بخشی از مقاله
دو كشور هم مرز ايران و تركيه به رغم همسايگي و اشتراكات فراوان تاريخي، فرهنگي و ديني، به علت عدم شناخت دقيق و واقعي از يكديگر، از گذشتههاي دور تا كنون امكان برقراري ارتباط نزديك و در حد انتظار را بدست نياورده و هميشه بعنوان رقيب به هم نگريستهاند. در اين ميان كشورهاي ثالث نيز در جهت حفظ منافع خويش، از عدم آگاهي دو كشور نسبت به يكديگر سوء استفاده كرده و سعي در دور نگهداشتن اين دو كشور را داشتهاند و لذا بر جو عدم اعتماد حاكم بر روابط دو كشور دامن ميزنند. جالب اينكه از زمان امضاء آخرين توافقات مرزي بين ايران و تركيه (قرارداد مرزي قصر شيرين) مدت زمان زيادي سال ميگذرد و در طول اين مدت، هر چند ارتباط مناسب و گرمي بين دو كشور وجود نداشته ولي هيچگونه اختلاف جدي و قابل تأملي نيز بين آنان بوجود نيامده است، كه اين امر خود نشانگر وجود پيوندهاي عميقي است كه مانع بروز تنش مي باشد و همچنين حاكي از ظرفيت و پتانسيل لازم در بهبود و گسترش روابط و مناسبات دو كشور است.
تاريخچه روابط فرهنگي دوكشور
روابط ايرانيان و ترکان پيشينه ديرينه اي دارد تا آنجا که قدمت موضوع به افسانه هاي ملي و حتي ميتولوژيها مي پيوندد، ليکن نشانه هاي مشخص و در عين حال پيوسته تاريخي اين ارتباط را بايد از اوايل اسلام جستجو کرد. نزديکي هر چه بيشتر و ورود منظم اقوام ترک به محدوده سرزمينهاي ايران از اوايل حکومت سامانيان و نفوذ نظامي آنان در قلمرو حاکميتهاي ايراني و تشکيل سلسله پادشاهان و حتي امراي محلي بخصوص با پذيرش فرهنگ اسلامي ، ايراني ، راه آميزش نژادي و فرهنگي اين دو قوم را هر چه بيشتر باز کرد. آنچنان که مي توان ادعا کرد که همزيستي ترکان و ايرانيان در کنار يکديگر هرگز رنگ و بوي بيگانگي نداشته است.
راه يابي اين اقوام به سرزمينهاي سرسبز آسياي صغير و استقرار در آن سرزمين و حرکت تدريجي به سوي مرزهاي غربي دنيايي تازه اي بود براي ارائه فرهنگ ديرپايي که در فلات ايران همه اقوام و قبايل ساکن در آنرا بگونه اي استوارترين عنصر وحدت و يکپارچگي بهم مي پيوست. به همين جهت در سرزمين هاي جديد نيز دين مبين اسلام بعنوان بنيان معنوي تفکر و انديشه و در کنار آن زبان و ادبيات فارسي بشکل زبان علمي و اداري مورد پذيرش قرار گرفتند و بنيان جامعه جديد را که در واقع مولود همان خانواده بود پي افکندند.
اين يکپارچگي فرهنگي که صرفاً از طريق يک انتخاب طبيعي و نه از راه دخالت سياسي صورت گرفته بود تا اوايل قرن حاضر ادامه داشت. با عنايت به وجوه تشابه بيشمار بين عناصر فرهنگي دو ملت، اولين موافقتنامه فرهنگي دو کشور در تاريخ ۹ بهمن ۱۳۳۷ برابر با ۲۹ ژانويه ۱۹۵۹ در تهران امضاء رسيد. اين موافقتنامه شامل يک مقدمه و18 ماده بود که در حال حاضر نيز داراي اعتبار مي باشد. در اين موافقتنامه تشکيل موسسات فرهنگي دو کشور، مبادله استاد و دانشجو، تدريس زبان و ادبيات و تاريخ و جغرافياي هر کشور در کشور متقابل، تسهيلات آموزشي، مبادلات فرهنگي ، علمي و هنري ، همکاري بين موسسات فرهنگي پيش بيني شده است. اسناد اين موافقتنامه در 2 مهر 1345 در آنکارا مبادله و از تاريخ 17 مهر 1345 برابر با 9 اکتبر 1966 لازم الاجرا گرديد. بعد از مبادله اسناد اين موافقتنامه براي مدت سه سال تنظيم شده بود و در 30 شهريور 1351 برنامه مبادلات فرهنگي براي سال 1973- 1975 تنظيم گرديد. همچنين براي سالهاي 1977-1986 موافقتنامه ديگري تنظيم و بمورد اجرا گذاشته شد. قبل از انقلاب طرفين در جهت گسترش روابط فرهنگي خود اقدام به تاسيس موسساتي بشرح ذيل نمودند :
1_ خانه فرهنگ ايران در آنکارا
2_ انجمن دوستي ترکيه و ايران
3_ انجمن دوستي و فرهنگي بانوان ايران و ترکيه
4_ انجمن دوستي و فرهنگي ايران و ترکيه
پس از پيروزي انقلاب اسلامي برنامه مبادلات فرهنگي بين جمهوري اسلامي ايران و جمهوري ترکيه در سالهاي 1366 - 1364 تدوين گرديد. اين برنامه بر اساس برنامه مبادلات فرهنگي ايران و ترکيه در سالهاي 1977 - 1976 تدوين گرديد، ليکن بعضي از موارد و محتواي آن با توجه به برنامه ها، سياستها و اهداف نظام جمهوري اسلامي ايران بازنويسي شده است ، بعضي از مفاد اين قرارداد شامل :
1_ همکاري بين دانشگاههاي دو کشور و مبادله هيئتهاي علمي و کتاب
2_ مبادله استاد و محقق و تبادل اسناد و اطلاعات
3_ مبادله کارشناس، استاد کار ، کتابدار و تهيه ميکروفيلم توسط مراکز فرهنگي دو کشور
4_ اعطاي بورس تحصيلي
5_ همکاري در خصوص ايجاد نمايشگاه و همکاري بين مراکز فرهنگي و هنري و برپايي جشنواره هاي سينمايي و تاسيس مراکز فرهنگي در دو کشور
دولت جمهوري اسلامي ايران و ترکيه مطابق با توافقنامه قبلي امضا شده ، برنامه هاي مبادلات فرهنگي براي سالهاي 1371- 1373 و 1382- 1379 تهيه و به امضاء مقامات دو کشور رسانده اند. بحمدالله روابط فرهنگ دو کشور طي سالهاي اخير بسيار گسترش يافته و با اعتماد سازي حاصل گشته ، تبادل هيئتهاي مختلفي را بدنبال داشته از جمله بسط و گسترش روابط دانشگاهي ، آموزشي ، ورزشي و هنري و برگزاري همايشهاي علمي، فرهنگي بين دو کشور بيانگر تعامل فرهنگي دو کشور مي باشد.
روابط فرهنگي دوكشور
از آنجا كه برقراري ارتباط مطلوب و نزديك بين دو كشور ايران و تركيه، كه دو كشور مهم منطقه محسوب ميشوند، فرصتهاي بسياري را از ساير كشورها و قدرتهاي حاضر در منطقه سلب مينمايد و منافع بالفعل آنان را با خطر مواجه ميسازد، لذا آنان نيز با درك موضوع، از گذشته تا كنون سعي در دور نگهداشتن اين دو كشور از يكديگر داشتهاند و در هر دورهاي از طرق مختلف، يا ايران را به دوري از تركيه تشويق كردهاند و يا تركيه را از نزديك شدن به ايران بر حذر داشتهاند. براي مثال با نگاهي مختصر به دوران پهلوي، ميبينيم كه عليرغم نزديكي و توجه رضاخان به تركيه و تلاش وي در بهبود مناسبات با آن كشور، فرزند وي از ارتباط با تركها اجتناب ميكند. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، غرب و در رأس آن آمريكا با تبليغات منفي بر عليه انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي ايران سعي در منحرف نمودن افكار عمومي مردم تركيه و تشويق دولتمردان اين كشور به دوري از ايران داشتهاند و مشاهده ميشود، كشور تركيه كه پس از پيروزي انقلاب، دولت جمهوري اسلامي ايران را به رسميت ميشناسد، از برقراري ارتباط جدي و نزديك با ايران پرهيز ميكند.
