بخشی از مقاله
وصيتنامه سياسي ـ الهي امام خميني (ره)
بسمالله الرحمن الرحيم
قالَ رسولُالله ـ صلَّيالله عليه و آله و سلَّم: اِنّي تاركٌ فيكُمُ الثّقلَينِ كتابَ اللهِ و عترتي اهلَ بيتي؛ فإِنَّهُما لَنْ يفْتَرِقا حَتّي يرِدَا عَلَي الْحَوضَ.
الحمدُلله و سُبحانَكَ؛ اللّهُمَّ صلِّ علي محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِك و جلالِك و خزائنِ اسرارِ كتابِكَ الذي تجلّي فيه الاَحديه بِجميعِ أسمائكَ حتّي المُسْتَأْثَرِ منها الّذي لايعْلَمُهُ غَيرُك؛ و اللَّعنُ علي ظالِميهم اصلِ الشَجَره الخَبيثه.
و بعد، اينجانب مناسب ميدانم كه شمهاي كوتاه و قاصر در باب «ثقلين» تذكر دهم؛ نه از حيث مقامات غيبي و معنوي و عرفاني، كه قلم مثل مني عاجز است از جسارت در مرتبهاي كه عرفان آن بر تمام دايرة وجود، از ملك تا ملكوت اعلي و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو نايد، سنگين و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگويم ممتنع است؛ و نه از آنچه بر بشريت گذشته است، از مهجور بودن از حقايق مقام والاي «ثقل اكبر» و «ثقل كبير» كه از هر چيز اكبر است جز ثقل اكبر كه اكبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است بر اين دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتيان بازيگر كه شمارش آن براي مثل مني ميسر نيست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلكه مناسب ديدم اشارهاي گذرا و بسيار كوتاه از آنچه بر اين دو ثقل گذشته است بنمايم.
شايد جملة لَنْ يفْتَرِقا حتّي يرِدا عَلَي الْحَوض اشاره باشد بر اينكه بعد از وجود مقدس رسولالله ـ صليالله عليه و آله و سلم ـ هرچه بر يكي از اين دو گذشته است بر ديگري گذشته است و مهجوريت هر يك مهجوريت ديگري است، تا آنگاه كه اين دو مهجور بر رسول خدا در «حوض» وارد شوند. و آيا اين «حوض» مقام اتصال كثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دريا است، يا چيز ديگر كه به عقل و عرفان بشر راهي ندارد. و بايد گفت آن ستمي كه از طاغوتيان بر اين دو وديعة رسول اكرم ـ صليالله عليه و آله و سلم ـ گذشته، بر امت مسلمان بلكه بر بشريت گذشته است كه قلم از آن عاجز است.
و ذكر اين نكته لازم است كه حديث «ثقلين» متواتر بين جميع مسلمين است و (در) كتب اهل سنت از «صحاح ششگانه» تا كتب ديگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مكرره از پيغمبر اكرم ـ صليالله عليه و آله و سلم ـ به طور متواتر نقل شده است. و اين حديث شريف حجت قاطع است بر جميع بشر بويژه مسلمانان مذاهب مختلف؛ و بايد همة مسلمانان كه حجت بر آنان تمام است جوابگوي آن باشند؛ و اگر عذري براي جاهلان بيخبر باشد براي علماي مذاهب نيست.
اكنون ببينيم چه گذشته است بر كتاب خدا، اين وديعة الهي و ماترك پيامبر اسلام صليالله عليه و آله و سلم ـ مسائل أسفانگيزي كه بايد براي آن خون گريه كرد، پس از شهادت حضرت علي(ع) شروع شد. خودخواهان و طاغوتيان، قرآن كريم را وسيلهاي كردند براي حكومتهاي ضد قرآني؛ و مفسران حقيقي قرآن و آشنايان به حقايق را كه سراسر قرآن را از پيامبر اكرم ـ صليالله عليه و آله و سلم ـ دريافت كرده بودند و نداي اِنّي تاركٌ فيكُمُ الثقلان در گوششان بود با بهانههاي مختلف و توطئههاي از پيش تهيه شده، آنان را عقب زده و با قرآن، در حقيقت قرآن را ـ كه براي بشريت تا ورود به حوض بزرگترين دستور زندگاني مادي و معنوي بود و است ـ از صحنه خارج كردند؛ و بر حكومت عدل الهي ـ كه يكي از آرمانهاي اين كتاب مقدس بوده و هست ـ خط بطلان كشيدند و انحراف از دين خدا و كتاب و سنت الهي را پايهگذاري كردند، تا كار به جايي رسيد كه قلم از شرح آن شرمسار است.
و هرچه اين بنيان كج به جلو آمد كجيها و انحرافها افزون شد تا آنجا كه قرآن كريم را كه براي رشد جهانيان و نقطة جمع همة مسلمانان بلكه عائلة بشري، از مقام شامخ احديت به كشف تام محمدي(ص) تنزل كرد كه بشريت را به آنچه بايد برسند برساند و اين وليدة «علم الاسما ء » را از شرّ شياطين و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حكومت را به دست اوليا ء الله، معصومين ـ عليهم صلوات الاولين و الا´خرين ـ بسپارد تا آنان به هر كه صلاح بشريت است بسپارند ـ چنان از صحنه خارج نمودند كه گويي نقشي براي هدايت ندارد و كار به جايي رسيد كه نقش قرآن به دست حكومتهاي جائر و آخوندهاي خبيثِ
بدتر از طاغوتيان وسيلهاي براي اقامة جور و فساد و توجيه ستمگران و معاندان حق تعالي شد. و معالاسف به دست دشمنان توطئهگر و دوستان جاهل، قرآن اين كتاب سرنوشتساز، نقشي جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنكه بايد وسيلة جمع مسلمانان و بشريت و كتاب زندگي آنان باشد، وسيلة تفرقه و اختلاف گرديد و يا بكلي از صحنه خارج شد، كه ديديم اگر كسي دم از حكومت اسلامي برميآورد و از سياست، كه نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار صليالله عليه و آله و سلم ـ و قرآن و سنت مشحون آن است، سخن ميگفت گويي بزرگترين معصيت را مرتكب شده؛ و كلمة «آخوند سياسي» موازن با آخوند بيدين شده بود و اكنون نيز هست.
و اخيراً قدرتهاي شيطاني بزرگ به وسيلة حكومتهاي منحرفِ خارج از تعليمات اسلامي، كه خود را به دروغ به اسلام بستهاند، براي محو قرآن و تثبيت مقاصد شيطاني ابرقدرتها قرآن را با خط زيبا طبع ميكنند و به اطراف ميفرستند و با اين حيلة شيطاني قرآن را از صحنه خارج ميكنند. ما همه ديديم قرآني را كه محمدرضا خان پهلوي طبع كرد و عدهاي را اغفال كرد و بعض آخوندهاي بيخبر از مقاصد اسلامي هم مداح او بودند. و ميبينيم كه ملك فهد هر سال مقدار زيادي از ثروتهاي بيپايان مردم را صرف طبع قرآن كريم و محالّ تبليغاتِ مذهبِ ضد قرآني ميكند و وهابيت، اين مذهب سراپا بياساس و خرافاتي را ترويج ميكند؛ و مردم و ملتهاي غافل را سوق به سوي ابرقدرتها ميدهد و از اسلام عزيز و قرآن كريم براي هدم اسلام و قرآن بهرهبرداري ميكند.
ما مفتخريم و ملت عزيز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است كه پيرو مذهبي است كه ميخواهد حقايق قرآني، كه سراسر آن از وحدت بين مسلمين بلكه بشريت دم ميزند، از مقبرهها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترين نسخة نجات دهندة بشر از جميع قيودي كه بر پاي و دست و قلب و عقل او پيچيده است و او را به سوي فنا و نيستي و بردگي و بندگي طاغوتيان ميكشاند نجات دهد.
و ما مفتخريم كه پيرو مذهبي هستيم كه رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالي بوده، و اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب، اين بندة رها شده از تمام قيود، مأمور رها كردن بشر از تمام اغلال و بردگيها است.
ما مفتخريم كه كتاب نهجالبلاغه كه بعد از قرآن بزرگترين دستور زندگي مادي و معنوي و بالاترين كتاب رهاييبخش بشر است و دستورات معنوي و حكومتي آن بالاترين راه نجات است، از امام معصوم ما است.
ما مفتخريم كه ائمة معصومين، از علي بن ابيطالب گرفته تا منجي بشر حضرت مهدي صاحب زمان ـ عليهم آلاف التحيات والسلام ـ كه به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمة ما هستند.
ما مفتخريم كه ادعية حياتبخش كه او را «قرآن صاعد» ميخوانند از ائمة معصومين ما است. ما به «مناجات شعبانية» امامان و «دعاي عرفات»
حسين بن علي ـ عليهما السلام ـ و «صحيفة سجاديه» اين زبور آل محمد و «صحيفة فاطميه» كه كتاب الهام شده از جانب خداوند تعالي به زهراي مرضيه است از ما است.
ما مفتخريم كه «باقرالعلوم» بالاترين شخصيت تاريخ است و كسي جز خداي تعالي و رسول ـ صليالله عليه و آله ـ و ائمة معصومين عليهمالسلام ـ مقام او را درك نكرده و نتوانند درك كرد، از ما است.
و ما مفتخريم كه مذهب ما «جعفري» است كه فقه ما كه درياي بيپايان است، يكي از آثار اوست. و ما مفتخريم به همة ائمة معصومين ـ عليهم صلواتالله ـ و متعهد به پيروي آنانيم.
ما مفتخريم كه ائمة معصومين ما ـ صلوات الله و سلامه عليهم ـ در راه تعالي دين اسلام و در راه پياده كردن قرآن كريم كه تشكيل حكومت عدل يكي از ابعاد آن است، در حبس و تبعيد به سر برده و عاقبت در راه براندازي حكومتهاي جائرانه و طاغوتيان زمان خود شهيد شدند. و ما امروز مفتخريم كه ميخواهيم مقاصد قرآن و سنت را پياده كنيم و اقشار مختلفة ملت ما در اين راه بزرگِ سرنوشتساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزيزان خود را نثار راه خدا ميكنند.
ما مفتخريم كه بانوان و زنان پير و جوان و خرد و كلان در صحنههاي فرهنگي و اقتصادي و نظامي حاضر، و همدوش مردان يا بهتر از آنان در راه تعالي اسلام و مقاصد قرآن كريم فعاليت دارند؛ و آنان كه توان جنگ دارند، در آموزش نظامي كه براي دفاع از اسلام و كشور اسلامي از واجبات مهم است شركت، و از محروميتهايي كه توطئة دشمنان و ناآشنايي دوستان از احكام اسلام و قرآن بر آنها بلكه بر اسلام و مسلمانان تحميل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را
رهانده و از قيد خرافاتي كه دشمنان براي منافع خود به دست نادانان و بعضي آخوندهاي بياطلاع از مصالح مسلمين به وجود آورده بودند، خارج نمودهاند؛ و آنان كه توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندي كه دل ملت را از شوق و شعف به لرزه درميآورد و دل دشمنان و جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب ميلرزاند، اشتغال دارند. و ما مكرر ديديم كه زنان بزرگواري زينبگونه ـ عليها سلامالله ـ فرياد ميزنند كه فرزندان خود را از دست داده و در راه خداي تعالي و اسلام عزيز از همه چيز خود گذشته و مفتخرند به اين امر؛ و ميدانند آنچه به دست آوردهاند بالاتر از جنات نعيم است، چه رسد به متاع ناچيز دنيا.
و ملت ما بلكه ملتهاي اسلامي و مستضعفان جهان مفتخرند به اينكه دشمنان آنان كه دشمنان خداي بزرگ و قرآن كريم و اسلام عزيزند، درندگاني هستند كه از هيچ جنايت و خيانتي براي مقاصد شوم جنايتكارانة خود دست نميكشند و براي رسيدن به رياست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نميشناسند. و در رأس آنان امريكا اين تروريست بالذات دولتي است كه سرتاسر جهان را به آتش كشيده و هم پيمان او صهيونيست جهاني است كه براي رسيدن به مطامع خود جناياتي مرتكب ميشود كه قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند؛ و خيال ابلهانة «اسرائيل بزرگ»! آنان را به هر جنايتي ميكشاند. و ملتهاي
اسلامي و مستضعفان جهان مفتخرند كه دشمنان آنها حسين اردني اين جنايت پيشة دورهگرد، و حسن و حسني مبارك هم آخور با اسرائيل جنايتكارند و در راه خدمت به امريكا و اسرائيل از هيچ خيانتي به ملتهاي خود رويگردان نيستند. و ما مفتخريم كه دشمن ما صدام عفلقي است كه دوست و دشمنْ او را به جنايتكاري و نقض حقوق بينالمللي و حقوق بشر ميشناسند و همه ميدانند كه خيانتكاري او به ملت مظلوم عراق و شيخنشينان خليج، كمتر از خيانت به ملت ايران نباشد.
و ما و ملتهاي مظلوم دنيا مفتخريم كه رسانههاي گروهي و دستگاههاي تبليغات جهاني، ما و همة مظلومان جهان را به هر جنايت و خيانتي كه ابرقدرتهاي جنايتكار دستور ميدهند متهم ميكنند. كدام افتخار بالاتر و والاتر از اينكه امريكا با همة ادعاهايش و همة ساز و برگهاي جنگياش و آنهمه دولتهاي سرسپردهاش و به دست داشتن ثروتهاي بيپايانِ ملتهاي مظلوم عقبافتاده و در دست داشتن تمام رسانههاي گروهي، در مقابل ملت غيور ايران و كشور حضرت بقيةالله ـ ارواحنا لمقدمه الفدا ء ـ آنچنان وامانده و رسوا شده است كه نميداند به كه متوسل شود! و رو به هر كس ميكند جواب رد ميشنود! و اين نيست جز به مددهاي غيبي حضرت باري تعالي ـ جلَّت عظمتُهـ كه ملتها را بويژه ملت ايران اسلامي را بيدار نموده و از ظلمات ستمشاهي به نور اسلام هدايت نموده.
من اكنون به ملتهاي شريف ستمديده و به ملت عزيز ايران توصيه ميكنم كه از اين راه مستقيم الهي كه نه به شرقِ ملحد و نه به غربِ ستمگرِ كافر وابسته است، بلكه به صراطي كه خداوند به آنها نصيب فرموده است محكم و استوار و متعهد و پايدارْ پايبند بوده، و لحظه ] اي [ از شكر اين نعمت غفلت نكرده و دستهاي ناپاك عمال ابرقدرتها، چه عمال خارجي و چه عمال داخلي بدتر از خارجي، تزلزلي در نيت پاك و ارادة آهنين آنان رخنه نكند؛ و بدانند كه هرچه رسانههاي گروهي عالم و قدرتهاي شيطاني غرب و شرق اشتلم ميزنند دليل بر قدرت الهي آنان است و خداوند بزرگ سزاي آنان را هم در اين عالم و هم در عوالم ديگر خواهد داد. «إنَّه ولي النِّعَم و بِيدِه ملكوتُ كلِّ شي ء ٍ».
و با كمال جِد و عجز از ملتهاي مسلمان ميخواهم كه از ائمة اطهار و فرهنگ سياسي، اجتماعي، اقتصادي، نظامي اين بزرگ راهنمايان عالم بشريت به طور شايسته و به جان و دل و جانفشاني و نثار عزيزان پيروي كنند. از آن جمله دست از فقه سنتي كه بيانگر مكتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتها است، چه احكام اوليه و چه ثانويه كه هر دو مكتب فقه اسلامي است، ذرهاي منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند و بدانند قدمي انحرافي، مقدمة سقوط مذهب و احكام اسلامي و حكومت عدل الهي است. و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت كه بيانگر سياسي نماز است
هرگز غفلت نكنند، كه اين نماز جمعه از بزرگترين عنايات حق تعالي بر جمهوري اسلامي ايران است. و از آن جمله مراسم عزاداري ائمة اطهار و بويژه سيد مظلومان و سرور شهيدان، حضرت ابيعبدالله الحسين ـ صلوات وافر الهي و انبيا و ملائكةالله و صلحا بر روح بزرگ حماسي او باد ـ هيچگاه غفلت نكنند. و بدانند آنچه دستور ائمه ـ عليهمالسلام ـ براي بزرگداشت اين حماسة تاريخي اسلام است و آنچه لعن و نفرين بر ستمگران آل بيت است، تمام فرياد قهرمانانة ملتها است بر سردمداران ستمپيشه در طول تاريخ الي الابد. و ميدانيد كه لعن و نفرين و فرياد از بيداد بنياميه لعنةالله عليهمـ با آنكه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شدهاند، فرياد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن اين فرياد ستمشكن است.
و لازم است در نوحهها و اشعار مرثيه و اشعار ثناي از ائمة حق ـ عليهم سلامالله ـ بهطور كوبنده فجايع و ستمگريهاي ستمگران هر عصر و مصر يادآوري شود؛ و در اين عصر كه عصر مظلوميت جهان اسلام به دست امريكا و شوروي و ساير وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود، اين خائنين به حرم بزرگ الهي ـ لعنةالله و ملائكته و رسله عليهم ـ است به طور كوبنده يادآوري و لعن و نفرين شود. و همه بايد بدانيم كه آنچه موجب وحدت بين مسلمين است اين مراسم سياسي است كه حافظ ملّيت مسلمين، بويژه شيعيان ائمة اثني عشر
ـ عليهم صلوات الله و سلم ] است [ .
و آنچه لازم است تذكر دهم آن است كه وصيت سياسي ـ الهي اينجانب اختصاص به ملت عظيمالشأن ايران ندارد، بلكه توصيه به جميع ملل اسلامي و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب ميباشد.
از خداوند ـ عزوجل ـ عاجزانه خواهانم كه لحظهاي ما و ملت ما را به خود واگذار نكند و از عنايات غيبي خود به اين فرزندان اسلام و رزمندگان عزيز لحظه [ اي ] دريغ نفرمايد.
روح الله الموسوي الخميني
بسمالله الرحمن الرحيم
اهميت انقلاب شكوهمند اسلامي كه دستاورد ميليونها انسان ارزشمند و هزاران شهيد جاويد آن و آسيب ديدگان عزيز، اين شهيدان زنده است و مورد اميد ميليونها مسلمانان و مستضعفان جهان است، به قدري است كه ارزيابي آن از عهدة قلم و بيان والاتر و برتر است. اينجانب، روحالله موسوي خميني كه از كرم عظيم خداوند متعال با همة خطايا مأيوس نيستم و زاد راه پرخطرم همان دلبستگي به كرم كريم مطلق است، به عنوان يك نفر طلبة حقير كه همچون ديگر برادران ايماني اميد به اين انقلاب و بقاي دستاوردهاي آن و به ثمر رسيدن هرچه بيشتر آن دارم، به عنوان وصيت به نسل حاضر و نسلهاي عزيز آينده مطالبي هر چند تكراري عرض مينمايم. و از خداوند بخشاينده ميخواهم كه خلوص نيت در اين تذكرات عنايت فرمايد.
1) ما ميدانيم كه اين انقلاب بزرگ كه دست جهانخواران و ستمگران را از ايران بزرگ كوتاه كرد، با تأييدات غيبي الهي پيروز گرديد. اگر نبود دست تواناي خداوند امكان نداشت يك جمعيت 36 ميليوني با آن تبليغات ضداسلامي و ضد روحاني خصوص در اين صد سال اخير و با آن تفرقهافكنيهاي بيحساب قلمداران و زبان مُزدان در مطبوعات و سخنرانيها و مجالس و محافل ضداسلامي و ضدملي به صورت مليت، و آنهمه شعرها و بذلهگوييها، و آنهمه مراكز عياشي و فحشا و قمار و مسكرات و مواد مخدره كه همه و همه براي كشيدن نسل جوان فعال كه بايد در راه پيشرفت و تعالي و ترقي ميهن عزيز خود فعاليت نمايند، به فساد و
بيتفاوتي در پيشامدهاي خائنانه، كه به دست شاه فاسد و پدر بيفرهنگش و دولتها و مجالس فرمايشي كه از طرف سفارتخانههاي قدرتمندان بر ملت تحميل ميشد، و از همه بدتر وضع دانشگاهها و دبيرستانها و مراكز آموزشي كه مقدرات كشور به دست آنان سپرده ميشد، با به كار گرفتن معلمان و استادان غربزده يا شرقزدة صددرصد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامي بلكه ملي صحيح، با نام «مليت» و «مليگرايي»، گرچه در بين آنان مرداني متعهد و دلسوز بودند، لكن با اقليت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان كار مثبتي نميتوانستند انجام دهند و با اينهمه و دهها مسائل ديگر، از آن جمله به انزوا و عزلت كشيدن روحانيان و با
قدرت تبليغاتْ به انحراف فكري كشيدن بسياري از آنان، ممكن نبود اين ملت با اين وضعيت يكپارچه قيام كنند و در سرتاسر كشور با ايدة واحد و فرياد «الله اكبر» و فداكاريهاي حيرتآور و معجزهآسا تمام قدرتهاي داخل و خارج را كنار زده و خودْ مقدرات كشور را به دست گيرد. بنابراين شك نبايد كرد كه انقلاب اسلامي ايران از همة انقلابها جدا است: هم در پيدايش و هم در كيفيت مبارزه و هم در انگيزة انقلاب و قيام. و ترديد نيست كه اين يك تحفة الهي و هدية غيبي بوده كه از جانب خداوند منان بر اين ملت مظلوم غارتزده عنايت شده است.
2) اسلام و حكومت اسلامي پديدة الهي است كه با به كار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنيا و آخرت به بالاترين وجه تأمين ميكند و قدرت آن دارد كه قلم سرخ بر ستمگريها و چپاولگريها و فسادها و تجاوزها بكشد و انسانها را به كمال مطلوب خود برساند. و مكتبي است كه برخلاف مكتبهاي غيرتوحيدي، در تمام شئون فردي و اجتماعي و مادي و معنوي و فرهنگي و سياسي و نظامي و اقتصادي دخالت و نظارت دارد و از هيچ نكته، ولو بسيار ناچيز كه در تربيت انسان و جامعه و پيشرفت مادي و معنوي نقش دارد فروگذار ننموده است؛ و موانع و مشكلات سر راه تكامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها كوشيده است. اينك كه به توفيق و تأييد خداوند، جمهوري اسلامي با دست تواناي ملت متعهد پايهريزي شده، و آنچه در اين حكومت اسلامي مطرح است اسلام و احكام
مترقي آن است، بر ملت عظيمالشأن ايران است كه در تحقق محتواي آن به جميع ابعاد و حفظ و حراست آن بكوشند كه حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است، كه انبياي عظام از آدم ـ عليه السلام ـ تا خاتمالنبيين ـ صليالله عليه و آله و سلم ـ در راه آن كوشش و فداكاري جانفرسا نمودهاند و هيچ مانعي آنان را از اين فريضة بزرگ بازنداشته؛ و همچنين پس از آنان اصحاب متعهد و ائمة اسلام ـ عليهم صلوات الله ـ با كوششهاي توانفرسا تا حد نثار خون خود در حفظ آن كوشيدهاند. و امروز بر ملت ايران، خصوصاً، و بر جميع مسلمانان، عموماً، واجب است اين امانت الهي را كه در ايران به طور رسمي اعلام شده و در مدتي كوتاه نتايج عظيمي به بار آورده، با تمام توان حفظ نموده و در راه ايجاد مقتضيات بقاي آن و رفع موانع و مشكلات آن كوشش نمايند. و اميد است كه پرتو نور آن بر
تمام كشورهاي اسلامي تابيدن گرفته و تمام دولتها و ملتها با يكديگر تفاهم در اين امر حياتي نمايند، و دست ابرقدرتهاي عالمخوار و جنايتكاران تاريخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمديدگان جهان كوتاه نمايند.
اينجانب كه نفسهاي آخر عمر را ميكشم به حسب وظيفه، شطري از آنچه در حفظ و بقاي اين وديعة الهي دخالت دارد و شطري از موانع و خطرهايي كه آن را تهديد ميكنند، براي نسل حاضر و نسلهاي آينده عرض ميكنم و توفيق و تأييد همگان را از درگاه پروردگار عالميان خواهانم.
الف بيترديد رمز بقاي انقلاب اسلامي همان رمز پيروزي است؛ و رمز پيروزي را ملت ميداند و نسلهاي آينده در تاريخ خواهند خواند كه دو ركن اصلي آن: انگيزة الهي و مقصد عالي حكومت اسلامي؛ و اجتماع ملت در سراسر كشور با وحدت كلمه براي همان انگيزه و مقصد.
اينجانب به همة نسلهاي حاضر و آينده وصيت ميكنم كه اگر بخواهيد اسلام و حكومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگرانِ خارج و داخل از كشورتان قطع شود، اين انگيزة الهي را كه خداوند تعالي در قرآن كريم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهيد؛ و در مقابل اين انگيزه كه رمز پيروزي و بقاي آن است، فراموشي هدف و تفرقه و اختلاف است. بيجهت نيست كه بوقهاي تبليغاتي در سراسر جهان و وليدههاي بومي آنان تمام توان خود را صرف شايعهها و دروغهاي تفرقهافكن نمودهاند و ميلياردها دلار براي آن صرف ميكنند. بي انگيزه نيست سفرهاي دائمي مخالفان جمهوري اسلامي به منطقه. و معالاسف در بين آنان از سردمداران و حكومتهاي بعض كشورهاي اسلامي، كه جز به منافع شخص خود فكر نميكنند و چشم و گوش بسته تسليم امريكا هستند ديده ميشود؛ و بعض از روحاني نماها نيز به آنان ملحقند.
امروز و در آتيه نيز آنچه براي ملت ايران ومسلمانان جهان بايد مطرح باشد و اهميت آن را در نظر گيرند، خنثي كردن تبليغات تفرقه افكنِ خانه برانداز است. توصية اينجانب به مسلمين و خصوص ايرانيان بويژه در عصر حاضر، آن است كه در مقابل اين توطئهها عكس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود، به هر راه ممكن افزايش دهند و كفار و منافقان را مأيوس نمايند.
ب از توطئههاي مهمي كه در قرن اخير، خصوصاً در دهههاي معاصر، و بويژه پس از پيروزي انقلاب آشكارا به چشم ميخورد، تبليغات دامنهدار با ابعاد مختلف براي مأيوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداكار ايران از اسلام است. گاهي ناشيانه و با صراحت به اينكه احكام اسلام كه 1400 سال قبل وضع شده است نميتواند در عصر حاضر كشورها را اداره كند، يا آنكه اسلام يك دين ارتجاعي است و با هر نوآوري و مظاهر تمدن مخالف است، و در عصر حاضر نميشود
كشورها از تمدن جهاني و مظاهر آن كناره گيرند، و امثال اين تبليغات ابلهانه و گاهي موذيانه و شيطنتآميز به گونة طرفداري از قداست اسلام كه اسلام و ديگر اديان الهي سر و كار دارند با معنويات و تهذيب نفوس و تحذير از مقامات دنيايي و دعوت به ترك دنيا و اشتغال به عبادات و اذكار و ادعيه كه انسان را به خداي تعالي نزديك و از دنيا دور ميكند، و حكومت و سياست و سررشتهداري برخلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوي است، چه اينها تمام براي تعمير دنيا است و آن مخالف مسلك انبياي عظام است! و معالاسف تبليغ به وجه دوم در بعض از روحانيان و متدينان بيخبر از اسلام تأثير گذاشته كه حتي دخالت در حكومت و سياست را به مثابة يك گناه و فسق ميدانستند و شايد بعضي بدانند! و اين فاجعة بزرگي است كه اسلام مبتلاي به آن بود.
گروه اول كه بايد گفت از حكومت و قانون و سياست يا اطلاع ندارند يا غرضمندانه خود را به بياطلاعي ميزنند. زيرا اجراي قوانين بر معيار قسط و عدل و جلوگيري از ستمگري و حكومت جائرانه و بسط عدالت فردي و اجتماعي و منع از فساد و فحشا و انواع كجرويها، و آزادي بر معيار عقل و عدل و استقلال و خودكفايي و جلوگيري از استعمار و استثمار و استعباد، و حدود و قصاص و تعزيرات بر ميزان عدل براي جلوگيري از فساد و تباهي يك جامعه، و سياست و راه بردن جامعه به موازين عقل و عدل و انصاف و صدها از اين قبيل، چيزهايي نيست كه با مرور زمان در طول تاريخ بشر و زندگي اجتماعي كهنه شود. اين دعوي به مثابة آن است كه گفته شود قواعد عقلي و رياضي در قرن حاضر بايد عوض شود و به جاي آن قواعد ديگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعي بايد جاري شود و از ستمگري و چپاول و قتل بايد جلوگيري شود، امروز چون قرن اتم است آن روش كهنه شده! و ادعاي آنكه اسلام با نوآوردها مخالف است ـ همان
سان كه محمدرضا پهلوي مخلوع ميگفت كه اينان ميخواهند با چهارپايان در اين عصر سفر كنند ـ يك اتهام ابلهانه بيش نيست. زيرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتكارات و صنعتهاي پيشرفته كه در پيشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هيچگاه اسلام و هيچ مذهب توحيدي با آن مخالفت نكرده و نخواهد كرد بلكه علم و صنعت مورد تأكيد اسلام و قرآن مجيد است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معني است كه بعضي روشنفكران حرفهاي ميگويند كه آزادي در تمام منكرات و فحشا حتي همجنسبازي و از اين قبيل، تمام اديان آسماني و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرقزدگان به تقليد كوركورانه آن را ترويج ميكنند.
و اما طايفة دوم كه نقشة موذيانه دارند و اسلام را از حكومت و سياست جدا ميدانند. بايد به اين نادانان گفت كه قرآن كريم و سنت رسولالله ـ صليالله عليه و آله ـ آنقدر كه در حكومت و سياست احكام دارند در ساير چيزها ندارند؛ بلكه بسيار از احكام عبادي اسلام، عبادي ـ سياسي است كه غفلت از آنها اين مصيبتها را به بار آورده. پيغمبر اسلام(ص) تشكيل حكومت داد مثل ساير حكومتهاي جهان لكن با انگيزة بسط عدالت اجتماعي. و خلفاي اول اسلامي حكومتهاي وسيع داشتهاند و حكومت عليبن ابيطالب ـ عليهالسلام ـ نيز با همان انگيزه، به طور وسيعتر و گستردهتر از واضحات تاريخ است. و پس از آن بتدريج حكومت به اسم اسلام بوده؛ و اكنون نيز مدعيان حكومت اسلامي به پيروي از اسلام و رسول اكرم ـ صليالله عليه و آله ـ بسيارند.
اينجانب در اين وصيتنامه با اشاره ميگذرم، ولي اميد آن دارم كه نويسندگان و جامعهشناسان و تاريخنويسان، مسلمانان را از اين اشتباه بيرون آورند. و آنچه گفته شده و ميشود كه انبيا ـ عليهمالسلام ـ به معنويات كار دارند و حكومت و سررشتهداري دنيايي مطرود است و انبيا و اوليا و بزرگان از آن احتراز ميكردند و ما نيز بايد چنين كنيم، اشتباه تأسفآوري است كه نتايج آن به تباهي كشيدن ملتهاي اسلامي و باز كردن راه براي استعمارگران خونخوار است، زيرا آنچه مردود است حكومتهاي شيطاني و ديكتاتوري و ستمگري است كه براي سلطهجويي و انگيزههاي منحرف و دنيايي كه از آن تحذير نمودهاند؛ جمعآوري ثروت و مال و
قدرتطلبي و طاغوت گرايي است و بالاخره دنيايي است كه انسان را از حق تعالي غافل كند. و اما حكومت حق براي نفع مستضعفان و جلوگيري از ظلم و جور و اقامة عدالت اجتماعي، همان است كه مثل سليمان بن داوود و پيامبر عظيمالشأن اسلام ـ صليالله عليه و آله ـ و اوصياي بزرگوارش براي آن كوشش ميكردند؛ از بزرگترين واجبات و اقامة آن از والاترين عبادات است، چنانچه سياست سالم كه در اين حكومتها بوده از امور لازمه است. بايد ملت بيدار و هوشيار ايران با ديد اسلامي اين توطئهها را خنثي نمايند. و گويندگان و نويسندگان متعهد به كمك ملت برخيزند و دست شياطين توطئهگر را قطع نمايند.
ج و از همين قماش توطئهها و شايد موذيانهتر، شايعههاي وسيع در سطح كشور، و در شهرستانها بيشتر، بر اينكه جمهوري اسلامي هم كاري براي مردم انجام نداد. بيچاره مردم با آن شوق و شعف فداكاري كردند كه از رژيم ظالمانة طاغوت رهايي يابند، گرفتار يك رژيم بدتر شدند! مستكبران مستكبرتر و مستضعفان مستضعفتر شدند! زندانها پر از جوانان كه اميد آتية كشور است ميباشد و شكنجهها از رژيم سابق بدتر و غيرانسانيتر است! هر روز عدهاي را اعدام ميكنند به اسم اسلام! و اي كاش اسم اسلام روي اين جمهوري نميگذاشتند! اين زمان از زمان رضاخان و پسرش بدتر است! مردم در رنج و زحمت و
گراني سرسامآور غوطه ميخورند و سردمداران دارند اين رژيم را به رژيمي كمونيستي هدايت ميكنند! اموال مردم مصادره ميشود و آزادي در هر چيز از ملت سلب شده! و بسياري ديگر از اين قبيل امور كه با نقشه اجرا ميشود. و دليل آنكه نقشه و توطئه در كار است آنكه هرچند روز يك امر در هر گوشه و كنار و در هر كوي و برزن سر زبانها ميافتد؛ در تاكسيها همين مطلب واحد و در اتوبوسها نيز همين و در اجتماعات چند نفره باز همين صحبت ميشود؛ و يكي كه قدري
كهنه شد يكي ديگر معروف ميشود. و معالاسف بعض روحانيون كه از حيلههاي شيطاني بيخبرند با تماس يكي ـ دو نفر از عوامل توطئه گمان ميكنند مطلب همان است. و اساس مسأله آن است كه بسياري از آنان كه اين مسائل را ميشنوند و باور ميكنند اطلاع از وضع دنيا و انقلابهاي جهان و حوادث بعد از انقلاب و گرفتاريهاي عظيم اجتنابناپذير آن ندارند چنانچه اطلاع صحيح از تحولاتي كه همه به سود اسلام است ندارند ـ و چشم بسته و بيخبر امثال اين مطالب را شنيده و خود نيز با غفلت يا عمد به آنان پيوستهاند.