بخشی از مقاله

تاریخچه تکنولوژی آموزشی

استفاده از وسایل سمعی و بصری در آموزش به سال های 1900 باز می گردد . در اوایل قرن حاضر دست اندرکاران آموزش به اهمیت به کارگیری وسایل سمعی و بصری در آموزش پی بردند و در ابتدا فقط وسایل بصری به کار گرفته شد . اولین وسایل بصری به کاربرده شده در مدارس امریکا را می توان اسلاید و فیلم های آموزشی نام برد .


با شروع جنگ جهانی دوم کانون فعالیت ها در زمینه وسایل سمعی و بصری از محافل تعلیم و تربیت به ارتش امریکا منتقل شد و در دوران جنگ بسیاری از وسایل مانند پرژکتور و اورهد برای اولین بار ساخته شد و در کنار وسایل دیگری مانند پرژکتوراسلاید ، لابراتوار های زبان ، شبیه سازی های آموزش خلبانی در آموزش نظامیان به کار گرفته شد .


در این دوره تکنولوژی آموزشی بعد سخت ابزاری پیدا کرد و تا اواسط دهه 1940 نیز به طول انجامید .
سه رخداد مهم در بین سال های 1950 تا 1960 اتفاق افتاد که باعث تحول عظیمی در رشته تکنولوژی آموزشی شد :
1- ارائه الگوها و نظریات جدید ازسوی صاحبنظران علوم ارتباطات
2- پیدایش نگرش سیستمی در زمینه تعلیم و تربیت......... تکنولوژی آموزشی بعد نرم افزاری


3- تکامل تئوری های روانشناسی شناختی و رفتاری در زمینه یادگیری .......تکنولوژی آموزشی بعد سوم ( حل مسئله )

به دنبال ارائه تعریف دوم تکنولوژی آموزشی و قبول آن در محافل آموزشی ، یک سلسله فعالیت و عنوان در حیطه تعلیم و تربیت پیدا شد ک از جنبه دوم تعریف تکنولوژی آموزشی از بخش های محتوایی جدید این رشته تحول یافته به حساب می آید .
از جمله این مباحث و عناوین :

بحث هدف های آموزشی و تقسیم یندی آن است . از مهم ترین طبقه بندی های ارائه شده :

1- الف ) طبقه بندی هدف های بلوم و همکارانش است که در سال 1956 ارائه شد . ارائه طبقه بندی بلوم به دنبال تاکیدات مکرر نگرش سیستمی بر تعیین نوع عملکردی است که در انتهای آموزش از فراگیر انتظار داریم .

ب) همچنین در دهه 1960 گایند ، طبقه بندی هدف های آموزشی خود را ارائه کرد . در این طبقه بندی تمام فعالیت های بشری به پنج گروه تقسیم شده بود که از دیدگاه های جدید روانشناسی یادگیری نشات گرفته بود .
گایند جزء اولین کسانی بود که با الهام از تحولات جدید روانشناسی یادگیری نظریات بسیار سودمند و مفیدی در زمینه طبقه بندی هدف های آموزشی و طراح آموزشی ارائه کرد .
2- مبحث ارزشیابی ، در تعرییف دوم تکنولوژی آموزشی ، ارزشیابی چه در حین تولید برنامه های آموزشی ، و چه در پایان و خاتمه آن همچون عضو و عنصر بسیار تعیین کننده مطراح شد .مطرح شدن ارزشیابی با این اهمیت و با نقش خاصی که برای آن در تکوین و بازنگری برنامه ها پیش بینی شده بود ، دقیقا منعکس کننده تاثیر نگرش سیستمی در تهیه برنامه های آموزشی است . از این دیدگاه ، هر فعالیت آموزشی یک سیستم تلقی می شود که عامل تعیین کننده و تصحیح کننده مسیر ، کیفیت ، کمیت آن ، ارزشیابی است . این نگرش و تفکر بود که به تکنولوژی آموزشی بعد محتوایی بخشید و صاحبنظران و کارشناسان امر را بیشتر به بخش نرم افزاری و محتوایی برنامه ها کشاند .
در تعریف دوم از تکنولوژی آموزشی کاربرد جدیدی برای این علم تعیین شد که ناشی از به کارگیری این علم در محیط های خاص آموزشی بود . برای مثال برای بهبود وضعیت تولید و ارائه خدمات ، در مراکز آموزشی وابسته به مراکز صنعتی و تولیدی و خدمات ، بررسی ها و مطالعاتی شروع شد و در بعضی از موارد تشخیص متخصصان این بود که باید در زمینه های خاص ، دوره های آموزشی کوتاه مدت و میان مدت برای گروه های خاص از کارکنان ارائه شود و پس از ارزشیابی از دوره های آموزشی موجود و تشخیص مسائل و مشکلات این دوره ها و رفع آن ها ، دستگاه های جدید لازم بود تا کارکنان مراکز برای بالابردن سطح کارایی واحد های خود اقدام به ارزشیابی عملکرد واحد ها می کردند و بدیهی است در تمام این موارد مناسبترین افراد برای انجام ارزشیابی ، طراحی ، ارائه دوره های آموزی و تشخیص نواقص و معایب فراگرد کارها و سایر موارد افرادی هستند که آن ها را تکنولوژیست آموزشی می نامند .
با طرح طبقه بندی که گانید و بلوم در مورد هدف های آموزشی ارائه کردند ، زمینه برای تکنولوژی آموزشی از جنبه سوم (حل مساله ) را بوجود آوردند .
در اوایل دهه 1960 بود که دیدگاه روانشنای رفتارگرا بر تعلیم و تربیت حاکم بود تا این که در تحقیقات روانشناسی یادگیری سوالاتی مطراح شد که نظریه های رفتاری قادر به پاسخ گویی آن ها نبودند . (مثلا این که چرا فراگیر به طور یکسان به همه محرک ها پاسخ نمی دهد و در بین آن ها دست به انتخاب نمی زند و مبنا و ملاک چنین انتخابی چیست و این انتخاب کجا رخ می دهد و چه چیز و چه عواملی بر این
نتخاب ها حاکم است ؟)
طرح سوالات فوق محققان را به شناسیایی طبیعت سیستم یادگیری و اوضاع حاکم بر یادگیری تشویق و ترغیب کرد . بدین ترتیب دیدگاه جدیدی در روانشناسی تربیتی پایه گذار شد که آن را امروزه روانشناسی شناختیم می نامیم . در این دیدگاه (که در حال حاضر محور اصلی تفکر در روانشناسی و تعلیم و تربیت است ) تاکید بر شناسایی انواع فعالیت های ذهنی مانند تصور ، تفکر ، نحوه نگهداری اطلاعات ، حافظه و قابلیت انسان در ایجاد تغییر و تحول در اطلاعات و حل مساله است .

نتیجه گیری :
فرد تکنولوژیست با ذخیره ای از دانش و مهارت و تجارب خاص در زمینه تمامی مسائل آموزشی از تشخیص نیاز تا ارزشیابی به محیط های مختلف پا می گذارد و مشکلات و مسائل این محیط ها را از دیدگاه تکنولوژی آموزشی بررسی می کند و برای رفع آن راه حل هایی ارائه می دهد و پس از تصویب و تایید یکی از راح حل ها توسط افراد تصمیم گیر ، خود آن راه حل را به مرحله اجرا می گذارد و پس از اجرا ، نتایج حاصله را ارزشیابی می کند ، در پایان گزارشی مشمتل بر تمام جزییات کارهای انجام شده تهیه می کند و در اختیار افراد مسول قرار می دهد .
این کاربرد به نحوی در حل مسائل آموزشی مراکز صنعتی و خدماتی موثر بوده که رشته تکنولوژی آموزشی را (البته با خصوصیاتی که بحث آن گذشت ) یکی از پر جاذبه ترین رشته های دانشکده ها ی علوم تربیتیت کرده است و فارغ التحصیلان این دانشکده اغلب بلافاصله پس از پایان تحصیل به استخدام موسسات معتبر در می آیند .

تعاريف تكنولوژي آموزشي

براي شناخت دقيق تعريف و قلمرو تكنولوژي آموزشي ريشه يابي معنا و مفهوم كلمه «تكنولوژي» ضروري مي نمايد.
اين واژه از كلمه «تكنولوژيا» گرفته شده است. معناي آن در يونان باستان انجام دادن يك هنر يا حرفه بوده است. بخش اول اين كلمه (techne) تلفيقي از معناي يك هنر و يك تكنيك مشتمل بر دانش مربوط به اصول و توانايي دستيابي به نتايج مورد نظر است. به عبارت ديگر تكنيك به معناي مهارتهاي عملي شامل دانستن و انجام دادن است. كلمه (Logos) نيز به معناي استدلال، تبيين، اصل و ارائه دليل است. بنابراين تكنولوژي به معناي به كارگيري مستدل يا منطقي دانش خواهد بود (فردانش، 1378). به عبارتي به تبديل دانش از مرحله پديده ها يا تبديل كشف روابط جديد ميان پديده ها، تكنولوژي گفته مي شود كه در آن از نتايج و يافته هاي علمي استفاده مي شود.
لغتنامه لاتين وبستر نيز در تعريف واژه تكنولوژي اين توضيح را مي دهد:
«كاربرد دانش براي مقاصد علمي»
از واژه «آموزش»، تعاريف متعددي به عمل آمده است كه به برخي از آنها اشاره مي گردد:
آموزش، از نظر لغوي به معني انتقال دانش است. از نظر «دوبوا» آموزش، به معني مرتب كردن و منظم ساختن دقيق محيط فراگير به منظور دستيالي به نتايج مورد نظر در وضعيت هاي مشخص مي باشد. آلن گانيه آموزش را روند حل مسائل مي ناميد كه هدف از آن تسهيل يادگيري فراگيران است و معلم مسؤل آموز تلقي مي گردد. وي اصطلاح تدابير آموزشي را در اين زمينه بكار مي برد كه منظور از آن تصميمات واعمالي است كه معلم به منظور تسهيل يادگيري شاگرد از مواد آموزشي اتخاذ مي كند. هدف از آموزش دستيابي هر چه بيشتر فراگير به اهداف آموزشي است و آموزش موفق، آموزشي است كه مبتني بر خط زنجيره اي «طراحي، اجرا و ارزشيابي» مي باشد.
دكتر فردانش نيز آموزش را چنين تعريف كرده است؛ «مجموعه تصميمات و اقداماتي كه يكي پس از ديگري اتخاذ مي شود يا انجام مي گيرد و هدف آن دستياي هر چه بيشتر فراگير به اهداف آموزشي است» (همان ص 14).

اكنون به تعاريف « تكنولوژي آموزشي» مي پردازيم.
در مورد تكنولوژي آموزشي نيز تعاريف گوناگوني ارائه شده است كه هر كدام با توجه به سير تكنويني و نوع رويكردهاي اين رشته تدوين يافته اند.
در بدو پيداي و گسترش تكنولوژي آموزشي آن را عبارت از: يك سلسله از فعاليتهاي نظام مند مي دانستند كه ماشين، مواد و تكنيك را براي رسيدن به اهداف آموزشي به يكديگر نزديك كند (شيخيان، 1353).

تعريفي كه كميته ويژه تكنولوژي در آكادمي ملي مهندسي آمريكا از تكنولوژي آموزشي مي كند، عبارت است از؛ «مجموعه اي از معلومات ناشي از كاربرد علوم آموزي و يادگيري در دنياي واقعي كلاس درس، همراه با ابزار و روشهايي كه كار بردن علوم ذكر شده را تسهيل مي نمايد (علي آبادي، 1379).

تعريف جيمز براون از تكنولوژي آموزشي كه مورد پذيرش عده كثيري از صاحبنظران است، عبارت است از: « طراحي، اجرا و ارزشيابي نظام مند كل فرايند ياددهي – يادگيري بر اساس هدفهاي مشخص و نتايج تحقيقات در زمينه هاي يادگيري انساني و ارتباطات و همچنين به كار گرفتن مجموعه اي از منابع انساني و غيرانساني به منظور ايجاد آموزش مؤثرتر، عميق تر و پايدار.» (احديان،1379).
دكتر فردانش در كتاب «مباني نظري تكنولوژي آموزشي » پس از بررسي و بيان مقدماتي ماهيت تكنولوژي آموزشي تعريف زير را استنتاج نموده است.

« تكنولوژي آموزشي» عبارت است از : مجموعه روشها و دستورالعملهايي كه با استفاده از يافته هاي علمي براي حل مسائل آموزشي اعم از طرح، اجرا و ارزشيابي در برنامه هاي آموزشي به كار گرفته مي شد».

آخرين تعريف مورد توافق صاحبنظران تكنولوژي آموزشي از سوي انجمن تكنولوژي و ارتباطات آمريكا(AECT) چنين بيان شده است:
« تكنولوژي آموزشي عبارت است از نظريه و عمل طراحي، توليد، كاربرد، مديريت و ارزشيابي فرايندها و منابع يادگيري».(فردانش،1378).
يک تعريف جديد فناوري آموزشي انجمن ارتباطات و فناوري آموزشي(2004) تعريف جديدي از فناوري آموزشي مطرح کرده است . بر اساس اين تعريف :“ فناوري آموزشي ، مطالعه و عمل اخلاقي از طريق ايجاد ، کاربرد و مديريت منابع و فرايندهاي فناورانه ي مناسب به منظور تسهيل يادگيري و بهسازي عملکرد افراد است .(به نقل از آيس2006)
بنابراين با توجه به تعاريف ذكر شده، تكنولوژي آموزشي بر خلاف تصور متداول در جامعه ما، صرفا به معني استفاده از وسايل و رسانه هاي آموزشي در فرايند آموزش – يادگيري نيست، بلكه همچنان كه از تعاريف مختلف آن بر مي آيد معناي بس وسيع تري را شامل مي شود. تكنولوژي آموزشي روش مبتني و متكي بر رويكرد سيستمي و كاربرد نظريه عمومي سيستمها است. ذكر اين نكته ضروري است كه تكنولوژي آموزشي با بهره گيري از يافته هاي تمام علوم به حل مسائل آموزشي مي پردازد. البته بديهي است كه از برخي علوم كه سنخيت بيشتر و ارتباط نزديك تري با مباحث اين رشته دارند، بيشتر استفاده مي نمايد.
روان شناسي (به طور اعم) و روان شناسي تربيتي (به طور اخص) از جمله علومي هستند كه تكنولوژي آموزشي بيشترين استفاده را از آنها مي نمايد.
تكنولوژي آموزشي مانند تكنولوژي در هر يك از شاخه هاي علمي ديگر شامل دو جزء نرم افزاري (محتوايي) و سخت افزاري است و هدف اصلي آن ايجاد يادگيري مؤثرتر و پايدارتر و تغيير در كيفيت يادگيري و افزايش بازدهي آموزش مي باشد.
به هر یک از ابعاد زندگی که نگاه کنیم حضور تکنولوژی را می بینیم. انواع رسانه های دیداری و شنیداری، سخت افزارها و نرم افزارها با محتواهای آموزشی جای خود را در نظام آموزشی باز کرده و در کنار مربیان تربیتی قدم بر میدارند.فراگیرانی که در خانه و محیط های خارج از مدرسه با کامپیوتر و انواع چندرسانه ای ها سروکار دارند نمی توانند زمان طولانی تنها به صحبتهای معلم توجه کنند. تکنولوژی آموزشی در اینجا به کمک مربیان آمده که بتواند به طرق مختلف آنها را در آموزش یاری دهد.
برخی گرایشات مهم وجود دارند که چهره تعلیم و تربیت را ده تا بیست سال آینده تغییر خواهند داد که بعضی از آنها به حضور تکنولوژی در آموزش اشاره دارد و از آنها می توان ضرورت کاربرد تکنولوژی آموزشی را دریافت. از جمله این گرایشات مهم می توان موارد زیر را بیان کرد:
0 حرکت روزافزون به سمت آموزش فراگیر محوری
0 افزایش تداوم در استفاده از مواد یادگیری انفرادی
0 افزایش درک اهمیت توانمندی های کلی مرتبط به زندگی واقعی
0 اهمیت بیشتردادن به فرایندهای یادگیری نسبت به محتوای برنامه های درس استمرار فعالیت جهت تصریح و تبیین ماهیت بازده های یادگیری مورد نظر از قبیل تنظیم شاخص های شایستگی و تنظیم معیارهای عملکرد(مبتنی بر اهداف)
0 افزایش آگاهی نسبت به غیر طبیعی بودن روشهای ارزیابی سنتی مانند امتحان کتبی چند ساعته
0 گسترش آگاهی نسبت به محاسن در یادگیری از طریق کار کردن در گروه بدون حضور معلم
0 استمرار و گسترش سریع تکنولوژی اطلاعات و سیستم های رایانه ای
0 مشارکت بیشتر عوامل تعلیم و تربیت در طراحی و استفاده از تجهیزات و برنامه های رایانه ای
0 افزایش انتظارات از فراگیران با توجه به استفاده و دسترسی بیست و چهار ساعته به منابع یادگیری چندرسانه ای
0 افزایش انتظارات از فراگیران مبنی براستفاده وسیع معلمان و مربیان از ابزارهای حمایتی تکنولوژی آموزشی در بالا بردن اثربخشی دوره ها و برنامه های خودآموزی
0 گسترش سریع آشنایی فراگیران با رسانه های پیشرفتههمانطور که مشاهده می شود پنج مورد آخر مربوط به وجود تکنولوژی در آموزش است که البته خود گرایشات قبلی را هم تحت تاثیر قرار می دهد.(احدیان،1378)
تکنولوژی در هر دوره از زندگی بشر بسته به امکانات و توسعه خود آموزش را تحت تاثیر قرار می دهد. به بیان کلی تر گسترش و توسعه تکنولوژی همه ابعاد اقتصاد،فرهنگ،آموزش و... را پوشش می دهد. اما برخی جوامع می خواهند با توسعه تکنولوژی به همراه جوامع پیشرفته تر حرکت کنند، به همین دلیل فقط همین بعد وارد کردن ابزارها و تجهیزات را مورد توجه قرار می دهند و تاثیر ورود آنها بر زمینه های دیگر را نادیده می گیرند و تلاشی برای همسو کردن این ها نمی کنند. در واقع متخصص کارآمد تکنولوژی آموزشی برای همسو کردن دو متغییر تکنولوژی و آموزش(که حیطه وسیعی از زندگی را در بر دارد) پا به عرصه ی جهانی گذارده، تا بتواند پیش نیازها و بسترهای ورود هر نوع تکنولوژی جدیدی را در آموزش فراهم کند. تکنولوژی آموزشی خود نیز در این تغییر و تحولات گرایشات نوینی نسبت به قبل پیدا کرده است، که به طور مختصر به بعضی از آنها اشاره می شود:
- گسترش کامپیوترها در سطح مدارس و موسسات آموزشی
- دست یابی همگانی مدارس به منابع تلویزیونی
- افزایش جانبداری سیاستگذاران از بهره گیری تکنولوژی آموزشی
- افزایش تکنولوژی آموزشی در خانه و محیط اجتماعی
- توسعه شیوه های نوین در ارائه کاربرد تکنولوژی آموزشی
- لزوم سواد تکنولوژی آموزشی برای معلمان
- تکنولوژی آموزشی محل عمده برای حرکت به سمت اصلاحات آموزشی
تکنولوژی در هر دوره از زندگی بشر بسته به امکانات وتوسعه خود، آموزش را تحت تاثیر قرار داده و می دهد.
اگرتکنولوژی و آموزش را دو متغییر فرض کنیم با هم دارای همبستگی مثبت اند یعنی اگر تکنولوژی توسعه یافت این توسعه باید در آموزش هم دیده شود.
اما بعضی از جوامع نتوانسته اند که این دو مقوله را با هم هماهنگ کنند و به اشتباه این دو را از هم جدا می دانند. به عبارتی دیگر توسعه تکنولوژی را به مرزهای خود وارد کرده اند اما آموزش را که خود تکنولوژی
را هم در بر می گیرد را نادیده می گیرند. البته ضرورت کاربرد تکنولوژی اموزشی با عدم استفاده برخی جوامع از آن نفی نمی شود و همچنان بنا به بسیاری از گرایشات و دلایل که به برخی از آنها در بالا اشاره شد ، کاربرد تکنولوژی آموزشی امری قطعی و ضروری در آینده خواهد بود.
وسایل، مواد و رسانه های آموزشی

همانگونه که قبلاً نیز یادآوری شده شامل دو جزءتکنولوژی آموزشی مانند تکنولوژی در هر یک از شاخه های علمی دیگر،است، اصلی است:
شامل روشها، دستورالعملها، الگوها،(محتوایی)؛1. جزء نرم افزاری راهبردها، طبقه بندیها و ...
2. جزء سخت افزاری؛شامل ابزار، وسایل، دستگاهها و رسانه های آموزشی.
در فصل پیشین در مورد دیدگاه نرم افزاری بحث شده است در این فصل بخش سخت افزاری تکنولوژی آموزشی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
یادآوری این مطلب نیز لازم است که رسانه های آموزشی به عوامل، وسایل یا ابزاری گفته می شود که کل محتوای آموزش را به فراگیران منتقل می کند ولی وسایل کمک آموزشی شامل آن دسته از اشیاء ابزار و وسایلی است که تنها در بخشی از آموزش از آنها استفاده می شود. و هر چقدر کاربرد این وسایل غنی تر باشد، امر یاددهی - یادگیری با سهولت بیشتری انجام می شود.
تحقیقات نشان می دهد که رسانه ها به صرف رسانه بودن تفاوتی با هم ندارند و یادگیری بیشتر تحت تأثیر موضوعی است که آموزش داده می شود نه وسیله. که از طریق آن آموزش ارائه می گردد. همچنانکه پیشتر بدان اشاره شد اگرچه نتایج پژوهش ها در مورد مقایسه رسانه ها حاکی از این است که تفاوت معنی دای بین آنها نیست، با این وجود باید به این نکته توجه داشت که هر موضوعی قابل ارائه با هر رسانه ای نیست. بدین معنی که در مواردی، نوع آموزش (موضوع) و یا ویژگیهای فراگیران، انتخاب نوع خاصی از رسانه را ایجاد می کند.
رسانه های جدید، در صورتی که برای اولین بار به فراگیران ارائه شود، تنها به علت بدیع، نو و ناآشنا بودن شاگرد با آن، علاقه او را جذب می کند، ولی این برانگیختگی در صورت عادت به یک رسانه شش تا هشت هفته است و بعد از این مدت، فراگیر نسبت به رسانۀ جدید رفتار خاصی از خود بروز نمی دهد (فردانش،1372).
تقسیم بندی مواد و وسایل آموزشی
مواد و وسایل آموزشی را با توجه به معیارهای خاص به طبقه های مختلف تقسیم بندی نموده اند که عبارتند از:
الف) نرم افزار و سخت افزار
ب) چاپی و غیر چاپی
ج) برقی و غیر برقی
د) نورتاب و غیر نورتاب
قرار دادن مواد و وسایل آموزشی در دو دستۀ نورتاب و غیر نورتاب یکی از بهترین و کاملترین تقسیم بندی هایی است که تا کنون به عمل آمده است.
در این تقسیم بندی مواد و وسایلی نظیر فیلم متحرک، اسلاید، فیلم استریپ، اورهد، طلق شفاف و پروژکتورهای مربوط به آنها در دسته نورتاب و رسانه هایی مانند تابلوهای آموزشی، اشیاء سه بعدی، چارت، پوستر، تصاویر و نمودار در دسته غیر نورتاب قرار می گیرند.

رسانه های آموزشی غیر نورتاب:
1. تابلوهای آموزشی
الف) تابلوهای گچی؛ این تابلوها از متداول ترین و ارزان ترین انواع تابلوها در آموزش هستند که به کارگیری آنها بسیار ساده و آسان است. در استفاده از این تابلوها از روشهایی سود جسته می شود از جمله: روش الگو، روش قالب، روش شبکه یا جدول و روش پنهانی.
1. روش الگو؛ این روش برای ترسیم نقشه ها و تصاویری که مرتباً توسط معلم مورد استفاده قرار می گیرند به کار گرفته می شود. استفاده از این روش متضمن صرفه جویی در وقت و انرژی معلمان است. مثلاً معلم جغرافیا نقشه کشورهای مورد نیاز را بر روی کاغذ نازکی ترسیم نموده و حدود مشخص شده را با سنجاق و یا میخ های خیلی نازک سوراخ می نماید و آنها را بر روی تخته می چسباند و با تخته پاک کن آغشته به ذرات گچ ضربات ملایمی به آن وارد می کند و پس از برداشتن الگو از روی تابلو، با اتصال نقطه ها طرح مورد نظر را به دست می آورد.
2. روش قالب؛ استفاده از این روش ترسیم اشکال ظریف و دقیق هندسی را در زمان کوتاهی برای معلمان میسر می سازد. کاربرد این روش مستلزم تهیه قالب اشکال مورد نظر بر روی مقوا، تخته های سه لائی یا فیبر و حتی آلومینیوم می باشد.
3. روش شبکه یا جدول؛ این روش مختص بزرگ کردن تصاویر کوچک بر روی تابلوهای گچی است.
4. روش پنهانی؛ این روش، هم برای معرفی پروژه های دسته جمعی شاگردان و هم برای کار تدریس توسط معلمان مورد استفاده قرار می گیرد، استفاده از این روش به میزان قابل توجهی، میزان یادگیری را افزایش می دهد.
ب) تابلوهای پارچه ای ؛ یکی از انواع تابلوهایی است که بر اساس اصل چسبندگی دو سطح پرزدار تهیه و مورد استفاده قرار می گیرند. در کاربرد این تابلوها می توان دو حس دیداری و شنیداری شاگردان را بکار گرفته و هر گونه مطلبی را به صورت عینی ارائه دهید. جابجا کردن نوشته ها و تصاویر بر روی تابلو امکان نوعی حرکت و تغییر را به معلم می دهد. متغیر سرعت یکی از مزایای استفاده از این گونه تابلوهاست و امکان مشارکت شاگردان و همکاری آنان در تدریس نیز فراهم می گردد.
تنها محدودیت این تابلو این است که کاربرد اینگونه تابلوها مستلزم داشتن قدری مهارت است که کسب آن کار دشواری نیست. برای زمینه اینگونه تابلوها، رنگهای تیره دارای محاسن زیادی هستند. به کارگیری چنین روشهایی موجب می شود که فراگیران قبل از اخذ تصمیم درباره موضوع مربوطه، فکر کرده و به عبارت دیگر آنرا مرور نمایند. اظهار نظر دیگر شاگردان نیز موجب بحث و مرور دوباره می گردد. استفاده از این تابلوها که تابلوهای ماهوتی یکی از آنهاست بستگی به قدرت تخیل، ابتکار و خلاقیت معلمان دارد.
ج) تابلوهای مغناطیسی؛ این تابلوها بر اساس اصل جذب فلزات به طرف آهن ربا، تهیه و مورد استفاده قرار می گیرند. از محدودیت های عمده کاربرد این تابلوها، سنگینی آنهاست. به علاوه دشواری تهیه مجدد و گم شدن آهن ربایی است که برای نگهداری تصاویر بر روی تابلو از آنها استفاده می شود. در استفاده از تابلوهای مغناطیسی اشیاء سه بعدی کوچک را نیز می توان به کار برد.
د) تابلوهای الکتریکی؛ در ساختمان اینگونه تابلوها می توان از چوب، یا مواد مشابه دیگر استفاده کرده و به کمک مقداری سیم یک لامپ کوچک چراغ قوه و یا زنگ اخبار تابلوی ارزشمندی را تهیه کرد. این تابلوها در مستقل بار آوردن فراگیر موثر است. زیرا که دانش آموز یا فراگیر می تواند کار خودش را به خاطر بازخورد سریعی که وسیله روشن شدن لامپ، دریافت می کند، ارزشیابی کند. به عبارتی شاگردان نیاز کمتری به کمک معلمان دارند و خود می توانند صحت و سقم پاسخها را حدس بزنند.
2. اشیاء واقعی (مواد آموزشی سه بعدی)
کاربرد اشیاء واقعی در کلاس درس متضمن منافع زیادی است که حداقل آن را می توان آشنا شدن و آگاه شدن شاگردان با آنها و محیط زیست دور و برشان نام برد. انواع مختلف اشیاء واقعی را می توان تحت سه عنوان اشیاء تغییر نیافته، اشیاءتغییر یافته و نمونه ها به شرح ذیل طبقه بندی نمود:
الف) اشیاء واقعی تغییر نیافته ؛اشیاء سه بعدی تغییر نیافته، آن دسته از اشیاء هستند که هیچ گونه تغییری جز اینکه آنها را از محیط واقعیشان جدا کرده اند، در آنها داده نشده است. به عبارت دیگر آنها دقیقاً خودشان هستند به استثنای اینکه آنها را از محیط اصلی و واقعیشان جدا کرده و به اماکن آموزشی آورده اند و دست نخورده بوده و اندازه واقعی خود را دارا هستند. یک موتور اتومبیل، گیاهان و غیره نمونه هایی از اشیاء واقعی تغییر نیافته به شمار می روند.
ب) اشیاء سه بعدی تغییر یافته ؛اشیاء سه بعدی تغییر یافته را از ابتدا به دو نوع حقیقی و تقلید واقعیت تقسیم می کنند. نوع اول یعنی اشیاء تغییر یافته حقیقی، آن دسته از اشیاء سه بعدی هستند که علاوه بر جدا کردن آنها از محیط واقعیشان در آنها تغییراتی نیز داده اند. مثل جمجمۀ انسان یا یک اسکلت کامل انسان.
اما اشیاء سه بعدی تغییر یافته تقلید واقعیت آن دسته از اشیاء سه بعدی آموزشی هستند که حقیقی نبوده، بلکه بر اساس واقعیت و تقلید از آن ساخته شده اند.
در دست داشتن اشیاء واقعی، برای مشاهده، لمس کردن، نمایش دادن و... وسیله خوبی برای ترغیب و تشویق شاگردان به بهره گیری از اینگونه منابع آموزشی است.
اشیاء واقعی تغییر یافته تقلید واقعیت عبارتند از: 1. مدل 2. ماکت 3. دایوراما 4. میز شنی 5. برشها 6. مولاژها.
1. مدلها؛ مدلها، اشیاء واقعی تغییر یافته و سه بعدی و تولید مجدد اقلام ظریف و گران قیمت هستند که می توانند به قیمت قابل قبول و ایمنی لازم برای استفاده ساخته شوند. مدلها را تولید مجدد اشیاء واقعی و حقیقی می دانند. مدلها را می توان اندازه واقعیت، بزرگتر از واقعیت یا کوچکتر از واقعیت تهیه نمود.ولی در هر حال بایستی در نظر داشت که خصوصیات و ویژگیهای عمومی و کلی اشیاء واقعی مورد نظر باید در آنها وجود داشته باشد. مانند مدل چشم انسان.
2. ماکتها؛ ماکتها به طور گسترده ای در آموزشهای صنعتی به کار گرفته می شوند. ماکتها قسمت ساده شده واقعیت و جایگزین اشیاء واقعی هستند که برای روشن کردن قسمتهای لازم و یا طرز کار چیزی با حذف جزئیات غیر لازم ساخته می شوند و نسبتها کاملاً رعایت می شود. در ساختن ماکتها بایستی آنرا شبیه شیء واقعی مربوطه و حتی الامکان همرنگ طبیعت آن تهیه کرد. باید آنرا طوری ساخت که یادگیری را تسهیل کند نه دشوار. در تهیه ماکتها، دنبال کردن مراحل پیاپی ساخت، کارها را آسانتر می کند.
3. دایوراما؛ صحنه های سه بعدی هستند که اغلب به صورت مینیاتوری بوده و در آنها اشیاء و مجسمه ها در حالت و محل عادی خود ظاهر می شوند. اشیاء دایوراما به ندرت در اندازه طبیعی ساخته می شوند.
4. میز شنی؛ عبارتند از: یک منظرۀ سه بعدی در مقیاس صحیح که روی یک زمینه مسطح که شن مرطوب ریخته شده (برای شکل دادن) و فراگیران با استفاده از شن مرطوب و ماکتهای مختلف به دوباره سازی صحنه ها در مقیاس صحیح می پردازند. مانند مناطق جنگلی.
5. برشها؛ آن دسته از اشیاء سه بعدی تغییر یافته هستند که برای نمایش قسمتهای پنهانی و و دور از دید اشیاء و پدیده ها به کار می روند. برشها در علوم تجربی و طبیعی کاربرد فراوان دارند.
6. مولاژها؛ مولاژها نیز آن دسته از مواد سه بعدی تغییر یافته از نوع تقلید واقعیت است که ترکیب مناسب و مطلوبی از سه نوع قبلی یعنی مدل، ماکت و برش را تشکیل می دهند.
ج) نمونه ها؛ نمونه ها ممکن است اشیاء سه بعدی تغییر نیافته و یا تغییر یافته باشند و قسمت و جنبه ای از شیء هستند که دارای مشخصات مشابه و مشترک طبقه و یا گروه خاصی است.
3. تصاویر آموزشی
تصویر یک وسیله دیداری از افراد، اشیاء و اماکن است. گاهی اوقات مطالعه، بررسی و مشاهده بسیاری از پدیده ها و امور و وقایع برای فراگیران جز از طریق استفاده از تصاویر میسر نیست. زیرا تصاویر امکان شکستن بعد زمان و مکان را برای آنان فراهم می سازند. تصاویر ثابت را به انواع گوناگون از قبیل 1. تصاویر کاغذی غیر نورتاب نظیر عکسها و نقاشی ها، 2. اسلایدها 3. فیلم استریپ ها و طلق های شفاف تقسیم بندی می کنند. برای درک و خواندن تصاویر باید سواد تصویری یا دیداری داشته باشیم. سواد تصویری عبارت است از: قدرت درک معانی و مفاهیم تصویری.
تصاویری که بر روی کاغذ نقش بسته اند یا با دست کشیده می شوند دارای مزایا و امتیازات زیر هستند:
الف) ارزان هستند و کاربرد متنوعی دارند.
ب) می توان درسهای گذشته را در مدتی بسیار کوتاه مرور کرد.
ج) قدرت تخیل را تقویت می کنند.
د) اشتباهات و سوء تغییرات را اصلاح می نماید.
و) به مطالعه جزئیات کمک می نماید و می توان تصاویر را مقایسه نمود و بعد زمانی و مکانی را شکست.
4. چارتها
چارتها آن دسته از رسانه های ترسیمی دیداری هستند که به منظور ارائه دیداری ایده ها و مفاهیمی که تفهیم آنها از طریق ارائه کتبی یا شفاهی مشکل است، تهیه می شوند. مشخصۀ اصلی چارت دادن اطلاعات است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید