بخشی از مقاله

چکیده:

بی گمان جمال یا زیبایی دلکش ترین پدیده هستی است و ادراک زیبایی نیز برجسته ترین امتیاز معنوی محسوب می شود . انسان همواره زیبایی را تجربه نموده و مجذوب آن شده است، از این رو همواره به آفرینش آن دست زده است . اما هنگامی که شهر و فضای شهری به عنوان یک بستر مکانی و فرهنگی، محل عرضه هنر می شود؛ زیبایی شناختی، کارکرد و هویت هنر تحت تاثیر قرار گرفته و هنر به مثابه یک محرک معنا می یابد .

از این رو اهمیت توجه به ابعاد زیبایی شناسی در محیط شهری را می توان در نقش آن در کل تجربه ای که از محیط شهری می توان داشت، دانست. در روزگار پرشتاب شهرنشینی کنونی، بی توجهی به عرصه های هنری در زندگی شهری، ملموس است، اما بی انصافی است که محیط شهری خود را به طور کامل عاری از هرگونه عناصر زیبایی شناسی ببینیم . در این پژوهش سعی برآن داریم تا به تاثیر این عناصر بر رفتار مردم در شهر ایلام بپردازیم . دغدغه اصلی از انجام این پژوهش، بررسی این موضوع است که هنر خیابانی در خیابان سعدی شهر ایلام چه تاثیری بر طبع زیبایی شناسانه و رفتار مردم دارد، و به چه صورت می توان از نتیجه این بازخوردها و پاسخ ها برای بهبود شرایط فعلی استفاده کرد.

مقدمه :

هر سال میلیاردها ریال از بودجه شهری در شهرهای کشور صرف ساخت و ساز و فعالیت های زیربنایی می شود که هر یک گذشته از پیوست های فرهنگی و اجتماعی، نیازهای زیبایی شناختی و هنری را پاسخگو باید باشند که تأثیرات روانی و رفتاری گستردهای بر شهروندان و روحیه شهرنشینی دارد. این حقیقت قابل انکار نیست که رشد شاخص های شهرسازی نه فقط وابسته به کیفیت و کمیت عمران بوده است، بلکه ساماندهی نما و سیمای شهری نیز در این حیطه اهمیت بنیادی دارد .

با این حال در شهر ایلام، این دو معیار در مسیری همراه و با سرعتی یکسان پیش نرفته اند و امروز برای بسیاری از طرح های کوچک و بزرگ محلی و فرامنطقه ای در استان ایلام، صرف نظر از استثناها، که در گذشته انجام شده اند، ساماندهی سیمای و نما غیرقابل اجتناب می نماید. گرچه با در نظر گرفتن معیارها و ضوابط نوین در معماری سعی می شود، هارمونی قابل قبولی حداقل در سازه های اصلی از مجتمع ها و ساختمان های مسکونی تا پلها به دست آید، اما زیباسازی فضای شهری، پس از مرحله ذاتی در ساخت، در مرحله دوم به کارکرد زیبایی بصری در فضاهایی می رسد که قابلیت پذیرش مکمل ها یا اصلاحاتی را دارند. امروزه طراحی و ساخت شهرها تحت تأثیر مکاتب و دیدگاه های نوین تغییرات زیادی یافته است . به گونه ای که سیمای بصری شهرها مورد توجه و تأمل بیشتری نزد طراحان و معماران شهرها به ویژه در کلان شهرها شده است.

جامعه آماری تحقیق :

جامعه آماری تحقیق شامل افراد متخصص و دخیل در حوزه معماری و همچنین دانشجویان و افرادی از درون اجتماع شهری مان بوده و تعداد 30 نفر به عنوان نمونه تحقیق مورد پرسش و مصاحبه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه طراحی شده بر اساس پیش فرض های پژوهش بوده و از روش های آماری توصیفی و استنباطی به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات استفاده شده است.

تدوین چشم انداز:

برای تدقیق چشم انداز توسعه خیابان سعدی شهر ایلام در محدوده مورد نظرمان با استفاده از مجموعه هنرهای خیابانی، سه سوال مطرح گردید که در روند پژوهش به آن ها پاسخ مناسب داده می شود.

اکنون کجا هستیم ؟

طرح های موجود بر روی جداره ها و فضاهای شهر نتوانسته اند رضایت اکثر شهروندان را بدست بیاورند . نمونه های موجود در شهر ایلام تا جایی که بدان پرداخته شد،اکثراً اختصاص دارد به دیوارنگاری های رئال و تصاویر یادبود شهدا که غالباً ناشیانه و بدون خلاقیت به تصویر درآمده اند.

به کجا می رویم؟

هرچند در سال های اخیر در عرصه ی این هنر شاهد بروز استعدادهای نومایه ای هستیم که به اهمیت و لزوم شکل گیری جدی تر و آگاهانه تر طرح های زیباسازی و توسعه ی آن در جامعه ی کنونی دست یافته اند، اما وضع موجود در شهر ایلام ، در مجموع به یک سبک و شیوه ی منسجم که بیانگر روح و اندیشه ی ایرانی در زمان معاصر باشد نرسیده و محلی برای تفکر و تعمق شهروند امروز نمی گذارد.

کجا می خواهیم باشیم؟

هنر دیوارنگاری تنها وسیله ای برای پر کردن دیوارهای شهر و زیباسازی نماهای موجود نیست، بلکه وسیله ای جهت ایجاد تعلق خاطر به محیط شهری و انتقال مفاهیم است . بهره گیری از هنر دیوارنگاری از وسائل موثر حصول به این مهم خواهد بود.

زیبایی شناسی، شکل گیری و ماهیت:

اینکه تبلور فرهنگ و جهان بینی هر دوره در زیبایی شناسی هنر و معماری بروز می کند و زمینه ایجاد تمدن می شود . اگر تمدن را تبلور بیرونی فرهنگ بدانیم و آن را گویای هویت مردمان هر سرزمین برشمریم آنگاه واضح است که به چه دلیل معماری هر سرزمین متجلی کننده هویت آنهاست . ایران امروز را با برج آزادی می شناسند، ایفل سمبل پاریس است و یا اپرای یرن اتزن نماد سیدنی و استرالیا است . دلیل همه اینها که برشمردیم اینست که بیان زیبایی شناسانه معماری، فرهنگ و اندیشه یک ملت را در خود جای می دهد و آن را جاری می کند.

معیارهای زیبایی شناسی در طول تاریخ بی شک نشات گرفته از دو سرچشمه اند: - 1 بنیان های معرفت شناسی و نوع نگرش به هستی؛ -2 آبشخورهای فرهنگی؛با مروری گذرا بر معیارهای زیبایی شناسی پیش از مدرن و مدرن می توان به راحتی تاثیر نوع نگرش به طبیعت و محیط پیرامون بر معیارهای زیبایی شناسی را دریافت .

در اندیشه پیش از مدرن چه در اروپا و چه در ایران، زیبایی بر پایه الگویی بنیادین در عرصه هنر به معرض بروز می رسید که می توان وجود این الگو را به واسطه بستر شناخت شناسی تعبیر و تفسیر کرد . در اندیشه پیش از مدرن، هستی حقیقتی متعالی فرض شده بود که انسان می بایست با فعال کردن ذهن، خود را به دریافتی از آن حقیقت والا نزدیک کند.

نگاه انسان پیش از مدرن به طبیعت، کلیتی با نظم متقارن بود و انطباق ذهنیت با محیط پیرامون چنان تاثیری در عرصه زیبایی شناسی گذاشتند که تقارن، وضوح و خوانایی معیارهای زیبایی شناسی شدند . پالادیو در رنسانس به این مساله معترف است و می گوید آنچه در طبیعت و هستی پیرامون ما خلق شده متقارن است و کالبد فیزیکی انسان ها نیز متقارن خلق شده پس تقارن کمال است و بایست در هنر و معماری به عنوان یک الگو متجلی شود . در معماری سنتی ایران نیز زیبایی شناسی بر مبنای همین اصل سامان می یافت؛ آنچه در کالبد بناهای برجای مانده از گذشته هویداست، تقارن، وضوح و شفافیت است که استفاده از هندسه اقلیدسی نیز به پیشبرد آن کمک شایان توجهی کرده است.

اما در معرفت شناسی اندیشه مدرن و پسامدرن، ذهن در مرتبه ای بالاتر از هستی قرار گرفت و شروع این نگرش را می توان با دکارت رقم زد که گفت : من می اندیشم، پس هستم . و لذا هستی بر مبنای ذهن انسان است که شکل می گیرد و هیچ حقیقت واحد و الگوی واحدی وجود ندارد و هستی بر ذهن انسان منطبق است، نه ذهن انسان بر هستی . نقطه عطف این بنیان فکری در زیبایی شناسی بدین گونه بروز می کند که معیارهای زیبایی شناسی نیز ذهنی می شوند و سلیقه، احساس و ادراک در اهم مسایل زیباشناسی جای می گیرند و وجود الگو، چه در معرفت شناسی و چه در زیبایی شناسی حذف می شود . زیبایی شناسی مدرن و پسامدرن با اولویت قرار دادن ذهن چه در خلق اثر و چه در ادراک آن راه خود را پیش می گیرد . بنابر این معیارهای زیبایی شناسی عصر حاضر را می توان با ابهام، ایهام، عدم تقارن و ... برشمرد.

با توجه به مسایل گفته شده پیرامون فرهنگ و اندیشه های جهان هستی در می یابیم که بی شک بنیان های فکری و فرهنگی و جهان شناختی توده مردم هنگامی که از صافی ارزش های جمعی عبور کند اساس خلق آفرینش معماری را پایه ریزی خواهد کرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید