بخشی از مقاله
مقدمه
نارساخوانی تحولی1 یک ناتوانایی خاص یادگیري است که منشأ عصب- زیستشناختی دارد. امروزه اغلب پژوهشگران معتقدند مهمترین ویژگی نارساخوانی تحولی، نقص در سیستم زبانی به خصوص نقص در مؤلفه »آگاهی واجشناختی«2 یا »توانایی دستیابی به ساختار صداي کلمهها« است. سایر نظریهها در نارساخوانی مانند نظریه مگنوسلولار3 و نظریه کارکرد
مخچهاي4 مورد پذیرش و توافق کُلّی پژوهشگران قرار نگرفتهاند. الگوهاي واجشناختی
نارساخوانی تحولی (براي مثال سایدنبرگ5، 1994؛ اسلاتر6، (2001 بیان میکنند نقص شناختی در آگاهی پردازش واجشناختی و بازشناسی کلمهها با الگوهاي فعالیت نابهنجار یک شبکه عصبی خاص در مغز ارتباط دارد. در دهههاي اخیر استفاده از روشهاي مختلف تصویربرداري مغزي به ویژه تصویربرداري کارکردي به شیوة ارتعاشهاي مغناطیسی( fMRI) 7 در کودکان نارساخوان و غیرنارساخوان، نشان میدهد اختلال در کارکرد سیستمهاي خلفی نیمکرة چپ مغز8 مانند نواحی گیجگاهی- آهیانهاي9 و پسسري- گیجگاهی10، منجر به نقص در توانایی پردازش آگاهی واجشناختی در کودکان نارساخوان میگردد؛ و از سوي دیگر فعالیت نابهنجار ناحیه خلفی نیمکرة چپ به صورت فعالیتهاي جبرانی در ناحیه پیشانی11 نیمکرة راست مشاهده میشود. در روش fMRI امکان بررسی الگوهاي کارکرد مغز به هنگام عمل کردن به
1- developmental dyslexia 2- phonological awareness 3- magnocellular 4- cerebellum
5- Seidenberg, M. 6- Slaughter, G 7- functional Magnetic Resonance Imaging
8- left hemispheric posterior regions 9- temporal- parietal 10- occipital- temporal 11- frontal
١٥٨
یک تکلیف شناختی خاص (مانند تشخیص حروف یا ناکلمههاي1 هم قافیه2 و بدون قافیه)
فراهم میشود. به عبارت دیگر در زمان اجراي یک تکلیف شناختی خاص، برخی از سیستم-
هاي عصبی خاص در مغز شروع به فعالیت بیشتري میکنند و همین افزایش فعالیت، منجر به تغییراتی در فعالیت متابولیکی مغز میشود، که در ابتدا به صورت تغییراتی در فشار خون مغز و استفاده مغز از شاخصهاي متابولیکی مانند گلوکز ظاهر میگردد (شیویتز و شیویتز3، 2005؛
شیویتز و همکاران، .(2001 از آن جا که روش fMRI یک روش غیرتهاجمی4 و بدون خطر است، میتواند به صورت مکرّر در نمونههاي انسانی به خصوص در کودکان، استفاده شود.
گروهی از پژوهشگران (براي مثال تمپل5 و همکاران، 2003؛ شیویتز و همکاران، 2002؛
شیویتز و شیوتز، (2005، براي بررسی سازماندهی کارکردي مغز در فرآیند خواندن در کودکان نارساخوان و غیر نارساخوان، روش fMRI را به کار بردهاند. براي مثال مطالعه 24 کودك نارساخوان 8 -12 ساله در مقایسه با 15 کودك با توانایی خواندن طبیعی، درطول دو پردازش واجشناختی آشکار (خواندن با صداي بلند) و ضمنی یا ناآشکار (تشخیص ویژگیها) در کلمه-
ها و شبه کلمهها، با استفاده از روش fMRI ، کاهش فعالیت نواحی گیجگاهی- آهیانهاي را نشان داد (تمپل،.(2002 شیویتز و همکارانش (2004)، با مطالعه کودکان نارساخوان در طول انجام تکالیفی که مربوط به تحلیل واجشناختی میشد، متوجه شدند در تکالیف تشخیص ناکلمههاي هم قافیه و بدون قافیه – که یکی از تکالیف مهم در تشخیص کودکان نارساخوان و غیرنارساخوان در طول تصویربرداري مغزي است- کودکان نارساخوان در نواحی خلفی چپ شامل شکنج گیجگاهی فوقانی و شکنج زاویهاي6 کاهش فعالیت داشتند در حالی که کودکان غیرنارساخوان در این نواحی، افزایش فعالیت معنادار نشان میدادند.
1- non- words 2- rhyme 3- Shaywitz, B. A & Shaywitz, S. E 4- invasive
5- Temple, E 6- angular gyrus
١٥٩
روش
دانشآموزان نارساخوان پسر پایه دوم بر اساس سه ملاك 1 DSM-IV-TR و دو ملاك تشخیص نقص واجشناختی مبتنی بر توانایی خواندن، انتخاب شدند: (1) هوشبهر کلامی بالاتر از 90، (2) پیشرفت خواندن و هجی2 کردن پایینتر از حد انتظار (پایینتر از میانگین استاندارد و حداقل یک انحراف استاندارد پایینتر از هوش بهر کلامی آنها)، (3) عدم وجود مشکلات هیجانی، نقص بینایی، شنوایی و جسمی، (4) نقص در پردازش واجشناختی، (5)
فارسی زبان بودن؛ یعنی کودکانی که ازابتدا به زبان فارسی صحبت کردهاند و نه به زبان دیگر.
ابزار
مقیاس تجدید نظرشدة هوشی وکسلر کودکان3 (ویسک- آر)، آزمونهاي تشخیصی خواندن (شامل متنهاي خواندن، خواندن تک کلمهها و ناکلمهها، مقیاسهاي توانایی آگاهی واجشناختی)، پرسشنامه مشکلات عاطفی و رفتاري کودکان4 (گودمن5، .(2000 روش تصویربرداري کارکردي .( fMRI)
انتخاب و طراحی تکالیف پردازش آگاهی واجشناختی در طول تصویربرداري مغزي: