بخشی از مقاله

چکیده

ترس از صدا یکی از موارد نادر از هراس هایی ست که رابطه ای تنگاتنگ با عملکرد و زندگی دانش آموزان و بخصوص دانش آموزان نابینا دارد. هدف پژوهش حاضر، ثبت تلاش در برطرف کردن این هراس در دانش آموز نابینا با استفاده از روش موسیقی درمانی و حساسیت زدایی در زندگی واقعی می باشد. بدین منظور طی یک طرح مورد پژوهی یا مطالعهی موردی در مدرسه شوریده شیرازی شهر شیراز - مجتمع آموزشی شبانه روزی نابینایان - ، دانش آموز پایه اول ریحانه.م به علت آنکه به شدت دچار هراس از صدا بود انتخاب شد.

در شروع پژوهش از روش موسیقی درمانی برای تنش زدایی و سپس از روش حساسیت زدایی در زندگی واقعی برای برطرف ساختن هراس وی استفاده شد. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که هر دو روش درمانی با سطح اطمینان بالایی برکاهش میزان اضطراب دانش آموز موثر بوده اند. بنابراین می توان از موسیقی درمانی و حساسیت زدایی در زندگی واقعی برای درمان اختلالات اضطرابی کودکان نابینا بخصوص در زمینهی هراس از صدا بهره برد.

 مقدمه

بینایی مهم ترین حس برای برقراری ارتباط با دنیاست و گشوده ترین دریچه به گسترهی بی نهایت دانش ها و بینش ها. کودکان نابینا با توجه به محروم بودن از این حس، برای برقراری ارتباط و بهره گرفتن از محرکهای محیطی نیاز عمیق تری به استفاده از حس شنوایی دارند. در واقع مهم ترین راه آموزش به کودکان نابینا از طریق شنوایی و سپس لامسه است. دانش آموز نابینا ریحانه.م که در گروه دانش آموزان نابینای مطلق نیز قرار دارد، دچار هراس شدید از صدا بود، به گونه ای که با کوچکترین صدا به شدت وحشت زده و مضطرب شده، دست هایش را روی گوش هایش می گرفت و حرکت هایی حاکی از اضطراب شدید نشان می داد. این حالت مانع از شروع آموزش وی و بطور کلی حضور او در کلاس بطور مثبت میشد، چرا که در مدرسه صداهای فراوان امری عادی و ناگزیر است. وی به علت حضور مداوم در منزل و دلسوزی های بیش از اندازه ی پدر و مادر نتواسته بود حتی به طور مستقل راه برود و از کوچکترین تغییری گریزان بود و به شدت هراسان می شد.

این رفتار وی به گونه ای بود که باعث شده بود ریحانه به عنوان اتیسم خفیف شناسایی شود و در گزارشی که از طرف آموزش و پرورش استثنایی برای مدرسه ارسال شده بود، وی با عنوان مشکوک به اتیسم معرفی گردد. اما من با بررسی هایی که انجام دادم دریافتم که عامل اصلی این امر، هراس ریحانه از صداهاست . هراس، نوعی اضطراب به صورت ترس مداوم غیرمنطقی یا بیش از حد معمول نسبت به یک شیء یا یک موقعیت است که هیچ یکاساساً، خطرناک نبوده یا تناسب منطقی با اضطراب ندارند. با توجه به مطالعات انجام شده علت اصلی این اختلال ناشناخته است.

علت احتمالی آن عبارت است از یک واکنش یاد گرفته شده، مثلا داشتن تجربه ی یک ترس اولیه. برخی از محققان معتقدند که استرس های روحی و روانی و برخی عوامل بیوشیمی و زمینه های ارثی که باعث تغییرات ناگهانی در مغز می شوند، ممکن است سبب شود که فرد احساس ترس ناگهانی را تجربه کند. اگر اینگونه هراس ها بدون درمان رها شوند، ممکن است بیمار با عواقب خطرناکی روبرو شود

روشهای مختلفی برای برطرف کردن هراس ها مطرح شده است. روش غالب در این پژوهش روش رفتاردرمانی بود. رفتار درمانی یعنی کاربرد منظم اصول یادگیری برای تحلیل و درمان اختلالات رفتاری. رفتار درمانگر معتقد است که رفتار نوروتیک و سایر انواع اختلال ها عموما یاد گرفته شده بنابراین تابع قوانین یادگیری است و از این طریق میتوان آن را از بین برد. در رفتار درمانی از روش های مختلف حساسیت زدایی، تقلید کردن، انفجار درونی، غرقه کردن یا درمان سیل آسا می توان استفاده کرد.

در مورد دانش آموز ریحانه، تصمیم گرفتم از روش حساسیت زدایی در زندگی واقعی بهره برم، چرا که ریحانه هراس شدیدی داشت و با توجه به وضعیت روحی، جسمی و توانمندی های وی، روش های دیگر عملی نبود. همچنین راهی که برای تنش زدایی وی در پیش گرفتم، یاری جستن از زبان مشترک تمام انسان ها، موسیقی بود. استفاده بشر از موسیقی برای درمان تاریخی کهن دارد و بخصوص برنامه های موسیقی درمانی کمبودهای حاصل از نابینایی را به اشکال گوناگون جبران می کند.

در این راه از موسیقی درمانی برای تنش زدایی و همچنین ایجاد این باور در ریحانه که می تواند بر محیط موثر باشد استفاده کردم، موسیقی کاربردهای فراوان دارد، از جمله آموزش و یادگیری و کاهش تنش ها و نگرانی ها. برای کار با ریحانه از روش موسیقی فعال استفاده کردم چرا که در این روش، نواختن، خواندن و حرکات موزون اساس کار است و واکنشهای مختلف عاطفی، ذهنی، جسمی و حرکتی، تحریک و برانگیخته می شوند

یافته ها: کودکان نابینا برای برقراری ارتباط و کسب توانمندی و اعتمادبه نفس و در نتیجه داشتن زندگی عادی در اجتماع نیاز به استفاده و تقویت بیشتر حس شنوایی دارند.

اولین قدم در فرایند درمان آن است که محیطی غنی و آرامش بخش، منظم و سازمان یافته فراهم آوریم. چنین محیطی به احتمال زیاد در کاهش هراس دانش آموزان نابینا حتی از صداهای بلند و ناگهانی موثر خواهد بود. ریحانه.م به علت نابینایی مادرزادی و دلسوزیهای بیش از اندازه والدین متاسفانه از قرار گرفتن در محیط های اجتماعی و غنی محروم مانده و همین امر منجر به هراس وی از هرگونه تغییر و صدایی در محیط شده بود. این هراس باعث عدم سازگاری و انطباق وی با محیط و در چرخه ای باعث تثبیت بیشتر این هراس و درونی شدن آن در ریحانه گشته بود .

شواهد و گردآوری اطلاعات: با توجه به وضعیت خاص ریحانه من از همان ابتدای سال تحصیلی به ثبت دقیق رفتار و روند تغییرات وی پرداختم و بصورت منسجم و مداوم تمام شواهد را ثبت کرده و همچنین با مشاور آموزشگاه در مورد وضعیت ریحانه مشورت کردم. با بررسی پرونده ی وی و برگزاری چندین جلسه با والدین ریحانه، اطلاعاتی در زمینه ی مشکل ریحانه جمع آوری نمودم. در مطالعاتی که در زمینه هراس از صدا انجام دادم متوجه شدم که متاسفانه مقالات و اطلاعات بسیار محدودی در مورد این نوع از هراس موجود می باشد و بخصوص در مورد نابینایان هیچ مطلبی نیافتم.

انتخاب راه حل موقت: استفاده از قسمت های آرام تر مدرسه در آغاز برای شروع آموزش، راهکاری بود تا از آن طریق اجازه ندهم که هراس ریحانه از صداها به هراس از مدرسه و معلم تعمیم یابد. همچنین از والدین خواستم تا در ساعات بعدازظهر که مدرسه تعطیل است، ریحانه را برای شرکت در کلاس به مدرسه بیاورند و در این ساعات فوق برنامه تلاش کردم تا ارتباط عاطفی محکمی با وی برقرار کنم تا در حضور من احساس امنیت کند. استفاده همزمان از موسیقی و مشوق خوراکی که بسیار مورد علاقه ریحانه بود نیز به عنوان راهکاری برای برقراری ارتباط مثبت با او در برنامه کار قرار گرفت.

سپس از والدین خواستم تا آنجا که امکانات آنان اجازه می دهد، ریحانه را از حبس کردن در خانه رهایی بخشیده و به او اجازه دهند تا با اجتماع و محیط اطرافش به شکلی مستقل روبرو شود. با وجود آنکه انجام این امور برای آنها بسیار دشوار بود، اما همکاری خوبی با من انجام دادند. از دانش آموزان کلاس نیز در برقراری ارتباط با ریحانه کمک گرفتم، در ابتدا از آنها خواستم تا از ایجاد هرگونه صدای اضافی در کلاس خودداری کنند و سعی کردم با برگزاری بازی های ساده ی گروهی به برقراری رابطه ای بهتر بین ریحانه و دیگر دانش آموزان بپردازم.

اجرای راه حل اصلی: روش حساسیت زدایی در زندگی واقعی، نیاز به آموزش مهارت های تنش زدایی دارد که پس از آن مراجع به تدریج به محرک ایجادکننده ی ترس نزدیک شده یا در معرض آن قرار می گیرد

به منظور استفاده از این روش، به تهیه سلسله مراتبی از موقعیت های مرتبط با محرک ایجاد کننده ی ترس پرداختم. از آنجا که در مورد ریحانه، محرک ایحاد کننده ی ترس، صدا بود، سعی کردم در ابتدا با برگزاری کلاس هایی در ساعات بعدازظهر که مدرسه آرام تر بود به برقراری ارتباط با ریحانه اقدام کنم، پس از چند جلسه از دو تن از دانش آموزان کلاس خود که ساکن خوابگاه بودند، خواستم تا هنگام حضور ریحانه در مدرسه آنها هم در کلاس حضور یافته و به خواندن شعر و بازی با هم مشغول شوند. چراکه در روش حساسیت زدایی در زندگی واقعی، بسیار با اهمیت است که مراجع بدون افزایش اضطراب و از طریق سلسله مراتب پیشرفت کند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید