بخشی از مقاله
نوآوري
نوآوري و خلاقيت دو مفهوم مترادف نيستند، خلاقيت يك ايده و يك تفكر است در حالي كه نوآوري به كار بستن آن تفكر است.
سازمانها نيز به نوعي عناصر اصلي اثربخش در فرآيندهاي اقتصادي و اجتماعي جوامع حوزههاي مهمي در ظهور خلاقيتها و نوآوريها به شمار ميروند و اساساً ادامه حيات آنها بستگي به تغيير و نوآوري دارد. در عرصه سازمانها نوآوري فرآيندي است كه وضع موجود و حفظ و نگهداري آن از طريق تفكر و نگرش جديد به محتواي فرآيندها و تغيير در تركيب سه عامل فن آوري- محيط و سازمان مورد چالش قرار ميدهند و در حوزههاي متعددي مانند توسعه محصول، فرايند توليد و توزيع، شيوه هاي مديريت، روشهاي انجام كار، روابط سازماني و به طور كلي در تمام فعاليت هاي انساني قابل تعريف و كاربرد است.
آنچه كه در فرآيند نوآوري به خصوص در سازمانها مهم است بومي ساختن و نشر آن در سطوح مختلف و متقاعد ساختن افراد به آن ميباشد كه اين امر هنمواره از مشكلات عمده در راه عمومي ساختن نوآوري در سطح ساختارهاي مختلف از جمله سازمان هاست.
خلاقيت از ديدگاه سازماني
خلاقيت يعني ارائه فر و طرح نوين براي بهبود و ارتقاي كميت يا كيفيت فعاليتهاي سازمان مثلاً افزايش بهرهوري، افزايش توليدات يا خدمات، كاهش هزينه ها.
ضرورت، اهميت خلاقيت
خلاقيت و نوآوري موجب تحقق موارد زير ميشود:
الف) اهميت و نقش خلاقيت و نوآوري از جنبه فردي
1- خلاقيت و نوآوري عامل رشد و شكوفايي استعدادها و سوق دهنده به سوي خود شكوفايي
2- خلاقيت و نوآوري عامل موفقيت فردي، شغلي و اجتماعي
ب) اهميت و نقش خلاقيت و نوآوري از جنبه سازماني
1- خلاقيت و نوآوري عامل پيدايش سازمان
2- خلاقيت و نوآوري عامل توليدات و خدمات
3- خلاقيت و نوآوري عامل افزايش كميت، تنوع توليدات و خدمات
4- خلاقيت و نوآوري عامل ارتقاي بهرهوري سازمان
5- خلاقيت و نوآوري عامل رشد و بالندگي سازمان
اصول حاكم بر خلاقيت
1- خلاقيت متضمن پاسخ يا مفهومي نو ميباشد.
2- پرورش خلاقيت نيازمند زمينه و روشهاي خاص است.
3- خلاقيت با تغيير و نوآوري همراه است.
4- اعمال و روشها و سياستهاي خشك و انعطاف ناپذير باعث نابودي خلاقيت ميشود.
5- لازم خلاقيت داشتن تفكر واگرا است.
ابعاد خلاقيت
خلاقيت داراي سه بعد: غير شناختن- شناختي- انگيزشي است.
ابعاد غير شناختي
شامل ويژگيهاي خلاق در امور حركتي، هنري و تواناييهاي خاص است كه در سطح افراد مشابه كمتر ميتوان شاهد آن بود.
ابعاد شناختي
ناظر بر وجود تفكر واگرا در فرد است. فرد خلاق توانمندي توليد ايده هاي بيشتري دارد و جريان توليد ايدهها نزد او از انعطاف پذيري ذهني بالاتري برخوردار است. او در جريان توليد ايدههايش، ايدههاي ابتكاري نيز توليد ميكند كه اين ايدهها به ذهن كمتر كسي خطور ميكند.
ابعاد انگيزشي
ناظر بر انگيزههاي دروني فرد است و فرد را به آن ميدارد كه بدون آن كه الزاماً پاداش بيروني وجود داشته باشد به شكل مستمر و پيگير به كار مورد علاقهاش بپردازد.
عوامل موثر در رشد خلاقيت
استرنبرگ و اوها را در بررسيهاي خود 6 عامل را در خلاقيت افراد موثر دانستهاند:
1- دانش: داشتن دانش پايه اي در زمينهاي محدود و كسب تجربه و تخصص در ساليان متمادي
2- توانايي عقلاني: توانايي ارائه ايده خلاق از طريق تعريف مجدد و برقراري ارتباطات جديد در مسائل
3- سبك فكري: افراد خلاق عموماً در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مديريت ارشد، سبك فكري ابداعي را برميگزينند.
4- انگيزش: افراد خلاق عموماً براي به فعل درآوردن ايدههاي خود برانگيخته ميشوند.
5- شخصيت: افراد خلاق عموماً داراي ويژگيهاي شخصيتي مانند مقاوم بودن در مقابل فشارهاي بيروني و داخلي و نيز مقاوم بودن در مقابل وسوسه هم رنگ جماعت شدن هستند.
6- محيط: افراد خلاق عموماً در داخل محيطهاي حمايتي بيشتر امكان ظهور مييابند.
خصوصيات يك شيوه كاري خلاق
يك شيوه كاري خلاق داراي خصوصيات زير است:
1- نوعي تعهد به درست انجام دادن كار
2- توانايي متمركز نمودن تلاش و توجه براي مدت طولاني
3- توانايي رها كردن ايدههاي غير خلاق و كنار گذاردن موقتي مسائل بسيار پيچيده
4- با فشاري براي روبرو شدن با مشكل
5- اشتياق و علاقه براي تلاش و سخت كوشي
خلاقيت و نوآوري چگونه با هم مرتبط شدهاند؟
خلاقيت به طور عام يعني توانايي تركيب انديشه ها به شيوهاي منحصر به فرد يا ايجاد ارتباطي غير معمول بين انديشه ها
نوآوري فرآيند كسب انديشهاي خلاق و تبديل آن به محصول و فرمت و يا يك روش عملياتي مفيد است. سه مجموعه اي از متغيرها وجود دارند كه ميتوانند نوآوري را ايجاد كنند. آنها به ساختار سازماني، فرهنگ و توانايي منابع انساني مربوط ميشوند بسياري از مديران خلاقيت و نوآوري را متناوباً به جاي يكديگر به كار ميبرند در حالي كه نوآوري چيزي بيش از خلاقيت است و نوآوري مشتمل بر چهار چيز است.
الف) خلاقيت يا كشف يك ايده جديد
ب) استراتژي يا انتخاب بهترينها
ج) به كارگيري يا انجام ايده در عمل
د) قابليت سودآوري يا افزايش ارزش افزوده بر اين اساس، نوآوري به كارگيري ايدههاي جديد و ارزشمند در عمل ميباشد.
ويژگيهاي افراد خلاق
1- هوشمند بودن
2- آگاهي و حساسيت نسبت به محيط
3- توانايي انعطاف پذيري و قدرت ابتكار
4- ناهمنوايي، اعتماد به نفس
5- دوست داشتن زندگي
6- دوست داشتن خود
7- نترسيدن از شكست
8- كنجكاو بودن
9- عدم نياز به تاييد ديگران
10- داشتن انرژي فراوان
موانع خلاقيت
اگر بخواهيم موانع خلاقيت را به طور عميق و جزئي مورد بررسي قرار دهيم بهتر است موانع را به دو دسته موانع فردي و موانع بيروني تقسيم كرد.
موانع فردي
1- عادت: فكر را محدود ميكند و به خلاقيت كه لازمهاش تفكر و تعقل است نخواهد رسيد.
2- ترس از عدم موفقيت: انسان ها به دنبال اموري ميروند كه موفقيت به همراه داشته باشد. از اين رو از ريسك كردن كه لازمه خلاقيت است دوري ميكنند.
3- عدم انعطاف پذيري: افراد در چارچوب و قالب مشخصي فكر و عمل ميكنند و به جهات مختلف توجه ندارند كه اين مسئله موجب محدوديت فكري ميشود.
4- عدم اعتماد به نفس: در برخي مواقع افراد از توانايي و استعداد بالايي برخوردارند اما جرئت، شهامت و اعتماد به خود را ندارند و فكر ميكنند نظم آنها اشتباه است و حتي از بيان آن خودداري ميكنند.
5- دوري از موقعيت هاي مبهم: انسان ها از امور و موقعيتهايي كه پيچيده و مبهم هستند دوري ميكنند و به دنبال روشها و راهحلهاي مطمئن و بدون دردسر ميگردند. حال آن كه عنايت به موقعيتهاي مبهم و پيچيده از ويژگيهاي انسان هاي خلاق است.
موانع بيروني
1- آداب و رسوم: آداب و رسوم و سنن اجتماعي افراد را مجبور ميسازد كه طبق الگوها و خواستههاي فكري در رفتاري جامعه خودعمل نمايند و به غير از آن فكر نكنند.
2- همرنگي: در برخي موارد افراد از اينكه با ديگران متفاوت باشند هراس دارند. از اين رو، رأي و عقيده خود را مطابق با ديگران ساخته و راهي را انتخاب ميكنند كه ديگران در آن مسير باشند.
3- قوانين و مقررات: گرچه قوانين و مقررات براي هر فرد واجب است تا نظم در جامعه حكم فرما باشد، اما برخي مواقع عدم انعطاف در قوانين مانع رشد تفكر خلاق است.
4- شغل: برخي مواقع فعاليتهاي يكنواخت در شغل و حرفه باعث ميگردد كه فرد به آن فكر نكرده و از روي عادت به صورت مكانيكي بدون تفكر به امور زندگاني بپردازد.