بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر که به روش شبه آزمایشی و با استفاده از گروه آزمایش و اجرای پیش آزمون و پس آزمون انجام گرفت این موضوع را بررسی نمود که آیا آموزش خانواده بر حل مسئله، حل تعارض، سبک های فرزند پروری و رابطه والد- فرزند تاثیر دارد. جامعه آماری این پژوهش را مادران دانش آموزان مدارس دخترانه دبیرستانهای شهرستان نظرآباد که در برنامه آموزش خانواده در سال تحصیلی 1394-95 شرکت کرده بودند، تشکیل می داد. تعداد نمونه 40 نفر بودند.

ابزار گردآوری اطلاعات مقیاس پیوند والدینی پارکر و همکاران ، پرسشنامه حل تعارض ویکز و فیشر و اوری، پرسشنامه حل مسئله هپنر و پرسشنامه شیوه های فرزند پروری - بامریند - استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها شاخص های توصیفی و آزمون تی و در مجموع پژوهش حاضر به این نتیجه رسید که آموزش خانواده بر حل مساله، تمامی سبکهای فرزندپروری سهلگیرانه، مستبدانه، قاطعانه و دو نوع از خرده مقیاسهای رابطه والدین با فرزندان وابسته و تشویق به استقلال اثرگذار است و سبب بهبود شاخصهای فوق میگردد.

کلمات کلیدی: حل مسئله، حل تعارض، شیوه های فرزندپروری، والد-فرزند

مقدمه

آموزش خانواده یعنی به کارگیری سیستماتیک دانش ها، مهارت ها، نگر ش ها و ارزش هایی که بر رشد و شکوفایی انسان ها در ایفای نقش خود به عنوان عضو خانواده، در هر مرحله از دوران زندگی خا نوادگی، بینجامد، در عین حال که خانواده خود مربی اصلی زندگی خانوادگی است، زیرا بیشتر نگر ش ها، ارز ش ها، احساسات و الگوهای زندگی، در خانه و خیلی قبل از آموزش رسمی آموخته می شود. به این دلیل آموزش خانواده یک فرایند دائمی - تمام عمر - است. یکی از راه های آموزش والدین، آموزش گروهی است.

البته این آموزش جنبه پیشگیری داشته و از ایجاد ناساگاری های عاطفی و اجتماعی جلوگیری کرده و در بهبود سلامت روانی فرزندان مؤثر است . آموزش خانواده نوعی تعلیم و تربیت گروهی است که برنامه های آموزشی وسیعی را شامل می گردد و به آنها کمک می کند تا دانش و توانایی های خود را در زمینه پرورش و تربیت کودک و نوجوان به نحوی مطلوب گسترش دهند. گاهی اشتباه والدین در شیوه ی تربیتی نوجوان شان در این است که آن ها فقط روی روش تغییر رفتار فرزندان متمرکز می شوند، در حالی که تغییر رفتار آنها، بدون تغییر رفتار والدین امکان پذیر نیست.

تغییر دادن شیوه ی ارتباط با فرزندان برای والدین ساده تر است زیرا در پی آن فرزندان نیز شیوه ی ارتباطی خود با والدین و رفتارشان را دگرگون خواهند کرد. پس به همان اندازه که رفتار یک نوجوان می تواند روابط خانوادگی را آشفته سازد، رفتار والدین نیز می تواند باعث ناهنجاریهای رفتاری در فرزندان شان شود .به هر حال تغییر غیرمستقیم رفتار فرزندان به سبب دگرگونی رفتار والدین، بسیار سهل تر از تغییر، مستقیم و بدون واسطه رفتار نوجوانان . هدف اصلی این جلسات آن است که والدین به صورت گروهی کمک شود تا مسائل و مشکلات نوجوانانشان را در اجتماع مطرح سازند و پس از بحث و بررسی گروهی درباره آن و یافتن راه حل های اجتماعی بتوانند یاد گرفته های خود را در داخل خانواده درباره نوجوانانشان پیاده کنند.

لاندر، ریسر و لاوجی در یک فرا تحلیل اثر برنامه های آموزش والدین را بر رفتار کودک، رفتار والدین و ادراکات والدین ارزیابی کردند. این مطالعه،63 پژوهش را از 1974 تا 2003 ارزیابی کرد، که شامل83 گروه درمانی بود. به طور کلی، این پژوهش اندازه های اثر را از 0/42.، 0/47 و 0/53 برای رفتار کودک، رفتار والدین و ادراکات والدین به ترتیب گزارش کرد. بزرگی این اندازه اثرها ممکن است متوسط در نظر گرفته شود.

پژوهش های متعددی نیز نشان دهنده اثربخشی مداخلات حل مسئله بر کاهش نشانگان اختلالات روان شناختی است - 48، 17، . - 19 آموزش مهارت حل مسأله مبتنی بر روش های شناختی و آموزش مدیریت والدین بر کاهش استرس والدین و مشکلات رفتاری کودکان اثرگذار، است . پژوهشی توسط اسدی - 1379 - با عنوان بررسی میزان تأثیر آموزش خانواده بر تغییر رفتار والدین نسبت به فرزندان خود در دوره راهنمایی و متوسطه شهرستان انجام گرفته است. نمونه آماری 120 نفر از والدین دانش آموزان دوره های شهرضا راهنمایی و متوسطه شهرستان شهرضا - که 60 نفر از آنها آموزش دیده و 60 نفر دیگر آموزش ندیده بودند - را شامل می شد.

نتایج تحقیق نشان می دهد که رابطه معناداری بین آموزش خانواده و ارتقای آگاهی ها و دانسته های تربیتی والدین، بهبود راهنمایی تحصیلی، هدایت دینی و اخلاقی فرزندان و شیوه های مناسب روابط خانوادگی وجود دارد، به عبارت دیگر، تأثیر آموزش خانواده بر تغییر رفتار والدین نسبت به فرزندان خود در بین والدین آموزش دیده بیشتر از والدین آموزش ندیده است. این تفاوت در بین والدین دانش آموزان دوره راهنمایی کمتر، ولی در بین والدین دوره متوسطه بیشتر است - . - 1 در تأیید اثربخشی و کارآمدی دوره های آموزش خانواده در داخل کشور می توان به تحقیقات زیر اشاره کرد.

نوجوانی، زمان تغییرات مهیج فیزیکی، شناختی، عاطفی و اجتماعی است که اغلب با افزایش احساسات منفی در نوجوان مرتبط است - لارسن و اسماسن ،عقیده داشتند نوجوانی دوره افزایش فشار است در نتیجه لازم است والدین در این دوره مهارت های مناسب جهت ارتباط با فرزندانشان کسب کنند. در دوره نوجوانی، والدین در تغییر روابط نقش دارند، میزان استقلالی که در فرزند خود به رسمیت می شناسند، شیوه تربیتی که در مورد وی به کار می گیرند و نوع رابطه با فرزندی که خلاقیت، صبر و جرأت آنها را به چالش کشیده است؛ همه و همه مهم اند.

ظرفیت و توانایی والدین در تطبیق شیوه تربیتی آنها با نیازهای متغیر فرزند نوجوان ، بر سازگاری او اثر دارد. بنابراین می توان گفت تنها عامل محکم پیش گویی کننده وضعیت رفاه و سلامت ذهنی نوجوان، کیفیت رابطه وی با والدین می باشد و تاثیرات والدین در طی کردن این مرحله و توسعه تغییرات آن بسیار حائز اهمیت است همان طوری که نوجوان، در پی کاهش محدودیت و افزایش آزادی است، برای والدین چالش برانگیز است که در طی این مرحله انتقال و در پی افزایش رشد نوجوان باشند، لازم است والدین در ابتدای دوره نوجوانی فرزند، به اطلاعات کافی و صحیح در خصوص رشد طبیعی نوجوان، تشخیص مسیر سلامتی و تسهیل رشد و منابع کمکی در مواقع لازم، دسترس داشته باشند چرا که روش های تربیتی والدین می تواند اثرات طولانی بر رفتار، عملکرد و شخصیت افراد در آینده داشته باشد .

روابط والد- فرزند نه تنها در دوره کودکی حایز اهمیت است، بلکه در دوره بزرگسالی هم روابط بین والدین و فرزندان بسیار مهم است. چنان که تأثیر روابط والد- فرزند در بزرگسالی روی سلامت روان و پریشانی روان شناختی فرزندان تأیید شده است .رابطه مناسب ، والد کودک عامل تعیین کننده ای در تحول کودک و سلامت روانی او در بزرگسالی است . روابط والد- فرزند صمیمانه و حمایت کننده که به نوجوانان امکان می دهد تا عقاید و نقش های اجتماعی را بررسی کنند، به خودمختاری کمک کرده و اتکا به خود بالا، جهت گیری شغلی، شایستگی تحصیلی و حرمت خود مطلوب را پیش بینی می کند و در مقابل، والدینی که جبری یا از لحاظ روان شناختی کنترل کننده هستند در رشد خود مختاری اختلال ایجاد می کنند .

رابطه والد-فرزند بسیار مهم و حائز اهمیت است. کنشهای متقابل میان والدین و فرزندان، اساس تحول عاطفی کودک را تشکیل می دهد و این کنش متقابل در تمام مراحل عمر خودنمایی می کند. حل مسئله به فرایندهای شناختی - رفتاری و خلاقانه اطلاق می شود که فرد به منظور ایجاد راهبردهای مقابله ای سازگارانه برای حل مشکلات روز مره از آنها استفاده می کند توانایی حل مسئله و تصمیم گیری را یکی از شاخص های سلامت روان تلقی کرده است. همچنین مطالعات متعدد نشان داده که حل مسئله یکی از مهمترین متغیرهای پیش بینی کننده سلامت روان است.

آموزش حل مسئله به مادران، ارتقای کفایت و مهارتهای اجتماعی و بهبود رابطه با فرزندان و جو خانواده موثر است . لوین معتقد است آموزش مادران علاوه بر سودمندی فردی و ایجاد فضایی مطلوب در خانواده، در الگودهی رفتارهای مورد قبول و اجتماعی به کودکان نیز موثر است آموزش حل مسئله به مادر می تواند در تحول هیجانی بهنجار کودک و کاهش رفتارهای پرخاشگرانه در خانه و مدرسه موثر باشد.

یافته های پژوهش بوچر و همکاران نشان داد که آموزش حل مسئله به والدین در بهبود مهارت حل مسئله و کاهش تنیدگی در بین اعضای خانواده موثر است نتایج حاصل از پژوهش شور و اسپیواک اشاره کرد که حاکی از آن است که آموزش حل مسئله به والدین در بهبود سبک تربیتی والدین و استفاده کمتر از روش تنبیه و تهدید موثر است. لذا پیش بینی این که این امر موجب بهتر شدن روابط بین والدین و فرزندان شود دور از انتظار نیست. آموزش حل مسئله به والدین به آنها کمک می کند تا در پی یافتن راه حلی منطقی و تا حد ممکن به دور از تنش برای حل مشکلات مرتبط با فرزندان باشند؛ یکی از بهترین این روش ها ایجاد محدودیت ها و قوانین منطقی برای فرزندان بمنظور کنترل موثرتر رفتارهای آنها است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید