بخشی از مقاله

چکیده

تمدن نوین اسالمی ، مفهومی گسترده و جامع است ، که ابعاد مختلف حیات فردی و اجتماعی انسان را در بر میگیرد. در شاکل گیری این جامعیت ، سبک زندگی اسالمی ، نقش مهمی را ایفا میکند. جدای از سا حتها و به تبع آن وظایف مرباوش باه حاوزه سبک زندگی اسالمی ، اصولی اساسی و جهت دهنده در این حوزه حاکم میباشد که با تحقیق و تدبر از منابع اسالمی استنتاج میگردد. یکی از همین اصول ، " اصل گذر از ظاهر به باطن" در سبک زندگی اسالمی میباشد، که ناظر به بحث روشی در ایان حوزه میباشد. در واقع به وسیله این اصل ، طریق مواجهه با شؤون مختلف در زندگی فردی و اجتماعی و اخذ رویکرد مناسب مد نظر میباشد، که بر کل وظایف فردی و اجتماعی سایه میافکند.

براساس مراتب فوق ، هدف اصالی تحقیاق حاضار ، تبیاین نقش و ضرورت اصل " گذراز ظاهر به باطن" درسبک زندگی اسالمی وتأثیر آن بر شکل گیری تمدن نوین اسالمی مایباشاد. برای نیل به این هدف، سه سؤال پژوهشی به شرح زیر صورت بندی شده است:-1اصل تربیتی گاذر از ظااهر باه بااطن چاه مشخصاتی دارد؟ -2جایگاه اصل تربیتی گذرازظاهر به باطن در سبک زندگی اسالمی چگونه است؟ -3 نقش اصل تربیتی گاذر از ظاهر به باطن در تمدن نوین اسالمی چه میباشد؟ برای پاسخگویی به سؤاالت تحقیق ، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده میشود.                            کلید واژهها: اصل تربیتی ، گذراز ظاهر به باطن،نقش، جایگاه، سبک زندگی اسالمی، تمدن نوین اسالمی

مقدمه

تمدن نوین اسلامی، دارای ابعاد واضلاع فراوان و متنوعی است که برای ترسیم آن نیاز به نیروی متخصص در زمینههای مختلف اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و... میباشد.از صدر اسلام تا کنون تلاشهای فراوانی در جهت اعتلای معارف دین اسلام از جانب اندیشمندان و فرهیختگان دین شناس انجام گرفته است، که قابل تقدیر و تمجید است.نکتهای که با تأمل در واژه »تمدن نوین اسلامی« به ظهور میرسد این مطلب است که: کلمه نوین دارای چه بار معنایی است ، آیا تمدن نوین اسلامی ، یعنی معارف اسلامی در معنای جدید و نو ، یا اینکه مراد از آن، تحقق تمدن اسلام در شرایط عصر نوین ، وبه اقتضاء ابزار و امکانات موجود میباشد؟ مسلما مراد از این واژه به معنای دوم نزدیکتر است، چرا که دین اسلام بر پایه اصول وقوانین ثابتی بنا شده، که درزمان نبی مکرم اسلام - ص - ، به اوج تکامل خود رسیده و هرآنچه که بشر به آن نیاز داشت از جانب خداوند متعال بر پیامبر گرامی اسلام نازل گردید، لذا تغییر وتحول در این اصول دینی نه تنها به معنای پیشرفت وتمدن سازی نوین نیست بلکه یکسره اساس زندگی و پیشرفت انسان را نابود میکند. »

تحول وتکامل در اصول مسلم اخلاق بشری و امثال آن راه ندارد و تصرف وتغییر در این اصول و مبانی، بشریت را در سراشیبی سقوط و بدبختی قرار میدهد.اما تحول وتکامل در به کار بستن نیروی فکر و اندیشه وکشف اسرار آفرینش ، دنیای بشریت را دگرگون میکندو به طور معجزه آسا و حیرت انگیز، او را از بیغولهها به ماورای جو وکرات آسمانی میکشاند... واین نیز ناموس لایتغیر وثابت و دائمی است..[1]« بر کسی پوشیده نیست که اسلام یک جنبه باطنی وبه اصطلاح قرآن غیبی دارد، مرز دین داری و بی دینی، ایمان به عالم غیب است و مؤمنان کسانی هستند که به عالم غیب ایمان دارند: »الذین یومنون باالغیب« - بقره،آیه. - 3 متعلق باورهای دینی حقایق غیبی است. خدا، فرشتگان، وحی، حیات پس از مرگ و عالم آخرت همه حقایق نامحسوس، غیرمادی و غیبی هستند.

معنویت گرایی یعنی فراتر رفتن از عالم حس و گرایش به عالم معنا و غیب.براساس همین رهیافت از آموزههای دین که در سرتاسر قرآن کریم و همچنین در منابع اصیل روایی اسلام آمده ،ایجاب میکند نقش واهمیت رویکرد معرفت شناختی متناسب با آن - اصل گذر از ظاهر به باطن - ، که معبری برای رسیدن به حقایق عالم است ، بر اساس همین منابع اسلامی تبیین گردد.چرا که این رویکرد سراسر زندگی فردی و اجتماعی را متاثر مینماید و به عنوان یک روش راهبردی در کلیه شوون سبک زندگی اسلامی راه گشاست.اهمیت این رویکرد در دنیای اسلام از صدر تا کنون در برهههایی از زمان مورد توجه ویژه عالمان و عارفان باریک اندیش بوده واین رهیافت را با توجه به زمینههای فکری آن دورانها واقتضاعات متناسب با آن در آثار خود و به سبک خود نشان داده اند.»

در منظر عارف،در جهان خلقت،یعنی کتاب تکوینی حقتعالی،اسراری نهفته که با کوشش و تهذیب میتوان از ظواهر آن که»عالم شهادت«است به کنه و بطن آن که»عالم غیب«است راه یافت..[2]« در دوران اخیر نیز آثاری وجود دارد که به صورت غیر مستقیم به این موضوع پرداخته اند،»در اندیشه غرب آنقدربه روبناها وظواهر زندگی انسانها پرداخته شده که اغلب به لایههای عمیق انسانی توجه نشده است.اما در تفکر توحیدی نوع نگاه کاملا متفاوت است؛ چرا که به ندای فطری بشر پاسخ مثبت داده شده که برای بهتر زندگی کردن با الگوها وتکنیکهای دینی میتوان دغدغههای بشر را از بین برد وحتی افکار را در جهت مثبت هدایت کرد..[3]

« با همه این اوصاف ، پژوهشی که به صورت مبسوط و با نگاه یک اصل تربیتی به این موضوع بپردازد و اثرات آن را در سبک زندگی اسلامی و به تبع آن ، تمدن نوین اسلامی دنبال نماید، انجام نشده است. همچنین در دنیای غرب نیز در سالهای بسیاردور پرسش از حقیقت و چگونگی مواجهه و وصول به آن محل چالشهای جدی فراوانی بوده است.»افلاطون1، باورهای فلسفی خود را برمبنای وجود جهانی آرمانی و لا یتغیر، شامل ایدههای کامل، یا» مثل« بنانهاد که نمونههای آن مفاهیم ازلی حقیقت ، خیر، عدالت وزیبایی هستند..[4]« این متفکر بزرگ را ه وصو ل به حقیقت وروش معرفت شناسی گذر از ماده به حقیقت اصیل را تذکار معرفی مینماید.

به نظرمی رسد این روش و رویکرد مورد تایید قرآن کریم نیز میباشد، به نحوی که گاه تنها وظیفه پیامبر - ص - ،»تذکر« گفته شده.»فذکرانما انت مذکر - .« غاشیه،آیه-. - 21 یا در جای دیگر، قرآن یکسره تذکره نام گرفته است . »ان هذه تذکره - .« انسان،آیه-. - 29 در قرون اخیرو بعد از رنسانس2 به علت پیشرفتهای چشمگیر در عرصه علم وصنعت در دنیای غرب ، وجاذبههای فراوانش ، نگاهها را به ظاهر امور و بهره وری حداکثری از ماده معطوف ساخت ، تا جایی که به انکار حقایق معنوی منجر گردید، و انگیزه وصول به حقیقت و ارزشها را در خود مدفون کرد.این رویکرد درقرن20 بر نظامهای تربیتی غرب نیز سایه افکند.»

درتقابل با تصور دو گرایانه واقعیت، دیویی1859 - 3 م - بر جهانی متحول و متکامل تکیه میکند که در آن مشکل در فراتر رفتن از تجربه نیست ، بلکه در بهره گیری از آن برای حل مسائل انسانی است. دیویی ضمن رد نظریههای شناخت دو گرایانه ، بر مدرجی از تجربه انسان تاکید میکند که به جای جدا کردن اندیشه وعمل ، واقعیت و ارزش ، عقل وعاطفه،آنها را به هم مربوط میسازد..[5].« سبک زندگی برآمده از این نوع تربیت، که در جهان غرب بیشتر رایج است از نوعی فروکاهش در عقلانیت و معرفت شناسی رنج می برد ،چه اینکه این وقوف در ظاهر پدیده ها، سدی است در برابر بلند پروازیهای عقل و روح ، که بشر فطرتا خواهان آن است.

لذا شاهد آن هستیم که در سرتاسر زندگی غربی ، از جمله آموزش و پرورش ، اقتصاد، کسب وکار، فرهنگ و حتی مراسم دینی ، مجالی برای گذر از ظواهر آنها نیست ، واین انسان از نبود گریزگاهی به باطن امور که با باطن خودش موانست دارد درعذاب است.این مشکل معرفت شناسی به جوامع اسلامی نیز سرایت کرده است ، به طوری که درکشور ما ایران برنامهها ی فرهنگی و اقتصادی ، و حتی دینی طی سالیان اخیر، معمولا معبر خوبی برای گذراز نشانهها و ظواهر به حقیقت اصیل آنها نبوده است. در حالی که در منابع اصیل اسلامی مکررا به این رویکرد اشاره گردیده و دعوت به عمل بدان شده است.»اولم یتفکرو فی انفسهم ما خلق االله السموات والارض وما بینهما الا بالحق واجل مسمی - .« روم،آیه- . - 8

بنابراین قبل از اینکه بخواهیم نظام نوین اسلامی را طرح ریزی نماییم ، بایستی این رویکرد معرفت شناسی اسلام را در سراسر جامعه اسلامی و خصوصا در حیطههای متنوع سبک زندگی اسلامی وارد کرده و برای تحقق آن برنامه ریزی نماییم. چرا که این رویکرد از نظر نگارندگان به نو دیدن و نوین بودن تمدن اسلامی اشارات فراوان دارد،چه اینکه تمدن غربی با این همه زرق و برق وپیشرفت به علت فقدان چنین رویکردی در کهنگی معرفت و عقلانیت به سر میبرد.جهت وصول به این اصل تربیتی - گذر از ظاهر به باطن - ،در سبک زندگی اسلامی و تمدن نوین اسلامی سه محور اصلی به شرح ذیل دسته بندی گردیده که در ادامه به تبیین هرکدام میپردازیم.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید