بخشی از مقاله

چکیده

یکی از اصلی ترین چالش های سازمان های پژوهش و فناوری، عدم توانایی آنها در تکمیل فرایند نوآوری و در نتیجه عدم توانایی آنها در انتقال اثربخش فناوری به صنعت میباشد. این در حالیست که کارآفرینی و خلق کسب و کارهای جدید در سالهای اخیر به عنوان یکی از روشهای بسیار موثر برای نوآوری فناورانه در این سازمانها مطرح شده است. یکی از روش های مفید انتقال تکنولوژی، ایجاد شرکت های دانش بنیان انشعابی است.

در این تحقیق با استفاده از روش کیفی مطالعه موردی، گام های اجرایی تشکیل این شرکت ها و همچنین عوامل حیاتی موفقیت استقرار آنها در پژوهشگاه صنعت نفت، شاسایی و تحلیل شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد سه عامل رقابت پذیری فناوری، سرمایه گذاری خطر پذیر و محور بودن متخصصان فناوری از عوامل کلیدی موفقیت در شرکت های دانش بنیان انشعابی میباشد.

.1 مقدمه

سازمان های پژوهش و فناوری با هدف تسهیل توسعه فناوری توانمندی فناورانه صنایع شکل می گیرند اما اغلب نمی توانند انتظارات صنایع را بروآرده کنند. بررسی های انجام شده مشکلات عملیاتی این دسته از سازمان ها را مشخص کرده اند اما علل راهبردی موجود در این سازمان ها به طور مشخصی بررسی نشده اند.

شرکت های دانش بنیان انشعابی به شرکت هایی اطلاق می شود که با اهداف دانش بنیان از شرکت های مادر تخصصی انشعاب شده و به طور خصوصی و یا با حفظ اصالت شرکت مادر فناوری خاصی را توسعه می دهند. به طور کلی هدف اصلی این شرکتها رشد فناور های نوین و مورد نیاز صنعت است. این شرکت ها بنیانی پژوهش محور داشته اما با در محوریت اصلی پاسخ به نیاز صنعت سازماندهی می شود. این مفهوم در واژه شرکت های دانش بنیان که به معنای جداشدن است نهفته است. چرا که این شرکت ها به نوعی به دنبال جداشدن از فضای مرسوم صنعت و یا دانشگاه به منظور هدف خاصی هستند.

برای اولین بار این شرکت های دانش بنیان در دانشگاه های برتر آمریکا شکل گرفتند که حضور انها در دهه 70 میلادی برای اولین بار ثبت شده است. با توجه به فضای بازار محور دنیای امروز روند سنتی دانشگاه ها و انتقال فناوری تبدیل به روندی نوین شده است که خواستگاه ان نیاز بازار است. به طوریکه شرکت های دانشگاهی که همان شرکتهای دانش بنیان انشعاب یافته از دانشگاه هستند برای پاسخ به نیاز صنعت شکل می گیرند. این روند می تواند به طور کل از هر سازمان پژوهش و فناور محوری شکل بگیرد.

پژوهشگاه صنعت نفت به عنوان بازوی اصلی پژوهش و فناوری صنعت نفت همواره خواهان تولید ارزش افزوده فناوری محور بر اساس نیاز صنعت بوده است و به همین منظور رویکردی جدی به بحث توسعه فناوری و تجاریسازی داشته است. به این منظور بحث سازماندهی شرکت های دانش بنیان در صنعت نفت در این سازمان به طور جدی پشتیبانی شده است به خصوص که اسناد بالادستی موجود شامل برنامه چهارم و پنجم توسعه و سند علمی کشور تاکید فراوانی را در سال های اخیر بر پیشرفت فناوری داخل داشته اند. از این جهت یافتن عوامل حیاتی موفقیت در پیاده سازی موردهای انشعاب شده در پژوهشگاه صنعت نفت ازاهمیت بالایی برخوردار است. شناسایی این عوامل نیازمند درک بهتری از الزامات اجرایی و زیرساخت های سازمانی دقیق در این سازمان می باشد.

این تحقیق می کوشد به بررسی خواستگاه و مزایای شرکت های انشعابی دانش بنیان با رویکرد به سازمان های پژوهش و فناور محور بپردازد؛ سپس سازوکار و عملکرد این نوع از شرکتها را در انتقال فناوری و یا تجاری سازی فناوری شرح داده و در ادامه با مطالعه موردی در پژوهشگاه صنعت نفت گام های اجرایی و الزامات تشکیل چنین شرکت هایی را مورد بررسی قرار دهد. در نهایت عوامل حیاتی موفقیت این شرکتها را شناسایی و تحلیل کند.

2.    ادبیات تحقیق

2.1    مفاهیم بنیادین شرکتهای دانش بنیان انشعابی

با سرعت گرفتن توسعه دانش به خصوص از دهه 70 میلادی، نیاز به توسعه و رشد ایده ها بیشتر در صنایع گوناگون مشهود شد. نقش دانش و اطلاعات تا بدانجا پیش رفت که سونامی تغییرات ناشی از توسعه داده ها سبک زندگی، صنعت و شکل کسب و کار را به شدت تحت تاثیر خود قرار می داد. به طوریکه ثبات در روش اداره سازمان ها جای خود را به انعطاف پذیری بالا داد. فناوری نیز به مثابه مهم ترین کالای مدرن پیشتاز علت تغییر در همه مراتب کسب و کار شد. به همین دلیل در همین سال ها، ایجاد شرکتهای دانش بنیان از دانشگاه های درجه اول آمریکا در سال های آغازین دهه 70 میلادی شروع شد تا بتوانند ایده های ایجاد شده در این سال ها را به سرعت تبدیل به محصول کنند به طوریکه در حدود چندین هزار شرکت در این چند دهه تا به امروز تنها در دانشگاه هایی نظیر MIT و استنفورد ایجاد شده اند.

مدل مفهومی بنیادین شرکت های انشعابی بر مبنای تحقیقات دانشگاهی استوار است، جایی که ایده ها ایجاد می شوند؛ اما این ایده ها در مدل انشعابی رویکردی به نیاز صنعت داشته، به همین دلیل در گام های بعدی از ترکیب دانشگاه و صنعت جدا شده و مستقل می شوند. در نهایت می بایست محصولی وارد عرصه تجاری سازی و بازار شود که فراخور نیاز موجود در ان زمان باشند. بزرگترین رقبا نیز فناوری های نوینی هستند که زمان را کاهش داده و کیفیت را بالا می برند. هدف اصلی در این مرحله خارج کردن ایده از دره مرگ است که توسط این دست از شرکت ها که دقیقا به این منظور ایجاد می شوند به مقصود می رسد. دره مرگ جایی است که ایده ها متولد می شوند اما هیچ وقت به بازار نمی رسند. صرف از نظر کیفیت ایده نبود یک روند صحیح و کارامد می تواند هر ایده ای را به دره مرگ بفرستد.

تعریف اصلی شرکت های دانش بنیان یک روند تجاری سازی با صرف ریسک بالا و با تکیه بر یک انکوباتور است. این انکوباتور در مورد شرکت های دانش بنیان دانشگاهی همان مراکز رشد است اما در مفهوم عام این انکوباتور یا شرکت مادر می تواند یک شرکت صنعتی، یک دانشگاه و یا یک سازمان پژوهش و فناوری باشد. در گام اول ایجاد دانش فنی و سپس در گام بعدی فناوری خلق می شود. در گام سوم شرکت های دانش بنیان ایجاد می شوند. پس از ایجاد، شرکت رشد داده شده و در انتها واگذار می شود. چنین روندی، بیانگر این مفهوم است که شرکت های دانش بنیان نیازمند کمک توسط یک انکوباتور و یا شرکت مادر هستند تا بتوانند محصول نوآرانه خود را در بازار موقعیت دهی کنند.

شرکت های دانش بنیان به عنوان پدیده ای موفق در زمینه رقابت، نوآوری و رشد در محیط های اجتماعی اقتصادی برآورده شده اند؛ چرا که می توانند فرصتی را برای فهم بهتر موقعیت های تجاری که نیازمند ارتقای دانش است شناسایی کنند. اما نگرانی هایی درباره سیاست گذاری و شکل اجرایی آن هم چنان موجود است به طوریکه علی رغم علاقه فراوان به این مدل بحث جدی بر روی چگونگی پیاده سازی ان موجود است. از دیدگاه سیاست گذاری شرکت های دانش بنیان به فهم رابطه صنعت- دانش، و صنعت-صنعت و دانش-دانش کمک می کنند.

شرکت های انشعابی بر حسب روش تشکیل می توانند %100 خصوصی بوده و یا با مشارکت شرکت مادر باشند که در این صورت 49 درصد متعلق به شرکت مادر بوده و باقی خصوصی هستند. در هر دو روش کنترل مدیریتی در اختیار بخش خصوصی خواهد بود.

2.2 الزامات و مزیت های شرکتهای دانش بنیان

تفکر قدیمی این بود که نقش سازمان های پژوهش و فناوری تولید دانش و انتقال آن به بخش خصوصی است اما این دیدگاه اکنون حتی در کشورهای توسعه یافته ای نظیر انگلستان نیز از بین رفته است .[3]در کشورهای در حال توسعه ای نظیر ایران نیز این رویکرد دیگر جایگاهی ندارد چرا که مبتنی بر نیاز داخلی نیست. با ظهور مدل اقتصادی مبتنی بر دانش1 به جای مدل اقتصادی مبتنی بر ثروت دیدگاهی جدید شکل گرفته است .[4]طبق این دیدگاه است که ظهور یک دانش منحصر به فرد مورد نیاز بازار و صنعت می تواند منشا تشکیل یک شرکت مستقل باشد. شرکت های دانش بنیان می بایست یک سری از ویژگی های اولیه را داشته باشند تا بتوانند در راستای اهداف ایجادی خود حرکت کنند.

جدول .1 الزامات اولیه برای تشکیل شرکت دانش بنیان

▪    فناوری آن بازار محور باشند،

▪    زمان و هزینه ها دست کم گرفته نشده باشند،

▪    بهره برداری سریع صورت گیرد چرا که پنجره فرصت محدود است،

▪    طرح کسب و کار مناسب وجود داشته و مدیران قوی درگیر باشند،

▪    سرمایه گذاران با تجربه،

▪    هیئت مدیره با تجربه،

▪    ارزیابی همه فرصت های سرمایه گذاری،

▪    سرمایه گذاران لزوما مدیران خوبی نیستند،

▪    استفاده از سازمان های میانجی همانند سرمایه گذاران خطر پذیر، انکوباتور ها، پارک های فناوری و ...

▪    شبکه سازی - ارتباط سازی میان خریداران و تولید کننده قطعات و مشاوران و توزیع کنندگان.

به دلیل رویکرد تخصصی شرکت های دانش بنیان مزایای خاصی نسبت به شرکت های مادر توسط این شرکت ها ایجاد می شود.

جدول.2 مزایای تاسیس شرکت دانش بنیان نسبت به شرکت مادر

▪    سازمانی با مرکزیت و تمرکز بیش تر ایجاد می شود که بر روی موضوع خاصی صرفا فعالیت دارد

▪    تمرکز بیش تری برنوآوری فناوری دارد

▪    محصولات در یک حوزه خاص بازاریابی می شوند

▪    استفاده گسترده تری از منابع فناور محور خود صورت می گیرد

▪    این دسته از شرکت ها انعطاف پذیر تر بوده و سریع تر به نیازهای بازار و مشتریان کلیدی خود پاسخ می دهند

▪    خدمات جامع تر و بهتری نسبت به شرکتهای مادر خود ارائه می دهد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید