بخشی از مقاله
سرقت
سرقت از باسابقه ترین جرایم بشری است که در جامعه های مختلف به شیوه های گوناگون دیده می شود. این پدیده در طول زمان دستخوش دگرگونیها و تغییرات زیادی شده است. اما تنها چیزی که از بدو پیدایی و شکل گیری آن تاکنون ثابت مانده، زشتی و مذموم بودن ماهیت آن است.
تعریف سرقت سرقت تعریف های متعددی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1. برداشتن مال دیگری بدون اطلاع و رضایت، و؛
2. گرفتن و بردن مال و پول کسی که به زور یا با مکر و فریب،
3. ربودن متقلبانه شیء متعلق به دیگری.
تعریف سرقت از نظر قانون
از نظر قانون؛ سرقت تنها وقتی موجود است که شیء موضوع جرم بدون آگاهی و برخلاف میل صاحب آن از تصرف دارندة قانونی آن به تصرف عامل جرم درآید؛ لازمة آن: 1) گرفتن 2) برداشتن 3) کش رفتن است.
جرم شناسی سرقت:
آسیب شناسان اجتماعی هرگونه عملی را که بر خلاف موازین، مقررات، قوانین و معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه باشد «جرم» گویند.
جرم شناسان به بررسی بزهکاری می پردازند تا علل پیدایی، تکوین، پیشرفت و نتایج آن را دریابند.
علل و انگیـزه های سرقت (تبیین زیست شناختی)
در بررسی علل و انگیزه های سرقت می توان از عوامل متعدد نام برد که عبارتند از:
1. عوامل ذهنی: مانند هوش کم یا زیاد، استعدادهای فردی و نظایر آن.
2. سن: بی شک تقسیم بندی انواع سرقت بر حسب سارقان متعلق به گروه های سنی مختلف است تا جایی که برای مثال می توان گفت بسیاری از آنچه بزرگسالان در رفتار کودکان «دزدی» می نامند، از نظر روان شناسان کودک، ممکن است صرفاً کنجکاوی او باشد.
3. جنس: چون به طور معمول قدرت بدنی زن از مرد کمتر است یا به تعبیر زیست شناسان، مرد قدرت بدنی و تحرک زیادی دارد، بنابراین موارد ارتکاب سرقت ـ مخصوصاً سرقت هایی که به طریقی با قدرت و تحرک بدنی ارتباط دارد مردان انجام می دهند. سرقت بین دو جنس متفاوت است. مثال:
دختران: بیشتر اشیاء کوچک را می ربایند.
پسران: غالباً وسایل الکترونیکی و وسایل نقلیه (اتومبیل، دوچرخه و ...) سرقت می کنند.
4. وضعیت بدنی: زشتی، زیبایی، نقص عضو و بلندی و کوتاهی بیش از حد ممکن است از عوامل مؤثر در ارتکاب انحراف باشد.
علل و انگیزه های روانی ـ عاطفی سرقت (تبیین روان شناختی)
علل و انگیزه های روانی ـ عاطفی سرقت به شرح زیر است:
1) فقر عاطفی: فقر عاطفی از عوامل فردی سرقت است. کودکانی که در خانواده هایی رشد کرده اند که در اثر طلاق از هم جدا شده اند یا والدینی که تربیت مناسبی را برای فرزندانن خود در نظر نگرفته اند.
«رابرت مرتن» در نظریه بی هنجاری خود می گوید که افراد هر جامعه یک سلسله هدفهای پذیرفته شدة فرهنگی را دنبال می کنند که برای رسیدن به آنها به یک سلسله ابزار و وسایل نیاز دارند.
2. ناکامی: ناکامی یا محرومیت اصطلاحی است که در زمینه شکست در ارضای تمایلات به کار می رود. و مراد از آن «عدم نیل به هدف».
وقتی انسان میل دارد به هدفی برسد؛ ولی به علّت برخورد با مانع یا موانعی چند به آن هدف نمی رسد می گوئیم در او ناکامی ایجاد شده است.
«دولارد و دوب» معتقدند که شیوع فراوان سرقت و دیگر تبهکاریها در میان گروههای فقیرتر و افزایش آن در دوران سختی و تنگدستی را باید واکنشی در برابر ناکامی دانست.
3. پرخاشگری: پرخاشگری، رفتاری است که پیامدهای متعدد دارد و از جمله موجب خسارت و زیان به فرد یا افراد دیگر می شود. خسارت و زیان می تواند: 1) جسمی 2) روانی باشد.
پرخاشگری یک نوع واکنش روانی است. فرد به وسیله پرخاشگری و اعمال ضد اجتماعی ناکامی خود را جبران می کند.
4. حسادت: حسد آرزوی زوال نعمت برای دیگران است. گاه فرد با توجه به نبودن امکان دست یابی به موقعیت و منزلت دیگران حسد می برد و چون نمی تواند به مانند صاحبان اموال مالک آنها گردد، دست به دزدی می زند. پریچارد می گوید: تمایل به دزدی گاه یکی از خصوصیات جنون اخلاقی است و اگر تنها خصوصیت نباشد بارزترین آنهاست.
5. تجربه های دوران کودکی: حوادث تلخ دوران کودکی ممکن است، از فرد شخصیت جامعه ستیز بسازد که در بزرگسالی او را به اعمال ضد اجتماعی سوق دهد.
6. احساس ناامنی: وضعیت مغشوش خانواده، ستیز و ... اختلاف بین پدر و مادر و رفتار خشونت آمیز والدین: از علل مهمی است که جوان را دچار نگرانی و ناامنی کرده، در خود فرو می برد و به کناره گیری از دیگران به ویژه پدر و مادر می کشاند.
7. خودنمایی: برخی از جوانان برای نشان دادن صفت «کله شقی» و جرأت حادثه جویی که برای آنها بسیار ارزشمند است، به بزهکاری روی می آورند و ظاهراً مصرف مواد مخدر یا دست زدن به سرقت برای یک جوان او را در چشم همگنانش کسی می سازد.
8. محبت زیاد: زیاده روی در محبت نیز مانع رشد و تکامل شخصیت کودک می گردد. کودکان نازپرورده که در محیط خانواده تمام توقعات و خواسته هایشان بدون چون و چرا انجام می گردد، در اجتماع نیز انتظار دارند تمام آرزوهایشان با زور برآورده شود.
علل اجتماعی ـ اقتصادی سرقت (تبیین شناختی)
1) فقر مادی: فقر و محرومیت مادی را شاید بتوان گفت از مهم ترین عوامل به وجود آورندة سرقت است. فردی که دچار آسیب اجتماعی است از یک سو از لحاظ روای احساس حقارت و مغبون بودن می کند و از سوی دیگر چون جامعه را مسئول محرومیت و فقر خود می داند نوعی احساس انتقام کشی در او پرورش یافته است.
برای مثال، در سالهای اخیر بر اثر رشد تورم و فاصله گرفتن هزینه ها از درآمدها، نرخ سرقت، در جامعه ما (بر اساس آمار رسمی مرکز آمار ایران، میزان سرقت در سالهای 1365ـ 1369) افزایش بوده است.
2. فقر فرهنگی: روان شناسان اجتماعی جرم و کجرویها را سرپیچی از هنجارها، رسمها، سنتها و قوانین جامعه می دانند.
فقر فرهنگی، نقش اساسی در ایجاد جرم دارد. دزدان اکثراً بی سوادند و بی سوادان در اثر فقدان امکانات رشد فکری، برای پیشرفت و ترقی خود از شیوه های دیگر فرهنگی مثلاً رفتار توانمندی های جسمی بهره می گیرد.