بخشی از مقاله

چکیده

پس ازفروپاشی بلوک شرق به رهبری اتحاد جماهیرشوروی سابق، غرب به دلایل مختلفی بیشترتوجه خویش را برروی جهان اسلام به ویژه منطقه خاورمیانه متمرکزکرده،به نظرمی رسد مهمترین دلیل این باشد که امروزه ازسویی به سبب بیداری مسلمانان،گروه ها وسازمان های اسلامی درابعاد گوناگونی درارتباط با کشورهای غربی مبارزه جو ظاهرشده اند،ازطرف دیگرتعداد مسلمانانی که دراین کشورها سکونت دارند روبه فزونی نهاده که قدرت های غربی این پدیده را چالش برانگیزتلقی می کنند.

این درحالی است که غرب هنوزنپذیرفته که دیگرمرکزعالم نیست ونیزنمی خواهد اسلام رابه عنوان یک سامانه سیاسی معتبرویک واقعیت تاریخی وتمدنی برجسته قبول کند، بلکه همانند گذشته درصدد است جهان اسلام را به مثابه یک حاشیه تحت سلطه نگه دارد. بدین منظورعمدتاً رسانه های غربی اتهامات ونسبت های ناروای زیادی بر دین اسلام روا می دارند،ازجمله رابطه ساختگی بین تروریسم واین دین برقرارمی نمایند وغالباً درافکارعمومی چنین القاء می کنند که اسلام خشونت طلب وترس آوراست. چگونگی خشونت های سیاسی در خاورمیانه وسرچشمه های آن ها واین که غرب چگونه سعی می کند با القائات مختلف اسلام را هراس آورجلوه دهد، ازمسائل مطرح دراین مقاله اند.

دراین پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به بخشی ازاین القائات پرداخته شده وخاطرنشان گردیده که بخش اعظم خشونت هایی که درجهان اسلام خاصه درخاورمیانه رخ داده نه تنها هیچ ارتباطی با اسلام ندارند،بلکه باساختاراستبدادی حکومت های منطقه ودخالت های قدرت های غربی پیوند دارند. همچنین اشاره شده که درایجاد ترس وخشونت درجامعه جهانی ،تاکنون غرب بیش ازدیگران نقش داشته است.

مقدمه

سابقه ایجاد هراس از شرق اسلامی درنوشته های غربی ها به گذشته وزمانی که مسلمانان درسده هفتم میلادی قدرتشان را به خارج ازعربستان گسترش دادند برمی گردد،اما چنین نوشته هایی دردوره امپراتوری عثمانی به ویژه درقرن 16 میلادی، که زمان اوج قدرت ترکان عثمانی بود،برجسته ترشدند. ازجمله دراین ایام گلیوم پوستل فرانسوی تأکید می کند که ترکان - مسلمانان - ازطرق متعددی درجهان هراس ایجاد می کنند که یکی به واسطه جنگ ودیگری ازطریق دین است. ازآنجا که به مردان مسلمان اجازه داده شده که چندهمسربرگزینند وزنان درجامعه عثمانی چون بسیارمطیع مردانند، درنتیجه ازطریق ازدواج نیزآنان تهدید کننده هستند

همچنین بک می گوید: ریچارد نولس 1،مورخ انگلیسی - 1610-1545م - ،دراثرخویش با عنوان "تاریخ عمومی ترکان" نوشته که ترکان عثمانی ارباب همه جهانیانند، قلمرویشان نامحدود است: مرزهای آنان ازجایی که خورشید طلوع می کندآغازمی شود وتا جایی که آن غروب می کند امتداد دارد. آنان نه تنها به لحاظ دینی، سیاسی ونظامی برای اروپای مسیحی هراس انگیزند، بلکه باعث ایجاد وحشت برای همه مردم جهانند

درهمین دوره برخی دیگراز نویسندگان مسیحی خطرترکان عثمانی برای اروپا را همانند تهدیدات اقوام نیمه وحشی عصرباستان دانسته اندو خاطرنشان کرده اند همان گونه که گوت ها، واندال ها ولمباردها باحملات خود سبب ویرانی مراکزعلمی وشهرهای روم باستان شدندورعب و ترس رادرقلمروی روم اشاعه دادند،درقرن 16میلادی نیزترکان عامل بروزوحشت درمیان جهانیان شدند

روشن است که غربی ها با چنین رویکردی می خواستند برخی چیزهارا دربرخورد با امپراتوری عثمانی توجیه نمایند. ازجمله بتوانند با دستاویز قرار دادن مفاهیم مردم پسندی همچون مقابله با دزدی دریایی یا برده فروشی وامثال این ها درامورآنان مداخله کنند،کاری که سرانجام درزمان ضعف ترکان عثمانی تحقق یافت وقدرت های اروپایی با تکه تکه کردن قلمروی عثمانی، درسطح گسترده ای به بهره برداری ازآن پرداختند. بدین ترتیب دوره سلطه مستقیم اروپاییان برشرق اسلامی وجهان عرب شروع شد که آن تاحدود نیمه قرن بیستم ادامه یافت.

دراین ایام بود که غرب به انتقام جویی همه جانبه ازجهان اسلام پرداخت وآنچه را که درسده های قبل نتوانسته بود به طورکامل برسرمسلمانان آورد،برآنان اعمال کرد. سپس خاورمیانه تادهه پایانی همان سده گرفتارتأثیرات ناشی ازجنگ سرد یا منازعات ورقابت ها بین غرب لیبرالیسم وشرق کمونیسم شد. پس ازفروپاشی شوروی سابق تنها گزینه ای که بیشتر مورد توجه غرب قرارگرفت مسلمانان بودند که باردیگر غربی ها درصدد برآمدند ازآنان عمدتاً تصویری با ویژگی های خشونت آمیزوترس آوربه دست دهند تا به سهولت بتوانند با استفاده ازمضامین جهانشمولی همانند برقراری دموکراسی، آزادی وحقوق بشردرکشورهای اسلامی، به دخالت دراین کشورها بپردازند.

جهان اسلام از اواخر قرن بیستم وپس ازپایان جنگ سرد،خاصه درآغازسده بیست ویکم وبا ظهورچشمگیرشبکه های تروریستی ومهم ترازهمه القاعده وتوانایی آن ها درضربه زدن به اهداف نظامی وغیرنظامی مهم غرب درداخل وخارج ازقلمروآن،توجه به این منطقه بیشترگردیدکه دراین میان عموماً دررسانه های غربی خاورمیانه به عنوان مرکز خشونت های خطرناک ترسیم می شود - /RFNPDQ'S.183 - ، چون که اغلب ساکنانش مسلمانند به گونه ای جلوه داده می شود که گویا اسلام مسؤول این خشونت ها وبروزوحشت ها است.

آنچه که دراین رسانه ها ارائه می گردد صرفاً ناشی از تصاویر و خیالبافی های اروپا محورانه یا رواج تصورات خصمانه در مورد اسلام نیست، بلکه درواقع مطرح می شود که خشونت ویژگی خاورمیانه است و آن بیشتر از هرچیزی به عوامل دینی نسبت داده می شود - . - .DL.S.70 به ویژه پس از 11سپتامر2001 که جنگ علیه تروریسم به رهبری ایالات متحده امریکا آغازشد و اغلب کشورهای اروپایی نیزهم گامی خودشان را با آن اعلام کردند، این رسانه ها درگزارش هایشان به نوعی خاطرنشان می کردند که مسلمانان متهم به تروریسم از دیگرمتهمان به این پدیده خطرناکتر هستند.

دریک مطالعه ای که سال 2002 درآلمان انتشاریافته نشان داده شده که پوشش رسانه ای راجع به تعارضات موجود درخاورمیانه، عمدتاً دراین جهت بوده که اسلام را بنیان خشونت معرفی کند و آن را در کنار تروریسم قرار دهد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید