بخشی از مقاله
شایعه وکارکردهای آن درعملیات روانی
مقدمه:
مطالعه آسیبهای انسانی (که جزء آسیبهای اجتماعی است) از دیرباز مورد توجه متفکران و اندیشمندان اجتماعی بوده است. در این برهه از زمان، رشد جمعیت، پیشرفت علم و فناوری و آموزش آن به دیگر نسلها، تفکیک نقشهای اجتماعی و تقسیم کار اجتماعی سبب شده، تا برای هر چه بیشتر و بهتر برطرف شدن نیازها مؤسسات، نهادها و سازمانهایی پد
ید آیند. این فرآیند عملاً موجب پیچیدگی در روابط اجتماعی شده است و در این مسیر هر کس که توان گذر و کنار آمدن با این پیچیدگیها را داشته باشد، میتواند به سر منزل مقصود رهنمون گردد.
از آنجایی که بخش بزرگی از سخنان عادی در اجتماع را شایعه تشکیل میدهد بنابراین اهمیت به آن نیز در خور توجه است. در صحبتهای روزانه با دوستان، همکاران و... شایعات و غیبتهای زیادی را پخش میکنیم و میشنویم که گاهی بیاساس و گاهی نیز مبتنی بر واقعیتاند. اکثر شایعات مملو از محتوا و مطلباند و شدیداً هدفدار و برای مقاصد مهم به کار می روند، اما معمولاً نه گوینده از این مقاصد آگاه است و نه شنونده. شایعهسازی و شایعهپردازی بیشتر در جهان سوم، رواج دارد. مردم این کشورها به خاطر نگرشهای احساسی و کمی اعتماد به دولتهای خود، اخبار رسانههای گروهی را باور ندارند یعنی در واقع دانش اندکی درباره حادث دارند و تنها از طریق گفتار مردم و شبکههای غیررسمی و ارتباط شفاهی، درباره حوادث، به قضاوت مینشینند. در این مقاله شایعه از منظر نظری و کاربردی بررسی و کارکردهای آن در جوامع امروزی، بازشناسی شده است.
یکی از آسیبهایی که اخیراً شاهد آن هستیم رواج شایعات است. البته شایعات به مقتضیات زمان و در برهههایی خاص، ماهیتی متفاوت داشته و بنا به نیازها و فراخور حال منابع به وجود آورنده آن، گاهی کمرنگ و در زمانی پررنگ میشود. (با مراجعه به اسناد و م
دارک موجود، شایعه و انواع آن، نظریات مختلف در خصوص انگیزههای انتشار شایعه، عواقب و راهکارهای کاهش آن به طور خلاصه جمعآوری شد.)
شایعات با توجه به ماهیت و قدرت تأثیرگذاری آن میتوانند اضطراب اجتماعی را افزایش داده و میزان بهرهوری و تولید را کاهش دهند و چرخه اقتصاد را فلج کرده و اعتبار اجتماعی افراد، مؤسسات و کشورها را خدشهدار کنند. بعضاً ممکن است شایعهای به طور فوقالعادهای قوت یابد و آنچنان در اذهان آحاد مردم رسوخ کند که اطلاعیهها و توضیحات منابع رسمی دولتی هم به سهولت نتواند آن را تکذیب و از افکار مردم خارج کند. (افروز، 1376)
شایعه را نباید کاری غیرعادی همچون یک پریشانگویی عجیب و در عین حال پیش پا افتاده در رفتار اجتماعی معقول بشر انگاشت. بلکه برعکس، اصلی که شایعه بر آن مبتنی است فراگیر است و کاربرد وسیع دارد. تحریفی که شایعه در مسیر خود برای یادآوری، فراموش کردن، تجسم، تخیل و دلیلتراشی از خود نشان میدهد دقیقاً نوعی تحریف است که در بیشتر ارتباطات انسانی دیده میشود. برای مثال، افسانهها، داستانهای دیرپایی از پیروزیها یا حوادثیاند که به صورت کانونی در خدمت افتخارات فرهنگی و سنت یک خانواده، قبیله یا ملت درآمدهاند. انگیزههایی که موجب پایداری افسانهها است و تغییراتی که در طول سالها در آنها به وجود میآید اصولاً مشابه همانهایی است که در پخش شایعات ناپایدار وجود دارد. اصولی که دستاندرکار تحریف در مورد شایعات عادیاند در امور دادگاهها، ابراز تجارب گذشته، بذلهگوی
ی، شرح حالها، ضربالمثلها و کنایهها و استعارهها و حتی در نگارش تاریخ و خلق آثار هنری نیز خودنمایی میکنند (دبستانی، 1372).
از نظر اغلب جامعهشناسان شایعات اطلاعاتی مبالغهآمیز، نادر
ست و غیرمنطقی است که از فردی به فرد یا افراد دیگر به صورت سلسلهوار منتقل میشود و بیشتر این شایعات را اشخاص بسیار سادهاندیش و سطحینگری که عمدتاً شرایط و موقعیتهای اجتماعی نامطلوبی دارند، منتشر میکنند. شکی نیست که در شایعات بعضاً ممکن است رگههایی از حقایق نهفته باشد (افروز، 1376(.
«شایعه در همه جا و در تمامی طبقات اجتماعی وجود دارد و قدیمیترین رسانه گروهی است. پیش از آنکه نوشتار به وجود آید، گفتار، تنها شیوه ارتباط بود و شایعه خبرها را منتقل میکرد، کسانی را خوشنام و برخی را بدنام میساخت و جار و جنجال و حتی جنگ به راه میانداخت. امروز نیز، به رغم ظهور روزنامه، رادیو و تحول عظیم رسانههای دیداری شنیداری، شایعات خاموش نشدهاند و عموم مردم کماکان برخی خبرها را دهان به دهان منتقل میکنند. پیدایش رسانهها نه تنها نتوانسته است مانع از پخش شایعه شود، بلکه آن را به گونهای تخصصی ساخته است، به طوری که امروزه هر شیوه ارتباطی، محدوده خاصی دارد» (موقر 1380).
وسیله انتقال شایعه، عموماً کلام است. البته گاهی نیز شایعات در روزنامهها به چاپ میرسند یا از رادیو پخش میشوند. در عین حال، ناشران و مسئولان پخش رادیو، که احساس مسئولیت میکنند، در حال آموختن چگونگی حفاظت از رسانههای گروهی خود در قبال انتشار شایعاتاند. از سوی دیگر، اعلامیههای بدنامکننده و پخش بیمسئولانه در مطبوعات، مبدل به محملهای متداول انتقال و انتشار شایعات زیانآور شدهاند (دبستانی، 1372).
تعاریف شایعه
فرهنگ عمید (1338) شایعه را به معنای خبری که شیوع پیدا کرده، آورده است. شایعه خبر یا اطلاعات تأییدنشدهای است که مورد توجه گروه یا جمعیت خاصی بو
ده و برای ایجاد باور نزد دیگران معمولاً از فردی به فرد دیگر به طور شفاهی و بیهیچگونه اطمینان و دلیل و مدرک کافی انتقال مییابد. به عبارت دیگر شایعه طرح و شیوع خبر یا ادعایی است که همواره هالهای از شک و تردید آن را پوشانده است. شایعه خط باریکی را بین واقعیت و سراب ترسیم میکند (افروز، 1376).
به نظر آلپورت و پستمن، شایعه موضوع خاصی است که برای باور همگان مطرح میشود و از فردی به فرد دیگری منتقل میگردد و معمولاً این انت
قال شفاهی است، بیآنکه شواهد مطمئنی در میان باشد. به گفته نپ شایعه موضوعی است که برای باور همگان مطرح میشود، بیآنکه به طور رسمی تأیید شود. به زبان پیترسون و گیست، شایعه شرح یا توضیح تأییدنشدهای است که درباره شی، حادثه، یا مسئله خاصی که مورد توجه و نگرانی عموم اس
ت. از فردی به فرد دیگری انتقال مییابد. طبق تعاریف بالا، که هر سه آنها بسیار شبیه یکدیگرند، شایعه اساساً خبری است که درباره شخص یا ح
ادثه مهمی، در زمان خود مطرح میگردد و اطلاعاتی را ارائه میکند. لذا شایعه با افسانه تفاوت دارد. زیرا افسانه مربوط به وقایع گذشته است. دوم اینکه شایعه با قصد باور دیگران مطرح میشود و کسی آن را صرفاً به خاطر سرگرمی دیگران یا تعمق و تفکر در باب آنها، مطرح نمیکند و لذا با قصه و حکایت و داستانهای طنزآمیز، فرق میکند. (موقر، 1380(
شایعه عبارت است از یک گزاره (یا موضوع) خاص گمانی بدون وجود ملاکهای اطمینانبخش رسیدگی که معمولاً به صورت شفاهی از فردی به فرد دیگر انتقال مییابد. هر شایعه متضمن این معناست که بخشی از واقعیت در حال انتقال است. حتی اگر شخص شایعهپراکن، مطلب خود را با پیشگفتاری همچون «این تنها یک شایعه است، ولی شنیدهام که...” شروع کند، باز هم آن مفهوم ضمنی حضور دارد (دبستانی، 1372).
شایعه موضوع ظاهراً مهمی است که بیاینکه صحت و سقم آن معلوم باشد، انتشار مییابد. شایعه پدیدهای است که میآید و میرود و به دیگر سخن، شایعه اساساً در موقعیت خاص و مقطعی و گذرا پدید میآید و گاهی نیز شایعات قدیمی در موقعیتهای جدید و یا مشابه آن ظاهر میشوند. معیار تشخیص شایعه از خبر، خرافات از علم، سادهلوحی و زودباوری از بصیرت و دانایی همان دلایل متقن و شواهد مطمئن است. منبع شایعه همیشه مبهم و نامشخص است. خبر تأیید میشود در حالی که شایعه همیشه تأیید نمیشود، به همین
دلیل بعضی از جامعهشناسان شایعه را خبر ساختگی نامیدهاند. زیرا شایعات عمدتاً از جمعی علاقهمند به اخبار ساختگی سرچشمه میگیرد. شایعهای که معمولاً میتواند در آن رگههایی از حقیقت نهفته باشد. برای ایجاد باور است، به خصوص زمانی که جامعه با ضعف اخبار صحیح و فقدان منابع موثق اطلاعرسانی مواجه باشد. شایعات اعم از ا
ینکه مثبت یا منفی باشند، هدفی جز تخریب روانی و افشاندن تخم بیاعتمادی به همراه ندارند (افروز، 1376).
به عقیده آلن بیرو پدیده شایعه، فرآیندی است که از طریق آن، اخباری پخش میشود، بیآنکه از کانالهای رایج گذشته باشد. شایعه میتواند از یک اطلاع نادرست منشأ گیرد و یا آنکه منبع آن اطلاعی درست، ولی اغراقآمیز و اشتباه باشد. این خبر از فردی به فرد دیگر و از گروهی به گروه دیگر منتقل میشود، بیآنکه منشأ آن مشخص و یا آنکه دلایل قطعی درباره صحت آن وجود داشته باشد (ساروخانی، 1370).
شایعه، پدیدهای مخرب و خطرناک است که معمولاً از یک خبر ناشی شده و یا بر پایه یک جنجال و هیاهوی بیاساس به وجود میآید و در افکار عمومی مردم جای میگیرد. این پدیده در مواقع بحرانی و فشار بسیار خطرناکتر و کوبندهتر میشود، تا جایی که روحیه مردم را تضعیف و یأس و ناامیدی را گسترش میدهد. امنیت ملی را به خطر میاندازد و بنای دشمنی و تفرقه و نبود اعتماد را در بین مردم یک سرزمین و یا در میان اقوام مختلف گسترش میدهد (شیرازی، 1380)
شایعه به عنوان شاخص روحیه
مضمون شایعه نقش عمدهای را در تأثیر بر روحیه ملت، بازی میکند، هرچند که درجه تأثیر آن ممکن است برحسب نوع شایعه و انگیزههایی که در پشت سر آن مخفیاند، فرق کند (حقیقت کاشانی، 1380)
از آنجایی که بازگو کردن شایعه، نیازهای گوینده را تا حدودی برآورده میکند، شایعه، شاخص مهمی (برای سنجش) روحیه است. شایعات بدبینانه در مورد شکست، مصیبت یا خیانت (شایعات شیطانی و شایعات خصمانه) همچون پر کاهیاند که با باد حرکت
میکنند و نشاندهنده نگرانی، اضطراب و تنفر کسانیاند که آنها را تکرار میکنند. شایعات خوشبینانه در مورد رکورد تولید یا نوید صلح (شایعات رؤیایی) به رضایت خاطر یا اطمینان (اغلب اطمینان بیش از حد) اشاره دارند. با وجود این، هر دو نوع شایعه، نشئت گرفته از روحیه پایین گوینده آن است.
شایعات اضطرابانگیز و نیز شایعات اطمینانبخش مبالغهآمیز، نشان
دهنده روحیه پایین گوینده آنهاست و باعث میشوند تا انسانها مستعد پذیرش دیگر شایعات رؤیایی شده و آمادگی روبهرو شدن با واقعیات را نداشته باشند: "اگر قرار است ظرف چند ماه آینده جنگ تمام شود. چرا باید به جبهه رفت؟" بنابراین، مطالعه شایعات، میتواند شاخصی برای نشان دادن نیازها و هیجانات آن گروهی باشد که شایعه در میانشان رواج دارد.
شایعات، اغلب شاخص روحیه گروههای خاصیاند. از آنجایی که شایعات، نوعاً شفاهی گسترش مییابند، فردی که آن را میشنود، احتمالاً برای دوستان، همسایگان و همکاران خود نقل میکند، (مثلاً) سرباز، شایعه را در واحد خود پخش میکند. چون شایعه اغلب از طریق شبکههای کم و بیش جاافتادهای انتقال مییابد، هر شایعه، در گروه خاصی رواج مییابد. نیازها (آرزوها و خصومتهای هر گروه)، از طریق حکایتهای نادرستی که در میان آنها رواج دارد، آشکار میشود.
تعداد شایعاتی که در یک گروه معین پخش میشود، شاخصی برای نشان دادن میزان برطرف شدن نیازهای اطلاعاتی مردم توسط سیستم رسمی ارتباطات (روزنامه و رادیو در میان غیرنظامیان) است. کثرت شایعات نشانگر آن است که مردم از منابع رسمی، اطلاعات کافی به دست نمیآورند، یا آنکه گروه، به سیستم رسمی ارتباطات، اعتماد ندارد. در سال 1940، قبل از عملیات فلاندرز، در فرانسه که مردم به مطبوعات اعتماد نداشتند، شایعه بسیار رواج داشت. در صورتی که در انگلستان اعتماد وجود داشت و به نسبت شایعات کمتری پخش میشد.
اصول و قوانین حاکم بر شایعه
بیشک شایعات برای جامعه اهمیتی ملی دارند و نوعی ناهنجاری اجتماعیاند که هر ملتی باید با اتحاد، برای مقاومت در برابر آن و از بین بردن آن، اقدام کنند (حقیقت
کاشانی، 1380)
آنچه که توجه محققان و اندیشمندان را در بررسی پدیده شایعه به خود جلب کرده، قوانین حاکم بر شایعات است. این اصل روانی است که ما انسانها تمایل داریم بین ما و دیگران یا ما و آنها، دوستان و دشمنان، خودیها و غیرخودیها تمایز قائل شویم (مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، 1382). شایعه هنگامی انتشار مییابد و بر شدت و سرعت آن افزوده میشود که میان افراد همفکر و گروههای همگن نفوذ کند. یعنی موضوع مطرح شده نزد همه و یا بیشتر افراد آن گروه اهمیت زیادی داشته باشد و ابهام نیز یکی از شرطهای اصلی برای ایجاد و گسترش شایعه است. معمولاً به منظور جذب مخاطبان و واقعی جلوه دادن موضوع شایعه، ق
سمتهایی از خبر واقعی یا قسمتی از حقیقت در آن گنجانده میشود، اما هنگام انتقال و برخورد با اذهان افراد، دستخوش تحولات و تغییراتی میگردد و تا حدی مطالب دروغ و جزئیات خیالی و رؤیایی، بخشهای دیگر موضوع شایعه را تحتالشعاع قرار میدهند که تشخیص دروغ یا واقعیت بودن آن بسیار مشکل میشود. این تغییر و تحولات از قوانین خاصی که بر شایعات حاکماند، پیروی میکنند. یعنی برای تغییر پیام و تبدیل آن به یک شایعه و ایجاد تغییر و دگرگونی ذهنی در مخاطبان سه فرآیند کلی تسطیح، برجستگی و همانندسازی، موجب زدودن حقیقت، اغراقسازی و زیاد کردن تحریفات موجود در شایعه میشوند. البته، تحقیقات روانشناسان اجتماعی نشان داده است که عوامل اجتماعی و فرهنگی در ادراک حسی انسان تأثیر بهسزایی دارد. به همین سبب است که انسانهایی که فرهنگهای متفاوتی دارند در برخورد با پدیدهای مثل شایعه، ادراک متفاوتی دارند. آلپورت و پستمن معتقدند که اصول سهگانه یاد شده تنها به شایعات
محدود نمیشوند و کاربردی وسیعتر و فراتر از این پدیده دارند و تمامی اشکال ارتباطات انسانی را در برمیگیرند. آن دو در این خصوص مینویسند:
شایعه را نباید کاری غیرعادی همچون یک پریشانگویی عجیب و در عین حال پیش پاافتاده در رفتار اجتماعی معقول بشر انگاشت. بلکه برعکس، اصلی که شایعه بر آن مبتنی است فراگیر بوده و کاربرد وسیع دارد. تحریفی که شایعه در مسیر خود برای یادآوری، فراموش کردن، تجسم، تخیل و دلیلتراشی خود نشان میدهد، دقیقاً نوعی تحریف است که در
بیشتر اشکال ارتباطات انسانی دیده میشود. برای مثال: افسانهها، داستانهای دیرپایی از پیروزیها یا حوادثیاند که به صورت کانونی در خدمت افتخارات فرهنگی و سنت یک خانواده، قبیله یا ملت درآمدهاند. اصولی که دستاندرکار تحریف در مورد شایعات عادیاند در امور دادگاهها، ابراز تجارب گذشته، بذلهگویی، شرح حالها، ضربالمثلها و کنایهها و استعارهها و حتی در نگارش تاریخ و خلق آثار هنری نیز خودنمایی میکنند. تمایل به تسطیح، برجستگی و همانندسازی با زمینههای شخصی و فرهنگی در تمامی اشکال ارتباطات انسانی که شدیداً محدود به معیارهای بیرونی و غیرشخصی واقعیت نیستند. دیده میشود.” (شیرازی، 1380)
بایساو، جامعهشناس روسی، برای دستهبندی شایعات، عامل زمانی را به عنوان شاخص اصلی در نظر گرفته و به شایعات خزنده، خصمانه، آتشین و غواص اشاره میکند که در ادامه به آن میپردازیم.
1- شایعات خزنده
این نوع شایعه به آرامی در بین مخاطبان گسترش مییابد و همراه احساسی مملو از رازداری ـ پچپچکنان و مخفیانه ـ رشد میکند تا به مرور زمان همه از آن خبردار شوند. شایعات مربوط به مقامات دولتی، حوادث مصیبتبار و خلافکاریهای بزرگ و امثال آن از این نوعاند. شایعات خصمانه و رخنهای نیز معمولاً از این مقولهاند. برای نمونه کارگرانی که هنگا
م صرف غذا در غذاخوری دور هم جمع میشوند، زمزمههایی را در مورد وضع نامناسب کارفرماها و مسائلی از این قبیل به یکدیگر منتقل میکنند و به دلیل آمادگی ذهنی در مورد ناعادلانه دانستن برخورد با کارگر و شرایط کار، بسیار راحتتر مطالب شنیده شده را قبول و باور میکنند. شایعات خزنده، به این دلیل میتوانند خطرناک باشند که بدگمانی و دشمنی را بین افراد و گروههای ویژهای در داخل یک سازمان، شهر و یا یک کشور برمیانگیزند. به همین دلیل اگر افراد با گروه خاصی مخالف باشند و یا با آن خصومت داشته باشند شایعات
مربوط به آن گروه را زودتر باور میکنند و آن را به دیگران منتقل مینمایند.
2 -شایعات آتشین
این نوع شایعات که به آنها شایعات سخت و تند هم گفته میشود، به دلیل اینکه مخاطرات یا وعدههای فوری را مطرح میکنند همانند آتشی که خرمن گندمی را میسوزاند، به سرعت و در زمان بسیار کوتاهی در جامعه منتشر میشود. این شایعات به خاطر اینکه بر احساسات و عواطف شدید متکیاند، بیشتر ناشی از دستپاچگی، خشم و یا سرور و شادمانی ناگهانی مثل ترس، وحشت و غضب بوده و چون در محیطی مملو از هیجان مطرح میشوند، غالباً موجب واکنشی نیرومند میگردند. این نوع شایعه، بیشتر در زمان جنگها، فجایع و بحرانها به وجود میآید. تاریخ جنگ جهانی اول و دوم، جنگ ویتنام، جنگ خلیجفارس، انواع بیشماری از این نوع شایعات را به یاد دارد.
3-شایعات غواص
این نوع شایعه نیز که به آن شایعات پایدار هم گفته میشود پس از پیدایش، مدتی رواج مییابد، دهان به دهان نقل میشود، سپس مخفی شده و به اصطلاح آتش زیر خاکستر میشود. هنگامی که شرایط مناسب و مساعد برای ظهور و گسترش آن فراهم آید، دوباره سر برآورده و انتشار مییابد. شایعات جنگ اول و دوم، به دور از تفاوتهای روانشناختی، بسیار به یکدیگر شبیه بودند. شایعات و داستانهای منتشر شده در جنگ جهانی ا
ول، پس از سال 1918 م، به مرور مخفی شدند، ولی با آمادهشدن زمینه ظهور در سالهای 1939 م، تا 1945 م ـ جنگ جهانی دوم ـ بار دیگر مطرح و پخش شدند.
شایعه موسوم به زبان و تمبر پست نمونه روشنی از این نوع است. موضوع شایعه از این قرار بود: یک اسیر جنگی آمریکایی که هنگام جنگ جهانی دوم در باز
داشتگاه ژاپن زندانی بود در سال 1942 نامهای برای خانواده خود نوشت و برای آنان پست کرد. نامه حاوی مطلب غیرعادی نبود، فقط در انتهای نامه از خانواده خود درخواست کرده بود که تمبر روی نامه را جدا کرده و برای مجموعه او نگه دارند. از آنجایی که خانواده این سرباز میدانستند که او هرگز به جمعآوری تمبر علاقهای نداشت از این درخواست شگفتزده شدند و به تفحص و تحقیق پرداختند. آنها تمبر نامه را جدا کرده و با کمال تعجب دیدند که در محل الصاق تمبر نوشته شده است: «دشمن زبان مرا قطع کرده است». در سال 1918 این شایعه درباره یک زندانی در آلمان نیز گفته شده بود. موضوع این شایعه در خلال جنگهای اول و دوم پخش شد. در صورتی که واقعیت آشکار که خلاف این داستان را اثبات میکرد، نادیده گرفته شده بود. به این معنا که اولاً نامههای اسیران فاقد تمبر بود و از نظر علمی در صورت بریده شدن زبان، به دلیل خونریزی شدید، مرگ فرد قطعی است، مگر آنکه فوری عمل جراحی شود.
4 -شایعات توهمانگیز
بسیاری از شایعات به دلیل اضطراب عامه مردم به سرعت گسترش یافته و منتشر میشوند و در گوشه و کنار به گوش میرسند. مردم معمولاً از چیزهای مشابهی میترسند و به همین علت آمادگی پذیرش، باور و بازگو کردن شایعات مربوط به آنها را دارند. شایعات توهمانگیز یا وهمی که بر اساس خوف، بیم و وحشت مردم رواج مییابند و در ایجاد آنها میل و رغبت، جایگاهی ندارد به شایعات شیطانی نیز معروفاند. شایعات انتشار یافته د
ر سالهای آخر جنگ عراق و جمهوری اسلامی ایران مبنی بر استفاده رژیم عراق از بمبهای شیمیایی در بمباران شهرها و مناطق مسکونی از این نوع بودند. یعنی درست زمانی که بیشتر مردم در مقابل شایعه استفاده عراق از بمبهای شیمیایی در جنگ شهرها، هراس و اضطراب خود را نمایان کردند؛ به همین سبب، آماده پذیرش انواع شایعات ترسآور و اضطرابانگیز شدند.
علاوه بر تقسیمبندی فوق، انواع دیگری از شایعات وجود دارند که به اختصار عبارتند از:
شایعات رؤیایی
شایعاتی که براساس یک یا چند آرزو و یا حتی امید
واهی شکل میگیرند و باعث میشوند مردم احساس شادمانی بیشتری کنند و نسبت به آینده امیدوارتر شوند. این نوع شایعات بیانکننده آرزوها، امیدها و رؤیاها هستند و از شادمانی و خوشبینی شایعهپراکنان حکایت دارند. به مردم اطمینان خاطر میبخشند و آینده روشنی را نوید میدهند.
نمونهای از شایعات رؤیایی را میتوان پس از حمله ژاپن به بندر پرل هاربر ملاحظه کرد. مردم آمریکا، پس از حمله نیروهای ژاپن به این بندر، برای مدت کوتاهی به شایعات رؤیایی که بین آنان منتشر بود دل خوش کرده بودند. برخی از این شایعات عبارت بودند از:
- «ژاپنیها، بنزین و تجهیزات جنگی کافی برای شش ماه جنگیدن و پایداری طولانیمدت ندارند.”
- «به زودی در آلمان و ایتالیا، انقلاب خواهد شد».
- «شرکت بیمه لویدز لندن و وال استریت، ده به یک شرط میبندند که جنگ تا پاییز آینده ـ یک هفته دیگر ـ پایان میپذیرد”
- «در پاییز سال 1360 شایعه مرگ صدام باعث خوشحالی و شادی مردم تهران گردید.”
شایعات هیجانی
شایعاتیاند که باعث تخلیه هیجان عمومی در رابطه با موضوع آن میشوند. ریشه این نوع شایعه، معمولاً در نیاز اجتماعی به بروز هیجانات ناشی از یک موضوع است. شایعه زلزله سال 1377 تهران یکی از ملموسترین این نوع شایعات است. با آنکه از طریق رسانههای رسمی اطلاعات زیادی را به مردم داده بودند و مردم به درستی مطلع بودند که زمان دقیق هیچ زلزلهای تاکنون به کمک بشر و با علم امروز او پیشبینی شدنی نیست. اما از آنجایی که شایعه وقوع زلزله، هیجان بسیار شدیدی را ایجاد کرده بود، حتی افراد مطلع هم خود به عاملی برای اشاعه شایعه تبدیل شده بودند. برخی از شایعات منتشر شده در خصوص زلزله سال 1
377 عبارت بودند از:
1 -زلزلهای با شدت بیش از 7 ریشتر در یکی از ماههای تیر و مرداد در تهران رخ میدهد.
2 -زلزله تهران در روز 19 تیر ماه به وقوع خواهد پیوست.
3 - مسئولان پیشبینی کردهاند با توجه به تخریب بسیار بالای این زلزله، دو میلیون نفر جان خود را از دست خواهند داد.
4 - زلزله در نیمههای شب و یا اوایل صبح شهر تهران را میلرزاند.
5 - نیروهای مختلف از جمله هلال ا
حمر و نیروهای نظامی و انتظامی به حالت آمادهباش درآمدهاند و چادرهای زیادی در اطراف تهران برپا شده است.
شایعات وحشت
این نوع شایعات موجب بروز رفتار در مخاطبان میشوند و مردم را به تحریک وا میدارند. در این نوع شایعه، خطر واقعی، ملموس و فوری است و شنوندگان به شدت تمایل دارند در مورد آنها فوری و شدید کاری انجام دهند. مانند شایعه نزدیک شدن دشمن به شهر، که به شدت حامل پیام خشونت و افراط است. در چنین حالتی، شایعات، خصیصهای جنونآمیز پدید میآورند و افراد نیز از نظر روانی در این مورد به شدت تلقینپذیراند.
افراد میکوشند، مقداری از مهمترین اموالشان را همراه خود برداشته و با خانوادههایشان از شهر دور شوند تا از گزند و صدمه دشمن د
ر امان بمانند. این افراد با این حرکت خودشان به یک شایعه تبدیل میشوند و به دلیل آنکه مردم آنها را مضطرب و در حال فرار میبینند، شایعه را حقیقت پنداشته و باور میکنند و آنان نیز برای دور شدن از دشمن اقدام میکنند و در نتیجه وحشت بر مردم حاکم میشود. برای مثال در نهم خرداد ماه سال 1367 همزمان با اعلام وضعیت قرمز در شهر مرزی ایلام، دیوار انبار کارخانه آرد شهر تخریب شد و شایعه بمباران شیمیایی به وسیله دشمن به سرعت در شهر منتشر شد. اصل خبر که به وسیله خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران مخابره شده این چنین است:
«به دنبال اعلام وضعیت قرمز در شهر ایلام و انتشار غبار سفید رنگ مربوط به یک انبار آرد در این شهر، شایعه بمباران شیمیایی به شدت قوت گرفت و گروههای زیادی از مردم که طی چند روز اخیر به شهر بازگشته بودند شهر را ترک کردند.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی در ساعت 40/8 دقیقه صبح امروز (دوشنبه) پس از اعلام وضعیت قرمز در قسمت شمالی شهر، غبار سفید رنگی مشاهده شد و بوی بد نیز در این قسمت از شهر به مشام میرسید پس از قوت گرفتن شایعه بمباران شیمیایی شهر، در حالی که هواپیمایی نیز مشاهده نشد از شهرداری کسب اطلاع شد، غبار سفید و بوی نامطبوع مربوط به انبار آرد شهرداری در شمال شهر ایلام بود، که به علت رسیدن آب به آردهای انبار و ایجاد تخمیر و گاز در محیط بسته، دیوار این انبار همزم
ان با وضعیت قرمز تخریب شد و بوی نامطبوع خمیر در سطح شهر پیچید. اضافه میشود به هنگام مخابره خبر، تعداد کثیری از مردم در اطراف انبار آرد یاد شده اجتماع کرده و اطمینان یافتند که اثرات یاد شده ناشی از این محل است.”
شایعات معین
این شایعات طول عمر محدود و معینی دارند و بعد از آن تاریخ، ماندگاری خود را از دست میدهند.
شایعات نامعین
در این نوع شایعات زمان معینی برای طرح آنها مشخص نشده و امکان دارد مدت مدیدی در بین مردم رواج داشته باشند و توانایی و اثر خود را از دست ندهند.
شایعات نجوایی
این نوع شایعات در زمان جنگ یا وقوع بحران و یا در طول رقابتهای انتخاباتی شکل میگیرند و عموماً به صورت زمزمه ناآرام شنیده میشوند و با ایراد، تهمت و بدگویی و حمله به فرد و افراد مورد تنفر همراهاند.
ج. آ. ایروینگ، محقق و روانشناس کانادایی، شایعات منتشر شده به هنگام جنگ در کشور خود را بر اساس موضوع آنها بررسی کرد و شش موضوع اصلی را به عنوان محور شایعات منتشر شده زمان جنگ در کشور کانادا، مشخص کرد که عبارتند
از:
1. وحشت، تنفر، مرگ.
2. اسراف و خوشگذرانی.
3. تجاوز نظامی، حمله و یورش و به خطر افتادن امنیت.
4. احساسات ضدانگلیسی.
5. بیلیاقتی در اداره امور جنگ.
6. اهداف دولت در مورد جیرهبندی مسائل مالی و سربازگیری (شیرازی، 1380)
شایعات بادوام
شگفتآور خواهد بود اگر بدانیم شایعهای که امروز به صورت یک خبر تازه جلوه میکند احتمالاً در بسیاری از جنگهای گذشته استفاده میشده است و امروز بار دیگر با پوشش جدید، ظاهر شده است. نمونهای از اینگونه شایعات، شایعهای است که در سال 1918 پخش شده بود و احتمالاً در سال 1861 هم بر سر زبانها افتاده بود و در سال 1942 نیز با لباس جدیدی تحت عنوان زبان و تمبر پست در جنگ جهانی دوم مطرح شد. دوام شایعات بدان سبب است که نیازها، ترسها، امیدها و کینههای انسان که توسط شایعه برآورده میشوند، در طول نسلها تغ
ییر نمیکنند. در سال 1915، شایعه بادوامی منتشر شد تحت این عنوان که «سربازان روسی در بریتانیا دیده شدهاند». علت پایداری این شایعه آن بود که انگلیسیها دوست داشتند چنین خبری حقیقت داشته باشد. این شایعه، همزادی در 1942 در روسیه داشت، تحت این عنوان که «نیروهای بریتانیایی برای دفاع از روسیه در خاک این کشور پیاده شدهاند
».
انگیزههای روانی شایعات
در اینجا به بعضی از انگیزههای انتشار شایعه توسط افراد مختلف و در شرایط روانی اجتماعی گوناگون اشاره میشود:
1 - جلب توجه اجتماعی
از آنجایی که یکی از ویژگیهای شایعه اهمیت فوقالعاده آن برای جمع و گروه خاصی است و به همین دلیل انتشار مییابد، باید اذعان داشت که ناقل این شایعه نیز به هنگام جلب توجه دیگران برای بازگویی موضوع، احساس میکند که خود نیز فرد مهم و قابل توجهی است. بنابراین، یکی از راههای جلب توجه افراد در جمعهای مختلف احساس خودمهمبینی از طریق شایعهسازی و شایعهگویی است و این خود برای بسیاری از افرادی که فاقد مهارتهای اجتماعی سالم و اعتماد به نفس لازم هستند به خصوص آنهایی که وجودشان مملو از احساس حقارت است میتواند انگیزه قوی و روش مؤثری باشد برای اینکه خود را کانون توجه دیگران قرار دهند. این قبیل افراد به دلیل اینکه در مجامع و مهمانیها و گردهماییها نمیتوانند با توانایی واقعی ویژگیهای شخصیتی که در خود سراغ دارند مورد توجه دیگران واقع شوند، ناگزیر در صدد شایعهجویی و شایعهسازی برمیآیند (افروز، 1376)
2 - فرافکنی
هرگاه وضعیت عاطفی فردی، بدون خودآگاهی در تفسیر و تعبیر او از محیط اطرافش انعکاس یابد، این حالت را فرافکنی گوییم. او در به کارگیری شواهدی هدفدار و کاملاً بیطرفانه به منظور توصیف واقعیات پیرامون خود، شکست خورده است
همه افراد در رؤیاها به فرافکنی میپردازند. تنها پس از بیداری است که بر نقش آرزوهای خصوصی، هراسها و یا احساسات انتقامجویانهمان در مواقع رؤیایی خود آگاه میشویم. کودکی در رؤیاهایش کوهی شکلات و آبنبات میبیند. جوانی خواب پیروزی در میادین ورزشی را میبیند. در فرافکنی تکمیلی عواطف خود فرد به مردم دیگر نسبت داده نشده بلکه در نحوه رفتار مفروض دیگران توضیحات معقولی از احساسات خود فرد (انتشاردهنده شایعه) یافت میشود. (نمونهای از تجلی افراطی فرافکنی تکمیلی زمانی تحقق مییابد که: مثلاً چنین سوءظن ش
دید (که مملو از تنفر است) موجب گردد تا دیگران را متهم به توطئه علیه خود نماید)
3 - خوشایندها و ناخوشایندها
بسیاری از افراد هنگامی که شایعهای را میشنوند و موضوع آن را مطابق
کششهای درونی خود خوشایند میپندارند و یا آنکه آن را هرگز وفق مراد خود ندانسته و بسیار ناخوشایند میدانند و نمیتوانند احساسات و مواضع فکری خود را پنهان نمایند برای آگاه شدن از زمینه فکری دیگران آن را بارها بازگو میکنند. این افراد انگیزهای جز تقویت احساس درون و تمایلات نفسانی خود ندارند. آنگاه که معیار ارزشها ارضای تمایلات شخصی باشد حاصلی جز این ندارد. وقتی که ما پدیدههای مختلف را صرفاً بر اساس رغبتها و کششهای نفسانی ارزیابی نماییم. ناگزیر در غالب موارد یکسویه به قضاوت نشسته و ناخواسته مروج و مبلغ چیزی میشویم که ارزش تعمیم نداشته و ناقل خبری میشویم که بیاساس. است (افروز، 1376)
4 - کنجکاوی و جستجوگری
در بسیاری از مواقع، افرادی که هرگز با نیت قبلی قصد شایعهپراکنی نداشتهاند با شنیدن خبر ظاهراً مهم (شایعه) و تأثیری که محقق شدن آن خبر میتواند در زندگی فردی و اجتماعی آنها داشته باشد، سعی میکنند با کنجکاوی زیادی و با بازگو کردن قضیه (شایعه) به افراد مختلف (بعضاً افراد موفق از نظر خودشان) در صدد بررسی صحت و سقم آن برآیند و حقیقت را بیابند. این قبیل افراد عملاً ناخواسته و صرفاً با انگیزه جستجوگری و حقیقیتجویی به اشاعه هر چند محدود یک شایعه مشغول میشوند.
5 - انگیزه دوستیابی و سرگرم کردن دوستان مستعد
بعضیها صرفاً برای برقراری ارتباط با افراد جدید و آغاز باب گفتگو با آنها و دوستیابی و یا سرگرم کردن دوستان و آشنایان در محافل خصوصی و مهمانیها و شبنشینیها، در سفرهای درونشهری و بینشهری، در مدرسه و اداره، دانشگاه و... سعی میکنند با خبرهای تأیید نشده به اصطلاح داغ و مهم (یعنی همان شایعه) به میدان آمده و کالای خود را عرضه کنند. این قبیل افراد برای اینکه همیشه بتوانند چیزی برای گفتن به دوستان و سرگرم کردن آنها داشته باشند ناگزیر همواره به دنبال خبرهای مهم و شایعات گوناگونند. لذا گوشدادن به رادیوهای خارجی و بنگاههای خبری و خبرسازی و کسب خبرهای مثلاً تازه از دیگر منابع ظاهراً مهم را بخشی از وظایف روزمره خود میدانند و بر همین اساس به طور جدی به شایعهپردازی و اشاعه شایعات بیاساس در جامعه مشغول میشوند.
6 - خصومت آشکار و پنهان
در مواقعی نیز انگیزه اصلی بعضی از افراد، سازمانها و یا تشکلها از شایعهسازی چیزی جز ابراز خصومت و دشمنی آشکار و پنهان خود نسبت به اشخاص، جمعیتها، یا کشورهای خاص نیست. به دیگر سخن، انگیزهها و مقاصد کینهجویانه میتواند عامل اصلی شیوع بعضی از شایعات بیاساس در سطوح محدود یا گسترده باشد. مسئله شایعهسازی و شایعهپردازی با اهداف کینهتوزانه و تخریب شخصیت حقیقی یا حقوقی افراد، جمعیتها و نهادها و کشورها، سابقه طولانی داشته و با تاریخ زندگی اجتماعی انسان همراه است. در واقع یکی از ابزارهای مهم دشمن در تخطئه و تخریب رقیب و طرف مقابل، استفاده از همین شیوه است.
7 - انگیزههای تهدیدآمیز
بعضاً شاهد شیوع شایعاتی هستیم که هیچ انگیزهای جز تهدید دیگران همراه ندارد. گاهی برخی از افراد برای نشاندادن توانمندیها و قدرتهای غیرواقعی خود سعی میکنند با انتشار مستقیم و غیرمستقیم شایعات، اشخاص یا جمعیت موردنظر را با تهدید و ستیز روانی معذب ساخته، روحیه آنها را تضعیف کنند و به مقاصد خود نایل آیند.
8 -انگیزههای فریب و انحراف کار
بعضی از شایعات صرفاً با انگیزه نیرنگ، حیله، فریب و منحرف کردن اذهان و افکار افراد و جامعه از مسیر طبیعی تلاش و نیل به اهداف متعالی طراحی و انتشار مییابد. با اینکه این نوع شایعات فریبدهنده ظاهراً متضمن تهدید و خصومت نیست، اما در واقع به گونهای اهداف مغرضانهای را نسبت به خواستهها و منافع جمعی و انگیزههای حمایت از مجمع دیگری را به دنبال دارد. همواره انتشار این قبیل شایعات علاوه بر روشهای معمول، بعضاً به طور زیرکانه و از طریق روزنامهها نیز رواج مییابد و پرواضح است که در این صورت قدرت تخریب روانی و انحراف ذهنی بیشتری خواهد داشت. (افروز، 1376)
فرآیند انتشار شایعه
توجه و اندیشه در خصوص جریان یا فرآیند انتشار یک شایعه یا خبر جعلی و زمینه و نحوه انتشار آن میتواند ما را در ارزیابی سریع و صحیح شنیدهها و تشخیص هر چه بهتر حقایق یاری دهد. در اینجا فرآیند انتشار شایعه به اختصار اشاره میشود:
1 - شایعهسازی
همیشه هر شایعه یا خبر ساختگی از یک منبع و سرچشمه اصلی انتشار مییابد. بدیهی است قضیه یا خبر ساختگی زمانی به پدیدهای به نام شایعه تبدیل میگردد که دهان به دهان گشته و فراگیر شود و در خانهها و شهرها و روستاها و بلکه بعضاً در کشورها انتشار یابد. به همین دلیل در غالب موارد دستیابی به سرچشمه شایعه و شناخت دقیق فرد یا نهاد شایعهساز، فوقالعاده دشوار است.
2 - ایجاد حساسیت در افراد مختلف
به محض رواج یک شایعه که به مسئله مهمی از مسائل مبتلا به قشرهای مختلفی از مردم مربوط میشود، به تدریج افراد با توجه به ویژگیهای شخصیتی و خصیصههای شناختی و تجارب حیاتی خود نسبت به شایعه حساسیت نشان داده و بعضاً با علاقه، کنجکاوی و جستجوگری آمادگی روانی لازم را برای دریافت و انتقال بخش یا تمامی شایعه و خبر ساختگی، پیدا میکنند. هر قدر افراد نسبت به شایعهای که با آن مواجه میشوند حساسیت بیشتری نشان دهند برای انتقال آن به صورتهای مختلف و با انگیزههای متفاوت آمادگی بیشتری دارند و بالطبع حساسیت افراد مختلف زمانی نسبت به شایعهای افزایش مییابد که بیشتر در نگرانی، تشویش و اضطراب به سر برده و از امنیت روانی لازم بهرهمند نباشند.
3- ارزیابی
معمولاً زمانی که افراد مختلف جامعه برای نخستینبار با شایعهای مواجه میشوند، با توجه به ویژگیهای شخصیتی و اعتبار فردی و اجتماعی راوی و ناقل شایعه، به طور محسوس و نامحسوس با ملاکها و معیارهایی که به آن معتقدند خبر دریافتی را ارزیابی میکنند و با توجه به اینکه رگههایی از حقیقت در شایعات نهفته است، افرادی که شخصیتی سادهاندیش، زودباور و عجول دارند زودتر شایعه را باور میکنند و آن را اشاعه میدهند. مسلماً زمانی که این قبیل افراد خبری (شایعه) را مستقیم یا غیرمستقیم از زبان یکی از الگوهای رفتاری مطلوب خود بشنوند، عموماً بیتأمل آن را باور داشته و با سرعت انتشار میدهند، از همین رو بیان هر گونه خبر مشکوک و شایعه بیاساس از زبان الگوهای رفتاری بزرگسال و برجستگان قوم تأثیر بسیار سوء و مسئولیت مضاعفی را همراه خواهد داشت. به دیگر سخن بر همه افراد به ویژه آنانی که خواسته و ناخواسته به مثابه الگوهای رفتاری دیگران در خانه و مدرسه و اداره و بازار، شهر و روستا مطرح هستند فرض است که هرگز شایعهای را به زبان نیاورده و همیشه گزیده و با زبان منطق سخن گویند و چیزی را که بدان علم و یقین ندارند به زبان نیاورده و از آن پیروی نکنند.
4- اشاعه
طبیعیترین روش اشاعه یک شایعه تکرار آن است. هر قدر شایعهای را خواسته و ناخواسته و با هر نیت و انگیزهای ولو همراه با موضع ناباوری خود، تکرار کنیم اشاعه بیشتری پیدا میکند. در غالب موارد تکرار یک شایعه از طرف افراد مختلف و با زبانهای متفاوت و انگیزههای متنو
ع، باورهای عامه را نسبت به آن تقویت میکند و به تدریج شایعه اولیه در بین اقشار مختلف جامعه رواج، تعدیل و یا تکمیلتر شده و انتقال مییابد. (افروز، 1376)
تأثیر تکرار پیام در پذیرش آن
بعضی اوقات ادعاهای بیپرده تبلیغاتی آنقدر در طول زمان تکرار میشوند که میتوانند به بخشی از سپهرهای فرضی پیامگیران تبدیل شوند.
تکرار صرف درونمایههای جهانشناختی میتواند باورها را به درون لایههای خودآگاهی فردی و جمعی اعضای گروه پیامگیر براند. اثر اقناعکننده این مسئله همواره در کار است و به زمان رویارویی رسانهای محدود نیست. اصطلاحات ویژه و ارزشهای مطرح شده توسط این درونمایهها همچون فهرستی پنهانی از باورها در ساختارهای ذهنی بر جای میماند. اثرات این خاطرههای جهانشناختی در زمینههای همسان، باز برانگیخته میشوند. پیوندی پویا میان تبیین پیامهای ویژه و خودآگاهی فردی میتواند در چگونگی گوش دادن و واکنش مردم به موسیقی مردمی تجلی بیابد. برای نمونه، اگر از شما خواسته شود که ترانه یک آواز مردمی را تکرار کنید، احتمالاً نمیتوانید اما اگر نوار ضبط شده آن آواز پخش شود کاملاً ممکن است بتوانید همراه با خواننده و بینقص آن را بخوانید. زمانی که موسیقی آغاز میشود، چیزی کاملاً جالب و مهم روی میدهد. زمینه شنیداری آشنایی پدید میآید که همچون ساختاری راهنماییکننده نه تنها واژهها بلکه چگونگی ادای آنها و آهنگ و اغلب بازخوانی عاطفی روشن با مردم و رویدادها را نیز به یاد میآورد و این لایههای اندرکنشی، بازنمودهای تصورساز هستند (نکودست، 1379)
عوامل مؤثر در ترویج شایعه
برای آنکه در جامعهای، پدیده شایعه تشکیل و در بین مخاطبان گسترش یابد، نیازمند بستری مناسب و علل و عواملی است که حرکت آن را سرعت بخشد. این عوامل عبارتند از:
1. موقعیت و اوضاع و احوال مناسب: که بستر ترویج و بهرهبرداری از شایعه را فراهم میکند. بروز شایعه معمولاً مناسبتی خاص دارد و به همین دلیل جذابیتی مقط
عی دارد. چون مردم در پذیرش آن یک وجه اشتراک دارند و نسبت به آن موضوع خاص، حساسیت نشان میدهند. به این دلیل کارشناسان و متخصصان ایجاد و پخش شایعه، با شناخت ویژگیهای اخلاقی، اجتماعی و نوع بینش حاکم بر روابط جامعه دست به اقدام میزنند. بسیاری از اوقات، ارزشهای مورد احترام جامعه، بهترین دستاویز برای ترویج شایعه است، زیرا دشمن میتواند با استفاده از این حربه، مناسبترین بسترها را برای دستیابی به اه
داف خود فراهم آورد.
شایعات معمولاً در گروههایی که احساسات مشابه دارند ـ مثل یک حزب، یک شهر، ارتش و یک جامعه ـ راحتتر پخش میشوند. زمانی که در جامعهای نارضایتی، ناامنی، اختلاف، ملالت و بیکاری حاکم شود، اوضاع و احوال مناسب برای تقویت و ترویج شایعه به وجود میآید. ملالت و بیکاری به ویژه در جوامع و محیطهای کوچک مانند بیمارستانها، زندانها و پادگانها، موجب تقویت شایعه میشود. به این معنی که بیکاری موجب ایجاد تنش در بین افراد میشود و شایعهپراکنی میتواند راه گریزی برای این تنش باشد هرچند که راهکار مناسبی نیست. بنابراین با فعال و پویا نگاه داشتن افراد میتوان با شایعه مبارزه کرد. انتظار نیز موجب تقویت و گسترش شایعه میشود. انتظار طولانی سربازان برای تثبیت و یا گشایش جبههای جدید در صحنه نبرد و یا حالتهای دفاعی طولانی و امثال آن شرایط را برای تقویت شایعه مساعد میسازد.
افراد، تشنه اخبار، کار و فعالیت، و مشتاق شنیدن پیروزیها، پایان گرفتن جنگ و برگشتن از جبهه به خانههایشان هستند. در این شرایط، اگر آنان با حقایق و واقعیتها، تغذیه نشوند، به شنیدن شایعات تمایل پیدا میکنند.
2. میزان اهمیت موضوع در جامعه: مسائل و موضوعات ابت
دایی و پیش پا افتاده، که اهمیت و برجستگی لازم را ندارند نمیتوانند به عنوان مرجع مناسبی برای ایجاد و انتشار شایعه باشند. موضوع شایعه، نه تنها باید برای گوینده و مجری عملیات روانی، مهم و با اهمیت باشد، بلکه برای مخاطبان نیز باید بسیار مهم و حیاتی بوده و اهمیت بیشتری داشته باشد. هر اندازه این موضوع، اساسیتر و با اهمیتتر باشد، شایعه نیز با سرعت بیشتری درباره آن شکل گرفته و منتشر میشود و در اندک زمانی اذهان گیرندگان شایعه را در نقاط مختلف تسخیر میکند. در چنین حالتی، شایعه همانند گلوله
برفی که از بالای قله کوه به طرف پایین سرازیر میشود، با سرعت فزایندهای در جامعه گسترش مییابد و هر لحظه که میگذرد بر قدرت تخریب و ویرانگری آن افزوده میشود. در نتیجه شایعه هر اندازه جلوتر رود و در اعماق اقشار مختلف جامعه نفوذ کند، اثرات عمیقتری نیز بر افکار و رفتار مخاطبان باقی میگذارد.
بدیهی است اگر موضوع شایعه در نظر مخاطبان اهمیت چندانی نداشته باشد و مردم نسبت به آن در هالهای از ابهام قرار نگرفته باشند، نمیتواند با سرعت در جامعه انتشار یابد. آلپورت، روانشناس معروف، که در جنگ جهانی دوم، پدیده شایعه را با استفاده از روشهای علمی بررسی کرد، معتقد است که شایعه مساوی است با اهمیت موضوع مورد بحث برای مخاطبان، ضرب در میزان ابهام آن در جامعه، به این معنا که هر اندازه موضوعی نزد مخاطبان اهمیت بیشتری داشته باشد و میزان ابهام آن نیز در سطح بالایی قرار گیرد، امکان رشد و انتشار شایعه در مورد آن موضوع افزایش مییابد. برای مثال، هنگام جنگ به دلیل سیاستهای خبری و محدودیتهای اطلاعرسانی و افزایش ابهامات موجود، شایعه رشد و سرعت بیشتری به خود میگیرد و اخبار، رویدادهای مختلف نظامی، سیاسی و حتی جنگ و نیز سرنوشت مردم جامعه، اهمیت بیشتری دارد.
3. میزان ابهام و تاریکی موجود در خبر یا موضوع موردنظر: هر اندازه موضوعی برای افراد جامعه مهم باشد و ابهام و تناقض زیادتری نیز داشته باشد، به همان نسبت احتمال پخش شایعه در مورد آن موضوع، افزایش مییابد. این عامل میتواند مسائلی از قبیل: نبود اخبار صحیح و موثق، نبود اعتماد مردم به رسانهها و مراکز خبر داخلی، ضعف وسایل ارتباط جمعی در ارائه اخبار همگون با واقعیات، ارائه ندادن اخبار و اطلاعات کافی و به موقع و عملکرد ضعیف یا نادرست سیستم انتقال اخبار و اطلاعات، ناشی شود. برای مثال، ابهام در گفتار گوینده
، به دلیل نداشتن جهت مشخص و واضح نبودن کلام، جو نامطلوبی را در اذهان شنوندگان ایجاد میکند و باعث میشود برداشتهای متفاوتی، داشته باشند و زمینه ایجاد و ترویج شایعه را فراهم میسازد.
4. شدت هیجانات و تشنجهای عاطفی: هنگامی که هیجانات و احساسات درونی شدت بیشتری مییابند، متخصصان و مجریان عملیات روانی میتوانند شایعات موردنظر را با سرعت بیشتری در جامعه رواج داده و افراد بیشتری را تحت تأثیر قرار دهند. مواقع بحرانی مثل جنگها، شورشها، ایام انتخابات و امثال آن فرصتهایی طلاییاند که برای پرورش و ترویج شایعه بستر مناسبتری را فراهم میسازند. در این مواقع ـ به ویژه زمان جنگ و بحران ـ در
صد قابل توجهی از مردم به دلایل مختلف از قبیل: امکان افزایش ناامنی اجتماعی، سیاسی، فشارهای روانی، تهدیدات جانی و مالی، در اضطراب و نگرانی به سر میبرند و تشنجهای عاطفی بر بسیاری از افراد غلبه میکند.
جنگ موقعیت مناسبی برای ترویج شایعه است. زیرا، در افرادی که با جنگ در ارتباطاند هیجانات شدید مشترکی بروز میکند. امید به پیروزی، ترس از شکست، جدایی از افراد مورد علاقه و نزدیکان، خصومت نسبت به دشمن و امثال آن از جمله هیجاناتیاند که وقتی شایعهای در مورد آنها پخش میشود آسانتر شنیده و بازگو میشود.