بخشی از مقاله
طرح موضوع - چکیده -
پیچیدگیها و جامعیت الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت ایجاب میکند بهترین و مناسبترین مفاهیم، اصطلاحها و گزارهها به جهت شکلی و محتوایی در منظومه گفتمانی الگو قرار گیرد. یک بخش مهم در ساختار الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، بحث »افق« است. افق، با تبیین و ترسیم حدود مرزهای آینده مطلوب، پیشران حرکتهای نظاممند کنشگران فردی، نهادی و اجتماعی و حفظ منطق و جامعیت سازمان الگو جهت تحقق پیشرفت میگردد.
این مقاله با لحاظ نمودن دو معیار لزوم ابتناء بر ارزشهای اسلامی و آرمانگرایی، ضمن تمرکز بر بعد زمانی افق، نسبت به نقد پیشنویس سند افق در الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت اقدام مینماید. بر اساس نقد و نظر انجام شده در مقاله پیشنهاد میگردد، افق در متن پیشنویس سند، از 1444 به میاندهه 1440 تغییر یافته و با تفکیک پیشافق و فراافق - پساافق - در این متن، تصویرسازی هر یک با ویژگیهای خاص خود طراحی گردد.
بحث اصلی
در فرهنگ فارسی معین، افق3 به معنای کرانه، ناحیه و نیم دایرهای که در امتداد آن، چشم، کره زمین را میبیند، تعریف شده است. این واژه در مفاهیم کرانه، کران و دورنما نیز به کار رفته است. افق همان منظر و موقعیتی است که از آن به اشیاء نگاه میکنیم - آتشین صدف، . - 1393 گادامر - 1994 - در کتاب معروف حقیقت و روش4 بر مفهوم دامنه 5 بودن افق به جای تمرکز در یک نقطه6 تاکید میکند. افق همچنین به مفهوم ناحیه و نهایت آنچه از اطراف چیزی پیدا باشد، تعریف شده است.
در تعریفی دیگر افق به عنوان وضعیت و موقعیت هرمنوتیکی که شخص در آن قرار گرفته و بر اساس مقتضیات آن به فهم موضوعات و متون مختلف میپردازد، مطرح شده است - آتشین صدف، . - 1393 افق دارای سه کارکرد مشخص است: الف - آنچه روشن و واضح و برجسته است را نشان میدهد و هم آنچه را پنهان و در پس زمینه است. افقها شروطی هستند که معنای شیء را به دست میدهند و فهم درست و مناسب از شیء همواره متوقف بر آنها است. ب - افقها با شکلدهی انتظاراتمان، الهامبخش بررسیها و تحقیقات ما هستند.
بسیاری از نظریهپردازیها و طرح ایدههای جدید به واسطه تعیین و ترسیم افقهای مناسب بوده است. ج - افقها با امکانپذیرکردن تأیید و تکذیب انتظاراتمان، ما را در تحقیقات به پیش میبرند. بدین نحو افقهادائماً به واسطه حرکت ما و یا حرکت شیء تغییر میکنند. با تغییر افقها، میتوان در باب انتظارات و ادعاهایی که در حیطه افق محدودتر قبلی ارائه شده داوری کرد. با تغییر افق، انتظارات قبلی یا مورد تأیید و پذیرش قرار میگیرند و یا با گشوده شدن افقهای جدید نواقص و خطاهای ادراکی نمایان میشوند و امکان تصحیح و طرح انتظار جدید فراهم میگردد. - واعظی و فاضلی، . - 1390
نیچه معتقد است، سالم، قوی و بارور ماندن هر موجود زندهای در حصار یک افق زمانی معنا مییابد - لامی7، . - 9 :1999 گادامر8، پیشداوری را به عنوان افق درونی و تاریخمندی انسان را به عنوان افق بیرونی معرفی میکند - واعظی و فاضلی، . - 1390 افق از نظر نیچه، ماهیتی محدود کننده دارد. وی معتقد است حدود این محدودیت در ابعاد فرهنگی و اجتماعی برای انسانها و جوامع مختلف، متفاوت است - نیچه، . - 39-37 :1386 باید گفت که مفهوم افق به طور همزمان به دو معنای مغایر اشاره دارد. از یک سو به محدودیت دید و بینش و از سوی دیگر به فراتر رفتن و فراتر را دیدن - آتشین صدف، . - 1393 افق یک مرز انعطافناپذیر نیست، بلکه چیزی است که با شخص حرکت میکند و او را به پیشرفت بیشتر دعوت مینماید. - گادامر، . - 1989
فهم و وقوع آن، پیوند نزدیکی با افق دارد - واعظی و فاضلی، . - 1390 اصولاً مقصود از فهم، درک کردن به معنای احاطه کردن و تحت مفهوم درآوردن، غلبه کردن و فائق آمدن بر چیزی نیست. فهم بیش از یک »دانستن«، یک »بودن« است - بهشتی، - 1387اصولاً،. فهم در معنای معرفت نظری است که میتوان از آن به فهم گزارهای یا معرفتشناسانه تعبیر کرد - واعظی، . - 1391 افق فهم، از پیش داوریهای ما شکل گرفتهاند - مسعودی، . - 144- 143 :1386 گادامر معتقد است که افق، امکان فهم را برای مخاطب چارچوبمند نموده و به درک موثر هر پدیده کمک میکند.
وی به دخالت دو سویه ذهن مفسر و خود اثر در ساماندهی محصولی به نام »فهم« و »تفسیر« معتقد است. او این دیدگاه را با عنوان امتزاج افقها9، به مفهوم حصول فهم در اثر ترکیب و امتزاج افق معنایی مفسر با افق معنایی اثر میداند - کوزنز هوی، . - 294- 293 :1385 به عبارت دیگر، فهم، یک مواجهه و گفتگو میان مفسر و متن است. مفسر با یک افق معنایی خاص به سراغ متن میرود و از آنجا که متن هم افق معنایی خاص خود را دارد، از در هم آمیختگی این دو افق فهم حاصل میشود - نصری، . - 1383
هوسرل افق را به سه دسته درونی10، بیرونی11 و زمانی12 تقسیم میکند. افق درونی از طبیعت اشیاء برمیخیزد. این افق، ویژگیهایی از شی است که انتظارات ما از ادراکات بعدی شی را شکل میدهد. به عنوان مثال وقتی فردی را از پشت سر میبینیم او را به عنوان شخصی که دارای صورت است ادراک میکنیم. افق بیرونی ویژگیهایی از محیط پیرامونی است که انتظارات ما از رابطه متقابل شی و محیطش را شکل میدهد.
اگر یک تیر چراغ برق مانع دیدن بخشی از خانه شود، من همچنان اجزاء خانه را که از دو طرف تیرک مشخص است متعلق به یک خانه واحد میدانم که هم آن قسمتهایی که من میبینم و هم آنچه در پشت تیر چراغ برق است همه اجزایی از آن به شمار میآیند. افق زمانی، افقی است که به واسطه امتداد اشیاء در زمان وجود دارد. همانطور که همه اشیاء در مکان امتداد دارند، به عنوان امور ممتد در زمان نیز بر ما ظاهر میشوند - واعظی و فاضلی، . - 1390