بخشی از مقاله
كاربرد بارهنگ در طب سنتي و افقهاي آينده
چکیده
با گسترش روز افزون تکنولوژی در دنیای امروز و پیشرفت همه جانبهي زندگی بشری آنچه که بیش از همه به چشم میخورد و بیش از همه فقدان آن جای خود را در زندگی امروز یشری خالی و یا دست کم کمرنگ میبیند آرامش و آسایش است. بروز انواعی از بیماریها و سرطان از جمله مواردی است که همگام با دنیای امروز و همگام با پیشرفتهای بشری رو به گسترش است. و هر روز گریبان گیر عده بیشماری از انسانها میشود و حتی آنان را به کام مرگ میکشد. بر این اساس لزوم برنامه ریزی و بررسی و تحقیق برای مبارزه و جلوگیری از گسترش بیماریها احساس میشود. در این رابطه آنچه مهم به نظر میرسد این است
که به طور اصولی و قابل قبول راهکارهای به کار رفته در این رابطه از طریق درمانهای سنتی و درمانگرهای سنتی آنچنان که شایسته است نه تنها مورد پذیرش قرار نمیگیرد بلکه در حال فراموشی است. یکی از روشهای درمانی مورد نظر طب سنتی با استفاده از گیاهان دارویی است. با این حال گیاهان دارویی جایگاه مشخصی و مفیدی در بین جامعه ندارند. لذا در این تحقیق به معرفی وتعیین جایگاه آن میپردازیم. گیاه بارهنگ یکی از گیاهانی است که کاربرد فراوانی در طب
سنتی دارد. این گیاه دائمی و علفی است. این گیاه بومی اروپا است ولی در تمام نقاط دنیا یافت میشود. به خاکهای شنی و اقلیم خشک سازگار است. همچنین دارای تر کیبات بسیار فراوانی است که در انواع مختلفی از بیماریها کاربرد دارد. از جمله این ترکیبات میتوان به آکوبین وکاتالپول اشاره کرد. از اثرات بسیار مثبت ترکیبات این گیاه میتوان به تسکین درد، ضد عفونی کنندگی، تحریک سیستم ایمنی و جلوگیری از تکثیر سلولهای سرطانی اشاره کرد. به خاطر ویژگیهای خاصی که این گیاه دارد امروزه درپهنه وسیعی از مناطق مختلف دنیا کشت و پرورش داده میشود و سود سرشاری هم نصیب پررش دهندگان خود میکند به امید اینکه این گیاه جایگاه اساسی خود را در بین جامعه بیابد.
خصوصيات گياه شناسي
با رهنگ با نام علمي plantago متعلق به تيره Plantag inacoge و نام محلي plantain كه گونههاي بسياري از آن شناسايي شدهاند با گزارشي در حدود 200 گونه در سطح جهان در تحقيقات پزشكي بيشتر از 2 گونه P.iancpiatea و P.major نام برده ميشود. از اين دو بيشتر از همه بر روي P.majer كار شده و گاهي هم از P.lanceolata نام برده شده اما هر دو اثرات مشابهي دارند.
در دهه گذشته بيشتر توجهات معطوف به گونه P.lanceolata بود. و فقط اين دو گونه اند كه توجه زيادي بر كشت و پرورش آنها شده است. در دوره اخير در اروپاي شرق روسيه فرانسه اسپانيا و ايالات متحده هم بر روي آن توجه شد.
گياهي يك ساله و علفي به ندرت داراي اعضاي كم و بيش چوبي شده ميباشد. بومي اروپا ولي در نقاط مختلف دنيا در منا طق معتدلي وجود دارد يك علف معمولي و مرتعي در نيوزيلند و مناطق ساحلي جنوب استراليا به شمار ميرود. عموما در چرا گاهها كنار جاده ها محلهاي دور افتاده بستر رود خانه ها يافت
ميشود اگر چه كه ظاهري دارد كه به خشكي ماسه سازگار است ولي اگر به جاي مناسب انتقال داده شود رشد چوبي دارد. در بين آنها انواعي كه متعلق به جنس plantago دارند و از آنها كم و بيش استفادههاي در ماني به عمل ميآيد، به دو صورت كاملا متما يز از يكديگر ديده ميشوند مانند آنكه گونهاي متعلق به محيطهاي مرطوب عموما برگهاي پهن و گسترده بر روي زمين ولي انواع متلق به نواحي گرم و خشك بر گهاي با بريدگيهاي عميق يا منقسم و واقع در طول ساقه دارند.
گلهاي آن منظم مركب از قطعات 4 تايي، نر، ماده يا داراي يكي از اجزاي اصلي گل (پرچم يا مادگي)، پلي گام، به رنگهاي مختلف و مجتمع به صورت سنبلههاي فشرده يا استوانه اي شكل است در هر گل آنها 4 كاسبرگ پايا، 4 گلبرگ پيوسته به هم يا 4 پرچم (بندرت1 يا 2) ديده ميشود. مادگي آنها از 2پرچم (بندرت يك برچه) تشكيل مييابد كه مجموعه تخمداني 2 جانه يا يك خانه ومحتواي يك تا تعداد زيادي تخمك نيمه واژگون با تمكن محوري، بوجود ميآورند. در بعضي از اين گياهان نيز، پيدايش جدارهاي فرعي در داخل تخمدان، سبب ازدياد خانههاي آن ميشود.
تيپ رويش به صورت گياه وحشي است.
ريشهها: منشعب- نازك- سفيد مايل به خاكستري
ساقه گل دهنده: در p.lanceolata ايستاده – شيار دار بي برگ – بلند تر از 50 سانتيمتر ولي در p.major ساقه كوتاهتر ولي گلها طويلتر (10-5)
گلها: در p.laceolata گلها در سنبلههاي به طول 5/2 سانتيمتر كه مخروطي با استوانه اي شكل هستند، خيلي به هم فشرده (شبيه شاتون – بيبو- با پيچ و تاب خامه گل سفيد و با پرچم بلند گلها در خلال تابستاني ظاهر ميشوند در P.major گلها بلند تر از 10-5 سانتيمتر هستند با دانههاي سياه رنگ گلها در اواخر پاييز ظاهر ميشوند.
دانه ها: در P.laceolata دانه ها 1 ميليمتر طول دارند و قهوهاي سياه و بيضي شكل هستند. در (P.major) دانه ها كوچكتر، گردو قهوهاي هستند.
پراكنش
يكي از مهمترين گونههاي بارهنگ گونههاي P.major l بود كه در اطراف تهران، ري، كرج، رشت، گرگان: كتول، مازندران، كندوان2600c 30000 متري، آذر بايجان: تبريز، سراب، اروميه، كردستان، لاهيجان، كرمانشاه، لرستان: بيشه، خرم آباد، همدان، بروجرد، كرمان: كوه لاله زار، شيراز، خراسان: بجنورد، تربت بام، كاشان: قمصر، اسفهان، بلوچستان و بطور كلي غالب نواحي ايران مخصوصا محل رويش، رطوبت كافي داشته باشد و گونه دوم P.laceolata l در منطقه وسيعي از نواحي ايران مانند گرگان: رباط قزاق، مازندران: بابلسر، نوشهر كندوان، دره چالوس، گيلان: بندر انزلي، عمارلو، داماش: رشت، لاهيجان، فارس: جهرو،
شيراز، كرمان: بم، كوه جوبار، بلوچستان: بين زاهدان و خاش، سيستان: زابل، خراسان: بين قوچان لطف آباد (دكتر دريا دل-احمد ماهوان)، تربت جام، بين بجنورد و تپه مراوه، اطراف تهران، كرج، تبريز، اردبيل، خوي، اروميه، تفرش، ملاير، خرم آباد، لرستان، نواحي مرطوب صالح آبادي، نيرد خاستو مسجد سليمان ميرويد.
قسمتهاي مورد استفاده
به روش سنتي تمام قسمتهاي گياه مورد استفاده است ولي برگها بيشترين بخشهايي هستند كه به طور معمول مورد استفاده قرار ميگيرند. برگها در اواخر بهار و تابستان برداست ميشوند. زماني جمع آوري گلها بستگي به آب و هوا دارد و ريشه ها در بهار و پائيز، از دانههاي مذكور در رفع پيوستههاي مقاوم، نزلههاي مزمن، ديسانتري، اسهالهاي ساده، در مان بيماريهاي مختلف ناشي از التهاب كليه و مثانه و همچنين در خون آمدن از ريه استفاده به عمل ميآيد
.
تاريخچه طب سنتي
برگها- دانه ها – ريشه ها به ميزان زيادي حامل موسيلاژ و با فرهنگ تاريخچه علمي از در مانهاي سنتي مخصوصا در جراحات سنگين و عفونتهاي پوستي در شگلهاي مختلف، ناراحتيهاي تنفسي، سوء هاضمه، نارسيهاي جنسي، گردش خون، ضد سرطان، كاهش درد و ضد عفوني كننده است.
خصوصا براي اسهال تمام مشكلات معده و روده اي شستوشوي چشم- خونريزي داخلي – هموراژي(خونريزي بعد از زايمان) مشكلات تنفسي و ريوي مانند سرفه و برونشيت بسيار سود مند است. اين گياه رابطه خوبي با كودكان دارد و اغلب به عنوان يك در مانگر عالي براي عارضه سرفه و اسهال دركودكان است.سقراط وجالينوس از اين گياه هم استفادههاي داخلي ميكردند وهم خارجي. كول پير از دانههاي گياه عليه عارصه ورم – صصرع زردي و سل استفاده ميكرد.
در مانهاي عربي و فارسي هم براي عوارض اسهال خوني و مشكلات معده و روده اي وجود دارد. در نيوزيلند از جوشانده برگها براي التيام زخم به كار ميرفت و اندامهاي هودي براي جراحت بكار ميرفت و اندامهاي پايين تري براي كمك به اندامهاي داخلي به كار ميرفت. جوشانده يرگها براي در مان سوختگي و تاولهاي سطحي به كار گرفته ميشد و در استعمال داخلي به عنوان محرك رحم به كار ميرفت.
جوشانده برگهاي بارهنگ به همراه puha و شبدر و مخلوط آن با مقداري نمك و خوردن آن در حفظ جنين در رحم كمك فراواني ميكند. عصاره ساييده شده – دم كرده و جوشانده برگها براي بريدگيها و دملها مؤثر و حتي وقتي كه عفوني هستند هم موثر است. براي تركها و خشكي لبها هم مورد استفاده مورد قرار ميگيرد.
عصاره برگهاي ساييده شده براي دمل و جوش موثر است. جوشانده گياه و مايع بخور شده آن براي بواسير منوثر واقع ميشود. در منطقهها و اينگونه P. major براي جراحات پوستي مورد استفاده قرار ميگيرد. برگها براي خلاصي از نيش تورم لثه است. همچنين در دستور نامههاي دارويي فيليپيني از آن در رفع تورم لثه و جراحات پوستي عنوان شده است (Brooker et al., 1987).
بهداست پوست: مقداري برگ تازه بارهنگ را به مدت 5 دقيقه در شير بجوشانيد وسپس مايع حاصل را پس از صاف و سرد شدن بر روي پوست اثر دهيد و به ملايمت بماليد با اين علم نه تنها پوست صورت نرم و شاداب ميشود بلكه نارا حتي ناشي از تاثير گرما و اشعه خورشيد بر روي پوست نيز از بين ميرود.
برگ تازه ولي شده بارهنگ اگر در محل خارش و تحريكات پوستي و يا محل سوختگي سبك اثر داده شود در در رفع ناراحتيهاي مذكور اثر مفيد ظاهر ميكند. ضمنا باعث ميشود كه پوست صورت اگر مناخذ باز پيدا كرده باشد آنرا به حالت طبيعي برگرداند.
تحقيقات كلينيكال
عموماً تمركز بر روي توليد پماد براي جراحت پوستي، داروهاي ضدالتهاب، آنتي اكسيدان، آنتي بيوتيك و تحريك سيستم ايمني است و شامل: گليكوزيدهاي ايريدونيد، فنل، موسيلاژ، موثر بر فعاليتهاي ضدالتهابي و برگها به طور سنتي براي اثرات نرم كننده آن و خلاصي از خارش و زخم نيش حشرات در عوارض پوستي مورد استفاده قرار ميگيرد. همچنين بارهنگ سرشار از موسيلاژ است. بنابراين هم تسكين دهنده و تجديد موكوس لايههاي مخاطي و پوست است. بنابراين براي موارد بسياري موثر واقع ميشود. سرفه، آسم، برونشيت، جوش، اسهال، بواسير، التهاب مثانه، مقوي و محرك كبد و تببر.
ويتامينها و مواد معدني: ويتامينها شامل A، C و K و مقدار زيادي كلسيم، منيزيم، سديم، فسفر، روي، مس و كبالت است. در نوشتههاي قديمي و همچنين در تجربيات بدست آمده به اثرات دفع كرم انگل روده اين گياه اشاره شده در تغيير بودن كيفيت پشم گوسفندان نسبت به استفاده آن ذكر شد.