بخشی از مقاله
مقدمه
مبحث تحریف ناپـذیری قـرآن از جهـات مختلفـی مهـم و تعیـینکننـده اسـت و پـس از مسـئله اعجـاز یکـی از مباحـث
زیربنایی در قرآن شناسی محسـوب مـیشـود؛ زیـرا اگـر مصـونیت قـرآن از تحریـف (کاسـتی، افـزایش، تغییـر و تبـدیلِ
مؤثر در معنای آیات) به اثبات نرسد، هرگونـه اسـتناد بـه همـه یـا بخشـی از آیـات قـرآن مـورد تردیـد قـرار مـیگیـرد؛
زیرا احتمال آنکه آیات مورد استناد، تحریـف شـده و آنچـه مقصـود خداونـد بـوده تغییـر یافتـه باشـد، منتفـی نیسـت و
با چنـین احتمـالی، اسـتدلال بـه آنهـا نتیجـه بخـش نخواهـد بـودآنچـه. مسـلّم اسـت ارتبـاط مسـتحکمی بـین »اعجـاز
قرآن« و »عدم تحریف« قرآن وجود دارد و یکی از دلایل عدم تحریف قرآن، اعجاز قرآن است.
بــا نــزول قــرآن, آخــرین دیــن الهــی ؛ دیگــر ارســال رســل و انــزال کتــب آســمانی متوقــف شــد؛ بنــابراین جــای ایــن
پرسش باقی می ماند که آیا قرآن هم همچون دیگر کتاب های آسمانی, دستخوش تحریف واقع شده است؟
اساساً تحریف کتاب آسـمانی، بـدین معناسـت کـه ایـن تغییـرات بـه گونـه ای انجـام پـذیرد کـه دیگـر کـلام الهـی، بـه درستی شناخته نشود و از دسـترس بشـر خـارج گـردد و یـا چیـزی بـه عنـوان کـلام خـدا شـناخته شـود کـه سـخن او نیست. مصونیت قـرآن از تحریـف، بـه معنـای مانـدگاری مـتن اصـلی قـرآن و آشـنایی بـا آن در میـان مـردم اسـت؛ بـه گونه ای کـه هـیچ گـاه مسـلمانان و دیگـر جوامـع بشـری از شـناخت و دسترسـی بـه مـتن اصـلی آن محـروم نشـده و کلام خدا را از غیر آن با وضوح و آشنایی کامل تمیز خواهند داد.
مفهوم شناسی تحریف
جوهری در تبیـین معنـای لغـوی »حـرف« چنـین گفتـه اسـت:حـرف» کـل شـئ طرفـه و شـفیره و حـدّه و منـه حـرف
الجبل و هو أعلاه المحدّد ...حـرف؛ هـر چیـز، کنـاره، لبـه و مـرز آن اسـت و از ایـن ریشـه اسـت حـدّ الجبـل کـه بـه
معنای لبه تیز آن است ... « (جوهری،1410ق، ج4، ص1342؛ راغب اصفهانی، 1374ش، ج1، ص(228 ابن منظور نیز می نویسـدکه» حـرف کشـتی و کـوه، گوشـه آنهاسـت... و حـرف شـیء، ناحیـه و کنـاره آن اسـت. ( ابـن
منظور، 1414ق، ج9، ص( 41
مفهوم تحریف؛ تحریف، از ریشه »حرف« بـه معنـای گوشـه، کنـار و طـرف اسـت. تحریـف در لغـت بـه معنـای مایـل
کــردن ، کــج کــردن و تغییــر دادن آمــده اســت. تحریــف کــلام ، بــد معنــا کــردن ، ســوء تعبیــر و ســوء تفســیر اســت و تحریف کلمه ، جابجا کردن کلمه می باشد.( طباطبایی ،1385ش، ص (143
2
بنابراین در کتاب های لغت تحریف هم به معنای جابجا کردن لفظ و هم به معنای تصرف در معناست.
تحریف در قرآن
در قرآن تحریف اصطلاحی به هر دو وجهش مطرح است ، لفظی و معنوی.
از تحریف معنوی در قـرآن بـه تفسـیر بـه رأی یـا تفسـیر غیـر حقیقـیمِـنَتعبیـرشـدهالﱠـذِینَاسـت؛» هـادُوا یُحَرﱢفُـونَ الْکَلِــمَ عَــنْ مَواضِــعِهِ )«...نســاء( 46 / طبــق بیــان آیــه، یهــود پــس از آن کــه مــراد از کــلام را دانســتند آن را از معنــای
صریح منحرف می کردنـد، مـثلا مـی گفتنـد: مـراد از ایـن جملـه: خـاتم پیـامبران نیسـت؛ بلکـه جبرئیـل اسـت...... ویـا
کلمه ها را جابجا می کردند.( قرشی ،1352ش، ج3، ص (121
واز تحریــف لفظــی در قــرآن ، جابجــا کــردن کلمــات ، حــذف یــا اضــافه کــردن بــه کلمــات قــرآن تعبیــر شــده اســت. یُحَرﱢفُونَمرحومطبرسیالْکَلِمَذیلآیه» عَـنْ مَواضِـعِهِ «... مـی نویسـد: »فمعنـاه مـن الیهـود فریـق یحرفـون الکلـم عـن مواضعه ای یبـدلون کلمـات االله و احکامـه عـن مواضـعها و قـال مجاهـد یعنـی بـالکلم التـوراه و ذلـک أنهـم کتمـوا مـا
فی التوراه من صفه النبی (صلی االله علیه وآله وسلم)...).« طبرسی ،1372ش، ج3،ص (85
از این کـه یهـود در تـورات نـام پیـامبر اسـلام را تحریـف کردنـد، تغییـر درمعنـا و از ایـن کـه کلمـات خـدا را جابجـا مــی کردنــد، تغییــر در لفــظ اســتفاده مــی شــود. عــده ای معتقدنــد در قــرآن تنهــا بــه تحریــف معنــوی اشــاره شــده اســت .(معرفــت، 1386ش، ص (16 امــا از ایــن آیــه و آیــات دیگــر مــی تــوان اســتفاده کــرد کــه یهــود عــلاوه بــر تحریف معنوی تورات، آن را تحریف لفظی هم کرده اند.
اقسام تحریف لفظی در قرآن
تحریف لفظی صورت های مختلفی دارد اما مواردی که به اصل قرآن لطمه وارد می کندبه شرح ذیل است:
.1 کاستن یا افزودن در حروف و حرکات قرآن : مثل این که » حم عسق« را »حم سق« بخوانیم.
.2 کاستن یا افزودن در کلماتوَقرآن:ماخَلَقَمثلاینکهالذﱠکَرَ» وَ الْأُنْثی «را » و الذکر والأنثی « بخوانیم.
3
.3 کاستن یا افزودن درآیات و سور قرآن: مثل ایـن کـه بگـوییم فـلان جملـه از آیـات قـرآن بـوده و حـذف شـده و یـا
این که فلان آیه جـزء قـرآن نمـی باشـد. یـا بگـوییم بعضـی از سـوره هـا یـا قسـمت هـای قرآنـی کـه در دسـترس مـا
است حقیقتا جزء قرآن نبـوده و یـا بگـوییم قرآنـی کـه در دسـترس مـا اسـت تمـام قرآنـی کـه بـر پیـامبر نـازل شـده ، نیست.(معرفت،1386ش ، ص(11
بررسی اقسام تحریف
-1 تحریف معنوی: شـکی نیسـت در ایـن کـه تحریـف بـه ایـن معنـا در قـرآن محقـق شـده ؛ زیـرا طبیعـی اسـت هـر کس قرآن را تفسیر بـه رأی کنـد ، آن را تحریـف معنـوی کـرده اسـت. کـه روایـات شـدیداً از ایـن نـوع تحریـف منـع
کرده اند.( ابن ابی جمهور، 1405ق، ج 4،ص(104
-2 تحریف لفظی: بـه معنـای نقـص یـا زیـادتی در حـروف یـا حرکـات قـرآن بـا حفـظ محتـوای اصـلی قـرآن : ایـن نــوع تحریــف هــم کــه بــه موضــوع اخــتلاف قرائــت در قــرآن مــرتبط اســت ، در قــرآن واقــع شــده اســت.( خــویی،
1378ش، ص(264
ما معتقدیم قرآنـی کـه بـر پیـامبر (صـلی االله علیـه وآلـه و سـلم) نـازل شـده تنهـا بـه یـک قرائـت خـاص و آن قرآئـت
حفص از عاصم بـوده و تنهـا ایـن قرائـت را معتبـر مـی دانـیم؛ زیـرا چنـین قرآئتـی بـا روایـت صـحیح موافـق اسـت و عاصـم از اسـتاد خـود ابوعبـدالرحمن سـلمی و او نیـز از حضـرت علـی علیـه السـلام گرفتـه اسـت و آن حضـرت نیــز به قرائتی تمسک می کـرده کـه بـین مسـلمانان رواج داشـته و بـا نـص اصـلی وحـی موافـق بـوده تمسـک مـی کردنـد. (معرفت،1391ش ج 2، ص (232
-3 تحریف لفظی: بـه معنـای کاسـتن یـا افـزودن آیـه یـا سـوره ای کـه البتـه موجـب تغییـری در قـرآن نشـود، ماننـد اختلافــی کــه در مــورد جزئیــت »بســم االله الــرحمن الــرحیم« مطــرح اســت. عــده ای بســم االله را در غیــر ســوره فاتحــه
جزء قرآن نمی دانند ؛ امـا مـا معتقـدیم » بسـم االله« در سرتاسـر قـرآن آیـه ای مسـتقل و جـزء تمـام سـوره هـای قـرآن
است. است.( خویی، 1378ش، ص (266
-4 تحریف لفظی: بـه معنـای افـزودن بـه قـرآن بـه صـورتی کـه گفتـه شـود : مقـداری از قـرآن در دسـترس ، حقیقتـا همان قرآنی که بر پیامبر نـازل گشـته؛ نمـی باشـد: هیچیـک از مسـلمانان بـه چنـین نـوع از تحریـف قایـل نشـده انـد.( آلوسی،1405ق، ج7، ص16؛ خویی، 1378ش، ص(267
4
-5 تحریف لفظی: بـه معنـای کاسـتن از قـرآن بـه گونـه ای کـه گفتـه شـود قـرآن در دسـترس، همـه آنچـه بـر پیـامبر (صلی االله علیه و آله و سلم) نازل گشـته ، نمـی باشـد؛ بلکـه بخشـی از آیـات یـا سـوره هـای آن حـذف شـده اسـت.( خــویی، 1378، ص267مــراد) از تحریفــی کــه مقــالات و کتــاب هــای فــراوان بــر ردّ آن نگــارش شــده همــین نــوع
است و ما نیز در این مقاله بر آنیم تا بر بطلان این پندار دلایلی را ارائه کنیم.
پیشینهی تاریخی بحث تحریف ناپذیری قرآن
پیشینه ی بحث تحریف ناپذیری قرآن را بایـد هـم زمـان بـا نـزول قـرآن و در مـتن آیـات وحـی جسـت وجـو کـرد. بـه
زودی در ادامه ی سلامت قـرآن از تحریـف خواهیـد دیـد کـه نقطـه ی آغـاز و سـنگ بنـای خلـل ناپـذیری الفـاظ قـرآن
را، خود قرآن پـی نهـاده اسـت. پـس از قـرآن، کهـنتـرین سـند تـاریخی کـه هـماکنـون در دسـترس ماسـت و بـا بیـان
اوصــاف و ویژگــیهــای قــرآن بــر ســلامت ایــن کتــاب گــواهی مــیدهــد، فرازهــایی از دعاهــای زبــور آل محمــد، صــحیفهی ســجادیه اســت.( ماننــد دعــای (42 و همچنــین خطبــهی فدکیــهی حضــرت زهــرا(ســلام االله علیهــا) کــه بخش قابل توجهی از آن به بیـان ویژگـیهـای قـرآن پرداختـه و سـپس خطبـههـا و نامـههـای امـام علی(علیـه السـلام) در نهــج البلاغــه کــه قــرآن را بــه گونــهای معرفــی کــردهانــد کــه امکــان دســتبــرد در ســاختار آن را منتفــی مــیســازد تحریف ناپـذیری قـرآن مـورد اقبـال جـدی دانشـمندان شـیعی تـا دورهی اخیـر اسـت. تنهـا در عصـر صـفوی 906) ـ 1134 ه.ق) که تا حدودی فرصـت بـرای جمـع آوری اخبـار فـراهم شـد روایـات تحریـف نمـا نیـز در لابـه لای منـابع حدیثی، تفسـیر بالمـأثور تفاسـیر روایـی و شـرح اخبـار قـرار گرفتنـد و تنـی از چنـد از امامیـه، مــانند سـید نعمـت االله
جزائــری (م.1112/ق) و ابوالحســن فتــونی بــه اســتناد بــه ایــن اخبــار بــه تحریــف قــرآن گــرایش یافتنــد. لــیکن اکثــر
قریب بـه اتفـاق امامیـه هـم چنـان بـه عـلاج احادیـث در ایـن زمینـه پرداختنـد و بـه تحریـف ناپـذیری قـرآن گـواهی دادنــد کــه بــه زودی بــا اســامی بســیاری از آنــان آشــنا خواهیــد شــد، تنهــا کتــاب فصــل الخطــاب محــدث نــوری (م1320/ ه.ق) چالشــی دیگــر در ایــن بســتر تــاریخی بــه شــمار مــیآیــد.پس از تــألیف کتــاب فصــل الخطــاب، دانشمندان امامیه بـه ایـن مسـأله توجـه افـزون تـری نشـان دادنـد و ده هـا کتـاب مسـتقل در زمینـه ی سـلامت قـرآن از
تحریف بـه رشـته ی تحریـر در آوردنـد.در نـزد دانشـمندان نیـز بحـث تحریـف ناپـذیری قـرآن، پیشـینهای بـس دیرینـه
دارد آنان که کتاب هایی در فضایل قـرآن نگاشـته انـد، مفسـران در مقدمـه ی تفسـیر یـا در طـی شـرح آیـاتی کـه مربـوط
به موضوع سـلامت قـرآن اسـت، اصـولیون در بحـث ناسـخ و منسـوخ و حجیـت ظـواهر آیـات، فقهـا در بحـث جـواز قرائــت ســبعه در نمازهــا و گــزینش یــک ســوره بعــد از حمــد و نیــز در پــارهای از کتــابهــای معــارف دینــی بــه ایــن مسأله پرداختهاند. (نجار زادگان، 1384ش ، ص(72
5
قرآن که معتبرتـرین منبـع معـارف اسـلام و معجـزه جـاودان رسـول گرامـی اسـت تنهـا کتـاب آسـمانی کـه از تحریـف
مصــون مانــده و بشــر از آوردن حتــی ســوره ای کوچــک هماننــد آن عــاجز است.مســأله مصــونیت قــرآن از تحریــف از
جهــات مختلــف دارای اهمیــت فــوق العــاده ای اســت و اگــر مصــونیت قــرآن از تحریــف بــه اثبــات نرســد هرگونــه استدلال به آیـات قـرآن مـورد تردیـد قرارمـی گیـرد. بـه خـاطر همـین ایـن مسـأله همـواره مـدنظر دانشـمندان فـریقین
بوده و برای دفاع از سـاحت مقـدس قـرآن، بـه اثبـات سـلامت قـرآن از تحریـف و دفـع شـبهات و تردیـد هـا در ایـن
زمینــه پرداختــه انــد و کتابهــایی در ایــن زمینــه نوشــته انــد از جملــه کتــاب البیــان فــی تفســیر القــرآن آقــای خــوئی،
مصونیت قرآن از تحریف اسـتاد محمـد هـادی معرفـت و همچنـین افسـانه تحریـف قـرآن آقـای رسـول جعفریـان کـه
همگی در رد قول به تحریف قرآن نوشته شده است.
ضرورت اثبات نزاهت قرآن از تحریف
اثبــات پیراســتگی قــرآن از تحریــف از جهــات فراوانــی ضــروری اســت کــه مــا در اینجــا بــه چنــد جهــت آن اشــاره میکنیم:
/1 دفاع از اعتبار قرآن
اعتبــار رســالت هــر پیــامبری بــه معجــزهی او بســتگی دارد و پیــامبر اکــرم (صــلّی االله علیــه و الــه وســلم) معجــزهی رسالت خود و حقانیت قرآن را قرآن بـر شـمرده اسـت.از ایـن رو اعتبـار اسـلام بـه حقانیـت قـرآن گـره خـورده اسـت و همان گونـه کـه ارائـه ی سـوره ای همسـان بـا سـوره هـای قـرآن، همـاورد طلبـی و در نتیجـه اعجـاز قـرآن را در هـم شــکند. ادعــا یــا احتمــال راهیافــت تحریــف، حتــی بــه کاســتی، اعتبــار و حجیــت قــرآن را زیــر ســؤال مــیبــرد، بــدین
جهت، بعضی اخباریون بر اثـر احتمـال شـبهه ی تحریـف، ظـاهر قـرآن را فاقـد حجیـت دانسـته انـد و امکـان اسـتفاده از
آن را منتفی.
/2 پاسخ شبهات مغرضان
با پافشاری بر تحریـف قـرآن دو دسـته از مغرضـان و بـدخواهان بهـره مـی برنـد، دسـته ی نخسـت، مخالفـان و معانـدان
اسلام اند. و دسته دوم مخالفان شـیعه انـد کـه بـا مـتهم سـاختن شـیعه بـه پـذیرش تحریـف قـرآن در صـدد جـدا کـردن
آنان از پیکره ی اسلام و مسلمانان انـد، از ایـن رو اثبـات عـدم تحریـف قـرآن، افـزون بـر آنکـه ریشـه ی معانـدان اسـلام
6
را می خشکاند، پاسخی در خور به تهمتهای نـاروا بـه شـیعه خواهـد بـود، چنـان کـه لازم اسـت از محققـان اهـل سـنت
نیز حمایت شود و دامن آنان را نیز از لوث تحریف پاک دانست.
/3 اثبات حجیت ظواهر قرآن و امکان استفاده از مدالیل آیات
از ظــاهر عبارتهــای گروهــی از اخبــار بــین اســتفاده مــیشــود کــه آنــان دلالتهــای بــر گرفتــه از ظــواهر قــرآن را حجــت نمی دانند و با انحصار فهم و تفسـیر آیـات بـه امامـان معصـوم (علـیهم السـلام) معتقدنـد تنهـا آن دسـته از دلایـل آیـات
حجت اسـت کـه از طریـق ائمـه (علـیهم السـلام) و در قالـب روایـات صـحیح بـه دسـت مـا رسـیده باشـد. بـا چنـین
نگرشی عملاً هـیچ مفسـر یـا فقیهـی حـق مراجعـهی مسـتقیم بـا آیـات قـرآن نخواهـد داشـت و تنهـا از منظـر روایـات
صحیح تفسیری میتواند به دلالت آیات استنادکند.
از نمونه دلایلی که این دسته اخباریین برای اثبـات مـدعای خـود بـه آنهـا اسـتناد کـرده انـد، احتمـال وقـوع تحریـف در
قرآن اسـت، زیـرا بـا احتمـال کاسـتی بخشـی از آیـات، حجیـت ظـواهر آیـات زیـر سـؤال مـی رود، چـه ممکـن اسـت
بخشی از قرائن خـلاف ظـواهر آنچـه موجـود اسـت، در آیـات حـذف شـده مـنعکس شـده باشـد. از ایـن رو فقیـه یـا مفسر حق ندارد به دلالتهای ظـاهر آیـات تمسـک کنـد. ایـن احتمـال بـا مراجعـه بـه روایـات ائمـه (علـیهم السـلام) بـه جهت آگاهی و احاطه ی آنان بـه قرائـت منتهـی مـی شـود. اثبـات پیراسـتگی قـرآن از هـر گونـه تحریـف، ایـن دسـتاویز سست اخباریون را مخدوش مـی سـازد و راه را بـرای اسـتفاده از ظـواهر آیـات قـرآن همـوار مـی کنـد. (جـوادی آملـی،
1382ش، ص(24