بخشی از مقاله

سرآغاز

»قرآن کریم« کتاب هدایت به رشد و صراط اقوم است که در بینشی فراتاریخی در دو سامانه مدل مفهومی و مدل عملیاتی راهبری این فرآیند، در متن جانها و جوامع، از سطح یک الگوی هنجارین تا یک الگوی برنامهای و توسعهای را در خویش دارد. در اختیار داشتن تصویری نظامواره از وضعیت رویکردها، گرایش ها، نظریهها و مکتبهای تفسیری دوره معاصر، و بازخوانی آن ها در ذیل یک الگوی جامع و در اختیار گرفتن تصویری سیستمی از جغرافیای این جریانهای تفسیری میتواند در ضمن فرآوری ظرفیت نقد تاریخی اندیشه تفسیری در دوره معاصر، ظرفیتی نیز برای تنقیح و فربه سازی جامع نگر نظریه و مکتب مرجع تفسیری یعنی تفسیر پیشرفت شناخت ایجاد کند. در راستای جریانهای تفسیری سدههای بلند دانش مسلمانان2، نظریه های بر جسته معاصر تفسیر در ذیل الگویی از شش مؤلفه، جغرافیای معینی دارد:

1.    نوع رویکرد به نظام انتظارات از دین و سطح و افق مسأله شناسی آنان و در این راستا، ظرفیت پذیری اندیشیدن درباره انسان جدید، جهان اجتماعی حدید و علم حدیثی؛

2.    گرایش های روش شناختی؛

3.    سطح ظهور اقتدار توسعه ای و در الگوی تفسیری پیشنهادی و ظرفیت ترجمانی از سطح نظامشناسی به نظامسازی تحقیق و توسعه ای؛

4.    ظرفیت تولید فرا اندیشه دینشناخت و منظومه جامع ادراکی و نوع گرایش معرفی برگزیده؛

5.    قابلیت فرآوری یک مکتب معین تفسیری؛

6.    ظرفیت جریان بخشی فهم تفسیری از سطح رویکرد ایدئولوژیک به سطح انتولوژی انسانشناخت؛

7.    نوع دادوستد و مواجهه با مدرنیته معاصری و به طور خاص علم جدید؛

.1 پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه - رشد -

.2 خوب است نک به: اسعدی، محمد علی، آسیب شناسی جریانهای تفسیری، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. شاید برای قرن های متمادی در مسیر فهم قرآن لازم نبود نوآوری گستردهای صورت گیرد و در شیوههای سنتی تفسیر تجدید نظر مهمی انجام پذیرد، اما حجم وسیع مسائل مستحدثه و طیف گسترده ای از نیازهایی که جامعه اسلامی در عصر مدرن با آن روبهرو بوده، زمینه ساز آن گشته است تا لازم باشد از سویی اندیشمندان جهان اسلام به فهمی متناسب از آموزههای قرآن روی آورند و از سوی دیگر مسیرهای متنوعی را برای رویارویی با فهم قرآن و روشهای فهم آن بیازمایند؛ و این نیازی است که از سوی دو طیف همزمان احساسی شده است، هم انان که از مسیر سنت اسلامی راه به سوی مسائل جدید گشوده اند و هم آنان که با تربیتی جدید روی به سنت اسلامیآوردهاند.

بدین سان اولین موج بازخوانی نو اندیشی معاصر موج واکنش است و بلافاصله در لایه زیر موج حرکی یا دوره گذار از حالت انفعال معرفتی به نماد آغازین امکان پاسخگویی یا جنبش حرکی تفسیر و در سومین لایه نهادینه سازی قوام این جنبش در سامان رویکردی با ویژگیهایی چون گرایش به تجدد، روش پژوهش جدید، اصلاح طلبی، عرفان جاری در حوزه تفسیر و مانند آن و در حیث مسأله شناسی درونزایی تدریجی فهم تفسیری ناظر به مسائل درون جهان اسلام به همراه برآیندهایی در شیوه تفسیر چونان برآمدن شیوه تفسیر موضوعی، تربیتی، مخاطب محور و مانند آن، اما همچنان علی رغم این درونزایی نهادی، دارای ماهیتی غیر درونزای معرفت شناخت تا اینک عصر تفسیر است.

بارقه های گذار به خاستگاه معرفت شناخت در برخی از آثار تفسیری به تدریج قابل مشاهده است، برآمدن روشهای جدید فهم، خودآگاهی به مقوله تجدد، گذار از تلقی اثیری به زمان به تلقی عینی تاریخی از زمان، آستانههای ورود به عصر پسامعرفت شناخت است که تا کنون از سوی تفسیرپژوهان تبیین روشنی نیافته است. در مدخل نظریهشناسی تفسیری در گام آغازین یک مقوله بندی و جریان شناسی گسترده و در عین حال مجمل، از جریان های فهم قرآن کریم در ایران، ضروی مینماید.

.1 دوره معاصری و پایبندان به میراث پیشینی تفسیر

در فاصله سالهای 1279 1320 فعالیت قابل ملاحظهای در حوزه تفسیر قرآن با رویکرد فقهی و مستند به شیوه سنت فقهی دیده می شود1؛ در آثاری مانند:

    نمونه هایی از تفسیرهای جامع بر منوال منهج الصادقین فتح االله کاشانی، در مثل تفسیر سلیمان کاشانی که در سال 1310ه ش به بعد نوشته شد، یا جوامع الخیرات فی تفسیرالایات از حبیب الدین قمی - د 1319ه ش - و التفسیر الکبیر و دو تفسیر دیگر از هادی بجستانی - د 1319ه ش - ؛

    و در تفسیر روایی - مأثور - ، به تبع البرهان بحرانی در مثل تفسیرالایات الباهره، گردآوری محمد حسن میانجی - د1305ه.ش - ؛

    و در نمونه تفسیرهای فقهی یا کتب آیات الاحکام هم باید به لب الالباب از ابوتراب خوانساری - د 1306ه ش - اشاره کرد در این دوره حاشیه نویسی بر تفسیرهای قدیم هم دوام داشت که از ان جمله میتوان به حواشی فقیه ابوالقاسم حسینی دهکردی - د 1311ه ش - بر الصافی فیض کاشانی و حواشی مهدی سراوی - د 1321ه ش - بر تفسیر قمی، مجمعالبیان طبرسی و الصافی فیض کاشانی اشاره داشت . به این مجموعه باید الحاقیه بجستانی - د 1328ه ش - به تفسیر قمی را هم اضافه کرد که با استفاده از کتب حدیثی نوشته شده است؛

    و برخی تفسیرهایی با رویکرد اخلاقی بود در تفسیر برخی سورهها، مانند: تفسیرهای ابوتراب خوانساری - د1306ه ش - بر برخی سورهها؛ تک نگاشتهای سید حسین علوی سبزواری - د 1312ه ش - بر ایه 35 سوره سی و یکم - آیات النور - و آیه دوم از سوره سی ام - آیه خلافت - در مورد خلافت الهی انسان بر روی زمین؛ تک نگاریهای محمد توتونچی تبریزی بر سورههای 1، 103، 107، 112 و آیه 255 سوره دوم - آیهالکرسی - که همگی بین سالهای 1334-1312ه ش به چاپ رسیدند.

به رغم شرایط و اوضاع حاکم بر این دوره، نیمه دوم قرن گذشته را باید دوره ای دانست که تفسیرهای چند جلدی پرشماری طی آن منتشر شد. تمامی این تفاسیر از روش کلاسیک پیروی کرده و برخی چندان بی زمان و بریده از شرایط هستند که با بررسی خود اثر به سختی میتوان زمان تألیف آن را حدس زد. همین ویژگی در برخی آثار از جمله »اطبیبالبیان اثر سید ابوالحسن طیب«، »تفسیر روانی جاوید اثر محمد ثقفی تهرانی«، »تفسیر اثنی عشری اثر سیدحسین شاه عبدالعظیمی«، »تفسیر عاملی اثر ابراهیم موثق عاملی«، »انوار درخشان اثر سیدمحمد حسینی همدانی«، »تفسیر جامع اثر ابراهیم بروجردی«، »تفسیر البصائر اثر یعسوب الدین رستگار جویباری« مشاهده میشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید