بخشی از مقاله

چکیده

تمامی انسان ها چه در جوامع دینی یا غیر دینی همواره حجاب و پوشش داشته اند که عامل آن حیا و عفافی است که در فطرت انسان ریشه دارد، دین مبین اسلام نیز با وضع حجاب حد و حدود آن را مشخص کرده است. مسئله حجاب یکی از جنجالی ترین مسائل دیروز و امروز است. مسئله ای که در گذر زمان دچار فراز و نشیب های زیادی شده است. بر اثر نفوذ فرهنگ های غلط و بیگانه از مسیر اصلی و اسلامی خود منحرف گشته و به فرهنگ برهنگی انجامیده است بر این اساس در این نوشتار با روش تحلیلی و توصیفی منابع مربوط با حجاب و عفاف بر آن شده ایم در حد امکان راهکارهای ارائه دهیم تا جامعه ایی ایمن و محیطی سرشار از آرامش و آسایش داشته باشیم لذا تلاش در تبین معقول و خردپذیر حجاب برای نسل های امروزی و قشر فرهیخته و اهل تفکر امری حیاتی برای عصر حاضر است.

مقدمه

یکی از بزرگترین معضلات کشور ما طی سالیان گذشته کمرنگ شدن تدریجی عفاف و حجاب در جامعه بوده است. در واقع این مشکل از آنجا ناشی می شود که رکن های اساسی و اصلی دین اسلام فرایند نهادینه شدن را به درستی طی نکرده اند و به همین دلیل اکنون شاهد بازگشت مجدد به برخی رفتارهای خلاف دین و اسلام از جمله پدیده بدحجابی و بی حجابی در جامعه هستیم. برای ایجاد یک محیط سالم و بدون نگرانی و تنش انسان ها ملزم به رعایت کردن حجاب هستند، چرا که ریشه بسیاری از انحرافات از بی حجابی و بی عفتی نشات می گیرد. برای درک بهتر مفهوم » حجاب« و
»    عفاف« ابتدا به تعریف لغوی و اصطلاحی آنها می پردازیم.

»    حجاب« در زبان فارسی به معانی: در پرده کردن، بازداشتن از در آمدن، روگیری، حیا، پرده، روبند، نقاب،چادر....آمده است. - دهخدا: - 1007 :1385 و در فرهنگ عمید نیز واژه حجاب هم به معنای پوشیدن و هم به معنای جامه، لباس، ستر و حجاب به کار رفته است. - عمید: - 779 : 1373 در زبان عربی » حجاب« به معنای » پوشش« و زن محجوب است یعنی زنی که با پوششی پوشیده شده باشد. - ابن منظور:1408ق: - 257 کلمه حجاب هم به معنی » پوشیدن« است هم به معنی »پرده« و » حاجب:« بیشتر استعمال » حجاب« به معنی » پرده« است.

این کلمه از آن جهت » مفهوم« پوشش می دهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست آن پوشش حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. - مطهری: - 78 :1375 ولی در اصطلاح فقهی، حجاب پوشش زن در برابر بیگانه است. البته کتب فقهی از واژه حجاب به این معنا کمتر بهره گرفته اند و برای بیان این مقصود در دو مقوله کاملا مرتبط» پوشش« و » نگاه«، از دو واژه» ستر« و» نظر« استفاده کرده اند. - خلفی: - 77 :1386 پوشش ظاهری زن مسلمان بخشی از حقیقت باطنی و بیانگر اندیشه ها و نظام ارزش های درونی اوست.

با عنایت به توضیحات فوق، حجاب، به معنای پوششی است برای زنان تا در برابر دیدگان نامحرمان، آنگونه که حدود اسلام تعیین نموده ظاهر شوند. منظور ما از تقویت فرهنگ حجاب در جامعه نیز، زنده نگه داشتن این آموزه به عنوان شعائر اسلامی در جامعه عصر حاضر است که از طریق پایبندی مردم به این هنجار و مخالفت آنها با سیاست برهنگی حکومت حاصل شود و احترام و حرمت انسانی حفظ شده و خلا این کمبود که در اثر تقلید پذیریهای نادرست اتفاق افتاده پر شده و جبران مافات شود.

»عفاف« واژه ای عربی است که با فرهنگ اسلامی و دینی وارد زبان فارسی شده است. عفاف را به معنای خود نگهداری و باز داشتن نفس انسانی از محرمات و خواهش های شهوانی دانسته اند. راغب اصفهانی در » مفردات الفاظ قرآن کریم«، ذیل ماده عف می گوید: » العفه حصول حاله للنفس تمتع بها عن غلبه الشهوه والمتعفف المتعاطی لذالک بضرب من الممارسه والقهر« - راغب الاصفهانی: - 573 : 1412 عفت حالت نفسانی است که مانع تسلط شهوت بر انسان می شود و انسان عفیف کسی است که با تمرین و تلاش مستمر و پیروزی بر شهوت، به این حالت دست یافته باشد.

« عفت دارای مفهوم عام و خاص است، مفهوم عام آن خویشتن داری در برابر هرگونه تمایل افراطی و نفسانی است و مفهوم خاص آن خویشتن داری در برابر تمایلات بی بند وباری جنسی است. عفت و پاکدامنی از جمله سپر و موانعی است که انسان را از انجام گناه و منکرات بازمی دارد و نفس انسان را از آلوده شدن به شهوات، فحشا، زنا مصون می دارد تا زیر سایه عفاف در راه درست و متناسب با موازین اسلامی گام برداشته و کمالات روحی را طی کند و به مدارج عالی انسانی دست یابد. در میان تمام اقوام بی بند و باری و هرزگی امری مضر شخصیت محسوب می شود ادیان الهی بر این نکته تاکید کرده و فیلسوفان لذت گرایی نیز آن را تقبیح کرده اند چنانچه یانگ چو فیلسوف لذت گرایی که خواستار لذت های حسی است با هرزگی که مخرب طبیعت انسان است به مقابله برخواسته است. 

حجاب در ایران باستان

حجاب مفهومی نیست که براین باور باشیم که با ورود اسلام به میان آمده در واقع قبل از اسلام نیز حجاب و عفاف وجود داشته ولی با وجود اسلام کامل تر و معقول تر گشته است.زنان ایرانی در دوره های مختلف از مادها، هخامنشیان، اشکانیان و سامانیان دارای پوشش بوده اند. به طور مثال در عهد هخامنشیان هرچند چهره کامل زنان دیده می شدن و پیراهنشان مانند مردان پارسی بود، اما زنان آن عهد از پارچه شنل مانندی که حالت شبیه به چادر داشت استفاده می کردند. - پارسا : - 65 :1372در عصر ساسانیان نیز پوششی همچون چادر وجود داشت که از یک روسری بسیار بلند تشکیل می شد و سر را بدون پوشاندن صورت می پوشاند و بلندی آن قسمتی از بالا تنه را فرا می گرفت.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید