بخشی از مقاله
مقدمه:
بشر در مسير تكامل براي مقابله و تسلط برآن به ابزارهاي قاطعي مجهز شده است كه هر يك براي بقاي او اهميت بسياري داشتهاند. زماني كه اين ويژگيها را بررسي مي كنيم، حياتي بودن بعضي از آنها عجيب به نظر ميرسد زيرا كه احساس ناشي از آنها چندان خوشايند نيست و با پيش فرض نه چندان صحيح ما كه « هر چه خوشايندتر است اهميت بيشتري در بقاي ما دارد» جور در نميآيد. احساسهايي چون درد بيماري و حتي ترس از جملة اين ويژگيهاي ناخوشايند اما بسيار حياتي ميباشند. و قطعاً در گونه ما كساني كه فاقد يكي از اين ويژگيها بودهاند، از بين رفتهاند.
همانطور كه گفته شد ترس، از اين ويژگيهاي حياتي است و بشر به كمك آن از خطرات زيانبار محيط اجتناب نموده بقاي خويش را حفظ نموده است.
« در سال 1872 داروين متوجه شد كه انسان و حيوانات، هيچان را با حالتهاي مختلف نشان ميدهند، به عقيدة او، اين حالت پديدهاي عالگمير ميباشد و در تمام فرهنگها يكسان است.» زماني كه فوبي را به عنوان يك ترس تعريف مي نماييم به آن اهميت بقايي ميبخشيم اما معتقديم اين ويژگي به انحراف كشيده شده است. زيرا در ادامة تعريف ميآوريم كه اين ترس، شديد، غير منطقي و غير طبيعي است و مانع از انجام فرآيندهاي حياتي ديگر در فرد ميشود، كه اين برخلاف جهت بقا ميباشد.
بنابراين شناخت و در نتيجه درمان فوبي كه يكي از شايعترين اختلالات اضطرابي است، با اهميت جلوه مينمايد.
در اين پژوهش كوتاه كوشش شده كه نگاهي هر چند اجمالي به اختلال فوبي و بويژه فوبي ـ خاص انداخته شود. بنابراين ابتدا از تعريف فوبي و مفاهيم وابسته آغاز شده تا خواننده براي ورود به بحث، آشنايي پايهاي كسب نمايد. آنگاه به سراغ منابع فارسي كه اين اختلال را دقيقتر مورد بررسي قرار دادهاند، ميرويم.
در پايان نيز سه مقاله اينترنتي به همراه ترجمة آن ارائه شده به اميد انكه در جهت تشريح اين اختلال و روشهاي درماني آن گامي هر چند كوچك برداشته شده باشد.
تعريف فوبيا ( هراس)
هراس: ترس يا بيزاري غير طبيعي و يا شديد از چيزي.
هراس: ترس غير منطقي، غير طبيعي و دائمي از يك شئ يا موقيعت خاص.
هراس: هر ترس يا دلهرة غير طبيعي دائمي: همچنين، واژهاي كه حاكي از ترس يا انزجار غير طبيعي است.
هراس ساده، هراس از اشياء اما نه از موقعيتها ( گذر هراسي ) يا ( نه ) از اعمال. (هراس، اجتماعي ) مانند ترس از سگ، گربه، موش، عنكبوت، خون و زخم، هراس از مكان بسته، هراس از بلندي، و مسافرت هوايي؛ هراس اجتماعي، هراس از اعمال، و نه از موقعيتها ( گذر هراسي )يا (نه ) از اشياء ( هراس ساده)، كه در آن فرد از تحقير و شرمندگي ميترسد. به عنوان مثال( ترس از سخنراني در جمع يا خوردن يا استفاده ازتوالت عمومي.
هراس: يك اصطلاح يوناني براي ترس يا دلهره: بر اساس اين ريشهشناسي، به هراسهاي خاص بدرستي اسامي با ريشة يوناني داده شده است، به عنوان مثا، پيروفوبيا = ترس از آتش، نيكتوفوبيا = ترس از تاريكي، و غيره. در شيوة روانپزشكي استاندارد، يك واكنش پيش از آنكه بدرستي بعنوان يك هراس( فوبي ) طبقهبندي گردد نيازمند فاكتورهاي متعددي است. بويژه اينكه، ترس ميبايست دائمي و شديد باشد، يك نياز اجباري به گريز يا اجتناب از موقعيت يا شي، هراسزا وجود داشته باشد و ترس ميبايست غير منطقي باشد و بر پاية قضاوت درستي استوار نباشد.
.Pholia ( Fo be -a )
فوبي، هراس، فوبي عبارتست از ترس شديد و رجعت كنندهاي كه دليل منطقي براي آن نميتوان پيدا كرد. فوبوس (Phobos ) نخستين بار در لغت طبي دو هزار سال قبل در رم در تعريف ترس از آب (Hydrophobia ) كه از علائم هاري قلمداد شده است به كار رفت. هر چند اين واژه تا قرن نوزدهم وارد روانپزشكي نشد، معهذا ترس فوبيك و رفتار فوبيك در مقالات طبي پيش از آن بسيار ديده ميشود. بقراط به دو بيمار فوبيك اشاره كرده است كه يكي با شنديدن صداي ني دچار « وحشت » مي شد و دومي از نزديك شدن به كم عمقترين چالهها دچار هراس ميگرديد.
لغت فوبي در قرن نوزده عموميتي يافت و نخستين بار در سال 1848 در يك فرهنگ پزشكي « Syphilophobia » به معني « ترس شديد از سفليس » كه منجر به حصول علائم خيالي بيماري ميگردد، ظاهر شد.
از اواخر قرن نوزدهم تضاد مداومي در ارتباط فوبيها با ساير امراض رواني در مقالات طبي به چشم ميخورد. ژانه و كرپلين گاهي از فوبيها و وسواس طوري صحبت ميكنند كه گويي آنها مترادف هم هستند. فوبيها با ترسهاي معمولي از نظر شدت، طول مدت، غير طبيعي بودن و ايجاد ناتواني به خاطر امتناع از موقعيتهاي ايجاد كنندة فوبي مشخص هستند. فوبيها ممكن است منفرد يا متعدد باشند. ترس از حيوانات احتمالاً شايعترين نوع فوبي منفرد، يا اقلاً شايعترين نوعي است كه مورد مطالعه قرار گرفته است.
. Phelia, simpleفوبي ساده. در طبقهبندي DSM-III-R فوبي ساده طبقة ته ماندهاي است كه ساير انواع فوبي را، كه شامل گذرهراسي و فوبي اجتماعي نميگردند، برميگيرد. نمونه كلاسيك فوبي ساده ترس شديد و غير منطقي از عنكوب است. زنها بيشتر از مردها مبتلا به فوبي ساده هستند، هراس از موش نمونة مشهور از اين فوبي در زنهاست. اشياء وموقيعتهاي زير به ترتيب نزولي شايعترين انواع فوبي ساده را به وجود ميآورند: حيوانات، طوفان، بلندي، بيماري، زخميشدن، و مرگ:
حال مي بايست بعضي مفاهيم مرتبط با فوبي ( هراس ) را نيز تعريف نماييم :
Fear يا ترس، از كلمة انگليسي قديمي Faer به معني خطر ناگهاني مشتق شده است. اين ترس، قابل توجيه و خطر ايجاد كنندة آن، ذاتي، واقعي و معلوم است.
ترس متناسب با خطر است، و گاهي اگر ضرورت فرار از آسيب وجود داشته باشند. مفيد هم هست.
Anxiety اضطراب، از كلمة Anxiua ، به معني احساس فشردگي در قفسة سينه ريشه ميگيرد. اضطراب به ترس بدون منشاء مشخص اطلاق مي شود؛ يعني شخص نميداند چرا ميترسد، و يا ترس او نسبت به خطر، نامتناسب به نظر ميرسد. بيمار، غالباً با احساس تنگي كه در قفسه سينه ميكند، اظهار ميدارد: « فقط احساس ميكند مضطربند.»
Panic ] وحشت زدگي كه در اين كتاب هراس ترجمه شده است. [
به اوج حالت ترس اطلاق ميشود. اين اصطلاح از كلمة Pan، الهة روستايي يونان باستان مشتق ميگردد. « پان » گاهي يك الهة قهرمان است كه از گوسفندان و شبانها مراقبت مي كند و عاشق موسيقي است. اما گاهي هم موجب زهره ترك شدن مردم ميگردد. خلاصه، « پان » نعمت مركبي اس
ت؛ همانند وحشت زدگي در يك آتش سوزي، ممكن است شما را به سوي در خروجي و يا اشتباهاً به سوي در عوضي براند.
جملة وحشتزدگي دورة مجزايي است كه در آن شروع ناگهاني نگراني شديد، ترس، يا وحشت اغلب همراه با احساس مرگ قريب الوقوع وجود دارد، در ضمن اين حملات علائمي نظير تنگي نفس، تپش قلب، احساس درد يا ناراحتي در قفسة سينه، خنگي و ترس از ديوانه شدن. از دست دادن كنترل، ظاهر ميشود:
بررسي منابع فارسي
• اكنون باز به تعريف فوبي ( هراس ) بر ميگرديم، البته اينبار به سراغ منابعي ميرويم كه اين اختلال را دقيقتر و مفصلتر بررسي كردهاند:
فوبي ترسي غير منطقي است كه به اجتناب هشيارانه از شيء، فعاليت يا موقعيت منبع ترس منجر ميشود. حضور يا پيشبيني ماهيت فوبيك ناراحتي شديد در شخص مبتلا كه ميداند واكنش او افراطي است به وجود ميآورد. وجود اين واكنش فوبيك منجر به گسستگي توانايي شخص براي عملكرد در زندگي روزمره مي گردد:
فوبي ترسي است دائمي از بعضي اشياء يا موقعيتها كه هيچ خطر واقعي براي شخص نداشته و بيتناسب با جدي بودن واقعي آنها اغراق آميز شده است. فوبي از واژة يوناني فوبس (P hobos ، نامه خداي ترس يونان ) گرفته شده است كه با نقاب به صورت و زره برتن براي ترساندن دشمنان در صحنه ظاهر ميشد.
فوبي ممكن است نه فقط به يك ترس مخصوص نسبت به بعضي اشياء يا موقعيتها دلالت كند، بلكه ممكن است به يك الگوي كلي ترس و رفتار اجتنابي دلالت داشته باشد:
• فوبي، ترس مبرم، مفرط و غير منطقي از يك شيء، فعاليت و يا موقعيت است كه ميل جبرآميزي را براي اجتناب از آنها بوجود ميآورد. چنين ترسي را خود شخص بسيار افراطي و غير منطقي تشخيص ميدهد. رفتار اجتنابي با درجاتي از ناتواني همراه است:
واكنش ترس ( فوبي ) عبارتست از ترس دائم و پايدار از چيزي يا موقعيتي كه براي بيمار عملاً خطري ندارد و يا وقتي خطر بيش از اندازه و بي تناسب بزرگ جلوهگر شود و ترس شديد ايجاد كند:
بيماران اعتراف مي كنند كه علتي براي ترسشان وجود ندارد ولي نميتوانند از ترسيدن خودداري كنند و اين بيماران معمولاً علاوه بر ترس، علائم نوروتيك ديگري نيز نشان ميدهند. مانند سردرد، پشت درد و ناراحتي معده و احساس حقارت و نظاير آن و در بعضي اين واكنشها ممكن است بصورت وسواس باشند مثلاً وقتي كه بيمار ترس وسواسي از آلوده شدن به ميكروب دارد:
... و اگر به جاي اجتناب از موقعيت ترسآور، كوشش كنند بدان نزديك شوند، اضطراب برآنان مستولي شده ممكن است به احساس خفيف ناراحتي و فشار، تا حملة اضطرابي شديد منتهي گردد:
فوبي انواع متعددي دارد ... اما در D SM III-R سه طبقة عمدة فوبي ذكر شده كه عبارتست از :
1- ترس از مكانهاي سرباز Ag orophobia مانند ترس از وارد شدن به مكانهاي نا آشنا، كه از متداولترين آنهاست.
2- ترس اجتماعي Social phobiaمانند ترس و ناراحتي از تماس و ارتباط با افراد به ويژه در موقعيتهايي كه ممكن است توسط ديگران مورد توجه و ارزيابي قرار گيرند. در نتيجه شخص ميكوشد تا از ارتباط و داد و ستدهاي اجتماعي بپرهيزد: مثلاً ترس از صحبت كردن در جمع، ترس از عمل كردن در برابر ديگران، ترس از استفاده از دستشويي عمومي، ترس از خوردن در حضور ديگران و ترس از تحقير يا شرمسار شدن.
3- ترس ساده Simple phobia ، مانند انواع گوناگوني از ترسهاي غير منطقي؛ مثل ترس از : تاريكي، بلندي، حيوانات، بيماري، ميكروب و از اين قبيل.
در DSM III -R ترس از مكانهاي باز به عنوان يك زير گروه فرعي اختلال رعبي مورد توجه قرار گرفته است:
در حاليكه گزارشهايي دربارة فوبيها چون ترس از گلها، ترس از عدد13، و ترس از برف، وجود دارد ...