بخشی از مقاله

مقدمه
با وجود پيشرفتهاي تكنولوژي، هنوز مه، بعنوان خطري جدي براي هوانوردي، دريانوردي و راه و ترابري محسوب مي شود. سيستم هاي حمل و نقل جاده‌اي، هوايي و دريايي به علت وجود مه غليظ، دچار اختلال مي شوند و درصد بسياري از خسارات جاني و مالي بدليل وجود مه ايجاد مي گردد.
طبق تعريف، مه به هر ابري اتلاق مي گردد كه ميدان ديد ناظر را كاهش دهد و آن را از هزار متر به 100 و حتي 10 متر محدود كند. مه مي تواند از چند ساعت تا چندين روز ماندگار باشد و بطور طبيعي تحت تأثير نيروي عمودي قوي و گرماي خورشيدي پراكنده شود. بطور كلي مه يك پديده آب و هوايي در سطح وسيع است و محاسبه رخداد مه تنها از طريق مشاهده مي تواند مورد توجه قرار گيرد.


آمار نشان دهنده خسارات بسيار ناشي از مه غليظ در سرتاسر جهان مي باشد. لذا، كشورها را بر آن داشته تا با ابداع سيستم هاي عملياتي و قابل استفاده جهت مه‌زدايي در سطح جاده اي، هوايي و دريايي از خسارات وارده احتمالي بكاهند. كشورهاي پيشرفته جهان نظير امريكا، روسيه، ايتاليا، چين و ... در خصوص مقابله با پديده مه آزمايشات و ابداعاتي انجام داده اند و نتايج تحقيقاتي مه‌زدايي آنها نيز انتشار يافته است. لذا همانطور كه كشورهاي پيشرفته جهان با توجه به فناوري پيشرفته، پراكنش اين پديده مخرب را نيازي مبرم مي

دانند، ما نيز بايد با در نظر گرفتن آمار خسارات جاني و مالي ناشي از مه به فكر تحقيقات و عمليات توسعه فن آوري در زمينه مه‌زدايي باشيم. شكي نيست كه مه را مي توان با روشهاي مصنوعي از بين برد. با آزمايشات بيشتر در مورد تكنيكهاي موجود مي توان قوانيني را بوجود آورد كه بتوانند در ايجاد تكنيكهاي موفق و بهتر و كاهش دادن بيشتر هزينه و خطر عمليات مورد استفاده قرار گيرد. لذا آزمونهاي تجربي ما را به سمت استاندارد كردن تكنيكهاي مه‌زدايي سوق مي دهد.


عليرغم پيشرفتهاي تكنولوژيكي، هنوز مه براي هوانوردي و دريانوردي يك خطر جدي محسوب مي شود. بعلت وجود مه غليظ، سيستم هاي حمل و نقل جديد با سرعت بالا، متناوباً دچار اختلال مي‌شوند. درصد زيادي از خسارات جاني، مالي و كاهش بهره‌وري در صنعت، بدليل وجود مه ايجاد مي شود. مه، در هوانوردي نيز مشكلاتي ايجاد مي كند.

تعريف مه


طبق تعريف، نام مه به هر ابري اتلاق مي شود كه ميدان ديد ناظر را كاهش دهد و آن را به 100 تا 1000 متر محدود كند. مه از قطرات بسيار ريز و بي شمار آب يا بلورهاي يخ در تعادل كلوئيدي پايدار با محيط بوجود آمده است. برخلاف بيشتر ابرهاي ديگر، مه از چند ساعت تا چندين روز پايدار بوده و بطور طبيعي تحت تأثير نيروي عمودي قوي و گرماي خورشيدي پراكنده مي شود.


اقليم شناسي مه
مه يك پديده آب و هوايي در سطح وسيع است. رطوبت و سرمايش مورد نياز براي شكل گيري آن و شرايط هواشناسي و جغرافيايي محلي در شكل گيري اين پديده بسيار تأثيرپذيرند.
در واقع محاسبه رخداد مه تنها از طريق مشاهده مي تواند مورد توجه قرار گيرد. چرا كه يك خلبان و يك كاپيتان كشتي براي كشتيراني نياز به ديد كافي دارند، و مه ملاك بزرگي براي فرودگاه ها، فانوسهاي دريايي، بندرگاه ها و كشتيهاست. بنظر مي رسد كه مه عمدتاً يك پديده ساحلي است. با توجه به استثناهاي جالب توجه در غرب اروپا؛ بيشترين رخداد مه در دنيا تقريباً در نواحي ساحلي ديده مي شود. اين نوع مه ها عمدتاً در نتيجه سرمايش هواي گرم و نمناك اقيانوس كه از روي جريانات هواي سرد اقيانوسها عبور مي كند، شكل مي گيرند. دو ناحيه از مه خيزترين نواحي دنيا، سواحل غربي و شمال آمريكا و آفريقا هستند كه به ترتيب توسط سرماي هامبولت و جريانات بنگولا شكل مي گيرند.


با شدت كمتر، كاناريز و جريانات غرب استوايي به ترتيب در ساحل شمال غربي آفريقا و ساحل غربي استراليا شرايط ايجاد مه را به وجود مي آورند. همه اين نواحي داراي يك فركانس (تكرار) تناوب مه در هر فصل مي باشد. جريانات دريايي كاليفرنيا مسئول تكرار زياد مه بر روي سواحل كاليفرنيا در ماههاي تابستان است كه در مجموع، بيشتر بصورت مه گرم هستند.
مه دريايي مرسوم تابستاني در نواحي گرندبنكس در نيوفوندلند از جابجايي هواي مجاور آبهاي گرم گلف استريم با جريانات سرد اقيانوس در مجاورت بنكس بوجود مي آيد.


در حالت مشابه، هم جواري جريان هواي گرم ژاپن و جريانات سردي كه از درياي بنكس توليد مي شود، ناحيه اي با فركانس هاي بالاي مه در ميان درياي ژاپن و كره در طول ماههاي تابستان ايجاد كرده است. همچنين اين شرايط مشابه در جنوب شرقي آمريكاي جنوبي، جايي كه جريانات گرم برزيل به آبهاي سردتر غربي مي‌پيوندد؛ مشاهده شده است.


مه‌هاي هواي نواحي گرمسيري كه بر روي اروپاي غربي در زمستان رخ مي دهند، همان هواي گرم دريايي است كه سرد شده و عملاً از روي نواحي سرد قاره اي عبور كرده است. مه‌هاي تابشي نيز در دره هاي اروپاي غربي در طول تابستان اتفاق مي افتند. در هر كدام از اين موارد، مه گاهي اوقات ابر سرد است. در دماهاي زير نقطه انجماد يعني در شمال غربي ايالت متحده، آلاسكا و گرينلند نواحي وجود دارد كه مه به دفعات رخ مي دهد. بدون شك بيشتر مه‌هايي كه در عرضهاي جغرافيايي دور تشكيل مي شوند، مه هاي يخي هستند.


انواع مه
از لحاظ فيزيكي بين مه و ابر تفاوت زيادي وجود ندارد، هر دو از قطرات كوچك آب تشكيل شده اند كه در هوا معلق اند. اما مه در هواي نزديك سطح زمين تشكيل مي شود و ابر مشخصه هواي ارتفاعات بالاتر است. بنابراين تفاوت موجود بين مه و ابر مربوط به رويش و محل تشكيل است نه شكل ظاهري آنها. ابر هنگامي تشكيل مي شود كه هوا با صعود و انبساط خود به طور بي رويه خنك شود، اما مه از طريق سرد شدن هوا در اثر تماس و مخلوط شدن و اشباع هوا از قطرات آب تشكيل مي گردد. معمولاً تفاوت بين مه غليظ و ابرهايي كه در سطح پايين قرار دارند به قدري كم است كه هنگامي كه در مجاورت هم قرار مي گيرند نمي توان آنها را از يكديگر متمايز ساخت.


مه را با توجه به علت شكل گيري آن، طبقه بندي مي كنند. براي شكل گيري مه، هواي اشباع و حضور هسته هاي ميعان لازم است. نظر به اينكه هسته هاي ميعان در لايه هاي مرزي اتمسفر به وفور قابل دسترس هستند، چگالش آغاز مي شود. مه زماني شكل مي گيرد كه هوا به نقطه اشباع خودش رسيده باشد و يا توسط سرمايش و يا افزايش رطوبت به نقطه شبنم رسيده باشد. در اتمسفر وجود جابجايي هاي مختلف و مكانيزم هاي سرمايش، مه را افزايش مي دهد.
انواع مه، به شرايط موجود براي تشكيل آن بستگي دارد و در چهار گروه تقسيم بندي مي شود:


1. مه تابشي
2. مه همرفتي
3. مه جبهه اي
4. مه دره اي
اما از نظر قابليت ديد، مه به انواع مختلفي تقسيم بندي مي شود كه اين تقسيم بندي از نظر كاربري در حمل و نقل هوايي بسيار حائز اهميت است:


مه در ابتدا بوسيله سرمايش هواي محبوس شده، شكل مي گيرد. كه اين نوع مه را مه توده هوا مي نامند. چنين مه هايي طبق مكانيزم هاي سرمايش و جابجايي بوجود مي آيند. مه هاي فرارفتي هنگامي كه هوا در ناحيه اي داراي اختلاف دما باشد، بوجود مي آيند. چنين مه هايي به وفور در سواحل آبهاي آزاد ديده مي شوند. گرما، هواي مرطوب و نم‌داري كه بر روي سطح آب بصورت ناگهاني و يا بتدريج سرد شده است را به آرامي جابجا مي كند، و باد دماي آنرا پايين مي آورد، در اين زمان شرايط مساعد براي شكل گيري مه بوجود مي آيد. چنين شرايطي زماني اتفاق مي افتد كه:


1. هواي گرم تابستاني در روي زمين، بطرف آبهاي سردتر ساحلي بر روي سواحل شرقي قاره ها و آبهاي وسيع، جابجا شود.
2. كه هواي گرم اقيانوس بر روي جريان آبهاي سرد اقيانوس حمل شود.
3. هواي گرم استوايي بر روي اقيانوس جابجا شود.


از طرفي مه بخار زماني اتفاق مي افتد كه هواي سرد از يك توده زميني سرد كوچك در زمستان بر روي سطوح آب گرم اقيانوسها، درياچه ها و رودخانه ها جابجا شود.
مه هاي تابشي زماني شكل مي گيرند كه هواي ساكن و مرطوب در نزديك زمين پايدار و راكد شده؛ و در طول يك شب ابري به علت افزايش تابش خروجي سردتر شود. دره ها فاكتوري جزيي براي مه تابشي هستند. هوايي كه در ارتفاعات بالاتر سرد شده، به درون دره‌ها جريان مي يابد و در آنجا روي هم جمع شده و انباشته مي شود. در نتيجه بعد از آن مه غليظ دماي هوا را پايين مي آورد. مه فراشيبي مه توده هواست و وقتي كه هواي ثابت بصورت آدياباتيك تا نقطه اشباع سرد مي شود، بوجود مي آيد.


مه هايي كه بوسيله افزايش بخار آب از طريق هوايي كه به نقطه اشباع رسيده، شكل مي گيرند؛ ابرهاي قدامي (جلويي) ناميده مي شوند. در اين زمان باراني گرم از ميان هواي سرد در سطح جلويي ريزش مي‌كند و با تبخير باران، هوا اشباع مي شود. اگر هوايي كه از ميان باران گرم عبور مي كند. در ابتدا غيراشباع باشد، بوسيله فرآيند تبخير، تا نقطه شبنم سرد مي شود. از نقطه نظر پراكندگي و شكل گيري، مه را مي توان به سه دسته تقسيم كرد: مه يخي، مه ابر سرد و مه گرم. اين سيستم طبقه بندي بيشتر به پراكندگي مه بستگي دارد تا به مكانيزم شكل گيري.


مه يخي ، ذرات معلق يخ است كه در درجه حرارت هاي بسيار پايين و در طول پاكسازي تحت شرايط آرام رخ مي دهد. مه يخي بندرت در دماهاي كمتر از در مجاورت چشمه‌هاي بخار آب برسد. چنين چشمه هايي در نواحي جريانات آب باز و رودخانه ها وجود دارند. بعلت وجود دماهاي بسيار پايين، افزودن تنها مقدار بسيار كمي بخار آب براي رسيدن به نقطه اشباع و تشكيل مه يخي كافي است.


مه ابر سرد، عبارتست از قطرات آبي كه دماي آنها زير نقطه انجماد است. اگر چه بخش عمده توده آب در يخ مي بندد، اما برخي از قطرات آب در مرحله اي از مايع در دماي پايين ، يعني دمايي كه قطرات آب خالص يخ مي بندد، باقي مي مانند. فقدان توده هاي يخ مناسب (هسته هاي مناسب جهت تشكيل يخ در اتمسفر) مانع تشكيل و شكل گيري بلورهاي يخ مي شود. مشخص شده است كه بيش از 80% ابرهايي كه گرم تر از هستند، داراي قطرات مايع و اما تقريباً نصف آنها مخلوط مايع و يخ مي باشند. در ، تنها 10% ابرها داراي قطرات مايع هستند، اگرچه 30% آنها هم شامل قطرات ابر سرد و هم شامل بلورهاي يخ مي باشند.


مه گرم، عبارتست از قطرات آب در بالاتر از دماي انجماد. اين مه ها داراي پايداري كلوئيدي ترموديناميكي مي باشند. مه هاي گرم از عمومي ترين انواع مه هستند.
ساختار فيزيكي مه
با وجود اينكه تحقيقات جالبي در طول 3 دهه اخير در مورد پديده مه انجام شده است، اما ميزان اطلاعات موجود و در دسترس در زمينه ساختار مه در حالت كلي بسيار ناچيز است. اندازه گيري هاي ساختار عمومي مه نيز بطور پراكنده انجام شده است. علت كمبودها فقدان ابزارهاي كافي و تغييرپذيري زياد در خواص مه با توجه به نوع و طول عمر آن است. ضمن اينكه اندازه گيري هاي صحيح آماري با استفاده از مشخصات فيزيكي مه ميسر نيس؛ اما خواص و فوايد معمولي مه، قابل دسترس است. مه ها بر اساس ساختمان تشكيل، به مه هاي آبي و يخي طبقه بندي مي شوند. جدول پايين بطور خلاصه و مختصر خواص فيزيكي اين مه ها را بيان مي كند.


بيشتر مشاهدات منتشر شده در مورد مه يخي از عرضهاي جغرافيايي آلاسكا بدست آمده است. به طور كلي مه يخي بيشتر ناشي از تزريق بخار آب به داخل اتمسفر است كه بعلت فعاليتهاي بشري نظير وسايل و ابزار صنعتي گرمايي، كارخانجات، منفذهاي رطوبتي هوا، سوختن روغن و زغال سنگ جهت ايجاد گرما بوجود مي آيد. غلظت، مقدار توزيع و گنجايش آب جامد در ذرات مه يخي در مكانهاي مختلف به درجه حرارت، رطوبت و ميزان نم موجود در آن مكان بستگي دارد. ذرات يخي به سه نوع عمده و اصلي شكل مي گيرند. شش ضلعي ها، منشورها و دروگستال ها . يك دروگستال؛ ذره مه يخي بسيار ريز با قطري در حدود 3 تا 10 ميكرون است كه از يخ زدن مستقيم و بدون واسطه قطرات آب ابر سرد در دمايي كمتر از شكل گرفته است. تعداد بلورهاي يخ از چند عدد در سانتي متر مكعب با دماهاي به 700 ذره در سانتي‌متر مكعب با دماي افزايش مي يابد.

مشخصه‌هاي مه

مأخذ: WMO ، هفتمين كنفرانس علمي تعديل آب و هوا، تايلند.
در اين زمان دماي هوا در محدوده اي بالاتر از شكل گيري يخ يعني تا بوده و بخار آب بسرعت تبديل به مايع مي شود و بصورت بلورهاي يخي نسبتاً بزرگ در مي آيد. غلظت بلورهاي يخي، به طرز چشمگيري ميدان ديد را كاهش مي دهد. بلورهاي يخ كوچكتر و دروگستال ها كه در دوره هاي طولاني تر بصورت معلق باقي مي مانند، در دماهاي پايين تر از شكل مي گيرند. تعداد دروگستال ها با كاهش درجه حرارت بسرعت افزايش مي يابد و ميدان هاي ديد پاييني را در مه يخي ايجاد مي كند.


در اتمسفر بين خواص فيزيكي مه هاي ابر سرد و گرم تفاوتي وجود ندارد. خواص فيزيكي يك قطره آب در مه، چه گرم و چه ابر سرد، به روشهاي شكل گيري آن بستگي دارد. مه هاي تابشي كه داراي ويژگي هاي درون مرزي در دره ها هستند، تمايل به غلظت بالاي قطرات كوچك آب دارند. مه هاي فرارفتي كه از انواع مه هاي ساحلي و اقيانوسي هستند، تمايل به غلظت نسبي پايين قطرات بزرگ آب دارند. ريزش باران ريزه از مه هاي همرفتي براي چند ساعت امري عادي است اين تفاوتها ميان مه هاي همرفتي و تابشي با ماهيت و غلظت هسته هاي ميعان ، در محيط هاي دريايي و قاره اي ثابت باقي مي‌ماند. ضخامت يك لايه مه مي تواند در محدوده اي از چند ده متر براي مه هاي تابشي تا چند صد متر براي مه هاي همرفتي تغيير كند.


بطور كلي، بادها ميدان ديد را در مه هاي تابشي كاهش مي دهند. در مه تابشي معمولاً بيشتر ناهمگني در فضا و مكان وجود دارد كه تحت آن شرايط، در طول يك دوره 10 دقيقه اي تغييرات مهمي را ايجاد خواهد كرد.
مفاهيم كلي تعديل مه


هدف از پراكندگي مه، بهبود ميدان ديد است. رابطه (1) ميدان ديد هواشناسي مه را نشان مي دهد. V ميدان ديد است كه در واقع هدفي تيره را در مجاورت يك ابر افقي در طول روز، با آستانه 2% آشكار مي كند و عبارتست از:
(1)
در اينجا M ، تعداد قطرات (غلظت مه) يا بلورهاي يخ است، r شعاع ذرات مه، K ميزان پراكندگي ذرات مه و جمع همه ذرات مه مي‌باشد. در يك ميدان ديد ضعيف با قطرات كروي مه، مقدار پراكندگي، مقدار ثابتي معادل 2 است.


با توجه به رابطه (1) مي توان به اين نتيجه رسيد كه با افزايش تعداد ذرات مه، يا افزايش شعاع ذرات و يا افزايش هر دو، ميدان ديد كاهش مي يابد. چون ميدان ديد با عكس مجذور شعاع ذرات متناسب است، پس 3 برابر كاهش در شعاع مي تواند ميدان ديد را تا 9 برابر افزايش دهد و بعبارت ديگر اگر تعداد ذرات 3/1 شود، 3 برابر افزايش در ميدان ديد خواهيم داشت. روشهايي نيز براي كاهش شعاع ذرات مه بوسيله تبخير طراحي شده است. تكنيكهاي تعديل كه در كاهش غلظت ذرات مه در نظر گرفته شده اند، با جابجايي آنها مرتبط است.
روشهاي رفع فيزيكي مه


چند روش براي رفع فيزيكي ذرات مه پيشنهاد شده است. در حالت كلي اين روش ها به سه دسته تقسيم مي شوند:
1. روش هايي كه قطرات آب يا بلورهاي يخ از حالت معلق در هوا بصورت رسوب بر روي سطوح مناسب در آيند.
2. روش هايي كه ذرات مه بعد از انباشته شدن بعلت گرانش يا هم‌آميزي با ذرات بزرگتر، ريزش مي كنند.
3. روش هايي كه هم حجم هواي مه آلود توسط هواي پاك جايگزين مي شود.


رسوب ذرات مه به روش الكتروستاتيك و جذب آنها بوسيله صفحات فلزي خاص و همچنين درختكاري ها؛ مثالهايي از روش اول هستند. هم‌آميزي ذرات مه بوسيله امواج صوتي مافوق صوت، تحريك و جذب ذرات مه باردار شده و يا ذرات خنثي و يا جذب آنها توسط پلي الكتروليت ها؛ مثالهايي از نوع دوم روشهاي پراكنش فيزيكي مه هستند. استفاده از فن آوري هاي (الكتروموتورهاي قوي) بزرگ بر روي بخشي از مه واقع بر روي زمين نيز نمونه ديگري از روش رفع فيزيكي است. بدليل غلظت كم ذرات مه، روشهاي جذبي نظير روشهاي الكتروستاتيكي يا جذب آنها توسط پلي الكتروليتها، كارآمد نيستند.


اندازه وسايل و ابزارهاي مورد نياز براي كاربرد اين پالايش بسيار بزرگ و تعويض و جابجايي آنها غيرعملي است. لذا، روشهاي جابجايي فيزيكي بدين شكل، غيرعملي و غيرقابل اجراست.
روشهاي تبخير
استفاده از روشهاي تبخير در پراكندگي مه، اميد بخش تر است. از آنجا كه مه متشكل از قطرات آب يا بلورهاي يخ در موازنه با بخار آب مي باشد، لذا مي توان از طريق تبخير و يا افزايش بخار آب در هوا، نسبت به رفع و حذف مه اقدام كرد. حذف بخار آب از طريق ميعان آن بر روي مواد جاذب الرطوبه نيز حاصل مي شود. اين مواد، مشابه بخار آب در اتمسفر نيمه اشباع هستند. خنك كننده هاي شيميايي مانند كلريد كلسيم، كلريد سديم و اوره، مثالهايي از مواد جاذب الرطوبه هستند.


افزايش دماي محيط اطراف مه از طريق گرما، بديهي ترين روش افزايش ظرفيت بخار آب هواي مه آلود است. مخلوط كردن مه با هواي خشك تر و يا ايجاد چشمه هاي هواي خشك مصنوعي، روش ديگري براي رسيدن به محيطي نيمه اشباع است كه براي افزايش مقدار تبخير ذرات مه، مورد نياز است.


توجه به اين نكته ضروري است كه با افزايش دما، ظرفيت بخار آب هواي اشباع افزايش مي يابد. جدول مقابل شدت اين اثر فيزيكي را بر روي ميزان كاهش رطوبت نسبي بعنوان تابعي از درجه حرارت، نشان مي دهد. در دماي ، ظرفيت آب و هواي اشباع شده از بخار آب، صد بار بزرگتر از ظرفيت آب در مه است. بنابراين نياز است تا رطوبت نسبي تنها اندكي كاهش يابد تا با تبخير ذرات مه همساز شود. در ، نسبت ظرفيت بخار اشباع به ظرفيت آب مه تنها 5 است و در نتيجه كاهش رطوبت نسبي بيشتر خواهد بود. در ظرفيت بخار اشباع برابر با ظرفيت آب مه است، بنابراين كاهش رطوبت نسبي مورد نياز بسيار زياد خواهد بود. در دماهاي زير رطوبت نسبي مورد نياز به زير 90% مي رسد، در اين حالت انرژي زيادي براي روشهاي مختلف تبخير مورد نياز است. بنابراين، اين روشها تنها براي شرايط مه گرم و بعضي مه هاي ابر سرد قابل اجرا هستند.

 

رطوبت نسبي بعنوان تابعي از دما

مأخذ: WMO ، هفتمين كنفرانس علمي تعديل آب و هوا، تايلند
روشهاي پيشگيري
تاكنون، همه تكنكيهاي از بين بردن مه توصيف شده اند. پيشگيري يكي ديگر از روشهاي تعديل است. كنترل رطوبت، هسته سازي و سرمايش جهت پيشگيري از تشكيل مه ضروري است. جلوگيري از بروز خسارات ناشي از تركيبات شيميايي در سطح آبهاي آزاد و كاهش رطوبت توسط فعاليتهاي انساني، مثالهايي از روشهاي كنترل رطوبت هستند. با روشهاي به تأخير انداختن شيميايي هسته هاي ميعان مي‌توان از تشكيل مه پيشگيري كرد. مشخص شده است كه اين روش، شكل گيري مه را تقريباً 10 دقيقه به تأخير مي اندازد، اما زمانيكه مه شكل مي گيرد بشكل قابل توجهي غليظ تر مي شود. همچنين مي توان با ايجاد يك لايه ابر مصنوعي كه مقدار بازتاب را بشدت كاهش مي‌دهد؛ از تشكيل مه تابشي كه جهت شكل گيري به سرمايش شبانه نيازمند است، جلوگيري كرد.


عمليات پيشگيري مه بايد در مساحتي به اندازه يك يا دو برابر بزرگتر از روشهاي پراكندگي و رفع فيزيكي و روشهاي تبخير انجام شود. چون اين روشها فقط بخشي از مه را پاكسازي مي نمايند. بنابراين روشهاي پيشگيري مه در شرايطي مورد استفاده قرار مي‌گيرند كه روشهاي پراكندگي، چشمه هاي رطوبتي و هسته هايي كه از نظر اندازه و تعداد داراي محدوديت هستند، قابل استفاده نباشند.


استفاده از علم سنجش از دور و كمك گرفتن از عكسهاي ماهواره‌اي جهت مشخص نمودن مكانهاي مه آلود
سنجش از دور به معناي اعم كلمه موضوع جديدي نيست. در واقع، از زماني كه بشر ديده به جهان گشود و با چشم جستجوگر خود اطراف خويش را نگريست فن دوركاري انجام گرفته است. انسان اوليه در حقيقت بدون آنكه با اجسام تماس فيزيكي برقرار كند به شناسايي آنها و پديده هاي اطراف خويش مي پرداخته است، در عصر حاضر به اين موضوع، علم سنجش از دور گفته مي شود؛ ولي سنجش از دور به معناي اخص كلمه به گونه اي كه امروزه آن را مي شناسيم، علمي است كه تقريباً در اواخر نيمه دوم قرن بيستم پديد آمده و طي بيست سال گذشته به طرز شگفت آوري رشد كرده است. تا آنجايي كه امروزه نه تنها به منزله وسيله اي مطمئن و كارآمد براي شناساييهاي نظامي در جنگهاي منطقه اي و جهاني در دست دولتهاي متخاصم است بلكه از اهرمهاي مهم سياسي جهاني در امر كنترل سلاحهاي هسته اي و غيره به شمار مي رود.


مفاهيم اصولي در سنجش از دور


تعريف دورسنجي (دور كاري): از گذشته هاي بسيار دور انسان براي مشاهده مناطق اطراف خود از نقاط مرتفع استفاده مي كرد، و مي‌توانست از اين نقطه به مطالعه سطح زمين بپردازد و آنچه را كه مشاهده كرده بود، تفسير كند. جستجوي او احتمالاً بيشتر مربوط به يافتن زمينهاي مناسب براي آشكار، آسانترين راه عبور از منطقه و يا بهترين روش حمله به دشمن بوده است.
انجمن بين المللي دور كاوي و فوتوگرافي (ISPRS) دورسنجي را به اين صورت تعريف كرده است: دور كاوي علم و فن آوري اكتساب اطلاعات از طريق تحليل داده ها است كه بوسيله ابزراي كه تماس مستقيم با موضوع و يا هدف مورد نظر ندارد جمع آوري شده است. در اين تعريف منظور از داده ها همان تشعشعات الكترومغناطيسي است كه از سطح چشم متساطع مي شوند و ابزار دريافت داده ها نيز همان سنجنده هاي ماهواره اي مي باشند كه در ماهواره تعبيه شده اند و در نهايت اطلاعاتي كه قرار است از داده هاي خام بدست آيند شامل اطلاعات كمي و كيفي در مورد موضوع مورد مطالعه مي باشند.


امروزه با توجه به گسترش فن آوري صنايع فضايي و علوم كامپيوتر، سنجش از دور كاربردهاي فراواني دارد. اغلب نقشه هاي منابع طبيعي اين به طريق تهيه مي گردند. همچنين روشهاي دورسنجي بطور گسترده تر بمنظور اندازه گيري هاي مختلف بكار مي رود. اندازه‌گيري عوارض موجود در سطح زمين كه مي تواند از روش دروسنجي با استفاده از هواپيما بدست آيد، امروزه جهت تهيه نقشه‌هاي زمين شناسي و همينطور اكتشافات زمين شناسي مورد استفاده قرار مي گيرد. امروزه از سيستم هاي سنجش از دور ماهواره‌اي براي اندازه گيري پديده هايي كه به طور پيوسته نسبت به زمان در حال تغيير هستند استفاده مي شود.


دورسنجي
دورسنجي عبارت است از تكنيك جمع آوري اطلاعات از راه دور، يا به عبارتي ديگر، عبارت است از علم و هنر بدست آوردن اطلاعات از فاصله دور، يعني كسب اطلاعات درباره اشيا و پديده ها بدون داشتن تماس فيزيكي با آنها. علم سنجش از دور، ابزار و فناوري لازم براي درك چگونگي آشكارسازي اشياء و پديده ها را فراهم مي سازد. در اينجا منظور از راه دور بطور قراردادي عبارتست از فواصلي كه نسبتاً بسيار بزرگتر از حد دسترسي يا تماس مستقيم انسان باشند، مثلاً صدها فوت، صدها مايل يا بيشتر. اصطلاحاً داده هايي كه از دور جمع‌وري مي شوند، داده هاي حاصل از دورسنجي ناميده مي شوند. سيستم هاي سنجش از دور قابليت انجام اندازه گيري هاي يكنواخت با سرعت زياد و براي مناطق وسيع اندازه گيري بشكل رقومي را فراهم مي سازد. اما متأسفانه با وجود استفاده گسترده از اين روشها تكنيكهاي دورسنجي براي اغلب كاربران اطلاعات جغرافيايي هنوز ناآشنا هستند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید