بخشی از مقاله
وظيفه مادر و تربيت فرزند در سالهاي آغاز زندگي
مقدمه
خوشحالي يا بد حالي، بهروزي يا سيه روزي هر يك از انسانها در گرو «تربيت» است و اين مهم به عواملي همچون ساختار فرهنگي خانواده (پدر، مادر، برادر، خواهر، دايي، عمه، خاله، عمو و ديگر بستگان نزديك سببي و نسبي)، محيط آموزشي، محيط زندگي، محيط كار، حاكميت سياسي كشور و كم و كيف تعليمات بستگي دارد. اين عوامل با يكديگر ارتباط طولي و تكميلي دارند و در عين حال ميتوانند همديگر را خنثي يا تخريب كنند به هر جهت همه اين عوامل به نوعي در قبال انسان و تعليم و تربيت او مسئولند و در اين بين، مسئوليت پدر و مادر نسبت به فرزندش، پيشتر و مهمتر از ديگران است. و البته نقش مادران جايگاه مخصوص به خود را دارد چرا كه اخلاق اعضاي جامعه، به اخلاق مادران وابسته است. در اثر فعاليت اخلاقي، اجتماعي و فرهنگي مادر، تمدني انساني و معنوي يا تصنعي و ماشيني پديد مي آيد. خشونتها، سبك سريها، لجاجتها حدود زيادي بستگي به طرز فكر مادر دارد. جامعه بيتفاوت يا حساس، تمدني ويرانگر يا آباد كننده بستگي به افراد دارد كه در دامان مادران رنگ و خوي گرفتهاند. صلحها و جنگها غالبا از درون خانواده به ويژه مادران پايهگذاري ميشود.
وظايف مادر در دوران جنيني (تغذيه)
اگر چه پدر و مادر در ساختمان اصلي كودك، سهيم ميباشند، زيرا تخمك زن و اسپرم مرد بايد فرزند را بسازند ولي مادر، از نظر اينكه متجاوز از نه ماه بايد جنين را در رحم خود نگاه دارد، به شرايط زندگي جنين مستقيما موثر است. پس سهم و مسئوليت او در ساختمان فرزند سالم بيش از پدر خواهد بود: پدر پس از انجام عمل زناشويي هيچ دخالتي در طرز رشد و نمو جنين ندارد. اين مادر است كه بايد شرايط خاصي را در اين مدت اجرا نمايد و در طور زندگاني كند در جنين اثري خواهد داشت نظر به اينكه جنين غذاي خود را از طريق مادر دريافت ميكند بايد مادر، شرايط غذايي خود را هماهنگ با احتياجات رشد جنين نمايد.
غذاي مادر و تاثير آن در جنين
ترديدي نيست كه جنين غذاي خود را از بدن مادر ميگيرد و چنانكه در روايات، به اين مطلب تصريح شده است.
خداوند در قرآن ميفرمايد:
1- «ما انسان را در رنج آفريديم يعني آن چنانكه در شكم مادر به رنج اندر است، او را آفريديم، غذاي جنين از چيزي است كه مادر ميخورد و ميآشامد»
2- «وقتي جنين در شكم مادر قرار گرفت صورت او مواجه با پشت مادر است. دستهاي او روي پيشاني، و چانه او روي زانون است به هيبت شخص محزون و اندوهناك پس او مانند اسيري است كه به وسيله رشتهاي از ناف خود به ناف مادرش مربوط است، و به وسيله آن تا روزي كه براي تولد او معين گشته است از خوردنيها و آشاميدنيهاي مادر استفاده ميكند».
بنابراين به اهميت خوراك مادر پي ميبريم: غذايي كه مادر ميخورد به وسيله خون جذب شده و از اين راه مورد استفاده بافتهاي مختلف بدن مادر و جنين قرار ميگيرد. وقتي مواد لازم جهت ساختمان بدن جنين در جريان خون مادر وجود داشت، جنين ميتواند آنچه براي رشد خود احتياج دارد به دست آورد . اگر خوراك مادر فاقد مواد ضروري نباشد در اين صورت خون، مواد مورد احتياج بدن را از بافتهاي مادر گرفته، در دسترس او ميگذارد. و بديهي است اين عمل وقتي صورت ميگيرد كه مواد مورد بحث، در بدن مادر وجود داشته باشد. بنابراين به خوبي ميتوان فهميد مادر كه اندازه كافي و صحيح نخورد براي او و جنيني كه در رحم دارد چه پيش ميآيد براي توضيح احتياجات غذايي يك آبستن و مقايسه آن با احتياجات يك زن بالغ و عادي جدولي را در اينجا ميآوريم:
جدول مقايسهاي اجتياجات يك فرد بالغ با زن حامله
مواد غذايي روزانه زن حامله شخص بالغ
كالري 2600-2800 2400-2500
پروتئين بر حسب گرم 85-100 60
كلسيم بر حسب گرم 5-1 8%
فسفر بر حسب گرم 2 32%-1
ويتامين Aبر حسب واحد بين الملل 1000 500
ويتامين B1بر حسب ميلي گرم 2 5%-1
ويتامين B2بر حسب ميلي گرم 5-2 2
اسيدنيكوتي نيك بر حسب ميلي گرم 18 15
ويتامين C بر حسب ميلي گرم 100 70
ويتامين Dبر حسب واحد بين الملل 400-800 -
ويتامين pp بر حسب ميلي گرم 2-5 -
فقدان ويتامين مادر ابتداي آبستني، علاوه بر اينكه باعث كاهش وزن كودك و رشد جنين ميشود ايجاد ناهنجاريهاي پايدار و خطرناكي ميكند كاهش مواد ويتاميندار را در زمان آبستني همواره بايد مورد دقت قرار داد، زيرا علايم سريري در اعضا هرگز نميتواند وجود آن را آشكار سازد. به هر زن آبستني بايد از ابتدا حاملگي، به طور مرتب ويتامينهاي ياد شده در جدول را تجويز كرد؛ همچنين جبران كمبود مواد غذايي ضروري است.
مادري كه از نظر جسماني و رواني سالم و قوي نباشد، و رعايت بهداشت غذايي را بكند، به ندرت ايجاد اطفال ناهنجار خواهد كرد و اگر ناهنجاري هم در كار باشد مربوط به عواملي ارثي است در بدن زني كه فاقد مواد لازم است، و در خون او اين فقدان ديده ميشود، بيماري او مسلم خواهد بود و اگر غذاي لازم و ضروري را نخورد نه تنها به خوردن زن زيان ميرساند بلكه جنين نيز از عوارض اين زيان مصون نيست. مهمترين غذاهايي كه در برنامه خوراك هر مادري بايد ديده شود آنهايي است كه پروتئين و كلسيم و آهن و تمام مواد و ويتامين را دارا باشد. و در بعضي اوقات بايد «ديد» را نيز علاوه نمود. كلسيم و پروتئين، استخوان و ساختمان بدن را ميسازد، و آهن خون تهيه ميكندو ويتامينها براي فعاليت عادي تمام سلولهاي بدن مورد احتياج است موارد ديگري در غذاهاي روزانه ما وجود دارد كه حرارت و قدرت ايجاد ميكند از قبيل، قند و نشاسته و چربي. اگر مادر، بيش از اندازه چاق شود مواد غذايي رابايد به حداقل تقليل دهد.
نكته مهم ديگر در تغذيه دوران بارداري، رعايت تنوع غذايي است بهترين راه، استفاده از مواد غذايي قابل دسترس در محل وسفره خانواده است. و البته بايد توجه داشت كه نيازهاي غذايي در اين دوران افزايش مييابد.
وضع تغذيه مادر در زمان بارداري، حتي در اخلاق و مقدار ضريب هوشي و استعداد كودك تاثير فراوان دارد، زيرا رشد اعصاب و مغز كودك از غذاي مادر است پس هر نوع غذايي جسمي و روحي روي كودك اثر خواهد گذاشت. و همچنين بايد به نوع غذا و حلال بودن آن توجه خاصي داشته باشد، زيرا تاثير بسيار زيادي بر روي اخلاق، رفتار و ايمان كودك ميگذارد.
در اينجا به دليل اهميت تغذيه مادر، تعدادي از مواد لازم و غذاهايي را كه داراي آن مواد ميباشند نام ميبريم:
آهن: لوبيا، باقلا، عدس، گوشت، سيب، انگور، خرما، هويج، توت فرنگي، اسفناج، گلابي، گندم، برگ چغندر، كلم، انار، بادام، موز، بلوط و پسته.
مواد آهكي: شير، ماست، پنير، حبوبات مثل گندم، ميوهها مثل گلابي، سيب و برگ سبز نباتات.
كلسيم: شير، ماست، پنير، حبوبات مانند جوانه گندم، سبزيهاي خشك، انجير، بادام، گوشتهاي مختلف، فندق، زردي تخم مرغ، كاكائو، شيردان، سيرابي، دل، قلوه، سبزيهاي تازه، كلم، كاهو، ترب، نارنج، ليمو، پرتقال و گوجه فرنگي غذاهايي كه مادر نبايد مصرف كند.
زنان باردار بايد توجه داشته باشند كه بهتر است تعداد دفعات تغذيه خود را زياد كنند؟
اما در هر مرتبه شكم خود را پرنكنند، چون به رودهها فشاري علاوه بر فشار رحم وارد كرده وباعث يبوست ميشود. خوردن شيرينيهاي تازه و خامهدار و پرخوري، شكم زن آبستن را سنگين ميكند. زنان باردار حتي المقدور بايد از خوردن نمك اجتناب كنند؛ به خصوص درسه ماه آخر بهتر است نمك خورده نشود.
خوردن زياد گوجه فرهنگي سبب ناقص الخلقه شدن فرزند ميشود ماست ترش براي زن حامله خوب نيست. نبايد هيچ تند مزه يا تلخ مزهاي را خورد از مصرف مواد غذايي كه سبب خون ريزي حيض ميشود خودداري نمايند، نخود، كنجد، لوبيا.
استفاده از غذاهاي تند، خميردندان، با اسانس زياد، استفاده زياد از ادويه جات، فرزند را دچار اگزما ميكند، غذاهاي مانده به خصوص گوشتها و كنسروها، نان زياد، غذاهاي يكنواخت، افراط در خوردن ادويه مثل خردل و دارچين و قرص نعنا، چايي پررنگ، افراط در خوردن برنج پوست كنده غذاهاي پرچربي، سرخ كردنيها، غذاهاي شور مثل ماهي شور، خيارشور، آجيل، سوسيس و كالباس و قهوه از جمله غذاهايي هستند كه نبايد مصرف شوند.
توصيههاي عبادي در ايام بارداري
به مادران عزيز توصيه ميشود براي داشتن فرزنداني با سيرت و صورت نيكو در حد امكان به دستور زير عمل كنند:
ماه اول: روزهاي پنجشنبه و جمعه سوره «يس» و «الصافات» بخواند و به شكم بدمد در وقت گفتن اذان و اقامه دست روي شكم بگذارد. هر روز بر 2 عدد خرما سوره «قدر» بخواند و آن را ناشتا بخورد.
ماه دوم: روزهاي پنجشنبه و جمع سوره «الملك» را تلاوت كند. روز پنجشنبه 140 مرتبه و روز جمعه صد مرتبه صلوات با «و عجل فرجهم» بگويد دست را روي شكم بگذارد و صلوات كبير بخواند.
ماه سوم: روزهاي پنجشنبه و جمعه سوره «آل عمران» را قرائت كند 14 متربه با صلوات «و عجل فرجهم» بخواند قبل از نماز دست را روي شكم گذارد. و صلوات كبير را بخواند.
ماه چهارم: روزهاي پنجشنبه و جمعه سوره «الدهر» بخواند و در تمام نمازها در يك ركعت سوره «قدر» را بخواند.
ماه پنجم: روزهاي پنجشنبه و جمعه سوره «الفتح» تلاوت كند. در يك نماز سوره «النصر» بخواند و بعد از نماز دست را روي تربت كشيده بر شكم بمالد.
ماه ششم: روزهاي پجشنبه و جمعه سوره «واقعه» را قرائت كند.شبها در يك نماز سوره «التين» بخواند و بعد از هر نماز دست بر تربت كشيده و بر شكم بمالد.
ماه هفتم: از ماه هفتم به بعد، پس از نماز صبح، سوره «انعام» را بر بادام بخواند و سپس آن را بخورد و اين كا را تا 40روز ادامه دهد. خواندن اذان و اقامه و نماز شب را فراموش نكند.
روزهاي پنجشنبه و جمعه سوره «يس» و «تبارك» در تمام ماههاي هفتم، هشتم، و نهم سوره «نور» را قرائت كند و در نماز يوميه سوره «قدر» و «توحيد» را بخواند.
ماه هشتم: علاوه بر موارد ذكر شده در ماه هفتم، به موارد زير عمل شود:
روزهاي شنبه بعد از نماز صبح سوره «قدر»؛ ده مرتبه؛ روزهاي يكشنبه بعد از نماز صبح دو مرتبه سوره «والتين»؛ روزهاي دوشنبه سوره «يس»؛ روزهاي سه شنبه سوره «فرقان»؛ روزهاي چهارشنبه سوره «دهر»؛ روزهاي پنجشنبه سوره «محمد» و روزهاي جمعه سوره «الصافات» تلاوت نمايد.
ماه نهم: در نماز ظهر يا عصر سوره «والعصر» و «الذاريات» بخواند. در روزهاي پنجشنبه سوره «حج» و در روز جمعه سوره «فاطر» را تلاوت كند.
تاثير شير در تربيت كودك
درشروع شير دادن ذكر «بسم الله الرحمن الرحيم» را فراموش نكنيد. در روايتي از پيامبر اسلام (ص) وارد شده است: هر امر با ارزش و مهمي كه بدون اين ذكر انجام شود ناقص و بدون نتيجه خواهد ماند.
با ياد امام حسين (ع) به كودك خود شير بدهيد، به استناد آنچه وارد شده است كه حضرت فرمودند: «اي شيعه من هر گاه آب گوارا مينوشيد مرا ياد كنيد»
مادر در هنگام شير دادن بايد كودك را نگاه كند و با او حرف بزند و در سخن گفتن به ايام شهادت و ولادت ائمه (ع) توجه كند و نگران فهم كودك نباشد. مادري كه ميخواهد فرهنگساز باشد و فرهنگ اهل بيت (ع) را به كودك خود منتقل كند، لازم است فرهنگ دين داشته باشد و با فرهنگ دين كودك را تغذيه و پرورش دهد.
صبر و آرامش، عصبانيت و تندخويي، افكار سالم و يا غير سالم، گذشت و رافت اسلامي و يا لجاجت و انتقام گيري شما، همه و همه بر روي كودك تاثير خواهد گذاشت. پس آينده فرزندتان در گرو اعمال و برخورد شما مادران است.
اهميت مادر در تكوين شخصيت كودك
كودكي وقتي ميبيند اين مادر است كه بيش از همه از او پرستاري و مواظبت ميكند، انواع خوراكيهاي گوارا برايش فراهم ميآورد و به او صادقانه مهر ميورزد ميان آنان يك رابطه محبت آميز و استوار برقرار ميشود. كودك صلاح خود را در پيروي از دستورهاي مادر ميداند اما اگر مادر موجودي خونسرد، بيقيد يا بيترحم باشد ممكن است كودك را به واكنشهاي شديد وادارد و او را موجودي خودخواه، نادان، سنگدل و غير قابل اعتماد به شمار آورد.
اين نگرشهاي مثبت و منفي در «ساخت رواني» كودك داراي تاثيري بس عميق است. مدارك و شواهد تحقيقي ثابت كردهاند كه ارتباط ميان مادر و فرزند؛ نه تنها از زمان تولد، بلكه حتي پيش از آن نيز اثر مهمي در رشدرواني كودك دارد. اشتياق مادر به داشتن يا نداشتن كودك دليلي بر اين مدعاست و داراي اثري تعيين كننده در رابطه مادر و كودك است. شخصيت مادر و نگرش او نسبت به كودك نيز از اهميت زيادي برخوردار است. مادر خونسرد و بيتفاوت و مادر پرمحبت و وظيفهشناس هر كدام در ساخت رواني كودك تاثيرهاي متفاوتي دارند. همچنين، مادري كه به فرزندش آزادي و ابتكار عمل ميدهد با آن مادري كه در هر يك از اعمال فرزند خود به دقت نظارت دارد فرزند جداگانهاي تربيت ميكند.
بعضي از روانشناسان معتقدند ميان مادراني كه خود به فرزندانشان شير ميدهند مهر مادري و فرزندي بيشتري وجود دارد تا مادراني كه چنين نميكنند. گروهي ديگر از روانشناسان اعتقاد دارند كه نگرش گرم و سرد مادر نسبت به كودك موجب سازگاري و ناسازگاري كودك در آينده ميشود، بررسيها نيز تاييد كردهاند مادراني كه براي مدتي طولاني با گرمي محبت به پسرانشان از شير خود دادهاند بيش از همه فرزندان سازگاري داشتهاند. اما دختران در همين شرايط سازگاري نسبي داشتهاند و پسران و دختران كه از مادران سر و كم محبت شير خوردهاند اغلب داراي مشكلات رفتار بودهاند.
كودكستان جاي آغوش مادر را نميگيرد
يكي از جريان هايي كه در جهان غرب به وجود آمد، در نقاط ديگر جهان نيز رواج پيدا كرد و لطمههاي بزرگي به شخصيت كودكان و در نتيجه به جامعه بشريت زد تاسيس كودكستانها هر چند از جهت ظاهري بسيار مدرن و پاكيزه است ولي هرگز عواطف و احساسات كودك را ارضا نميكند و مزاياي تربيتي را كه گفته شد تامين نمينمايد.
زني كه فرزندش را ترك كرده، و فقط در فكر انجام كار خارج از خانه است، نه تنها خصال مادري را از دست داده و مظهر بياحساسي شده است، بلكه سبب ايجاد عقده بيمادري فرزندش گشته است و آنها را كودكي بد خلق، حسود، لجوج وسركش بار آورده است.
مطابق سرشماري دقيق، اين دسته از كودكان كه در دوران كودكي از محبت مادري محروم بودهاند، بعدا نه محبت اشخاص ديگر را پذيرفته و نه خود بر كسي ابراز محبت كردهاند؛ در تمام عمر نيز فردي لجوج و سركش و تندخو و عصباني، خودخواه و بدبين خواهند بود. همه مردم را دشمن خود ميپندارند و به جاي ابراز لطف و عطوفت با ديگران، خود را براي مبارزه با آنان آماده ميسازند.
تجربيات دقيق به خوبي نشان دده كه عدد جانيان، دزدان و گانگسترها در ميان جواناني كه محروم از محبت مادري بودهاند بيشتر ازسايرين ديده شده است. دانشمنداني كه درباره پرورش كودكان مطالعه ميكنند. پانزده كودك را از ده ماهگي به مدت سه سال در پرورشگاه مخصوص پرورش يافته بودند با پانزده كودك ديگر كه در خانه و تحت نظر پدر و مادر بزرگ شده بودند. مقايسه كرده و به اين نتيجه رسيدند كه دسته اول علاوه بر اينكه از نظر سن و علاقه و آشنايي با محيط عقب افتادهتر از دسته دوم بودند ضريب هوش آنها (IQ) در حدود 68 درصد بود، در صورتي كه در كودكان دسته دوم صد درصد بود درباره رشد قواي جسماني نيز دانشمندان با تجربيات خودروي 108 كودك به اين نتيجه رسيدند، «كودكان از مادر جدا شده ديرتر از كودكان عادي به راه ميافتند، ديرتر مينشينند، ديرتر ميايستند، ديرتر به زبان ميافتند و ديرتر جمله سازي ميكنند » و به هر حال به اثبات رسيده بود كه كودكان درسه سال اول زندگي اگر دو از مادرش پرورش يابند گرفتار تاخير رشد جسماني، رواني و روحي ميشوند و اولين نشانه زندگي آن تاخير در تبسم كردن است به طوري كه كودكان به طور طبيعي در دو ماهگي بلكه زودتر كاملا تبسم ميكنند و مادر را خوشحال ميسازند، در صورتي كه كودكان پرورشگاه معمولا خيلي ديرتر دهان به تبسم ميگشايند.
تجربيات اغلب دانشمندان ثابت كرده است كه محروميت از مادر در سه سال اول زندگي اهميت بيشتري از سنين ديگر دارد و با مادراني كه براي رسيدن به لذتهاي شخصي، خود را وظيفهدار تربيت فرزندانشان نشان نميدهند بايد با نظر جنايت نگريست، اين مادر است كه ميتواند نهال عطوفت را در قلب كودكش بكارد و نهال دوستي را با نهاد او روبهرو سازد اين مادر است كه ميتواند نهال ايمان و تقوا و تعهد را در مزرعه روح و قلب او به طوري بنشاند كه تا آخر عمر از ميوههاي شجره طيبه «تربيت» صحيح استفاده كند و به كمال و سعادت برسد تا در بزرگي در بهشت جاويد زندگي كند.
فن روانشناسي و تجربه ثابت كرده است ك كودك طبعا دوست ميدارد فردي كه از او پرستا
ري ميكند محبت و عواطف خود را فقط به اين كودك متوجه كند، در وجود اين كودك متمركز نمايد و حال آنكه در كودكستان اين خواسته طبيعي كودك هرگز عملي نميشود، زيرا يك پرستار از چند كودك پرستاري ميكند و هر يك از اين كودكان ميخواهند توجه پرستار را فقط متوجه به او شود و از اينكه ميبيند توجه پرستار به غيراز او به ديگران نيز معطوف شده است ناراحت ميشود، «تشديد اين رقابتها در ميان كودكان موجب به وجود آمد حقد و عداوت در ميان آنها ميشود» در نتيجه به جاي روييدن بذر محبت و به وجود آمدن شخصيت و استقلال فردي بذر حقد و عداوت در دل كودكان ميرويد و اين حقدها و عداوتها در دورههاي بعدي زندگي اثر نامطلوب خواهد داشت.