بخشی از مقاله


مقدمه

عصب شناسان، وجود حداقل دو هوش مجزا در انسان را تأیید می کننـد: هـوش شـناختی و هوش هیجانی.» 1هوش هیجانی« نوعی از باهوش بودن اسـت کـه شـامل درك احساسـات خود براي تصمیم گیري مناسب در زندگی است EQ توانایی کنترل حالت هاي اضطراب آور

و کنترل واکنش هاست. به طورکلی، می توان گفت: EQ یک مهارت اجتماعی است و شامل همکاري با سایر مردم، کاربرد احساسات در روابط و توانایی رهبري سایر افراد میباشد.2 رویکرد جدید به هوش هیجانی، ریشه در پژوهش هاي مربوط به توانـایی هـاي انسـانی دارد. به دنبال نتیجه گیري کرونباج (1960)، که عقیده داشت هـوش هیجـانی را نمـی تـوان تعریف نمود و اندازهگیري هم نشده است، در سال 1980 شکافهایی در تجزیـه و تحلیـل ماهیت هوش ظاهر گشت. بـراي مثـال، اسـترنبرگ (1985) تـلاش نمـود توجـه محققـان توانایی هاي ذهنی بشر را بیشتر به طرف جنبههاي خلّاق و عملی هوش جلب نماید. گاردنر 1993)ـ(1983 حتی هوش درون فرد را معـین نمـود کـه مربـوط بـه دسـتیابی بـه زنـدگی احساسی فرد است. ظرفیت نشان دادن احساسات و توانایی تکیه بر آنها، به عنـوان وسـیله درك و راهنماي رفتار. سپس، در کتاب جنجالبرانگیز منحنی نرمال یازنگی شکل، هرنسـتین

و موري (1994)، بحث از وراثتی بودن هوش و اینکه تا چه حد هوش تحت تـأثیر شـرایط اجتماعی می باشد را از نو شروع کردند. کتاب منحنی نرمال هوش، به جاي کسـب حمایـت در موضـوع هــوش وراثتــی، موجـب اعتــراض و انگیــزة بسـیاري از مدرســان، محققــان و روزنامه نگاران گشت که آیا دیدگاه سنتی در مورد هوش، محدود و یکجانبه نبوده اسـت؟
و این مفهوم جدید شکل گرفت که ممکن اسـت راههـاي دیگـري بـراي بـاهوش بـودن و موفقیت در دنیا وجود داشته باشد.3
اصطلاح »هوش هیجانی« براي نخستین بار در مجموعه مقالات آموزشـی جـان مـایر و پیتر سالوي 1993)ـ(1190 منتشر شد. سپس، با انتشار کتاب هـوش هیجـانی: چـرا هـوش هیجانی مهمتر از هوش عمومی است؟، اثر گلمن در سال 1995 این اصطلاح، بخشی از زبان روزمرة روان شناسان گردید. پیش از سال 1995، تنها معدودي از محققان بـا ایـن اصـطلاح آشنا بودند. اما امروزه، این اصطلاحی فراگیر شده است.4

مقایسه هوش هیجانی دو گروه مجرد دارای ارتباط و بدون ارتباط با جنس مخالف در شهر تهران  ۷۴۱

مایر و سالوي (1997)، هوش هیجانی را شامل ادراك، ابراز، فهم و کنترل هیجانـات در خود و دیگران و بهره برداري از هیجان در مسئله گشایی می دانند. 15 عامل هوش هیجـانی را ســموعی (1381) بــه شــکل زیــر برشــمرده اســت: روابــط بــین فــردي، واقــعگرایــی، مسئولیت پذیري اجتماعی، خودآگاهی هیجانی، خودابرازي عزّت نفس، همـدلی، اسـتقلال، خودشکوفایی انعطاف پذیري، حل مسئله، خوش بینی شادمانی، کنترل تکانش و تحمل فشار روانی . در زمینه تفاوت هاي جنسیتی، هوش هیجانی نظرات مختلفی عنوان شده است براي مثال، سیاروچی (2000) بیان کرده است که در سطح هوش هیجانی دختران نوجوان بهتر از پسران عمل میکنند، اما در کنترل هیجانات خود عملکرد بهتري ندارند.

سؤال اصلی پژوهش این است که آیا افرادي که با جنس مخالف رابطه دوسـتی برقـرار می کنند و در حال حاضر نیز این ارتباطـات را دارنـد، و افـرادي کـه فاقـد ایـن ارتباطـات می باشند، در عوامل هوش هیجانینظیر توانایی حل مسئله، روابط بین فـرد، عـزّت نفـس، واقع گرایی، انعطاف پذیري و... تفاوتی نشان مـیدهنـد و آیـا بـه راسـتی ارتبـاط بـا جـنس مخالف، در قالب دوستیهاي رایج نشاندهندة هـوش هیجـانی بـالاتر افـراد اسـت و افـراد بدون این ارتباطات هوش هیجانی پایینترین دارند؟

در این پژوهش، منظور از »رابطه دوستی«، رابطه اي است که دو طرف با میـل و رغبـت در یکی از مراتب صوتی، تصویري و یا حضوري موافق ارتباط برقرار کردن باشند.5

جامعه، نمونه آماری، و شیوه نمونهگیری

جامعه آماري موردنظر در این پژوهش، کلیه افراد مجرد (دختر و پسر) 17 ـ 39 سال شـهر تهران می باشد. در این پژوهش، بر اساس روش تصـادفی، تعـداد 120 نفـر از افـراد مجـرد 17ـ39 سال شهر تهران انتخاب شدند. البته 120 نفر افراد نمونه برحسب ارتباطات دوسـتی با جنس مخالف نیز به چهار گروه تقسیم شدند، شامل 30 دختر و 30 پس بدون ارتبـاط، و 30 دختر و 30 پسر داراي ارتباط.

نوع پژوهش توصیفی و ابزار مورد استفاده در این مطالعـه، شـامل پرسـش نامـه هـوش هیجانی بارـ ان است که توسط افراد 17ـ39 سال شهر تهران تکمیـل گردیـد. میـزان آلفـاي کرونباخ براي کل آزمون، 93٪ و همچنین پایایی آزمون به روش زوج ـ فـرد 88٪ گـزارش شد که در سطح p<0/0001 معنادار است.

۸۴۱  ، سال سوم، شماره دوم، پاییز و زمستان ۰۹۳۱

یافتهها

با توجه به هدف پژوهش، میانگین دو گروه در هوش هیجانی کلی و 15 عامل آنکه به طور مجزا محاسبه گردیده بود، مورد مقایسه قرار گرفت همچنین هوش هیجانی و عوامل آن در دو گروه داراي رابطه و فاقد رابطه، به تفکیک جنسیت ـ دختـران داراي رابطـه بـا دختـران فاقد این روابط و همچنین پسران داراي رابطه با پسران فاقد این روابـط ـ نیـز بـا یکـدیگر مقایسه شدند که جداول آن در ذیل ارائه گردیده است:

جدول :1 مقایسه میانگینهاي هوش هیجانی و عوامل آن در دخترهاي داراي رابطه و دخترهاي فاقد رابطه
ردیف مواد آزمون میانگین گروه دخترهاي میانگین گروه دخترهاي T محاسبه شده درجه آزادي سطح
داراي رابطه بدون رابطه معنی داري

1 حل مسئله 22.27 24.17 -2.311 58 0.24

2 خوشبختی 22.77 25.17 -2.358 58 0.022

3 استقلال 23.27 22.60 0.787 58 0.435

4 تحمل فشار روانی 18.83 20.67 -1.736 58 0.088

5 خودشکوفایی 22.73 25.20 -2.703 58 0.009

6 واقعگرایی 19.37 20.97 -1.936 58 0.058

7 روابط بین فردي 23.83 24.57 -0.802 58 0.426

8 خوشبینی 22.23 24.73 -3.069 58 0.003

9 عزّت نفس 22.50 25.37 -3.116 58 0.003

10 کنترل تکانش 16.07 20.13 -3.71 58 0.003

11 انعطافپذیري 19.37 23.90 -4.163 58 0.000

12 مسئولیتپذیري 24.40 26.20 -2.324 58 0.024

13 همدلی 25.37 26.33 -1.327 58 0.190

14 خودابرازي 19.30 20.60 -1.250 58 0.216

15 خودآگاهی هیجانی 20.800 23.80 -2.149 58 0.036

16 هوش هیجانی کلی 324.17 351.83 -3.116 58 0.003

جدول شمارة 1، نشان می دهد که بین میانگین دخترهایی که با جنس مخالف رابطه دوستی دارنــد و دخترهــایی کــه ایــن رابطــه را ندارنــد، در متغیرهــاي حــل مســئله خوشــبختی، خودشکوفایی، خوش بینی، عزت نفس، کنترل تکانش، انعطافپذیري، خودآگـاهی هیجـانی و هوش هیجانی کلی تفاوت وجود دارد. در تمامی این مـوارد، تفـاوت بـه نفـع دخترهـاي بدون رابطه است. در سایر متغیرها، تفاوتی بین دو گروه مشاهده نمیشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید