بخشی از مقاله
نظريه هايي در مورد حسابداري
حسابداری در زمره علوم انسانی قرار دارد مقایسه علوم انسانی با علوم تجربی مانند مقایسه جامدات است با مایعات چرا که جامدات صلب هستند و از شکل ثابتی برخرودارند اما مایعات متناسب با ظرف خود شکل می گیرند پس علوم انسانی و به تبع آن حسابداری را با ابعاد سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی حاکم بر جامعه باید نگریست یعنی نمی توان حسابداری را به طور مجرد تعریف کرد و همواره برای تعریف آن باید به الگوهای اقتصادی و حتی ایدئولوژی آن جامعه متوسل شد چرا که علوم انسانی زائیده محیط اجتماعی است و
روابط بین افراد در محیط اجتماعی تحت قوانین مقررات ، باید ها و نباید ها تنظیم می شود ، به عبارت بهتر می توان ادعا نمود که حسابداری تحت ضوابط و دیده گاههای برخاسته کشورها از منظر فوق یکسان نمی باشد پس نظام حسابداری کشورها یکسان نیست و متناسب با الگوهای آن جامعه شکل یافته است ولی به دلیل وجود تشابهات و یا نزدیکی برخی دیدگاه مثلاً از لحاظ فرهنگی ، رژیم های سیاسی ، نظام های اقتصادی و حقوقی ، نظام حسابداری کشورها به هم نزدیک و یا از هم فاصله می گیرند . که در نتیجه می توان روش های حسابداری کشورها را از لحاظ تشابهات و تفاوت ها طبقه بندی نمود .
مدیریت مالی
همانگونه که اشارهگردید پرداختن به مسائل مالی از ملزومات اساسی هر موسسه ای است . حتی در مورد سازمانهای غیر دولتی مساله پول پس از موضوعات مربوط به نیروی انسانی و مشارکت کنندگان بیش از هر چیز دیگری وقت مدیران را به خود اختصاص می دهد . زمان لازم برای رسیدگی به مسائل مربوط به درآمدها ، هزینه ها ، قابلیت های مالی دئر حال و آینده ، حقوق مالی مشارکت کنندگان ، سرمایه گذاری های مدنی و مسائلی که در یک کلام نزدیکی مفهومی زیادی با موضوع پول دارند را می توان به شکلی زیر مجموعه عنوان سازمانی مدیریت مالی دانست . به عبارت صحیح تر مدیریت مالی عبارت از به انجام رساندن وظایف اصلی برنامه ریزی و کنترل در مورد منابع مالی یک سازمان است که معمولاً به دلیل
اهمیتی که دارد برعهده یکی از معاونت های اصلی مدیبر عامل سپرده می شود . با این وجود فرض بر آن است که در جهت حفظ استقلال و رعایت اصل عدم تمرکز هر یک از بخش های سازمانی در یک نهاد اجتماعی نیز خود قسمتی از مسئولیت رسییدگی به مسائل مادی شان را بر عهده می گیرند و تنها وظیفه رسیدگی به تمامی این فعالیت ها و مدیریت منابع مالی کل موسسه بر عهده معاونت مالی خواهد بود . مدیریت مالی برای یک نهاد اجتماعی را می توان در دو دسته کلان و خرد تقسیم بندی کرد که در زیر بخش مربوطه به
اجمال در موردشان صحبت شده است . حال پیش از آنکه به تشذریح بخش های پنج گانه مدیریت مالی خرد در یک سازمان غیر دولتی ( آنچنان که در زیر بخش مربوطه بیان شد ) پرداخته می شود ، ارائه بحث مختصری درباره شیوه های تامین مالی در چنین سازمان هایی خالی از سودمندی نخواهد بود . گفتیم که بحث مدیریت مالی در ابعاد درون سازمانی اش با اجرای دقیق و علمی وظایف پنجگانه حسابداری ، کنترل های داخلی ، بودجه بندی ، گزارشات مالی و حسابرسی ، تکمیل خواهد شد . اگر چه داشتن نظامسی منسجم برای دستیابی به نتایج مطلوب از تامین مالی و همچنین وظایف پنج کانه درون سازمانی برای هر نهاد اجتماعی ضروری است . گاهی نیز به انجام رساندن آنها مطابق خواستگاههای قرض
دهندگان یا سرمایه گذاران برون سازمانی یا فرامرزی اجتناب ناپذیر خواهد بود . انجام این کار نیز جز با مطالعه و پژوهش لازم در مورد نهاد حمایت کننده مالی ممکن نیست . وظیفه تعیین و اجرای بررسی های لازم در این مورد برعهده معاونت مالی یک موسسه و کارمندان اجرایی در اختیار اوست . با توجه به ویژگی های منحصر به فرد خواستگاه هایی این گونه از طرف نهاد های اجتماعی اجرایی برون سازمانی امکان در نظر گرفتن تمام جوانب آن در تشریح کلی وظایف مدیریت مالی وجود ندارد .
با این حال در ادامه سعی شده است که تشریح بخش های پنج گانه ورای نیاز های درون سازمانی وبا توجه کافی به نیازهای برون سازمانی در این قبیل موارد مطرح گردند :
حسابدار ی
کنترلهای داخلی
بودجه بندی
گزارشات مالی
حسابرسی
بودجه بندی
تعیین بودجه یکی از روش های عمومی برای بازبینی و نظارت بر عملکرد کلی یک سازمان است . یک مدیریت مالی موفق بی هیچ تردیدی نیازمند تهیه بودجه های دقیقی است که مطابق شان مقدار منابع مالی لازم برای انجام کارهای مختلف سازمانی معین می گردد .
بودجه بندی تنها زمانی سودمند واقع خواهد گرید که مقدار هزینه های لازم برای تکمیل هر کاری به دقت پیش بینی شده باشند . در نتیجه گام نخست در این راه شناسایی دقیق تمامی جزییات مربوط به هر یک از وظایف کاری یا احتمالاً بخش های مختلف طرح ها و پروژه هاسی در دست اقدام است . به موازات با آن بایستی مشخص شود که هزینه لازم برای انجام هر یک از این جزییات چیست و یا اینکه درآمدهای احتمالی ناشی از هر کدام چقدر خواهد بود . به این وسیله پیش از انجام هر اقدامی در زمینه نظارت بر عملکرد یک نهاد
اجتماعی در اجرای وظایف سازمانی اش معیاری برای حدود و مرزهای مجاز از حیث قابلیت های مالی برای مدیران و سایرمشارکت کنندگان در اختیارشان تعیین می گردد که با ارجاع به آنها می توان تخطی های احتمالی از برنامه را پیشگیری نمود . به همین دلیل است که اکثر سازمان های سرمایه گذار یا قرض دهنده در کنار و به همراه طرح یا پروژه پیشنهادی انتظار دریافت بودجه پیشنهادی مربوط به آن را نیز دارند . بررسی بودجه تنظیم شده برای یک طرح از طرف صاحبنظران و مدیران متخصص می تواند تا حد خوبی توانایی های سازمان درخواست کننده را برای تکمیل موفقیت آمیز طرح پیشنهادی نیز مشخص نماید .
گزارشات مالی
تقریباً تمامی سازمانهای سرمایه گذار یا قرض دهنده ای که قصد مشارکت در طرح یا پروژه ای را با یک سازمان غیر دولتی دارند دریافت گزارشات مالی منظم و پیوسته ای را از طرف سازمان مجری طلب می نمایند . به همین نسبت مدیران مالی یک موسسه نیز از طریق شکل دهی یک نظام گزارش گیری دقیق و ساخت یافته خواهند توانست که با احتساب جزئیات بیشتری عملکرد بخش های اجرایی سازمان خود را مورد بررسی قرار دهند . کنترل از طریق گزارش گیری یکی از مرسوم ترین روش های بازبینی و نظارت است که همواره در انواع سازمان ها و درپروژه های گوناگوئن حتی در شکل های سنتی تر آن بکار برده می شده است .
یک گزارش مالی باید حاوی خلاصه ای از تمامی درآمدها و هزینه های پی آمده در طی یک دوران مشخص زمانی باشد . این کار عمدتاً با جمع بندی اطلاعات مربوط به مراودات مالی در بازه زمانی تعیین شده انجام می پذیرد . در این مقطع است که نظام کد بندی حساب های مختلف به کمک گزارش دهندگان می آیند . معمولاً تشریح کتبی شرایط اتفاق افتاده در کتب های حسابداری با استمداد از انواع نمودارها یا سایر روش های نمایشی نیز به تفهیم بهتر این گزارشات کمک خواهد نمود . در صورتی که سازمان غیر دولتی قرض گیرنده قصد گزارش دهی به یک نهاد اجتماعی بین المللی را داشته باشد . تبدیل مراودات مالی به ارزش ارزی آن ضروری خواهد بود .
بودجه یکی از انواع برنامه هایی است که از طریق آن اعمال کنترلهای لازم امکان پذیر می گردد . بودجه نه تنها مهمترین برنامه هر واحد تجاری است بلکه بعنوان یک خط ارتباطی مهم بین حسابداری صنعتی و مدیریت نیز تلقی می شوند . استفاده از بودجه به ویژه در رابطه با مرحله کنترل مدیریت کنترل بودجه ای خوانده می شود.
برنامه های پیش بینی شده در بودجه در قالب اطلاعات مقداری از قبیل ریال ، ساعات کار ، تعداد کارکنان ، تعداد واحدهای تولید و مصرف شده و تعدا کالاهای ساخته شده و فروش رفته بیان می گرد . به منظور اجرای موثر یک بودجه یا هر نوع برنامه دیگر باید توازنی بین برنامه ها و طرح های دوایر مختلف وجود داشته باشد . کلیه دوایر واحد اتجاری از قبیل حسابداری ، فروش ، تولید ، مهندسی و غیره در برنامه ریزی مشارکت مینمایند . هیچ یک از دوایر واحد تجاری نباید بطورمستقل و بدون در نظر گرفتن برنامه های سایر دوایر برای قسمت مربوط به خود برنامه ریزی نماید ، زیرا فعالیتهای کلیه دوایر با یکدیگر مرتبط می باشند . عدم توجه به این موضوع منجر به پیدایش مشکلات و پیچیدگیهای غیر ضروری دربرنامه ریزی گردیده و ممکن است نتایج نامطلوبی برای کل واحد تجاری ببار آورد .
تعیین اهداف یک واحد تجاری ارتباط نزدیکی با برنامه ریزی دارد . به عبارت دیگر از طریق برنامه ریزی صحیح می توان به اهداف تعین شده دست یافت . برنامه ریزی جامع شامل بررسیهای در زمینه ماهیت فعالیتها ، اهداف و خط مشی های عمده ، زمان بندی انجام مراحل عمده در برنامه و سایر عوامل مربوط به برنامه های بلند مدت یک واحد تجاری می گردد .
هنگام طرح این سوال که اهداف یک واحد تجاری چیست ، اکثراً هدف اصلی را کسب سود می دانند در حالیکه ممکن است هدف عمده و اساسی فعالیتهای یک واحد تجاری صرفا کسب سود نباشد . اگر بخواهیم این موضوع را در بعد وسیعتر آن بررسی نماییم هدف مده و اساسی اجرای تعهدات اجتماعی می باشد که کنار اجرای این تعهدات عامل سو آوری جهت جلوگیری از ورشکستگی واحد تجاری نیز مورد توجه قرار می گیرد .
البته همانطور که اشاره شد جهت جلوگیری از ورشکستگی و همچنین اجرای تعهدات و م سئولیتهای اجتماعی یک واحد تجاری ناگزیر از سود آوری می باشد . و هنگامیکه سودآوری از بین برود واحد تجاری دیگر قادر به ارائه خدمات و انجام مسئولیتها در رابطه با جامعه نخواهد بود . بعبارت دیگر سودآوری نباید بعنوان تنها هدف مد نظر مدیریت قرار گیرد . تولید و ارائه محصولات و خدمات به مشتریان به میزان مورد درخواست و در زمان معین با تحمل هزینه و به قیمتی که در بلندمدت برای واحد تجاری سود عادلانه و اعتبار کسب کرده و انجام تعهدات
اجتماعی را نیز ممکن سازد . مستلزم بررسیهای عمقی و اتخاذ پاره ای تصمیمات توسط مدیریت واحد تجاری می باشد . هر واحد تجاری که بتواند کلیه موارد فوق را به مرحله اجرا درآورد می تواند در موقعیت حداکثر سودآوری قرار گیرد. منطق تجارت و انتظارات تغییر ناپذیر جامعه طرح و تنظیم برنامه را در چارچوب عوامل اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی توصیه می کند .
اعمال کنترل
کنترل مدیریت کوشش منظمی برای مقایسه عملکرد واقعی با برنامه ها می باشد . اعمال کنترل مهمترین ابزار برای دستیابی به اهداف تعیین شده میباشد . به تناسب وسعت و پیچیدگی تشکیلات واحد تجاری نیاز برای کنترل افزایش یابد . سرپرستی مداوم یک واحد یا یک فعالیت ، باید بترتیبی صورت گیرد که فعالیت مزبور را در چارچوبی که قبلاً مشخص گردیده نگاه دارد . این چارچوب که بنام بودجه و یا استاندارد شناخته شده است برای فعالیتهایی از قبیل تولید ، امور مالی و سایر فعالیتها تهیه می گردد. نتایج واقعی حاصله باارقام بودجه شده مقایسه گردیده و هر گونه انحراف مهم پی گیری می شود .
مسئولیت مدیران میانی و عملیاتی در رابطه با برنامه ریزی و کنترل
در یک واحد تجاری کوچک فعالیتهای مربوط به برنامه ریزی و کنترل اغلب توسط یک نفر انجام می شود . در بسیاری موارد بخاطر کوچک بودن حجم فعالیتها اینگونه واحد ها مدیران و یا صاحبان آنها با کارکنان مشتریان و نوع مواد مصرفی آشنایی کامل داشته و به تنهایی قادر به برنامه ریزی و اعمال کنترل می باشد . در واحدهای تجاری بزرگ که دارای قسمتهای مختلف بوده و همچنین محصولات و خدمات گوناگونی را تولید و ارائه می نمایند . انجام وظیفه برنامه ریزی و کنترل خارج از توانایی یک یا چندینفرد می باشد . در حقیقت هر جه تشکیلات سازمانی واحد تجاری گسترده تر باشد مشکلات و مسائل برنامه ریزی و مراحل اعمال کنترل بیشتر خواهد بود مسئولیت کلی اعمال کنترل در درجه اول بعهده مدیران میانی بوده و نهایتاً به عهده مدیر عامل شرکت می باشد .
از آنجاییکه امکان حضور و نظارت مدیر عامل بر کلیه جوانب برنامه کنترل وجود ندارد لذا در قبال مسئولیتهای واگذار شده به مدیران میانی و عملیاتی ، اختیاراتی از طرف مدیر عامل به آنهاتعویض می گردد . لازمه موفقیت طرح های مدیریتی و اعمال کنترل تفویض اختیارات کافی در قبال مسئولیتهای واگذار شده می باشد .
اختیار یکی از عوامل بنیانی در انجام وظایف مدیریت بوده و اساس و پایه ای برای مسئولیت می باشد . اختیارات تفویض شده به مدیر قسمت ، مدیر دایره ، سرپرست و سرکارگر جهت دستیابی به اهداف و برنامه های واحد تجاری می باشد . اختیارات از طریق مدیریت میانی به سایر مدیران در سطوح مختلف تفویض می گردد. تفویض اختیار لازمه وجود ساخت سازمانی واحد تجاری می باشد . از طریق تفویض اختیار ، مدیران میانی حدود عملیات خود را وسعت می بخشد . به هر حال مسئولیت کلی وظایف محوله به عهده مدیر اجرایی می باشد زیرا تفویض اختیار به معنی رهایی از تعهدات نمی باشد .
مسئولیت رابطه بسیار نزدیکی با اختیار دارد . تعهد عصاره مسئولیت که معمولاً در روابط رئیس و مرئوس پدیدار می گردد . زیرا رئیس می تواند انجام کار یا ارائه خدمات مشخصی را از مرئوس بخواهد . در صورتیکه این شخص تعهد اجرای کار یا ارائه خدمات فوق را بپذیرد مسئولیتی را برای خود بوجود میاورد . از آنجاییکه نمی توان مسئولیت را تفویض نمود نهایتاً شخص رئیس مسئول اجرا یا عدم اجرای کار محول شده به شخص دیگر می باشد .
غالبا چنین استباط می شود که مسئولیت دارای دو جنبه می باشد . علاوه بر تضمین نتایج پاسخگویی جنبه دیگر مسئولیت است که در حقیقت گزارش به مقامات بالاتر در خصوص دستیابی به نتایج می باشد . گزارشگری یکی از وظایف مهم کنترل بودجه ای و حسابداری صنعتی است . گزارش گری مقایسه عملکرد واقعی را با برنامه های پیش بینی شده در قالب مقدار ، کیفیت ، زمان ، هزینه و غیره امکان پذیر می سازد . پاسخگویی اساساً یک مساله فردی می باشد ئو اصل پاسخگویی فردی در تشکیلات سازمانی کاملا متداول است . تقسیم مسئولیت و اختیار منجر به تقسیم پاسخگویی بین افراد مختلف می گردد . بدون وجود مسئولیت پاسخگویی فردی گزارشات کنترل نه تنها بدون معنی خواهد بود بلکه اقدامات اصلاحی نیز یا به تعویق افتاده و یا بطور کلی اجرا نخواهد شد .
سازماندهی
سازمان دهی اساساً تعیین چارچوبی است که در آن فعالیتهای ضروری باید اجرا گردیده و افراد مسئول انجام فعالیتها مشخص گردند . بدون وجود سازمان دهی مناسب مدیرقادر به انجام وظائف محوله نخواهد بود . اصطلاح سازمان دهی یا سازمان به مفهوم منظم نمودن واحد ها و قسمتهای مستقل مرتبط به یکدیگر در یک مجموعه کلی می باشد . سازمان دهی مستلزم قرار دادن قسمتها و دوایر یک واحد تجاری در یک چارچوب سازمانی مطلوب و تقسیم مسئولیت و تفویض اختیار به بعضی افراد می باشد .
فعالیتهای سازمانی شامل گرد آوری افراد بمنظور انجام کارها و پیشبرد امور واحد تجاری نیز می گردد . به دلیل وجود تمایلات ، گرایشها ، عقاید و آرزوهای مختلف کارکنان یک واحد تجاری وجود دستورالعمل ها و همچنین صبر و شکیبایی ، جهت رسیدن به ساخت سازمانی مطلوب از ضروریات است .
پیدایش یک سازمان شامل ایجاد واحدهای سازمانی از قبیل قسمتها ، دوایر ، بخشها ، شعب و ... می باشد . واحد های سازمانی فوق الذکز به منظور تقسیم وظایف و مسئولیتها بر اساس توانایی و تخصص کارکنان ایجاد می گردد . فعالیتهای عمده و اساسی یک واحد تولیدی معمولاً شامل فعالیتهای تولیدی ، توزیع وفروش ، اداری و تشکیلاتی می باشد . در هر یک از این سه واحد سازمانی عمده دوائر و بخش های مختلفی بر حسب ماهیت ، میزان کار ، درجه تخصص ، تعداد کارکنان و محل کار بوجود می آید .
پس از ایجاد واحدهای سازمانی ، مدیریت به منظور انجام کارها باید اموری را به هر یک از این واحد ها محول نماید . جهت دستیابی به اهداف واحد تجاری ، تقسیم و تخصیص مناسب کارها بین کارکنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است . از جمله موارد با اهمیت دیگر روابط بین رئیس و مرئوس از یک طرف و روابط بین مدیران در سطح مدیریت از طرف دیگر می باشد که واحد های سازمانی را در قالب یک مجموعه بیکدیگر پیوند می دهد .
نمودار سازمانی
نمودار سازمانی نمایشگر موقعیت هر یک از مدیران بوده و می تواند جهت تشریح مسئولیتها ، اختیارات و پاسخگویی ها یاری دهنده باشد . گزارشات حسابداران باید مدیریت را در ارزیابی کارایی برنامه ها ، مشخص نمودن نقاط قوت و ضعف در رابطه با مسئولیتها و همچنین ایجاد شرایطی که منجر به اقدامات اصلاحی می گردد یاری نمایید . نمودار سازمانی برای ایجاد سیستم بهای تمام شده و گزارشات حسابداری صنعتی که مسئولیت کارکنان را جهت اجرای برنامه های مدیریت موازانه و متعادل می نمایند ضروری می باشد . توسعه هماهنگ
تشکیلات سازمانی واحد تجاری با سیستم بودجه و بهای تمام شده روشی از حسابداری و گزارشگری را بنام حسابداری سنجش مسئولیت بوجود می آورد . نمودار سازمانی بر اساس مفهوم صف و ستاد تهیه گردیده است . این مفهوم خصوصاً هنگانمیکه خطوط تولید ساده بوده و مشمول تغییرات زیادی در عرض سال نمی گردد بسیار مفید می باشد . فرض اولیه آنست که کلیه وظائف عملیاتی صرفاً به دو گروه تقسیم می گردند : گروه اول صف که عملیات تصمیم گیری و انجام وظائف واقعی مدیریت را عهده دار است و گروه دیگر ستاد که نظر مشورتی داشته یا وظائف فنی را اجرا می نمایند .
حسابداری – چارچوبی برای برنامه ریزی و کنترل فعالیتهای مدیریت
استفاده موثر و مطلوب از سرمایه واحد تجاری که در تسهیلات تولیدی از قبیل ساختمان کارخانه ، ماشین آلات ، ابزار آلات و تاسیسات ( که در اصطلاح حسابداری دارائیهای ثابت نامیده می شود ) و همچنین در دارائیهای حاری سرمایه گذاری می گرددد یکی از مسائل مورد توجه مدیریت می باشد . نحوه استفاده از سرمایه از طریق برنامه های کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت مدیریت تعیبین می گردد . بودجه نتیجه برنامه ریزی مدیریت است و نقش مهمی را در کنترل عملیات ایفا می کند . مقایسه دائمی مقادیر و اقلام بودجه شده با نتایج واقعی نه تنها مقیلسی را برای سنجش انحرافات فراهم می آورد بلکه دلائل اینگونه مغایرات و اختلافات رانیز ارائه می دهد .
کارائی موثر بودن و کنترل هزینه ها به برقراری ارتباط صحیح قسمت حسابداری با سطوح مختلف مدیریت از طریق گزارشات کنترل عملیات بستگی دارد . گزارشات کنترل حسابداری و بهای تمام شده به سه سطح مدیریت اجرایی ، میانی و عملیاتی ارسال می گردد .
هر یک از سطوح مدیریت به اطلاعاتی جهت تصمیم گیری و حل مشکلات نیاز دارد و اطلاعاتی که بمنظور خاصی گردآوری می شود مکن است برای سایرمقاصد کاربردی نداشته باشد . برای مثال ، ارقام گردآوری شده بمنظور گزارشگری و سنجش آمار استفاده از مواد ، کار مستقیم کارگران ، ماشین آلات وجوه نقد دوره های قبل معمولاً ارتباطی به قیمتهای آتی و تصمیماتی که توسط مدیریت اجرایی گرفته می شود ندارد .
کنترولر باید سیستم اطلاعاتی را به نحوی طرح ریزی نماید که بتوان از طریق آن اطلاعات مربوط به گذشته ، حال و آینده را جهت حل مشکلات مدیریت واحد تجاری ، گرد آوری نمود زیرا طبقه بندی و گزارشگری اطلاعات برای اجرا صحیح وظایف حسابداری ، ضروری می باشد .
مشارکت کنترولر در برنامه ریزی و کنترل
کنترولر یک یاز اعضای هیئت مدیره است که مدیریت را در زمینه برنامه ریزی و کنترل یاری می دهد . در برنامه ریزی ، کنترولر مواری از قبیل اطلاعات اقتصادی و مالی در خصوص کارکنان وجوه نقد ، ماشین آلت ، مواد و غیره را در یک برنامه یا برنامه های هماهنگ طبقه بندی نموده و جهت تصمیم گیری به مدیریت ارائه می دهد . اطلاعات مزبور مبتنی است بر:
1- سابقه و تجربه واحد تجاری یا بر اساس درآمدو هر سه واحد مزبور در گذشته که با توجه به ارزیابی مدیریت از آینده تعدیل می گردد .
2- پیش بینی اطلاعات اقتصادی که منشا آن عوامل برونی است هماهنگ نمودن اطلاعات درونی و برونی و همچنین تشریح روند مورد انتظار به شکل نموداراز وظایف اساسی و مهم کنترولر در زمینه برنامه ریزی می باشد که نیاز به صرف وقت و دقت بسیار دارد .
در مرحله کنترل وظیفه کنترولر ناشی از نیاز به بررسی نتایج حاصل از فعالیتهای واحد تجاری است . در واقع کنترولر عمل کنترل را انجام نمی دهد بلکه از طریق ارائه گزارشات عملکرد کلیه سطوح مدیریت را در رابطه با این مساله که چه وظایفی و در کجا نیاز به اصلاح دارند راهنمایی می نمایند.
ماهیت حسابداری صنعتی
حسابداری صنعتی که گاهی اوقات حسابداری مدیریت نیز نامیده می شود باید بعنوان بازوی مدیریت در ارتباط با برنامه ریزی و کنترل فعالیتها تلقی گردد . در حقیقت حسابداری صنعتی مدیریت را با ابزار حسابداری مورد نیاز جهت برنامه ریزی ، کنترل و ارزیابی عملیات مجهز نمایند .
در مرحله برنامه ریزی ، حسابداری صنعتی با آینده سرو کار دارد . حسابداری صنعتی می تواند مدیریت را جهت بودجه نمودن هزینه های آتی یا از پیش تعیین شده مربوط به مواد ، حقوق و دستمزد ، سایر هزینه های تولیدی و هزینه های توزیع و فروش یاری دهد . اینگونه هزینه ها ممکن است جهت تعیین قیمتها و یا جهت کمک به تشریح سودی که در نتیجه وجود چنین هزینه ها و مخارجی عاید گردد با توجه به شرایط اقتصادی مورد استفاده قرار می گیرد . اطلاعت مربوط به هزینه ها همچنین می تواند در رابطه با مسائلی از قبیل قیمت گذاری محصولات تصمیمات راجع به هزینه های سرمایه ای توسعه تاسیسات جهت افزایش فروش یا تولید تصمیمت راجع به ساخت یا خرید و یا تصمیمات راجع به خرید یا اجاره ، برای مدیریت کمک شایانی باشد .