بخشی از مقاله


-1 مقدمه

بی شک در دنیاي کنونی یکی از مولفه هـاي مهـم در عرصـه اقتدار ملی و بین المللی کشورها علـم و فنـاوري بـوده، هسـت و خواهد بود. اهمیت روزافزون نقـش دانـش در اقتصـاد، منجـر بـه ایجاد نظریه »اقتصاد دانش محور« در سطح جهـانی شـده اسـت.

کشورهاي بسیاري نیـز در دهـه هـاي گذشـته بـا توجـه بـه ایـن شاخص به سیاست گذاري، برنامه ریزي و حرکت در جهت تقویـت پایه هاي علمـی و فنـاوري خـود در بخـش هـاي گونـاگون اقـدام نمودهاند.[2]

تاثیر این نگاه در حـوزه مـدیریت منجـر بـه پیـدایش شـاخه جدیـدي از مـدیریت شـده اسـت کـه بـه »مـدیریت پـژوهش و فناوري« شناخته می شود. این نگرش که حاصل نوعی امتزاج بین رشته اي مـدیریت و پـژوهش بـه معنـاي گسـترده آن اسـت، در سال هاي اخیر اذهان بسیاري از محققان حوزه مدیریت و مدیران و مسئولان را به خود معطوف نموده است.[11]

از سوي دیگـر، اهمیـت دانـش و فنـاوري در حیـات جوامـع امروزي و نقش محوري آنها در توسعه اقتصادي به طور بی سـابقه

و روزافزونی باعث رشد و توسعه فعالیت هـاي پژوهشـی و توسـعه فناوري و همچنین افـزایش تنـوع در سـاختارها و سـازمان هـاي مرتبط با این فعالیتها شده است.
سازمان هاي پژوهش و فناوري یکـی از ایـن نـوع سـازمان هـا است. گرچه این سازمان ها سابقه طولانی دارند، اما رشد و توسعه آنها و به رسمیت شناختن نقش و اهمیت آنها، در سال هاي اخیر، صورت جدي به خود گرفته است و آینده سازمان هاي پـژوهش و فناوري بر اسـاس پـیش بینـی هـاي فعلـی، رونـد رو بـه رشـد و توسعهاي را نشان میدهد.[2]

مدیریت عملکرد سـازمان هـاي پـژوهش و فنـاوري در حـوزه مدیریت پژوهش و فناوري قرار دارد و در این حیطه مـورد بحـث قرار می گیرد. از سوي دیگر، سازمان هـاي پـژوهش و فنـاوري بـه منظور ایفاي ماموریت خود باید رقابت پذیر، مشتري گـرا و هزینـه اثربخش1 باشند که این نیازمند اتخـاذ رویکردهـاي راهبـردي در مدیریت این سازمانهاست.

بر این اساس مفهوم »مدیریت راهبردي سازمانهاي پـژوهش

و فناوري« که حاصل امتزاج بین رشـته اي »مـدیریت پـژوهش و فناوري« و »مدیریت راهبردي« است ظهور یافت و در سـالهـاي اخیر توجه بسیاري از محققان حوزه مدیریت را به خـود معطـوف نموده است.[11]

1 Cost Effective


فصلنامه توسعه تکنولوژي صنعتی شماره شانزده، زمستان 1389 6


براین اساس در ادامه به تعریف سازمانهاي پژوهش و فناوري و بررسی چالش هاي آنها پرداختـه مـیشـود. سـپس مـروري بـر تاریخچه توسعه مدیریت سازمانهاي پـژوهش و فنـاوري خواهـد شد و ارکان رویکرد راهبردي به مدیریت سازمانهـاي پـژوهش و فناوري تشریح مـیشـود. در پایـان الزامـات مـدیریتی راهبـردي سازمان هاي پژوهش و فناوري مطرح و بـا نگـاهی بـه تـاثیر ایـن تغییرات بر شاخص هاي عملکرد موفـق سـازمان هـاي پـژوهش و فناوري به نتیجه گیري پرداخته خواهد شد.

-2 سازمانهاي پژوهش و فناوري

سازمان هاي پـژوهش و فنـاوري، سـازمان هـایی هسـتند کـه مسئولیت انجام پژوهش و توسعه و ارائه خدمات مرتبط با فناوري و نوآوري براي دولت، صـنایع و یـا سـایر مشـتریان را بـر عهـده دارند.[7]

سازمانهاي پژوهش و فناوري در سراسر جهان با چالشهـاي متعدد راهبردي و عملیاتی از قبیـل: تغییـر در نقـش، تنگناهـاي تـامین مـالی، رقابــت شــدیدتر در عرصــه جهــانی و تقاضـاهاي روزافزون مشتریان و حامیان مالی روبرو هستند. براي موفقیت در برخورد با این چالش ها، این سازمانها بایسـتی از افتـادن بـه دام تغییرات و مرگ تدریجی پرهیـز کـرده و بـه جـاي آن بـا اتخـاذ رهیافت بنیادي مبتنی بـر بـازنگري در نقـش و راهبـرد، تمرکـز عمیـق بـر فعالیـتهـاي پژوهشـی و ایجـاد تغییـرات واقعـی در سازماندهی، فرایندهاي عملیاتی و نظام هاي تشویقی به اثربخشی دستیابند. سازمان هاي پژوهش و فناوري این قابلیت را دارنـد تـا در جهان پس از رکود اقتصادي که در آن همکاري هاي مجازي و شبکه اي و نوآوري جمعی حرف اول را خواهد زد، نقش مهمتـري ایفا نمایند.[26]

در گذشته این سازمان ها به طور کامل توسط دولت ها تـامین مالی می شدند؛ البته آن سازمان هاي پژوهش و فناوري که بـیش از نیمـی از پـول خـود را بـه طـور مسـتقیم از صـنعت دریافـت می کردند یا به شیوه اي بودجه آنهـا تحـت کنتـرل صـنعت بـوده است، در جهت صنعت گرائی و مشتريگرائی حرکت کرده و موفق بودهاند.[11]

در بسیاري از سازمان هاي پـژوهش و فنـاوري ضـعف ارتبـاط نزدیک با صنعت، بـا مشـکل کـارائی سـازمانی در درك نیازهـاي صنعت و ترجمه آن نیازها به یک موضوع تحقیقـاتی و همچنـین نداشتن کارکنـان آمـوزش دیـده مناسـب بـراي اتخـاذ مـدیریت راهبردي پژوهش و توسعه فناوري و انتقال نتـایج آن بـه صـنعت همراه شده است.[20]


ایجاد این تعامل دو جانبه بین صنعت و سازمان هاي پـژوهش

و فناوري در کشورهاي درحال توسعه بسیار دشوارتر اسـت؛ چـرا که هنوز پژوهش و فناوري در فرهنگ صنعتی جـاي خـود را بـاز نکرده و رقابت پذیري فناورانه جـزء قواعـد کسـب و کـار صـنایع محسوب نمی شود. عدم وجود ارتباط موثر بین پژوهش و صـنعت تا حدود زیادي تبیـین کننـده نـاتوانی سـازمان هـاي پـژوهش و فناوري براي تجاري سازي نتایج تحقیقات است.[11]

ننادي (2001) به لزوم ایجاد مکانیزمی براي برقراري ارتبـاط موثر میان خروجی هاي سازمان هاي پژوهش و فنـاوري و صـنایع داخلی اشاره کرده است. او همچنین اشاره می کند که نبود تمایل صنایع داخلی به دستاوردهاي تحقیقاتی سازمان هـاي پـژوهش و فناوري داخلی منجر به ترجیح قوي تر آنها به فناوري هاي خارجی میشود.[18]

اوراگیو (2000) بیان می کند، سازمان هاي پژوهش و فنـاوري براي دستیابی به موفقیـت در بازاریـابی و تجـاري سـازي پایـدار دسـتاوردهاي تحقیقـاتی بایـد در مـوارد ذیـل اطمینـان حاصـل نمایند:

• کیفیت بالاي ظرفیت تحقیقات؛

• توانائی بالا در استانداردهاي مدیریت فناوري؛

• بازاریابی هدفمند، حرفهاي و به خوبی طراحی شده؛

• دارا بودن مهارتهاي تبیین اطلاعات فنی به زبان کسب و کار

و تجاري.[20]

همچنین نبود تعامل معمول بین محققان و صنایع منتفـع از نتـایج تحقیقـات، یکـی دیگـر از دلایـل ضـعف تجـاري سـازي دســتاوردهاي تحقیقــاتی در ســازمانهــاي پــژوهش و فنــاوري است.[2]

باتوجه به کمبود منابع و افزایش رقابـت بـراي بدسـت آوردن منابع و استفاده بهینه از منابع کمیاب، نیاز بـه اسـتقرار و اتخـاذ روش هاي بسیار اثربخش تر در مـدیریت سـازمان هـاي پـژوهش و فناوري احساس گردید. در کشورهاي توسعه یافته و سازمان هـاي پژوهش و فناوري موفق دنیا این نیـاز بـا بکـارگیري رویکردهـا و ابزارهــاي مــدیریت راهبــردي بــه منظــور افــزایش اثربخشــی سازمان هاي پژوهش و فنـاوري پاسـخ داده شـده اسـت. کـاهش سریع منابع مالی سازمان هاي پژوهش و فناوري توسط دولـت هـا در کشورهاي توسعه یافته و در حال توسـعه، مسـیر تحقیقـات و الگوي مدیریت آنها را تحت تاثیر قرار داده است3] و .[5

محققان به این نتیجه رسیده اند که بهره گیـري از مـدل هـاي فرایندي در ادبیات گسترده تر برنامه ریزي و مدیریت نیز می توانـد

رضا بندریان و مهدي بندریان

در توسعه یک چـارچوب جـامع تـر در حـوزه مـدیریت راهبـردي سازمانهاي پژوهش و فناوري مفید باشد1] و .[18
براین اساس انجمن جهانی سازمان هاي پژوهش و فناوري بـه منظور بررسی مدیریت سازمان هاي پژوهش و فنـاوري از دیـدگاه فرایندي، فرآیندهاي مدیریتی در سازمان هاي پژوهش و فنـاوري را از دو زاویه مهم شامل فراینـدهاي مـدیریتی درون سـازمانی و برون سازمانی مورد بررسی قرار داده است.[5]

فرآیندهاي درونی دربرگیرنـده موضـوعاتی ماننـد حاکمیـت، مدیریت سازمانی، مدیریت پروژه، توسعه کسب و کـار و خـدمات سازمان هاي پـژوهش و فنـاوري اسـت. ایـن حـوزه هـاي فرآینـد تشکیل دهنده فعالیت هاي اصلی سازمان هاي پـژوهش و فنـاوري بوده و بعنوان شاخصی براي ارزیابی عملکرد عمل می کنـد. سـایر فرآیندهاي داخلی شامل مدیریت مالی، مدیریت کارکنان و ایجاد توانمندي است.

فرآیندهاي برونی در برگیرنده محـیط بیرونـی سـازمان هـاي پژوهش و فناوري و ارتباط آنها بـا نهادهـاي بیرونـی اسـت. ایـن حوزه هاي فرآیند شامل شبکه سازي و برنامه هـا و سیاسـت هـاي دولتی است. این عوامل مـی توانـد بـراي تجزیـه و تحلیـل قـوت، ضعف، فرصتها و تهدیدات سازمانهاي پژوهش و فنـاوري مـورد استفاده قرار گیرد.[17]

-3 مدیریت سازمانهاي پژوهش و فناوري

پس از مرور چالش هاي سازمان هاي پژوهش و فناوري و لزوم بکارگیري ابزارهاي مدیریت راهبردي براي فائق آمدن بـر آنهـا و پیش از پرداختن به مدیریت راهبردي پژوهش و توسـعه فنـاوري در سازمان هاي پـژوهش و فنـاوري شایسـته اسـت کـه بـه طـور خلاصه توسعه تاریخی مدیریت سازمان هـاي پـژوهش و فنـاوري بررسی شود. ضرورت این مرور تاریخی از آن جهت اسـت کـه در یـک زاویـه دیـد صـحیح نسـبت بـه فرآینـد تکـاملی مـدیریت سازمانهاي پژوهش و فناوري قرار گرفته شود.

-1-3 تاریخچه توسعه مدیریت سـازمان هـاي پـژوهش و

فناوري

مدیریت سازمان هاي پـژوهش و فنـاوري در طـول نـیم قـرن اخیر بـه طـور قابـل ملاحظـه اي تغییـر کـرده اسـت. در توسـعه مدیریت سازمان هاي پژوهش و فناوري سه رویکرد گسترده قابـل شناسایی است که عبارتند از:[11]


فصلنامه توسعه تکنولوژي صنعتی شماره شانزده، زمستان 1389 7

مروري بر مدیریت سازمانهاي مستقل پژوهش و فناوري

رویکرد شهودي2

رویکرد سامانمند رویکرد راهبردي

این رویکردها را بـه عنـوان نسـل اول، دوم و سـوم مـدیریت سازمانهاي پژوهش و فناوري در نظر میگیرند.

-1-1-3 نسل اول – رویکرد شهودي

در طـول نـیم قـرن اخیــر مــدیریت پـژوهش و فنـاوري در سازمان هاي پژوهش و فناوري به طور قابل تـوجهی تغییـر کـرده است. در مراحل اولیه که سازمان هاي پژوهش و فنـاوري وابسـته به بودجه هاي دولتی بودند مـدیریت پـژوهش و فنـاوري تـا حـد زیادي متکی بر شهود محققان بود. این رویکرد ریشه در اطمینان ایجاد شده در جوامع توسعه یافته به محققان علـوم فنـی و پایـه داشته که براساس موفقیت علمی آنها (بخصوص در زمـان جنـگ جهانی دوم) بود.[14]

در رویکرد شهودي، مدیریت سازمان هاي پـژوهش و فنـاوري برمبناي اعتبار و اولویت هاي فردي محققان آنها بنا شده است. در این رویکرد تصمیم گیري اغلب از طریـق محققـان سـازمان هـاي پژوهش و فناوري که هم شأن شبکه بودند، انجـام مـی پـذیرفت.

این بدین معنی است که به هریـک از محققـان در سـازمان هـاي پژوهش و فناوري نقش بزرگی در تصـمیم گیـري اختصـاص داده میشد.[11]

در این رویکرد محققان سازمان هاي پژوهش و فنـاوري خـود نیازهـاي پژوهشـی صـنایع را شناسـایی و تعریـف مـیکردنـد و براساس آن برنامه هاي پژوهشی و توسعه فناوري را تدوین و براي تصویب خواهی ارسال مـی کردنـد و پـس از تصـویب، آن را اجـرا می نمودند. برخـی از محـدودیت هـاي ایـن رویکـرد شـامل نبـود چارچوب هـاي راهبـردي، نبـود رصـد و ارزیـابی مسـتمر، ضـعف برنامه ریزي نیروي انسانی و مدیریت منـابع مـالی تحقیقـات و از سوي دیگر، تعیین اولویـتهـا بـه طـور انحصـاري براسـاس نظـر محققان و فناوران بود. علیرغم این محدودیت ها توجه زیـادي بـه نمره دهی و داوري3 می شد. در مجموع، مدیریت سنتی پژوهش و فناوري در سازمان هاي پژوهش و فناوري، دامنه کاري محققان و فناوران بوده است. متاسفانه بکارگیري ابزارها و روش هاي جدیـد مدیریت شامل اقدامات لازم براي تقویت کیفیت و بهره بـرداري از

2 Intuitive approach 3 Appraisal


فصلنامه توسعه تکنولوژي صنعتی شماره شانزده، زمستان 1389 8


دستاوردها در حیطه مـدیریت سـازمان هـاي پـژوهش و فنـاوري نبوده است23] و .[24
در حالیکه ارزیابی مقطعی و امتیازدهی در این رویکرد مهـم است، پیگیري طرح هاي توسعه فنـاوري اسـتقرار یافتـه، رصـد و ارزیابی پیوسته به شدت نادیـده گرفتـه شـده اسـت. بـر مبنـاي استانداردها و تعاریف امروزي، بسیاري از سازمان هـاي پـژوهش و فناوري که براساس این رویکرد مدیریت می شوند به شدت مجـزا و منفک بوده و بیشتر داراي ماموریت هاي جدي و شفاف هستند؛ هرچند که با برخی از راهکار هـاي کـلان ملـی در زمینـه توسـعه فناوري تطبیق نداشته باشند12] و .[14

بررسی سازمان هاي پژوهش و فنـاوري پیشـرو در دهـه 60 و 70 میلادي یک نظام مدیریت پـژوهش و فنـاوري غنـی و قابـل تغییر را در سازمان هاي پژوهش و فناوري نشان می دهد؛ هر چند که نگرانی گسترده اي در خصوص تاثیر نتایج ایـن فعالیـتهـا بـر کیفیت زندگی و اثربخشی صنعتی وجود داشـت. علیـرغم اینکـه رویکرد شهودي میراث هاي مهمی بر جاي گذاشت، اما در اواسـط دهه 70 در مدیریت سازمان هاي پژوهش و فناوري پیشرو ناپدید شد.[14]

-2-1-3 نسل دوم – رویکرد سامانمند

در اواخر دهه 70 رویکرد سامانمندي به مـدیریت پـژوهش و فناوري در سازمان هاي پژوهش و فناوري ظهور کرد. این روند بـه شدت به وسیله افـزایش سـرمایه گـذاري دولـت هـا در تحقیقـات تسریع شد. این رویکرد تاکید بیشتري بر پاسـخگوئی طـرح هـاي راهبردي توسعه فناوري و سازمانهاي پژوهش و فناوري دارد امـا تا حد زیادي مدیریت دانشمندان بر دانشمندان باقی ماند. با ایـن حال فشارها براي دفاع از تصمیمات و اخذ تصمیمات قابـل دفـاع منجر به توسعه یک زیـر سـاخت اجرائـی و مـدیریتی وسـیع در سازمان هاي پژوهش و فناوري شد. این رویکرد به نوبـه خـود بـه ایجاد و اجراي رصد و ارزیابی قـوي تـر و در اواسـط دهـه 80 بـه

»ارزیابی جامع« منجـر شـد. در ایـن رویکـرد تاکیـد بـر اجـراي فعالیـتهـاي پـژوهش و فنـاوري مـرتبط بـا اثربخشـی صـنعتی است11] و .[14

رویکرد سامانمند، نسل دوم مدیریت سازمان هـاي پـژوهش و فناوري است. این مرحله، انتقال بین نسـل اول و سـوم مـدیریت پژوهش و فناوري در سازمان هاي پژوهش و فنـاوري اسـت. ایـن رویکرد با ایجاد شوراهاي پژوهشی، افزایش سرمایهگـذاري دولـت در سازمان هاي پژوهش و فناوري و افزایش فشارها براي ممیـزي و پاسخگویی شکل گرفت. این رویکرد با تاکید بر پاسـخگوئی بـه


محرك هاي راهبردي مبتنی بر فعالیت هاي عملیاتی سازمان هـاي پژوهش و فناوري منشاء تعالی در سازمان هاي پژوهش و فنـاوري شد. در حالی که هنوز مدیریت سازمان هاي پژوهش و فناوري در دست محققان و فناوران بود، فشـارها بـراي پاسـخگوئی در برابـر مخارج و دفاع از تصمیمات، منجر به توسعه سـاختارهاي اداري و ستادي مستحکم و حرفه اي در سازمان هـاي پـژوهش و فنـاوري شد.[11]
همچنین در ایـن رویکـرد تاکیـدات زیـادي بـر اولویـتهـاي پژوهشی راهبردي قرار گرفت و این در حالی بود که هنوز تـامین مالی تحقیقات موضوع اصلی مذاکره بین محققـان سـازمان هـاي پـژوهش و فنـاوري و دولــت و یــا تـامینکننـدگان مــالی بـود.

بودینگتن4 در مطالعات خود شش ویژگی اصلی رویکرد سامانمند را شناسائی کرد:

− تاکید قويتر بر نمرهدهی سخت گیرانه؛ − مستند سـازي تفصـیلی و ایجـاد امـور اداري و اجرائـی بـراي اطمینان از پاسخگویی؛ − ارزیابی و رصد منظم؛

− اقداماتی در راستاي مدیریت پروژه ها و برنامه هـاي تحقیقـاتی اصلی؛ − افزایش تاکید بر سازماندهی فعالیت هاي علمی در برنامه هـاي

تحقیقاتی؛ − برنامه ریزي قوي تر نیروي انسانی و ارزیابی گسترده (از اواسـط

دهه .[11](1980

به علاوه رویکرد سامانمند، زیرساخت تصمیم گیري، کیفیـت تحقیقات و پاسخگویی را در میان سازمان هاي پژوهش و فنـاوري ارتقاء داد.
پس از تکمیل پژوهش، ارزیـابی –کـه بعـدها در حیطـه ایـن رویکرد قرار گرفـت- انجـام مـیشـد کـه تـاثیر آن بـر مـدیریت تحقیقات از طریق درس هاي آموخته شـده، توصـیه هـا و بـازخور براي محققان و مدیران بود11] و .[14

-3-1-3 نسل سوم - رویکرد راهبردي

در دهه 1990 و هنگامی که فشارها بر سازمان هاي پـژوهش و فناوري به منظور ارتقاء عملکرد افزایش یافت و به علاوه فشارها براي کاهش بودجه تحقیقاتی سازمان هـاي پـژوهش و فنـاوري و الزام آنها به درآمدزائی ادامه یافت، تاکیـد قـوي تـري بـر مفهـوم

4 Boddington

رضا بندریان و مهدي بندریان

»ارتباط بـا صـنعت و کمـک تحقیقـات بـه ایجـاد ثـروت« شـد.

همچنین از سازمان هاي پـژوهش و فنـاوري خواسـته شـد تـا بـا راهکارهاي »کاهش هزینه هاي اجراي تحقیقات« منطبـق شـوند.

این دوره مبشر »رویکـرد راهبـردي« بـه مـدیریت سـازمان هـاي پژوهش و فناوري بود که بعنوان نسل سوم مدیریت سازمان هـاي پژوهش و فناوري نامیده میشود.[11]

ایده بازساختاردهی سازمان هاي پژوهش و فناوري همزمان با ایده ایجاد موسسات پژوهشی دولتی مستقل (خوداتکـایی از نظـر درآمد و هزینه) و خصوصی سازي خدمات و آزمایشگاه ها تکامـل یافت.[16]

همانطور که مطرح شد، دهه 90 شـاهد ظهـور یـک رویکـرد راهبردي تر به مدیریت پـژوهش و فنـاوري بـود. ایـن رویکـرد در پاسخ به ادامه فشارها براي کاهش بودجه هـاي دولتـی و کـاهش هزینه هاي اجراي تحقیقات بود. در نتیجه ظهور ایـن رویکـرد در برخی کشورهاي پیشـرفته، مبـانی اجـراي تحقیقـات و مـدیریت پژوهش و فناوري بازسازماندهی شـد و سـازمان هـاي پـژوهش و فناوري دولتی خصوصی شدند.[14]

ایـنبعـد ظهوریافتـه بـراي مـدیریت پـژوهش و فنـاوري در کشورهاي توسعه یافته سابقه بیشتري دارد؛ چرا که آنها در تامین مالی تحقیقات از طریق پذیرش راهکارهایی براي توافق با صنعت

و دولت و تشویق محققان، حرکت هاي بزرگی انجام داده و جهش گستردهاي داشتند.
در نتیجه، مدیریت سازمان هاي پژوهش و فناوري متحول شد

و از حیطه امور اجرائی و داوري ابتدائی به سوي مدیریت ارزیـابی بر مبناي اهداف قابل تایید و شاخص هاي ورودي ها و خروجی هـا حرکت نمود.[11]
در رویکــرد راهبــردي، تخصــیص بودجــههــاي دولتــی بــه اولویت هـاي پژوهشـی و توسـعه فنـاوري بـر مبنـاي راهبردهـا و توافقات ایجاد شده بین دولت، صنعت و سـازمانهـاي پـژوهش و فناوري است. مدیریت پژوهش و فنـاوري از حیطـهاي کـه تحـت سلطه اجرائی محققان و ارزیابیهاي مقدماتی آنها بود، خارج شـد

و به مدیریت ارزیابی بر مبناي اهداف و نتایج قابل ارزیابی تغییـر یافت. در این رویکرد تاکید بسیار زیادي بر مفهوم ارتباط و کمک تحقیقات به ایجاد ثروت و ارتقاء کیفیت زندگی می گردد. رویکرد راهبردي، منابع مالی دولتـی بـراي تحقیقـات را بـه عنـوان یـک مداخله دولت با هدف دستیابی به نتـایج خـاص مـی نگـرد10] و

.[16

در واقـع در بسـتر رویکـرد راهبـردي، براسـاس تئـوريهـاي اقتصادي دولت و یا سایر تامین کنندگان مالی و با هدف بدسـت

فصلنامه توسعه تکنولوژي صنعتی شماره شانزده، زمستان 1389 9

مروري بر مدیریت سازمانهاي مستقل پژوهش و فناوري

آوردن یک نتیجه خاص (اغلب تحرك اقتصادي جامعه) از طریـق تخصیص بودجه به تحقیقـات مکـانیزم بـازار را در جهـت تعـادل حمایت میکنند. این دوره پیش زمینه شکل گیري رویکرد کسب و کاري5 به مدیریت سازمانهاي پژوهش و فناوري شد.[12]

انجمن جهانی سازمان هاي پژوهش و فناوري در مطالعه خـود بر روي نمونه هاي موفق براي تقویت توانمندي هاي سـازمان هـاي پژوهش و فناوري، تاکیدات اخیر بر بکارگیري اصول کسب و کـار در مدیریت سازمان هاي پژوهش و فناوري را خاطر نشان می کند.

این بدین معنی است که سـازمان هـاي پـژوهش و فنـاوري بایـد بعنوان یک » کسب و کار براساس علوم برنامه ریزي کسب و کـار و مدیریت عملکرد « مدیریت شوند[23]

رویکرد کسـب و کـار بـه مـدیریت سـازمان هـاي پـژوهش و فناوري توسط محققان مختلف به خوبی مسـتند شـده اسـت 9]، 16، 22 و .[23

البته، براساس تعریف، سازمان هاي پـژوهش و فنـاوري صـرفا یک کسب و کار نیسـتند. در واقـع، در حـالی کـه سـازمان هـاي پژوهش و فناوري از طیف وسیعی از اشکال دولتـی برخوردارنـد، هیچ یک کسب و کار خصوصی بـه ایـن معنـی کـه بعنـوان یـک شرکت عادي بوده و در جستجوي سود باشد، نیستند. تا آنجـایی که در اکثر سازمان هاي پژوهش و فناوري مشاهده می شود، آنهـا براي رسیدگی به شکستهاي بازار، نقش خود را به فراتـر از یـک کسب و کار گسترش میدهند، حتی اگر کـاهش در بودجـههـاي دولتی در برخی از کشورها، سازمان هاي پژوهش و فنـاوري را در راستاي کسب و کار شدن هدایت نماید.

سازمان هاي پژوهش و فناوري براي کسب و کار بودن به یک مجموعه گسترده و به خوبی آزمایش شده از ابزارها براي برخـورد بـا سـوالاتی ماننـد شـناخت و تقسـیمبنـدي نیازهـاي مشـتري، شناخت و کنترل هزینه ها، سـودآوري و ... نیـاز دارنـد. بنـابراین، اعتقاد بر این است کـه افـزایش شـفافیت راهبـردي و اثربخشـی عملیاتی، کلیـدي بـراي توانمندسـازي سـازمان هـاي پـژوهش و فناوري به منظور انجام نقش هاي خاص خود در سیستم نـوآوري آینده خواهد بود.

سازمان هاي پژوهش و فناوري به دنبـال حداکثرسـازي سـود نیستند. آنها براي ایجاد و توسعه فناوريهاي مـورد نیـاز صـنعت ایجاد شده و در این فرآیند درآمد و گاهی مقداري سود نیز ایجاد می کنند. هـدف حداکثرسـازي درآمـد، سـازمان هـاي پـژوهش و

5 Business approach


فصلنامه توسعه تکنولوژي صنعتی شماره شانزده، زمستان 1389 10


فناوري را از ایجاد ارزش از طریق توسعه فناوري به ارائه خـدمات فنی و فرعی منحرف میکند.[26]
با این حال، بسـیاري از سـازمان هـاي پـژوهش و فنـاوري در سراسر جهان کمتر موفق هستند: برخـی بـه دلایـل راهبـردي و برخی به دلایل عملیاتی.

شکست راهبـردي اغلـب ناشـی از شـناختهـاي نادرسـت از فرآیند نوآوري است. در سطح راهبردي سوال این است کـه یـک سازمان پژوهش و فناوري چه می تواند باشد و چگونه خـود را بـا یک سیستم نوآوري تطبیق می دهد. دلایل عملیاتی براي عملکرد ضعیف سازمان هاي پژوهش و فناوري اغلـب ناشـی از عـدم اداره سازمان هاي پژوهش و فناوري به عنوان یک کسـب و کـار اسـت.

فقـدان نظـم اقتصـادي بـازار، حـداقل در ایـن بخـش، مـدیریت سازمان هاي پژوهش و فناوري را به کار مشابه به سـبک دانشـگاه ترغیب میکند8] و .[26

محققــان مجموعــهاي از موانــع کــه از درك نــاقص مفهــوم مدیریت راهبردي در سازمان هاي پژوهش و فناوري تا ارزش هـا و اولویت هاي مدیریت ارشد در مورد اهمیت مشـتریان، تضـاد بـین اهداف کوتاه مدت و بلندمدت را شامل می شود را به عنوان عوامل موثر در این اقدام شناسایی کردند.[11]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید