بخشی از مقاله
موقعيت شهرستان كاشان
شهرستان كاشان از لحاظ آب و هوايي متنوع، 2100 هكتار وسعت و از شهرهايي استان اصفهان در شمال استان اصفهان است كه داراي 3بخش روستا ميباشد و فاصله اين شهر تا تهران 230 تا قم 95 و تا اصفهان 202كيلومتر ميباشد و در اكثر فصول مناسب است در شمال و شرق آن كوير است ولي روستاهاي خوش آب و هوايي در ارتفاعات كركس قرار دارد مثل قمصر
.
كاشان هزاران سال است كه محل زندگي اقوام گوناگون بوده مانند تپه سليك و ..
كاشان از ديرباز از نظر صنايع دستي زبانزد خاص و عام بوده ولي با رشد صنايع ماشيني صنايع دستي آن رو به افول نهاد مثل زيلوبافي و قالي بافي كاشان نخستين زادگاه شهرنشيني و مدرنيت دنياست نخستين مكاني است كه چرخ ريسندگي در آن پيدا شده و نخستين مكاني است كه صنعت ريختهگري در آن يافت شد.
قديميترين زيگورات دنيا در اين شهر پيدا شده و نخستين مبدا صنعت سراميك منصوب به كاشان است نخستين معبد زرتشتي و معبد دنيا در كاشان است ، مراسم مذهبي در ايران به تاريخ شمعي است مراسم قالي مشهد اردهال كاشان است.
عمارت بيروني همين ساختماني است كه مورد بازديد قرار ميگيرد و مشتمل است به: سردر، هشتي ، راهرو ورودي، سرپوشيده يا تلار پذيرايي، اتاقهاي مختلف، زيرزمينيها، حياط و آب نما، بخش اندروني شامل دو باب خانه مجزا از هم است كه در سنوات قبل از كل مجموعه تفكيك و به
صورت دو خانه مسكوني جدا از هم در آمده است. اخيرا يكي از اين خانهها كه در قسمت شرق خانه بروجردي قرار دارد به وسيله ساختمان ميراث فرهنگي كشور خريداري و در نظر است پس از انجام تعميرات لازم ارتباطي اصلي و قديمي آن با خانه بروجردي برقرار و براي بازديد عمومي آماده ميشود . قسمت ديگر خانهاي است در شمال شرقي خانه بروجردي كه در حال حاضر در تملك و اختيار نوادگان مرحوم حاج سيد حسين بروجردي باني و مالك اوليه خانه است خانه بروجردي از مصالح سنتي و به گونهاي ساخته شده است كه دقيقا با شرايط و خصوصيات اقليمي كاشان
سازگاري كامل دارد و از نظر طرح و نقشه و معماري بسيار قابل توجه و اهميت است. جريان هوا و عمل تهويه در زيرزمينيها به وسيله بادگيرهاي ساخته شده در روي بام و به صورت طبيعي و دائمي و بدون احتياج به هيچ وسيله مصنوعي انجام ميشود.
كليه مواد و مصالح مورد نياز براي ساخت اين خانه در محل تهيه شده است معمار سازنده اين بنا يكي از هنرمندان نامدار معماري سنتي كاشان در قرن سيزدهم هجري قمري به نام مرحوم استاد علي مريم است كه تيمچه امين الدوله در بازار ميانچال كاشان هم از ساختههاي وي ميباشد
. نقاشيهاي ارزنده و بينظير اين خانه به ويژه صنيع الملك غفاري كاشاني (عموم هنرمند بزرگ نقاشي ايران مرحوم كمال الملك غفاري كاشاني) انجام شده است گفتني است كه صنيع الملك بنيانگذار اولين مدرسه نقاشي در ايران است. خانه بروجردي كاشان از نظر گچبري و ظرايف اين هنر ملي نيز در ميان خانههاي ايراني منحصر به فرد ميباشد.
معماري مسكوني ايران و سبك خانهسازي در شهرهاي مختلف
- گوناگوني معماري مسكن در ايران
سرزمين بزرگ ايران، از معدود كشورهاي جهان است كه در طول تاريخ حيات خود ارائه دهنده يك نوع فرهنگ معماري خاص به جهان معماري بوده است. ويژگيهاي مهم فرهنگي و جغرافيايي ايران باعث شده است تا تنوع بسيار زيادي در معماري آن وجود داشته باشد. اگر بخواهيم به تبعيت از تقسيمبنديهاي جغرافيايي موجود به بررسي اجمالي معماري مناطق مختلف بپردازيم خواهيم ديد
كه حتي يك منطقه جغرافيايي محدود، عرضه كننده گوناگونيهايي در معماري مناطق مختلف آن است. براي نمونه در استان گيلان كه بخشي از سرزمين سرسبز شمال ايران است، به انواع مختلف معماري مسكن در منطقه لاهيجان و لنگرود و اطراف رشت، ناحيه آستارا و بخش شمالي طالش، منطقه فومنات، ارتفاعات ديلمان و ارتفاعات سوله رودخان برميخوريم. با مقايسه دو ناحيه كوهستاني ماسوله و زيارت گرگان و معماري در بر روي سطح شيبدار اين دو مكان تفاوتي آشكار در ساخت معماري مسكن در گيلان و مازندران كه دو منطقه همجوار با ويژگيهاي جغرافيايي تقريبا شبيه به هم هستند، ديده ميشود.
مناطق ديگري نيز هستند كه با وجود قرار داشتن در يك محدوده جغرافيايي، معماري مسكوني آنها يا از جهاتي و يا كاملا با هم متفاوت هستند.
معماري بوشهر و ديگر شهرهاي ساحلي خليج فارس همچنين معماري شهرهاي يزد، ميبد و اردكان از اين گونهگونيها ميباشد. در مناطق مذكور اگر بخواهيم بر مبناي عنصري به نام حياط دستهبندي از خانهها داشته باشيم ميتوانيم متمامي گونههاي موجود در بوشهر و ساحل خليج فارس، يزد و ميبد و اردكان را در يك گروه قرار دهيم.اما با ورود به جزئيات خواهيم ديد كه حتي در يك محدوده معين از بوشهر تا بندرعباس معماري مسكن به يك شكل نيست و تفاوتهايي را در معماري هر كدام از آباديهاي اين خطه ساحلي مشاهده مينماييم.
مكانهايي هم هستند كه با وجود نزديكي به هم، دو نوع معماري كاملا متفاوت مسكن را ارائه ميدهند. شايد روشنترين مثال، معماري مسكن در ابيانه، نطنز و كارشان باشد كه در فاصله 50-60 كيلومتر از هم قرار گرفتهاند. در اينجا هر چند كه خانههاي نطنز و كاشان داراي حياط هستند ولي تركيب كلي فضاهاي آنها با هم متفاوت است. و روستاهاي اطراف آن بر روي دامنه شيبدار و بدون حياط ساخته شدهاند.
- درونگراي معماري مسكوني
هر محقق براي آشنايي با معماري ايران و عناصر مختلف مانند: مسكن، مسجد، كاروانسرا، حمام و غيره نياز به تقسيمبنديهاي براي كار خود دارد. هر چند كه دو عامل زمان و مكان نيروي محرك اين محقق ميباشند، اما همانگونه كه ديديم در ايران بزرگ در يك زمان خاص و در منطقهاي كوچك ميتوان ويژگيهاي مشترك و متفاوت را، با هم مشاهده نمود. پس ناگزير به انتخاب عوامل ديگري نيز ميباشيم كه افزون بر بعد زمان و مكان، بتواند در پيشرفت، تنظيم و گردآوري كار كمك بيشتري به ما بكند. انتخاب عناوين گونهشناسي برونگرا و درونگرا، با عنايت به اين موضوع صورت گرفته است.
به گونهاي از معماري مسكن با ويژگيهايي از قبيل داشتن ارتباط بصري و فيزيكي مستقيم با فضاي بيرون خانه، نداشتن حياط، گسترش در ارتفاع و ساماندهي فضايي نسبت به يك فضاي ديگر مثلا دالان آشنا هستيد.
نمونههايي از اين نوع معماري در دشت گيلان، ماسوله مورد مطالعه و بررسي قرار گرفتهاند. تنوع اين گونه معماري مسكن مختص اين مكانها نيست و در آباديهاي ديگر مثل زيارت گرگان، مجن و كمجان گونههاي جالب و خاص يافت ميشود. بررسي معماري كندهايي چون كندوان و ميمند نيز در اين روند كمك قابل توجهي به ما خواهد كرد
.
براي شروع يك بحث درونگرايي در معماري مسكوني نياز است كه نخست اشارهاي به معماري مسكوني دشت گيلان، ماسوله و ابيانه به عنوان گونههاي برونگرا، داشته باشيم. گيلان را ميتوان به مناطق دشتي و كوهستاني تقسيم نمود كه در هر كدام از اين مناطق معماري مسكوني شهري و روستايي داراي وجوه مشترك و همچنين تفاوتهايي با هم هستند.
هر چند كه بافتهاي متراكم شهرهاي چون لاهيجان، رشت و فومن خانههاي محصور در حياط هستند ولي اين حياطها، نمونههاي كاملتر پرچينها و يا (پرسين) خانههاي گالي پوش هستند و محوطه اصلي تعداد زيادي از خانهها، ارتباط بصري مستقيم با مسيرهاي بيرون خود دارند. حياط در اينجا وحدت دهنده عناصر مختلف داخلي آن مثل چاه آب، طويله، آشيانه طيور و انبار است.
فضاهاي مختلف مسكن نيز شامل اتاق، ايوان و تلار ميشود. تنوع معماري مسكوني گيلان را ميتوان در ساختمانهاي روستايي مشاهده كرد. در مناطق دشتي گيلان، خانه در يك پرچين محصور ميشود كه نشانگر حدود چاه آب، باغچه و محوطه خانه ميشود. مسكن به عنوان اصليترين عنصر خانه داراي محوطه زمستان نشين و تابستان نشين است. در خانههاي يك طبقه،
فضاهايي چون ايوان و انواع تاقها ساخته شده است كه و براي فصل تابستان با كوچه به قسمتي از محوطه خانه يا در زير كندوجها و يا در بالاي فضايي به نام كوتام استقرار مييابند. تلار فضاي تابستان نشين طبقه اول در بيشتر خانهها چه در نواحي دشتي و چه كوهستاني است. در منطقه فومنات خانهها يك طبقه و نيمه، ساخته شدهاند. نيم طبقه بالا معمولا بر روي فضاهايي چون انبار وطويله بوده و به نام بالاخانه و تلار خوانده ميشود. تمامي اين خانهها، با فضاي سرسبز و احتمالا باغها و شاليزارهاي خود ارتباط بصري مستقيم دارند. براي ورود به مسكن نيز با محوطهاي كوهستاني و كوهستاني نيمه كوهستاني در دو طبقه ساخته شده، طبقه همكف كاملا بسته و طبقه اول همراه با تالار فضاهاي تابستان نشين است
.
ماسوله يكي از شهركهاي استان گيلان است بر روي دامنههاي شيبدار ساخته شده است. از ويژگيهاي مسكن در اين آبادي، ارتباط بصري فضاهاي تابستان نشين يا فضاي سرسبز روبهروي آن است. خانه ها در ماسوله در ارتفاع گسترش يافتهاند و طبقه اول آن اختصاص به فضاهاي تابستاني و زمستاني دارد. سومه فضاي كوچك و بسته زمستاني است كه در پشت اتاقهاي تابستاني قرار گرفته است. بريه كهها (اتاقهاي پنجرهدار) و تلار كهها (اتاقهايي با يك پيشگاه در جلو) در شكلهاي مختلف و ارتباط با فضايي به نام چغم (هال) در حاشيه معابر و رو به منظر زيبا قرار گرفتهاند.
خانههاي بخش عمدهاي از آبادي زيباي ابيانه نيز بر روي دامنه شيبدار ساخته شده است. فضاي تابستاننشين خانهها در طبقه اول و قسمت زمستان نشين در اتاق كاملا بسته در طبقه همكف است و گاهي نيز در طبقه اول ميباشد. بازشوهاي يورت و هاريها (اتاقهاي تابستاني) در فصل تابستان منظره زيباي دره پر از درختان صنوبر و ميوه را مانند تابلويي در جلوي اتاقها قرار ميدهد.
ساكنان ماسوله و ابيانه، پس از باز شدن درب خانه مستقيما به فضايي چون دالان ميرسند و اين فضا رابطه چند فضاي ديگري و احتمالا محل قرارگيري پلكان براي رسيدن به طبقه اول ميباشد.
معماري مسكن برونگرا در چند مكان خاص مورد بررسي قرار گرفت. حال به بحث درباره درونگرايي در معماري مسكوني ميپردازيم. از واژه درونگرايي ميتوان معناي مختلفي را استنباط كرد. اين واژه قبل از اينكه رنگ معماري به خود بگيرد از ديدگاه اخلاقي و عرفاني نيز در برگيرنده معاني و
مفاهيمي ميباشد. تودار بودن، گرايش به حالات دروني و پرهيز از نشان دادن آن حالات به صورت تظاهر، بعضي از معاني ميباشد. بحث نپرداختن به ظاهر و در عوض كار بر روي درون و حالات دروني، از طرف بعضي از كار آشنايان به مباحث معماري، به داخل اين عرصه نيز كشيده شده است تا جايي كه معماري ايران را از اين نظر كه در نماي بيرون آن در گذرهاي پرپيچ و خم چيزي جز خشت و گل ديده نميشود ولي در داخل دنيايي از پركاري و زيبايي دارد، درونگرا ناميدهاند.
قبل از هر چيز ميبايست ويژگيهاي خانه درونگرا را معرفي كرد. اين ويژگيها به اختصار عبارتند از:
1- نداشتن ارتباط بصري مستقيم فضاهاي داخل با فضاهاي شهري بيرون خود.
2- فضاهاي مختلف آن را عنصري مانند حياط و يا صفههاي سرپوشيده سازماندهي كرده است به نحوي كه روزنها و بازشوها به طرف اين عناصر باز شوند.
بحث نداشتن ارتباط بصري با فضاهاي شهري را ميتوان از دو زاويه ديد اقليمي و فرهنگي مورد بررسي قرار داد. در ابتداي نوشته يادآور شديم كه بخش بزرگي از سرزمين ايران داراي آب و هوايي گرم و خشك با بارندگي كم، همراه با طوفانهاي شن و آفتابي سوزان است. سازندگان بناهاي اين مناطق با شناخت اين ويژگيهاي محلي جغرافيايي، خانه با طوري طراحي كردهاند كه هر نوع ارتباط مستقيم با عوامل جغرافيايي ياد شده، قطع و محيطي امن براي اهل خانه فراهم گردد. آنهايي كه در شهري مثل يزد زيستهاند. به خوبي آگاهند كه چگونه طوفانشن از پس چندين در
و پنجره بسته رو به كوچه، گذر ميكنند و خود را به اعماق اتاقها ميرساند. يكي از موارد سد راه اين نوع پديدهها، بسته نگه داشتن محيط بيروني خانه و ساخت ديوارهاي بلند بدون منفذ است.
همچنين با توجه به محيط گرم و خشك اطراف و بافت متراكم فاقد فضاي سبز عمومي، حياط داخل خانه محيطي مناسب براي ايجاد يك نوع باغ كوچك و حوض آب است شايد بتوان به اين مطالب، موضوع امنيت جاني و حفظ خانواده در برابر حملات بعضي غارتگران كه با ايجاد يك محيط بسته و ديوارهاي بلند عملي ميشده است را، اضافه نمود.
اين موضوعات هر چند در شكل گيري اوليه خانههاي درونگرا نقش داشته ولي در گذر زمان عوامل ديگري نيز در تشديد اين درونگرايي موثر بوده است.
بحث دور نگاه داشتن حريم مقدس خانواده از ديد غير، بحثي است كه حداقل، تاريخ خانههاي درونگراي ايران را پس از ظهور دين مبين اسلام دگرگون كرده است. هر چند كه تاريخ پيدايش خانههاي درونگرا به پيش از اسلام ميباشد. ولي دين اسلام با جنبه تقدس بخشيدن به حريم خانواده و الهي كردن آن، آن را تا اعماق تفكرات سازندگان ايراني رسوخ داد.
از اين رو سازنده خانه با رعايت مسائل جغرافيايي، حريمي امن براي خانواده به وجود آورده است. طراحي اين حريم به اشكال مختلف در يك يا چند حياط صورت گرفته است در اين روند خانههاي شاخص چند حياطه با حياطهاي اندروني و بيروني ساخته شدهاند.
در شكل دهي خانههاي درونگرا نقش مهمي داشته است از اين رو لازم است كه اشارهاي به اين عنصر مهم در طول تاريخ معماري داشته باشيم. كه در جاي خود به آن اشاره خواهد شد.
حال كه با نحوه معماري و سبك و شيوه كلي آن در ايران آشنا شديد درباره خود خانه و عناصر آن بحث ميكنيم.
واژه خانه كه امروز مصطلح است در گذشته به اتاق اطلاق ميشده است، اتاق خصوصي را (وستاخ) يا گستاخ يا وثاق ميناميدهاند، از واژه سرا به جاي كلمه خانه در اصطلاح امروز آن، استفاده ميشده است. در جنوب ايران اصطلاح خانه سرا (به معناي سرايي با اتاق است) مرسوم بوده است.
انسان وقتي از غار بيرون آمد نياز به سرپناهي داشت و بر اين اساس طبيعي است كه قديمي ترين مورد معماري ساختمان خانه باشد. اين امر از عصر حجر شروع شده و عناصر ديگر معماري از بعد زماني فرع برآن است.
او وقتي به دست ميآيد كه
چيزي شبيه به غاز ميسازد. در كاوشهايي كه توسط دكتر نگهبان و دكتر ملكزاده از 6000 سال قبل از ميلاد در اطراف بويين زهرا انجام شده شهركي را از زير خاك بيرون آوردهاند. اين خانهها احتاجاتشان بهترين طرح براي آن زمان بوده است. خشت را آن زمان نميزدهاند و گل را در آفتاب خشك ميكردهاند. پوشش در آن منطقه چوب بوده است و دهانههاي كوچك آن حدود 5/2،3 و 4
متر بوده است. انواع كارگاهها هم در خود خانه بوده، مثل كارگاه سفالپزي، شيرهپزي و غيره.
كوچهبنديهاي آن نيز خيلي منطقي بوده است. در اينجا موضوع مهم قابل طرح درونگراي خانهها است، زيرا در بيرون خانه نه باغي و نه سبزهاي وجود دارد. ساختمانهاي كوشكي كه بعدها در باغها ساخته شدهاند به بيرون ديد دارند ولي دور باغ را نيز ديوار ميزنند چون بيرون آن خشك بوده است.
در خانههاي كه بعدها نيز ساخته شدهاند، ساكنين آن احساس ناراحتي نميكردند اندرون خانه يا جايي كه زن يا بچه زندگي ميكردند ميبايست تنوع زيادي داشته باشد تا خستگي احساس نشود. حتي در زمان قاجاريه كه دوره انحطاط معماري ايران است خانههاي خيلي خوبي ساخته شدهاند . البته در حال حاضر عيبهايي را بر آنها وارد ميآورند به طور مثال مطرح ميكنند كه محل مستراح دور بوده و يا آشپزخانه در زمستان مسئله ايجاد ميكرده است. اين سنتي بوده كه مستراح بيرون از نشيمن ميساختند و يا آشپزخانه در جايي بوده كه زن خانه بتواند به راحتي در آن كار كند و كسي او را نبيند.
اما در خانههايي كه امروزه ساخته ميشوند در اغلب آپارتمانها مهمان ازوسط اطاق ميگذرد. خانم خانه براي رفتن به آشپزخانه بايد از وسط مهمانها گذر كند، مستراح جايي است كه بسياري از مسائل را ايجاد ميكنند و خيلي از مسائل ديگر. در طراحيهايي كه در حال حاضر انجام ميدهيم بايد اصول گذشته را در نظر بگيريم، مثل اقتصادي بودن، پنام، تعداد نفرات؛ و با مصالح دم دست چيزي را ساخت كه زياد فانتزي نباشد.
قبل از ورود به شناخت انواع خانهها و عناصر آن به مسائلي كه در رابطه به خانه بودهاند ميپردازيم.
يكي از مسائل مهم مربوط به شهرسازي بوده و آن جهت قرار گيري خانه يا رون است. اين مربوط به آب و هوا، طرز تابش جهت وزش باد (باد مطبوع، گرد و غبار و غيره و …) و مكان قرارگيري و جنس زمين ميشده است.
معماران ايراني براي اين كار از شكل شش ضلعي استفاده ميكردهاند.
همانطوري كه ميدانيم شش ضلعي شكلي است كه نميتوان آن را غلط كشيد زيرا در ساخت آن از مثلث متساوي الساقين استفاده شده و اين شكل را نيز نميتوان اشتباه كشيد اگر شش عدد از اين مثلثها را كنار هم قرار دهيم شكل ضلعي به دست ميآيد. خانه زنبور عسل نيز به همين شكل است. در هنرهاي ديگري مثل خاتم و همين طور فرش كف امامزادهها و خانهها و براي به دست آوردن تناسبات طلايي از اين شكل استفاده ميشده است.
كتابي قديمي المسالك و الممالك اصطخري، نقشههايي در ضميمه دارد كه فوق العاده زيبا ميباشند در اين نقشهها علامت جنوب در بالاي آن گذاشته شده و جهت مخالف آن شمال است. در اصل اين شكل از اين شش ضلعي به دست آمده كه در رئوس مستطيل داخل آن آن شمال و جنوب قرار ميگرفته است.
با همين روش در ايران سن رون در نظر ميگرفتهاند.
1- رون راسته
2- رون اصفهاني
3- رون كرماني
در درون راسته مستطيلي كه در داخل شش ضلعي قرار ميگيرد جهت شمال شرقي، جنوب غربي دارد.
در شهرهاي مركزي ايران مثل تهران، يزد، جهرم و شهر تبريز در شمال غربي ايران و برخي شهرهاي ديگر از رون راسته استفاده ميشده است. جهت اين رون تقريبا مواجه با قبله است. در صدر اسلام در اين مكانها در ارتباط با جهتگيري بناها در طرف قبله مسئلهاي نداشتهاند. در يزد در جنوب شهر يزد شيركوه و در شمال آن كوه خزانك (يا خزانق) قرار دارد و رون آن راسته است. در اين شهر رون كرماني نامرغوب است و ميگويند نكبت دارد زيرا در زمستان سرد و در تابستان گرم است. متاسفانه اخيرا را در نظر نگرفتن اين مسئله و با جهت گيري شرقي- غرقي خانههاي را ساختهاند كه ميبايست در فصل گرما آنها را از شدت گرما ترك كرد.
در كاشان هم از اين نوع رون استفاده شده است. از مزاياي آن رون اين است كه در تابستان آفتاب كمتري به داخل اتاق ميآيد و در زمستان آفتاب بيشتري به داخل اتاق ميآيد. تهران جديد نيز به دليل عدم توجه به جهت مناسب به بدترين وضع خود افتاده است. در گذشته معتقد بودند كه اگر شهر و آبادي شمال آن گرفته شود تب خيز شده و دليل آن هم اين است كه شهر تهويه نميشود. در تهران ميبينيم كه در بعضي نقاط در غرب آب و هوا راكد است در روزهاي توصيه ميشود كه افراد مريض به آن مناطق نروند.
رون اصفهاني جهت شمال غربي- جنوب شرقي قرار دارد و در اصفهان، استخر، تخت جمشيد فارس و اين رون را داريم. در اصهفان معمار بزرگ احمد اصفهاني، پيچش ايوان مسجد امام با ميدان نقش جهان را كه حدود 45 درجه اختلاف دارند (خود ميدان رون اصفهاني است ولي مسجد رو به قبله است) به نحو بسيار جالبي حل كرده است.
رون كرماني جهتي غربي- شرقي دارد و شهرهايي مثل كرمان، همدان، آباديهاي آذربايجان غربي در مناطق اراراتوها، خوي و برخي شهرهاي ديگر با اين رون ساخته شدهاند.
به طور مثال در كرمان جهت شرقي- غربي است و طوفاني به نام طوفان سياه دارد كه اگر شهر جهت ديگري ميداشت خانه غير قابل استفاده ميشد. همين طور در همدان كوه عباس آباد و كوه الوند را داريم. خود شهر جهت شرقي- غربي دارد و اگر جهت شمالي جنوبي باشد ريزش برف طوري خواهد بود كه از سوز و سرماي آن امكان باز كردن درهاي خانه ميسر نبود.
پنام موضوع مهم ديگري بوده، كه در ساخت خانه در نظر ميگرفتهاند. پنام دستمال و پارچهاي است كه موبدان در جلوي دهان خود ميآويختهاند . به طور كلي تقريبا به معني عايق، يا مانعي براي رسيدن چيزي از يك جسم به جسم ديگر است. پنام در معماري داراي اهميت زيادي است. در معماري سنتي ايران هيچ ساختماني چه با پوشش و و تخت يا سغ (منحني) نيست كه پوشش آن دو پوش نباشد. در بعضي محلها بدليل چسبيده نبودن خاك و همينطور در دسترس قرار داشتن چوب به اندازه نيازشان از پوشش تخت استفاده شده است، مثل ابيانه و روستاهاي اطراف آن. در كاشان و خيلي مكانهاي ديگر از چوب استفاده نشده است.
منطق كلي در دو پوشه ساختن تخت و طاقي يكي است. در هر دو آنها سعي شده است با اين روش علاوه بر سبك نمودن پوشش از انتقال گرماي بيرون به داخل جلوگيري نمايند. مثلا در پوششش تخت يا از پروز يا قاب (به زه اطراف آن پردو مي گويند) و يا از لمبه كوبي و يا لاپه توفال استفاده مي كردهاند.
در طاقها نيز همين روش را انجام ميدادهاند كه يا آن را خوانچه پوش كرده (يعني طاق اصلي در پشت و با آويزان كردن سقفي به صورت معلق پوشش دوم را ميزدند) و يا بين دو پوشش كنو ميساختند.
از اين عنصر علاوه بر صاف كردن سطح پشت بام براي نورگيري در طاقهاي آهنگ نيز استفاده ميشده است.
اين روشها تا قبل از سلطنت ناصرالدين شاه ادامهداشت و بعد از آن به تدريج منسوخ شده است.
در خانهها نسبت به رونهاي در نظر گرفته شده و حركت خورشيد و مزاحمتهايي كه گزش و گرماي آن ايجاد ميكرده. از پنامهايي عمودي و افقي استفاده ميشده است. استفاده از ارسي، تابش بند، خرك پوش، و چيزهاي ديگري نمونههايي از آن ميباشند.
تابش بند يا تووش بند يا آفتاب شكن تيغههايي به عرض شش الي 15 سانتيمتري است كه گاهي ارتفاعي تا حدود 5 متر دارد و با كمك گچ و گوني آنها را ميساختند. معمولا در بالاي در و پنجره كلافي ميكشيدند كه در وقع تابش بند افقي بوده (اصطلاح به آن سرسايه مي گفتند ) بر روي آن گلجام قرار ميگرفته است. پروز يا حاشيه گلجام نقش (گل و بته) داشته وسط آن را جام ميكردند، بالاي آن نيز خرك پوش ميشده كه اين هم به وسيله گچ عمل ميآمده است. در اينجا ميبينيم كه به هر صورتي پنام را در محلهاي مختلف به وجود آوردهاند.
ارسي (يعني گشاده و باز) را نيز براي جلوگيري از گرما و قطعات ريز ميساختند اين عنصر بعدها شكل ديگري به خود گرفته و بالاي آن يا يك عنصر نيم دايره و يا چهار گوش قرار گرفته است.
به طور كلي در بازديد از خانههاي كاشان (خانههاي قديمي) ميتوان قسمتهاي مختلف زير را مشاهده كرد.
هر خانه داراي چوبي مي باشد كه دو عدد كوبه دارد و در اصطلاح به آن دق الباب ميگويند.
يكي از اين دو كوبه استوانهاي شكل با صداي بم ميباشد كه خبر ميدهد كوبنده مرد ميباشد و ديگري حلقهاي شكل با صداي زير ميباشد كه مخصوص زنها ميباشد.
قسمتهايي را كه در بالا اشاره شد ميتوانددر سر خانه مشاهده كرد.
سردر
اغلب خانهها به خصوص خانههاي مجلل داراي سردر يا درگاه بودهاند. معمولا ديوارهاي بيروني كاه گلي بوده و فقط سر در مجلل ساخته ميشده است. نسبت عرض تورفتگي سردر معمولا يك به دو بوده است. سكوهاي كناري پاخورده نام داشتند و براي كساني با صاحب خانه كار داشته ولي لازم نبوده وارد خانه شوند، و همين طور پاتوقي براي صاحبخانه يا پسر خانه نيز بوده است. تو رفتگي، كنه و پوش آن را نيز (نيم گنبد) ميناميدند. كنه پوش را معمولا با كاربندي ميپوشاندند در پايين كاربندي كه لنگههاي بزرگ گچي تكيه مي كند از لب بند (تويزههاي كوچك) استفاده ميكردهاند.
در اصلي درسر و در جاهايي دروازه گفته ميشده است. در بين هشتي و اندرون خانه را ميان در و در تمام تخته اتاقها را در و نوع مشبك آن را در و پنجره مي گفتند.
اجزاي در سر متشكل از چهارچوب و قابهاي روي آن بوده است (قاب ايراني معمولا متشكل از دو قاب مربع در بالاو و پايين و قاب مستطيل در وسط بوده است) در صورت پهن بوده عرض در قالب وسطي به شكل مربع درآمده است. تختههايي را كه در كنار هم قرار ميگيرند به وسيله گلميخ يا تختهاي كه در پشت آن قرار داشت به هم وصل ميشدند. برجستگي عمودي وسط در كه از بيرون ديده ميشود دماغه نام داشته است. دو عنصر فلزي حلقه براي زنان و كوبه مردان در اغلب درها جاي داشته است ولي در بعضي جاها فقط يكي بوده است كه در قسمت قبل توضيح داده شد.
حلقه بر در نتوانم زدن از بيم رقيبان
ما با توايم و با تو نهايم نيست بوالعجب در حلقه ايم با تو و چون حلقه بر دريم
در اجزاي ديگري مثل باهو، ميان باهو، سربند، پاسار يا پاسال ميان بند وسط و غيره و … دارد.
هشتي
بعد از سر در وارد هشت يا هشتي يا كرياس ميشدند. هر چند كه در بيشتر مواقع شكل آن هشت ضعلي است اما اين مفهوم هشت (عدد 8) نيست و هشتيهايي كه به شكل مربع و ديگر شكلهاي داريم. منظور از هشت چيزي است كه از فضاهاي داخلي خانه بيرون آمده است و تنها جايي است كه با بيرون خانه ارتباط دارد اين فضا راهروهاي پيچ در پيچ منتهي به حياطهاي اندروني با بيرون خانه ارتباط دارد. اين فضا راهروهاي پيچ در پيچ منتهي به حياطهاي اندروني و بيروني مانع
ديد افراد غريبه به داخل حريم مقدس خانواده ميشده است. ايجاد مكث يا حجاب غلام گردشي، تقسيم فضايي و فضايي جهت انتظار از عملكردهاي جالب اين عنصر ميباشد.
معمولا داراي ابعادي حدود m3*3 ميباشند و يك در به طرف حياط و درديگري به كوچه و گذرگاه دارند.
هشت ضلعيهايي كه در ايران به كار رفتهاند در هشتيهاي خانه هم استفاده شده عبارتند از:
1- هشت گوش كامل
2- هشت و نيم هشت
3- نگيني
4- كشكولي
داخل هشتي عناصر مختلفي مثل سكو،چراغداران و براي رفتن به فروار(اتاق بالاي هشتي) پلهاي در نظر گرفته ميشده است. پوشش هاي هشتي ها نيز بسيار متنوع و معمولا با كاربندهاي بسيار بالايي پوشيده شده است.
اين هشتيهاگاهي بسيار ساده ميباشد و در مواقعي هم بسيار زيبا با تزئينات مختلف ميساخته اند يكي از نمونههاي زيباي اين گونه هشتي ها هشتي ورودي خانه بروجرديها ميباشد.
در اين هشتي گچ پريها زيبا، اسم بندي، يزدي بندي، قرينه سازي، ساختن ظروف و رفت همه رعايت شده است و جلوه زيبايي به آن داده است.
هشتي را نسبت به كف كوچه گودتر ميساختهاند تا از كوران هوا و باد به داخل حياط جلوگيري كند. در اكثر هشتيها هم از نور درونگرا استفاده ميكردهاند و هم از نور برونگرا
نور درونگرا: نوري را درونگرا گويند كه از داخل ميگرفتند. مثلا از حياط خانه براي روشن كردن شدن راهرو حجاب
نور برونگرا: نوري را برون گرا گويند كه از بيرون خانه ميگرفتند. مثل نوري كه براي روشن كردن هشتي استفاده ميشده است.
نور برونگرا را از طريق كوچه به دست ميآوردند و نور درونگرا را از راهرويي كه متصل به حياط خانه بود ميگرفتند. همچنين براي تامين نور درونگرااز سقف نيز كمك مي گرفتند به اين ترتيب كه در سقف نورگير ايجاد ميكردند.
راهرو
براي وارد شدن به فضاهاي مختلف از جمله فضاي مهماني و اندروني ميبايست از راهروهاي پر پيچ و خم عبور كنند. راهروهاي پيچ در پيچ خانه را دالان مي گفتند. راهرو و سرپوشيده بزرگ را نيز دالان ميگويند. در طرف سه دريها نيز راهرو قرار ميگرفته است. اگر در دو طرف تالار، راهروها كمي پهنتر باشند آن را تخت گاه ميگويند.
قبل از اينكه در مورد حياط خانه بروجردي صحبت كنيم لازم ميدانيم كه كمي در رابطه با اقليم و آب و هواي شهر كاشان بحث شود؛
- اقليم گرم و خشك (فلات مركزي)
در اين اقليم كه اكثر مناطق نيمه استوايي را شامل ميشود در اثر وزش بادهاي مهاجر كه از جنوب غرب و شمال غرب به طرف استواردر حركت هستند هوا بسيار خشك شده است. اين بادها بيشتر رطوبت خود را هنگام عبور از قارههاي بزرگ از دست ميدهند. علاوه بر اين در مناطق نيمه استوايي كه جزو مناطق با فشار هواي زياد هستند.
هوا به دليل حركت از قسمتهاي بالايي اتمسفر پايين گرم و خشك ميشود. توجه به خشكي هوا در اين مناطق كه با ويژگيهاي ديگر همراه است از نظر تامين آسايش انسان و در نتيجه طراحي ساختمان اهميت فراواني دارد.
تابش مستقيم آفتاب در اين مناطق شديد بوده و 700 تا 800 كيلوكالري در ساعت در مترمربع (m2/h/K.cal) در سطوح افقي انرژي توليد مينمايد. حتي اين شدت بافزوده شدن اشعه منعكس شده از سطوح لم يزرع زمين افزايش مييابد.