بخشی از مقاله
انگیزه انتخاب موضوع
بدون شک در جامعه امروز ایران قدرت تغییر جنسیت در شکل روابط و انسجام خانوادگی تاثیرات بسزایی دارد.شناخت وضعیت اخلاقی فرد ، و تاثیر سابقه تغییر جنسیت در خانواده و تاثیر هرکدام از آنان منجر به کاهش یا افزایش انسجام در محیط خانوادگی می شود شایان توجه است.و درخواست و رفع نیازهای مالی ،
اقتصادی ،فرهنگی والدین و دوستان توسط فرد یا رفت و آمد با والدین دوستان می تواند باعث افزایش تفاهم و روابط میان افراد دو جنسیتی شود.ولی اینگونه موارد (تغییر دادن جنسیت) می تواند در زندگی خانوادگی کارکرد مثبت و یا منفی داشته باشد که گاه این کارکرد باعث افزایش روح همکاری وانسجام خانوادگی می شود مانند پیشرفت در زندگی از جنبه های عاطفی ، عقیدتی و غیره و گاه باعث کاهش انسجام خانوادگی می شود مانند بی مهری و بی علاقگی ،
خشونت و انزجار می شود.به عنوان یک مسئله می تواند مورد بحث و بررسی باشد که به صورت یک موضوع که جنبه علمی دارد قابل ارزیابی قرار گیرد.پس چه خوب است که ما به آن درجه از علم و آگاهی رسیده باشیم که روز به روز با افزایش سطح آگاهی نسبت به افراد دو جنسیتی در جهت انسجام خانوادگی گام برداریم.و هرچه بیشتر در مستحکم کردن نهاد خانواده سعی وافر نماییم.
مسئله یا طرح پژوهش
آنچه به عنوان تعریف از اختلالات هویت جنسی ارائه می شود بیانگر این مطلب است که اختلالات هویت جنسی به وضعیتی گفته می شود که فرد به طور مستمر و پایدار از جنسیت بیولوژیک (هویت جنسی) خود ناراضی است.تمایل یا اصرار بر متعلق بودن به جنس مقابل خود را دارد و این وضعیت برای فرد ایجاد ناراحتی شدید و یا اختلال درعملکرد روانی و اجتماعی می نماید (وامقی ، ص2) از نظر روانی پسرهای دارای چنین اختلالی با فعالیت های دخترانه سرگرمند
تمایل به پوشیدن لباسهای دخترانه دارند یا لباس های در دسترس خود را به شکل دخترانه در می آورند.عروسک های زن اسباب بازی مورد علاقه آنها است و در بازی هایشان نقش دخترانه به عهده می گیرند ممکن است اصرار داشته باشند و ادعا کنند که آلت تناسلی شان از بین خواهد رفت و یا بهتر است که آن را نداشته باشند این گونه افراد در جمع پسرها مورد اذیت و تمسخر قرار گرفته و اغلب طرد می شوند بعضی از پسرها ممکن است از مدرسه رفتن به دلیل
مسخره شدن یا تحت فشار قرار گرفتن برای پوشیدن لباس های پسرانه اجتناب کنند اینگونه تمایلات از یک سو و قرار گرفتن در جامعه ای که با این تمایلات مخالف است و با آنها برخورد می کند از سوی دیگر این افراد را دچاراختلال در عملکرد می نماید.فشار روانی دراین افراد شدت می یابد و ترجیح می دهند کمتر در جمع افراد هم جنس خود حاضر شده و انزوا طلبی را ترجیح می دهند افسردگی یک مشکل شایع در مبتلایان به این اختلال است زیرا مسائل و مشکلات جدیدی در ارتباط با خانواده و مدرسه و محیط زندگی خود دارند که این افسردگی در مواردی منجر به اقدام آنها برای خودکشی می شود به خصوص اگر فرد
احساس ناامیدی در مورد تغییر جنسیت داشته باشد در یک مطالعه میزان خودکشی د رمردان دو جنسیتی3/16 درصد بوده است (همان منبع ، ص 15).علاوه بر اختلالات روانی رویکردهای جامعه نیز این افراد را دچار اختلال در عملکرد می نماید.سیری در جوامع گذشته نشان می دهد که افرادی که دارای رفتار غیر عادی بوده و به نوعی دچار آسیب شده بودند همواره پذیرای برچسب هایی مانند شیطان ، جادوگر ، بیمار ، مختل المشاعر ، مطرود و بیگانه بوده اند و جامعه
نیز درهمه حال آنان را میکروب های خطرناکی به شمار می آورده که به علت پیشه کردن روش ها و کردارهای ضد اجتماعی ، بهداشت جامعه را در خطر نابودی قرار می دهند ، در بیانی دقیق تر می توان گفت که پیشداوری ها و تصورات قالبی که در فرهنگ هر جامعه درمورد پدیده هایی مانند اختلال هویت جنسی وجود دارد به تدریج تفکرات و باورهای خاص خود را درباره پدید آوردندگان آن ایجاد می کند برداشت های ایجاد شده به تدریج جایگاه خود را به عنوان مبنایی برای قضاوت جامعه در مورد این افراد و ارزیابی جایگاه و کنش های آنان به دست می آورد و بر شیوه برخورد جامعه با آنان تاثیر عمیق و تعیین کننده بر جا می گذارد
در عین حال از آنجا که اغلب این تصورات بر شالوده های علمی و تجربی متکی نیست مسیر برخورد جامعه با این گروه همواره به سمت مسیرهای نادرست رهنمون می گردد و در این مسیر نیز همواره آثار منفی خود را در پی آورده و می آورد تصوراتی که هریک به شکلی خاص تصویر ذهنی جامعه را درباره این گروه واژگون می سازد در این میان می توان از انواعی از این دست تصورات نام برد که افراد دوجنسیتی راموجوداتی خطرناک تر از آنچه که هستند يا می توانند باشند جلوه می دهد . پس هراس جامعه را از آنان بیشتر نموده و مقابله با آن را شدیدتر می نماید برخی از ذهنیت های جامعه ناشی از پیشداوری هایی
است حاکی از اینکه این گروه از افراد با سایر افراد جامعه متفاوت هستند مضامینی مانند اینکه آنان به اراده و خواست خود و به سبب پای بند نبودن به اصول اخلاقی و ملاحظات انسانی مرتکب رفتار غیر عادی می گردند آرزوها و علایق بشری در قلب و روح آنان تاثیر نمی کند و خلاصه اینکه همه ازیک قماش
هستند.نمونه هایی از این دست تصورات در یک طیف وسیع قرار می گیرد که شامل گونه هایی از تصورات پیشینیان است که رفتارهای غیر عادی را ناشی از علل ماوراء الطبیعی در روان افراد یا انواعی دیگر از اثر گذاری این علل می دانستند تصوراتی از این قبیل که آنها در تسخیر ارواح شیطانی اند که در وجودشان رخنه کرده و راه مهار آن نیز خارج کردن این ارواح از کالبد فرد است.حتی اگر این کار به سوزاندن آن کالبدها منجر شود.بدیهی است که اینگونه تصورات در جامعه به دنبال فشارهای روانی نارضایتی هایی را برای افراد دوجنسیتی به دنبال خواهد داشت با پیشرفت علم و آگاهی بشر در مورد این افراد امروزه راه های مختلفی برای درمان و از بین بردن علائم بالینی اختلال هویت جنسی در افراد شکل گرفته که یکی از این راه ها انجام عمل جراحی تغییر جنسیت به منظور از بین بردن جنسیت کنونی فرد و وارد شدن به گروه جنسیتی مورد تمایل فرد می باشد.بدین ترتیب مشکل عمده این افراد از نظر روانی از بین خواهد
رفت.متخصصان بالینی بر نیاز به ارزیابی دقیق هر فرد قبل از تصمیم برای برداشتن گام های پزشکی لازم برای تغییر جنسیت تاکید می کنند.اکثر مراکز درمانی به برخی اقدامات اولیه برای افرادی که آزمون های روان شناختی آنها بیانگر ثبات هیجانی و احتمالاً متناسب برای جراحی تشخیص داده می شوند می پردازند بعد از برگزیدن بیماران معمولاً لازم است آنها یک یا دو سال به عنوان عضوی از جنس مخالف زندگی کنند.طی این دوره تزریق هورمون برای ایجاد صفات جنسی ثانویه به کار می رود این دوره حکم آمادگی روان شناختی برای زندگی به عنوان عضوی از جنس دیگر را دارد مطالعات روی بیمارانی که به دقت انتخاب شده بودند نشان دادکه جراحی درمان کارآمدی بوده است هرچند متخصصان در سازگاری جنسی وا جتماعی آنها بهبود مشخصی را نمی دیدند ولی اکثر بیماران گزارش نمودند که از نتایج راضی هستند و بهترین نتیجه به دست آمده از رضایت ناشی از تغییر جنسیت در حد متوسط بود.
نکته قابل توجه این است که هویت جنسی قویاً تحت تاثیر عوامل روان شناختی اجتماعی و فرهنگی است و جراحی در حال حاضر فقط می تواند مشکلات موثر از عوامل روان شناختی را بر طرف نماید اما آیا این شیوه توانسته جوابگوی مشکلات اجتماعی و فرهنگی افراد در جنسیتی در مقابله جامعه باشد؟ و آیا توانسته همان گونه که در حل مشکلات روانپریشی این افراد موثر بوده است در میزان سازگاری اجتماعی این افراد تاثیر گذاشته و میزان رضایت آنها را از تغییر جنسیت افزایش دهد؟
اهمیت و فایده پژوهش
افراد دو جنسیتی هنوز برای جامعه ما شناخته شده نیستند و حضور آنها در اذهان عمومی به عنوان افراد مجرم و منحرف هنوز به قوت خود باقی است.مشکلاتی که افراد دو جنسیتی با آنها روبرو هستند برای جامعه مهم نبوده و همچنان به عنوان سدی در جهت برآورده کردن نیاز این افراد به شمار می رود یکی از راه های درمان این افراد جراحی به منظور تغییر جنسیت است به این امید که مشکلات روحی شان حل شود و بتوانند به زندگی عادی برگردند ولی با توجه به اینکه جراحی فقط مشکلات روحی این افراد را برطرف می کند و دید افراد جامعه نسبت به تغییر جنسیت افراد دو جنسیتی همچنان منفی باقی می ماند وجود تحقیق در مورد میزان رضامندی این افراد از تغییر جنسیت با روش جراحی ضروری به نظر می رسد از آنجا که دلیل عمده و بسیار مهم افراد دو
جنسیتی برای تغییر جنسیت این است که از بودن در جنس خود ناراضی بوده و خواهان رهایی از این وضعیت هستند بنابراین این تحقیق با هدف بررسی میزان رضامندی آنها از تغییر جنسیت و قرار گرفتن در جنسیت جدید شکل گرفته است.
اهداف پژوهش
1- معرفی افراد دو جنسیتی به جامعه به منظور آشنایی افراد جامعه با پدیده دو جنسیتی؛
2- معرفی مشکلات آنها و معرفی روش جراحی که به عنوان موثرترین روش برای درمان مشکل این افراد مطرح شده است.
3- آگاهی در مورد میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت.
فرضیه های پژوهش
1- میزان احترام افراد جامعه به تغییر جنسیت افراد دوجنسیتی در میزان رضامندی آنها از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است.
2- میزان ارضای میل جنسی در میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؛
3- میزان ارضای نیاز به امنیت در میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؛
4- میزان ارضای نیاز به تعلق اجتماعی در میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؛
5- میزان رضامندی از پایگاه اجتماعی در میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؛
6- میزان برخورداری از نظام حمایت اجتماعی در میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؛
7- مدل نظری پژوهش
پرسش های اساسی پژوهش
1- افراد دو جنسیتی ازتغییر جنسیت خود چقدر رضایت دارند؟
2- آیا میزان احترام افراد جامعه به تغییر جنسیت افراد دو جنسیتی در میزان رضامندی آنها از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟
3- آیا میزان ارضای میل جنسی در میزان رضامندی افراد از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟
4- آیا میزان ارضای نیاز به امنیت در میزان رضامندی افراد از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟
5- آیا میزان ارضای نیاز به تعلق اجتماعی در میزان رضامندی افراد از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟
6- آیا میزان رضامندی از پایگاه اجتماعی در میزان رضامندی افراد از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟
7- آیا میزان برخورداری از نظام حمایت اجتماعی در میزان رضامندی افراد از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟
فصل دوم (ادبیات پژوهش)
پیشینه مطالعاتی پژوهش
ادبیات نظری
نظریۀ های جامعه شناسی
نظریۀ برچسب
نظریۀ نیاز
نظریۀ امید و انتظار
نظریۀ حمایت اجتماعی
نظریۀ روانکاوی
پیشینه پژوهش
آدمی همواره در مورد سلامت جسم ، روابط اجتماعی و جایگاه خود در این عالم نگران بوده و هست.و در این زمینه سوالات بسیاری مطرح کرده و پیرامون آنها نظریاتی ابراز داشته است.برخی از این نظریات تقریباً جهانشمول به نظر می رسند.و در بسیاری از مناطق دنیا و اکثر دوره های تاریخ دیده می شوند.شاید بزرگ ترین فایده مطالعه تاریخ آگاه شدن از همین امر است که درمورد نابهنجاری ها ، باورها و بارها نظریات معینی تکرار شده اند.
طبق نظریه ای کهن که امروزه نیز به چشم می خورد رفتار غیر عادی نتیجه عملکرد نیروهای مارواءالطبیعی و جادویی مثل ارواح شرور و شیطان است.در جوامعی که این نظریه را باور داشتند معمولاً درمان ، همان جادو بوده است.نزد بسیاری از جوامع ، جادوگر قبیله یا طبیب همان کسی که گمان می بردند با نیروهای ماوراء الطبیعی در تماس باشد.واسطه ارتباط ارواح با انسانها بوده است و فرد گرفتار به کمک او می توانست دریابد که کدام ارواح باعث مشکل او شده اند و برای آرام ساختن آنها چه باید کرد.
همچنین در تاریخ رفتار غیر عادی این عقیده نیز رواج داشته است که رفتارهای عجیب و غریب بعضی از مردم ناشی از اختلال کار بدن آنها است.مثلاً نقشی که نه همه بدن فرد بلکه عضو معینی را گرفتار می کند.منشایی که برای چنین نقصی قائل می شوند بسته به ماهیت رفتار غیر عادی ، عقاید فرهنگی جامعه و دانش علمی متفاوت بوده است گاهی رفتار غیر عادی با سوراخ کردن جمجمه درمان می شده است در این روش به کمک شی تیزی مثلاً سنگ سوراخی به قطر 2 سانتی متر در جمجمه ایجاد می شد.
شواهدی به دست آمده حاکی از اینکه حتی 2 تا 3 هزار سال قبل از میلاد مسیح نیز سوراخ کردن جمجمه در کشورهای شرق مدیترانه و شمال آفریقا به کار می رفته است.مطالعه روی جمجمه به منظور ایجاد راه گریزی برای ارواح شیطانی بوده است.دانش دوره یونان باستان نیز محصول قرن ها تکامل بوده است.حدود 800 سال قبل از میلاد رفتار آشفته یا جنون آمیز تنیهی در برابر توهین به خدایان تلقی می شد آنهایی که خدایان قصد هلاکشان را داشتند.نخست دیوانه می گردیدند درمان این افراد در معابدی که به اسکلوپیوز ، خدای تندرستی ، اهدا شده بود صورت می گرفت.
هر معبد ساختاری دالان مانند داشت که بیماران روانی در آن راه می رفتند و می خوابیدند و عاقبت به مرکز آن می رسیدند عقیده بر این بود که در اثنای جریان مذبور خدای تندرستی به خواب آنهامی آمد و آنها را شفا می داد در قرون بعد این عقیده که زندگی شخص در دست خدیان است.تدریجاً حداقل در بین شهروندان تحصیل کرده از بین رفت.فلاسفه یونان نسبت به جنبه هایی از وجود فرد که تبیینی از رفتارهای عادی و غیر عادی به دست می دهد کنجکاو شدند و نابهنجاری و اختلالات شدید به عنوان پدیده های طبیعی در نظر گرفته شدند که باید برای آنها درمان منطقی فراهم شود.
درمورد تاریخچه رفتار و هویت جنسی باید گفت که رفتار جنسی همواره برای اکثر مردم موضوعی بسیار قابل توجه بوده است در طول قرن ها نظرات مردم درباره جنسیت و انحراف جنسی تغییرات قابل توجهی را از سر گذرانیده است.طبق مشاهدات موجود در تاریخ هنری سوم پادشاه فرانسه به طور علنی لباس زنانه می پوشید و آرزو داشت که زن به شمار آید و چون یکی از اهالی ارس موهایش را کوتاه می کرد و ترجیح می داد لباس مردانه بپوشد.طی قرن چهارده قبل از میلاد یونانیان امور جنسی را بخش مطبوعی از طبیعت می دانستند این وسعت نظر با دیدگاه متداول دوره بین سقوط روم و قرن 14 یعنی هنگامی که
قدرتمندان کلیسا با موضوعات جنسی به عنوان گناه برخورد می کردند در تعارض است در آن دوره هزاران اروپایی برای اقرار به تماس عاشقانه با شیطان شکنجه می شدند.آنگاه آنان را زنده زنده در انزار عمومی می سوزاندند تمام روستاهای جنوب آلمان و سوئیس به این طریق نابود شدند بهایی که زنان باید برای رهایی از این سرنوش نافرجام می پرداختند این بود که از همه افکار جنسی چشم بپوشند.در اواسط قرن نوزدهم این نظر که زنها باید کاملاً اخلاقی و از
لحاظ عشقی سرد و از نظر جنسی بی جاذبه باشند به اوج خود رسید.از زنان انتظار می رفت تنها به خاطر ارضای همسرانشان و به انجام رسانیدن تعهد مادر شدن به رفتار جنسی اقدام کنند.تا اینکه برخی از اشخاص شجاع ترجیح دادند با به خطر انداختن موقعیت حرفه ای خود در مورد نقش جنسیت در رفتار انسان به بحث بپردازند.یکی از این افراد فروید بود.وی موضوعات جمع آوری شده از بیماران متعدد را مورد استفاده قرار داد تا اثرات منفی واپس زنی نسبت به مسائل جنسی و تجارب عاشقانه منتشر نمود وی ردپای انحرافات جنسی در دوران بزرگسالی را در رویدادهای مهم دوران کودکی جستجو می کرد.نظرات او در مورد مسائل جنسی دوران طفولیت اکثر مردم را تکان داد هرچند امروزه بسیاری از جنبه های این نظریات هنوز بحث برانگیزند ولی فروید بیش از هر کس دیگری باعث شد در مورد نقش احساسات جنسی تفکر جدیدی صورت بگیرد.
هاولوک الیس یکی دیگر از افراد پر نفوذ در طرح دیدگاههای تازه در مورد مسائل جنسی بود.وی کتاب ها و مقالات زیادی به رشته تحریر درآورد که بر تمامی رفتارهای جنسی متداول در زندگی روزمره مردم متمرکز بود.وی علل جسمانی دراختلالات جنسی را مبتنی بر عوامل روانشناختی ذکر کرد.همچنین معتقد بود اکثر افراد و گروه ها به خاطر اینکه افکارشان بیش از حد با داستان های رذیلانه راجع به جنایات وانحراف جنسی مشغول است.امور جنسی را به عنوان امری
پلید می نگرند به موازات توسعه نگرش علمی نسبت به اختلالات روانی ، ترحم و دلسوزی برای افراد که دچار این قبیل اختلال ها بودند افزایش یافت.فیلیپ پینل پیشاهنگ اصلاح بیمارستان های روانی فرانسه همدردی زیادی نسبت به وضعیت بیماران ابراز نمود و اعتقاد راسخ داشت که آن ها به مراقبت و درمان انسانی نیازمندند اگر چه امروزه این نگرش را هم کارگزاران بالینی و هم جامعه تا حدودی پذیرفته اند ولی در زمان خود امری نادر بوده است.پینل مجبور بود با این نظر مبارزه کندکه موسسات ویژه دیوانگان وسیله ای برای محافظت از جامعه به شمار می آید نه برای کمک به بیماران .در قرن 19 به تدریج درمان بیماران روانی و
دارای اختلال ، انسانی تر شده بود و امروزه اکثر موسسات مراقبت هایی با کیفیت بسیار خوب ارائه می دهند.خلاصه مطلب آنکه تاریخ روانشناسی رفتار غیر عادی داستان چگونگی برخورد جوامع با افرادی است که متفاوت از دیگران بودند و متناسب با جامعه عمل نمی کردند.فراز و نشیب ها ، پیشرفت ها و عقب گردها به ما احساس خوش بینانه توام با احتیاطی می دهد که در مورد قدرت عقل برای شناخت و تدوین راه های کمک به افرادی که در انطباق با هنجارها
ی جامعه ناتوانند بیشتر تاکید کنیم.نظریات مربوط به نابهنجاری تقریباً به هیچ روی جدید نبوده و هریک گذشته ای بسیار طولانی دارد.نگرش به افراد نابهنجار همواره منعکس کننده پویایی های اجتماع مسلط زمانه است مثالی از پیوند بین آنچه در جامعه ما می گذرد با نحوه درک و طرز تلقی اختلال به وسیله مطالعات نقش زنان در قرن 19 فراهم آمده است.نظریاتی حاکی از وجود تفاوت هایی مبتنی بر جنسیت در گرفتار آمدن به رفتار غیر عادی ، به وضوح زائیده تفکرات قالبی ، فرهنگی و وضعیت اجتماعی آن دوره بودند نه تنها زنان وابسته به مردان به شمار می آمدند بلکه عقیده بر آن بود که در برابر انواع اختلالات آسیب پذیر تر هستند.
چکیده پژوهش
1- سن بر شکل گیری هویت جنسی تاثیر دارد.دختران در کلیه سنین قبل از بلوغ جنس مونث را زنده سازی می کنند در کلیه سنین تعداد افرادی که هریک از نشانه های اختلال هویت جنسی را داشته اند کمتر از تعداد افرادی بوده که این نشانه ها را نداشتند؛
2- اختلال هویت جنسی در دوران کودکی و نوجوانی ، محمد رضا احمدی- فرزاد مومنی- فرزانه مهرابی؛
هویت جنسی عبارت است از احساس فردی مرد یا زن بودن که از سنین 3 تا 4 سالگی شروع می شود برای تشخیص اختلال هویت جنسی دو ملاک عمده وجود دارد که عبارتند از :
الف) همانند سازی قوی و مستمر با جنس مخالف؛
ب) احساس ناراحتی مستمر از جنس خود یا احساس نامناسب بودن در نقش جنسی خود.
شیوع این اختلال از 6 تا 16 درصد مطالعات همه گیرشناسی غیر رسمی متغیر بوده است.برای ارزیابی این اختلال می توان از گزارش والدین ، روش های رفتاری و فنون فرافکن استفاده کرد.از عارضه های همراه این اختلال می توان به افسردگی ، آشفتگی های رفتاری و اختلالات شخصیت اشاره کرد بین سوگیری جنسی و هویت جنسی نمی توان رابطه اجتماعی فرض کرد.در سبب شناسی این اختلال می توان به عوامل زیستی و روانی و اجتماعی اشاره کرد.درمدل نظری زاکر برادی و کواتیس یک عامل عمومی که اضطراب کودک را افزایش داده وعوامل اختصاصی که به صورت پویا در درون خانواده کودک وجود دارد.به عنوان عامل اصلی اختلال هویت جنسی معرفی شده اند برای درمان می توان از فنون رفتاری و روان تحلیلی و آموزش خانواده استفاده کرد.ولی کار با خود بیمار و درمان عارضه های همراه از جمله افسردگی و سایر مشکلات روانی و اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردا است؛
3- بررسی فاکتورهای محیطی ایجاد اختلال هویت جنسی در فضای ارتباطات درون خانوادگی کودک ، دکتر حسینیه اسماعیلی ،دکتر محمد رضا ابراهیمی؛
معمولاً در مراجعان مبتلا به اختلال هویت جنسی متغیرهای متعددی را در فضای ارتباطات درون خانوادگی و شرایط اولیه رشد مشاهده می نماییم که آنها را از دیگران متمایز می سازد.این تمایز این فرض را قوت می بخشد که چهارچوب رشد و ارتباطات اولیه کودک می تواند کیفیتی را فراهم سازد که منجر به ایجاد اختلال گردد.در این اختلال ابعاد گوناگونی از نظر سبب شناسی مطرح شده ونظریه های متعددی در این خصوص ارائه شده و پژوهشگران زیادی از منظرهای گوناگون بدان پرداخته اند ولی تمایز اساسی این افراد در کیفیت ارتباطات اولیه رشد در فضای ارتباط درون خانوادگی با مراجع قدرت از اهمیت به سزایی برخوردار است که در این پژوهش به آن پرداخته شده است.مهم ترین هدف این پژوهش پاسخ به این سوال اصلی است که آیا سیستم ارتباطی این افراد در فضای ارتباطات درون خانوادگی و در فرایند اولیه رشد با افراد به هنجار تفاوت دارد یا خیر؟ از اهداف دیگر این پژوهش بررسی نقش اعضای خانواده و کیفیت چهارچوب ارتباط آنان درایجاد این اختلال می باشد.
4- نقش محیط در شکل گیری هویت جنسی- مهرداد محمدیان- مقاله ، سومین سمینار سراسری اختلال رفتاری کودکان و نوجوانان دانشگاه علوم پزشکی زنجان.
5- نقش خانواده در تشکیل هویت جنسی کودکان ، مسعود فلاحی ، اولین کنگره سراسری خانواده و بهتر زیستی ، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ،اسفند 1373.
6- شکل گیری هویت جنسی و ارتباط آن با شرایط فرهنگی ، نیک چهره محسنی ، نشریه علوم تربیتی دوره چهاردهم شماره 1 تا 4 ، 1370.
ادبیات نظری
هویت جنسی هویت جنسی آگاهی شخص از طبیعت زیست شناختی خود و پذیرفتن این طبیعت به عنوان یک مرد یا زن است (کاستلو 1992 به نقل از پور افکاری 1373).کودکان در دوران کودکی به تدریج درک می کنند چه کسی هستند و کدام یک از هویت های گروهی برای آنها اهمیت دارد.هویت جنسی از ابتدایی ترین و مهم ترین راه هایی است که کودک از طریق آنها خود را می شناسد و به دیگران می شناساند.(ماسن 1980).
هویت جنسی تجربه شخصی از فردیت خود ، مرد یا زن بودن است تجربه خصوصی و درونی فرد از ابراز آشکار نقش جنسیت می تواند منشا احساس هویت جنسی محسوب شود.به عبارت دیگر آگاهی شخص و بینشی که افراد نسبت به جنسیت و نقش ها و گرایش های متناسب با نقش خود دارند بیانگر هویت جنسی آنها است.کودک هم گام با رشد خود و از طریق جریان هایی که هر روز تجربه می کند در می یابد که چه رفتارهایی مناسب با جنسیت اوست.و در عین حال با رفتارهای جنس مخالف به گونه ای مغایرت دارد.
کودکان خیلی زود در می یابند که به کدام جنس منسوب شده اند.تعمیم در این مورد که نوزاد پسر است یا دختر ، بلافاصله پس از تولد توسط والدین و دیگران مطابق با فرم آلت تناسلی خارجی اتخاذ شده و بعد از آن به طرق مختلف مثل انتخاب رنگ و فرم لباس ، هدایایی که اطرافیان می آورند ، انتظارات و تعابیر والدین از رفتار کودک و نوع رفتارهایی که تشویق می شوند تایید می گردد.همچنین مادرها معمولاً با دختران مثل خود رفتار می کنند ولی با پسران به شکلی متفاوت ، آنچه کودکان در ضمن 2 تا 3 سال اول زندگی یاد می گیرند.نقش اساسی در تعیین هویت جنسی آنها دارد یعنی نحوه نگرش آنها را نسبت به تفکیک هایی که بین نقش های مرد و زن در فرهنگی که در آن زندگی می کنند مشخص می سازد.(دیویس 1991 به نقل از پورافکاری 1374).هویت جنسی همچنین ارتباط بین عقاید فرد درباره نقش های جنسی مناسب و همین طور ادراکی که از خود دارد را نیز در بر می گیرد.و از تجربیات اجتماعی تاثیر می پذیرد.و برای اینکه ثبات و دوام پیدا کند به گذشت زمان نیاز دارد.(لیندزی و تامپسون 1998).اساس وپایه یک هویت استوار به طور ناهشیار در دوران کودکی بنا می
گردد.کودکان بین سنین 18 ماهگی تا 3 سالگی درباره هویت جنسی شناختی دست کم ناقص کسب می کنند.آنها می آموزند که خود و دیگران را به عنوان مرد یا زن طبقه بندی کنند.در سن 3 سالگی جهان در درون زن یا مرد دو مقوله ای می شود و کودک تا 7 سالگی به الگو قرار دادن رفتارش با هنجارهای فرهنگی تن در می دهد.البته لازم به ذکر است که جنس تنها به پدیده های کالبدی و زیست شناختی نسبت داده می شود و هویت جنسی اشاره ضمنی به جنبه های روانی مربوط به مردانگی و زنانگی دارد پس برای یک برخورد اجتماعی توانا و موفق به هویت جنسی روشنی نیاز داریم که منظور از آن بنا به تعریف کمپبل رفتار و نمایی است از آنچه که در فرهنگ اجتماعی از مردی و مرد بودن و از زنی و زن بودن برداشت می شود و می توان آن را همان درک فرد از نقش اجتماعی مردانه و زنانه دانست و هویت جنسی هر چند که در سال های نخستین پدید می آید در طول زندگی امکان دارد که دگرگون شود.