بخشی از مقاله
چکیده
آموزشعالی نقطه اتکای توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و علمی هر کشور است. آموزش به معنای اعم و آموزشعالی به معنای اخص یکی از عوامل مهم پویایی اقتصاد ملی است. در این راستا برنامهریزی برای توانمندسازیآموزشعالی و چگونگی تحول آموزشعالی برای پاسخگویی به چالشهای درونی و بیرونی دانشگاه، مهم است. هدفاز این مقاله چالشهای پیشروی نظام آموزشعالی کشورمان در ارتباط با سیاستهای پذیرش دانشجویان در مقاطع بالا و همچنین عدم ارتباط واقعی بین فارغالتحصیلان و جامعه میباشد که به چالشی واقعی امروز دانشگاههای ایران تبدیل شده و لازم است که تغییری در سیاستهای آن داده شود. بنابراین با توجه به شرایط موجود دانشگاههای ما با استفاده از روش توصیفی و از نوع مطالعات مروری و توجه به مطالعات و نظریات و تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده است در این پژوهش سعی شده است به بحث و نقد کشیده و آورده شود.
پیشزمینه
اگرچه استقبال از تحصیلات عالی در ایران نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر افزایش یافته است و به صراحت درقالب تقاضای افراد برای دریافت خدمات آموزشعالی مطرح میشود. از نیمه دوم قرن بیستم میتوان گفت رشد تقاضا برای آموزشعالی یکی از چالشهای اساسی این بخش در دو دهه اخیر در کشورهای توسعهیافته و با کمی تأخیر نسبی در کشورهای درحالتوسعه میباشد. اما نگاهی به گزارشهای رسمی و تحقیقات متعددی که در سایر نقاط جهان منتشرشده است، نشان میدهد که افزایش تقاضای اجتماعی برای تحصیلات عالی روند فراگیری است که دولتها را نیز باچالشهای تازهای مواجه کرده است. تجدید نظر در سیاستهای آموزشی، لزوم گسترش و بهبود دورههای آموزشعالی،تنگناهای تأمین مالی، مهاجرت نخبگان و بیکاری فارغالتحصیلان از جمله تنشهایی است که در بسیاری از کشورها درپاسخ به این نیاز عمومی بروز کرده است - محمدی روزبهانی و طارمی، . - 1384
شناخت ماهیت این تقاضای اجتماعی فزاینده، گذشته از اینکه برای پژوهشگران به عنوان پدیدهای قابل تأمل است بیش از همه برای برنامه ریزان، تصمیم گیران و مدیران جامعه ضروری است - سازمان ملی جوانان، . - 1380 اگرچه تحولات جمعیتی و افزایش سطح مطالبات اجتماعی عامل این پدیده بوده است، لیکن تحولات نظام اقتصاد جهانی و افزایش تحرک شغلی و مبادلات نیروی انسانی در دهه اخیر نیز به افزایش تقاضا برای آموزشعالی کمک کرده است - قارون، الف . - 1382 اما در کشور ما هم تقاضای اجتماعی برای آموزشعالیمخصوصاً در مقطع تحصیلات تکمیلی هرسال افزایش مییابد بهطوری که طبق آمار رسمی سازمان سنجش، مقطع ارشد بالای هشتصد هزار نفر و دکترا نزدیک به سیصد هزار نفر ثبتنام میکنند.
طوریکه با توجه به تعداد ثبتنام مشکلی وجود دارد و آن این است که متأسفانه این تعداد افراد به خاطر بیکاری راغب هستند که درمقاطع بالاتر ادامه تحصیل بدهند، اما مهمترین مسئله این است که متأسفانه این تعداد افراد حتی اگر فرض کنیم بیست درصد آنها پذیرفته نهایی باشند کهقطعاً خیلی بیشتر از این درصد وارد دانشگاه در این مقاطع خواهند شد اما این تعدادآماراصلاً با نیازهای بازار همخوانی ندارد. نکتهای که در این بین حائز اهمیت است اینکه داوطلبان در رشتههایی پذیرفتهمیشوند که بازار کار ندارد و اشباع است، بین بازار کار و نیازهای جامعه با رشتههای دانشگاهی و تعداد فارغالتحصیلان تناسبی وجود ندارد. به همین دلیل نرخ بیکاری فارغالتحصیلان در کشور بسیار نگرانکننده است. به اعتقاد بسیاری ازکارشناسان، بیکاری فارغالتحصیلان با تحصیلات آکادمیک و دانش تئوریک بالا ولی سطح مهارت و تخصص پایین،نشانگر این واقعیت است که بازار کار کشور بسیار هوشمندانه عمل میکند و به تخصص نیروی کار بیش از مدرک آنها اهمیت میدهد.
به هر حال بیکاری اقشار مختلف و به ویژه دانشآموختگان دانشگاهها و مراکز آموزشعالی که بهعنوان قشر متخصص و فرهیخته جامعه تلقی میشوند از اهمیت بسزایی برخوردار است. متأسفانه با توجه به رابطه غیرمستقیم تحصیلات و اشتغال در کشورهای درحالتوسعه و نرخ بالای بیکاری در کل جامعه و بالأخص در بین دانشآموختگان، موضوع اشتغال آنان باید همواره مورد بررسی دقیق و همه جانبه قرار گرفته و راههای افزایش اشتغال دانشآموختگان مورد مداقه قرار میگیرد و در سیاستگذاریها، برنامهریزیها و تصمیمگیریها ملحوظ گردد تا با افزایش اشتغال این قشر، علاوه بر استفاده بهینه از تخصص به دست آمده به افزایش شاخصههای توسعه انسانی و در نهایت پایداری در توسعه نائل آمد - فرجادی،. - 1370افزون بر این برخی از دانشجویان در دوران تحصیلات دانشگاهی با افت تحصیلی مواجه میشوند. افت تحصیلی چهبه صورت ترک تحصیل، اخراج، فوت و چه به شکل توقف - طولانی شدن زمان تحصیل - باشد، در هر سال معادل هزینه سرانه آموزشی زیانآور است - نور شاهی،. - 1375
همچنین بی علاقگی تحصیلی و نبود انگیزههای علمی قوی دردانشجویان برای کار و تلاش علمی از مشکلات دیگری است که دانشجویان و دانشگاهها با آن مواجه هستند - قادری، - 1383بیکاری تحصیلکردههای دانشگاهی یکی از حادترین مشکلات اقتصادی -اجتماعی کشور محسوب میشود و به جرئتمیتوان گفت مهمترین دغدغه دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهها میباشد. بر اساس آمار و اطلاعات موجود کشورما در طول سالیان گذشته هرگز توان جذب نیروهای تحصیلکرده را نداشته است و آن تعداد نیروهایی هم که جذب بازار کار شدهانداکثراً در شغلی نامناسب با رشته تحصیلی خود به فعالیت اشتغال داشتهاند که این امر تا حد زیادی ناشی از رشد فزاینده و بیبرنامه پذیرش دانشجو در رشتههای مختلف بدون توجه به بازار کشور است - اکبری پور،. - 1383 به گزارش بانک جهانی در سالهای 2005 تا 2008 نرخ بیکاری دارای تحصیلات عالی در ایران 19/6درصد بوده است - روزنامه اطلاعات،. - 1389
روش تحقیق
هدف اصلی این پژوهش بررسی چالشهای پیشرو در نظام آموزشعالی در ارتباط با پذیرش دانشجویان در مقاطع ارشدو دکترا و همچنین نبود ارتباط منطقی و هدفمند این تعداد پذیرش دانشجویان با نیازهای کشور میباشد که در اینپژوهش به صورت توصیفی و از نوع مطالعات مروری بر تحقیقات و بحثهایی که در گذشته انجام شده است مورد مطالعه و بحث قرار گرفته است.
تحلیل
اما با تمامی شرایط بالا و شرایط دانشگاههای امروز ایران و نحوه پذیرش و عدم ارتباط رشتههای دانشگاهی باسیاستهای توسعه کشور و همچنین عدم ارتباط رشتههای دانشگاهی با وضعیت بازار و عدم سنخیت این رشتهها با یکدیگر و افزایش گرایش رشتهها در هزار سوم میلادی، دانشگاههای ما امروز برای اینکه بخواهند پیشرفت کنند و ارتباط منطقی و هدفمند با جامعه و ارزشهای جامعه داشته باشند و بتوانند آثار و ارزشمندی خود را در جامعه و در جهان نشان بدهند باید وضعیت موجود را مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهند نحوه پذیرش دانشجویان به دانشگاهها باید هدفمند و به روز باشد و از همه مهمتر در سطح تحصیلات تکمیلی باید با استانداردهای روز و با نیازهای جامعه ارتباط داشته باشد. اما با همه این شرایط دانشگاههای ما برای توسعه با چالشهایی روبهرو هستند که در زیر به مهمترین موارد آن اشاره خواهیم کرد:
لزوم تغییر نگرش مسئولان آموزشعالی از یک بخش خدماتی به یک بخش زیربنایی و سرمایهای.لزوم بازتعریف نقش و کارکرد آموزشعالی در عصر اطلاعات.تأثیرپذیری دانشگاه از بحرانهای جامعه و ضعف نقش تأثیرگذاری دانشگاه بر جامعه.ضرورت اصلاح فرایند پذیرش دانشجو در نظام آموزشعالی کشورلزوم حفظ و ارتقای کیفیت در عین افزایش کمیت در آموزشعالی.ضرورت تربیت نیروی انسانی دانشمدار و مهارتیافته منطبق با نیازهای فناوریهای جدید و نهضت نرمافزاری.کمتوجهی به یافتههای تحقیقات به ویژه تحقیقات علوم انسانی.تکروی در برنامهریزی یعنی هرکس دارد سازه خودش را میزند و الگوی جامعی برای برنامهریزی دانشگاهها وجودندارد و الگوهای موجود واحدهای دانشگاهی خاصی میباشد.کافی نبودن تعامل در دانشگاهها با سایر نهادهای اجتماعیکمبود فرصتهای شغلی مناسب برای جذب دانشآموختگان دانشگاهی.