بخشی از مقاله
پايان نامه بررسي و شناخت عوامل مؤثر در گرايش نوجوانان به فرهنگ بيگانه بين دانش آموزان دختر و پسر دوره دبيرستان
فصل اول
مقدمه
به آنكه جان را فكرت آموخت
«خروج از فرهنگ بدآموز غربي و نفوذ و جايگزين فرهنگ آموزنده اسلامي- ملي و انقلاب فرهنگي در تمام زمينه ها و درسطح كشور، آنچنان محتاج تلاش و كوشش است كه براي تحقق آن ساليان دراز بايد زحمت كشيد و با نفوذ عميق و ريشه دار غرب مبارزه كرد»
(امام خميني (ره)، صحيفه نور، 19/9/63)
فرهنگ محصول پيشرفته و پيچيده عقل وذهن انسان فرآورده نيروي خلاقيت و آفرينندگي و «تفكر انتزاعي» و ادراك و يادگيري است فرهنگ كليد ارتباط عميق و ثمربخش و حيات آفرين هم ه آدميان ، همه علماء و دانشمندان همه مخترعان و همه مختصصان و همگان و همگان است براي برقراري ارتباط با زندگي، جامعه ، با والدين، فرزند، همسر، با دوست، با استاد و معلم و مربي، با هستي ، با ديگران حتي خود. لذا اگر فرهنگ حذف شود و اگر هركس از فرهنگ و تحلي فرهنگي، محروم شود همانند گل و گياهي خواهد بود كه از نور آفتاب و آب به عنوان مايه حيات دور مانده است. گل و گياه بدون آب و روشنايي، يعني هيچ، يعني تهيه شده از خود مساله ي گرايش به
فرهنگ بيگانه امروزه افكار عده زيادي را در كشورهاي مختلف جهان به خود مشغول كرده است. و هم اكنون در بعضي از كشورها به عنوان يك معضل فرهنگي، اجتماعي و سياسي، در آمده است. دانشمندان علوم روان شناسي و ترتبيتي و علوم اجتماعي، رهبران جوامع، والدين، بيان و معلمان، هر كدام از جهتي علاقمند به شناخت علت ها و عامل هاي ايجاد كننده اين مساله هستند. در كشور ما سابقه اين مساله به گذشته اهي بسيار دور بر ميگردد. ولي شدت مساله ي گرايش به فرهنگ بيگانه به آغاز مشروطيت و تاسيس دار الفنون و موسسات ديگر غربي برمي گردد.
پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ، استكبار جهاني به سركردگي امريكا، مبارزات جدي و سازمان يافته خود را به اشكال گوناگون، از قبيل محاصره اقتصادي جنگ تحميلي عراق عليه ايران و نيز حمله و هجوم تمام عيار فرهنگي، بر عليه انقلاب اسلامي و ارزشهاي معنوي آن آغاز كرده است، و ثمره اين شبيخون فرهنگي را در احياي فرنگي مآبي، گرايش به ارزشهاي غيراسلامي و غيرمعنوي و … در بين افراد جامعه اسلاميمان، شاهد هستيم.
بنابراين، در برخورد با مساله ي گرايش به فرهنگ بيگانه، علماي روان شناسي تربيتي و اجتماعي بايد از راه حلهاي مناسب و سازنده اي را به منظور پيشگيري و ايمن سازي ارائه نمايند، و به تدريج فرهنگ اسلامي - ملي را جانشين فرهنگ بيگانه كرده، از صدمات آن بر قشر فعال و آسيب پذير جامعه، يعني نوجوانان و جوانان جلوگيري كنند زيرا از جمله پيامدهاي گرايش به فرهنگ بيگانه ، فاجعه غربزدگي و بي هويتي نوجوانان است كه در جوامع شرقي به صورت هاي مختلف در قرنهاي اخير، بروز و ظهور كرده است.
بنابراين قبل از هر چيز بايد دامنه تحقيقات و مطالعات در اين زمينه، افزايش يابد، زيرا با كمال تاسف بايد گفته شود كه تحقيق در اين زمينه سابقه چنداني ندارد، و علي رغم اهميت مساله، فعاليتهايي كه در اين رابطه قبل از انقلاب انجام شده است، هر چند ظاهران علمي اند ولي ترجمه كتابهاي غربي بوده و راه حلهاي جوامع غربي را دارند و يا متناسب بافت فرهنگي اجتماعي زمان طاغوت مي باشند.
پس از انقلاب اسلامي نيز، كمتر تحقيق جامعي درباره مسايل و مشكلات نوجوانان و جوانان مخصوصاً در بعد فكري و فرهنگي انجام گرفته است. و حال آكه مساله گرايش به فرهنگ بيگانه و تهاجم فرهنگي، اكنون بعد سياسي نيز پيدا كرده است، و تا آنجا كه ما به تحقيقات انجام شده دست يافته ايم، تا كنون سه تحقيق در اين زمينه انجام شده است محدود بودن تعداد پژوهشها مويد آنست كه بايد تحقيقهاي متعددي در اين زمينه صورت گيرد، تحقييق حاضر نيز در راستاي اين منظور انجام شده است.
1-1- بيان مساله
مادر عصر انقلاب ارتباطات قرار داريم ، عصري كه در آن «دهكده جهاني مك لوهان » ، تحقق يافته است. امروزه برخلاف گذشته، وقتي حادثه اي اتفاق مي افتد، انعكاس و حوزه انتشار آن به محل وقوع حادثه محدود نيست. بلكه فراگير و جهاني است و نتايج «دهكده جهاني» كوچك شدن دنيا و پيدايش تعلق جهاني داده هاي خبري و حوزه انتشار و پيدايش همسايگي در بين ملتها، مانند همسايه هاي ديوار به ديوار است. به علت تماس مستقيم و غيرمستقيم افراد جوامهع مختلف انسانها به سادگي در برابر الگوهاي فرهنگي مختلف قرار مي گيرند.
در عصر امواج، فرهنگ ها و ارزشها، به جاي حمل به وسيله كتابها و نشريات سوار بر امواج در اختيار بشر قرار مي گيرند. امواجي كه بدون وقفه وبدون هيچ اذني مرزهاي جغرافيايي و كشوري و خانوادگي را در هم مي شكنند و به درون زندگي انسانها وارد ميشوند و بسته بودن مرزهاي كشور، و دربهاي منازل مانع و رادعي براي ورود به درون و اندرون خانه ها محسوب نميشود.
(نامه فرهنگ شماره 1-1369) و (رفيع، 1373)
مك لوهان مي گويد:
« اين تلويزيون است … اين راديو است … كه ماره به دوران قبيله نشيني باز مي گرداند. يك قبيله بزرگ جهاني … آنها بار ديگر تمام مرزها را تغيير داده اند اين دهكده جهاني من است»
(رشيد پور، 1352، ص 135)
پيش بيني مك لوهان جالب است زيرا او در زماني از دهكده جهاني صحبت كرده است كه هنوز ماهواره وجود نداشته است.
در عصر انقلاب ارتباطات و حاكميت ماهواره قدرتهاي برتر اقتصادي و تكنولوژي فرهنگ خود را به سراسر دنيا انتقال مي دهند. « در حال حاضر آرايش كلي ارتباطات در سطح جهاني و وسايل تكنولوژيكي توزيع كننده اين اطلاعات با خود ارزشها و آداب و رسوم و نهادهاي فرهنگ مسلط غربي را توزيع مي كننند».
(نامه فرهنگ شماره 1، 1369، ص 12)
و چون يكي از راههاي حصول الگوهاي رفتاري، يادگيري مشاهده اي است و نيز يكي از ويژگيهاي مهم نوجوانان، الگوجويي است، نقش الگوهاي ارائه شده از اهميت ويژه اي برخوردار ميشود و در شخصيت و فرهنگ نوجوانان و جوانان تاثيرات مهمي مي گذارد.
حال اگر فرهنگ و الگوهاي فرهنگي ارائه شده، توسط امواج ماهواره اي راديويي و تلويزيوني، با ارزشها و الگوهاي فرهنگ خودي تضاد داشته باشند و در جامعه نيز خلاء فرهنگي وجو داشته باشد و ارزشهاي حاكم بر جامعه نيز با ارزشهاي اسلامي - ملي، هماهنگي نداشته باشند، اين عوامل موجب تعارض و سردرگمي افراد جامعه به ويژه نوجوانان و جوانان گشته، زمينه فرهنگ پذيري و تحول فرهنگي و گرايش به فرهنگ بيگانه و غربگرايي فراهم گشته كه در صورت تشديد آن، به بيگانگي از خود و غربزدگي منجر مي گردد.
2-1- اهداف تحقيق
با توجه به اهميت مساله فرهنگ و نقش آن در شخصيت و رفتار فرد و هجوم همه جانبه فرهنگي عليه فرهنگ اسلامي - ملي ما، هدف از اين تحقيق عبارت از :
«بررسي و شناخت عوامل مؤثر درگرايش نوجوانان به فرهنگ بيگانه» است. بحث برسر اين است كه مشخص شود، نوجوانان داراي چه شناختي، از فرهنگ بيگانه هستند؟ نسبت به فرهنگ بيگانه چه احساسي دارند؟ و از نظر عملي تا چه اندازه با شيوه ي زندگي، آداب و رسوم، اعتقادات، ارزشها، اخلاقيات و … بيگانه توافق دارند؟»
به عبارت ديگر هدف از تحقيق پاسخگويي به سئوالات زير است:
1. آيا جنسيت در گرايش نوجوانان به فرهنگ بيگانه اثر دارد؟
2. آيا وضع اعتقادي نوجوانان در گرايش به فرهنگ بيگانه اثر دارد؟
3. آيا وضع اعتقادي خانواه در گرايش نوجوانان به فرهنگ بيگانه اثر دارد؟
4. آيا شيوه ي تربيتي خانواده در گرايش نوجوانان به فرهنگ بيگانه اثر دارد؟
5. آيا دوستان و همسالان درگرايش نوجوانان به فرهنگ بيگانه اثر دارند؟
6. آيا رسانه هاي گروهي در گرايش نوجوانان به فرهنگ بيگانه اثر دارند؟
7. آيا چگونگي گذران اوقات فراغت در گرايش نوجوانان به فرهنگ بيگانه اثر دارد؟
8. آيا طبقه اقتصادي- اجتماعي در گرايش نوجوانان به فرهنگ بيگانه اثر دارد؟
لازم به ياد آوري است كه از جهات مختلف ميتوان به بيگانه و فرهنگ آن نگريست كه مابه بعد فرهنگي آن نظر داشته ايم كه يك نگاه كلي است. فرهنگ بيگانه هم داراي جنبه هاي مثبت و هم داراي جنبه هاي منفي است كه در اين تحقيق گرايش نوجوانان را به جنبه هاي منفي آن كه با فرهنگ اسلامي - ملي ما در تضاد مي باشند بررسي نموده ايم.
نكته ديگر اين كه ما در اين تحقيق بر روي عوامل شناختي و تربيتي و عوامل اجتماعي مؤثر ، بر گرايش نوجوانان به فرهنگ بيگانه تكيه داشته ايم.
3-1- اهميت مساله
«فريقاً و هدي و فريقاً حق عليهم الضلاله انهم اتخذ والشياطين اولياء من دون الله و يحسبون انهم مهتدون».( اعراف /30)
«گروهي (به طاعت خدا) ره نورد حقيقت شدند و گروهي (شيطان) را به درستي اختيار كردند و گمان مي كردند كه به راه راست هدايت يافته اند. »
«فرهنگ استعماري جوان استعماري تحويل مملكت ميدهد»
(امام خميني، كلمات قصار، ص 171)
ما از قرنها پيش به غرب و فرهنگ و تمدن آن ، توجه داشته ايم. ولي اين توجه در سده اخير بيشتر شده است و موجبات تغييراتي در ساختار اجتماعي و توجه و گرايش ما به جنبه هاي مثبت آن باشد، و بعد مثبت و منفي است. اگر توجه و گرايش ما به جنبه هاي مثبت آن باشد، نه تنها مضر نيست، بلكه سازنده و راهگشا است. از قبيل ارزش دادن زياد يادبه علم و عالم، داشتن وجدان كاري، نظم ، رعايت مقررات و قانون.
(مصاحبه تلويزيوني يكي از اساتيد محقق ايراني، 1372)
زيرا مكتب ما نيز آن را تبليغ كرده و از هر مكتب ديگري بيشتر به آن ارزش و بها داده است:
پيامبر گرامي اسلام (ص) فرمود:
«اطلبو العلم ولو بالصين» (منيه المريد، ص 9)
«علم را طلب كنيد، اگر چه در چين باشد»
امام علي عليه السلام درباره داشتن تقوا و نظم در كارها به امام حسن و امام حسين عليهما السلام فرمود:
«اوصيكما بتقوي الله و نظم امركم» (نهج البلاغه فيض ص 977)
«شما را به پرهيزكاري خدايي و عايت نظم در كار، سفارش مي كنم»
متاسفانه امروزه توجه و گرايش به فرهنگ بيگانه ، بيشتر به جنبه هاي منفي آن معطوف شده است و اين توجه بيشتر از روي حسرت واسف و عبوديت است.
(آل احمد، غربزدگي، 1341)
جريان گرايش و توجه به فرهنگ بيگانه ، تحول و دگرگونيهاي عمده اي در مسير تاريخي جامعه ما ايجاد كرده است. به نحوي كه ساختار سنتي متزلزل گرديده و جاي آنرا ساختارهاي شبه غربي گرفته است و تقليد كوركورانه از فرهنگ بيگانه، شبيه گرايي ، ابتذال فرهنگي، بي بند و باري و فرهنگ پوچ گرايي و … را به ارمغان آورده است.
« … اكنون ديگر احساس رقابت (با غرب) فراموش شده است اكنون احساس درماندگي برجايش نشسته و احساس عبوديت . نه تنها خود را مستحق نمي دانيم يا برحق، بلكه اگر درصدد توجه امري از امور معاش و معاد خود نيز باشيم، به ملاكهاي غربي آنان را ارزشيابي مي كنيم»
(آل احمد، غربزدگي ، 1341، ص 21)
آدمهاي غربزده، همانند كوزه هاي سفالين بي ارزشي هستند كه با رنگ طلايي آراسته شده اند.
«اينان آدمهاي پوك و پوچ و شسته و رفته و واكس زده بوده اند، چون گوركافر از برون، پر جلال و از درون خلا قهر خداوند عزو جل است»
(شريعتي، بازگشت به خويشتن، 1352، ص 19)
غربگرايي و غربزدگي د رنقشهاي اجتماعي، اختلال بوجود ميآورد و بسياري از بحرانهاي فكري، عقيدتي، اخلاقي، اجتماعي را به دنبال خواهد داشت. لذا بررسي بسياري از عوامل اجتماعي و فرهنگي ما را به جريان غربگرايي و گرايش به فرهنگ بيگانه راهنمايي مي كند، تا در اين زمينه دقت بيشتري مبذول گردد.
اهميت بررسي عوامل گرايش به فرهنگ بيگانه از آن جهت است كه اين جريان خطري عظيم براي جامعه ما محسوب ميشود و مخصوصا بيشتر، گروه نوجوانان و جوانان به عنوان سرمايه هاي اصلي نظام در معرض خطر آن قرار دارند به اين دليل است كه اين تحقيق در سطح دانش آموزان دبيرستاني انجام شده است گروهي كه در مرحله نوجواني كه يك مرحله بحراني و مهم از لحاظ احراز هويت مي باشد، بسرمي برند و بررسي مسائل و مشكلات آنها براي حال واينده مملكت و انقلاب اسلامي ما، در سطح گسترده اي با جريان غربگرايي و گرايش به فرهنگ بيگانه پيوند خورده اند و زنگ خطر در اين زمينه به صدا در آمده است. و تمام مسوولين مملكت و متوليان امور فرهنگي و آموزشي پروشي كشور تلاش در جهت كشف راه حلهاي منطقي و علمي اين مساله دارند. زيرا حداقل ، حذف و دفع امواج ضاله قاره پيما ميسر نيست. و چاره اين معضل اجتماعي جز از طريق راه حلهاي علمي و فرهنگي، اجتماعي ، اقتصادي ، آموزشي توام با شناخت عوامل ايجاد كننده آن ، امكان ندارد.
در اين باره امام صادق عليه السلام فرمود:
« … فجعل لكل شيء سبباً و جعل لكل سبب شرحاً و جعل لكل شرح علماً و جعل لكل علم باباَ ناطقا» (كافي ج1- ص 259)
« … هر پديده اي داراي علتي و عاملي است و هر كاري راهي دارد، و هر راهي مستلزم شناختن و آموختن و كسب علم و دانش است»
«من طلب الامر من وجهه لم يزل» (روضه بحار، ج2، ص 375)
«كسي كه كاري را از مسير خودش بجويد، گمراه نميشود.»
بنابراين، آينده ي جامعه و ميزان تحولات در بعد اقتصادي، صنعتي و ايدئولوژيكي و به عبارت كلي تر، تحولات فرهنگي آن، به ميزان زيادي به تلاشهايي كه دراين زمينه چه در جهت گسترش و توسعه آن چه در جهت محدود كردن و محو آن انجام ميشود بستگي دارد.
درباره اهميت مساله بررسي عوامل گرايش نوجوانان به فرهنگ بيگانه مجدداً به فرازي از فرمايشات بنيانگار جمهوري اسلامي ايران و احياگر اسلام ناب محمدي (ص)، امام خميني (ره) اشاره مي كنيم كه فرمود:
«تا ما از آن غربزدگي در نيائيم و مغزمان را عوض نكنيم و خودمان را نشناسيم، نمي توانيم مستقل باشيم. نمي توانيم هيچ داشته باشيم»
(كلمات قصار، ص 158)
بنابراين اين جا دارد، در اين زمينه تحقيقات وسيع و عميقي انجام شود تا با كشف عوامل و انگيزه هاي گرايش به فرهنگ بيگانه ، راههاي ايمن سازي نوجوانان و جوانان، به مسئولان مملكتي و مربيان و معلمان و والدين و … ارائه گردد، تا از اين طريق ميهن اسلامي و نسل فرداي آن از گزند حوادث و هجوم فرهنگي مصون گردد.
4-1- تعاريف اصطلاحات مهم :
1- ارزش:
يك اصل كلي و انتزاعي است كه با الگوهاي رفتاري در درون يك فرهنگ يا جامعه خاص سروكار دارد كه از طريق اجتماعي شدن، اعضاي آن جامعه آنرا در سطح عالي رعايت مي كنند. اين ارزشهاي اجتماعي همانگونه كه ناميده شده اند اصول اصلي و مركزي را تشكيل مي دهند كه در اطراف آن اهداف فردي و اجتماعي ميتوانند اصالت پيدا كنند.
(Arthur, s. Rebor, 1985)
2- الگوي فرهنگي:
«الگوي فرهنگي طرح كلي مرجع و مدل رفتاري است كه براساس فرهنگ پذيرفته و جا افتاده در يك جامعه پديد ميآيد و تقريبا به صورت خود به خود توسط هر يك از افراد آن جامعه كسب ميشود.»
(بيرو، 1367، ص 3)
3- ايدئولوژي :
«عبارتست از مجموعه نظام يافته اي از تصورات و راه حلهاي اجتماعي كه از جهان بيني ايدئولوك نشات مي گيرد، و در ارتباط با وضع اجتماعي موجود قرار دارد»
(بيرو ، 13267، ص 3)
4- باورها:
در مفهوم استاندارد لغوي، غالباً براي پذيرش عاطفي يك قضيه، حالت ، طرز فكر و استدلال عقيده، بكار مي رود.
(Arthur, S.Reber, 1985)
5- تحول فرهنگي:
«جرياني است كه در آن، در نتيجه برخورد با فرهنگ ديگري، تحولي در نهادها، ارزشها، گرايشها و روشهاي يك فرهنگ و جامعه ايجاد ميشود كه برخي از جامعه شناسان ، اين جريان را «تحول اجتماعي» ناميده اند.»
(نقوي، 1361، ص 109)
6- تهاجم فرهنگي:
«تهاجم فرهنگي، يعني اين كه دشمن ابزارهاي ظاهراً غيرنظامي و غيراقتصادي و غيرسياسي و به عبارت ديگر شيوه ها و ابزار هايي را كه لازمه ايجاد و گسترش، يا كاهش و امحاي فكر و فرهنگ و بينش و عقيده، درميان يك ملت است به نحوي مورد استفاده قرار دهد تا افكار و آراي مردم را براي پذيرش هجوم ناگهاني يا نفوذ تدريجي به منظور تصرف و تملك مادي و معنوي آنان به طور طبيعي مهيا كند»
(رفيع ، 1373، ص 78)
7- سرايت فرهنگي:
«عبارتست از انتقال روش زندگي يا مصنوع و ساخته هاي مردم جامعه به خصوص به جامعه ديگر»
(Stewart and Glynn, 1979 , p 61)
8- سنت:
هر گونه رسم يا باور اجتماعي، يا يك مجموعه همرديف و همپايه از يك سري عقايد و رسومي كه در ميان نسلها، ازيكي به ديگري به ارث گذاشته ميشود.
(Arthur s.Reber, 1985)
9- غربگرايي:
«از نظر جامعه شناسي، غربگرايي طرز تفكر خاصي است كه به پذيرش هر چه غربي باشد گرايش دارد و از هر چه سنتي و شرقي است، بيزار است»
(نقوي، 1361، ص 18)
10- غربزدگي :
«وقتي غربگرايي به شكل افراطي و همه جانبه باشد، منجر به هويت باختگي يا از خود بيگانگي و بيگانگي از شخصيت اسلامي و شرقي خويش مي گردد كه از آن به غربزدگي ياد مي كنيم»
(نقوي، 1361، ص 18)
11- فرهنگ:
«فرهنگ ، عبارتست از مجموعه تجليات (به صورت سنبلها، علائم، آداب و رسوم، سنت ها، آثار، رفتارهاي جمعي …) معنوي، هنري، تاريخي، ادبي، مذهبي و احساسي يك قوم كه در طول تاريخ آن قوم فراهم آمده و شكل مشخصي گرفته است»
(شريعتي، در سي از روم، ص 116)
فرهنگ عبارتست از مجموعه اي از الگوهاي فكري و رفتاري و روشهاي زندگي مردم جامعه اي بخصوص، به همراه مصنوعات و توليدات آنها.
(Horton and Hunt, 1984)
12- فرهنگ بيگانه:
«مقصود از فرهنگ بيگانه ، رفتار هايي است كه از سويي با موازين اسلامي و سنتي جامعه اسلامي ما منافات دارد و از سوي ديگر با فرهنگ غرب و غيراسلامي همسو و هماهنگ است. به عبارت ديگر، آنچه در اسلام مدموم است و در غرب و كشورهاي بيگانه ممدوج و پسنديده است»
مانند پانكيسم ، هيپيسم، بدحجابي، بي بند و باري و …
(مكارم شيرازي، 1372، ص 19)
13- فرهنگ پذيري:
… اين اصلاح به كسب تدريجي الگوهاي رفتاري فرهنگ مسلط اطلاق مي شود، بخصوص فرهنگ فرعي كه كودكان و درون آن پرورش مي يابند اين اصطلاح به عنوان انتقال فرهنگي يا سرايت فرهنگي نيز بيان ميشود … با ديد وسيعتر اتخاذ يا جذب عناصر فرهنگي از فرهنگ ديگر، فرهنگ پذيري ناميده ميشود.
(Arthur. S.Reber, 1985)
«فرهنگ پذيري، شامل پديده هايي است از تماس مستقيم و مستمر بين گروههاي متشكل از افرادي با فرهنگهاي مختلف، نشات مي گيردو اين تماسها موجب بروز دگرگونيهاي بعدي در گونه هاي اوليه فرهنگ يكي از دو گروه ويا هر دو را فراهم مي سازد.»
(بيرو، 1367، ص 3)
14- فرهنگهاي سنتي:
«فرهنگهايي هستند كه اساس بر پايه سنت پديد مي آيند و سنت شامل انتقال تمامي تجربيات نوع زندگي و نظم ارزشها ، در خلال نسلها است»
(بيرو، 1367، ص 432)
15- مقياس نگرش:
تعدادي از وسايل طراحي شدند تا نگرشهاي شخص را آشكار كنند. آنها معمولاً آزمونهاي مداد - كاغذي هستند كه فرمود موافقت يا مخالفت خود را با عبارات معين كه داراي ارزشهاي از پيش تعيين شده است اظهار مي دارد. پاسخهايي كه فرد براي عكس العمل در برابر موقعيت معيني اتخاذ كرده است - گر چه بحثهاي قابل ملاحظه اي در بين متخصصان بر سردرجه توافق سنجش نگرشهاي مردم در استفاده از اين مقياسها و راههايي كه در آن در شرايط دنياي واقعي رفتار مي كنند وجود داشته است ، تعدادي فرمهاي مخصوص مقياس نگرش وجود دارد كه عبارتند از: مقياس ليكرت و مقياس ترستون.
(Arthur S.Reber 1985)
16- نگرش :
نگرش عبارت از يك نوع حالت آمادگي و تمايل به عمل يا عكس العمل مشخصي در مقابل محركي خاص است، كه به صورت مثبت و منفي آشكار ميشود.
(اوپنهايم، 1369)
17- نوجوان:
«دوره نوجواني و بلوغ به سني بين 12 الي 18 سالگي اطلاق ميشود »
(كرمي نوري و مرادي، 1370، ص 139)
18- نهضت بازگشت به خويشتن :
عبارتست از جريان تعديل غربگرايي مفرط (غربزدگي) و تاكيد مجدد بر نظام ارزشها و فرهنگ و تاريخ و دين و عقيده و ايدئولوژي خويش است.
(نقوي، 1361)
5-1- تعريف عملياتي اصلاحات:
1- وضع اعقتادي خانواده:
مقصود رعايت حلال و حرام شركت درمراسم مذهبي خواندن نماز، گرفتن روزه، امر به معروف و نهي از منكر و … كه در اين پژوهش ، ميزان نمره اي است كه از سوالات مربوطه بدست ميآيد.
2- وضع اعتقادي نوجوان :
همانند شماره قبل است.
3- طبقه اجتماعي - اقتصادي خانواده :
مقصود، شغل والدين ميزان تحصيلات ودر آمد ماهيانه والدين است.
4- شيوه تربيتي خانواده:
مقصود روشي است كه والدين در مورد ميزان آزادي فرزندان در خانواده و جامعه، احترام به فرزندان دادن مسئوليت مشورت با فرزندان، استفاده از تشويق و تنبيه در مورد نوجوان بكار مي برند. و دراين تحقيق ميزان نمره ايست كه با توجه به سوالات مربوطه بدست مي آيد.
5- دوستان و همسالان :
مقصود دوستان صميمي نوجوان در مدرسه ، محله و بين فاميل و خانواده است كه محرم اسرار نوجوان هستند و نوجوان تحت تاثير : اعتقادات، اخلاق و اعمال و رفتار آنها قرار ميگيرد. و در اينجا عبارت از ميزان نمره ايست كه سوالات مربوطه بدست ميآيد.
6- رسانه هاي گروهي :
مقصود راديو و تلويزيون ، ويدئو، تاتر ، روزنامه ، مجله ، كتب غير درسي است. در اين تحقيق ميزان نمره ايست كه از سوالات مربوطه با توجه به ميزان استفاده نوجوان از آنها حاصل ميشود.
7- گذران اوقات فراغت :
« … مجموعي از اشتغالاتي است كه فرد با كمال ميل بدان مي پردازد، خواه به منظور استراحت، خواه براي ايجاد تنوع ، خواه با هداف گسترش اطلاعات و آموزش خويشتن، بدون توجه به اهداف مادي و خواه براي مشاركت اجتماعي، ارادي و بسط توان آزاد و خلاقش ، بعد از آنكه از الزامات حرفه اي، خانوادگي و اجتماعي فارغ گشت»
(بيرو، 1367، ص 202)
اما در اين تحقيق ميزان نمره ايست كه از پرسشنامه محقق ساخته بدست ميآيد.
8- جنسيت:
مقصود (دختر بودن و پسربودن) است.
9- نگرش:
ميزان نمره اي است كه نوجوان از پرسشنامخه محقق ساخته بدست ميآورد و به صورت ميانگين مشخص مي گردد.
6-1- خلاصه فصل 1
1. فرهنگ مظهر هويت ديني و ملي است و انسان محروم از فرهنگ همچون گل و گياهي است كه از آب و روشنايي محروم شده باشد. فرد محروم از فرهنگ ، يعني هيچ و پوچ !
2. مساله گرايش به فرهنگ بيگانه ، يكي از معضلات جهان سوم ، مخصوصا كشورهاي اسلامي است. و علماي روان شناسي و تربيتي و اجتماعي بايد با تحقيقات علمي درصدد كشف عوامل ايجاد كننده آن و راه حلهاي اساسي و علمي و قابل اجرا، به منظور پيشگيري وايمن سمازي نسل نوجوان و جوان برآيند.
3. تحقيقات ناچيز و اندكي، قبل و بعد از انقلاب در اين رابطه انجام شده است. كه كافي نيست و اين مطالعه به منظور گسترش دانش در رابطه با شناخت عوامل ايجاد كننده آن انجام شده است تا از طريق راه حلهاي منطقي و علمي جهت ايمن سازي نوجوانان در برابر يورش فرهنگ بيگانه ارائه گردد.
4. در عصر انقلاب ارتباطات، ارزشها و فرهنگها ، سوار بر امواج، بدون هيچ اذن اجازه اي مرزهاي جغرافيايي و خانوادگي را در هم شكسته و كسي قادر به جلوگيري از ورد آنها نيست. و قدرتهاي برتر اقتصادي و تكنولوژي فرهنگ و ارزشهاي مورد قبول خود را به سادگي در اختيار ديگران قرار مي دهند و موجبات تحول فرهنگي را در آنها فراهم مي آورند كه براي كشورهاي اسلامي و از جمله كشور ما خطري عظيم محسوب ميشود.
5. هدف اين تحقيق، بررسي عوامل گرايش نوجوانان به فرهنگ بيگانه است و به عبارت ديگر هدف، پاسخگويي به تاثيرات عوامل: جنسيت، وضع اعتقادي نوجوانان و خانواده او ، شيوه تربيتي، دوستان و همسالان ، رسانه هاي گروهي و اوقات فراغت درگرايش به فرهنگ بيگانه است، تا از طريق شناخت تاثير عوامل فوق ، راه حلهاي مناسب جهت حفظ نوجوانان از خطرات حتمي گرايش به فرهنگ بيگانه و تهاجم فرهنگي ارائه گردد.
6. فرهنگ بيگانه ، داراي 2 بعد مثبت و منفي است، كه ما گرايش نوجوانان را به بعد منفي آن مورد بررسي قرار داده ايم.
7. آدم غربزده همچون كوزه سفالين بي ارزشي است كه زر اندود شده است .
8. اهميت اين مطالعه بدين جهت است كه مساله گرايش به فرهنگ بيگانه خطري عظيم براي افراد جامعه ما به ويژه نوجوانان و جوانان محسوب ميشود.
9. چاره اين مشكل جز از طريق تحقيقات مستعد و جامع علمي و شناخت عوامل ايجاد كننده آن مقدور نيست.
10. جا دارد تحقيقات متعددي در اين رابطبه انجام شده تا نتايج آن راه حلهاي صحيح و علمي را در اختيار مسوولان و متوليان امور فرهنگي، آموزشي، پرورشي و سياسي و خانواده ها قرار دهد.
در فصل بعد به پيشينه تحقيق خواهيم پرداخت.