بخشی از مقاله


مقدمه

حکومتها در طول تاریخ همواره به تجارت به عنوان رکنی از پایه هاي اقتصاد خود توجـه ویژهاي داشتند. در دوران باستان، داریوش کبیـر بـا سـاخت جـاده هـا بـه تشـویق تجـار و بازرگانان پرداخت. در دوران هاي بعد نیز شاهان و حکام ایران به این مسئله توجـه کردنـد. علاوه بر راه خشکی جاده ابریشم که از ایران میگذشت، راه دریایی نیز مورد توجه تجار و بازرگانان بود. خلیجفارس در طول تاریخ ایران نقطهاي استراتژیک بوده است و دولتهـاي مختلف میکوشیدند با در اختیار گرفتن این نقطه مهم، نبض تجـارت منطقـه را در دسـت گیرند. جزیره هرمز در خلیج فارس همواره نقش استراتژیکی و سوقالجیشی داشـته اسـت. اندکی قبل از تشکیل دولت صفوي، اکتشافات جغرافیایی توسط دولتهاي اروپایی آغـاز و به ورود پرتغالی ها به خلیج فارس و اقیانوس هند منجر شد. در زمان صفویه دولت پرتغـال به نقش کلیدي جزیره هرمز در خلیج فارس پـ ی بـرد و بـا تصـرف ایـن جزیـره، موقعیـت ممتازي در مقایسه با دیگر دولت هاي اروپایی در منطقه پیدا کرد و توانست تجارت منطقـه را براي مدت مدیدي در اختیار گیرد. سرانجام شاه عباس اول صفوي با کمک کمپانی هنـد شرقی انگلیس توانست هرمز را تصرف کرده، به حاکمیت پرتغالیها در ایـن منطقـه پایـان دهد. این دوره، دوران افول پرتغالیها درخلیج فارس بـود. بیشـتر سـیاحان عصـر صـفوي، مانند شاردن، تاورنیه و پیترودلاواله در سفرنامه هاي خود به رشد تجاري بندرعباس بعـد از سقوط جزیره هرمز اشاره کردهاند . این، مقارن با توسعه فعالیت کمپانی هند شرقی انگلـیس در خلیج فارس بود. درواقع، پس از اکتشافات جغرافیایی و ورود اروپـاییهـا بـه دریاهـاي شرق، تنگه ها و جزایر و سواحل دریایی بـراي فعالیـت هـاي تجـاري و اقتصـادي اهمیـت بسزایی یافت و رقابت دولتهاي اروپایی براي تسـلط بـر تنگـههـاي مهـم دریـایی شـکل گرفت.

تنگه ها، گذرگاه هاي طبیعی هستند که دو بدنه آب را به یکـدیگر متصـل مـیکننـد. بـا توجه به اهمیت و نقش تنگهها در مسائل ارتباطی، سیاسـ ی، نظـام ی و اقتصـادي، از دیربـاز تاکنون از موضوعات مورد مناقشه منطقهاي و جهانی بودهاند. تنگههاي استراتژیک به عنوان یک عامل جغرافیایی و به سبب ارزش ارتباطی، اقتصادي، نظـامی و ژئـوپلتیکی، در موازنـه قدرت منطقه اي و جهانی نقش مؤثري دارند و دولت ها و قدرتهاي حاکم بـر تنگـه از آن به عنوان ابزاري در سیاست خارجی خود استفاده می کنند. بین کاربري تنگه و میزان قدرت

پایان اشغال پرتغال و نقش آن در شکوفایی تجارت بندرعباس در دوره صفوی ۵۳۱

کشور ساحلی آن نیز رابطه مستقیم وجود دارد؛ یعنی هر قدر دولت ساحلی تنگه، قويتر و قدرتمندتر باشد، به همان نسبت، امکان استفاده از تنگه بـه عنـوان ابـزار و اعمـال سیاسـت خارجی در امور منطقهاي و جهانی برایش بیشتر خواهد. قدرت هاي بزرگ جهانی به علـت ارزش و نقش تنگه هاي استراتژیک، همیشه کوشیده انـد بـر آنهـا و کشـورهاي سـاحلی آن کنترل داشته باشند.1 موقعیت و اوضاع جغرافیایی خلیج فـارس و تنگـه هرمـز بـه گونـهاي است که همواره تمدن ها و حکومتها به آن توجه داشته و هریـک سـع ی کـردهانـد اقتـدار خود را بر این منطقه حفظ کنند. تنگه هرمز گذرگاهی طبیعی است و به علـت واقـع شـدن در منطقه خاورمیانه و همجواري با خلیج فارس که دریایی است با منابع غنی و همچنین به مثابه پل ارتباطی میان تمدنهاي مشرق زمین ـ به ویژه چـین ـ بـا تمـدن هنـد و مدیترانـه است. در روزگاران گذشته و حال، گذرگاه تاریخی و شاهرگ اقتصادي به شمار میآید.2

بر این اساس، در این پژوهش به پیشینه تاریخی هرمز و نقش ایـن جزیـره در تجـارت دریایی منطقه خلیج فارس پرداخته شده تا بتوان به تبیـین اهمیـت هرمـز در دوره صـفوي پرداخت و با بررسی تحولات آن، آثار سقوط هرمز را، به ویژه در رشد تجاري دیگـر بنـادر خلیج فارس بررسی کرد.

نکته دیگر، اینکه اقتصاد منطقه اي خلیج فارس با اقتصاد جهـانی رابطـه متقابـل دارد و تنگه هرمز به عنوان آبـراه بـینالمللـ ی نقـش ارتبـاطی تعیـین کننـده اي در برقـراري پیونـد کشورهاي منطقه با سایر نقاط جهان به عهده دارد. خلیج فارس به سبب داشتن منابع عظیم نفت و گاز که به عنوان عناصر محرکه دنیاي صـنعتی شـناخته مـیشـوند، و نیـز بـه علـت وابستگی شدید صنعت و رفاه اجتماعی جامعه بشري، به ویژه کشورهاي صنعتی غـرب بـه نفت خلیج فارس، به صورت قلب اقتصاد جهان عمل میکند و تنگه هرمز به منزله آئـورت این قلب است که از طریق آن، انرژي و نیروي محرکه صنعت، بـه انـدامهـاي سراسـر کـره زمین انتقال مییابد.

پیشینه تاریخی

تنگه هرمز در ادوار مختلف تاریخی به اسامی گوناگون خوانده شده است . این تنگه تا قبـل از مهاجرت ملوك هرمز از هرمز کهنه در خشکی به جزیـره جـرون (کـه از آن پـس هرمـز خوانده شد) در متون تاریخی و جغرافیایی قدیم، نام مستقلی نداشته و اسـام ی آن متـأثر از نام خلیج فارس و دریاي عمان بوده است. هرودوتهک ظاهراً خلیج فـارس را بـه درسـتی

۶۳۱  ، سال هشتم، شماره دوم، پیاپی سیام، تابستان ۰۹۳۱

نمیشناخته، به نام اریتره اکتفا کرده و خلیج فارس، دریاي عمان و اقیانوس هند را یـک جـا اریتره خوانده و حدي براي دریاي پارس و بحـر عمـان قائـل نشـده اسـت. داریـوش اول هخامنشی نیز در کتیبهاي که از خود در کانال سوئز به جا گذاشته 515)ـ518 ق م) تنهـا بـه نام دریاي پارس بسنده کرده و به تنگه هرمز اشاره اي نکرده اسـت. نقشـه هـاي جغرافیـایی کهن، از جمله نقشه هکاتوس 500) ق م) خلیج فارس را به صـورت پـیشرفتگـی آب در خشکی نشان میدهد، اما از تنگه هرمز نام نبردهاند.3

در دوران اسلامی نیز تا قبل از انتقال ملوك هرمز به جزیـره هرمـز فعلـی، نـام و نشـان تنگه هرمز مرهون نام خلیج فارس است. به سبب نفوذ پرتغالیها در این منطقـه، آلبـوکرك در یکی از گزارش هاي خود از تنگه هرمز یاد می کند. آلبوکرك که به اهمیت تنگه هرمز پی برده بود، آن را کلید خلیج فارس نامید و بدینسان باعث شهرت آن شد. از این به بعد نـام تنگه هرمز در منابع تاریخی و جغرافیایی در اشکال مختلفی، چون باب هرمز، بوغـاز هرمـز (مغولی ) مضیق هرمز، تنگه هرمز به کار رفته است.4 جیهانی در کتاب اشکال العالم از تنگـه هرمز و موقعیت آن جزیره یاد کرده است: »و در کرمان جویی بزرگ و دریایی خرد نیست، مگر دریاي فارس که شاخی آمده است تا هرمز و کشتی دریا بدانجا میرسد و آب آن شور است.5«

نام جزیره هرمز برگرفته از نام هرمز کهنه است که به صـورت ارمـز، ارمـوز، ارمـوص، اورموزیا، هارموزیا، هرموز و هرمز آمده است . این کلمه بـار معنـایی متفـاوتی دارد. برخـی گفته اند که این نام برگرفته از نام اهورامزداي خداي بـزرگ ایـران باسـتان اسـت. هرمـز در ادبیات کهن ایران به معناي روز اول هر ماه خورشیدي و نیز روز پنجشنبه نیز آمـده اسـت. اسامی باستانی این جزیره، اوگریپس و آرقانا است. نئارك در سفرنامه خود نوشته است کـه بعد از چند روز کشتیرانی به جزیرهاي خالی از سکنه رسیده که موسوم بـه ارقانـا بـود.6 در منابع متنوع که به بررسی تاریخ خلیجفارس و بنادر آن پرداخته شـده، از جزیـره هرمـز یـاد شده است:

و موغ استان که در کناره دریا معادل جزیره هرمز است تیاب و میناب حالیهانـد، چونکـه موغستان به معنی نخلستان است، حال که هم مینابیها و سایر نقاط از کرمان و غیره مغ را بر نخل اطلاق نمایند، و کلمه مغ چون بر انسان اطلاق شود عبارت اسـت از انسـانی کـه تربیتکننده جان و آئین است، و درخت خرما را به همین دلیل مغ گویند، چون که از یک اصله نخل ممکن است کلیه لوازم زندگانی انسان از مأکول و مشروب و ملبوس و کتابـت
و خانه و مسکرات و غیره تدارك شود.7

پایان اشغال پرتغال و نقش آن در شکوفایی تجارت بندرعباس در دوره صفوی ۷۳۱

ابنبطوطه هرمز را موغستان نامیده است 8. برخی نیز آن را به صورت خورمـوز یـا خورمـغ آورده اند 9. ابن حوقل در صورةالارض از هرمز بـا عنـوان جـوز یـاد کـرده اسـت: »در میـان جیرفت و بم، شهر هرمز شـاه اسـت کـه آن را در زمـان مـا قریـه جـوز مـینامنـد 10«. امـا شبانکاره اي آن را نابند مینامد: »زمین هرموز از حساب ممالک کرمـان مـی نهنـد و سـاحل دریاي عمان است و قدماًی بندرگاهی بوده و شهري فراخ، آن را نابند گفتنـدي و دارالملـک آنجا بود.11«

جغرافیای تاریخی هرمز

در بررسی منابع جغرافیایی، از بناي هرمز و قدمت تاریخی آن، و نیز موقعیت جغرافیـایی و حدود و اقلیم هرمز سخن به میان آمده است.

حمداالله مستوفی در نزههالقلوب هرمز را جـزء شـهرهاي سـاخته شـده توسـط اردشـیر بابکان میداند. در واقع، این گزارش قدمت این شهر تاریخی را در اختیار ما قرار مـیدهـد: »هرموز از اقلیم دوم است. طولش از جزایر خالدات "صب" و عرضش از خط استوا "لـه" بر ساحل بحر فارس افتاده است و بغایت گرمسیر، اردشیر ساخته... 12«.

بیشتر جغرافی نویسان دوران اسلامی هرمز را از شهرهاي کرمـان و بنـدرگاه تجـاري آن دانسته و آن را داراي آب و هواي گرم معرفی کـرده انـد. ابـنحوقـل هرمـز را از شـهرهاي کرمان قلمداد کرده است: »بزرگترین و معروفترین شهرهاي کرمـان، سـیرجان اسـت کـه قصبه (کرسی) آنجاست و نیز جیرفت، بم و هرمـز (هرمزشـاه) اسـت، و شـهرهاي بـزرگ دیگر نیز دارد.13« اما استخري از آب و هواي گرم و نامطبوع هرمز و اینکه کرمان از طریـق هرمز داراي کناره دریا بوده است، سخن میگوید:

به کرمان گرمسیر و سردسیر هست، و درهم آمیخته بود و از میوهها همهگونـههـا باشـد و غالب گرمسیر باشد و بعضی از کناره دریا بر حد کرمان افتد و آنجا فرضه ایشان باشـد و به غایت گرمسیر، همچو هرموز و جرون و غیره و هواي ناخوش عفن.14

و سیاحان اروپایی به گرماي غیرقابل تحمل هرمز و شیوه مردم در خنک کردن منازل خـود اشاره کردهاند:

در هرمز گرما چندان زیاد است که غیرقابل تحمل میباشـد، از ایـنرو، سـاکنین آن جـا وسائلی چون بادبزن دارند که جریان باد را از بیرون به درون خانههایشان میآورد.15

۸۳۱  ، سال هشتم، شماره دوم، پیاپی سیام، تابستان ۰۹۳۱

سیاحان مسلمان نیز به موقعیت جغرافیایی این جزیره توجه کردهاند، چنانکه ابنبطوطـه در سفرنامه خود با تعیین حد فاصل هرمز قدیم و جدید، موقعیت جزیره را این گونـه ترسـیم میکند:

از عمان به سوي هرمز حرکت کردم. هرمز شهري است بر ساحل دریا کـه موغسـتان نیـز نامیده میشود، هرمز جدید روبهروي این هرمز در میان دریا واقع است و سه فرسخ با آن فاصله دارد. من نخست، به هرمز جدید وارد شدم که مرکز آن جـرون نـام دارد. سـلطان هرمز نیز در این محل سکونت دارد. جزیره اي که شهر جرون در آن واقع است به انـدازه یک روز راه وسعت دارد و بیشتر زمین هاي آن شورهزار و کوه هاي نمک است کـه آن را نمک دارانی مینامند.16

جزیره هرمز به شکل تقریبی بیضی است که قطرآن 1 و طول آن 7/5 کیلومتر و کوتاهتـرین قطرش 5/5 کیلومتر است. سطح جزیره از تپههایی به ارتفاع 91 متر پوشـیده شـده اسـت و کوهستانی سنگی در وسط جزیره است که مرتفعترین قله آن به ارتفاع 210 متر میرسـد و هواي هرمز از بندرعباس ملایم تر است و فقط در زمستان با رندگی میشـود ... . 17 قلمـرو ملوك هرمز از شمال به داراب و سیرجان و لار، و از مغرب به بندر لنگه فعلی، و از مشرق به بلوچستان، و از جنوب به عمان و مسقط ختم میشد.18

جزیرة هرمز اهمیت خود را مرهون تجارت با هندوستان و مناطق دیگر بوده اسـت کـه از این راه، سود سرشاري نصیبش میشد. ابنبطوطه این ویژگی هرمز را بیان میدارد:

جرون شهري است نیکو و بزرگ و داراي بازارهاي خوب که بندرگاه هند و سند میباشد و مالالتجاره هاي هندوستان از این شهر بعـراق عـرب و عـراق عجـم و خراسـان حمـل میشود.19

به طور کلی بعد از سقوط ساسانیان در دوران اسلامی دریانوردان نه تنها در خلیج فـارس و تنگه هرمز رفت و آمد می کردند، بلکه از آنجا به دریاهاي سراسـر جهـان مسـافرت کـرده، تجارت پررونقی را بـین جهـان اسـلام و شـرق و غـرب آن ایجـاد نمـوده و حتـی فنـون دریانوردي را توسعه دادند. تجار و دریانوردان مسـلمان کـه از بنـادر خلـیج فـارس چـون بصره، لنگه، سیراف و هرمز حرکت میکردند، از سمت شرق به سواحل غـرب هندوسـتان، چون خلیج کامبی، کالیکوت، سیلان، بنگلادش، جزایر اندونزي و مـالزي، بنـدر کـانتون در چین، سواحل کره و ژاپن و فیلیپـین، و از سـمت غـرب بـه یمـن، سـاحل شـرقی افریقـا، ماداگاسکار، سومالی، دریاي سرخ، مصـر، مدیترانـه و اروپـا بـراي تجـارت و مبادلـه کـالا

پایان اشغال پرتغال و نقش آن در شکوفایی تجارت بندرعباس در دوره صفوی ۹۳۱

مسافرت می کردند.20 سلسلههاي بعدي ایران که به عنوان قـدرتهـاي منطقـهاي و جهـانی مطــرح بودنــد، جملگــی بــه اهمیــت آبراهــه تنگــه هرمــز واقــف بــوده و بــراي کنتــرل آن می کوشیدند. غزنویان و سـلجوقیان و اتابکـان فـارس همگـی در دوران خـود بـه تجـارت خارجی از این آبراهه توجه خاصی مبذول داشتند.21

ملوک هرموز و ارتباط آنان با همسایگان اطراف

علت وجودي شهر هرمز، نیاز فلات ایران به نقطه مناسبی بود که ارتباط تجـارت خـارجی آن را با شبکه تجاري مدیترانه و آسـیاي شـرق ی و جنـوبی و هندوسـتان برقـرار کنـد و در نتیجه، شهر هرمز در نقطه اي بنا شد که هم از وسعت و امکانات جغرافیایی مناسبی بهرهمند بود و هم بر تنگه هرمز که کانون تلاقی خطوط کشتیرانی تجاري و کاروانهاي حمـل کـالا بین اروپا و آسیاي جنوب شرقی به حساب میآمد، نظارت داشت. از طرف دیگر، هرمز در مدخل ورودي فلات ایران، یعنی مسیر کرمان و مکران قرار داشت. به عبارت دیگر، جایگاه هرمز منطبق بر نقطه اتصال سیستم حمل و نقل خشکی و سیستم حمـل و نقـل دریـا بـود؛ نقطه اي که حالت سه راهی داشت و محورهاي تجاري اروپا و آسیاي جنوبی و فلات ایران در آن نقطه همدیگر را قطع می کردند 22 . حیات اقتصادي هرمز در قـرون اولیـه اسـلام ی بـا قرار گرفتن آن در مسیر کرانه نوردي از خلیج فـارس بـه سـمت هندوسـتان و چـین آغـاز میشود . هرمز طی سه قرن اول هجري با توجه به آبـادانی و رونـق بصـره و ابلـه و سـپس سیراف که به عنوان بزرگ ترین توقفگاههاي تجارت دریایی محسوب میشدند، نتوانسـت در صحنه اقتصادي خلیج فارس و حوزه اقیانوس هند نقش بسزایی ایفـا کنـد. آغـاز رونـق اقتصادي و تجاري هرمز را میتوان در نیمه دوم قرن چهارم هجري دانست.23

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید