بخشی از مقاله
چکیده
یکی از مباحث بسیار مهم در عرفان اسلامی مبحث وحدت وجود است.معمولا اولین توضیح »وحدت وجود« به ابن عربی نسبت داده میشود .هر چند ابن عربی ،خودش از این لفظ استفاده نکردوافرادی قبل از او هم سخنانی مشابه گفته بودند .بهترین مثالی که عرفا برای وحدت وجود می آورند مثال موج ودریاست .آنها میگویند همانطور که دریا دارای امواج است وموج عین دریاست ،تمام پدیده هانیز عین ذات خدا هستند بلکه هر پدیده ای جلوه ای از جلوات خدامی باشد در مکتب ابن عربی نیز وجود،عین وحدت است.یعنی وجود یک حقیقت بیش نیست و مفهوم هستی یک مصداق بیشتر ندارد و چون این حقیقت در شیشه ی ماهیات جلوه گر شود متعدد می شود. در این تحقیق درمورد موضوعاتی از قبیل توحید عرفانی وحدت درعین کثرت وبالعکس حقیقت محمدیه ، انسان کامل ، اسماء وصفات ، صفات جمال وجلال بحث می شود .
مقدمه
»عرفان« به عنوان نگرشی نو همراه با شناخت همیشه حائز اهمیت بوده است. روح جستجوگر بشر همواره به دنبال شناخت از خویش و در نهایت خداست و همین امر نشان میدهد که علم عرفان از ابتدای خلقت بوده و هست و خواهد بود.»عرفان« اغلب به دو نوع، عرفان نظری و عرفان عملی تقسیم میگردد. عرفان نظری به نوعی شناخت ویژه از وجود مطلق و شناخت راه وصول و وحدت با اوست و عرفان عملی در واقع یک شناخت بیواسطه و ارتباط مستقیم انسان با خداست که از طریق سیر و سلوک حاصل میگردد.
لذا بحث عرفان در اصل همان تجربه ای است که انسان در طی آن با واقعیت متعالی به وحدت و یگانگی میرسد و تمایز میان آن ها یکسره از میان بر میخیزد و وجود ممکنات و از جمله انسان در یگانه موجود عالم مستهلک میگردد. بنابراین طی این انجذاب و استهلاک، معرفتی حاصل میگردد که از هیچ طریق دیگری اعم از راه عقلی و حسی، قابل اکتساب نیست. در عرفان اسلامیجریان مستقلی به نام جریان »عرفان عاشقانه« و یا »عرفان جمالی« وجود دارد. جهان هستی تجلی اسماء و صفات الهی است که همان دایره وجود است و شامل مراتب مخلتف است که از عالم واحد آغاز و تا پایین ترین مرتبه وجود را در بر میگیرد و بالاترین تجلی خداوند ، در وجود انسان کامل می باشد و او نایب حق است که شواهدی از این مطالب، در مباحث بعدی ذکر گردیده است.
وحدت وجود یا توحید عرفانی
داود قیصری در باره وحدت وجودمیگوید: » مساله ی وجودرااولین بارابن عربی مطرح نموده وبه آن پرداخته است که از اهم مسایل و از مهم ترین آراء اوست وجود حقیقی خاص حق متعال است و دیگر وجودات امکانی،سایه و عکس آن وجود حق ازلی یگانه اند. سرتا سر مراتب وجود از نفس رحمانی و عقل اول تا مراتب مادیات و هیولا،ظهور و پرتو وجود حق تعالی هستند.چنانکه خداوند می فرماید:»الم تر الی ربک کیف مدالظل داوود قیصری در شرح خصوص الحکم به یکی از مهمترین اصول هستی شناسی عرفانی اشاره کرده می گوید: »وجود که همانا حق است،از این حیث که لابشرط شی ء است،نامقید به اطلاق و تقیید است.
بنابراین نه کلی است نه جزئی،نه عام است و نه خاص،نه واحد است به وحدتی افزون بر ذاتش نه کثیر،بلکه این چیزها به حسب مراتب و مقامات همراه آن است. - « محمد خواجوی درمقدمه ی شرح فصوص میگوید : »وجودات امکانی را ظل نامیده وذات اقدس را خورشیدتا توهم اشتراک در وجود بین واجب و ممکن نشود بلکه مشخص شود که حقیقت وجود بالذات منحصر به ذات اقدس است و موجودات به منزله ی سایه اند. - «
منبسط بودیم و یک جوهر همه بی سروبی پا بدیم آن سر همه
یک گهر بودیم همچون آفتاب بی گره بودیم و،صافی همچو آب
چون به صورت آمد آن نور سره شد عدد چون سایه های کنگره
کنگره ویران کنید از منجنیق تا رود فرق از میان این فریق - دفتر اول
وحدت درعین کثرت وکثرت در عین وحدت
هر چند نظریه ی وحدت وجود منسوب به ابن عربی است اما خود ابن عربی هرگز این اصطلاح را به کار نبرده است وی وجود را اصل می داند که به واسطه ی آن همه ی مراتب پیدا شده است. داوود قیصری در شرح خصوص الحکم به یکی از مهمترین اصول هستی شناسی عرفانی اشاره کرده می گوید:»وجود که همانا حق است،از این حیث که لابشرط شی ء است،نامقید به اطلاق و تقیید است، بنابراین نه کلی است نه جزئی،نه عام است و نه خاص،نه واحد است به وحدتی افزون بر ذاتش نه کثیر،بلکه این چیزها به حسب مراتب و مقامات همراه آن است. - «قیصری،ج:7831ج - 5/2