غرب در راستاي سياست خود، با توجه به نقش و تأثير رسانههاي گروهي تركيه در شكل دهي افكار عمومي و حتي هدايت و جهت دهي به سياستهاي دولت، آن را بعنوان ابزار اعمال سياست مذكور به خدمت گرفته و بايد اذعان داشت كه متأسفانه تا حدود زيادي به نتايج مورد نظر خود نيز دست يافته است. به طوري كه تلاش كردند چهرهاي عقب مانده، فقير، بيفرهنگ، متحجر و حامي تروريست از جمهوري اسلامي ايران در بين اقشار مختلف مردم تركيه معرفي نمايند كه نه تنها مردم عادي، بلكه اقشار تحصيلكرده و برخي از دولتمردان اين كشور نيز از روند فوق تاثير پذيرفتهاند.
البته ذكر اين نكته ضروري است كه به غير از برخي استثنائات، در بيشتر مواقع مطالب منتشره بر عليه جمهوري اسلامي ايران در رسانههاي گروهي تركيه در اثر عدم ارتباط و ناشي از عدم شناخت واقعي مردم دو كشور از يكديگر ميباشد و تنها از طريق ايجاد ارتباط و تعامل با ارباب رسانهها و روشنگري ايشان (كه البته امري دشوار و پيچيده ميباشد و نياز به صرف زمان طولاني و برنامه ريزي دارد) ميتوان به تدريج بر اين مشكل فائق آمد.
نگارنده در طول سه سال و اندي مأموريت بعنوان كارشناس فرهنگي سركنسولگري جمهوري اسلامي ايران در شهر استانبول (مركز كليه رسانههاي گروهي سراسري و مطرح تركيه اعم از تلويزيون و مطبوعات به غير از تعداد اندكي دراين شهر مستقر ميباشند) با بسياري از دستاندركاران رسانههاي جمعي ارتباط برقرار نموده و جلسات و نشستهاي متعددي با مسئولان، نويسندگان مطرح روزنامهها و دستاندركاران نشريات و گزارشگران مطرح تلويزيونهاي مختلف داشته است.نكته قابل ذكر اينكه افراد ملاقات شنونده نيز در پاسخ به اين سؤال كه، "چرا بعضاً نويسندگان تركيه مطالبي بر عليه جمهوري اسلامي ايران مينويسند؟ " به اتفاق ميگفتند:" اين مسئله به ميزان و منابع اطلاعات نويسندگان بستگي دارد.
با توجه به فراهم نشدن امكان سفر به ايران و عدم ارتباط با رسانههاي گروهي ايران و مشكلات موجود جهت دستيابي به منابع دست اول و واقعي ايران، به ناچار از منابع غربي كه بنابر منافع آنان كاناليزه ميشود، استفاده ميكنيم و لذا ممكن است مطالب و تحليلهاي ارائه شده بر خلاف واقع باشد " همين مسئله نشانگر اين است كه در صورت برقراري ارتباط مستمر و منطقي با دستاندركاران اين رسانهها بسياري از مسائل و مشكلات موجود از بين خواهد رفت. درنوشتاري كه از نظر ميگذرد نگاهي به خصوصيات رسانههاي گروهي تركيه و جايگاه و نقش آن در جامعه و همچنين به ذكر دلايل ضرورت و اهميت تعامل و برقراري ارتباط با رسانههاي جمعي تركيه كه تا كنون تا حد زيادي در ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران در آن كشور مغفول مانده و موانع و مشكلات اين ارتباط و همكاري پرداخته خواهد شد.
الف) خصوصيات رسانههاي گروهي تركيه:
در تركيه به غير از تعداد اندكي كانال تلويزيوني و راديويي دولتي، مابقي كانالهاي تلويزيوني و راديويي و همچنين روزنامهها بصورت خصوصي اداره ميشوند. اين رسانهها بصورت شركتهاي تجاري مادر (هلدينگ) عمل ميكنند و در زير مجموعه شركت تأسيس شده، يك يا چند كانال تلويزيوني و شبكه راديويي، يك يا چند روزنامه، مجله و خبرگزاري مشغول فعاليت ميباشند. مانند هلدينگ آيدين دوغان كه خبرگزاري دوغان، تلويزيونهاي CNN ترك و كانال D و همچنين روزنامههاي حريت، مليت و تعداد زيادي مجله را تحت پوشش خود دارد.
همانند ساير شركتهاي تجاري، اولويت اول در رسانههاي گروهي تركيه، كسب درآمد بيشتر ميباشد و براي جلب افكار عمومي و جذب مشتري از هر روشي بهره ميجويند. براي مثال مي توان به استفاده از تصاوير نيمه برهنه زنان و ارائه تسهيلات براي خريد اقساطي كالاهاي مورد نياز به مردم و اعطاي جوايز به مشتريان اشاره كرد.
از ديگر ويژگيهاي رسانههاي گروهي تركيه اين است كه با توجه به سياست وخط مشي اتخاذ شده، هوادار جريانات فكري و مبلغ سياستهاي احزاب مورد نظر خود ميباشند. و بعبارت ديگر رسانههاي گروهي عمدتا هوادار و ارگان احزاب محسوب مي شوند.
از ديگر ويژگيهاي رسانهها در تركيه مي توان به قدرت آنها در جامعه اشاره كرد. در تركيه معروف است كه مي گويند در جامعه دو قدرت وراي قانون وجود دارد. يكي ارتش و ديگري رسانهها. البته بايد افزود با توجه به سياستهاي اروپا به جهت درخواست تركيه براي عضويت در اتحاديه اروپا و قدرت ارتش تركيه بعنوان مانعي در اين راه و همچنين سياستهاي آمريكا در خاورميانه و احتمال ممانعت ارتش تركيه در دستيابي آمريكا به اهداف و نقشههاي خود، اقداماتي براي كاستن قدرت ارتش و كوتاه كردن دست آن از سياست صورت گرفته و نتايجي نيز در برداشته است ولي قدرت رسانهها نه تنها كاهش نيافته بلكه بيش از پيش داراي قدرت گرديدهاند.
ويژگي ديگر رسانههاي گروهي در اين كشور،آزادي آنهاست. بطوري كه در خصوص نشريات هيچگونه نظارتي اعمال نميشود و تنها در صورت وجود شاكي خصوصي و يا اقدامي بر عليه امنيت و منافع ملي موضوع از طريق دادگاه قابل رسيدگي ميباشد. در خصوص راديو و تلويزيون نيز وضعيت چندان متفاوت نيست و شوراي نظارت بر فعاليتهاي راديو و تلويزيون، داراي نظارتي سطحي ميباشد كه در صورت وجود شاكي خصوصي و يا مشاهده اقدامي بر خلاف قوانين و امنيت كشور، به موضوع رسيدگي نموده و در صورت اثبات تخلف، حكم توقف موقت و يا دائم برنامههاي تلويزيون مورد نظر را صادر مينمايد. در غير اين صورت رسانههاي گروهي در پخش برنامهها وارائه نظرات سياسي وحتي انتقاد از عملكرد دولت آزاد هستند. نويسندگان در نوشتن مقالات داراي آزادي كامل ميباشد و مسئوليت مطالب مندرج نيز با شخص نويسنده است و نشريه در حذف و يا اصلاح مطالب ارائه شده داراي اختيار نميباشد.
ب) نقش و جايگاه رسانههاي گروهي در جامعه:
درجوامع امروزي نقش رسانهها در شكل دهي به افكار عمومي و حتي تاثير گذاري و هدايت سياستهاي اقتصادي، فرهنگي و سياسي دولتها، نقشي انكار ناپذير مي باشد.
كشور تركيه نيز با توجه به رشد رسانهها از اين امر مستتثني نبوده و مردم تركيه معمولا اطلاعات مورد نياز خويش را از طريق وسايل ديداري و شنيداري و مطبوعات كسب مينمايند. از سوي ديگر از آنجا كه مسائل و معضلات اقتصادي،سياسي، فرهنگي و اجتماعي كشور در اخبار و گزارشها، مقالات و تحليلها، مصاحبهها و ميزگردهايي كه از سوي رسانههاي گروهي برگزار مي شود مطرح ميگردد، لذا اين رسانهها نقش مؤثر و قابل توجهي در شكل دهي افكار عمومي مردم دارند و به راحتي قادر به ايجاد تحركات سياسي و اجتماعي در جامعه هستند.
تاثيرگذاري رسانههاي جمعي به حدي است كه دولت و حتي ساير احزاب خارج از دولت در اظهار نظرها، اعمال سياستها و اجراي برنامههاي مورد نظر بستر و زمينههاي لازم را از طريق رسانههاي گروهي حامي خود ايجاد مينمايند و هميشه تاثير رسانههاي مخالف بعنوان ناظري دقيق را مد نظر دارند.
با توجه به نقش و تأثير وافر رسانههاي جمعي در بين آحاد مردم تركيه، كشورهاي خارجي خصوصاً كشورهاي غربي از آن بعنوان ابزاري جهت دستيابي به اهداف خود در تركيه استفاده ميكنند و رسانههاي گروهي بعنوان يكي از مؤثرترين عوامل كاربردي در استراتژي تدوين شده از سوي آنان در تركيه محسوب ميشود. براي مثال ميتوان به نقش رسانهها در به سقوط كشاندن دولت آقاي بولنت اجويت (BULENT ECEVIT) رئيس حزب DSP (حزب دمكرات سوسيال) و رئيس دولت ائتلافي تركيه با حضور سه حزب ANAP (حزب مام ميهن) MHP (حزب مليت گراي خلق) و DSP در سال 1999-2002 ميلادي اشاره كرد:
لازم به ذكر است كه آمريكا در راستاي سياستهاي خود در جهت تغيير نقشه خاورميانه، در دوره حكومت آقاي بلنت اجويت بدنبال جلب حمايت و همكاري تركيه در حمله به عراق بود. اجويت با توجه به تجارب ديرينه سياسي و پيروي از سياست لزوم حفظ و بهبود رابطه با همسايگان، مانع بزرگي در برابر اعمال سياست آمريكا در خاورميانه و در قبال عراق بود و بارها اعلام نموده بود كه تركيه در اجراي سياستهاي آمريكا در منطقه در كنار آن كشور نخواهد بود. بنابر اين آمريكا جهت رفع مشكل تصميم به براندازي دولت آقاي اجويت گرفت. بدين ترتيب آمريكا توسط عوامل خويش در سيستم اقتصادي تركيه (كمپانيها و بانكها خصوصي) اقدام به وارد آوردن ضربهاي اقتصادي نمود و درمدت زمان بسيار كوتاهي قريب به بيست ميليارد دلار توسط بانكهاي خصوصي از شبكه اقتصادي كشور بيرون كشيده و به خارج از كشور منتقل شد و همزمان با اين حركت از طريق رسانههاي گروهي مخالف، دولت را مورد هجمه قرار داده و با تاكيد بر بيماري و كهولت سن نخست وزير و عدم توانايي ايشان در اداره امور كشور به بزرگنمايي ضعف دولت و انتقادات شديد از آن اقدام كرد و بدين ترتيب ضربات مهلك خود را بر پيكر دولت وارد
نموده و با سقوط دولت اجويت كشور وارد انتخابات زودرس گرديد كه به اين شكل يكي از موانع آمريكا در رسيدن به اهداف خود در خاورميانه مرتفع گرديد.
به عنوان نمونه ديگري از نقش برجسته و تاثير رسانهها مي توان به نقش آنها در بهبود روابط تركيه و يونان اشاره كرد. آقاي سامي كهن نويسنده مجرب روزنامه مليت با اشاره به اهميت رسانههاي گروهي در روابط دو كشور در اين خصوص مي گويد: چنانچه ميدانيد ازگذشتههاي دور تا امروز ميان يونان وتركيه اختلافاتي موجود بوده و بين دو كشور بر سر مسائل مختلفي كشمكش وجود داشته و مردم و دولتمردان دو كشور نسبت به يكديگر نگرش منفي داشتند و همين نگاه مانع بزرگي در رفع اختلافات و حل مشكلات طرفين بود.
با توجه به جدي تر شدن موضوع عضويت تركيه در اتحاديه اروپا در سالهاي اخير، بهبود روابط بين تركيه و يونان بعنوان يكي از اعضاء اتحاديه، اجتناب ناپذير مي نمود. لذا رسانههاي گروهي هر دو كشور مسئوليت سنگيني را به عهده داشتند تا زمينههاي لازم در جهت بهبود روابط را فراهم نمايند. پس از سفر طرفيني چند تن از روزنامهنگاران دو كشور، به تدريج زمينههاي ايجاد «انجمن دوستي روزنامهنگاران يونان و تركيه» فراهم آمده و در اثر ارتباط مستقيم و بدون واسطه دست اندركاران مطبوعات دو كشور، امكان دريافت اخبار دست اول و صحيح از اوضاع سياسي و اجتماعي كشور مقابل فراهم آمده و تحليلهاي صحيح از سوي نويسندگان مطبوعات دو طرف ارائه مي شود. همچنين بر خلاف گذشته قبل از انجام سفر رسمي مسئولان هر يك از دو كشور، رسانههاي گروهي با درج مطالب مثبت وواقعي توانستهاند با آماده سازي فضاي سياسي كشور و افكار عمومي، نقش مؤثري در بهبود روابط و مناسبات بين دو كشور ايفاد نمايند.
ج) فرصتهاي جمهوري اسلامي ايران براي بهره گيري از رسانههاي تركيه:
در طول سالهاي پس از انقلاب اسلامي رسانههاي گروهي تركيه تحت تاثير تبليغات منفي غرب و عدم ارتباط مستمر با جمهوري اسلامي ايران معمولا مطالب منفي و در راستاي منافع غرب در خصوص ايران منتشر نمودهاند. سمت و سوي مطالب منتشر شده در جهت معرفي چهره اي تروريست، عقب مانده و ناقض حقوق بشر بوده و منجر به تخريب وجهه ايران در بين افكار عمومي مردم و ايجاد فاصله بين دو كشور شده است.
نمونه بارز تاثير منفي رسانههاي تركيه در روابط ايران و تركيه، نقش مؤثر رسانههاي آن كشور در جرياناتي است كه منجر به اخراج سفير و دو تن از سركنسولان جمهوري اسلامي ايران گرديد. بدين ترتيب سفير وقت كشورمان كه از سفراي موفق كشورمان در تركيه بوده و در جهت گسترش و بهبود روابط دو كشور اقدامات مؤثري داشته با هماهنگي ارتش و رسانههاي گروهي تركيه مجبور به ترك آن كشور گرديد.
چنانچه از قدرت و نفوذ رسانههاي تركيه در بين افكار عمومي مردم و مسئولان آن كشور در راستاي سياستهاي مثبت و بهبود روابط استفاده شود، نقش قابل توجهي را ايفا خواهند كرد و به راحتي ميتوانند زمينههاي لازم را در جامعه فراهم نمايند و افكار عمومي و حتي نظر مسئولان كشور را بدان سمت سوق دهند.