بخشی از مقاله

توحید

کلمه ی توحید در فرهنگ اسلامی یک معنای بسیار عالی و بلند و گسترده ای دارد ، دانشمندان ما آن را به توحید در عبادت ، توحید در ذات ، توحید در صفات و توحید در افعال تقسیم کرده اند.
برخی از این گروه ها این لفظ مقدس را همچون سایر یدک کشیده و بنام جامعه توحیدی و ارتش توحیدی و ... خواسته اند که آن را نشانه یک سیستم اشتراکی وبی طبقه قرار بدهند. که با مبارزه علمی امام خمینی و دانشمندان و روشن شدن ماهیت خود گروهک ها این لفظ مقدس از دست آن ها نجات پیدا کرد.


معانی توحید :
توحید یعنی : تنها خدا را «‌ملک الناس» دانستن ایمان به یگانگی خدا و خدا را یگانه دانستن.
توحید یعنی : نفس هوس ها ، کسی که هوس پرست است، از مدار توحید خارج
می شود.


« افرأیت من اتخذ الله هواه » سوره غاثیه آیه 23 .
آری کسانی که تنها از هوس های خود ( نه حق ) پیروی می کند در حقیقت خدای
آن ها هوای آن هاست.
توحید یعنی : نفی طاغوت ها ، شمار و هدف تمام انبیاء این بوده.


« ان اعبدوالله و اجتنبوا الطاغوت » سوره نحل آیه 36.
توحید یعنی : نفی نظام طاغوتی ، امام رضا (ع) پس از آنکه مجبور شد ، ولیعهدی مأمون را بپذیرد در جلسه علنی و در برابر تمام مردم شرط کرد که در نظام مأمون ، عزل و نصبی و دخالتی نکند.


توحید یعنی : خدا بطلان کشیدن به مقام خط های شرقی و غربی و رد کردن تمام سیستم هایی که معمولاً از مغزهای افراد خودخواه برخاسته است.
توحید یعنی : پاره کردن و قطع تمام روابطی که سبب تسلط و سرپرستی دیگران بر مسلمین است.
توحید یعنی : بله قربان نگفتن به هر کسی که دستورش رد خط دستور خدا نیست.
توحید یعنی : قبول رهبری کسانی که خدا رهبری آنان را امضاء کرده است.
توحید یعنی : تسلیم بودن در برابر دستورات الهی


و در خلاصه توحید یعنی : سرکوبی بت های درونی و بیرونی ، بت عنوان ، بت مدرک ، بت مقام ، بت طبیعت بت مال با این معنا که هیچ یک از آن ها مرا از مدار حق و راه حق باز ندارد.
توحید یعنی : هیچ وابستگی غیر حق مسیر حرکت مرا تعیین نکند. آنچه که مرا
می برد. خدا باشد و آنچه مرای نشانه رضای خدا باشد.


اتقاصد توحیدی یعنی در تمام برنامه های تولیدی ، مصرفی ، توزیعی ، مدیریت حکم خدا پیاده شود.
ارتش توحیدی یعنی با حفظ مقام علمی و سابقه و تخصص در حرکت ها و جنگ ها و تاکتیک ها و ... ملاحظه وظیفه ی الهی شود.
مسئله رقابت، خودخواهی ، انتقام ، کشورگشایی و استثمار هدف نباشد ، بلکه اعلاء کلمه حق و گسترش اجرا قانون خدا مطرح باشد.
هدف برگرداندن ظالم به حکم خدا و نجات مستضعفان و دفاع از حریم مال و جان و ناموس و تلاش برای حفظ مرزها باشد.


آری ، ارتش توحیدی فرماندهش وابسته و نائب امام معصوم است ،هدفش حق است. سربازش با انتخاب شهادت را قبول می کند. ارتش بودنش عبادت است.
معنای درست ارتش توحیدی این است ، نه کندن درجه و لغو امتیازات به حق ( از قبیل سابقه و تخصص و ... )
جامعه توحیدی :


جامعه توحیدی یعنی جامعه ای که مقام رهبری آن طبق معیارهای الهی ( که
عبارت اند از : علم تقوی ، جهاد، امانت ، قدرت ، مدیریت و ...) انتخاب شود ، نه براساس (زور ، قبیله و...)
جامعه توحیدی یعنی در جامعه یک مکتب یعنی مکتب خدا حکومت می کند و همه ی مردم مجری آن و همه در برابر قانون مساوی باشند. و اعمال غرض ها لغو و
تفرقه ها از میان برداشته شود.


شاید این معنایی که برای توحید شد ، یک معنای جامع و وسیع و صحیح باشد.
اکنون کدامیک از ما و کدام جامعه به مقام توحید رسیده و چگونه باید به این اوج برسیم؟
اگه می بینم پیامبر فرمود : « قولو لا اله الا الله تفعلوا »
با دید ساده به این جمله نگاه می کنیم ، زیرا نتیجه توحید در این شمار از پیامبر
« تفعلوا » می باشد . که به معنای فلاح و رستگاری می باشد.


قرآن کریم هدف نهایی را فلاح می داند. زیرا در دستورات قرآن می یابیم که هدف تمام عبادت ها تقوی می باشد.
« یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون » آیه 21 سوره بقره
ای مردم عبادت کنید خدایی را که شما و پیشینیان شما را آفرید. تا شاید به تقوی برسید. ولی خود تقوی مرحله ی نهایی نیست. بلکه تقوی مقدمه ای است برای فلاح بدلیل آیه 100 از سوره ی بقره که می فرماید :


« فا تقوا الله یا اولی الباب لعلکم تفلحون »
ای صاحبان عقل تقوی پیشه کنید تا شاید به فلاح و رستگاری برسید.
تمام هستی برای ماست بدلیل آیه ی .
« سخر لکم و خلق لکم »
ما برای عبادت هستیم که در راه خدا حرکت کنیم و عبادت برای پیدا شدن تقوی است و تقوی مقدمه ای است برای فلاح
فلاح که کتاب مفردات نموده ، به معنای ظفر است.
پس هستی برای ما و ما برای عبادت و عبادت برای تقوی است و تقوی برای فلاح می باشد.
از اینجا می توان به اهمیت فلاح پی برد.
پیروزی از اسارت ها، قیدها ، دشمنان درونی و بیرونی


ذکر یک مثال
هنگامی که دانه ای کاشته می شود و خاکی را روی آن می ریزیم. پس سبز می شود و دیده می شود که این دانه برای رهایی از خاک روییده است.
1- سبز کردن ریشه های خود به درون خاک
2- جذب مواد غذایی درون خاک
اگر انسان هم بخواهد رها شود، باید همین 3 عمل را انجام بدهد.
1- اول باید دارای عقاید ایدئولوژی اصیلی باشد که مبتنی بر استدلال و برهان باشد.


2- باید از تمام امکانات برای پیشرفت خود ، مواد رشد را جذب کند.
3- باید هر گونه مانع را از سر راه خود بردارد ، تا به فضای توحید برسد.
اما در هر 3 عمل اگر کوتاهی کند ، همچنان در رکود و بدبختی باقی خواهد ماند. اگر عقیده اش محکم و مبتنی بر علم نباشد ، از امکانات استفاده نکند ، دشمنان را دفع نکند، خواهد پوسید.
همان گونه که دانه در دل خاک است ، اگر دست به این 3 عمل نزند ، خواهد پوسید.
علل انحراف :


مسائلی می تواند انسان را از خدا و مدار توحید بیرون کند ، از جمله :
1- طاغوت : یکی از عوامل انحراف ، ترس مردم است.
قرآن از قول فرعون نقل می کند :


« لئن اتخذت الما غیری لا جولنک من مسجونین » سوره شعراء آیه 29
هر که غیر از من خدایی و قدرتی را قبول کند و بپذیرد ، او را به زندان می اندازم.
مردم هم از تس به بندگی او تن داده بودند.
2- عشق و علاقه : گاهی عشق و علاقه به چیزی سبب می شود ، که انسان خدا را نادیده بگیرد و به دلیل آن است که سازنده و نویسنده یکی می باشد.
ذکر یک مثال


اگر 3 نقاش در کنار هم مشغول کشیدن نقشه 3 خروس شوند ، یکی نقشه ی سر خروس و دیگری نقشه ی شکم خروس و سومی نقشه ی پای خروس را بکشد. بعد ما این 3 ورقه را از 3 نقاش بگیریم به هم پیوند دهیم ، هرگز نقشه ی سر و شکم و پا که از 3 نقاش آمده ، با یکدیگر هماهنگ نخواهند شد.
آری ، هماهنگی و توازن و تناسب در آفرینش بهترین و ساده ترین دلیل یکتایی خدا می باشد.
ضعف ها با قدرت ها ، حمله ها با دفاع ها ،خشونت ها با عاطفه ها چنان با هم آمیخته که انسان را گیج می کند و در جمع یک نظام هماهنگ را بوجود آورده است.
ذکر چندین مثال


چگونه ضعف نوزاد با قدرت و حمایت والدین جبران می شود؟
چگونه پرتاب سنگ بزرگ آسمانی با استقامت معنای ضیعفی که دور زمین است جبران و مشتعل می شود؟
چگونه انسان که طی عمل باز دم گاز کربن دی اکسید پس می دهد با عکس العمل گیاه که گاز کربن دی اکسید می گیرد.
و اکسیژن پس می دهد ، هماهنگ و متناسب عمل می کنند؟


چگونه ساختمان دستگاه عکس برداری چشم با نور هماهنگ است ؟ و عدسی چشم در برابر نور بیشتر به طور خودکار تنگ و در نور کم گشاد می شود. و اگر ضرورت باشد. پلک ها و ابروها نور را تعدیل می کنند و به دستگاه می رسانند.


چگونه چشم با آب شور و دهان با آب شیرین مخلوط و مزه آب ها با ساختمان دهان و چشم تطبیق می کند؟
چگونه خشونت و قاطعیت مرد با مرد و عاطفه زن که با هم زندگی می کنند و یکدیگر را تعدیل می کنند هماهنگ است ؟
خالق کودک و خالق شیر پستان یکی می باشد ، چون به تناسب پیدا شدن نوزاد ، شیر هم در پستان بوجود می آید.
خورشید زود به پایین می فرستد ، اقیانوس بخار به بالا می فرستد.
جاذبه زمین بار آن را به طرف پایین می کشد.
ریشه درخت ها مواد غذایی را از زمین به بالا می کشد.


آیا این هماهنگی دلیل یک قدرت و حکومت بی نهایت و مدبر نیست ؟
ابزار و اعضا هر حیوان متناسب با نیازهای اوست.
قطع علاقه میان مادران و فرزندان در تمام حیوانات وابسته با میزان نیاز فرزند است.
البته علم ما نسبت به جهل ما همچون قطره ای در کنار دریا می باشد. زیرا میلیون ها اسرار و دقت ها و مناسبت ها در جهان است که هنوز علم انسان به آن ها نرسیده و روابط آن را کشف نکرده ایم.


دلایل توحید
دلیل اول هماهنگی میان موجودات است.
دلیل دوم مطلبی است که حضرت علی (ع) ما را متوجه آن فرموده است و آن اینکه اگر خدای دیگری بود، او هم باید پیامبرانی بفرستد و آثار قدرتش را به ما نشان دهد.
( لو کان لربک شریک لاتتک رسله و لواتیک آثار ملکه )
از این دو سرچشمه قدرت یا باید هر دو محدود باشند . که اگر چنین باشد ، خدا نیستند.
قدرت محدود قدرتی می باشد که در مرحله ای به نیستی می رسد و معلوم است که چنین قدرتی نمی تواند خدا باشد و یا هر دو قدرت بی نهایت باشند. که اگر بی نهایت شدند ، دیگر دو قدرت نیستند.


ذکر یک مثال
اگر به بنایی گفته شد که خانه ای بسازد که بی نهایت زمین داشته باشد. او یک خانه بیشتر نمی سازد. چون جایی برای خانه ی دیگر وجود ندارد.

مراتب توحید
توحید درجات و مراتب دارد ، همچنان که شرک نیز که مقابل توحید است . مراتب و درجات دارد تا انسان همه ی مراحل توحید را طی نکند ، موجه واقعی نیست.
1- توحید ذاتی


توحید ذاتی یعنی شناختن ذات حق به وحدت و یگانگی.
اولین شناختی که هر کس از ذات حق دارد ، غنا و بی نیازی است . یعنی ذاتی است که در هیچ جهتی به هیچ موجودی نیازمند نیست و به تفسیر قرآن ضروری است.
همه چیز به او نیازمندند و از او مدد می گیرند و او از همه غنی می باشد.
«‌ یا ایها الناس انتم الفقرا الی الله و الله هوا الغنی »


ای مردم شما فقرا نیست به خدا هستید و خداوند است که نسبت به همه غنی و بی نیاز است. فاطر ، آیه 15 و به تعبیر حکما واجب الوجود است. و دیگر اویت یعنی مبدأیت و منشأیت و آفرینندگی است.
او مبدأ و خالق موجودات دیگر است . موجودات همه از او هستند و او از چیزی نیست. و به تعبیر حکما علت اولی است.
این اولین شناخت و اولین تصوری است که هر کس از خداوند دارد. یعنی هر کس در مورد خداوند می اندیشد ، و به اثبات به تصدیق یا اثبات یا نفی یا انکار می پردازد. چنین معنا و مفسدی در ذهن خود دارد که آیا حقیقتی وجود دارد که وابسته به حقیقت دیگری نیست. همه ی حقیقت ها به او وابسته اند و از اراده ی او پدید آمده اند و از اصل دیگری پدید نیامده اند.


توحید ذاتی پیش این حقیقت « دویی » بردار و تعدد پذیر نیست و مثل و مانند ندارد.
لیس کمثله شی
هیچ چیزی مثل او نیست. شوری . آیه 11
و لم یکن له کفواً احد
او یکتا است و همتایی ندارد. توحید آیه 4
اینک موجودی فرد یک شمرده می شود. مثلاً حسن فردی از نوع انسان است و قهراً برای انسان دیگر قابل فرض است
از مختصات مخلوقات و ممکنات می باشد ، ذات واجب الوجود از این معنای منزه و مبراست.
و چون ذات واجب الوجود یگانه است پس جهان از لحاظ مبدأ و منشأ و از نظر مرجع و منتها یگانه است
جهان نه از اصل های متعدد پدید آمده و نه به اصل های متعدد باز می گردد و از حقیقت پدید آمده.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید