بخشی از مقاله
سخن نخست
یكی از موضوعات بایسته پژوهش، بررسی نقاط اشتراك و افتراق قیام امام حسین(ع) و امام زمان (عج) است. این دو قیام در برخی عناصر و مولفهها، مشترك و در برخی شاخصهها متفاوت هستند. یكی از نقاط اشتراك این دو قیام آن است كه رهبران آن امامان معصوم هستند و از نقاط افتراق دو قیام آن است كه قیام امام حسین(ع) به حسب ظاهر شكست خورده، ولی قیام امام زمان (عج) سرانجام به پیروزی میرسد.
دانستن این خصوصیات می تواند مقیاسی برای محك زدن قابلیت خودمان در همراهی با حضرت و جهاد در ركاب هر دو امام باشد
از موارد دیگر اشتراك و افتراق این دو قیام یكی هدف است كه حاكمیت دین خداست و دیگری زمان وقوع آنهاست؛ بدین معنا كه قیام امام حسین(ع) شكل گرفته، ولی قیام امام زمان(عج) هنوز آغاز نگشته است. این دو قیام در عناصر دیگر نیز دارای اشتراك و افتراق اند كه باید در جای خود به آنها پرداخته شود.
این نوشتار میكوشد به یكی دیگر از نقاط اشتراك قیام امام حسین(ع) و امام زمان بپردازد و آن، ویژگیهای مشترك یاران این دو امام است. بیان ویژگیهای یاران دو امام به ویژه امام زمان(عج) از دو جهت اهمیت دارد.
اول آنكه دانستن این خصوصیات میتواند مقیاسی برای محك زدن قابلیت خودمان در همراهی با حضرت و جهاد در ركاب هر دو امام باشد؛ بدین معنا كه آیا اگر ما در عصر امام حسین(ع) بودیم مانند یاران آن حضرت با او تا آخرین نفس و آخرین قطره خون از دین و امام خود دفاع میكردیم؟ كه در اینصورت میتوانیم دریابیم كه در آن روز موعود نیز در كنار حضرت خواهیم بود.
دوم اینكه دانستن ویژگیهای یاران امام زمان(عج) و تلاش در راه كسب آنها، در واقع تلاشی برای زمینه سازی ظهور و فرا رسیدن آن روز مبارك است. بر این اساس باید در صدد كسب این ویژگیها برآییم تا از زمینه سازان ظهور و یاران حضرت باشیم.
خداجویی و توحید، سرلوحه عقاید و خصال یاران حضرت مهدی(عج) نیز هست
1- خداجویی
خداجویی و معنویت گرایی یكی از ویژگیهای مشترك یاران امام حسین(ع) و امام زمان(عج) است. از والاترین و زلالترین حالات جان آدمی، عشق به كمال مطلق و معبود حقیقی است كه پیشوایان الهی از آن در بالاترین درجه برخوردار بوده اند. صاحبان چنین عشقهایی برای خود تعینی نمیبینند و پیوسته در انتظار لحظه رهایی از قفس تن و زندان خاك و پیوستن به پروردگار هستند. آنان جز رضایت خدا و تسلیم در برابر خواست او چیزی نمیخواهند. (1)
سراسر عاشورا و صحنههای كربلا را شعار "رِضَی اللهِ رِضَانَا اَهلُ البیت" (2) فراگرفته بود و امام و یاران او از همه چیز بریده و به حق پیوسته بودند. امام حسین(ع) به هنگام خروج از مدینه، با خواندن خطبه، انگیزه هرگونه قدرت طلبی و دنیا خواهی را رد كرد و بارها از تسلیم شدن در برابر قضای الهی سخن گفت:
پروردگارا، من راضی به رضای تو و تسلیم امر تو هستم! در مقابل قضای تو صبر خواهم نمود! ای خدایی كه جز تو معبودی نیست! ای پناه بی پناهان.(3)
خدا محوری نه تنها در گفتار و رفتار امام متبلور بود، بلكه یاران و اهل بیت او نیز معنویتگراترین انسانها بودند. حضرت زینب (س) پس از حضور در كنار جسد قطعه قطعه سید الشهدا عرضه داشت:
"اللهم تَقَبَّل مِنَّا هَذا القُربان؛(4) خدایا، این قربانی را از ما بپذیر"!
همچنین حضرت زینب(س) در هنگام گفتگو با ابن زیاد فرمود:
مَا رَاَیتُ اِلا جَمِیلاً.(5)
در زیارتنامه "هانی" میخوانیم:
"بَذَلتَ نَفسَك فِی ذَاتِ اللهِ وَ مَرضَاتِهِ؛(6) ای كسی كه جان خویش را در راه رضای خدا فدا كردی".
خدا محوری و معنویت یاران امام، در شب عاشورا جلوه خاصی به خود گرفت، به طوری كه صدای عبادت و نیایش و نماز شب آنان در خیمهها پیچیده بود. به گفته مورخان:
"لَهُم دَوی كَدَوی النَّحل وَ هُم مَا بَینَ راكِعٍ وَ ساجِدٍ وَ قَاری لِلقُرآن.(7)
خداجویی و توحید، سرلوحه عقاید و خصال یاران حضرت مهدی(عج) نیز هست. آنان خدا را به شایستگی شناخته و همه وجودشان غرق در جلوه نور ایزدی است. همه چیز را با جلوه او دیده و جز یاد او سخن دیگران در نظرشان بی لطف و جاذبه است. غیب را چنان شهود دیده و از صفای روحانی عالم معنا نوش كرده اند. ایمان خالصانه ای در سینه دارند كه شك و تردید با آن بیگانه است. (8)
شوق دیدار محبوب، دلهاشان را به وجد آورده و در اشتیاق وصل او، شب و روز نمیشناسند. این باور آنقدر با صلابت و استوار است كه مرارتها و مصیبتها، در آن خللی ایجاد نمیكند، زیرا آنان از سرچشمه توحید ناب سیراب و به وحدانیت خداوند آنچنان كه حق وحدانیت اوست اعتقاد دارند.(9) حرم دلهایشان را بتهای نفس، قدرت و ثروت نیالوده و در آن حریم امن، جز خداوند حضور ندارد. امام صادق(ع) درباره یاران مهدی(عج) فرمود:
مردانی كه گویا دلهایشان نورباران است. از ناخشنودی پروردگارشان هراس دارند. برای شهادت دعا میكنند و آرزومند كشته شدن در راه خدایند.(10)
علی(ع) یاران مهدی(عج) را گنجهایی كه آكنده از معرفت خدایی اند، میداند.(11)
یاران مهدی مردان عبادت و نیایش، شیران روز و نیایش گران شب هستند. روح بندگی و راز و نیاز با جانشان در هم آمیخته، همواره خود را در محضر خدا میبینند و لحظه ای از یاد خدا غفلت نمیورزند.(12)
بصیرت و آگاهی عمیق آنان از اهداف، موجب میشود كه در راه اطاعت از امام خویش و در احیای سنتها و مبارزه با بدعتها درنگ نكنند و در پی رسالت شرك زدایی، به همراه امام خود بت شكنی كنند و پیرایههایی كه به اسم دین در ذهنها جای گرفته و با گذشت زمان تقدس یافته را نابود سازند.
2- بصیرت
بصیرت و رشد فكری یكی دیگر از ویژگیهای مشترك یاران این دو امام است. یاران امام حسین(ع) با شناختی عمیق از حجت خدا و تمیز میان حق و باطل به امام پیوستند. جهاد و قیام آنان، مكتبی و عقیدتی و به دور از هرگونه تعصبات قومی و تحریكات دشمنان و فریبكاری جناح باطل صورت گرفت. "هلال بن نافع" شب عاشورا پس از سخنان امام حسین(ع) برخاست و گفت:
"وَ اَنَّا عَلَی نِیاتِنا وَ بَصائِرِنا(13)؛ همانا بر انگیزهها و بینشهای خویش پایداریم".
"عابس بن شبیب" نیز وقتی كه خدمت امام حسین(ع) رسید، گفت:
سلام بر تو ای اباعبدالله، خدا را گواه میگیرم كه من بر آیین تو و پدرت هستم!(14)
یاران امام حسین(ع) نه تنها از امام خود دست برنداشتند و به دشمن نپیوستند، بلكه یكی از افتخارات خود را دشمنشناسی بیان كردند . "بُرَیر" به هنگام گفتگو با سپاه دشمن میگوید:
"الحمدُ اللهِ الذی زَادَنِی فِیكُم بَصیرَةً" سپاس خدای را كه بصیرت و شناخت مرا درباره شما فزون ساخت".(15)
یاران امام زمان(عج) نیز در بصیرت و خردمندی سرآمد هستند. در فتنههایی كه زیركان در آن فرو میمانند، هوشیارانه راه میجویند و حق را از باطل میشناسند. بصیرت و آگاهی عمیق آنان از اهداف، موجب میشود كه در راه اطاعت از امام خویش و در احیای سنتها و مبارزه با بدعتها درنگ نكنند و در پی رسالت شرك زدایی، به همراه امام خود بت شكنی كنند و پیرایههایی كه به اسم دین در ذهنها جای گرفته و با گذشت زمان تقدس یافته را نابود سازند.(16) یاران مهدی(عج) امام خود را میشناسند و به او اعتقاد دارند، اعتقادی كه در ژرف وجودشان ریشه دوانده و سراسر جانشان را فرا گرفته است. این معرفت، شناخت اجمالی نیست، بلكه معرفت به حق امام است. حق امامی كه حضرت امام صادق(ع) درباره او فرمود:
یكی از برنامههای امام زمان(عج) رشد خرد جمعی است، زیرا برای تشكیل حكومت جهانی ارتقاء سطح خرد جمعی از بایستههاست. امام صادق(ع) فرمود:
چون قائم ما قیام كند، دستش را بر بندگان میگذارد و عقول آنان را متمركز ساخته و اخلاقشان را به كمال میرساند.
"اگر او را درك میكردم تمام عمر به خدمت او میپرداختم."(17)
این در حالی است كه برخی انسانها به سبب طولانی شدن غیبت امام زمان(عج) سردرگم شده و گمراه میشوند. حضرت علی(ع) فرمودند:
"تَكونُ لَهُ حِیرةٌ و غبیةٌ یُضلُّ فِیها اَقوامٌ وَ یَهتَدی فِیها آخَرون؛ به سبب غیبت مهدی سردرگمی به وجود میآید. گروهی از مردم گمراه میشوند و گروهی بر هدایت میمانند."(18)
یكی از برنامههای امام زمان(عج) رشد خرد جمعی است، زیرا برای تشكیل حكومت جهانی ارتقاء سطح خرد جمعی از بایستههاست. امام صادق(ع) فرمود:
چون قائم ما قیام كند، دستش را بر بندگان میگذارد و عقول آنان را متمركز ساخته و اخلاقشان را به كمال میرساند.(19)
یكی از مصادیق مهم رشد خرد جمعی، بصیرت است كه نخست باید یاران حضرت از آن بهره مند باشند تا امام خود را در حاكمیت عقلانیت یاری نمایند.
3- ولایت مداری
در یك سوی حادثه عاشورا مظاهر برجستهای از اطاعت و وفای به عهد میبینیم و در سوی دیگر آن، نمونههایی از عهد شكنی و بیوفایی و نقض پیمان. در كربلا، كوفیان پیمان شكن، فرزند پیامبر را به شهادت رساندند،(20) در حالی كه یاران باوفای امام، ولایتمداری خویش را به نمایش گذاشتند. با آنكه امام بیعت خویش را از یاران خود برداشت، ولی آنان وفادارانه، در صحنه ماندند و عهد خویش نشكستند. شهدای كربلا جانبازی در ركاب آن حضرت را وفای به عهد دانسته و امضای خون بر پیمان خویش میزدند.(21) "عمرو بن قرظه" خود را در برابر شمشیرها و تیرهای دشمن قرار داد تا به امام آسیبی نرسد و آن قدر جراحت برداشت كه بی تاب شد. آنگاه رو به امام كرد و پرسید:
ای پسر پیامبر، آیا وفا كردم؟ امام فرمود: آری، تو در بهشت پیش روی منی و زودتر وارد بهشت میشود، سلام مرا به پیامبر(ص) برسان. (22)
وقتی حبیب بن مظاهر كنار بالین مسلم بن عوسجه آمد و به او بشارت بهشت داد، وی در حال جان دادن به حبیب توصیه نمود كه دست از امام برنداشته و در راه او كشته شود. (23) به خاطر همین اطاعت و وفای به عهد یاران امام است كه در زیارتنامه حضرت مسلم بن عقیل میخوانیم:
"وَ اَشهَدُ اَنَّكَ وَفَیتَ بِعَهدِاللهِ".(24)
اشاره است به عهد با خدا و جان باختن در یاری حجت خدا. در زیارت حضرت عباس بن علی(ع) نیز آمده است:
"اَشهَدُ لَكَ بِالتَسلِیمِ وَ التَصدِیقِ وَ الوَفاء وَ النَصیحَةِ لِخَلَفِ النَّبی"؛(25) كه شاهد اطاعت و تسلیم و تصدیق حضرت ابوالفضل(ع) نسبت به فرزند پیامبر است.
وفاداری حضرت ابوالفضل (ع) به حدی است كه آن حضرت در شب عاشورا خطاب به امام حسین(ع) میگوید:
به خدا سوگند هرگز از تو جدا نمیشویم! جانمان فدای جانت! با حنجرهها و حلقومها و دستها و چهرههای خون آلود از تو حمایت میكنیم و هرگاه كشته شویم، به عهد خویش و آنچه بر عهده ماست وفا كردهایم. "فَاِذا نَحنُ قَتَلنَا بَینَ یَدَیكَ نَكونُ قَد وَفَینا لِرَبِّنا وَ قَضَینا مَا عَلَینا".(26)
امام حسین(ع) در روز عاشورا وقتی بر بالین مسلم بن عوسجه آمد این آیه را خواند كه بیانگر وفای به عهد یاران امام است:
مردانی كه بر عهد خویش با خدا صادقاند؛ برخی به عهد خویش وفا كرده و جان باختند و برخی منتظرند و عهد و پیمان را هیچ دگرگون نساختهاند.(27)
یاران امام زمان(عج) نیز عاشقان مولای خود هستند و پاكبازان راه او. از وی همچون فرزندان خلف فرمان برده بهتر از بردگان گوش به فرمان، از حضرت پیروی میكنند و در انجام دستورهایش بر یكدیگر پیشی میگیرند. (28) به فرموده پیامبر(ص) آنان تلاشگر و كوشا در پیروی از اویند.(29) عشق و علاقه قلبی به مهدی، آنان را به فرمانبری وا میدارد و بسان پروانه، به دور شمع وجودش میگردند. در روایتی آمده است:
سوارانی با نشان و پرچم، برای تبرك دست بر زین مركب امام میسایند و برگرد امام میچرخند. با جان و دل او را در جنگها یاری كرده و آنچه طلب كند، كفایت میكنند. (30)
امام حسن عسكری(ع) در خصوص یاران مهدی (عج) فرمود:
... روزی را میبینم كه پرچمهای زرد و سفید در كنار كعبه به اهتزاز در آمده و دستها برای بیعت تو، پی در پی صف كشیده اند. دوستان با صفا، كارها را چنان به نظم و ترتیب در آورده اند كه همچون دانههای درّ گرانبها، شمع وجودت را احاطه كردهاند و دستهایشان برای بیعت با تو در كنار حجر الاسود به هم میخورد. آنان به فرمانهای دینی فروتنند، دلهایشان از كینه و دشمنی پیراسته و رخسارشان برای پذیرش حق آماده است ... . (31)
عشق یاران امام زمان(عج) به حضرت به حدی است كه حتی زین اسب او را مایه بركت دانسته و به آن تبرك میحویند. امام صادق(ع) فرمود:
"یَمسَحونَ بِسِرجِ الاِمامِ یَطلُبونَ بِذلِكَ البَرَكة".(32)
نتیجه چنین عشقی؛ اطاعت بی چون و چرای آنان از امامشان است.
یكی از مصادیق مهم رشد خرد جمعی، بصیرت است كه نخست باید یاران حضرت از آن بهره مند باشند تا امام خود را در حاكمیت عقلانیت یاری نمایند.
4-شجاعت
شجاعت دیگر ویژگی مشترك یاران امام حسین(ع) و امام زمان(عج) است. یاران امام حسین(ع) به عشق شهادت میجنگیدند، از مرگ هراسی نداشتند و در برابر دشمن سست نمیشدند. رشادتی كه حضرت مسلم بن عقیل در كوفه از خود نشان داد، یا شجاعت و شهامنتی كه ابوالفضل العباس(ع) و حضرت قاسم و دیگران از خود به نمایش گذاشتند، بیانگر آن است كه آنان از شجاعترین انسانها بودند.(33) شجاعت آنان به گونه ای بود كه حتی یكی از سران سپاه دشمن بر سربازان خود فریاد زد:
"ای بیخردان، میدانید با چه كسانی میجنگید؟ با شیران شرزه، با گروهی كه مرگ آفریناند! هیچ كدامتان به میدان آنان نروید كه كشته میشوید".(34)
یكی دیگر از دشمنان، شجاعت یاران امام را اینگونه توصیف میكند:
"كسانی بر ما تاختند كه پنجههاشان بر قبضه شمشیرها بود، آنان همچون شیران خشمگین بر سواران ما تاختند و آنها را در چپ و راست تار و مار كردند و خود را در كام مرگ افكندند".(35)
یاران امام حسین(ع) بعد از شهادت او نیز جلوههایی از شجاعت را به نمایش گذاشتند. اهل بیت امام به رغم آنكه اسیر بودند، زانوی غم در بغل نگرفته و در برابر دشمن تسلیم نشدند. آنان به گونهای رفتار كردند كه دشمنان را خشمگین نمودند. در هنگام گفتگوی حضرت زینب(س) با ابن زیاد، ابن زیاد او را عنوان زن متكبر یاد كرد.(36) رفتار اهل بیت امام حسین(ع) ریشه در شجاعت امامشان داشت؛ زیرا آنان یاران امامی بودند كه مرگ در راه خدا را عزت میدانست(37) و شعار "أبا الموت تخوفانی" (38) سر میداد. یكی از راویان واقعه كربلا میگوید:
به خدا قسم، هیچ كس را ندیدم كه فرزندان و خاندان و یارانش كشته شده و در انبوه مردم محاصره شده باشد و مانند حسین بن علی همچنان قوی دل و استوار و شجاع باشد. دشمنان او را محاصره كرده بودند، ولی او با شمشیر به آنان حمله میكرد و همه از چپ و راست فرار میكردند. شمر چون چنین دید، به سوارههای خود فرمان داد به پشتیبانی نیروهای پیاده بشتابند و امام را از هر طرف تیرباران كنند. (39)
یاران مهدی(عج) نیز مردمانی دلیر و جنگاورند؛ دلهایی چون پولاد دارند، از انبوه دشمن هراسی به دل راه نمیدهند و عشق به خدا و امامشان به آنان قوت بخشیده است. شجاعتی بی مانند، آنان را به رزمگاه میكشاند. عزت نفس و بلندی منزلت، آنان را از كوه بلند پایهتر كرده و هیبتشان را در سینه ستمكاران دوچندان نموده است. قوت چهل مرد دارند. شیران میدان رزمند و جانهایشان از سنگ خارا محكمتر است. (40) امام باقر(ع) در خصوص شجاعت یاران مهدی(عج) فرمود:
"لَكَاَنّی اَنظُرُ الیهم مُصعِدِین مِن نجف الكوفةِ ثلاثُ مائة وَ بِضعةُ عشر رجلا كان قُلوبُهُم زبرَ الحدید ... یَسیرُ الرعبُ اَمامَه شهراً و خلفَهُ شهراً؛(41)
گویا آنان را مینگرم، سیصد و ده و اندی مرد كه بر بلندای نجف (كوفه) ایستاده اند و دلهایی چون پولاد دارند. از هر سو تا مسافت یك ماه راه، ترس بر دلهای دشمنانشان سایه افكنده است. در سواركاری و بر سر نهاده اند". (42)
5- پاسداری از دین
دیگر ویژگی مشترك یاران امام حسین (ع) و امام زمان(عج) پاسداری از دین است. یاران امام حسین(ع) در اطاعت از فرمان خدا و انجام دستورات امامشان، متعبدترین مردم بودند. آنان با بذل خون خویش به پاسداری از دین و آموزههای آن پرداختند. زیرا در آن دوره دین خدا در آستانه نابودی قرار داشت. حضرت ابوالفضل (ع) در رجزی كه پس از قطع شدن دست راست خویش میخواند بر مساله حمایت از دین تاكید كرد:
والله اهن قطعتموا یمینی انی أحامی ابدا عن دینی؛ (43) با آنكه دس
ت راست مرا قطع كردید، ولی به خدا قسم هرگز از حمایت و پاسداری از دین خود دست برنخواهیم داشت.
از این رو در برخی زیارات، از یاران امام حسین(ع) به عنوان انصار دین خدا یاد شده است:
السلامُ علیكم أَیُها الدابون عن توحیدالله.(44) السلام علیكم یا انصارَ دین اللهِ وَ انصارَ نَبِیِّهِ. (45)
یكی از مؤلفههای جامعه آرمانی امام زمان، حاكمیت دین است. در بسیاری از روایات اسلامی، از تجدد دین توسط امام زمان(عج) سخن گفته شده است. (46) یكی از معانی تجدد دین آنست كه مفاهیم دینی به گونهای تعریف و اجرا میشود كه با مفاهیم دینی پیش از ظهور همسویی ندارد. از این رو، برخی تصور میكنند كه حضرت دین جدیدی آورده است. (47) اساساً یكی از حركتهای مهم امام زمان(عج)، احیای دوباره تعالیم راستین اسلام است.
امام علی(ع) فرمود: "و یُحیِی میتَ الكتابِ و السنةِ، (48) او كتاب و سنت مرده و از میان رفته را زنده میكند."
برخی مردمان احیای دوباره اسلام را بر نمیتابند و به مخالفت با آن میپردازند. امام نیز با آنان میجنگد و در این راستا، یاران حضرت پشتیبان حضرت در تثبیت حاكمیت دین خدا هستند. امام علی(ع) در تعریف یاران حضرت مهدی(عج) میفرماید:
"یاران او با امامشان بیعت كرده كه دست و دامنشان را پاك نگاه دارند، زبان به دشنام نگشایند، خون كسی را به ناحق نریزند، به سكونت گاه مردم هجوم نبرند، كسی را به ناحق نیازارند، بر مركبهای ممتاز سوار نشوند، لباسهای فاخر نپوسند ... در امانت خیانت نكنند، به یتیم ستم روا ندارند، راه را ناامن نكنند، پناهنده و مجروح را نكشند، فراریان را دنبال نكنند و در راه خدا به شایستگی جهاد كنند.(49)