بخشی از مقاله

معماری مناطق کوهستانی و سرد

شرايط اقليمي و خصوصيات آب و هوايي
سلسله جبال البرز و زاگرس نواحي مركزي ايران را از درياي خزر در شمال و جلگه بين النهرين در غرب جدا مي كنند . كوههايي نيز به صورت منفرد در مركز و شرق ايران وجود دارند از جمله كوه تفتان ، شير كوه و ...


كوهستان هاي غربي كه دامنه هاي غربي رشته كوههاي فلات مركزي ايران و سراسر كوههاي زاگرس را در بر مي گيرد از مناطق سردسير كشور به شمار مي آيند .
كليات آب و هوايي اين منطقه به شرح زير مي باشد :
• سرماي شديد در زمستان و هواي معتدل در تابستان
• اختلاف بسيار زياد درجه حرارت هوا بين دماي شب وروز
• بارش برف سنگين


• رطوبت كم هوا
ميانگين دماي هوا در گرم ترين ماه سال در اين اقليم بيش از 10 درجه سانتي گراد و متوسط دماي هوا در سردترين ماه سال كمتر از 3- درجه سانتي گراد مي باشد .
نوسانات دمايي در طي شبانه روز نيز در نواحي كوهستاني بيشتر است . در اين اقليم دره ها در فصل تابستان بسيار گرم و در زمستان معتدل اند . مقدار تابش آفتاب در فصل تابستان در اين منطقه زياد و در زمستان بسيار كم است . زمستان ها طولاني ، سرد و سخت بوده و تا چند ماه از سال ، زمين پوشيده از يخ ، و بهار كوتاه مدت است و زمستان و تابستان را از هم جدا مي كند. سرما از اوايل آذر ماه شروع مي شود و كم و بيش تا اواخر فروردين ادامه مي يابد . در سراسر اين منطقه از آذربايجان گرفته تا استان فارس ، زمستان ها به شدت سرد مي باشد .


در اين نواحي ، ميزان بارندگي در تابستان كم و در زمستان زياد است و بيشتر به صورت ريزش برف مي باشد . برف هاي پياپي بيشتر قله ها را مي پوشاند . در ارتفاعات بالاي 3000 متر همواره برف وجود دارد و اين كوهستان ها سرچشمه رودخانه ها و قنات ها در كشور محسوب مي شوند .


بارش برف در نواحي شمال و شمال غربي منطقه بيش از نواحي جنوب غربي آن است . علي رغم بارندگي فراوان ، رطوبت در اين اقليم كم مي باشد . همچنين سلسله جبال غربي همانند سدي مانع از نفوذ هواي مرطوب مديترانه به داخل فلات ايران مي شوند و رطوبت هوا را تنها در دامنه هاي خود نگاه مي دارند . برخلاف نواحي شمال ايران و سواحل درياي خزر كه غلظت هوا به دليل پستي زمين و بارش زياد است در اقليم سرد ، اين غلظت كمتر بوده و همين امر ميزان استفاده از تهويه طبيعي هوا را كاهش مي دهد .


فرم بنا
برودت بسيار زياد هوا در بخش عمده اي از سال ، در نواحي سرد و كو هستاني باعث شده است تا حداكثر استفاده از تابش آفتاب ، بهره گيري از نوسان روزانه دما ، حفظ حرارتي و جلو گيري از باد سرد زمستاني در فضاهاي مسكوني امري ضروري گردد . لذا فرم بنا در جهت مقابله با سرماي شديد طراحي و اجرا مي شود . در ادامه ، به توضيح خصوصيات كلي فرم بنا در اين اقليم خواهيم پرداخت .
1. ساختمان هاي درون گرا با حياط مركزي


بناهاي سنتي در اقليم سرد مانند نواحي مركزي فلات ايران داراي حياط مركزي بوده و ساير قسمت ها دورتادور اين حياط چيده مي شوند . اتاق هاي واقع در سمت شمال حياط بزرگتر از ساير قسمت ها و تالار يا اتاق اصلي نشيمن خانه نيز در اين سمت حياط واقع شده است تا از تابش مستقيم و حرارت آفتاب در فصل سرد زمستان استفاده كنند . جبهه جنوبي ساختمان به دليل كوتاه و معتدل بودن فصل تابستان كمتر به كار گرفته مي شود . لذا اتاق هاي جنوبي و اتاق هاي شرقي و غربي – در صورت وجود – به عنوان انباري يا فضاهاي خدماتي همچون اتاق خدمه يا سرويس هاي بهداشتي كاربرد دارند .

 

برخلاف مناطق معتدل و مرطوب سواحل جنوبي درياي خزر ، خانه هاي اين مناطق ، اغلب داراي زير زميني با سقف كوتاه در پائين زمستان نشين هستند كه به علت خنكي هواي آن ، در تابستان براي سكونت و آسايش ساكنان خانه به كار مي رود .
2. استفاده از ايوان و حياط كوچك در بنا
از آنجايي كه در بيشتر روزهاي سال در مناطق كوهستاني سرد ويا بسيار سرد است اكثر فعاليت هاي روزمره در اتاق ها انجام مي پذيرد . لذا ابعاد حياط ها در اين مناطق قدري كوچكتر از نواحي فلات مركزي ايران است .


ساختمان ها در اين اقليم داراي ايوان اند ولي عمق آنها نسبت به ايوان هاي مناطق جنوبي كشور به مراتب كمتر مي باشد و همانند ايوان هاي منطقه خزر ، كاربرد نشيمن ندارند و صرفا جهت حفظ ورودي ها ي بنا از برف و باران استفاده مي شوند .
نكته ديگر پائين بودن كف حياط بناهاي اقليم سرد به اندازه 1 تا 1.5 متر از سطح پياده روهااست تا بتوان آب جاري در نهر ها و جويها را بر باغچه حياط يا آب انبار واقع در زير زمين سوار نمود و از سوي ديگر ، زمين مانند عايق حرارتي اطراف بنا را احاطه كرده ، مانع از تبادل حرارتي بين بنا و محيط پيرامون آن و باعث حفظ حرارت درون ساختمان مي شود .

 

3. پلان ، فرم بنا و نحوه قرار گيري آن
در حوزه اقليمي سرد و كوهستاني ، بناها داراي پلان و بافت متراكم مي باشند . فرم بنا بايد به گونه اي باشد كه سطح تماس آن را با سرماي خارج كمتر نمايد تا حرارت كمتري از درون به بيرون انتقال

يابد . لذا از احجامي نظير مكعب يا مكعب مستطيل استفاده مي نمايند تا نسبت سطح خارجي بنا به حجم داخلي آن كاهش يابد و آن را در حداقل ممكن نگه دارد .
ساختمان ها بين 20 درجه به طرف غرب و 45 درجه به سمت شرق و در سايه باد يكديگر و خارج از سايه آفتاب هم ، در محور شمالي – جنوبي مستقر مي شوند .
4. اتاق هاي كوچك با ارتفاع كم


در نواحي سرد و برفي ، بايد از ايجاد اتاق ها و فضاهاي بزرگ داخل بنا اجتناب نمود چرا كه با افزايش سطح تماس آنها با فضاي سرد بيروني ، گرم كردن اين فضاي وسيع مشكل خواهد بود .
بنابراين در اين مناطق سقف اتاق ها را پائين تر از اتاق هاي مشابه در ساير حوزه هاي اقليمي در نظر مي گيرند تا حجم اتاق كاهش يابد و سطح خارجي نسبت به حجم بنا حداقل گردد . ارتفاع كم سقف در تالار ها و اتاق هاي مهم و طاق راسته ها و حجره هاي بازارهاي اين مناطق نيز مشهور است .

5. بازشوهاي كوچك
در اين مناطق براي جلو گيري از تبادل حرارتي بين داخل و خارج بنا از بازشوهاي كوچك و به تعداد كم استفاده مي كنند . در صورت بزرگ بودن پنجره ها ، استفاده از سايبان الزامي است . بازشوها در ضلع جنوبي براي استفاده هر چه بيشتر از تابش آفتاب ، بزرگتر و كشيده تر انتخاب مي شوند . همچنين از استقرار بازشوها در جهت بادهاي سرد بايد اجتناب نمود . پنجره هاي دو جداره نيز براي رساندن تبادل حرارتي به حداقل ممكن مناسب ترند . در ضمن به منظور جلوگيري از ايجاد سوز در داخل و خروج حرارت داخلي به خارج ساختمان ، ميزان تعويض هواي هواي داخل وتهويه طبيعي را بايد به حداقل ممكن رساند .
در مقايسه با اقليم گرم و خشك ابعاد بازشوها در اين حوزه اقليمي براي استفاده از انرژي حرارتي حاصل از تابش آفتاب افزايش يافته است .
6. ديوارهاي نسبتا قطور


قطر زياد ديوارها نيز به نوبه خود از تبادل حرارتي بين فضاي داخلي بنا و محيط بيروني ساختمان جلوگيري مي كند . معيارهاي معماري اقليم سرد و كوهستاني و گرم و خشك تقريبا مشابه است و تنها تفاوت آنها در منابع حرارت دهنده مي باشد كه در اقليم گرم و خشك اين منبع از سمت بيروني بنا و در اقليم سرد از سمت داخل فضا مي باشد . لذا بايد در اين اقليم به كمك مصالح بنايي قطر ديوارها را زياد نمود تا اين جداره بتواند به عنوان منبع ذخيره حرارت داخل بنا عمل نمايد .

ديوارهاي قطور ، گرما و حرارت تابش آفتاب روزانه را در طول شب حفظ و به تعديل دماي داخل ساختمان كمك مي نمايد . در معماري بومي اين مناطق تا حد ممكن تلاش مي شود تا به شكل طبيعي يا يا با استفاده از بخاري و گرماي ناشي از حضور افراد ، پخت وپز يا حضور حيوانات ، بنا را گرم نمود .
7. بام هاي مسطح


ابن يه سنتي در كوهپايه هاي شمالي سلسله كوههاي البرز داراي بام هاي شيب دار و در مناطق كوهستاني غالبا مسطح هستند .
بام هاي شيب دار در صورت مناسب بودن پوشش آن به مراتب از بام هاي مسطح بهترند چرا كه آب باران را به سهولت از روي بام دور مي كنند . ولي در صورت كاهگلي بودن پوشش بام ، قدرت آن در برابر رطوبت و باران و به ويژه برف بسيار تضعيف خواهد شد . چرا كه آب ناشي از ذوب تدريجي برف وارد سقف كاهگل مي گردد و بنا مرطوب و نم دار مي گردد . به همين دليل به محض بارش برف ، آن را از روي چنين بامي پارو مي كنند و با غلتكي سنگي و كوچك ، بام را دوباره غلتك مي كشند تا پوشش كاهگلي آن مجددا متراكم و سوراخ هاي ايجاد شده در اثر نفوذ آب مسدود گردند .


انتخاب بام هاي مسطح در اقليم سرد مشكلي ايجاد نمي نمايد چرا كه با نگهداري برف بر روي بام ازآن به عنوان عايق حرارتي در مقابل سرماي زياد هواي خارج كه چندين درجه كمتر از درجه حرارت برف است استفاده مي شود و همچنين فضاي زير اسكلت خرپا كه كاربرد انباري دارد ، عايق مناسبي بين فضاي داخل و خارج بنا خواهد بود . لذا دو جداره بودن سقف بنا در اين اقليم براي حفظ گرماي بنا حائز اهميت است .


نوع مصالح
مصالح مورد استفاده در ابنيه سنتي در مناطق سرد و كوهستاني مانند ساير حوزه هاي اقليمي از مصالح موجود در آن اقليم است. اين مصالح بايد از ظرفيت و مقاومت حرارتي خوبي برخوردار باشند تا گرماي بنا را در فضاي داخلي آن حفظ نمايد .
لذا بدنه اين ابنيه از سنگ ( يا چوب ، ملات كاهگل ، خشت و آجر ) و پوشش سقف و بام از تير هاي چوبي و كاهگل مي باشد . از سنگ و مصالح مقاوم و سنگين براي براي پي سازي بنا استفاده مي كنند و در برخي نقاط ، كرسي چيني با مصالح سنگين جهت جلو گيري از رطوبت به كار مي رود ، هر چند ابنيه اين مناطق ، به طور كلي ، بر روي زمين بنا مي شوند .


در اين رابطه مي توان از شهر جوانرود و روستاهاي اطراف آن واقع در منطقه غربي رشته كوه زاگرس و در 95 كيلو متري شمال غرب كرمانشاه نام برد . در اين منطقه ساختمانهاي سنگي ، سيمايي موزون و هماهنگ به كل بافت شهر و همچنين به بافت روستاها داده است . سنگ كه به وفور در اين منطقه كوهستاني وجود دارد و به صورت لاشه و يا قواره در ديوارهاي قطور ساختمان ها به كار مي رود . در اين منطقه اقليمي سرد و نسبتا پر باران ، بام ساختمان ها مسطح و با تير چوبي و كاهگلي پوشيده شده است . هر چند كه بام اغلب ساختمان ها هاي جديد در جوانرود داراي خرپاي چوبي و پوشش شيرواني است .
كالبد شهري و روستایی


بافت شهري و روستايي حوزه اقليمي سرد و كوهستاني در جهت مقابله با سرماي شديد شكل گرفته است . ويژگي هاي بافت شهري و روستايي در اين اقليم عبارتند از :
1. بافت متراكم و فشرده
2. فضاهاي كوچك و محصور
3. بهره گيري از جهات آفتاب و زمين ( به عنوان عوامل تعيين كننده ي جهت استقرار و گسترش شهر و روستا و سيماي آنها )
4. معابر باريك به موازات خط تراز زمين


با توجه به شرايط اقليمي منطقه سرد و كوهستاني در ايران به منظور جلوگيري از اتلاف حرارتي و كوران هوا ، بنا ها به صورت متراكم و فشرده و متصل و در كنار هم ساخته مي شوند تا سطح تماس فضاهاي گرم مسكوني با محيط سرد خارج كاهش يابد . همچنين بنا ها طوري كنار هم قرار مي گيرند كه يكديگر را محصور نمايند و فضاهاي شهري تا حد امكان كوچك شوند تا نفوذ جريان باد سرد به داخل فضاهاي شهري كم گردد و تابش حرارت از سطح خارجي ديوارهاي گرم ابنيه به فضاهاي كوچك و محصور شهري ، هواي سرد آنها را تعديل نمايد .


نكته قابل مشاهده ديگر در اين نوع شهرها ، طراحي معابر كم عرض و باريك براي استفاده بهتر از حرارت و جلوگيري از تبادل گرما و سرما است . معمولا در اين نوع اقليم ، مجتمع هاي زيستي در وسط دامنه بلندي ها و رو به جنوب و در داخل زمين يا روي آن به منظور بالا بردن ظرفيت حرارتي ديواره هاي بدنه شمالي و افزايش حجم داخلي نسبت به سطح بيروني ، استقرار مي يابند . در واقع در صورت استقرار روستا در پائين دره اولا خطر سيل خيزي و نابودي روستا وجود خواهد داشت . ثانيا نفوذ هواي سرد سنگين به دره ها باعث افزايش شدت سرما به هنگام شب خواهد شد . ثالثا جبهه شمالي كوه همواره در سايه قرار گرفته و سرد مي باشد در حاليكه روستاها و شهر ها بايد جهت حداكثر استفاده از تابش خورشيد ، رو به دره و در آفتاب بنا گردند . رابعا به علت فزوني ناهمواري هاي زمين و شدت باد در بالاي كوه و دسترسي به منابع آبي و رود خانه ها كه در قسمت پائين ارتفاعات جاري هستند ، استقرار بافت روستايي و شهري بر بالاي كوه صحيح نمي باشد
نواحی کوهستانی و مرتفع فلات


1_ شرایط اقلیمی
دو سلسله جبال البرز و زاگرس نواحی مرکزی ایران را از سواحل دریای خر در شمال و جلگه بین النهرین در غرب جدا می کند. شیرکوه ، کوه تفتان و کوههای منفرد دیگری نیز در قسمتهای مرکزی و شرقی ایران وجود دارد این کوهستانها سرچشمه رودخانه ها و قناتهای کشور می باشند . رشته کوههای واقع در شمال و غرب کشور اکثراً برف گیر بوده و در دامنه شمالی رشته کوه البرز، جنگلهای انبوه که در فصل سوم بحث شد ور دامنه کوههای زاگرس در غرب کشور ، جنگلهای تنک بلوط نارون و افرا وجود دارد.


کلیات شرایط اقلیمی این نواحی به قرار زیر است :
الف: سرمای شدید در زمستان ، معتدل در تابستان
ب: بارش برف سنگین در قسمتهای شمال وشمال غرب کشور
ج: رطوبت هوا کم


د: اختلاف بسیار زیاد درجه حرارت بین شب و روز
به علت ناهمواریها وشیب زیاد زمین، فقط روستاها و شهرکهای کوچک در دامنه کوهها می توانند گسترس یابند و شهرهای بزرگ در صورتی که در این ارتفاعات امکان توسعه دارد که سطوح مسطح وسیعی در دامنه کوهستان وجود داشته باشند. از این نوع شهرها می توان از شهر کرد (2078*متر) اراک (1759*متر) و همدان (1747*متر) نام برد.


در اینجا ذکر دو نکته در رابطه ای با کاهش دمای هوا در نواحی مرتفع نسبت به نواحی پایین تر ضرروی است . اول اینکه جو زمین مانند یک خازن حرارتی حدود 10 الی 15 درصد از حرارت تابشی خورشید به کره زمین را به خود جذب میکند. این مطلب به خاطر جرم هوا و خصوصا وجود لایه اوزن ،دی اکسید کربن و بخار آب درجو می باشند . همچنین جو زمین مانند یک عایق حرارتی، باعث کاهش تابش حرارت زمین گرم به آسمان سرد در شب هنگام می شود. تأثیر جو در تعدیل درجه حرارت را می توان در اختلاف دما و در سطح کره ماه مشاهده نمود. کره ماه فاقد هر گونه جو است و در مواقعی که آفتاب به سطح کره ماه می تابد & درجه حرارت تا 194 درجه سانتی گراد افزایش می یابد در حالیکه د سایه درجه حرارت 87 _ درجه می باشد. نکته دوم به دلیل جاذبه زمین هر چه از سطوح پایین تر روی زمین به طرف سطوح بالاتر برویم ،هوا رقیق تر می شود و رطوبت آن نیز کاهش می یابد .


با توجه به نکات فوق ، در نواحی مرتفع لایه جو رقیق تر وبخار آب موجود در آن کمتر وعملکرد حفظ حرارتی آن ضعیف تر است. در نتیجه در ارتفاعات درجه حرارت کمتر از نقاطی با عرض جغرافیائی یکسان است و نوسان درجه حرارت در طی شبانه روز در نواحی کوهستانی بسیار زیاد می باشد. جهت اطلاع از مقدار نوسان درجه حرارت در شهرهای مختلف به بخش سوم کتاب ، جدول یک ،آمار وضع جوی کشور مراجعه شود .
با توجه به برودت بسیار زیاد هوا در بخش عمده ای از سال در این نواحی ، حداکثر استفاده از تابش آفتاب، بهره گیری از نوسان روزانه دما، حفظ حرارت و جلوگیری از باد سرد زمستانی درمحیطهای مسکونی امری ضرروی است.


2_ بافت شهری وروستائی
برخلاف سواحل جنوبی کشور که محیط زیست مسکونی جهت مقابله با حرارت و گرمای زیاد هوا شکل گرفته ، در اینجا سرمای زیاد عامل تعیین کننده درشکل گیری بافت شهری و روستائی می باشد.
خصوصیات کلی بافت شهری و روستائی به قرارذیل است :
الف: فضاهای شهری و روستائی کوچک و محصور


ب: بافت شهری و روستائی متراکم و ابنیه متصل به هم
ج: جهت آفتاب و عوارض زمین کامل تعیین کننده درنحوه استقرار ، گسترش و سیمای کلی شهر روستا
د: کوچه ها و معابر اصلی به موازات خط تراز زمین اغلب با عرض کم


به دلیل سرمای بسیار زیاد در بخش عمده ای از سال ، ر این واحی بافت شهری متراکم و ابنیه متصل بهم هستند تا بدین نحو سطح تماس فضاهای گرم مسکونی با محیط سرد خارج کمتر شود. فضاهای شهری نیز تا حد امکان محصور و کوچک هستند تا جریان باد سرد به داخل این فضاها کمتر نفوذ کند. به علاوه تابش حرارت از سطوح خارجی دیوارهای گرم ساختمان ها، تا حدی باعث اعتدال هوای سرد فضاهای شهری می شود و کوچک بودن این فضاها از این نظر نیز دارای مزیت است .


در شهر همدان نمونه بسیار جالبی از معابر وجود دارد که دالان خوانده می شود . دالان یک راه عبوری کم عرض برای چند خانه بوده و در اکثر محلات ، این خانه ها از طریق این دالانها به معابر اصلی شهر متصل می شده اند . دالانها سرپوشیده بوده و سقف آنها با طاق و تویزه و یا طاق آهنگ پوشیده می گردیده است . گاهی نیز این دالانها که طول بعضی از آنها تا دویست متر می رسیده ،از زیر ساختمانها رد می شده است . ساکنین خانه های مجاور دالان غالباً با هم خویشاوندی داشته اند و یا از لحاظ نژادی ،فرهنگی و یا صنفی با هم ارتباط بسیار نزدیک داشته اند . بدین ترتیب با ایجاد دالان در مقابل معبر وروردی خانه های خود هم یک فضای نیمه خصوصی ایجاد می کرده اند (اکثر این دالانها بن بست بوده است) و هم در مقابل باد وبوران و سرمای زمستان در این فضا محفوظ بوده اند . از این دالانها هنوز هم تعدادی در بافت قدیم همدان باقی مانده است.


به چهار دلیل شهرکها و روستاها در کوهستانها غالباً در وسط کوهپایه و در سمت جنوبی آن بنا می شوند. اول اینکه اگر روستا در پایین دره باشد خطر سیل و از بین رفتن روستا وجود دارد . ثاینا ً در شب هنگام هاس سرد که سنگین تر است به پایین دره نفوذ کرده در همان محل ساکن می شود که در این صورت به شدت سرما در روستا اضافه می شود . ثالثاً سمت شمالی کوه که همیشه در سایه و سرد است ، مکان خوبی باری زندگی نیست . رابعاً بالای کوه نیز برای استقرار روستا مناسب نیست زیرا معمولا ناهمواریهای زمین در بالای کوه بیشتر است و از آن مهمتر، شدت باد در این ناحیه بیشتر می باش و هیچگونه حفاظی برای روستا در مقابل باد وجود ندارد و بالاخره اینکه بالای کوه از رودخانه که همیشه در پایین دره جاری می باشد دوراست و دسترسی به آن مشکل است.

 


لذا روستا در وسط دامنه جنوبی کوه و در قسمتهای نستبا مسطح آن احداث می شود. در این رابطه می توان از روستاهای ماسوله ، کندوان ، آبیانه و آبرو که در همین فصل در مورد آنها بحث خواهد شد و اکثر یگر روستاهای کوهستانی نام برد. زمین های بین روستا و پایین دره جهت مزارع و چراگاهها اختصاص می یابد . که بدین صورت اهالی روستا دید و کنترل مناسبی بر مزارع و احشام خود دارند.
البته موارد دیگری نظیر وجود چشمه آب ، خاک خوب زراعی ، چراگاهها سرسبز و یا جاده نیز از عوامل تعیین کننده در محل استقرار روستا است.
3_ فرم بنا


فرم بنا نیز مانند بافت شهری براساس اقلیم منطقه و جهت مقابله با سرمای شدید طراحی اجرا شده است .
خصوصیات کلی فرم بنا در این نواحی به شرح ذیل است:
الف: ساختمانها دارای حیاط مرکزی و درون گرا
ب: نسبت سطح پوسته خارجی بنا به حجم بنا کم
ج: ارتفاع اتاقها کم
د: بام ها غالبا به صورت مسطح

ه:بازشوها کوچک
و: ایوانها و حیاطها کوچک
ز: دیوارها نسبتاً قطور


خانه های سنتی در این نواحی نیز مانند مناطق مرکزی ایران به صورت حیاط مرکزی احداث می شوند . منتهی در اینجا اطاقهای واقع در سمت شامل حیاط از سایر قسمتها بزرگتر و وسیع تر است و تالار یا اتاق اصلی نشیمن خانه در همین سمت واقع می باشد . این مطلب به دلیل استفاده از تابش مستقیم و حرارت آفتاب در زمستان است و چون فصل تابستان عمدتا کوتاه و دمای هوا نسبتا معتدل است ،از سمت جنوب ساختمان کمتر استفاده می شود. اتاقها جنوبی و در بعضی از خانه ها اگر اتاقهای شرقی و غربی نیز وجود داشته باشد ،اکثر جهت انبار و فضاهای خماتی مانند اتاق خدماه و یا سرویسهای بهداشتی مورد استفاده قرار می گیرد . این خانه

ها اغلب دارای زیر زمین با سقف کوتاه ، در زیر قسمت زمستان نشین هستند که در تابستان به خاطر آنکه هوای آن نسبتا خنک است. جهت سکونت اهل خانه می باشد . در شهر همدان به زیر زمین " سیزان " می گویند و در بعضی ازخانه ها که مسیر قنات و یا شعبات آن از زیر ساختمان رد می شود ، سیزان توسط چند پله به چشمه که محل برداشت آب از قنات است و از کف سیزان پایین تر واقع شده ، مرتبط می باشد .از آنجاییکه هوا در اغلب مواقع سال سرد و یا بسیار سرد است، لذا اکثر فعالیتهای روزمره در داخل اتاقها صورت می گیرد . به همین دلیل ابعاد حیاطها در این نواحی قدر کوچکتر از مناطق فلات مرکزی ایران است و عمق ایوانها نیز از مناطق

جنوبی کشور به مراتب کمتر می باشد. در اکثر شهرهای مناطق سردسیر ، همانند مناطق گرم و خشک ایران ، کف حایط ساختمانها یک الی یک و نیم متر پایین تر از پیاده رو است تا آب جاری در جویها و نهرها را بتوان سوار باغچه درحیاط ویا آب انبار واقع در زیر زمین نمود. البته پایین تر بودن ساختمان از سطح معابر باعث حفظ حرارت درون ساختمان نیز می شود، زیرا زمین مانند یک عایق حرارتی اطراف خانه را احاطه کرده و مانع تبادل حرارت بین ساختمان و محیط اطراف می شود. به طور کلی در مناطق سرد باید حداکثر کوشش صورت گیرد که سطح تماس بنا با سرمای خارج کمتر باشد تا حرارت کمتری به خارج نفوذ کد. لذا احجامی نظیر مکعب و مکعب مستطیل که نسبت به سطح بیرونی آنها به حجم داخل بنا کم می باشد، کوچک نیز به جلوگیری از تبادل حرارتی بین داخل و خارج بنا کمک می کند . قطر زیاد دیوارها و باز شوهای نسبتا کوچک نیز به جلوگیی از تبادل حرارتی بین داخل و خارج بنا کمک میکند. قطر زیاد دیوار که از مصالح بنائی است خود به عنوان منبع ذخیره حرارت عمل می کند و در طی روز که آفتاب به آن می تابد و گرم می شود، کماکان گرمای خود را در شب حفظ کرده و به تعدیل دمای داخل ساختمان کمک می کند.


در این نواحی ایجاد اتاقها و فضاهای بزرگ داخل بنا صحیح نیست ، زیرا اولاً سطح تماس آنها با فضای خارج زیاد است ودر ثانی گرم کردن فضای وسیع مشکل می باشد . لذا سقف اغلب اتاقها در این مناطق کوتاه تر از اتاقهای مشابه در سایرمناطق اقلیمی ایران است و حتی ارتفاع تالارها و اتاقهای مهمن دیگر و همچنین ارتفاع طاق راسته ها و حجره های بازار نسبت به فضای مشابه در دیگر نقاط کوتاهتر است .


گرم کردن فضای این اتقاهای نسبتاً کوچک هنوز هم کماکان در اغلب روستاهای نقاط کوهستانی کشور مشکل می باشد و فضای اتاقها غالبا سرد است و اهل خانه جهت گرم شدن به گرمای زیر کرسی پناه می برند .
همانگونه که قبلا عنوان شد ، در کوهپایه های شمالی رشته جبال البرز ساختمانهای سنتی دارای بام شیب دار ودر سایر مناطق کوهستانی بامها غالباً مسطح هستند.
البته بام شیبدار اگر پوشش سطح روی آن مناسب باشد بهتر از بام مسطح است زیرا آب باران را به سادگی از روی سطح بنا دور میکند، در صورتیکه کاهگل عایق

مناسبی در مقابل بارندگی و رطوبت نیست . این مطلب در مورد برف بیشتر حائز اهمیت است، زیرا برف به تدریج آب می شود و این اب به مرور به داخل سقف مسطح کاهگلی نفوذ می کند . لذا جهت جلوگیری از نفوذ نم و رطوبت ، برف را فوراً پاور می کنند و سپس با یک غلتک سنگی کوچک که همیشه بر روی بام قرار دارد روی بام را غلتک می کشند تا کاهگل دوباره متراکم شود و سوراخهای ایجاد شده در اثر نفوذ آب مسدود گردد . ولی بر روی بام شیب دار برف ایجاد مشکل نمی کند حتی اغلب شیب این بامها را کم می گیرند تا برف بر روی بام باقی بماند و خود به عنوان عایق در مقابل برودت زیاد هوای خارج که اغلب چندین درجه کمتر از دمای برف است، عمل کند و بالاخره فضای زیر خرپا که غالبا به صورت انباری استفاده می شود ، خود عایق مناسبی بین فضای داخل وخارج بنا است .


اگر چه در سنوات اخیر در اغلب شهرهای مناطق کوهپایه ای و سردسیر مانند شمیران ،همدان ، سنندج ، تبریز و ارومیه ، استفاده از بام شیروانی رواج یافته ، ولی هنوز کماکان در روستاها بام ساختمانها به صورت مسطح وبا پوشش تیر چوبی و کاهگل می باشد که دلیل آن عمدتاً به خاطر ضعف مالی روستائیان است.
در روستاها جهت نگهداری چارپایان ،اگر خاه دو طبقه باشد ، معمولا در طبقه زیرین چارپایان نگهداری می شوند و طبقه دوم مسکونی می باشد. بدین طریق سطح تماس فضای طویله و محیط مسکونی با سرمای خارج کم می شود وسقف بین دوطبقه از هر دو طرف گرم می گردد که برای هر دو طبقه مفید است . اگر خانه یک طبقه باشد آغل و طویله غالباً در پایین حیاط است به طریقی که ساکنین خانه دید مستقیم جهت مراقبت از احشام داشته باشند(شکل 5-5)
4_ نوع مصالح


مصالح مورد استفاده ابنیه سنتی در مناطق کوهستانی مانند سایر مناطق اقلیمی آن چیزی است که در دسترس است، لذا اغلب جهت دیوارها از سنگ و برای پوشش سقف طبقات و بام از چوب درختان و کاهگل استفاده میشود.


در این رابطه می توان از شهر جوانرود و روستاهای اطراف آن واقع در دامنه غربی رشته کوه زاگرس و در 95 کیلومتری شمال غرب کرمانشاه نام برد . در این منطقه ساختمانهای سنی سیمایی موزون و هماهنگ به کال بافت شهر و همچینین به بافت روستاها داده است. سنگ به وفور در این منطقه کوهستانی وجود دارد به صورت لاشه و یا قواره در دیوارهای قطور ساختمانها به کار می رود . در این منطقه اقلیمی سرد و نسبتا پر باران ، بام ساختمانها مسطح و با تیر چوبی و کاهگل پوشیده شده است. هر چند که بام اغلب ساختمانهای جدید در جوانرود دارای خرپای چوبی و پوشش شیروانی است.


روستای ماسوله در دامنه کوههای تالش و با ارتفاع 1050 متر از سطح دریا در 40 کیلومتری شرق شهر فومن در استان گیلان واقع است اگر چه در این روستا نیز مانند جوانرود هیچ تک بنائی وجود ندارد که از لحاظ معماری دارای ارزش هنری خاصی باشد، اما بافت روستا بسیار زیبا ، همگون و درخور تحسین است. مجموعه به هم پیوسته بافت روستا و فرم ابنیه برون گرا و مکعب شکل با بازشوهای رو به دره و آفتاب و بالاخره مصالح در تطبیق کامل با محیط کوهستانی سرد و نیمه مرطوب منطقه است .

 

در این روستا دیوارها را تا طبقه اول با سنگ لاشه (که مقاومت فشاری خوبی دارد و در برابر رطوبت نیز پایدار است ) اجرا می کنند . در طبقات فوقانی از خشت استفاده می شود. برای پوشش بام از پایین به بالا به ترتیب تنه درختان ، تخته های چوبی ، شاخه هاس سرخس و حشی که در اطراف روستا رشد می کند و تا حدی رطوبت بام را به خود جذب می کند، مورد استفاده قرار میگیرد و نهایتا یک لایه کاهگل که در محل به نام "گل خوش " نامیده می شود ودر مقابل بارندگی مقاومت نسبتاً خوبی دارد ، بر روی سطح بام می کشند.


این مصالح از لحاظ اقلیمی واقتصادی مناسب می باشند زیرا قطر نسبتا زیاد دیوارها از نظر حرارتی (یعنی جذب حرارت آفتاب در طی روز و حفظ حرارت برای شب هنگام ) عملکرد خوبی دارند و بام ساختمانها نیز نسبتاً در مقابل بارندگی مقاوم هستند . از آنجاییکه همه مصالح مورد اقتصادی است. ولی از جهت پایداری در مقابل زلزله این ساختمانها ضعیف هستند و در زلزله خرداد ماه 1370 ، آسیبهای فراوانی به ساختمانهای این روستا وارد شد.
در نواحی حاشیه کوهپایه و مناطقی که خاک رس به حد کافی وجود داشته باشد ، دیوارهای خشتی و آجری نیز ساخته می شود. طبق آمار سرشماری سال 1335 ،در شهر اراک 60% ساختمانها از خشت و 9/21 % از خشت و آجر بوده است . به بخش سوم ضمائم 2-آمار مصالح مورد استفاده درمناطق مختلف کشور در آخر کتاب مراجعه شود.


5_ روستای اَبَرو
روستای ابرو واقع در دامنه کوه الوند و در ده کیلومتری جنوب شهر همدان است. بافت روستا ،فرم ابنیه و نوع مصالح در این روستای کوهستانی ، مطابق همان مواردی است که در قسمتهای قبل همین فصل عنوان شد، بدین معنی که بافت روستا فشرده ابنیه متصل به هم و کوچه ها کم عرض و باریک هستند.در قسمتهای مختلف این روستا، کوچه ها از زیر ساختمانها رد می شود که هم از لحاظ بصری با ایجاد سایه روشنهای مختلف، زیبا میباشد و هم از نظر اقلیمی، دمای هوا ر فضاهای کاملا محصور این قسمتهای معابر، معتدل تر از فضاهای روباز است. از آنجائی که در این روستا زمستانها بسیار سرد و تابستانها معتدل است، لذا مساحت حیاطها و ایوانها نسبتاً کوچک هستند و حدود نیمی از اسل اکثر فعالیتهای روزمره در داخل بنا صورت می گیرد . پنجره ها و بازشوهای ساختمانها اغلب رو به جنوب هستند و بام ساختمانها

مسطح و با تیر چوبی و کاهگل اجرا شده است. تقریبا تمامی ساختمانها در هسته مرکزی این روستا با سنگ لاشه و یا سنگ قواره ساخته شده اند . ملات این ساختمانها گل ویا گل و گچ می باشد و برای پی از ملات آهک استفاده می کنند. قطر این دیوارها بین پنجاه تا شصت سانتی متر است و قطر پی حدود 80 تا 100 سانتی متر می باشد. در فواصل یک الی دو متر از دیوار ، از تیرهای چوبی به صورت افقی استفاده شده است (شکل 8-5)این تیرها باعث یکپارچگی دیوار و انتقال گسترده فشار دیوار از بالا به پایین می شود همچنین اگر یک قسمت از پی دیوار نشست کند، خرابی کمتری به قسمتهای بالای دیوار وارد می شود . تیر چوبی برای ستونها ، پوشش طاقها ونعل درگاهها نیز مورد استفاده قرار گرفته است.


در این روستا از قوسهای سنگی هم به کرات استفاده شده است چنانچه در شکل 9-5 مشاهده می شود. سنگ لاشه را به صورت ورقه در آورده و با ملات گل و گچ و بدون قالب اجرا می کنند.
دیوار طبقات فوقانی بعضی از ساختمانها را با خشت می سازند زیرا وزن آن کمتر و اجرای راحت تر است. همچنین طاقهای معابر که از زیر ساختمانها رد می شود غالباً بصورت طاق آهنگ است و با خشت اجرا می شود.


6-روستای کندوان
روستای کندوان در نزدیکی شهر اسکو و در دامنه کوه سهند واقع است. ارتفاع روستا از سحط دریا 2300 متر و آب و هوای آن بسیار سرد در زمستان و معتدل در تابستان می باشد. این روستا از لحاظ فرم بنا و مصالح، در ایران منحصر به فرد است و تنها نمونه مشابه آن در جهان ، در ناحیه ای به نام " کَپَدسیا" واقع در مرکز کشور ترکیه می باشد.
درکندوان خانه اهالی در درون سنگها کنده شده است . ارتفاع این سنگهای مخروطی شکل که به نام "کران" خوانده می شوند . ین ده تا پانزده متر است و قطر آنها به تفاوت حدود پنج الی هشت متر است .


این کرانها در امتداد رودخانه و در بین مسیر رودخانه و تپه های مجاور آن واقع هستند و محور اصلی روستا عمود بر جهت جنوب غربی است. لذا از لحاظ اقلیمی و با توجه به جهت آفتاب ، دره و رودخانه ، کرانها درموقعیت بسیار خوبی قرار دارند . معابراصلی روستا در امتداد خطر تراز زمین قرار دارند و جهت ارتباط بین قسمتهای پایین و بالای روستا، پله هایی در دل سنگ کنده شده و یا از نردبانها و پله های چوبی استفاده شده است . از آنجا ییکه این کرانها پایداری بسیار خوبی در مقابل عوامل اقلیمی از قبیل تابش آفتاب ، باد ، باران ، رطوبت ، برف و همچنین زلزله دارند ، در طی هزاران سال فرسایش بسیار کمی در آنها صورت گرفته و تملک آنها از یک نسل به نسل دیگر متوالیا ً ادامه داشته است.


روستاییان با کندن سنگ در درون این کرانها ، اتاق یا اتاقهای نسبتا کوچکی با ارتفاع حدود دومتر ایجاد کرده اند. در هر کران ممکن است یک و یا دو خانوار زندگی کنندو هر خانواده دارای یک و یا چند اتاق تو در تو در بازشوهای کوچک در درون کرانها می باشند . اتاقهای درون کران معمولا شامل نشیمن ، آشپزخانه و صندوقخانه است. پذیرایی از مهمان ، صرف غذا و استراحت و خواب در اتاق نشمین صورت می گیرد . معمولا یک و یا دو تنور در داخل این خانه ها وجود دارد که علاوه بر پخت نان و طبخ غذا ، حرارت مورد نیاز خانه در فصول سرد را نیز تامین می کند . گاهی یک خانه شامل دو و یا سه طبقه است و یا دو خانواه در سطوح مختلف کران سکنی گزیده اند. در داخل یکیاز

بزرگترین کرانهای مسجد روستا واقع شده و یک حمام عمومی نیز در دل سنگ کنده شده است . این کرانها از لحاظ اقلیمی برای آب و هوای سرد منطقه بسیار مناسب می باشند ، زیرا قطر دیوار خانه ها به دو یا گاهی به سه متر می رسد که خود یک عایق بسیار خوب حرارتی و یک منبع بسیار بزرگ ذخیره انرژی است. بدین دلیل ،نوسان دمای داخل کرانها در طی شبانه رو بسیار کم می باشد و همچنین زمستانها گرم تر و تابستانها خنک تر از محیط اطراف است. وجود بازشوهای کوچک اگر چه باعث کاهش تبادل حرارت بین داخل وخارج نبا می شود که امری مثبت است ولی نقصان نور کافی و تهویه در داخل اتاقها ، از نکات ضعف این کرانها محسوب می شود.


همانگونه که ذکر شد ، مشابه روستای کندوان البته با وسعت بیشتر و کرانهای بزرگتر در ناحیه " کَپَد و سیا" د رکشور ترکیه واقع است. در این محل زندگی می کردند . حدود سیصد کلیسا در داخل کرانهای این نواحی از زمان زندگی کشیشها وجود که هنوز در بعضی از آنها نقاشی های زیبای مذهبی بر روی دیوارهای سنگی نقش بسته است . این ناحیه ازمناطق توریستی و تحقیقاتی کشور ترکیه محسوب می شود.
7_ روستای اَبیانه
روستای ابیانه یکی از روستاهای بسیار زیبای استان اصفهان است و همانن ماسوله و کندوان ، از جمله بهترین نمونه های تلفیق معماری و طبیعت می باشد ، موضوعی که در شهرها و شهرکهای جدید ما اثری از آن به چشم نمی خورد و کوه ، درخت ،آب و دریک کلام همزیستی با طبیعت جای خود را به اتومبیل ، خیابان ، بزرگراه و آپارتمان داده است.


ابیانه در مسیر جاده کاشان به نطنز و به فاصله 22 کیلومتری از ان واقع است از خصوصیات بارز این روستا قرار داشتن در دامنه کوهپایه های کرکس است. نکته قابل توجه اینکه به فاصله کوتاهی در شرق ابیانه که از حدود بیست الی سی کیلومتر تجاوز نمی کند ، دشت کویر مرکزی ایران واقع شده که آب وهوای بسیار گرم و خشک و بارندگی بسیار اندکی دارد. اما این روستا ورستاهای طره و برز به دلیل قرار گرفتن در یک " وادی " و یا به عبارت ساده تر، دریک دره نسبتاً وسیع بین دو کوهپایه ،از گزند بادهای گرم و خشک کویری مصون می باشند.کوهپایه های اطراف روستا مانند یک محافظ طبیعی ، این دره و روستاهای آن را در مقابل عوامل نامساعد محیطی مصون نگه داشته است. چشمه سارها و رودخانه کوچکی از خط القعر دره عبور می کند ، بیشه زارهای انبوه و مزارع گسترده به وجود آورده اند . ر نتیجه بر خلاف شرایط اقلیمی دشت کویر ،اقلیم کوک این منطقه نسبتا معتدل و سرسبز با زمستانهای سرد و تابستانهای تا حدی گرم است.


وجو این وادی نه تنها اقلیم این روستا را تحت تأثیر قرار داده ، بلکه بافت روستا ، فرم ابنبه و نوع مصالح نیز با ورستاهای کویری که به فاصله کوتاهی از ابیانه قرار دارند تا حدود بسیار زیادی متفاوت هستند.


در اینجا نیز مانند کندوان ، کوهپایه در سمت شمال ، روستا در وسط و مزارع در سمت جنوب و شرق واقع شده است وبافت مجموعه ، ابنیه و بازشوها پشت به کوهپایه و رو به دره هستند(شکل 5-15) . در ابیانه نیز معابر اصلی در امتداد خط تراز زمین و معابر فرعی در راستای شیب زمین قرار دارند . بافت روستا نسبتا متراکم و ابنیه متصل به هم هستند.


در بایانه اغلب ساختمانها دو و سه طبقه و مکعب شکل می باشند . مشخصه بارز و متفاوت ابنیه این روستا با روستاهای نواحی مرکزی ایران ، برون گرا بودن ساختمانها در ابیانه است . به طور کلی در ایران ساختمانهای سنتی برون گرا فقط درکناره دریای خزر و کوهپایه های مجاور آن وجود دارد و روستای ابیانه از جمله معدود روستاهایی در نواحی مرکزی ایران است که ابنیه برون گرا وفاقد حیاط مرکزی هستند و حتی مسجد جامع این روستا نیز حیاط مرکزی ندارد.
لازم به ذکر استکه در روستاهای واقع در دامنه کوهپایه با شیب زیاد، احداث ساختمانهای وسیع و حیاطهای بزرگ متداول نیست ، زیرا این شرایط در کل روستا فراهم است واهالی می توانن بدون احساس ناراحتی از لحاظ حرارتی و رطوبت ، از فضای سرسبز و محیط طبیعی و معتدل روستا در اکثرماههای سال استفاده کنند. البته باید متذکر شد که چند خانه مسکونی وهمچنین امامزاده این روستا که در نواحی تقریبا مسطح واقع شده اند، دارای حیاط مرمکزی می باشند ولی حیاط مرکزی آنها نیز کاملا بسته نیست و در سمت رو به دره ، حیاز باز می شود.


به دلیل آنکه اغلب ساختمانها از سه طرف محصور هستند ، این امر از لحاظ فراهم نمودن شرایط آسایش در داخل بنا بسیار مناسب است، زیرا سطح تماس ساختمانها به خارج به حداقل رسیده و دمای داخل ساختمان در فصول سرد و یا گرم با محیط خارج کمتر تابدل می شود. همچنین دیوارهای ضخیم خشتی همانند یک خازن حرارتی ، مانع نوسان زیاد حرارت در طی شبانه روز می شوند.


استفاده از نورگیر سقفی در این روستا بسیار متداول است، زیرا بازشوها اغلب فقط دریک سمت ساختمان واقع می باشند لذا جهت تامین نور تهویه دوطرفه و عمودی ، نورگیر سقفی مناسب و ضروری می باشددر این روستا مصالح مورد استفاده ، سنگ لاشه و خشت و تیر چوبی است. جهت کرسی چینی از سنگ لاشه ، دیوارها از خشت و سقفها ، بالکنها و تسونها از تیر چوبی استفاه می شود . از آنجائی که در اطراف روستا درخت زیاد وجود دارد، نیازی به زدن طاقهای قوسی که از لحاظ اجرا نستبا مشکل است، نمی باشد و با تیر چوبی ،تخته و کاهگل ، بامهای مسطح سریعاً اجرا می شود . اگر چه سر در بعضی از خانه ها و همچنین سردر مسجد جامع طاق قوسی است،ولی اکثر قریب به اتفاق طاقها در ابیانه به صورت مسطح اجرا شده است.


جهت اندود سطح خارجی ساختمانها از دو نوع خاک ، یکی خاک قرمز ودیگری خاک زرد استفاده می شود . خاک قرمز دارای اکسید آهن است و درمقابل رطوبت و بارندگی مقاومت نسبتا خوبی دارد و لذا روی سطح بام را یک لایه از مخلوط این گل با کاه می کشن سطح خارجی دیوارها رانیز با همین گل اندود می کنند. خاک زرد در مقابل نفوذ رطوبت وبارندگی ضعیف است ، ولی جهت زیبائی بر روی دیوار خارجی بعضی از ساختمانها از این اندود استفاده می شود.


اگر ه صای نوازشگر آب در جوییارها ، مناظر کشتزارهای وسیع، درختان سر سبز، مقیاس انسانی معابر و ساختمانهای قرمز رنگ را زیبا با بازشوهای چویی و گره چینی های بسیار ظریف بر روی آنها و ساختمانهایی که با کمترین امکانات ، شرایط آسایش فیزیکی انسان در آنها تامین شده است، برای بسیاری از شهرنشینان امری مطلوب و ایده آل است، ولی اغلب اهالی این روستا ترجیح می دهند که به تهران بیایند. از جمله دلایل ارائه شده توسط آنها ، پیدا نمودن کار و امکانات بهتر خصوصا برای جوانان روستا و همچنین ادامه تحصیل ودسترسی به دارو ، درمان و بهداشت عنوان شده است.


8_ ساختمانهای سنگی
به دلیل فراوانی و در دسترس بودن، سنگ ماده عمده ساختمانی مورد استفاده در نواحی کوهستانی بوده است. هم اکنون نیز سنگ در بسیاری از روستاهای این مناطق مورد استفاده قرار میگیرد.باید اذعان نمود که دز دیرباز در کوهستانها و کوهپایه ها ، ساختمانهای سنگی بنا می شده و قدمت ساختمانهای سنگی به دوران ما قبل تاریخ بر می گردد . در حفاریهایی که در آذربایجان انجام شده آثار متعددی از معماری پیش از تاریخ این نواحی یافت شده است . هیئت زمین شناسی " دمرگان" (DeMorgan) فرانسوی هم در کتاب خود ازآنها یاد کرده است . " اینگونه ابنیه ابتدائی که با تخته سنگ های بزرگ و بدون استفاده از ملات ساخته می شده اند تحت نام عمومی "دلمن " (Dolmen) شناخته می شوند. و در اکثر نقاط پیش از تاریخ جهان به نمونه های متعد از آن بر می خوریم ". در معماری پیش از اسلام ، برای اکثر ساختمانهای مهم مانند کاخها ،معابد و مقابر از سنگ استفاده می شده است . پایه ها و قسمتی از اسکلت قصرهای پاسارگاد و تخت جمشید از سنگهای آهکی بوه است. این سنگها که در قطعات بزرگ حجاری شده احتیاج به ملات نداشته و فقط با بستهای فلزی به هم متصل شده . " گاهی وزن سنگین سنگها به سی تن می رسیده ". در دوره اشکانی و ساسانی ، از قطعات کوچکتر سنگ استفاده می شده و بیشتر از سنگهای تراش، بادبر و پرداختی استفاده می کردند.


"برای بنای کاخ سروستان از هر سه نوع سنگها استفاده شده است " در این دوره ابداعات جدیدی برای استفاده از سنگ حاصل شده و از آن جمله زدنقوس و طاق گنبدی بااستفاده از سنگ بوده است . در "کاخ هترا" _دوره اشکانیان _ وکاخهای فیروز آباد وسروستان _ دوره ساسانیان به کرات از قطعات سنگی برای طاقهای قوسی، گنبدها و فیلپوشها استفاده شده است.


در معماری اسلامی ایران برای ساختمانهای مهم استفاده از سنگ کمتر دیده می شود و مصالح سنگی بیشتر برای پایه دیوارها ،ستونها و همچنین پی ساختمانها مورد استفاده قرار گرفته است.


ساختمانهای سنگی اگر خوب اجرا شوند دارای استحکام و دوام بسیار خوبی هستند، و عظمت و هیبت قوی را در ذهن انسان تداعی می کنند. نقطه ضعف ساختمانهای سنگی در وزن زیاد آنها است . وزن زیاد سنگ نه تنها اجرای ساختمانهای سنگی را مشکل می کند،بلکه این ساختمانها در مقابل نیروی زلزله آسیب پذیر تر از ساختمانهای سبکتر می باشند.


به طور کلی دیوارهای سنگی قطور هستند که به خاطر وزن سنگین سنگ و تحمل فشار وارده از لایه های بالاتردیوار به قسمتهای پایینتر می باشد. البته دیوارهای قطور و سنگین سنگی اگر چه در هنگام وقوع زلزله نیروی زیادی به اتصالات و بدنه کل ساختمان وارد می کنند و نقطه ضعف این دیوارها محسوب می شود ، ولی قطر زیاد دیوار سنگی از لحظا حرارتی امری مثبت است، زیرا سنگ نسبت به خشت و آجر عایق حرارتی خوبی نیست و با اضافه کردن به ضخامت دیوار سنگی ، جبران این نقیصه می شود. همچنین بااضافه شدن به جرم دیوار،مقداربیشتری از حرارت روز برای شب هنگام ذخیره می گردد.


سنگها مقاومت فشاری خوبی دارند ولی در مقابل نیروی کشش ضعیف می باشند.به همین جهت از سنگ به عنوان تیر افقی استفاده نمی شود و فقط در بعضی از موارد از سنگ برای بازشوهای کوچک به عنوان تیر نعل درگاه استفاده می گردد.

برای بازشوهای بزرگتر ،در پوش قوچ بند مورد استفاده قرار می گیرد و برای بازشوها با دهانه های بزرگتر و همچنین برای طاقها از قوس ، طاق و یا گنبد استفاه می شود.
ر روستاها برای دیوار سنگی از ملات گل ویا گل و گچ استفاده می شود. این نوع ملاتها در دیوارهایی که فاقد عایق رطوبتی هستند رطوبت در خود جذب می کنند و باعث سست شدن دیوار می شوند. در سابق برای ساختمانهای مهم از " قیر چارو" استفاده شده است .قیر چارو ملات بسیار محکمی است ودر مقابل رطوبت دارای مقاومت خوبی می باشد.


دیوار سنگی رابدون ملات نیز بنا می کنند که به آن دیوار خشکه چین سنگی می گویند . دیوار خشکه چین را معمولابا سنگ لاشه ، قواره ویا رودخانه ای اجرا می کنند . برای چیدن این دیوار باید سعی شود که لبه سنگها با هم جفت و جور شوند و فضای خالی زیادی بین سنگها ایجاد نشود.
در روستاهای کوهستانی ، دیوار خشکه چین سنگی به عنوان حصار دورباغات و یا محوطه های مسکونی مورد استفاده قرار می گیرد . دیوار خشکه چین از مقاومت و استحکام کافی برخوردار نیست و به عنوان دیوار باربر نباید از آن استفاده شود. هر چند در مناطقی که سنگ فراوان و خاک کم یافت می شود ، روستاییان از این نوع دیوار برای بنای ساختمان نیز استفاده می شود.


یکی از نمونه های جالب دیوار های خشکه چین را می توان در اطراف رودخانه دزل و روستائی به همین نام در جنوب غربی شهر مریوان در استان کردستان مشاهده نمود. در این منطقه کوهستانی ، حتی تاسه طبقه ساختمان را با سنگهای خشکه چین اجرا می کنند.

عشایر استان خوزستان ساختمانهای ییلاقی خود را در کوهستانهای این استان با سنگ لاشه و به صورت خشکه چین بنا می کنند. این ساختمانها به نام "لیر" معروف هستند
منابع :
www.arcnews.com
www.memaran.ir

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید