بخشی از مقاله
"ساختار سازمان ملل و نقش آن در مسايل مختلف جهان
دبير كل
فصل پانزدهم منشور ملل متحد در خصوص دبيرخانه و تمام دبير كل در سازمان ملل متحد آمده است. ماده 97 منشور عاليترين مقام سازمان را دبير كل اعلام نموده است.
و مطابق ماده 98 دبير كل در تمام جلسات مربوط به سازمان انجام وظيفه ميكند و گزارش سالانه مربوط به روال كار سازمان را به جمع تقديم ميكند. ماده 99 اشعار ميدارد:
«دبير كل ميتواند نظر شوراي امنيت را به هر موضوعي كه بعقيده او ممكن است حفظ صلح و امنيت بين المللي را تهديد ميكند جلب نمايد».
بنابراين طبق اين ماده ميتوان به وسعت عمل دبير كل پي برد. بعبارت ديگر دبير كل در اين زمينه به ابتكار خود و در فرصت مناسب ميتواند، شوراي امنيت را مجبور به بررسي موضوعي نمايد كه مخل نظم و امنيت بين المللي ميباشد.
ماده 100 منشور در خصوص استقلال عمل اعضا از كشورشان ميباشد. اين ماده بيان مي دارد كه: «دبير كل و كارمندان ملل متحد در انجام وظايف خود از هيچ دولت يا مقام خارج از سازمان كسب دستور نخواهند كرد و دستوراتي را نخواهند پذيرفت. آنان فقط مسئول سازمان هستند و از هر عملي كه مناقي موقعيتشان بعنوان مامورين رسمي بين المللي باشد خودداري خواهند كرد...»
بدين ترتيب دبير كل سازمان شخصي مستقل است كه در اجراي وظايفش منابع ملي خود را در نظر نخواهد گرفت. بالاترين مقام سازمان به معناي با نفوذترين كارمندان ميباشد. به عاليترين رتبه و مديريت را دارا ميباشد. بنابراين از روي انتظاراتي به مراتب بالاتر ميرود. هرگاه كه بحراني در جهان اتفاق ميافتد، چشمها به دبير كل سازمان ملل دوخته و اميدها به وي بسته ميشود.
كورت والدهالم دبير كل اسبق سازمان ملل در اين رابطه گفته است:
(تحرك و توانايي سازمان ملل براي رفع درگيريها تا حد زيادي به كارداني دبير كل و همكارانش بستگي دارد. دبير كل مي تواند جريانات سياسي را به سويي هدايت كند كه از بروز درگيريها جلوگيري كند و براي پاره اي از مسائل راه حلهاي صلح آميزي ارائه نمايد. زيرا براي مشكلترين مسائل هم ميتوان در نهايت به تضميني همگاني دست يافت. اين امور ميتواند مهمترين وظايف بن باشد)
در واقع ميتوان گفت حساسترين تست در سازمان ملل متحد، مقام دبير كل سازمان ميباشد سياستهاي دبير كل در تمام سازمان اجرا ميگردد و تمام اركان سازمان علوم به رعايت آن ميباشند، قسمت دوم ماده 100 منشور نيز به همين موضوع اختصاص يافته و مربوط به كروم تبعيت اركان و اعضاء از دستورات دبير كل ميباشد.
مبحث اول اشغال فلسطين و خاوير برزدوكوئيار انجمن دبير كل سازمان ملل)
واوهايم در مورد كسالت اوتانت (سومين دبير كل سازمان ملل) در كتاب خاطراتش هنگام توضيح جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل كه در سال 1976 و در زمان دبير كلي وي روي داد اظهارات نظر ميكند كه:
(بيترديد كلي از شكست خوردگان جنگ شش روزه، سازمان ملل متحد بود كه
گروههاي صلح آن در فاصله بين سالهاي 1956 تا 1966 بين قواي اسراييل و مصر حائل بودند بر اثر شار رئيس جمهور مصر، جمال عبد الناظر، دبير كل پيش از من، اوتانت، اين نيروهاي صلح را در مه 1967 فرا خواند.
چند روز بعد جنگ آغاز شد، تعداد زيادي از دولتها، سازمان ملل متحد و دبير كل آن را مسئولين اين واقعه دانستند.
در گفتگو با اوتامت متوجه شدم كه اين ؟؟؟ تا چه موجب نارحتي او شده است... او هرگز نتوانست آن تجربه غم انگيز سال 1967 را از وجدان خود بزدايد و من معتقدم كه اين ناراحتي وجدان از عوامل بيماري ست و مرگ زودرس او در نوامبر سال 1974 بوده... اوتانت پس از مذاكرهاي مفصل با «رالف پانچ» عالي ترين آمريكايي در دبيرخانه سازمان ملل، تصميم به فراخواندي نيروهاي صلح سازمان از حرز مصر و اسرائيل گرفت)
در دسامبر 1981 اسراييل جولان را اشتغال نموده بوده تشنج در جنوب لبنان به اوج خود رسيده بود. در سوم ژوئن اسرائيل بهانهاي براي حمله به جنوب لبنان يافت.
سنيتراسراييل در انگلستان توسط گروه ابونزال مورد حمله قرار گرفت و به شدت مجورح شده روز بعد هواپيماهاي اسرائيل جنوب لبنان را گلوله باران كردند.. در سحرگاه شش ژوئن 1982 نيروهاي اسرائيلي به جنوب لبنان حمله كردند.
( در كوئيار كه از آغاز ماجرا احساس ميكرد كه حمله اسراييل قريب الوقوع است از طرفين خواست تا ؟؟؟ بين سابق را كه توسط حمله هوايي اسراييل به جنوب لبنان شكسته شده بود رعايت نمايند. ضمناً از پزريدنت متيران رئيس جمهور فرانسه كه در اين زمان ميهماندار سران هفت كشور فرصتي به خواست تا از سران اين كشورها بخواهد تا در استقرار صلح در جنوب لبنان دخالت كنند و دي را ياري نمايند.
دان هفت كشور صنعتي غرب تنها دور روز بعد طي نامه رسمي به دوكوئيا اطلاع دادند كه از تلاشهاي وي براي آتش بس حمايت خواهند كرد و اين نامه در ساعت پيش از آغاز جمله سراسري اسراييل به لبنان بدست دو كنيار رسيد.
زماني كه طرفين منازعه احساس ميكنند كه دبير كل در عمل از تواني و حمايت كافي براي جلوگيري از جنگ برخوردار نيست، به اشغالگري ادامه خواهند داد.
در پي اتفاقات و حوادث مختلف ديگري كه همزمان با انتخاب دكوئيار بوقوع پيوست وي گزارش مفصلي به مجمع عمومي گذريم نمود. وي در اين گزارش بيان نمود.
(من در اين بخش از گزارش سالانه خود به مجمع عمومي از نقش و بيان معمولي علمكرد هاي سازمان ملل در سال گذشته در مي گذرم و توجه را به مشكلات اساسي كه باعث عدم كارآيي و امكانات سازمان ملل كه برابر منشور جهت حفظ صلح جهاني به وجود آمده و نجفي براي گفتگوهاست معطوف ميكنم...
نقش و توانايي سازمان ملل در چنين جهاني واقعاً چيست؟ منشور ملل متحد پس از 6 سال جنگ و انهدام بوجود آمده است. من پارهاي در مواقع احساس ميكنم كه فاصلي كمتر از تدوين كنندگان آن كه در پايان يك تراژدي بزرگ زندگي ميكردند، آن را جدي ميگيريم. در نتيجه من معتقدم اولين گام مهم اين است كه ما آگاهيها و تعهدات دولتها را نسبت به منشور سازمان ملل افزايش دهيم...
ما سازمان ملل را زمانيكه در همه جا آماده ميشويم جدي ميگيريم. من مايلم كه تاكيد كنم كه ما بايد به طور جدي راههاي عملي و امكانات سازمان ملل را به عنوان يك نهاد داخلي در جهاني چنين طوفاني و تا آرام گسترش دهيم.)
مبحث دوم: اشغال لبنان و كورتوالدهام (چهارمين دبير كل سازمان ملل)
كورت والدهايم دبير كل چهارم سازمان ملل متحد و رئيس جمهور اتريش در كتاب خود تحت عنوان كاخ شيشهاي سياست درباره فعاليت ها و خاطراتش در دوران دبير كل توضيح داده است. در اين كتاب وادلهايم در فصل چهارم درباره قضيه اشغال لبنان و فعاليتهاي خود گفته است.
او چنين ميگويد:
(اوضاع انفجاري و نامطمئن خاور نزديك، قبل از شروع خدمت من، سازمان ملل متحد خود را به خود مشغول داشته بود و عملاً در تمامي دوران خدمت من نيز با آن درگيري بوديم...
سازمان ملل در اين مورد بار ديگر ثابت كرد، هر جا كه لازم باشد، اگر اختيارات لازم را گرفته باشد تا به سرعت اقدام ميكند، نخست تصميم داشتيم نيروي چهار هزار نفره تشكيل دهيم ...)
وادلهايم در ادامه توضيح ميدهد كه نيروهاي سازمان ملل در آن زمان متعلق به دو كشور ايران و اتريش بودن و تاكيد مي كند كه دولت شاه ايران كمكهاي فراواني را در عمليات سازمان ملل انجام ميداده است.
او ميگويد بعد از تقاضاي از شاه ايران درباره اعزام نيروها به محل ماموريت، وي با اين تقاضا مراقبت ميكند و ظرف 24 ساعت نيروها منتقل ميشوند.
او قيد ميكند كه از مشكلات سازمان ملل اين مطلب ميباشد، كه گاه دولتهاي مقبوع نيروهاي نظامي، آنها را احضار ميكنند در نتيجه سازمان ملل با كمبود نيرو وقف رو بزودي گردد. همانگونه كه در اين قضيه نيرو به هفت فرار نفر رسيد اما بعد از انقلاب در ايران تعدادي از نيروها به ايران برگدانده شدند و بعلاوه دولت شامل نيز، همچنين نيروهاي نظامي خود را احضار نمود.
لازم به ذكر است كه هنگامي كه مقام برتر سازمان ملل يعني دبير كل با درايت خوديي ببرد كه با اتكا به كدام دولت پي تواند بهترين بهره را ببرد، وضعيت و قدرت سازمان نيز افزودن خواهد شد. والدهايم در اين باره از هوش سرشاري برخوردار بود ميگويد.
(از همان ابتدا، فرانسوي ها نقش مهمي برعهده داشتند. آنان بيشتر از هر كشور ديگري سرباز در اختيار نيروهاي صلح سازمان ملل متحد گذاشته بودند. در كوشش براي تامين نيروهاي مورد نياز در لبنان، خوشبختانه در تمام موارد توانستيم به روابط شخصي خودم با روساي دولتها تكيه كنم.... در اواريل 1978، چهار هفته پس از آنكه نيروي صلح نادر منطقه مستقر تير تصميم گرفتن شخصاً از منطقه بازديد كنم.)
والدهايم توضيح داده است كه با چه مشكلاتي توانست به ديدار ياسر عرفات برود. او در اين ديدار ياسر عرفات درباره كاهش تشنجات درخواست ميكند. او درباره گروه خودگردان فلسطين اينگونه نظر داده است، (بسياري از اعضاي سازمان ملل تعهد با احترام كامل با عرفات رفتاري ميكردند، به خصوص پس از آنكه سران عرب در سال 1974 (بي ال او) را بعنوان تنها نماينده قانوني بين فلسطين پذيرفتند. كشورهاي عربي عرفات و تشكيلات او را نه تنها، كمكهاي مالي ياري ميدانند بلكه تسليحات مورد نياز سازمان را نيز تامين ميكردند.)