بخشی از مقاله
معماری مزار
« مقدمه »
در ايران، ساختن مزار يكي از شيوههاي معمول براي بزرگداشت بزرگان مذهبي يا رجال و افراد مهم اجتماعي يا كشوري بود كه به ويژه از دوره ايلخاني به بعد بيشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفت. در دوره گوركانيان هند كه آنان را ميتوان در برخي زمينهها وارث تيموريان دانست، به ساختن مزار براي بزرگان به صورت بارزي توجه شد. در واقع، فرهنگ ساختن مزار و مقبره براي درگذشتگان توسط مسلمين به هند راه يافته است. زيرا پيش از ورود مسلمانان به هند، بسياري از هنديها اجساد مردگان را ميسوزاندند و شيوهاي براي تجليل بزرگان خود نداشتند. در اين دوران، شماري مزار نيز براي بانوان دربار ساخته شد كه تاج محل يكي از آنها به شمار مي آيد.
تاج محل در ناحيه واقع در هند شمالي است كه يكي از زيباترين بناهاي موجود در جهان مي باشد. اين بنا توسط امپراتور مغول « شاه جهان » براي همسرش « ممتاز محل » ساخته شده است تا در آنجا مدفون گردد تاريخ شروع ساخت اين بنا در سال 1631 ميلادي بوده است و خود امپراتور نيز در آنجا بعد از وفات در سال 1666 ميلادي دفن شده است. سنگفرش ورودي اين بنا زيبا با ماسه سنگ قرمز فرش شده است كه با ورود از دروازه ورودي آن وارد باغي زيبا ميشويم كه جويهاي زيبايي از ميان درختان سرو به شكل دلربايي عبور ميكنند در قسمت پاياني اين جريان آب روح انگيز « تاج محل » بر روي يك تراس مرمري ايستاده است اين شاهكار هنر معماري گنبددار، كه به شكل مربع است در هر ضلع آن يك مناره باريك گنبد زيباي آن را محاط كرده است.
مقبره امپراتور و همسرش يك تالار هشت ضلعي گنبددار است كه ديوارهاي آن به شكل بسيار زيبايي با سنگهاي مرمر كه هنرمندانه حكاكي شدهاند تزئين شده است.
فصل اول : بناي تاج محل
بخش 1 ) : تاج محل مزار چه كسي است؟
تاج محل مزار ارجمند بانو ملقب به ممتاز محل، همسر پنجمين پادشاه گوركاني موسوم به شاه جهان است.
ارجمند بانو نوة پسري شخصي به نام ميرزا غياثالدين شيرازي بود. ميرزا غياثالدين شخصي ايراني بود كه با خانوادهاش در دورة اكبر، ( سلطنت 14 – 963 ه ق ) به هند رفت و در دربار او به كار اشتغال ورزيد و در مدت كوتاهي پيشرفت كرد و عهدهدار فعاليتهاي مهمي شد. پيشرفت اين شخص در دورة فرزند اكبر، جهانگير ( سلطنت 1037 – 1014 ه ق ) چنان بود كه به عالي ترين مقام اداري كشور يعني به منصب صدارت عظمي دست يافتف زيرا جهانگير با مهرالنساء ملقب به نور جهان، دختر ميرزا غياثالدين ازدواج كرد. آصف خان پسر ميرزا غياث و برادر مهرالنساء نيز به عنوان سپهسالار انتخاب شد. ملكه نورجهان از قدرت فوقالعادهاي برخوردار شد و بسياري از افراد خاندان او در دستگاه سلطنت به كارهاي گوناگون اشتغال ورزيدند.
ارجمند بانو فرزند آصف خان و برادرزادة نورجهان، ملكة كشور بود كه با شاهزاده خرّم، فرزند جهانگير ازدواج كرد و فرزنداني از او به دنيا آورد. شاهزاده خرّم كه مورد بيمهري نورجهان واقع شده بود، پس از مرگ جهانگير تنها با كمك پدر زن خود، آصف خان توانست بر رقباي خود پيروز شود و قدرت را به دست آورد. وي پس از نشستن بر تخت سلطنت با نام شاه جهان شهرت يافت، همسر او نيز به ممتاز محل ملقب شد.
گفتهاند شاه جهان همسرش را بسيار دوست داشت و در همة سفرها از جمله سفرهاي جنگي نيز او را همراه خود ميبرد. در يكي از اين سفرهاي جنگي كه تقريباً يك سال پس از به سلطنت رسيدن شاه جهان روي داد و او براي سركوبي حاكم افغاني دكن عازم شد، ارجمند بانو را كه در آن هنگام باردار بود، همراه خود برد. در روزي كه پادشاه در جنگ با سپاه دشمن بود، شنيد كه همسرش دچار درد و كسالت سختي شده است، و اميدي به زنده ماندنش نيست، به همين سبب فوراً خود را به نزد همسرش رساند و از او خواست كه هر چه در دل دارد، به او بگويد. وي نيز نكاتي را ابراز داشت كه از قول او چنين نوشتهاند : « ... شاها گفته و شنيده ما را عفو فرمايند، عنقريب مسافر هستم ... شاها در ايام محبوسي
همدرد شما ماندم الحال كه ايزد تعالي پادشاهي نصيب شما كرد و فرمانروايي جهان بخشيد ما پر حسرت انتقال ميكنيم و ميرويم بنابر آن دو وصيت است، اميد كه هر دو قبول شوند. خديو جهان اقبال نموده استفسار كردند، بيگم صاحب فرمودند كه حق تعالي شما را چهار پسر و چهار دختر داده است براي نام و نشان همين كفايت مي كند، چنان نشود كه نسل ديگر از كسي پيدا شود كه با هم جنگ و جدل دارند. وصيت دوم آنست كه براي ما همچنان مكان تعمير بايد كه بر منصه ظهور ناياب و كمال عجيب و غريب گردد. اعليحضرت هر دو وصيت را به دل و جان قبول فرمودند ... ».
نوشتهاند كه شدت علاقهمندي شاه جهان به همسرش چنان بود كه تمام موي سر شاه جهان در سال دوم فوت همسرش سفيد شد. او وصيت همسرش را در نظر گرفت و چنان كه نوشتهاند در مدت زندگي خود پس از فوت همسرش كه نزديك به سي و شش سال بود (1040 تا 1076 ه ق ) مجرد ماند و در اين مدت دخترش، جهان آرا از او نگهداري مي كرد. البته آرزوي ممتاز محل در مورد عدم بروز جنگ ميان فرزندانش تحقق نيافت، زيرا اورنگزيب پسر سوم شاه جهان به برادرش داراشكوه كه شخصي اديب و انديشمند بود، حسادت ميورزيد. او پدر را دستگير و زنداني كرد برادرش را به قتل رساند و خود قدرت را به دست گرفت.
شاه جهان وصيت دوم همسرش ممتاز محل را نيز مورد توجه قرار داد و در همان سال (1040 ه ق ) دستور داد مزاري براي او ساخته شود. بناي مزار در زميني در كنار رودخانه جمنا شروع شد و هفده سال به طول انجاميد تا در سال 1057 ه ق طي مراسمي خاتمه بناي مجموعه تاج محل اعلام شد.
همسر وي در اين مدت قصد داشت براي خود نيز آرامگاهي و در كران ديگر رود بر پا كند و اين دو بنا را با پلي بهم وصل سازد به نشانة آنكه پيوند او و همسرش از جريان زمان هم درميگذرد قرار بود برخلاف بنا تاج محل كه از مرمر سفيد بود آرامگاه شاه از حرير سياه باشد اما سرنوشت بر اين شد كه آرامگاه دوم هرگز بنا نشود و امپراتور در كنار همسرش آرام گيرد.
بخش 2 ) : تاج محل و خصوصيات ظاهري آن
هنگامي كه ممتاز محل درگذشت، امپراتور داغديده طراحان، مهندسان و استادان را از هند، ايران و آسياي مركزي گرد آورد تا آرامگاهي را بسازند كه آخرين دستاورده معماري مغولان اعظم گرديد. در آرامگاه تاج محل جملگي سنتهاي معماري آسياي مركزي، ايران و هند به طور هماهنگ و موزون تلفيق يافته و بيشترين تأكيد بر تناسبات هندسي عمارت شده است. اين اثر داراي پيشينههاي چندي از آرامگاه همايون بوده است. وي كه دومين امپراتور گوركاني هند بود به ايران تبعيد شد. او در بازگشت به هند، گروهي از هنرمندان ايراني را با خود به همراه برد. بنابراين شگفتانگيز نيست كه تاج محل از الگوهاي ايراني و ميراث معماري هندو بهره گرفته باشد.
بناي آرامگاه بر روي دو صفه روي هم قرار گرفته است. صفه اول 374 × 141 و صفه دوم 120 × 120 ذراع است. ساختمان مزار با طرح هشت بهشت طراحي و ساخته شده است. هشت بهشت يا هشت جنة نام نوعي طرح معماري است كه بر اساس آن به طور معمول در وسط نقشه بنا يك فضاي مركزي غالباً گنبدي شكل وجود دارد كه از مركز آن چهار محور تقارن عبور ميكند. در دو طرف شرقي و غربي عمارت مزار، دو ساختمان كاملا همانند به صورت متقارن ساخته شده است. بنايي كه در سمت غرب عمارت قرار گرفته، مسجدي است كه از سه گنبدخانه و سه ايوان تركيب شده است. در جبهه شرقي مزار بنايي مشابه مسجد ساخته شده كه مهمانخانه مجموعه است و در همه خصوصيات كالبدي مانند مسجد
است به جز آنكه محراب ندارد و بر روي سنگفرش آن شكل جانماز ايجاد نشده است. در بالاي عمارت تاج محل، گنبد امرودي ( گلابي ) شكل قرار دارد كه دو پوسته است. ارتفاع گنبد اصلي از روي صفه بيش از 50 متر است. در چهار طرف گنبد اصلي، چهار عدد طاقي با گنبد كوچك قرار دارد. وجود چهار گنبد كوچك د رچهار سوي گنبد اصلي، سنت و شيوهاي است كه آن را در مقبره امير اسماعيل ساماني د ربخارا ميتوان ملاحظه كرد. بنابراين، خصوصيت مزبور را ميتوان از ويژگيهاي معماري ايراني دانست.
چهار منار در چهار گوشه صفه عمارت مزار وجود دارد. اين خصوصيت را بايد به معماري گوركاني نسبت داد. ساختن چهار منار در چهار گوشه يك عمارت در دوره تيموري رايج شد و در دوره گوركاني و به ويژه در تاج محل، آنها را به صورت مستقل از ساختمان، در چهار گوشه صفه ساختند. وجود چهار منار در گوشههاي صفه موجب شكلگيري فضايي بصري – رواني شد كه عمارت مزار در ميان آن اهميت ويژهاي يافته است، زيرا افزون بر خصوصيات حجمي يگانه و ممتاز آن، تمام سطح آن را با سنگ مرمر سفيد پوشاندهاند، در حالي كه سطح صفه
اول و نيز مهمانخانه ومسجد واقع در دو سوي آن را با سنگ سرخ پوشانيدهاند. در جلوي عمارت آرامگاه، باغي مربع شكل ساخته شده است. مربع يكي از شكلهاي كامل و به ويژه يكي از شكلهاي مهم و مقدس در فرهنگ طراحي معماري و شهري در ايران است. عرصه باغ نيز با طرح چهارباغ كه يكي از مهمترين الگوهاي طراحي باغ ايراني است، ساخته شده است. در اين شيوه، عرصه باغ توسط دو معبر متقاطع به چهار قسمت تقسيم ميشد. هر يك از اين چهار عرصه نيز دوباره به چهار قسمت تقسيم ميشد و اين روند تا جاي ممكن ادامه مييافت و فضاي هر سطح با درختان و گلهاي متنوع پوشانده ميشد.
بخشي از تزئينات تاج محل – ترصيع سنگ هاي قيمتي بر مرمر سفيد كه نشان دهندة تأثيرپذيري اروپايي ميباشد.
دروازه باشكوه ورودي باغ و مزار با نام جلوخان، در وسط جبهه متصل به باغ قرار گرفته است و طراحي تقريباً مانند هشت بهشت اما به شكلي ساده دارد. جلوخان نوعي فضاي شهري به حساب مي آيد كه غالباً به عناون فضايي رابط ميان يك فضاي معماري و يك فضاي شهري مانند بازار، معبر يا ميدان مورد استفاده قرار ميگرفته است. در طراحي مجموعه تاج محل، اصل سلسله مراتب ( توجه به نحوه ترتيب، تنظيم و استقرار عناصر بر اساس اهميت معنوي و نمادين فضاها ) مورد توجه بوده است.
در اين مجموعه، حركت شخص از دنيويترين نما ( بازار ) آغاز ميشود و به اخرويترين نماد مجموعه ( مزار ) منتهي ميشود. در اين بين، ميدان جلوخان فضايي رابط و برزخ گونه بين بازار و مزار ( دنيا و آخرت ) است. حضور مزار در باغ را نيز ميتوان استعارهاي از حضور انسان در بهشت دانست. توجه به اصول تقارن، مركزيت و ريتم نيز از ديگر ويژگيهاي اين مجموعه است كه آن را اين چنين ارزشمند ساخته است.
فصل دوم : اهداف تاج محل
بخش 1 ) : اهداف كاركردي
اهداف معماري تاج محل
عوامل، ديدهها و اصول متعددي در نحوة تركيب و سازمان يافتن هر فضا و تركيب معماري مؤثر هستند در گذشته شكل هيچ فضاي معماري و شهرسازي بدون پيشينهاي تاريخي و فرهنگي و تنها با ارادة يك شخص تعيين نميشد. براي شناخت علل و چگونگي شكلگيري يك فضاي معماري لازم است به برخي از مهمترين عوامل و ديدهها توجه شود. البته در بيشتر موارد به ويژه دربارة بناها يا مجموعههاي بزرگ، شمار آن چنان فراواني از عوامل و پديدههاي مزبور موجب ميشوند كه هر فضاي معماري و شهري ويژگيهايي داشته باشد كه برخي از آنها عمومي و برخي ديگر خاص باشند. براي شناخت بعضي از ويژگيهاي مهم عمومي و خاص معماري تاج محل، به بعضي از آنها به شرح زير به اختصار اشاره ميشود :
زمينههاي فرهنگي، پديدههاي محيطي و جغرافيايي، بخش ها و عناصر تشكيل دهندة مجموعة، اصول طراحي، انواع سازماندهي، مواد و مصالح و تزئينات.
كه در اينجا ابتدا به اهداف طراحي اين بنا مي پردازيم.
اهداف كاركردي :
ساختن مزار يكي از شيوههاي معمول براي بزرگداشت بزرگان مذهبي يا رجال و افراد مهم اجتماعي يا كشوري بود كه به ويژه از دورة ايلخاني به بعد بيشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفت. در دورة گوركانيان كه آنان را ميتوان در برخي از زمينهها وارث تيموريان دانست، به ساختن مزار براي بزرگان مذهبي يا كشوري به صورت بارزي توجه شد و شماري مزار نيز براي بانوان دربار ساخته شد كه تاج محل يكي از آنها به شمار ميآيد.
برخي از اين مزارها به گونهاي طراحي و ساخته ميشدند كه فضايي مناسب براي بازديد و زيارت گروههاي مردم پديد آيد و امكانات لازم را نيز براي اين منظور فراهم ميكردند.
درباره تأثير عوامل فرهنگيف تاريخي و اعتقادي در نحوة شكلگيري مزارها بررسيهاي كافي صورت نگرفته است و دربارة پيشينه ساختن باغ – مزارها اطلاعات كافي در دسترس نيست و چنان كه پيشتر اشاره شد بر اساس شاهنامه فردوسي مي توان اظهار داشت كه پيشينه ساختن باغ – مزار در ايران احتمالاً به پيش از دوران اسلامي ميرسد. پس از دوران اسلامي نيز حداقل از دورة غزنويان نمونههايي از آن وجود داشته است، امام درباره علل و نحوه شكلگيري آن، هنوز اطلاعات و اسناد كافي مورد بررسي قرار نگرفته است. به هر صورت شايد بتوان اظهار داشت كه توجه به بهشت و توصيفي كه از آن شده است در پيدايش اين نوع مزار مؤثر بوده است و به اين ترتيب ميتوان آن را بازتاب خواسته افراد براي رفتن به بهشت دانست.
بخش 2 ) : اهداف كالبدي
همجواري مزار با يك باغ و تركيب آنها را ميتوان نخستين و مهمترين هدف كالبدي اين مجموعه دانست. قرار دادن مزار در محلي از مجموعه كه به بهترين شكل قابل مشاهده باشد و از لحاظ بصري از بيشترين اهميت و شكوه ممكن برخوردار باشد را ميتوان از ديگر اهداف كالبدي طراحي اين مجموعه به شمار آورد. يكي از دلايل قرار دادن مزار در انتهاي محور اصلي مجموعه و استقرار آن در روي سكويي مرتفعتر از ساير سكوها و سطح باغ، تأكيد بر اهميت مزار است، زيرا در اين حالت مزار در بهترين مكان از لحاظ منظر واقع شده است.
تاج محل از لحاظ كاركردي به عنوان يك باغ – مزار و براي بازديد مردم طراحي و ساخته شد، به همين سبب عرصههاي گوناگون كالبدي آن با چنين كاركردي هماهنگ بود. بازديد كنندگان و زائران ابتدا به چهارسوبازار وارد ميشدند، سپس به ميدان جلوخان كه به عنوان فضاي ارتباطي و خدماتي مورد استفاده قرار ميگرفت، ميرفتند. در آنجا با مشاهده دروازه ورودي باغ مزار به سمت آن حركت ميكردند و باغ وارد ميشدند. در اين فضا چشماندازي به عمارت مزار پديدار ميشد و افراد پس از طي فضاي باغ به سكو يا كرسي مزار ميرسيدند.
چگونگي طراحي و سازماندهي موقعيت چهار عرصة واقع در اين مجموعه – چهارسو بازار و كاروانسراها، جلوخان، باغ و سكوي مزار – از لحاظ كاركردي و محيطي كمابيش آشكار است، اما چگونگي تأثيرپذيري سازماندهي چهار عرصة مزبور از مفاهيم نمادين و فرهنگي به بررسي و مطالعة دقيق موضوع نياز دارد.
شايد بتوان در يك تعبير خاص ؛ چهار سو بازار و كاروانسراهاي اطراف آن را نمادي از جهان مادي – اين دنيا – دانست كه محل قيل و قال و خريد و فروش و ضمناً محل عبور است، و ميدان جلوخان را فضايي واسط، مقدماتي و برزخ گونه براي ورود به محيط باغ دانست. در اين حالت چه بسا بتوان فضاي باغ را نيز نماد و نشانهاي ساده از بهشت موعود، و عمارت مزار را نماد حضور انسان در آنجا دانست.
در سادهترين و عينيترين تفسير از نحوة ساماندهي فضاي كالبدي باغ ميتوان اظهار داشت كه فضاي چهارسوبازار و كاروانسراها براي تأمين كالاهايي كه زائران و سياحان به طور معمول طي يك سفر زيارتي و سياحتي تهيه ميكردند، طراحي و ساخته شد. چنين فضايي را در كنار بسياري از مزارهاي بزرگ و مهم كه عدة قابل توجهي براي زيارت به آنجا ميروند، ميتوان مشاهده كرد. به عبارت ديگر، طراحي و احداث يك عرصة تجارتي در نزديكي يك مزار بزرگ بر اساس الگوهاي معمول در گذشته صورت پذيرفته بود.
ميدان جلوخان فضاي مناسبي است كه فرد يا افرادي را كه از محيط بازار خارج ميشوند براي ورود به باغ مزار آماده كند و به اين ترتيلب اهميت فضاي باغ و مزار به صورتي غير مستقيم به زائران و سياحان القاء ميشود.
ورود به فضاي باغ، حضور در عرصهاي آرام و دور از هياهوي زندگي روزمره بود. فضايي كه ميتوانست ياد بهشت موعود را در خاطرة انسان زنده كند.
مزار در چشمانداز واقع در جلوي وارد شوندگان به باغ واقع شده و زائران و سياحان پس از عبور از محور اصلي باغ با آن مواجه ميشوند. مواجهه با ساختمان مزار نوعي دسترسي ساده به شمار نمي آيد، زيرا عمارت مزار بر روي صفحهاي بلندتر از سطح باغ قرار دارد و در نتيجه وقتي كه افراد به نزديكي بنا ميرسند، با توجه به ابعاد و ارتفاع آن، عظمت و شكوه آن را به خوبي احساس و درك ميكنند.
البته موقعيت مزار به گونهاي است كه نه تنها از درون باغ، بلكه از عرصههاي بسيار گسترده واقع در پيرامون محوطه تاج محل و نيز از رودخانه جمنا و محوطهها و عرصههاي واقع در آن سوي رودخانه و نيز از نقاطي از قلعه سرخ ميتوان به خوبي آن را مشاهده كرد.
فصل سوم : عوامل و زمينههاي تأثيرگذار بر تاج محل
بخش 1 ) : زمينة فرهنگي
نخستين زمينه يا بستر مهم فرهنگي كه ميتوان ايجاد بناي تاج محل را مورد برسي قرار داد، وجود نوعي فرهنگ،سنت يا شيوهاي است كه در آن براي تجليل وتقديس از افراد براي آنها مقبره يا مزاري ساخته ميشد. آپشكار است كه بسياري از هنديها، از جمله هندوها تا پيش از ورود مسلمانان به هند چنين شيوهاي براي تجليل بزرگان يا عزيزان خود نداشتند و بسياري از آنان اجساد مردگان را ميسوزاندند. بنابراين نخستين نكته اين است كه به نظر مي رسد اين شيوه به صورت يك پديدة مهم اجتماعي توسط مسلمانان به آن سرزمين راه يافت. افزون بر اين، بر اساس اطلاعات موجود روشن است كه در قرنهاي نخستين هجري از اين گونه مزارهاي عظيم و بزرگ چندان ساخته نميشد، بلكه غالباً مزارهاي ساده و گاه كوچك براي برخي از بزرگان ديني و در مواردي براي بعضي از رجال و بزرگان كشوري يا اجتماعي ساخته ميشد.
به نظر ميرسد كه ساختن مزارهاي با شكوه و بزرگ در ايران از اواخر قرن سوم و به ويژه از قرن چهارم هجري به بعد رايج شد. بسياري از مزارهايي كه در قرن چهارم تا هفتم هجري در ايران ساخته شدند به صورت يك بناي منفرد يا يك مجموعة كوچك بودند اما ساختن مزارهاي بزرگ از اواخر قرن هفتم هجري به بعد رايج شد. برخي از اين مزارها مجموعهاي متشكل از مقبره، مهمانخانه، مسجد، خانقاه و شماري ديگر از فضاهاي مذهبي و خدماتي را در بر داشتند. ايلخانان و تيموريان اين سنت را ادامه و گسترش دادند.
گوركانيان را از اين لحاظ ميتوان وارث سنتهاي فرهنگي و معماري تيموريان دانست. آنان اين سنت را گسترش دادند و مزارهاي بسيار عظيم و با شكوهي براي بعضي از بزرگان ديني و كشوري و از جمله برخي از بانوان دربار ساختند. به اين ترتيب ساختن تاج محل در هند را بايد تداوم نوعي فرهنگ مذهبي مسلمانان به ويژه مسلمانان ايران در آنجا دانست.
بخش 2 ) : زمينة محيطي و جغرافيايي
درباره تأثير پديدههاي محيطي و جغرافيايي در طرح معماري تاج محل ميتوان به يكي از بارزترين جلوههاي آن يعني قرارگيري عمارت مزار در كنار رودخانه و در منتهياليه محوطه در اينجا بسنده كرد.
در طراحي باغهاي ايراني و به پيروي از آن باغ – مزارها عموماً عمارت كوشك يا مزار در قسمتي از فضاي باغ، به نحوي ساخته ميشد كه پيرامون آن را فضاي باغ- مزارها عموماً عمارت كوشك يا مزار در قسمتي از فضاي باغ، به نحوي ساخته ميشد كه پيرامون آن را فضاي سبز فرا ميگرفت، زيرا در اين حالت بهترين و بيشترين منظر ممكن براي عمارات كوشك فراهم ميشد، اما اگر محيط جغرافيايي باغ به گونهاي بود كه جابهجايي موقعيت عمارت كوشك ميتوانست موجب شود كه منظر بهتري براي آن فراهم شود، جابهجايي عمارت مزبور صورت ميگرفت. براي نمونه، در مواردي كه باغي در روي يك تپه طراحي و ساخته ميشد، غالباً ترجيح ميدادند كه عمارت كوشك را در بالاي تپه و عرصهاي در پايين آن را در بر ميگرفت، براي ساكنان كوشك فراهم شود. باغ تخت در شيراز و قصر و باغ قاجار در تهران از نمونههاي اولين نوع باغ به شمار ميآيند.
رودخانه جمنا در محوطه تاج محل به عنوان يك پديده مهم جغرافيايي موجب شد كه به جاي آن كه عمارت مزار را در ميان باغ بسازند، آن را در جبههاي از باغ كه در كنار رودخانه قرار داشت، بر پا سازند.
استقرار مزار در كنار رودخانه موجب شد كه عمارت مزار از نواحي واقع در آن سوي رودخانه يا از سوي كساني كه از طريق رودخانه عبور ميكردند، به خوبي قابل مشاهده باشد. افزون بر اين، اهميت عمارت مزار از لحاظ بصري براي بازديد كنندگان و زائران بيشتر نيز شد، زيرا جلوخان و دروازه ورودي باغ در امتداد محور طولي مجموعه و در سوي ديگر باغ قرار داشت، و استقرار مزار در سوي ديگر باغ و در امتداد همان محور نه تنها از اهميت و شكوه بنا نميكاهد، بلكه طولانيتر شدن مسير و زمان دسترسي به آن و نقاط ديد بيشتر در طي زمان طولانيتر تا هنگام رسيدن به آن بر اهميت بنا افزوده است.
فصل چهارم :
انواع عرصهها، عناصر و اجزاء موجود در تاج محل
بخش 1 ) : عرصه اول : مزار
بخش 2 ) : عرصه دوم : باغ
بخش 3 ) : عرصه سوم : جلوخانه
بخش 4 ) : عرصه چهارم : چهارسو بازار
تاج محل به عنوان يك مجموعه مزار از عرصهها و عناصر متعددي تشكيل شده است كه در سادهترين حالت مي توان عرصههاي آن را به چهار بخش تقسيم و طبقهبندي كرد. به نظر ميرسد اين مجموعه به طور آگاهانه به صورت چهار عرصهها و عناصر متعددي تشكيل شده است كه در سادهترين حالت ميتوان عرصههاي آن را به چهار بخش تقسيم و طبقهبندي كرد. به نظر ميرسد اين مجموعه به طور آگاهانه به صورت چهار عرصة متمايز اما پيوسته به هم طراحي و ساخته شد. ويژگيهاي هر يك از اين چهار عرصه و عناصر هر كدام به اختصار به شرح زير است :
عرصه اول : مزار
عرصه مزار سطحي مستطيل شكل را در بر ميگيرد كه اندازههاي كرسي ( سكو، صفه ) اول آن 141 × 374 ذراع است. اين كرسي با آجر، سنگ و ملات آهكي ساخته شده و ارتفاع آن از سطح زمين معادل 16 ذراع است. روي اين كرسي را با سنگ سرخ فرش كردهاند. همه عناصر عرصه مزار در روي اين كرسي قرار دارند.
در وسط اين كرسي يك كرسي ديگر به شكل مربع ساخته شده كه اندازه هر ضلع آن 120 ذراع يعني اندكي كمتر از يك سوم طول كرسي اول است. ايجاد كرسي دوم به اين سبب بود كه عمارت اصلي مزار در سطحي بالاتر از سطح كرسي اول قرار گيرد و به اين ترتيب بر عظمت و شكوه آن افزوده شود. براي تمايز اين كرسي از كرسي اول، سطح آن را با سنگ سفيد پوشاندهاند و به اين ترتيب اين كرسي به شكل بسيار بارزي از سطح نخست متمايز شده است.
عمارت مزار در مركز كرسي دوم قرار گرفته و پيرامون آن عرصهاي باز وجود دارد كه بازديد كنندگان ميتوانند در روي آن و پيرامون بنا حركت كنند. ساختمان مزار با طرح « هشت بهشت » طراحي و ساخته شده است.
« هشت بهشت » يا « هشت جنه » نام نوعي طرح معماري است كه بر اساس آن به طور معمول در وسط نقشة بنا يك فضاي مركزي غالباً گنبدي شكل وجود دارد : از مركز آن چهار محور تقارن عبور ميكند. دو محور تقارن متقاطع به شكل بعلاوه (+) كه غالباً در امتداد آنها و در لبههاي بيروني بنا چهار ايوان يا پيشطاق بزرگ قرار دارند. دو محور تقارن متقاطع به شكل ضربدر (×) نيز از مركز بنا ميگذرند كه غالباً چهار ايوان كوچكتر نيز در امتداد آنها و در لبة بيروني بنا ساخته ميشد. در مواردي از جمله در عمارت مزار تاج محل ايوانهايي كوچك در دو سوي ايوانهاي واقع در كنجهاي بنا ساخته ميشد. همه ايوانهاي عمارت مزار تاج محل از لحاظ كالبدي يكسان نيستند، بلكه چهار ايوان اصليس كه در وسط اضلاع بزرگتر هستند، از ساير ايوانها بلندتر و عميقتر هستند، در حالي كه ساير ايوانها دو طبقه ساخته شده اند، كوچكتر هستند. شمار ايوانهاي كوچكتر واقع در دو طبقه، بيست و چهار عدد است.
در هر يك از چهار كنج بنا يك فضاي مركزي يا خانه ( اتاق، تالار) و در پيرامون آن شماري نشيمن وجود دارد. اجزاي فضاي داخلي عمارت مزار در متن اصلي به خوبي مورد اشاره قرار گرفته است و از تكرار آن در اين جا خودداري ميشود.
كميت و كيفيت فضاي خالي و فضاي پر در نقشه هشت بهشت عمارت مزار تاج محل مانند نقشه مزار همايون در دهلي به گونهاي است كه اين انديشه را پديد ميآورد كه در طرح برخي از بناها ميتوان فضاي پر را مانند فضاي خالي مورد ملاحظه قرار داد، زيرا تركيب و آميزش فضاي خالي و پر در اين گونه از بناها چنان است كه تصور يكي بدون ديگري دشوار به نظر ميرسد و اگر در يك بررسي تحليلي جاي فضاي خالي و پر يا منفي و مثبت را با يكديگر عوض كنيم، فضايي فرضي پديد خواهد آمد كه نظم و هندسهاي دقيق را ميتوان در آن ديد. به عبارت ديگر رابطة فضاي پر و فضاي خالي همچون رابطه ظرف و مظروفي است كه تركيب منسجم و استواري با يكديگر پديد آوردهاند.
در بالاي عمارت يك گنبد بزرگ امرودي (گلابي) شكل قرار دارد كه دو پوسته است. ارتفاع گنبد اصلي از روي صفه بيش از پنجاه متر است. در چهار طرف گنبد اصلي، چهار عدد چهارسوي گنبد اصلي، سنت و شيوهاي است كه آن را در مقبرة اميراسماعيل ساماني در بخارا ميتوان ملاحظه كرد. بنابراين خصوصيت مزبور را مي توان از ويژگيهاي فرهنگ معماري ايراني دانست.
چهار منار در چهار گوشه صفه عمارت مزار وجود دارد. اين خصوصيت را بايد به معماري گوركاني نسبت داد. ساختن چهار منار در چهار گوشه يك عمارت در دوره تيموري رايج شد و در دوره گوركاني و به ويژه در تاجمحل آنها را به صورت مستقل از ساختمان، در چهار گوشة صفه ساختند. وجود چهار منار در گوشههاي صفه يا كرسي موجب شكلگيري فضايي بصري – رواني شد كه عمارت مزار در ميان آن اهميت ويژهاي يافته است، زيرا افزون بر خصوصيات حجمي يگانه و ممتاز آن، تمام سطح آن را با سنگ مرمر سفيد پوشانده اند، در حالي كه سطح كرسي اول و سطح مسجد و مهمانخانه واقع در دو سوي آن را با سنگ سرخ پوشاندهاند.
در برخي از مزارهاي گوركاني مانند مزار اكبر در آگرا، همانند دورة تيموري، چهار منار در چهار گوشه بنا ساخته شده است، اما در برخي از مزارها نيز مانند مزار همايون در دهلي هيچ مناري در گوشههاي بنا يا صفه ساخته نشده است ؛ اما در بسياري از مزارهاي گوركاني مانند تاج محل، از چهار طاقي يا چتري در تركيب با منار و در مواردي به عنوان عنصر جايگزين منار استفاده ميكردند.
چهار عنصر منار گونه اما بسيار باريك، كوچك، و توپُر در هر يك از سطوح چهار گانه حجم عمارت ديده ميشود. اين عناصر در برخي از ديگر مزارهاي گوركاني نيز مورد استفاده قرار گرفته است. در دوره قاجار نيز عنصري شبيه به آن در شمار اندكي از بناهاي ايراني، از جمله دروازههاي بعضي از شهرها مانند دروازههاي تهران، قزوين و سمنان به كار گرفته شد.
تربت يا مقبره ارجمندبانوبيگم در سرداب واقع در زير عمارت مزار قرار دارد اما يك سنگ مقبره براي بازديدكنندگان در طبقه همكف مزار قرار داده شده است. جسد شاه جهان را نيز در كنار همسرش قرار دادند. در پيرامون دو مقبره مزبور در طبقه همكف محجر يا حصاري مشبك از سنگ ساختند.
در دو طرف شرقي و غربي عمارت مزار دو ساختمان كاملاً همانند بصورت متقارن ساخته شده است. بنايي كه در سمت غرب عمارت مزار ساخته شده است، مسجدي است كه از سه گنبدخانه و سه ايوان تركيب شده است. وجود سه گنبد در شبستان مسجد از ابداعات و ويژگيهاي معماري گوركاني است.
در جبهه شرقي مزار بنايي مشابه مسجد ساخته شده مهمانخانه مجموعه است و در همه خصوصيات كالبدي مانند مسجد است بجز آنكه محراب ندارد و بر روي سنگفرش آن شكل جاي نماز ايجاد نشده است.
همانندي و تقارن كالبدي و ساختماني اين دو بنا با دو كاركرد كاملا متفاوت ( مسجد و مهمانخانه ) يكي از نكات بسيار جاب در معماري اين مجموعه به شمار ميآيد. اين موضوع اهميت فوقالعادة اصل تقارن در معماري دوران اسلامي در بسياري از سرزمينها را نشان ميدهد.
چهار برج در گوشه كرسي اول با سنگ سرخ ساخته شده كه روي سقف گنبدي شكل هر كدام را با سنگ سفيد پوشاندهاند. وجود اين چهار برج را ميتوان به عناون عناصر تمام و كاملكنندة مجموعه بناهاي واقع در روي كرسي اول به شمار آورد.
عرصه دوم : باغ
باغ عرصهاي كاملاً مشخص و متمايز از ساير عرصهها دارد. آن را به شكل مربعي با ضلع 368 گز ساختهاند. مربع يكي از شكلهاي كامل و به ويژه يكي از شكلهاي مهم و مقدس در فرهنگ طراحي معماري و شهري در ايران است. عرصه باغ نيز با طرح چهار باغ كه يكي از مهمترين الگوهاي طراحي باغ ايراني است، ساخته شده است. طرح چهار باغ به دو صورت در باغ هاي ايراني مورد توجه قرار داشت. در يك حالت، خيابان يا معبر بزرگ، مهم و طراحي شدهاي را كه ميخواستند با كاشتن انواع درختان و گيباهان سايهدار، تزئيني يا مثمر براي عبور عابران پياده و گذران اوقات فراغت آماده سازند، غالباً با طرح چهار باغ ميسازند. در اين حال عرض معبر را به طور معمول به چهار بخش تقسيم ميكردند. بسياري از اين خيابانها را در گذشته چهارباغ ميناميدند. چهارباغ اصفهان يكي از نمونههاي باقي مانده از اين گونه خيابانها است.
در حالت دوم كه بهترين و كاملترين شكل طرح چهارباغ به شمار ميآمده است، عرصهاي مربع شكل(يا به شكل مستطيل)توسط چهارمعبر يا خيابان(يا دو معبرممتد متقاتع)به چهار قسمت مربع شكل ( يا به شكل مستطيل ) تقسيم ميشد. هر يك از چهار عرصه مربع شكل به دست آمده نيز دوباره به چهار قسمت تقسيم ميشدو اين روند تا جاي ممكن ادامه مييافت. عرصه باغ تاجمحل در چهار مرحله به مربعهاي كوچكتر تقسيم شده است و فضاي هر سطح را با درختان و گلهاي متنوع پوشانده بودند.
عرض هر يك از چهار خيابان اصلي چهل ذراع (چهل يكي از اعداد مقدس به شمار ميآمده است ) بود. در وسط هر يك از اين خيابانها ساخته شده و در روي آن حوضي مربع شكل و در آن پنج فواره ساخته شده بود.
براي نشان دادن اهميت طرح چهارباغ براساس سنتي معمول در طراحي برخي از باغهاي ايراني و نيز باغها يا باغ- مزارهايي كه پيش از تاجمحل در هند ساخته شده بود، مانند مزار اكبر در سكندرا، در هر يك از دو انتهاي خيابان شرقي – غربي، يك ايوان يا درگاه ساخته بودند كه از آنها براي رفت و آمد استفاده نميكردند، بلكه آنها را از لحاظ كالبدي و به منظور كامل نشان دادن طرح باغ از لحاظ فضايي و بصري ساخته بودند و هيچ عامل كاركردي يا محيطي موجب طراحي و ساخته شدن آنها نشده بود.
در ضلع جنوبي محوطه باغ كه حد فاصل ميدان جلوخان و محوطه باغ است، شماري ايوان در كنار هم ( به تعبير مورخان آن زمان به صورت « ايوان در ايوان » ) ساخته شده و در وسط آن و در امتداد محور اصلي مجوعه، ورودي محوطه باغ قرار گرفته است.
عرصه سوم : جلوخانه
جلوخانه يا به اصطلاح رايج در آن زمان، چوكِ جلوخانه ( = ميدان جلوخان ) عرصه يا فضايي بود كه غالبا در جلوي ورودي بسياري از فضاهاي معماري به ويژه بناهاي بزرگ و عمومي ساخته ميشد. در ايران نيز اين فضا را به صورت جلوخان، جلوخانه يا ميدان جلوخان ميناميدند. فضاي مزبور نوعي فضاي شهري به شمار مي آيد كه غالباً به عنوان فضايي رابط ميان يك فضاي معماري و يك فضاي شهري مانند بازار، معبر يا ميدان مورد توجه قرار داشت و براي تسهيل دسترسي به فضاي معماري و همچنين در مواردي براي با شكوه ساختن فضاي ورودي و نيز براي انجام برخي از فعاليتهاي تشريفاتي يا ساير فعاليتهاي مناسب مورد استفاده قرار ميگيرد. در ايران افزون بر بناهاي بزرگ و عمومي، در جلوي بسياري از خانههاي متوسط و بزرگ نيز فضاي كوچكي با عنوان جلوخان ساخته ميشد. به هر صورت وجود عرصه جلوخانه چه از لحاظ نام و چه از لحاظ خصوصيات كاركردي و كالبدي نشانه ديگري حاكي از تأثيرپذيري تاجمحل از سنتهاي معماري ايراني است.
جلوخانة تاج محل عرصهاي مستطيل شكل است كه دروازة با شكوه ورودي باغ و مزار در وسط جبهه متصل به باغ قرار دارد. دروازه طرحي تقريباً مانند طرح هشت بهشت اما به شكلي ساده دارد. در هر يك از دو جبهه شمالي و جنوبي عمارت دروازه يك پيشطاق وجود دارد.
تركيب حجمي عمارت دروازه طراحي شده و به صورت بيرون آمده نسبت به بدنه باغ و به گونهاي ساخته شده كه بخشي از حجم آن درون فضاي جلوخانه قرار گرفته است.
چهار منار در چهار كنج دروازه و هفت چوكهند ( عنصري شبيه به مأذنه ) در هر يك از جبهههاي دروني و بيروني بالاي عمارت دروازه با كلاهي از سنگ مرمر ساخته شده بود. دروازه كوچكتري در جبهه روبروي اين جبهه وجود دارد كه محل ورود افراد به جلوخانه است.
اندازه فضاي جلوخانه 105 × 204 ذراع و انمدازه چبوترة (صفه، سكو ) واقع در ميان آن 34 × 80 ذراع است. بر اساس شاه جهاننامه 128 حجره در اضلاع چهارگانه جلوخانه ساخته بودند دو فضا به نام خواص پوره با 32 حجره در دو سوي جلوخانه و متصل به ديوار باغ ساخته شده بود كه محل اقامت كاركنان و خادمان مجموعه بود. در وسط دو جبهه شرقي و غربي جلوخانه دو بازار ساخته شده بود.
در يك ارزيابي اجمالي و كلي ميتوان ميدان جلوخانه را نوعي فضاي ورودي بسيار باشكوه و با عظمت به شمار آورد كه بازديدكنندگان را به صورتي مناسب براي ورود به باغ آماده ميسازند.
عرصه چهارم : چهارسو بازار
در جبهه جنوبي ميدان جلوخانه فضايي مستطيل شكل وجود داشت كه اندازه عرض آن مساوي ضلع باغ بود اما طول آن اندكي بيشتر از عرض آن بود. اين عرصه كه به آن با عنوان چارسوبازار (چهارسوبازار) اشاره شده، از دو راسته بازار متقاطع (= چهارسو ) و چهار سرا ( كاروانسرا ) تشكيل شده است. اين عرصه چهار دروازة ورودي در امتداد هر يك از چهار راسته بازار داشته است. عرض راسته بازار شرقي – غربي 90 گز و عرض راسته بازار شمالي – جنوبي 30 گز بوده است.
چهارسرا در چهار كنج اين عرصه وجود داشت كه دو سراي واقع در جبهه شمالي عرصه به پادشاه و دو سراي ديگر به بازرگانان تعلق داشت. طرح معماري دو سراي پادشاه، هندسي و منظمتر از دو سراي ديگر است. هر يك از سراهاي پادشاهي 136 حجره با ايوان و حياطي به شكل مثمن بغدادي ( هشت و نيم هشت ) داشته است و بر اساس نقشهاي كه اين عرصه در آن وجود دارد، سه چوك ( حياط ) در سه زاوية سرا وجود داشت و در زاوية چهارم كه يكي از ضلعهاي فضاي مياني چهارسو را تشكيل ميداد، دروازه يا فضاي ورودي سرا قرار داده شده بود.
بر اساس متن « شاهجهاننامه » در اين سراها « اقمشه هر ديار و اقصام امتعه هر ولايت و انواع نفايس روزگار و اصناف لوازم تمدن و تعيش » خريد و فروش ميشد.
اين عرصه از تاجمحل را كه شرح ان در پادشاهنامه آمده است، تنها در يك نقشه ديده كه در اين كتاب ارائه شده است و در ساير نقشههايي كه امروز از تاجمحل ارائه ميشود، اين عرصه وجود ندارد و به نظر ميرسد كه اين بخش از مجموعه تاجمحل دگرگون شده است.
وجود چنين عرصهاي با الگوهاي رايج در بسياري از فضاهاي زيارتي و سياحتي از ايام گذشته تا امروز سازگار به نظر ميرسد، زيرا در بيشتر مراكز و مجموعههاي مهم و بزرگ زيارتي و سياحتي، فضا يا مجموعهاي تجارتي براي ارائه برخي از انواع اشياء و كالاهاي مورد توجه زائران و سياحان در نظر ميگرفتند.
فصل پنجم : بكارگيري انواع اصول در بناي تاجمحل
بخش 1 ) : اصل طراحي
بخش 2 ) : اصل سلسله مرتب
بخش 3 ) : اصل تقارن
بخش 4 ) : اصل مركزيت
بخش 5 ) : اصل تكرار موزون
اصل طراحي
در طراحي و ساختن هر مجموعه معماري و شهري و حتي در سطحي وسيع در طراحي و خلق هر اثر هنري از يك يا چند اصل براي تركيب اجزا و عناصر اثر استفاده ميشود. اين اصول را ميتوان اصول طراحي يا اصول تركيب ناميد. شناخت اين اصول براي درك اهداف طراحي و روشهاي دستيابي به آن اهداف لازم و ضروري است. در اين بخش تنها به چند اصل بسيار مهم در طراحي و خلق تاجمحل اشاره ميشود.
اصل سلسله مراتب
اصل سلسله مراتب يكي از اصول بسيار مهم در طراحي يا تركيب بسياري از مجموعههاي معماري و شهرسازي است. بر اساس اصل سلسله مراتب، انواع عناصر و اجزاي يك بنا يا مجموعه متناسب با اهميت و ارزش كاركردي، معنوي يا زيبايي شناسانة آن يا ساير عوامل به ويژه اهداف طرح به گونهاي در كنار هم قرار ميگيرند كه استفاده كنندگان از فضا يا كساني كه به نحوي بنا را مشاهده ميكنند، به صورت آگاهانه يا ناخودآگاه با هدف يا اهداف طراحي مواجه و آشنا شوند.
نحوه ترتيب، تنظيم و استقرار عناصر بر اساس اصل سلسله مراتب غالبا در همه يا برخي از زمينههاي ساختمان مانند نقشه، نما و تركيب حجمي منعكس ميشود.
در طراحي تاج محل از اين اصل به خوبي استفاده شده است. در وهله نخست چهار عرصه. عرصه تجاري ( چهارسوبازار)، عرصه انتقالي و رابط ( ميدان جلوخان )، عرصه آرماني و بهشت گونه (باغ) و عرصه نهايي و غايي ( عمارت مزار ) به گونهاي نسبت به يكديگر طراحي و ساخته شدند كه ترتيب ورود افراد به هر عرصه با اهميت معنوي و نمادين فضا متناسب است. مسيري كه شخص طي ميكند از دنيويترين نماد ( بازار ) شروع و اخرويترين نماد مجموعه ( مزار) منتهي ميشود. اين مسير را ميتوان به مسير و راه زندگي افراد و مراتب
ورود آنان به دنيا و خروج از آن نيز تشبيه كرد. ميدان جلوخان در اين سلسله مراتب بين فضاي بازار و فضاي آرماني باغ و سپس مزار قرار گرفته است و شايد بتوان آن را فضايي رابط و برزخ گونه بين بازار و مزار ( نماد دنيا و آخرت ) دانست. بايد توجه داشت كه طراح ميتوانست ميدان جلوخان را در ابتداي مجموعه و در جلوي چهارسوبازار قرار دهد و سپس چهارسوبازار را بلافاصله در كنار باغ قرار دهد و آنها را با يك فضاي ورودي به يكديگر مرتبط نمايد، اما او ميدان جلوخان را به عنوان يك فضاي رابط در بين عرصه چهارسوبازار و عرصه باغ قرار داد و به اين ترتيب اين دو را ضمن متمايز و تفكيك كردن، به يكديگر مرتبط نيز ساخته است.
در بسياري از عرصهها و بخشهاي مجموعه نيز به صورت موردي از اصل سلسله مراتب براي تركيب و سازماندهي عناصر استفاده شده است، از جمله در عرصه مزار ميتوان نمونه بارزي از آن را مشاهده كرد. اين عرصه روي سكويي ساخته شده كه سطح آن از سطح محيط پيرامون و باغ متمايز شده است. در وسط اين عرصه كه با سنگ قرمز ساخته و فرش شده است، سكوي ديگري كه مرتفعتر از عرصه نخست است، ساخته شده و عمارت اصلي مزار در روي آن برپا شده است. قرار دادن عمارت مزار در مرتبهاي بلندتر از عرصه عمومي مزار را ميتوان استفاده از اصل سلسله مراتب به ياري عرصهها و فضاهايي كه از لحاظ ارتفاع و ساختار حجمي نسبت به يكديگر در مراتب گوناگون قرار دارند، دانست. مرتفعتر بودن
عمارت مزار نسبت به دو بنايي كه در دو سوي آن قرار گرفتهاند، تأكيد بر اهميت آن است. كاربرد سنگ سفيد براي عمارت مزار و سكوي آن در زمينهاي از سنگ قرمز موجب تأكيد بيشتر بر منزلت اين بنا شده است. ارتفاع عمارت مزار از دو بناي واقع در دو سوي آن (مسجد و مهمانخانه ) بيشتر است و افزون بر اين اندازه گنبد آن نيز از گنبدهاي دو بناي مزبور بزرگتر و رنگ مصالح آن نيز متفاوت است.
اصل تقارن
اصل تقارن يكي از مهمترين اصول طراحي به شمار ميرود كه از دوران باستان تا كنون در بسياري از انواع بناها به ويژه بناهاي عمومي و مذهبي كاربرد وسيعي داشته است. اين اصل از ويژگي خاص نسبت به ساير اصول طراحي برخوردار است كه در طبيعت و بسياري از پديدههاي طبيعي نيز ديده ميشود. شكل انسان و بسياري از جانوران نيز متقارن است.
اصل تقارن را ميتوان به نوعي كاملترين شكل تعادل به شمار آورد كه علاوه بر جنبههاي زيبايي شناسانه از لحاظ ايستايي نيز همواره مورد توجه بوده است. تقارن در معماري به صورتهاي گوناگون مورد استفاده قرار ميگيرد كه ميتوان از تقارن نقطهاي، تقارن محوري، و تقارن دو محوري نام برد. مفهوم تقارن نقطهاي، تقارن محوري، و تقارن دو محوري نام برد. مفهوم تقارن نه تنها براي معماران و هنرمندان، بلكه براي بسياري از مردم نيز كمابيش آشكار است، زيرا در بسياري از طرحها و تركيبهاي هنري و تزئيني از اين اصل استفاده ميشود. تقارن واژهاي عربي است و يكي از معاني آن قرار دادن دو پديده، شيء يا عنصر در دو سوي يك نقطه يا محور به صورت آينهوار و تكرار شونده است.
در بيشتر بناهاي بزرگ و متوسط سنتي به ويژه بناهاي مذهبي و عمومي در سرزمينهاي گوناگون از اصل تقارن استفاده ميشد. زيرا اصل تقارن از يك سو امكان دستيابي به سادهترين و استوارترين نوع نظم ناشي از آن غالباً خوانا و قابل درك است به نوعي آشكار يا ضمني، مفهوم كامل بودن را القاء ميكند، در زمينة ايستايي و استحكام ساختمان نيز كاربرد داشته است.
مجموعه تاج محل يك محور تقارن طولي دارد كه از ميان هر چهار عرصه ميگذرد و تمام عناصر و بخشهاي مجموعه در دو سوي آن به صورت آينهوار قرار گرفته اند.
اين محور بر محور ارتباطي اصلي مجموعه منطبق است و همه عرصهها متناسب با آن سازمان يافتهاند. فضاي ورودي مجموعه در يك سوي محور و مزار كه انتهاي مجموعه است، در سوي ديگر آن قرار دارد.
هر يك از عرصههاي چهارگانه نيز دو محور تقارن متقاطع به شكل بعلاوه دارند و طراحي و سازماندهي فضاها و عناصر هر عرصه به گونهاي صورت گرفته كه نقش اين دو محور در انها به خوبي آشكار است. اين نكته به ويژه در عرصه تقريباً مربع شكل ( مستطيل نزديك به مربع ) چهارسوبازار و در عرصه چهارباغ كه هر كدام دو محور ارتباطي متقاطع دارند با تأكيد و وضوح بيشتري قابل مشاهده است.
وجود فضاي اصلي ورودي چهارباغ در ميدان جلوخان و نيز فضاهاي خدماتي و عمومي واقع در گوشه هاي اين عرصه مانع از شكلگيري كامل عناصر به پيروي از دو محور تقارن متقاطع را در شكلگيري اين عرصه نميتوان ناديده گرفت.
يكي از جلوههاي بسيار شكوهمند كاربرد محورهاي تقارن را در عرصه باغ مي توان مشاهده كرد. اين باغ با طرح « چهار باغ » و با نقشهاي به شكل مربع ساخته شده است. در طراحي اين باغ از تقارن دو محوري به كاملترين شكل ممكن استفاده شده است. اين باغ افزون بر دو محور ياد شده، دو محور متقاطع به شكل ضربدر دارد كه قطرهاي مربع نيز به شمار ميآيند.
هر يك از قطعههاي چهار گانه باغ هم دو محور تقارن متقاطع دارند كه هر كدام را به چهار قسمت تقسيم كرده است و دوباره هر يك از قسمتهاي مزبور به چهار بخش كوچكتر تقسيم شده است. البته تنها يكي از چهار بخش اخير به شكل مربع كامل است و سه بخش ديگر به سبب عقبنشستگي گوشهاي از آنها كه در كنار يك عرصه ارتباطي مهم قرار گرفته، فاقد شكل كامل مربع هستند.
براي تأكيد بيشتر بر كامل بودن و استدلال نسبي شكل فضاي متقارن باغ، چهار برج در چهار گوشه باغ ساخته شده است.
اصل تقارن به شكوهمندترين و ظريفترين وضع ممكن در معماري اسلامي، در عمارت مزار مورد استفاده قرار گرفته است. اين عمارت با طرح هشت بهشت به صورتي بسيار ظريف و دقيق ساخته شده است و داراي دو محور تقارن به شكل بعلاوه و دو محور به شكل ضربدر است كه مركز همه آنها از يك نقطه عبور مي كند. اين عمارت كه طرح آن را ميتوان يكي از بهترين انواع طرحهاي هشت بهشت به شمار آورد، به گونهاي طراحي و سازماندهي شده كه فضاهاي پر و خالي آن بر اساس روابط هندسي بسيار دقيق و ظريفي درهم تركيب و آميخته شدهاند. كاربرد اصل تقارن در نماها و تركيب حجمي اين عمارت در يكي از ظريفترين صورتهاي ممكن مشاهده ميشود.
دو عمارت مسجد و مهمانخانه در دو سوي مزار ( مسجد در جبهه غربي و مهمانخانه در جبهه شرقي مزار ) به گونهاي طراحي و ساخته شدهاند كه جهت نماي اصلي آنها به سمت عمارت مزار قرار گرفته است. در طراحي اين دو عمارت، يكي از ابداعات بسيار خاص در معماري دوران اسلامي روي داده است. معمار تاجمحل براي تأكيد بسيار بر اصل تقارن و به منظور افزايش اهميت عمارت مزار و ايجاد پيوند بصري استوار و طراحانه بين عمارت مزار و دو عمارت مزبور، از نقشهاي كاملاً واحد و يكسان براي اين دو بنا كه كاركردهاي متفاوتي داشتند، استفاده كرده است و شايد بتوان اظهار داشت كه چنين اقدامي در تاريخ معماري دوران اسلامي بينظير يا حداقل بسيار كمنظير است، به ويژه آن كه نه تنها نقشة اين دو بنا، بلكه
نماها و تركيب حجمي آنها نيز همانند است و تنها اقدام ظريفي كه معمار تاجمحل براي تمايز بين آنها صورت داده، اين است كه شكل محراب و جاي نماز را در ديوار و صحن مسجد ايجاد كرده است. توجه به اين نكته لازم است كه نقشه و تركيب حجمي مسجد كه سه گنبدخانه فضاي اصلي آن را شكل داده و گنبد مركزي از دو گنبد ديگر بزرگتر و برجستهتر است، از الگوي خاص مساجد گوركاني تأثير پذيرفته و ميتوان اظهار داشت كه در طراحي مهمانخانه از شكل مسجد پيروي شده است. به هر صورت طراحي اين دو فضا را ميتوان اوج توجه به اصل تقارن در معماري به شمار آورد.