه زیادی با موضوع شهر خلّاق در سرتاسر جهان انجام شده استژِب.

ٍ- مبانی نظری و روش تحقیق

ٌ-ٍ-اهمیت وجودی شهرهای خلّاق در دهکده جهانی پروفسور ریچارد فلوریدا و دیگر اساتید حوزه شهر خلّاق این موضوع را به ما یادآوری می کنند که در قرن ٌٍحضور مردم مستعد و خلّاق یک شاه کلید اساسی در رقابت برای

کسب منافع بیشتر است. مردم ماشین، یا اسباب و وسایل نیستند، آنها دارای وجود پیچیده ای هستند و پروفسور فلوریدا نیز بر این صحه می گذارد که بیش از ًَ% از مردم بصورت بالقوه قسمتی از طبقه" خلّاق" اجتماع هستندژُاینب. طبقه خلّاق در همه جا حضور دارند و خیلی خوب ورای مرزها عمل میکنند بطوریکه پایه صنایع خلّاق خوانده می شوند، اما اهمیت فزاینده صنایع خلّاق برای اقتصاد یک شاخص اصلی در تئوری ریچارد فلوریدا می باشدهاوکینز. صنعت خلّاق یا وجود مردمان خلّاق را اینگونه تعریف می کند:

فعالیتهای ذهنی بسیار مهم هستند، هنگامی که اطلاعات سرمایه محسوب می شوند، به اقتصاد مبتنی بر دانش بر اساس فعالیت مردم خلّاق وارد خواهیم شد ژٌُب. در یک تحقیق بسیار جدید در انجمن شهرهای خلّاق استرالیا پنج دلیل برای نشان دادن اهمیت صنایع خلّاق آمده است که عبارتند از:

.1 این موضوع یک شاخه مهم از صنایع محسوب شده و بصورت خوشه ای عمل کرده و نقش بسیار مهمی را در پیشرفت اقتصاد ایفا می کند. در سال ًًًٍ، استرالیا ٌُمیلیارد دلار درآمد از بخش صنایع خلّاق کسب کرد که َ؟َ درصد از تولید ناخالص داخلی را شامل می شود. در مقایسه با آمریکا و انگلستان ، جایی که صنایع خلّاق ِ درصد و َ؟ْدرصد از درآمدها را شامل می شوند، استرالیا حرکتی آهسته و رو به جلو را آغاز کرده است و ما شاهد افزایش تجارت در حوزه خلّاقیت در این

کشور نیز هستیم.

2. صنایع خلّاق بخشی از اقتصاد کلان کشور است که با رشد بسیار زیادی نیز همراه می باشد. با مطالعه در مورد ارتباط بین کشورها به این دست یافته ایم که صنایع خلّاق سریعتر از الباقی بخشهای اقتصاد رشد می کننددر. انگلستان و آمریکا نرخ متوسط رشد سالانه برای صنایع خلّاق دائما در حال افزایش است و این نرخ رشد

افزایشی تصاعدی را در هر سال شاهد است که مستقیما به رشد مشاغل و کل اقتصاد منجر خواهد شد.

3. سطوح مختلف اقتصادی می توانند از صنایع خلّاق نشات گرفته و هر کدام جایگاه بسیار مهمی را به خود اختصاص می دهند و نسبت به بسیاری از فعالیتهای اقتصادی در جایگاهی بالاتر قرار می گیرند. این موضوع مستقیما به رقابت برای کسب منافع بیشتر و افزایش ظرفیت نوآوری در دیگر بخشهای اقتصادی بازمی گردد.

4سوخت. موتور محرک اقتصاد خلّاق سرمایه های خلّاق و کارکنان خلّاق هستند، کسانی که بطور فزاینده ای به عنوان شاه کلید ها در سیستم نوآوری ملی شناخته می شوند.

.5 صنایع فرهنگی تماما درباره چیزهایی هستند که ما آنرا انسانیّت می نامیم و محصول شکننده آن را با نام شهرنشینی می شناسیم. شهرنشینی نیز یک موضوع بسیار مهم برای اجتماعاتی است که ماواقعاً خواهان زندگی در آنها هستیم. تاریخ به ما آموخته است که همه شهرها رو به زوال می روند مگر آنکه مستمراً به نوسازی و بازآوری بپردازند.

همه این دلایل گرایش به صنایع خلّاق و جوامع خلّاق را توضیح می دهند و آنها نیز نیاز به رسیدن به حد قابل قبولی از پایداری و تعادل در ایجاد ظرفیتهای ملی دارندژْب. ٍ-ٍ-عوامل اساسی موثر بر پیدایش شهرهای خلّاق ما علاقه مندیم که قرن بیست و یکم را دوره مردم سالاری نامیده و با سه عامل اساسی که موجب پایداری و تعادل پایدار جوامع شهری می شود آن را بشناسیم. این سه عامل

عبارتند ازسرمایه: گذاری عقلایی، سرمایه گذاری خلّاق و سرمایه گذاری اجتماعی. این سه عامل بسیار مهم که تفاوت قابل توجهی را در جهان کارکنان دانش محور ایجاد می کند موضوع بحث ما هستند. قابل توجه است که ما می خواهیم درباره سرمایه گذاری عقلایی سخن بگوییم نه دارایی های فردی (دارایی عقلایی نیز یک ساختار جدید غیرواقعی است که در اینجا محلی از اعراب ندارد) ژٍٍب. اطلاعات و اختراعات مادامی که در بدنه و جریان تجاری تولید و مصرف هستند بی ارزش خواهند بود. خارج از حیطه پزشکی و بخشهای بیوتکنولوژی، ما می توانیم تعداد کمی از سازمانهایی را که ارزش تجاری آنها برپایه مشتری است نام ببریم. هیچیک از سه عامل ذکر شده به تنهایی برای رسیدن به پیشرفت قابل قبول و پایدار کافی نیستند و دلایل آن نیز در ادامه می آیدژٍْب.

سرمایه گذاری خلّاق از این نظر بسیار حائز اهمیت است که موجب روشن شدن بارقه های علم جویی و بالا رفتن قدرت تصویرسازی ذهنی برای آینده می گردد. برای مقابله با چالش نوآوری آنطوریکه ریچارد فلوریدا می گوید بایستی سرمایه گذاری و ایجاد شور و شوق خلّاقیت را در وجود هر انسان یافته و فعال کنیم ژٌِب. هرگز نباید فراموش کرد که


ٍ


ما قادر به اجبارکردن مردم برای اینکه خلّاق و نوآور باشند نیستیم و این طرز تفکر که با زور و اجبار افراد را مجبور به انجام کاری کنیم منسوخ است. مردم باید خود بخواهند که خلّاق و نواندیش باشند تنها برای خودشان و نه به اجبار دیگری و این چیزی است که پایداری و دوام خلّاقیت را در اجتماع تضمین می کند ژٌُبهنرهای. خلّاق نیز همانطور که هنرمندی به نام پیتر سلر می گوید:خلّاقیت ما را به سمت دریچه هایی باز به سوی واقعیت هایی بر اساس ساختارهای صحیح رهنمون هستند. در اینجا دو دلیل مبنی بر اهمیت وجودی سرمایه های اجتماعی نیز وجود دارد، سرمایه اجتماعی به آن دلیل حائز اهمیت است که موجب برانگیختن فضایی از خلّاقیت و نوآوری و تخیل است. از سوی دیگر ویلیام بلیک این موضوع را پررنگ می سازد که فضاهای بلااستفاده در مغز انسان عاقبت او را اسیر بیهودگی و تکرار خواهد کرد و خلّاقیت درمانی بر این معضل است، همچنین وی به سیستم های خشک و سنّتی اشاره می کند که همه خلّاقیت و روح زندگی را از افراد جامعه می گیردفضایی. که دانشمندان خلّاق جامعه را تغذیه می کنند دو مشخصه اساسی دارد که عبارتند از کنجکاوی و تجربه چیزهای نو بدون هراس از کمبود منابع مالی. در اینجا نکاتی هست که طراحان و برنامه ریزان شهری باید از کودکان بیاموزند و آن اینکه

چنانچه موضوعی شاد و پرهیجان برای کودکان مطرح شود ایشان به سرعت آنرا فرا می گیرند و به راحتی توانایی پاسخگویی به مسائل مرتبط را دارند و به مانند این اتفاق آنگاه که خلّاقیت و نوآوری در میان همه انسانها به قدر کافی وجود داشته باشد ما نیز به خوبی و سرعت کودکان عمل کرده و قدرت ادراک و پاسخگویی قوی تری از موضوع خواهیم داشتسرمایه. اجتماعی به این لحاظ بسیار مهم است که باید بدانیم خلّاقیت هرگز در محدودیت و انحصارطلبی شکل نمی گیرد و نوآوری و پیشرفت نمی تواند با تلاش تنها یک دانشمند نخبه بوجود آیدژٌْب. باید این موضوع را درک کنیم که هر کسی تصور متفاوتی از جهان پیرامون داشته و اتصال این نظرات متفاوت به هم در سرتاسر جهان همه افراد متخصص و غیر آن را با دانش روز دنیا مرتبط ساخته و باعث می شود که حجم زیادی از خلّاقیت و نوآوری در جهان ما جریان یابد. از این طریق دانشی فراتر از حد انتظار نصیبمان خواهد شد و آنگاه حتی می توان گفت: ٌ+ٌ=َاقتصاد. خلّاق کاملا مبتنی بر همکاری های متقابل است و بایستی بصورت تیمی و در فضای اجتماعی شکل گیرد، جامعه آموزشی و جامعه تصویرساز و خلّاق همان چیزهایی هستند که دلیل پیدایش مکانها و امکاناتی برای ارتباط کلامی و بصری بیشتر بین افراد هستند ژٌب.

سرمایه گذاری اجتماعی در ارتباط با جوامع و گروه هایی است که همکاری متقابل را در دستورالعمل کاری خود قرار داده اند. در زمانی که کل دنیا در ابهام جهانی شدن به سر می برند، ما محلی عمل می کنیم و به همسایگان خود نگاه می کنیم و قوم و قبیله خود را ارتقا می دهیم. افرادی همچون پروفسور ریچارد فلوریدا از آمریکا و جان هاوکینز از انگلستان، اهمیت اقتصاد خلّاق را نمایان کرده اند. نویسنده دیگری به نام رابرت پانتوم نیز درباره سرمایه گذاری اجتماعی و نشست های خودجوش تحقیقات زیادی انجام داده استژُب. برنامه کشورهای پیشرفته و صنعتی برای قرن بیست و یکم حول سه محور اساسی می گرددسرمایه: گذاری های عقلایی، سرمایه گذاری خلّاق و سرمایه گذاری اجتماعی که مهمترین موضوع مشترک بین همه آنها خلّاقیتی است که نیرویی برای ساخت تصوری بهتری از جهان متفاوت با جهان ماشینی را فراهم می کند. چیزی که ما درباره آن سخن می گوییم تبادل بین آینده و گذشته نیست، اگر به خوبی به موضوع اقتصاد خلّاق بپردازیم و ارزش های آنرا با یافته های گذشتگان پیوند بزنیم به خلق آینده ای پایدار و قابل زندگی خواهیم رسید. ریچارد فلوریدا در نوشته هایش مرتبا این کلمات را به عنوان شاه کلیدهای راه به ما خاطرنشان می کند: ایده های جدید از ساخته های قدیمی نشات می گیرند. شهرنشینی تنها تمرین ساختن شهرهای سبز نیست، در دل این گفته آنچه ما می خواهیم نهفته است ژٌَب؛ اهمیت مردم را در جامعه ای که در آن قرار گرفته و

زندگی می کنند دریابیم و بدانیم چگونه می توانی شور و شوق خلّاقیت را در وجود تک تک مردم شعله ور سازیم؟ چگونه می توانیم کاری کنیم که انقطاع طبقاتی قشر خلّاق با دیگر اقشار بوجود نیاید، و چگونه می توان اقشار ضعیف را با روندی خلّاق توانمند کرد؟ آمرتیا سن برنده جایزه نوبل اقتصاد، از فقر به عنوان یک مورد از بین برنده آزادیهای فردی نام می برد. از نظر وی گسترش و ارتقای سطح اقتصادی جامعه، از بین برنده همه موانع آزادی و عامل پاک شدن بسیاری از محدودیت ها در راه شکوفایی توانایی هایی بالقوه انسان است. یکی از انواع محدودیت های ضد آزادی فقر معنویت و نبود تصویر مناسبی از زندگی باکیفیت در حافظه جمعی استآزادی. معقول، آزادی برای خلّاق بودن است؛ آزادی برای تجارت جهانی؛ آزادی برای کسب تجارب جدید و آزادی برای مشارکت در اجتماع و همانطور که آمرتیا سن یادآوری می کند شکاف بین فقر و ارتقای رفاه و آگاهی نشان دهنده ارتباط تنگاتنگ آنهاست ژٌٌب.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید