بخشی از مقاله

چکیده

»دیباچه« در ادب فارسی، عمریبه اندازه عمر نثرنویسی دارد. به عبارت دیگر از زمان پیدایش اولین متون منثور، این مقوله مهم وجود داشت که از آن جمله می توان به مقدمه کتابهایی نظیر شاهنامه ابومنصوری، الابنیه عن حقایقالادویه و شرحالتّعرف اشاره کرد. دیباچه به عنوان آیینهای است در مقابل چشمان مخاطب که سیمای کاملی را از موضوع، سبک، چگونگی و سبب تألیف کتاب، خود مصنف، زندگی و خطمشی فکری او، روزگار مؤلف، اوضاع اجتماعی و وضعیت علم و دانش آن زمان و... نمایش میدهد و این منظر مثل تاریخ ادبیات عمل می کند. در این مقاله، دیباچه پنج اثر از لحاظ ابزار زبانی، بیان و موضوعات تشکیل دهنده آن بررسی شده است که این کتب عبارت اند از مقامات حمیدی، چهارمقاله، مرزباننامه، راحهالصدور و ترجمه تاریخ یمینی. توجه به محتوا و ساختار این پنج دیباچه، مبین آن است که نویسندگان این آثار، در تنظیم مطالب، چه مؤلفههایی رامدّنظر داشته و بر حسب محور اصلی اثر، طرز بیان و تفکر و سبک ادبی خویش، چگونه عمل کردهاند که با مطالعه آنها، افزون بر احوال مؤلف و روزگارش، میتوان به شناخت سبک لفظی و معنوی و دغدغههای فکری نگارنده نیز دست یافت.

کلیدواژهها: دیباچه، مقدمه، سبک، ابزار زبانی، بیان، موضوع و محتوا، ساختار مقدمه.

مقدمه

با توجه به این که از آغاز نثر پارسی هر نویسنده، در ابتدای تصنیف خود اعم از ادبی یا علمی، پیش درآمدی به نام مقدمه دیباچه میگنجانده، طبیعی است که ذهن خواننده ژرفنگر به محتوای این بخش کتاب بگراید و دریابد که:

علت وجودی آن چه بوده است؟

صاحبان آثار در نگارش این مقدمه ها چه اهدافی را در پیش گرفتهاند؟

آیا این بخش جنبه تزیینی داشته یا از ضوابط اصلی کتابنویسی به شمار میآمده است؟

صاحب مقاله برای پیدا کردن جواب حتمی این سؤالات، با مطالعه کلی برخی مقدمهها به چنین استنباطی دست یافت که این مقدمهها هر چند بعد از نگارش بخشهای مختلف اثر تحریر میشده، حققتاًی فشردهای از تفکر و شیوه نگارش نویسنده و معرفی کلی موضوع اثر بوده است. به عبارت دیگر این بخشهای مقدماتی در انتهای راه کندوکاو علمی و ادبی نویسندگان، گویی نشانی جهت بازگو کردن محتوای تألیف، شناساندن فکر و زندگی مؤلف، ویژگی های نگارش نویسنده و معرفی عوامل محیطی - نظیر واقعیات تاریخی، حوادث تاریخی، مناقشات اجتماعی، همگرایی های فکری، جهت اخلاق و تفکر غالب در محیط زندگی و... - بوده است.بنابراین، مقدمه نه تنها جنبه زینتی نداشته بلکه از بخشهای اساسی کتاب محسوب میشده است. بر حسب چنین اندیشه، نگارنده در پی آن شد که مقدمه تعدادی از آثار منثور را با دید عمیقتر مطالعه کند تا به چیستی مقدمهها و چگونگی تدوین ساختار آنها پی ببرد.

تعریف دیباچه:

از بخشهای پر ارزش کتب منثور که در عرصههای مختلف علوم ادبی و غیر آن در طول تاریخ ادبیات پارسی تألیف شدهاند، دیباچه آنهاست. دکتر سجادی در مقدمه کتاب دیباچهنگاری ضمن اشاره به معنای لغوی کلمه دیباچه - پارچه ابریشمی که قباچه سلاطین به آن باشد و به جواهر مکلل سازند و... به مناسبت آرایش خطبه کتاب را نیز گفتهاند - معتقد است که دیباچه یعنی خطبه و سرآغاز و عنوان کتاب میباشد. به نظر نویسندگان و ادیبان در ادوار مختلف، کتب ادبی و علمی مورد توجه بودهو غالباً بیشتر هنر نویسندگی خود را در دیباچهنگاری به کاربرده و از تحمید خدای بزرگ و شکر نعمات او و نعت پیامبر اکرم - ص - آغاز کردهاند. سپس به ذکر هدف تألیف کتاب و سایر مشخصات آن پرداختهاند - سجادی، . - 8-5 :1372

او با استناد به دره التاج و کشف اصطلاحات فنون اطلاعات زیادی درباره سنت دیباچهنگاری میآورد: قدما را رسم این بود که در دیباچه کتاب پس از حمد و ستایش خداوند و مدح پیامبر و امامان و بزرگان دین هشت مطلب را درباره تألیف خود می آوردند که آنها را روش ثمانیه میگفتند و عبارت بود از اول: غرض علم یعنی علت غایی او دوم: منفعت آن علم سوم: سمت علم که عنوان کتاب است چهارم: مؤلف و مدون و مصنف آن پنجم: از کدام علم است یعنی از یقینیات و باطنیات ششم : کدام مرتبه از مراتب علوم است هفتم: قسمت یعنی ابواب آن علم و فن هشتم: انحاء و طریق تعلیم آن. البته لازم به ذکر است که غیراز مطالب فوق در مقدمههای مختلف از موضوعات دیگر هم سخن رفته است - همان - 9 این بخش از کتب را میتوان آیینه تمام نمایی دانست که به صورت اجمال از زندگی نویسنده و افکار و خواستههای او در زمینههای مختلف گلهمندیهایش و احوال محیط اجتماعی، سیاسی و ادبی عصر زندگی او تصاویر روشن در اختیار خواننده قرار میدهد از سوی دیگر نویسنده خود را ملزم میداند که در همین عرصه محدود از انگیزه و عامل اصلی تألیف کتاب سخن بگوید البته در کنار این عامل سعی دارد به قدر وسع سایر مولفههای کتابنگاری را در همان مقدمه بگنجاند.

دیباچهنگاری در ادب فارسی:

حال اگر در سابقه طولانی دیباچهنویسی نظر افکنیم پی خواهیم برد که این امر تألیفی در نظر مؤلفین کار بسزا و ارزنده بوده است که از همان آغاز نثرنویسی - قرن چهارم - آثار فارسی به جا مانده در زمنهی علوم مختلف از آن اعصار عمدتاً با چنین پیش درآمدی تکامل یافته است و هر کدام از نویسندههای علوم مختلف از همان دوران بر حسب نگرش و شیوه نگارشی خود به دیباچهنگاری روی آوردهاند که ما در این دوران از همان مقدمههای پر محتوا میتوانیم بهرههای گوناگون کسب کنیم. در اینجا قابل ذکر است که صاحبان آثار فکری با توجه به این که محور اصلی تألیفشان مبحث علمی است چندان به بسط کلام در حوزه تحمید و تحیت روی نمیآورند و پس از ذکر ستایش الهی و منقبت بسیار به صورت بسیار مجمل، به تبیین و تشریح علم مورد نظر پرداختهاند - سجادی، . - 22 :1372حال اگر دیباچه آثار قرن پنجم را با غالب تألیفات قرون بعد از نظر کمیت و کیفیت مطالب مندرج مقایسه کنیم به این نتیجه نیز میرسیم که مؤلفان در تمهید مقدمه کتاب خود به تبع محتوای تابک عموماً از شیوه سبکی غالب و متداول در عصرشان در سطوح مختلف زبانی، ادبی و فکری تبعیت میکردند.در ادامه به معرفی کتبی پرداخته میشود که مقاله حاضر بر اساس دیباچه آنها نگارش یافته است.

مقامات حمیدی:

این کتاب از جمله کتب مصنوع قرن ششم است که صنایع لفظی به حداکثر در آن به کار رفته است. نویسنده آن قاضی حمیدالدین عمربن محمود البلخی در شهر بلخ مسند قاضیالقضاتی داشت و بنابر نقل قول ابناثیر در ذیل حوادث سال 559 در آن سال بدرود حیات گفت. حمیدالدین مقامات خود را به پیروی از مقامات بدیعالزمان همدانی و ابوالقاسم حریری و به تقلید از روش و مضامین آنها در بیست و چهار مقامه و خاتمه در ماه جمادی الآخر سال 551 آغاز کرد و این کار اندکی زودتر از تألیف چهار مقاله نظامی عروضی اتمام پذیرفت. به خاطر شهرتی که این کتاب حاصل کرده بود در کتاب چهار مقاله از آن در شمار کتبی که قرائت آن برای دبیران و مترسلان لازمست، یاد شده قاضی حمیدالدین در مقدمه مقامات و خاتمه آن که بعد از مقامه بیست و چهارم آورده، روش کار خود را در تنظیم مقامات شرح داده و جز چند شعر بقیه اشعار پارسی و تازی را از خود آورده و در ضمن کلام به انواع امثال تازی و پارسی استشهاد کرده و صنایع گوناگون را در هر مورد از موارد سخن خویش به کار برده است. - صفا، ج دوم، -960 :1352 - 957

علت شهرت این کتاب با همه تکلفی که داشت آن بود که مقامه نویسی آن هم به تقلید کامل از سبک مقامات عربی در زبان فارسی تازگی داشت و کمتر گمان میرفت که نویسندهای بتواند به سهولت از عهده این تقلید بر آید. حمیدی این دشوار را آسان ساخت، علیرغم محدود بودن دائره لغات و ترکیبات در زبان فارسی و حدود و قیود این فن در زبان عربی و رعایت سجع تقرباًی در کلیه قرائن توانست خود را از تنگنای دشوار سخن برهاند و زمام کلام را از دست ندهد. و اسلوب نویسندگی او را در این کتاب بایدسرحلقه سبک خاصی در تاریخ تطور نثر فنی فارسی دانست که هر چند نتواست به طور مستقیم پیروانی داشته باشد لیکن به طور غیرمستقیم تأثیر آن را در شیوه نگارش مترسلان و نثرنویسان ادوار بعد نمیتوان نادیده انگاشت . - خطیبی، . - 574- 575 :1375قهرمان مقامات حمیدی اسم مشخصی ندارد.

همه مقامههای حمیدی با این عبارت شروع میشود که »حکایت کرد مرا دوستی« سپس با اطناب و سجع و ضرب المثل و اشعار فارسی و عربی داستان را تعریف می کند سپس در پایان شعری میآورد که مفاد آن این است که دیگر از سرنوشت قهرمان داستان مرا خبری نیست »معلوم من نشد که زمانه کجاش برد« یا »معلوم من نشد که سرانجام وی چه بود.« - شمیسا، - 95-96 :1380 دیباچه این اثر دارای دو بخش است: بخش اول حمد و ستایش پروردگار و پیامبر - ص - که حمیدی این بخش را با عبارات عربی آغازکرده و در آن ابتدا پروردگار و سپس پیامبر - ص - را با عبارات عربی ستوده و در پایان آن در چند جمله به حمد و ثنای پروردگار به زبان فارسی پرداخته است.و بخش دوم که با عبارت - اما بعد - آغاز میشود به تاریخ آغاز تألیف کتاب و علت و چگونگی تألیف آن مربوط است.

حمیدی در این بخش درباره علت و چگونگی تألیف کتاب، می گوید: »روزی بر حسب اتفاق در ضمن مطالعه به مقامات بدیع همدانی و ابوالقاسم حریری برخوردم و در اثنای مطالعه آنها کسی که فرمانبرداری وی بر من واجب بود فرمود این دو کتاب اگر چه بسیار فصیح و شیواوارزشمند هستند اما چون به زبان عربی نگاشته شدهاند اهل عجم و پارسیان از نکات غریب و لغات عجیب آنها بیبهرهاند پس من هم به ضرورت آن کتابها را پیش روی خود نهادم و به نگارش کتاب مقامات پرداختم و در این راه به توفیق الهی چشم داشتم و در نگارش آن به سرمایه خود متکی بودم و از سخن دیگران جز چند مصراع به عنوان شاهد نیاوردهام و در آن پارسی و تازی را با هم در آمیختم.« در این مقدمه حمیدی سخن خود را با ابیات فارسی و عربی آراسته و آرایه سجع در بیشتر جاهای آن مشهود است.موضوعات اشاره شده در این مقدمه عبارتند از: حمد و ستایش پروردگار و پیامبر - ص - ، ویژگیهای سخن خوب، تاریخ آغاز تألیف کتاب، علت تألیف کتاب، چگونگی تألیف کتاب و ویژگیهای کتاب حاضر.

چهار مقاله:

ابوالحسن نظامالدین - یا: نجمالدین - احمدبن عمربن علی سمرقندی معروف به »نظامی عروضی« از شاعران و نویسندگان قرن ششم هجری است. اثر مشهور او »مجمع النوادر« مشهور به »چهار مقاله« است در بیان شرایط کار چهار طبقه از ندمای سلاطین یعنی دبیران و شاعران و منجمان و طبیبان. نویسنده در آغاز هر مقاله با انشائی مزین شرایط هر یک از فنون مذکور و مقدماتی را که برای صاحب فن لازمست ذکر میکند و ذکر این شرایط را تا آخر مقاله ادامه میدهد و در اثنای توضیحات خود برای اثبات نظر خویش حکایاتی در ذکر احوال و افعال رجال بزرگ ادب و علم نقل میکند. تألیف کتاب چهار مقاله باید در حدود سال 552-551 هجری صورت گرفته باشد زیرا نویسنده از جمله کتب مهمی که باید مورد مراجعه دبیران قرار گیرد »مقامات حمیدی« را که بسال 551 تألیف شده است نام میبرد.

در چهار مقاله تمایل فکری بینابین، بین دو شیوه فنی و مرسل و مختصات زبانی و ادبی هر دو شیوه مشهود است به شیوه نثر فنی لغات عربی ثقیل آورده است و سجع را رعایت کرده و مختصات نثر مرسل هم در آن دیده میشود از جمله: آوردن افعال پیشوندی، آوردن لغات فارسی. و به طور کلی میتوان گفت که هر چند به شیوه فنی متمایل است اما چهارچوب و اساس ترکیب و نحو مرسل و کهن است. و نثر نظامی عروضی در آن شیرین و در اوج فصاحت و بلاغت است - شمیسا؛ - 120-121 :1380 دیباچه تابک چهارمقاله نسبتاً طولانی و از نظر حجم قابل توجه است. نظامی عروضی این دیباچه را به هفت قسمت: در سبب تألیف کتاب، آغاز کتاب، در ترتیب آفرینش، در قوای جانوران، در قوای انسان، نسناس، و در نبوت و امامت تقسیم کرده است و در بخش نسناس حکایتی را هم در مورد آن آورده است.

از جمله ویژگیهای این مقدمه استفاده از کلمات و عبارات عربی است که بیشتر به عنوان صفت برای ممدوح یا به عنوان جمله معترضه و یا برای دعا و شریطه به کار برده شده است. دومین ویژگی بارز این مقدمه استفاده از آیات قرآنی و احادیث است که نظامی عروضی گاهی قسمتی از خود آیه یا حدیث را تضمین کرده وگاهی تنها به یک اشاره مختصر اکتفا کرده است. موضوعات اشاره شده در این مقدمه عبارتند از: حمد و سپاس از پروردگار، حمدو ثنای پیامبر - ص - ، مدح پادشاه وقت، سبب تألیف کتاب، چگونگی آغاز کتاب، شرحی مختصر در اصول حکمت و اقسام موجودات علوی و سفلی، کیفیت حدوث حیوانات و انسان و احوال نفسانی او، اثبات نبوت و لزوم نائب برای نبی در پایان نظامی عروضی نام

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید