بخشی از مقاله
فصول 1 و4
درس : جامعه شناسي سياسي
معرفي: در زير اثري از هربتهايمن در (سال) 1959، چاپ شده است. سياست اجتماعي به سرعت گسترش يافته است. نظم زير گروهي داخل تحقيقات سياسي ميباشد. امروزه اين تحقيقات مخصوص در حال پايان هستند و شايد بهتر و به صرفهتر بود اگر يك گزارش در مورد آن نوشته ميشد تا اينكه يك كتاب ديگر در اين موضوع پوشش داده شود. هر چند من به طور اخص توضيح نميدهم چرا سياست اجتماعي و تحقيق آن در سالهاي 1960 گسترش يافت، نه حتي دلايل سقوط آن را، من به تأثيرات بعضي از پيشرفت هاي اصلي مربوط ساخته ام. من هم چنين به بعضي از تاليفات مركزي براي نشان دادن اين كه كدام براي آناليز جامعه سياست معاصر در داخل دموكراسيهاي انگلو- آمريكا است. نيز توجه كرده ام چنانچه اين كتابي است كه سعي ميكند شماري از چيزهاي مختلف را بررسي كند. بين يك دولت رقابتي است كه در آن تغييرات كاركترهاي فرهنگ سياسي آنگلو- آمريكايي را آزمايش مي كند. در زماني كه ما نزديك هستيم تا سالگرد انقلاب امريكا را جشن بگيريم اين به نظر مي رسد كه هر دو در اين زمان مهم است. فرهنگ سياسي دوباره ارزيابي افكار به عنوان حركات است كه ماندگاري دو سياست را تهديد ميكند. همچنين نشان ميدهد توجهات جامعه شناسي سياسي را براي استفاده از تاريخ معاصر در راستاي هدفش. اين كتاب بنابراين مجموعي از مواد خام متضاد است و هر چند محصول نهايي شايد به سليقه ي همه كس نيايد، آن عكس العمل سنتي در جامعه دارد كه من آن را ميپذيرم.
اين كتاب «پايان ايدئولوژي» دانيل بل در يك زندگي سياسي است. «تعريف دموكراسي كاپيتاليستي»، كه در دوره پيشرفت بخشهاي صنعتي بود. اين زاويه ديد ديگري از آن زندگي سياسي است. كه البته با سودمندي از تجربيات تاريخي بيشتر نوشته نشده است. سالهاي 1960 شاهد، سقوط توافقات سياسي و ايدئولوژي بود. اما در مقايسه سياستهاي مانده در بريتانيا و ايالات متحده، هر چند بعضي ها ترسها و اميدهاشان را ابراز كردند، هيچ كدام از دولتهاي رياست جمهوري مدار و پارلمان مدار هنوز به پايان نرسيدهاند. در حالي كه من مخالفم با آناليز بل، ولي با بسياري از نكوهش هاي او از چپ سياسي، جنگ نميكنم.
بخش كاپيتاليست ترتيبي ساده از توافقات براي حكم راني از يك سطح (طبقه) به سطح (طبقه) ديگر نيست. هم زمان جدايي طبقات تنها جدايي پتانسيل نيروها هستند در بخش مدرن صنعتي و نه لزوما مهم. در واقع آن حركتهاي اجتماعي سياست است كه آزمايش شده اند. اين كتاب قابل توجه و دربرگيرندة مثالهايي از تضادهاي غير طبقاتي نيست. حركتهاي پنج بخش نخست بعضي از مشكلات مركزي داخل سياست اجتماعي سنتي را بررسي ميكند. بخش (1) توضيح مي دهد ارتباط ميان پردازش اجتماعي كاركتر سياست در حالي كه بخش (2) نشان ميدهد كه چگونه آن رفتار بدست آمده است. نتايجي دارد كه نه تنها براي شخص اما براي سيستم سياسي كاربرد دارد. در بخش سوم من بحث كردم تحصيلات نرمال ابزار اصلي تحصيلات سياسي است و آن قابل دسترس ميباشد.
ولي در بريتانيا، و ايالات متحده ايجاد نشد، و مورد توجه قرار گرفتند گونههاي شهروندي. در بخش چهارم و پنجم الگوهاي مشاركت سياسي مورد توجه قرار گرفتهاند و پاسخ آنها خوب ميباشد به ساختارهاي ارائه شده، و نقش اجتماعي نيز بررسي شده است. قسمت دوم كتاب بر پايهي مواد پروندهاي كشيده شده از حركتهاي معاصر سياست – اجتماع است. اين حركتها اساسا برخلاف الگوي دروني قابل ارزيابي هستند. هدف اين است كه ببينيم چه مفهومهايي را آنها نگه داشتهاند براي پردازش آموزههاي سياسي و چگونه اين مفاهيم ادراك ما را از فرهنگ سياسي انگو- آمريكايي در بر ميگيرد. بخش كاركردي روي كلاس مقاومت از نوع تحقيقاند.
براي در نظر گرفتن شخص كه پذيرفته شده است در اين موقعيت، دريافت اين مسئله مشكل است زيرا در آن خوب تحقيق نكرده است از نقش سياست اجتماعي و بر خلاف اينكه كاملا متفاوت از هرنوع تحقيق است اين مسئله درك نشده است در انواع مشاهده توسط دانشمندان اجتماعي بسياري از مردم به من در آمادهسازي اين كتاب كمك كردهاند. روس گراهام، روبرت داوس، خواندند وتوجهي نكردند، در حالي كه كوين مك كومريك ، روبرت بنويك، بريان ساتر، سوزاناهندلي، ماري وارنر، نايچل بولس، آلن گرامي، توني دويسون، مارگوس كانلايف و روبرت ويلكسنيون نظرات خودشان را در مورد بخشهاي خاص ارائه دادند. كوين مك كومريك و اندي ريد به اندازهاي كافي مهربان بودند كه مبادا با اين مخالفت كردن در موضوعات مختلف، مشكل براي من ايجاد كنند. براي بعضي سال ها من فكر ميكردم در مورد يك رشته در تحصيلات سياسي در دانشگاه ساسكس ايجاد كنم و دانش آموزان موفق به من نشان دادند بسياري از ديدگاههاي ارزشمند ونظرات مقصور در اين كتاب و دانشگاه ساسكس مرا تشويق به درس دادن كرد و مرا با سازمان ها كمك كرد و نوشتن اين كتاب را سريع كرد در نهايت من مايلم كه سپاسگزاري كنم از ناشر جان ويلي و پسران براي مهربانيهايشان و حرفهاي گريشان البته من مسئوليت قصور در متن نهايي را برعهده ميگيرم.
بخش يك تئوري پشتيباني اجتماعي. درك كردن تغييرات اجتماعي
استفادة اصلي از مطالعه سياست اين است كه بر روي ساختار تغييرات سياسي حساب نشود اين استفاده از افتخارات گذشته است و هم چنان كه پاسخها در هر دو صورت بسيار و متفاوت هستند. يكي از شاخههاي اصلي از جامعهشناسي مدرن اشاره ميكند به پاسخي كه به رفتار شخص از ساختار سياست مربوط است. مواد خام اساسي در اين ارتباط پشتيباني شهروند از تغيير ساختار است. پشتيباني شهروند چيزي نيست كه بخشهاي معين بتوانند آنها پشت گوش بياندازند. بنابراين سازمانها ايجاد شدهاند ولي مشخص نشده است كه هدف آنها حمايت و پشتيباني است. اين پردازشها بيگونهاي ارجاع داده ميشوند. چنانچه جامعه سازان به عنوان نماينده هاي اجتماع در پايهي تئوري تغييرات سياسي هستند. بدين گونه آن نتيجهاي از پردازش اجتماعي است كه در ساختمان پشتيباني شهروند موثر است تحقيق گذشته در سياست اجتماعي در مورد كاركرد اين تئوري به وسيلة پلاتو شروع شد.
به علاوه توضيح دادن بسياري از مشكلات تئوري كه در كنار گسترش اجتماعي ساري از تغييرات است پارسونز هم چنين به تئوري مرتبط توجه مي كند كه گوناگوني در جامعهي آمريكايي معاصر ندارد. مفهوم او همراه با مفاد خام براي مطالعهي پردازش هم گون هستند. پل اصلي ميان تئوري بزرگ پارسون و بيشتر يافتهها در پرتوندهي سياست اجتماعي ساخته شده بود. توسط ديويد اسيتون اين شگفتآور نيست در بررسي لذت يكسان آنها از به كار گرفتن آناليزسيستم در مطالعه پديدههاي اجتماعي در اواخر سالهاي 1950 اسيتون نوشت. يكبار ما ايدهي زندگي سياسي علاوه بر سيستم رفتاري را وفق داريم در هر حال ما راهنمايي شديم به درخواست دانستن داخل شرايط كه براي سيستم ممكن بيساخت كه خود را نگاه دارد يا تغيير كند كه اين ناموفق شدن در نگه داري خويشتن است. در ميانهي دههي 80 بخسي از سياست اجتماعي مجبور است كه بازي كند در ايجاد تغييرات «به صورت بسيار مهم، تئوري مطالعه از پردازش اجتماعي در زندگي سياسي خانگي ميكند. گرايش به ديگران براي درك راهي كه سيستمهاي سياسي مي توانند بر روي آن پافشاري كنند حتي چنانچه آنها تغيير ميكند. براي بيشتر از يك نسل.
اين يك ساختار معمول است براي بيشتر مدلهاي سيستم سياسي است سياست تصور نشده است به عنوان شماري از خروجيها و وروديها توسط بعضي از تاثيرات ميان آنها رجوع شدهاست. به راه كه خروجيها اطلاعاتشان را در تغيير شكل وروديها ميگيرند دو ورودي گوناگون درخواست ميشوند. و پشتيبان كه ميتواند هر كدام زير شاخه باشد داخل شماري از قطعات پشتيبان معمولا فكر ميشود و عنوان هردو پشتيبان اجتماعي و درخواست واجتماع سازي. درخواست مخالف پشتيباني هستند در حالي كه آنها بايد همچنين ملاقات شوند. همه آنهايي كه به نظر ميرسند كه استفادهي منابع محدود را گسترش دهند اما اگر پشتيباني درخواست شده است توسط پردازش اجتماع سازي پس سپس اين الگوي درخواست ها است. اجتماعي سازي به نظر ميرسد كه نوع درخواست ها را متاثر مي كند، تراكم به صورتي كه آن نگه داشته شدهاند و را ه به صورتي كه آن ها ارئه شدهاند و راه به صورتي كه آنها ارائه نشدهاند.
مقايسه ميان درخواستها و پشتيبان شايد كاملا منقطع نيستند. براي تغيير از يك سياست ميتواند به اندازهاي نتايج درخواست هاي محدود به عنوان پشتيبان بالاتر باشد. كي تفاوت مهم ميان دو مفهوم كه بزرگتر شدهآند به صورتي كه آنها مي توانند قانون مند شوند. اين بسيار ساده تر است. كه كنترل كنيم يا شبيه سازي كنيم درخواستها تا اينكه پشتيبان را بسازيم يا از بين ببريم درخواستها بنابراين به نظر بيشتر از پشتيبان توسط فاكتورهاي ديگر متاثر ميشوند. تا اجتماع سازي دولتها به صورت ادامه دار از قانوني سازي استفاده ميكنند به مفهوم به چالش گرفتن درخواست ها و در بسياري از موضوعات اين هم چنين تاثير دارد اين بسيار سخت است كه درك كنيم پشتيباني قانوني توسط رد كردن قانون سازي، هر چند اين شايد سازمانها و شكل الگوي پشتيباني را به راههاي مختلف ببرد.
شايد اين در بيشتر زمان ها باشد،در هر حال پيش از تغييرات واقعي رفتار هنگامي كه دانشمندان سياسي از تازهكاري و اجتماع سازي ميگويند. آنها فكر مي كنند به عنوان فعاليتهاي سياسي و بيشتر به خصوص سازمان سازي سياسي فرضيه مركزي است كه زندگي سياسي يك جامعه حفظ نشود وهر كه از آن پيروري ميكنند، آنها بايد جداگانه باشند كه آماده شدهاند تا درگير فعاليتهاي سيساي و نگهداري دفترهاي سياسي شوند. برخلاف اعتقادي كه دموكراسيها دارند به هوشمندي شهروندان متوسط نخبگان سياسي اهميت ويژهاي در سياستهاي دموكراتيك دارند.
شواهد نشان مي دهد كه ارزش هاي دموكراتيك بسيار دفاتر هستند به نخبگان سياسي تا به شهروندان ديگر فعالان سياسي ميتوانند ديده نشوند به عنوان مديران ساختمان ارزشهاي اجتماعي باشند. يك مضمون در تئوري دموكراتيك است كه رهبران سياسي ميتوانند نمايش دهند اهميت ساختارهاي تحصيلي را زيرا آنها مركز توضيحات سياسي هستند. راهي كه آنها رفتار ميكنند با خويشتن متاثر مي كند. نه تنها چگونه شهروندان دنبال ميكنند آنها را به عنوان اشخاص هم چنين چگونه شهروندان سياستمداران را ارزيابي ميكنند. مفهوم پشتيباني اجتماعي مي كند شماري از مشكلات تعريف شده را كه در ارتباط با اثرات اجتماعي بعدي تئوري هستند.
اسيتون و دنيس پشتيباني را تعريف كردند به عنوان«احساسات اعتماد، راحتي، بزرگمنشي و مخالفان آن ها كه مسئول شايد مستقيم بعضي از چيزها هستند. اگر پشتيباني مثبت است. نيازهاي فرد آن چيز اگر پشتيباني نيازهاي فرد را نگه داريد يا رد كند از آن چيز آنها پشتيباني را به دو زير شاخه تقسيم ميكنند. جداسازي آزاد ومخصوص پشتيباني مخصوص حكم راني ارزش هاي شخصي است از پاداش ها وعقب ماندگيهاي پديدار شده بر او از تعلقات به سيستم سياسي بيشتر و مخصوصا ارزيابي اثرات شخصي از سياستهاي دولت پشتيباني آزاد بيشتر د رارتباط با تحقيقات اجتماعي سازي است. زيرا «… اعتماد اصلي نشده وراحتي كه اعضاءميجويند به چيزهاي گوناگون از يك سيستم چنانچه در خودشان پايان مييابد» ميباشد. باور بياستناد است كه هر چند شهروندان جداگانه شايد در موقعيت پشتيباني مخصوص را رد كنند تغيير سياست تهديد نشده است تنها اگر پشتيباني آزاد رد نشود. پشتيباني يك واژهي قوي است كه پيشنهادي دهد فعاليت مثبت از يك بخش جدا اين معمولا نيست كه شهروندان خودشان را ابراز كنند در رفتارهاي غير انتزاعي هم چنين بر نيمي از، يا در مقابل با، ايجاد ساختار، زيرا كه بيشتر بخشها ميپذيرند چيزها را چنانكه هستند، يا اگر شما دوست داريد آن ها را به سادگي موافقت ميكنند.
استيون پيشنهاد ميدهد سه راه براي ابراز پشتيباني – در ارتباط با جوامع سياسي يا به تمام الختيارها، يا «مهمترين» رژيم. شهروندان بريتانيايي و امريكايي ميتوانند معمولا نگه دارنده هاي اخير دفترهاي سياسي را ناپسند ببينند براي جوامع سياسي استيون ميشود تا در معني بخشي مليتي به شهروند وفادار كسي است كه خود را به عنوان يك آمريكايي، بريتانيايي يا هر چيز ديگر شناسايي كند. و اين جوانمردانه است كه گفته شود اگر هيچ ايدهاي در مورد شهروندي معمول وجود ندارد سپس اميدواري به اتفاق افتادن براي تغييرات سياسي بي گمان باريك هستند. رژيم ساختار موسسه بسياري شده است و قوانين بازي زندگي سياسي انجمنها را كنترل ميكند. اين مي تواند بحث شود كه شهروند بيشتر ارزش دارد اگر درك كند و موافق قوانين سيستم باشداز اينكه اگ راو بيش از اندازه و بينقد ميهن پرست نباشد.
اين ميتواند تغييرات سياسي وابسته به ارزشهاي سياسي كه كنترل زندگي سياسي را مهمتر ميداند، ايجاد كند. يك پتانسيل خطر در تاكيد بر پشتيباني شرهوند براي رژيم معيار است كه ميعارها مي توانند تقدس ايجاد كنند در حالي كه رفتار شهروندان هميشه درك شود. در راه هايي كه پيشنهاد ميدهد كه معيارها پشتيباني شدهاند، يا در نهايت تهديد شدهاند. تاكتيك اساسي اين بود كه الگوهاي دادن ديده نشده اند در يك سياست دموكراتيك «مثال ايالات متحده» و هنگامي كه سطوح ناآگاه و كم رضا كشف نشدند كه پيشنهاد ميداد كه ايالات متحده با قوانين راهنمايي رفتار مطابق نيستند كه تئوري دموكراسي است و سپس اين تئوري بود كه مي بايست با شرايط سنجيده شوند. اين نشان ميدهد به كاربران پاسخ هاي جايگزين از راههاي پيشنهاد شده از افزايش گسترش شهروندي اين نشان ميدهد به كاربردن پاسخهاي جايگزين از راههاي پيشنهاد شده از افزايش گسترش شهروندي در سياستها را در راهي مشابه ارگ معيارهاي رژيم توسط بعضي شهروندان پشتيباني نشد سپس ……بيشتر ازا پذيرفتن امكانات كه شايد معيارها و دموكراتيك نيستند يا بر اساس پشتيباني به دوري جهاني هستند در محيط هاي واقعي از بررسي در مطالعات سياست اجتماعي به نظر ميرسد كه هر دو محدوديت در ديد و آشكاري چگونگي در مسير نشان هستند.
اكثريت از تحقيق نگاه كرده است. به راهنمايي كودكان از خودمختاري سياسي مضمون معمول حول محور تعريف كودك جوان از خود مختاري سياسي به خصوص توسط رئيس جمهور ايالات متحده است. چنانچه كودك بزرگتر ميشود او با خود مختاري سياسي آشنا شود به عنوان يك نقش موسسه اي به عنوان يك جداگانگي مخصوص جالب است كه توجيه كنيم كه بعضي از گذر- فرهنگ هاي مطالعات دانشمندان سياسي آمريكايي الگوي تحقيقات- خانگي خود را كپي كردهاند. اين براي آنها مشكلات فراواني در ارتباط با بريتانيا كه، سر مسئول از ايالت حكم مي راند اما قانونمندي نمي كند. دوم اين باور شده است كه اگر خودمختاري سيساي مي تواند شخصي كند تصور عمومي را اين نشان مي دهد ظهور شهروند همراه با مدخل به سادگي درك نشده در زندگي سياسي را.
دومين محل بسيار مهم در بررسي مفهوم وفاداري خوبي را در برميگيرد اين درك نشده است كه الگوهاي ارتباطي خوبي ديده ميشوند زيرا كمي سخت است كه سوالات بسازيم و اطلاعات بدست آمده مي تواند تعيين كميت گردد. سخت خواهد بود كه انكار كنيم كه اين تصويري از رفتار سياسي است هر چند يك ميتواند معني ارزشمندي داشته باشد هر برت هايمان پيشنهاد مي دهد كه تعاريف حزب عمل ميكند به عنوان قابي مرجع براي شهروند كه ميتواند تغييرات را تحميل كند.
حزب به اشخاص كمك ميكند كه مانند نكتهي – مرجع در بسياري از راههاي مشابه به زودي رفتارها را قالب بندي ميكند در مقابل خود مختاري سياسي مسئول است كه رفتارهاي بعدي را راهنمايي كند. ادامهي ارتباط براي آنها نيروي قدرتمندي ايجاد مي كند تا براي تغييرات سياسي كار كند. اين بخش از ادراك خود علوم سياسي است كه وفاداران حزب در ارتباط با خانواده هستند و از والدين به فرزندان مستقل ميشود. هر چند اين ميتواند اساسا صحيح باشد بعضي از ارزيابيها در ساختار هستند. كودكان فرانسوي به نظر كمتر ادراك والدينشان را ميشناسند تا كودكان آمريكايي و در هر موضوع ناقطعيت بزرگتر موجود است وقتي چندين بهجاي دو حزب موجود است. حتي سياستهاي دو حزبي بريتانيا و آمريكا انتقال وفاداري حزبي از ضمانت است. توجهات اخير در درصد مورد نظر از انتخاب بايد وفاداري آنها را جابه جا كند. بيشترين كاربرد عقيق تجربي در اين است كه سعي كند توسعه جهت يابي دشوار به سمت سيستم سياسي را نشان دهد. اگر ثبات از لحاظ ثبات اجتماعي ناشي شود. يك ثبات مشخصي محسوب نميشود. بلكه به عنوان فرمان مبهم و مجهولي نسبت به اختيارات دولتي تفسير ميشود.
تئوري سياستهاي دموكراتيك مشاركت شهري را تشويق به جريان سياسي ميكند و اين مسئله دلالت بر بعضي ازمسايل پيچيدگي خاصي در تشكيل سياست دارد. مشاركت واقعي ممكن است كه بيش از وفاداري شخصي و خشنودي به وضع موجود تفسير شده باشد. اين موضوع ممكن است به خصوص باشد در هر حال شكل اصلي مشاركت –راي- نمونه از نوع ديني را داراست اما همان طوري كه بايد باشد نيست: مشاركت به اين معني است كه راهگشاي كنترل شهري در تمام جنبههاي سياسي باشد و از اينكه فقط يكي را از بين دو عنوانهاي نه خيلي متفاوت را انتخاب كند كسي كه در برنامه هاي نه خيلي متفاوت را طراحي كرده است نكته قابل توجه در مورد مشاركت در اين است كه شهر پيچيده در واقع يك شهر فرمانبر است. در جريان ساختار سياست مدتها شخصي نقشي را داراست كه در جريان ساختار سياست بازي ميكند همچنين يك حد و مرزي را رد سيستم خود در نظر دارد.
محتواي ياديگيري سياسي به سه بخش تقسيم شده است نه به دست آوردن تابع حكومتي يادگيري تابعيت و اجتماعي كردن به توابع سياسي تخصصي وآنچه توابع حكومتي آموزش ديدهاند. آثار ادبي را تحت شعاع قرار داده است. طوري كه بيشترين موارد در آرمان گرايي از اختيارات سياسي را يكپارچه خواهد كرد. تابعيت روي توانايي شخصي متمركز ميشود تا در جريان سياسي شركت كند. سياسي نيستند و سادهترين موردي نيست كه بتوان تحقيق را هدايت كرد اين اهميت سريعا نمونه تمايلات را كشف كرد. است كه احتمال دارد مشاركتهاي آينده را تحت تاثير قرار دهد. اكثر تحقيقات زير خود ثمر بخشي سياست به مرحله انجام رسيده است گستردهترين مبناي ثمربخشي سياست توسط انستيون و دنيس طراحي گرديده است. آنها 5 عوامل ممكنه را پيشنهاد دادند: به اندارهاي كه هر شخصي احساس ميكند كه او از لحاظ سياسي قدرتمند است. بر اين استوار است كه دولتها به درخواستهايش جواب خواهند داد درك او نسبت به اينكه چطور روش سياسي كار ميكند وسايلي كه فرد تحت تاثير قرار دهد ميتواند بهكار گرفته شود و سرانجام به اندازه گسترش يابد كه او احساس كند تغيير عملي است.
به دور از مسئله خيلي دشوار نسبت به اين مقدار ثمر بخشي يافتههايشان زيبا هستند البته نه خيلي زياد چون كاملا غير منتظره نيستند زيرا نمايشگر يكي از قسمتهاي تحقيق سوسياليستي است كه خوش بيني به هم ريختهاي را نشان نميدهد. وقتي او بزرگتر شد از نظر سياسي موثرتر شد. اما قبل از هشتمين درجه 17 در صد ازنمونههايشان به عنوان قانون در ثمربخشي رده بندي شده بود و فقط 29 درصد ملايم موثر بودند. انواع گوناگون نمونههاي مهم ظاهر شده براي افراد داراي ضريب هوشيهاي قانوني و قانون جايگزين شده روي نمودار اقتصادي – اجتماعي كمتر از ميزان سياسي موثر بخش بودند با اين وجود هيچ تفاوت يكساني براي ثمربخشي سياسي وجود نداشت. زنها به طور بارز كمتر از مردها از لحاظ سياسي درگير شده بودند. علي رغم يافتههاي پيچيده دو مولف به مشتركات خوش بيني گرايي معمول خاتمه دادند. اما براي تلفيق اين گونه معيار (ثمر بخشي سياسي) و سن تاثير پذير، نارضايتيهاي سياسي در اجتماعات بزرگ پيشرفته ممكن است به آساني كمتر جلوگيري كند. سرخوردگي با معيار دموكراسي ممكن است شرايط قابل قبول تري را براي رشد پيدا كند.
فرض دادن آن با حقيقت مشكل است كه دادههاي خودشان نشان مي دهد كمتر از نيمي از هشتمين درجهها ردهبندي به عنوان قانون در وضع اقتصادي اجتماعي در ثمر بخشي سياسي بالا هستند اگر در اولين بار موجود نباشد بعدها مشكل خواهد بود تاببينيم چطور تاثير سياسي مي تواند از نارضايتيهاي سياسي بزرگتر جلوگيري كند.
در كنار درجه قابل توجهي از شك اطراف هم معني محتواتي سوسياليست حمايت ميشوند همچنين باعث وحدتهاي هم در پيامدهايش وجود دارد.
در مقايسهها اين اكثر والاترين اشخاص در فرمانبرداري خودشان را در طفره از شرطهايشان اثبات كردهاند. در سال 1957 اسيتون اهميت آموزشي رسمي را در اهميت سيستم ارجاع داد اما در همان زمان او متفكر شد سيستم مي تواند تغيير كند يا همين طور به طور شگرفي چنين گذاشته شود. نقصان خود را حفظ كند. از آن به بعد استيون بيشتر مشتاق شد تا در مورد ايستادگي سيستم صحبت تا در مورد حفظ سيستم در مقايسه سال 1965 او ايستادگي را همراه با تغيير با مدعا پيوست داد چيزي كه لازم است بدانيم چطور سيستمهاي سياسي دوام ميآورند حتي اگر هم تغيير ميكردند. سال 1969 تاكيد بر بيطرفي بيانش نمود. براي اجتماعي كردن سياسي ميتوانست جاوداني كند ثبات يا بي ثباتي باز طبيعت سياست را در سيستم سياسي با ثبات گرايش به كمك كردن به ثبات را خواهد داشت وهمين طور در سيستم سياسي بيثبات گرايش به از سر شمردن بي ثباتي خواهد داشت.
در سال 1971 در قسمت از بيان تغيير مكان يافته است ونيس يكي از همكاران اصلي استيون اجتماعي كردن سياسي را به عنوان يك روشي را توصيف كرد كه ما را قادر نميسازد اول از همه تغيير و سپس ثبات را بفهميم.
اين اهميت تغيير از بين آثار ادبي اجتماعي كردن سياسي منعكس شده است گرين اسيتن دلالت بر اين دارد كه نقد از اولين تاكيد روي ثبات مغرضانه يك نتيجه اي از سردرگمي مشخص است براي دلالت داشتن گرين استين خودش انجام داده است. به اين صورت كه اجتماعي كردن سياسي يكي از راههاي حفاظت كردن روشهاي سياسي است به اين معني نيست كه هميشه اشخاص را به معيارهاي انجمن مطابقت خواهند داد. اگر اين خط متفاوتي از استدلال استيون ميباشد. كسي كه تظاهر كرد تا دلالت داشته باشد. كه اجتماعي كردن معيار دولتي را منتقل ميكند البته شايد بي ثباتي سياسي را ترغيب كند. اشخاص ميتوانند معيارهاي علمي را شكست دهند وضعيت استيون گوياي درجه انعطاف پذير است كه به طور تقريبي شبيه به واقعيت عمل مي كند. در هر حال اگر ين استين احساس كند شهروندان مي توانند از معيارهاي اجتماعي نجات يابند پس مشكلي وجود خواهد داشت. اينكه چه طور ان را توجيه كنند اين مطلبي است كه شكل خواهد داد ومضمون قسمت اين بخش را حالا كافي است مشاركت دهد كتابخانه گرين استين را به يك صميمي باز كرده است.
شكل قابل توجهي وجود دارد آيا تغيير در مديريت بيشتر از واقع آشكار است فرق بين نگه داري پافشاري و تغيير محبت چيست به حفاظت ميتواند ديده شود به عنوان سيستم واقعي در شكل غير قابل تغيير زماني كه پافشاري در تمام زمان اصلاح آن سيستم را نشان داد. كما بيش غير ممكن است كه سيستم مي توانست كاملا باشد بنابراين تغيير دادن بين سيستمها مشكل شد. كه خودشان سيستمها را حفظ كنند و استقامت ورزند تغيير دادن چقدر تغيير آنها دارند و قبلا ميتوانند تغيير كنند بيش از اينكه حفظ بمانند به شرح پايداري مي تواند به طور گستردهاي تشكيل شود كه تعدادي سيستم در اين پايداري شكل خواهد داد. طبق يك تئوري افراد جوان بيشتر مقابل به ناصر خاني عليه حق از افراد با سن بالا هستند. مخصوصا اگر در آن زمان در زندگيشان جايي كه زندگي بچهگيشان را ترك كردند اما هنوز خانواده تشكل نداد. آن دو در همين زمان به سر ميبرند. در بچگي ياد گرفتند توسط والدينشان كه براي حق احترام قائل شوند در بزرگي به سمت تجديد احترام ميآيند براي حق وقتي كه حقايق اصلي اقتصادي و استقلالي را دارند تا حمايت كنند.