بخشی از مقاله
بررسی و شناخت عوامل مؤثر بلوغ اجتماعی در بین نوجوانان
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه
بلوغ اجتماعی از آن جهت که قالب و سازندهی شخصیت انسان برای پذیرفته شدن و مقبول بودن است و مرحلهای میباشد که با توجه به آن شخصیت و اعتبار فرد ارزشگذاری میشود دارای اهمیت فراوانی است.
بلوغ اجتماعی و تأثیر عوامل مؤثر بر آن در نوجوانی، با توجه به اهمیت نوجوانی از نظر استقلالیابی، هویتیابی و خطرپذیری به این علت که میتواند چشماندازی را ترسیم کند تا با ارزش بخشیدن و آگاهی دادن نسبت به این عوامل بتوان از خطرات و موانع عدم بلوغ اجتماعی کاست؛ مهم و دارای تأمل و تفکر است.
در این پژوهش سعی شده است برخی از این عوامل تأثیرگذار مورد بررسی قرار بگیرد.
این پژوهش در پنج فصل تنظیم گردیده است که مباحث زیر را مورد بررسی قرار داده است:
فصل اول: کلیات پژوهش، فصل دوم: شرح برخی از مفاهیم مرتبط با بلوغ اجتماعی و نوجوانی، فصل سوم: روش پژوهش، فصل چهارم، جداول و دادههای آماری و فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری.
مقولات و مباحث مربوط به بلوغ اجتماعی و نوجوانی در این پژوهش را مسلماً نمیتوان محدود به این مختصر دانست، آنچه در این پژوهش آمده تنها قطره ای است از اقیانوس گرچه هنوز در باب بلوغ اجتماعی و نوجوانی بسیار جای سخن است، با این امید که بیفایده نباشد.
بیان مسئله
نوجوانی دورانی حساس، پرتنش و سرشار از فراز و نشیب است؛ گذرگاهی از کودکی به سوی بزرگسالی، مملو از ترس و امید، خوشحالی و غم و پر از تعارض و تناقض میباشد. دورهای است که فرد به الگوپذیری از فرهنگ و جامعه میپردازد.
پایهها و ریشههای بلوغ اجتماعی در نوجوانی کاشته میشود و همراه با رشد انسان تکامل مییابد. بلوغ اجتماعی مرحلهای است که فرد احساس هویت میکند و خود را دارای اعتبار و شخصیت میداند، میتواند با دیگران تعامل سازگار برقرار کند، به استقلال و خودکفایی برسد، وارد داد و ستدهای مالی و دارای شغل شود، هنجارها و ارزشهای جامعه در او درونی شده باشد و نقشهای متناسب با این هنجارها و ارزشها را بپذیرد.
در صورتی که تمام عوامل تأثیرگذار بلوغ اجتماعی نظیر: خانواده، اجتماع، آموزش و پرورش فرهنگ، گروه همسالان و... در نوجوانی به طور متعارف و بیهیچ خلل و مشکلی برای فرد مهیّا باشد، میتوان انتظار داشت متقارن با پایان دوره نوجوانی به طور نسبی فرد دارای بلوغ اجتماعی شده باشد.
فرد بالغ سهم خود را در روش و منش زندگی باور و در رفتارهای خود احساس مسئولیت دارد، مفهوم زندگی اجتماعی و نقش اجتماعی را درمییابد و از خودمحوری و «منفردی» گذر کرده و «من جمعی» در او شکل میگیرد.
فردی که بلوغ یافته باشد از نظر روانشناختی متعادل و سازگار بوده و برای پذیرش و قبول مسئولیتها در جوانی و نیز داشتن شغل آماده خواهد بود.
شخصی که از نظر اجتماعی به بلوغ رسیده باشد توانایی بهتری در حل مسائل خود دارد و انتظار موفقیت در کارهایش بیشتر خواهد بود.
عدم طی شدن موفق بلوغ اجتماعی فرد را دچار احساس سردرگمی، بیهویتی، ناسازگاری، نارضایتی از خود، افسردگی و عدم اعتماد به نفس میکند.
خانواده عنصری مهم و حیاتی در نوجوانی و بلوغ اجتماعی میباشد و میتواند پایگاه محکمی برای نوجوان باشد. گروه همسالان نیز به علت همانندسازیهای نوجوان و اینکه بیشتر وقت وی با همسالان در مدرسه گذرانده میشود مهم جلوه میکند.
با توجه به اهمیت ویژهای که نوجوانی برای خودکفایی، استقلال و پذیرش مسئولیت در جوانی دارد و با درنظر گرفتن این مطلب که بیشتر مشکلات و معضلات جوانان که به شکل مانع در راه موفقیت آنها ظهور میکند ریشه در نوجوانی و بلوغ اجتماعی آنان دارد این موضوع به عنوان موضوع پژوهش انتخاب شود.
محقق درنظر دارد در حوزه روانشناسی اجتماعی و با استفاده از نظریه یادگیری اجتماعی «بندورا» تأثیر عوامل محیطی بلوغ اجتماعی را در نوجوانان مورد تحقیق و پژوهش قرار دهد.
«اهداف تحقیق»
الف) هدف کلی: بررسی و شناخت عوامل مؤثر بلوغ اجتماعی در بین نوجوانان دختر منطقه 2 به منظور تقویت عوامل مؤثر بلوغ اجتماعی در نوجوانی.
ب) اهداف جزیی:
1 ـ بررسی و شناخت عوامل اجتماعی مرتبط با بلوغ اجتماعی.
2 ـ بررسی و شناخت عوامل فرهنگی مرتبط با بلوغ اجتماعی.
3 ـ بررسی و شناخت عوامل روانشناختی مرتبط با بلوغ اجتماعی.
ضرورت و اهمیت تحقیق
با توجه به اینکه ایران کشوری دارای بافت اجتماعی جوان است و اکثریت هرم سنی را جوانان و نوجوانان تشکیل دادهاند و با عنایت به این مطلب که مشکلات جوانی اغلب ریشه در خوب طی نشدن مسیر نوجوانی دارد اهمیت بلوغ اجتماعی مطرح میشود زیرا شکلگیری هویت و انسجام شخصیت فرد که از موضوعات اساسی و مهم بلوغ اجتماعی است در نوجوانی آغاز میشود.
انتظار میرود یک فرد بالغ بعد از اتمام نوجوانی از نظر اجتماعی تا حدودی به استقلال و خودکفایی رسیده باشد که بتواند امور مربوط به خود را سرپرستی و اداره نماید.
بلوغ اجتماعی یک روند و فرآیند است که اگرچه در طول حیات آدمی وجود دارد و با رشد انسان تکامل مییابد دارای فراز و فرودهایی است که در نوجوانی اهمیت بسیاری دارد.
نوجوان در این دوران به دنبال تجربه کردن و فراگیری محیط اطرافش است و کمک والدین را خیلی پذیرا نیست میخواهد بیاموزد، تجربه کند و احساس کند که میتواند، از آنجا که خانواده اولین نهادی است که فردالگوپذیری را در آن آغاز میکند رکن مهمی در بلوغ اجتماعی محسوب میشود. خانواده در بلوغ اجتماعی و در دوران حساس نوجوانی میتواند با درایت، آگاهی صبر و آرامش کورهراههای این مسیر پرتعارض را هدایت کند و از این طریق عزتنفس، تحمل، شهامت رویارویی با مسائل و اعتماد به نفس را در آنها تقویت کند.
عوامل دیگری نظیر گروه همسالان، رسانهها، آموزش و پرورش و....در بلوغ اجتماعی حائز اهمیت است و با توجه کردن به آنها از طریق فرهنگسازی و اشاعه آن میتوان درگذار از نوجوانی به جوانی و بلوغ اجتماعی مؤثر بود.
فرضیات یا سوالات اساسی:
ـ به نظر میرسد بین تحصیلات فرد و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر میرسد بین تحصیلات پدر و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر میرسد بین تحصیلات مادر و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر میرسد بین شغل پدر و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر میرسد بین درآمد خانواده و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر میرسد بین رشته تحصیلی فرد و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر میرسد بین سن فرد و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر میرسد بین گروه همسالان و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر میرسد بین سلامت جسمی فرد و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر میرسد بین نوع مدرسه و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر میرسد بین تعداد افراد خانواده و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر میرسد بین عضویت در گروههای اجتماعی و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر میرسد بین ساعات تماشای تلویزیون و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر میرسد بین مطالعه و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر میرسد بین رفتن به سینما و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر میرسد بین استفاده از اینترنت و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر میرسد بین آداب و رسوم و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می رسد بین نوجوانی و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
تعاریف
سن: منظور از سن عمر و سالهایی است که از زمان تولد فرد میگذرد و با معرفهایی نظیر روز، ماه، سال و مانند آن شناخته میشود که در اینجا منظور محقق سال است و از سه طبقه ذیل خارج نمیباشد:
1) کمتر از 16 سال 2) از 16 تا 17 سال 3) بیشتر از 17 سال
خانواده: گروهی از افراد است که با پیوندهای خونی، ازدواج و یا فرزندخواندگی با یکدیگر مربوط بوده، یک واحد اقتصادی را تشکیل دهند و بنیادیترین نهاد اجتماعی است و با معرفهایی نظیر تعداد اعضای خانواده، نقش اعضای خانواده و نظایر آن شناخته میشود که در اینجا منظور محقق تعداد اعضای خانواده است که از سه طبقه ذیل خارج نمیباشد:
1) کمتر از 4 نفر 2) از 4 تا 6 نفر 3) بیشتر از 6 نفر
تحصیلات: منظور آموزش و یادگیری به صورت آکادمیک و مرحله به مرحله میباشد و با معرفهایی نظیر نوع مدرک، سطح مدرک و نظایر آن شناخته میشود که در اینجا منظور محقق سطح مدرک است و از سه طبقه ذیل خارج نمیباشد:
درآمدخانواده: منظور مجموع داراییهای مالی خانواده در ماه است که با معرفهایی نظیر مقدار درآمد، نوع درآمد، زمان درآمد و نظایر آن شناخته میشود که در اینجا منظور محقق مقدار درآمد میباشد که از سه طبقه ذیل خارج نیست:
1) کمتر از 150 هزارتومان 2) از 150 تا 250 هزارتومان
3) بیشتر از 250 هزار تومان
شغل: منظور عمل و کاری است که در ازای انجام آن مزد دریافت میشود و با معرفهایی نظیر، نوع شغل، ساعت انجام شغل و نظایر آن شناخته میشود که در اینجا منظور محقق نوع شغل است که از سه طبقه ذیل خارج نمیباشد.
1) آزاد 2) دولتی 3) سایر
فصل دوم:
شرح برخي مفاهيم مرتبط با بلوغ اجتماعي و نوجواني
مقدمه:
بلوغ اجتماعي مهمترين جنبة رشد آدمي است تا آنجا که برخي از صاحبنظران سياسي آن را مقدم بر بلوغ سياسي دانسته اند. انسان رشد يافتة اجتماعي آماده است تا با دنياي اطراف خود و با جامعة انساني رفتاري متعادل برقرار سازد و بر آموخته هاي خود بيافزايد، از نظر ذهني به تجزيه و تحليل مي پردازد و به دنبال كشف حقايق پنهان در مسائل مختلف است.
نوجواني معبري است كه در صورت هدايت صحيح و حمايت آگاهانه
مي تواند شرايط بهنجار بلوع اجتماعي را فراهم كند زيرا در نوجواني است كه هويت، استقلال و مسئوليت پذيري رنگ مي گيرند و به صورت سؤالات و دغدغه هاي اساسي ذهني هوشيار نوجوان را به غليان مي آورند و در صورت يافتن پاسخ مناسب شخصيتش شكل مي يابد و مي تواند از هويت، استقلال و شخصيتش دفاع كند.
نوجوانان در هياهوي «من كيستم؟» به دنبال اعتبار بخشيدن به خود مي باشند، از والدين فاصله مي گيرند، دوستانشان به اندازه خانواده مهم مي شوند، به خطر كردن و هيجانات جديد رغبت نشان مي دهند، به رويا پردازي دست
مي زند، به تجربه كردن آنچه از آن منع مي شوند علاقه مندند و همة اين مسائل موضوع نوجواني و بلوغ اجتماعي را در درجة بالايي از اهميّت قرار مي دهند.
فرآيند اجتماعي شدن از آ ن جهت كه انتقال دهندة ارزشها و هنجارهاي مورد قبول فرهنگ و جامعه به افراد است در جريان بلوغ اجتماعي نقش مهمي دارد. و خانواده نيز به عنوان اولين نهاد اجتماعي در نوجوانی جريان اجتماعي شدن، فرهنگ پذيري و جامعه پذيري جا يگاه مهم و با ارزشي محسوب
مي شود ؛ كه برخورد مناسب، دقيق و هوشمندانة خانواده را مي توان دليل مهمي براي بهنجاري يا نابهنجاري نوجوانان و حتي جوانان دانست.
با توجه به اهميت دوران نوجواني و بلوغ اجتماعي در اين فصل سعي شده به شرح برخي از مفاهيم مرتبط با نوجواني و بلوغ اجتماعي بپردازيم.
1- اجتماعي شدن ( Socialization )
اجتماعي شدن فرآيندي است كه فرد از طريق آن قالبها، ارزشها و رفتارهاي مورد نظر فرهنگ و جامعه خود را مي آموزد. اجتماعي شدن به انسان راه هاي زندگي كردن در جامعه را مي آ موزد، به او شخصيت مي دهد و ظرفيت هاي او را در جهت انجام وظايف فردي به عنوان عضو جامعه توسعه مي بخشد. (1)
«ساموئل كينگ» اجتماعي شدن را كيفيتي مي داند كه بر اثر آن انسان مبدل به عضو فعال جامعه اي مي شود كه در آن به دنيا آمده است. (2)
در بارة اجتماعي شدن انسان «چارلز هارتون كولي» جامعه شناس امريكايي مي گويد كه طبيعت انساني فرد فقط بر اثر ارتباط و تماس دائمي با سايرين بوجود مي آيد او به «خود اجتماعي» توجه دارد كه بر اثر تصور انسان از قضاوت سايرين نسبت به او پديد مي آيد كه خود اجتماعي نتيجه ا حساس خودي و صميميت افراد در جامعه است.(3)
به نظر «ميد» فرد وقتي اجتماعي شده است كه معنا و نحوه به كارگيري هر يك از ارزشها، هنجارها و مدل هاي فرهنگي شدن او در سطح عميق تر و كاملتر صورت گرفته و در
نتيجه چنين فرآيندي (دروني سازي ارزشها و هنجارهاي اجتماعي) احتمال همنوايي او با محيط اجتماعي- فرهنگي كه فرد در آ ن زندگي مي كند بيشتر خواهد شد.(4)
از طريق يادگيري و دروني كردن فرهنگ انسان موفق مي شود براي خويش شخصيت كسب نمايد. در حقيقت از طريق تكامل اجتماعي موجود در فرآيند اجتماعي شدن است که شخص مي تواند يك موجود انساني معتبر باشد در نتيجه اين فرآيند فرد احساس هويت مي كند. يك فرهنگ ممكن است در شرايط واحدي امكان انتخاب عمل را به افراد بدهد كه اين امر نيز به نوبه خود
مي تواند به راه هاي گوناگون بر فرآيند اجتماعي شدن مؤثر واقع شود.(5)
بايد اشاره كنيم كه اجتماعي شدن حالت كاملاً نسبي دارد زيرا تابعي از شرايط فرهنگي است و عوامل متعددي در آن دخالت دارد، مثلاً در يك جامعة كم تحرك و ساده، اجتماعي شدن منحصراً توسط خانواده صورت مي گيرد و ارزشها و سنن محدودي به فرد منتقل مي شود و عوامل تعيين كنندة موقعيت اجتماعي يا فرد، جنس، سن، قدرت بدني، توارث و نسبت هاي خانوادگي است.
در اجتماعات پر تحرك و پيشرفته جريان اجتماعي كردن كاملاً پيچيده است و در چارچوب نهادهاي اجتماعي و توسط سازمانهاي گوناگون صورت مي گيرد و خانواده نقش انحصاري ندارد.(6)
فعاليت رواني كودك بيشتر تحت تأثير روابط اجتماعي اوست كودكي كه از ابتدا در پي محبت كردن وجلب محبت ديگران و نزديك شدن به بزرگسالان است نشان مي دهد كه اجتماعي شدن به طور ذاتي در او وجود دارد اين اجتماعي شدن همزمان با ارتباط فرد با اعضاي خانواده، قوم، قبيله، ملت و ساير انسانها در طول عمر او باقي مي ماند، تغيير مي يابد، رنگ مي با زد و رنگ مي گيرد و بعضي مواقع محدود مي شود و در موارد ديگر گسترش
مي يابد. (7)
ما نمي توانيم وابستگي رواني خودمان را به اجتماعي شدن انكار كنيم هيچ انساني نمي تواند بدون فرآيند اجتماعي شدن زندگي كند.(8)
درجة اجتماعي شدن در فعاليت افراد خود را نشان مي دهد حتي مي توان از حالات ظاهري فرد مثل طرز نگاه كردن به ديگران، طرز صحبت كردن و... هم به اين مسئله پي برد و تا حدودي مي توان از رفتارهاي فرد از ميزان رشد اجتماعي او آگاه شد. (9)
همزمان با تولد نوزاد فرآيند اجتماعي شدن آغاز مي شود و همزمان با رشد كودك ارزشها، هنجارها، نوع معاشرت، آداب و رسوم، فرهنگ و ..... را
مي آموزد و در جنبه هاي مختلف زندگي خود اجرا مي كند.
از نظر «پارسنز» اجتماعي شدن كودك كه توسط خانواده انجام مي شود در حقيقت تداوم و استحكام نظام اجتماعي جامعه را كه حياتش وابسته به آن است تضمين مي كند. پارسنز خانوادة هسته اي را مؤسسه اي مي داند كه وظيفه انتقال هنجارها و ارزشها به كودك را به عهده داشته و اين ارزشها از طريق نقشهايي كه والدين در خانواده و جامعه ايفا مي كنند به كودك القا مي شود. وي مي گويد: «بر حسب تصور برخي از روانشناسان چنانچه فرض كنيم كه اساس شخصيت انساني به طور زيست شناختي، مستقل از درگيري آن با نظام اجتماعي معين مي شود ديگر احتياجي به سازمان و نهاد خانواده براي توليد مثل نمی باشد اما وجود خانواده از آن نظر ضروري است كه شخصيت انساني از آن طريق زاده نمي شود بلكه از طريق فرآيند اجتماعي شدن ساخته مي شود خانواده ها منابع مهمي هستند كه شخصيت انساني را از اين طريق توليد
مي كنند.» (10)
جنبه هاي اجتماعي شدن شامل موارد متعددي مي شود بعضي از موارد آن شامل:
- استقلال و مراقبت شخصي (شامل رفتارهاي Self-care ، مراقبت از خود، حل مشكل، قاطعيت ورزي و......)
- قوانين حاكم بر خانه (جلوگيري از آسيب رساندن به خود و ديگران و اشياء هم از نظر جسمي، رواني و اجتماعي)، مسئوليت پذيري، ا يفاي نقشهاي خاص و......)
- رفتارهاي مبادي آداب (پيشگيري از رفتارهاي تجاوز به حقوق ديگران، احترام به اتوريته ها، پذيرش آداب اجتماعي و استفاده از كلمات و جملات مؤدبانه رايج در فرهنگ و جامعه).
- رفتارهاي اجتماعي مناسب (كنترل خشم نسبت به ديگران و اشياء، مردود دانستن هرگونه خودخواهي و عدم موفقيت، مردم آميزي، دوست يابي، قرار گرفتن در گروه هاي هم سن و سال و پيوستن به انجمن ها و گروه هاي مختلف، جامعه پذيري و ......). (11)
در اجتماعي شدن نوجوان متناسب با جنسيت نوجوان و نوع روشهاي تربيتي والدين تفاوتهايي وجود دارد.
«پياژه» دريافت كه دختران و پسران نوجوان تحمل يكساني در پذيرش قوانين ندارند. دختران تحمل بيشتري در برابر نگرشهايشان در مورد قوانين دارند و رضايت بيشتري در مواردي كه استثناء وجود دارد، دارند و با ابداعات و نوآوري ها راحت تر سازگار مي شوند در حاليكه پسران بيشتر مجذوب شرح منطقي و جزئيات قوانين مي شوند. زنان بيشتر از مردان احتمال دارد كه در توقعات و انتظارات شغلي شان محدود شوند و بيشتر به مشاوره تمايل دارند كه بدين ترتيب اصولاً نقشهاي جنسي آينده آنها به طور سنتي رشد
مي كند. (12)
در مورد سبك تربيتي نيز والدين، نوجوانان پسر خود را بيشتر تحت كنترل انتقاد و تنبيه قرار مي دهند، پسران بيشتر تنبيه بدني مي شوند ولي دختران بيشتر تنبيه كلامي مي شوند، البته سوگيريها و ارزشهاي والدين در اتخاذ سبكهاي تربيتي مؤثر است. پدران رفتارهاي ابزاري از قبيل استقلال در پذيرش مسئوليت هاي شخصي و همنوايي با استانداردهاي خارجي، قاطعيت ورزي و حل مشكل، كنترل ابزار عواطف و مراقبت از خود، كفايت شخصي، ابتكار و رقابت مخصوصاً در پسرانشان تأكيد دارند ولي مادران بيشتر بر رفتارهاي مقبول جامعه، روابط بين فردي و فداكاري به خصوص در دخترانشان تأكيد مي كنند. از طرفي طبق تحقيقات، هر والدين بر فرزند هم جنس خود تأثير گذاري بيشتر و در تربيت آن نقش مهمتري دارد.(13)
2- مفهوم و نشانه هاي رشد و بلوغ اجتماعي (Social development)
رشد آدمي داراي جنبه هاي متفاوتي چون رشد جسمي يا بدني، رشد ذهني كه شامل: رشدعاطفي، اخلاقي، شناختي و اجتماعي است مي باشد. تشخيص رشد اجتماعي به مراتب از رشد ذهني هم دشوارتر است.(14)