بخشی از مقاله
بررسي علل تمايل معلمان ابتدايي به تغيير مقطع از دورة ابتدايي به دورة متوسطه در شهرستان قوچان
مقدمه
معلم در مكتب مقدس اسلام از پايگاه و موقعيت والايي برخوردار است به طوري كه حضرت رسول اكرم (ص) فرموده است انما بعثت معلماً به همين سبب توجه به معلمان يك جامعه، يعني توجه به مقام بشري و توجه به سرچشمه خوبيها , اگر عزت نفس معلمان حفظ شود عزت نفس جامعه حفظ و تأمين ميشود.
بيشك نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران براي تحقق اهداف انقلاب اسلامي و تداوم آن ناگزير است كه به نظام آموزش و پرورش توجه كند و نظام آموزش و پرورش براي تحقق اهداف خود بايد به تأمين و تربيت نيروي انساني لايق و شايسته براي عصر حاضر و آتي بينديشد. در اين راه مهمترين نيروي انساني همان معلم است.
در فرآيند ياد دهي و يادگيري مهمترين و موثرترين كسي كه نقشهاي متعدد و سازنده بر عهده دارد معلم است. جايگاه و نقش معلمان به حدي است كه صاحب نظران تعليم و تربيت بدون وجود معلمان شايسته بازسازي و اصلاح نظام آموزش و پرورش را موفقيتآميز نميدانند.
امروزه كارگزاران اصلي تعليم و تربيت معلماناند زيرا آن چه دانشآموزان كسب ميكنند متأثر از خصوصيات، كيفيات و شايستگيهاي علمي، فرهنگي، اجتماعي و اخلاقي و معنوي معلمان است و تعامل مستمر و چهره به چهره معلم با دانشآموزان وي را در موقعيت ممتاز و منحصر به فردي قرار ميدهد كه هيچ انسان ديگري از چنين موهبتي برخوردار نيست كه پژوهشهاي گوناگون نيز مويد اين امر است.
بنابراين با توجه به رسالت و نقش معلمان در رشد ابعاد وجودي كودكان، نوجوانان و جوانان و تربيت نيروي انساني هر جامعه بايد بگوييم كه معلمان، نقطه آغاز هر تحول آموزشياند آموزش و پرورش كليد و فاتح آينده است و معلمان فاتح عرصه تعليم و تربيت و تمدناند.
لذا توجه جدي و همه جانبه به جذب، انتخاب و تربيت معلمان شايسته، ارتقاي علمي، نگهداري و تكريم شخصيت آنان وظيفه مسئولان بالاي كشو ر، مديران عالي و اجرايي وزارت آموزش و پرورش و اولياي دانشآموزان است.
1-1 بيان مسأله
در نظام آموزش و پرورش نقش عامل نيروي انساني بسيار مهم است و معلم از مهمترين عوامل موثر در رشد و توسعه كيفي و محتوي تعليم و تربيت به شمار ميآيد. با توجه به افزايش روز افزون تعداد دانشآموزان مدرسه رو به طبع نياز به جذب و نگهداري آموزگاران دوره ابتدايي بيشتر محسوس است.
بنابراين در نظام آموزشي ايران نيز بايد به امر نگهداري و استفاده بهينه از معلمان توجه بيشتري مبذول گردد چرا كه كم توجهي نسبت به اين امر مهم مسائل و مشكلات عديدهاي را در امر آموزش به وجود ميآورد.از اين رو سرمايهگذاري در مورد نيروي انساني آموزش و پرورش به ويژه معلمان در ابعاد كمي و كيفي به مساعد ساختن محيطي تربيتي و ايجاد شرايطي كه معلم را به كار خود دلگرم كند امري اساسي است لذا نظام آموزش و پرورش بايد با استفاده صحيح از سيستم نگهداري و ايجاد انگيزه و رغبت در معلمان و اجراي طرحهاي مناسب جهت حل مشكلات مرتبط با آن از بروز مسائل و مشكلات آموزگاران جلوگيري نمايد.
علل و عوامل متعددي هستند كه باعث گرديده است معلمان ابتدايي به مقاطع بالاتر انتقال يابند كه اين عوامل با آموزش و پرورش و بعضاً با جامعه در ارتباط هستند بدين جهت اين تحقيق به دنبال پاسخ به سئوال و مسأله زير است:
دلایل تمایل معلمان دوره ابتدایی به انتقال به مقاطع تحصیلی بالاتر چیست ؟
1-2 اهداف تحقيق
هدف اصلي:
بررسي علل تمايل معلمان دوره ابتدايي به تغيير مقطع و انتقال به مقطع بالاتر
اهداف فرعي:
1- بررسي تأثير سطح درآمد در افزايش تمايل معلمان ابتدايي به تغيير مقطع
2- بررسي تأثير جايگاه و منزلت اجتماعي در افزايش تمايل معلمان ابتدايي به تغيير مقطع
3- بررسي تأثير ميزان سختي كار در افزايش تمايل معلمان ابتدايي به تغيير مقطع
4- بررسي تأثير مشكلات ناشي از تعيين محل خدمت در افزايش تمايل معلمان ابتدايي به تغيير مقطع
1-3 ضرورت و اهميت تحقيق
تعليمات دوره ابتدايي، مهمترين دوره نظام آموزش و پرورش رسمي كشور را تحت پوشش قرار داده و به اين سبب از اولويت خاصي برخوردار است تعليمات اين دوره نخستين گامي است كه در جهت آموزش افراد براي زندگي كردن برداشته ميشود با توجه به همين نقش تعيين کنندة آموزش ابتدايي در شكل دادن به زندگي است كه تقريباً كليه كشورهاي جهان آموزش ابتدايي را به مثابه يك اصل مهم و همگاني پذيرفتهاند و آن را به عنوان زيربنا و ركن اصلي نظام آموزش و پرورش تلقي ميكنند.
پیاژه معتقداست که بهترين طرحهاي اصلاح و بازسازي آموزش و پرورش در صورتي كه معلم به تعداد كافي و با كيفيت مطلوب در اختيار نباشد با شكست مواجه خواهد شد
حتي نتايج حاصل از تحقيقات روانشناسي تربيتي نيز تنها از طريق آموزگاران با تجربه و علاقهمند به مدرسه راه مييابد و بار ترقي جوامع و پيشرفت و تحول روشهاي آموزشي هم به دوش معلمان سنگيني ميكند.
از طرف ديگر ميدانيم ساختهاي ذهني تشكيل شده در دوره ابتدايي شرط اصلي حيات تحصيلي آينده كودك است و تشكيل ساختهاي ذهني دوره بالاتر (نوجواني) در گرو تشكيل ساخت ذهني دوره پائينتر (كودكي) است و شخصيت كودك در اين دوره تشكيل ميگيرد و بسياري از قوانين اجتماعي را فرا ميگيرد.
از آنجا که شرط ورود به دوره های تحصیلی بالاتر گذراندن دوره ابتدایی است سرمایه گذاری برای این دوره و توجه به بهبود کمی و کیفی آن زمینه را برای توفیق دانش آموزان در دوره های تحصیلی بعد فراهم کرده و افت تحصیلی و تربیتی آنان را در این دوره کاهش می دهد .
1-4 سئوالات پژوهش
علل و عواملي متعددي هستند كه باعث انتقال معلمان ابتدايي به مقاطع بالاتر ميگردد كه اين عوامل از جامعه و نظام آموزش و پرورش نشأت ميگيرند سئوالاتي كه در رابطه با اين پژوهش به ذهن ميرسد به صورت زير مطرح ميگردند.
سئوال اصلي:
علل تمايل معلمان دوره ابتدايي به تغيير مقطع و انتقال به مقاطع بالاتر چيست؟
سئوالات فرعي:
1- آيا سطح درآمد پائين مقطع ابتدايي منجر به تمايل ترك مقطع در معلمان ابتدايي گرديده است؟
2- آيا كم اهميت بودن جايگاه و منزلت اجتماعي مقطع ابتدايي منجر به تمايل ترك مقطع در معلمان گرديده است؟
3- آيا سختي كار بالاي مقطع ابتدايي منجر به تمايل ترك مقطع ابتدايي در معلمان گرديده است؟
4- آيا مشكلات ناشي از تعيين محل خدمت مقطع ابتدايي منجر به تمايل ترك مقطع ابتدايي در معلمان گرديده است؟
1 -5 مدل تحقيق :
تحقيق حاضر از جمله تحقيقات توصيفي پيمايشي علـّي است كه محقق در اين پژوهش قصد دارد به تبيين علت هاي تمايل به تغيير مقطع معلمان ابتدايي بپردازد .
1-6 تعاريف نظری و عملياتي واژهها
تعریف دوره ابتدايي
نظری :
نخستين مرحله از مراحل تعليم و تربيت رسمي است كه همه كودكان اعم از پسر و دختر از سن 6 تا 11 سالگي را در بر ميگيرد ( صافی ، 1378 ص79 ).
عملیاتی :
منظور کودکان 6 تا 11 ساله هستند که دوره ابتدایی در قوچان تحصیل می کنند که طول مدت دوره تحصیل آن 5 سال است .
تمايل:
نظری :
تمايل توجه مستمر فعاليت انسان به سوي جنبهاي از جنبههاي زندگي است يعني هر وقت فرصت ظهور پيدا كنند آثار خارجي خود را نشان ميدهند.( سیف ، 1375 ، ص98 )
عملیاتی
منظور میل و رغبتی است که یک معلم دوره ابتدایی تمایل دارد دوره ابتدایی را ترک نماید و به مقطع تحصیلی متوسطه رغبت پیدا کند .
تغيير مقطع:
نظری
منظور حركت و انتقال از يك دوره تحصيلي پائين (ابتدايي) و ارتقاء به يك دوره تحصيلي بالاتر (متوسطه) است كه طول دورهاي تحصيلي در ابتدايي در كشور ما 5 سال و در دوره متوسطه با احتساب پيش دانشگاهي 4 سال است.
عملیاتی
در این تحقیق درصدی از معلمان ابتدایی هستند که به دلیل اخذ مدرک تحصیلی و دیگر عوامل متقاضی انتقال به مقطع تحصیلی بالاتر هستند .
سطح در آمد
نظری
ميزان حقوق و مزايايي است كه يك معلم در دوره ابتدايي در طول يك ماه خدمت دريافت ميكند كه ميانگين آن به طور متوسط كمتر از چهارصد هزار تومان است.
عملیاتی
منظور درآمد ماهیانه ای است که فرد در مقابل انجام کار موظفی دریافت می کند.
سختي كار
نظری :
یعنی مقدار رنج و ناراحتی که فرد در حین انجام وظیفه متحمل می شود .
عملیاتی:
منظور كاركردن با قشري از كودكاني است كه از محيط خانواده بدون زمينه قبلي تحصيلي و آموزشي پا به دبستان ميگذارند كه معلمان مجبورند وقت و انرژي بيشتري را به منظور دريافت مطالب درسي صرف كنند و در نهايت تحت فشارهاي جسماني و روحي قرار ميگيرند.
محل خدمت
نظری
محلي است كه معلم آنجا را براي تدريس براي مدت يكسال انتخاب ميكند
عملیاتی : منظور محلی است که یک معلم آنجا را برحسب امتیاز و شرایط به مدت یک سال تحصیلی برای تدریس انتخاب می کند .
فصل دوم
مطالعات نظري
2- 1 ادبيات تحقيق
مقدمه
در جوامع کنوني معلم به عنوان يکي از عناصر اصلي نظام آموزش و پرورش که تعليم و تربيت کودکان را به عهده دارد، بيش از پيش مورد توجه قرار گرفته است. امروزه اکثر کشورهاي پيشرفته دنيا بيشترين سرمايهگذاري را در نظام آموزش و پرورش انجام ميدهند در اين راستا سعي و اهتمام رؤساي نظام آموزش و پرورش کشورهاي توسعه يافته در اين است که معلمان مجرب، متخصص، لايق و شايسته را بکار گيرند با توجه به اهميت حرفه معلمي در اکثر کشورهاي دنيا بخصوص کشورهاي اروپايي و چين و ژاپن معلمان از احترام کافي برخوردارند و عموم مردم اين کشورها به معلمان بسيار ارج مينهند. هم چنين با توجه به اين که در اين کشورها معلمان از حقوق و مزاياي عالي بهرهمندند لذا بيشتر نيروهاي متخصص تمايل دارند تا در اين نهاد به کار اشتغال يابند و همين امر باعث گرديده است که امروزه اين کشورها از نظر علمي پيشرفت شاياني داشته باشند.
ژان پيازه ميگويد: زيباترين طرح اصلاح و بازسازي آموزش و پرورش در صورتي که معلم به تعداد کافي و با کيفيت مطلوب در اختيار نباشد با شکست رو به رو خواهد شد.
در آموزش و پرورش به هيچ تحول علمي يا نوآوري مطلوب نميتوان دست يافت مگر اين که پيشاپيش در شيوههاي کاري معلمان به عنوان کارگزاران واقعي، تغييرات مناسب بوجود آيد رمز سعادت و بالندگي نظامهاي تعليم و تربيت را بايد در سلامت، رشد و بالندگي معلم جستجو کرد.
امروزه کارگزاران اصلي تعليم و تربيت معلماناند زيرا آن چه دانشآموزان کسب ميکنند متأثر از خصوصيات ـ کيفيات و شايستگيهاي علمي، فرهنگي، اجتماعي و اخلاقي معلمان است و تعامل مستمر و چهره به چهره معلم با دانشآموزان وي را در موقعيت ممتازي قرار ميدهد که هيچ انسان ديگري از چنين موهبتي برخوردار نيست (صافي ، 1378، ص 28).
تعريف آموزش و پرورش
در فرهنگ کشور ما از زمانهاي بسيار قديم اصطلاح تعليم و تربيت را به کار ميبردهاند که بعدها آن را به آموزش و پرورش ترجمه کردهاند. در گذشته تصور بر اين بود که يک معلم دو نوع وظيفه در قبال دانشآموز خود دارد. يکي آموزش مفاهيم علمي و دستاوردهاي تکنولوژي و ديگري پرورش اجتماعي و مذهبي يعني تقويت نيروهاي اخلاقي و ويژگيهاي نيک انساني (شريعتمداري، ، 1369، ص 25).
اما مطالعه دقيق انسان و رفتار و کردار او مؤيد اين است که تجزبه انسان به دو جنبه متفاوت بدن و روان درست نيست، بلکه هر رفتاري از کل وجود او سر ميزند به طور کلي تربيت به معناي وسيعش يعني کمک به پيدايش تغييرات مطلوب در افراد (نقيبزاده، ، 1368، ص 12).
تربيت در لغت به معني نشو و نما دادن، زياد کردن، بر کشيدن و مرغوب يا قيمتي ساختن است. در اين معني تربيت از حد افراط و تفريط بيرون آوردن و به حد اعتدال سوق دادن است. تعليم نيز چنانچه صحيح صورت پذيرد نوعي تربيت است. زيرا به پرورش استعدادهاي بالقوه آدمي کمک ميکند و آدمی از لحاظ فرهنگی ، اجتماعی و اعتقادی محصول تعلیم یا نفوذ بزرگسالان است (شکوهی ،1369 ، ص2 )
آموزش و پرورش فرايندي است که به وسيله آن جامعه ميکوشد تا دستاوردها و آرمانهاي خود را براي زندگي بهتر به کودکان خود منتقل کند، فرآيند آموزش و پرورش از لحظه تولد آغاز ميشود زيرا از همان روزهاست که پدران و مادران ميخواهند رفتارهايي مطابق با فرهنگ خود را به کودکان ياد دهند و ميکوشند تا آن گونه نگرشها، ارزشها، مهارتها و معرفتي را در کودکان بوجود آورند که تعيين کننده روند عمليات حاکم در رفتار آنان در تمامي دوران زندگي باشد
(تقيپور ظهير، 1368، ص 25).
ساختار آموزش و پرورش
در نظامهاي آموزشي معمولاً سه سطح آموزش ابتدايي، آموزش متوسطه و آموزش عالي طراحي شده است در سطح آموزش ابتدايي، در اهداف برنامهها، عمدتاً انتقال اطلاعات عمومي به دانشآموزان و پرورش قواي روحي و جسمي آنان مورد نظر است.
در سطح آموزشهاي متوسطه در حقيقت بعنوان مرحله بينايي تکميل و گسترش آموزشهاي مقدماتي و ايجاد پايههاي لازم براي آموزشهاي تخصصي در نظر گرفته ميشود و در مرحله سوم يعني سطح آموزش عالي عموماً جنبههاي تخصصي در رشتههاي مختلف علمي و فني، به مثابه آماج نهايي مورد توجه ميباشد.
رژيم گذشته از اوايل دهه 1340 درصدد ايجاد تغييراتي در نظام آموزش و پرورش کشور بر ميآيد و طرحها و برنامهريزيهاي جديدي در عرصه آموزشي تدوين و به مورد اجرا ميگذارد در اوايل دهه 1340 نظام آموزش و پرورش کشور به مدت 12 سال و به شرح زير تقسيمبندي شده بود.
1- آموزش ابتدايي (تعليمات عمومي) 6 سال.
2- آموزش متوسطه نظري و آموزش فني و حرفهاي (سيکل اول) 3 سال.
3- آموزش متوسطه نظري و آموزش فني و حرفهاي (سيکل دوم) 3 سال.
اما از سال 1347 ساختار نظام آموزش و پرورش کشور به شرح زير تغییر یافت ..
1- آموزش ابتدايي 5 سال
2- آموزش راهنمايي تحصيلي 3 سال
3- آموزش متوسطه نظري و آموزش فني و حرفهاي 4 سال
و از سال 1371 دوره متوسطه نظام آموزش و پرورش به صورت نظام ترمي و واحدي به سه سال تبديل شد که سال آخر بنام پيش دانشگاهي مشغول تحصيل ميشوند. (صافي، 1378، ص 69).
تاريخچه آموزش ابتدايي در ايران
در نظام آموزش و پرورش، آموزش ابتدايي به عنوان زير بنا و رکن اصلي آموزش و پرورش کشور محسوب ميشود. دوره ابتدايي يکي از دورههاي مهم تحصيلي است که در رشد تربيت و تکوين آن تأثير به سزايي دارد. اين دوره را دورة تأديب خلاقيت و بروز استعدادهاي عمومي و کودکي سوم ناميدهاند که گروه سني 10-6 سالگي را شامل ميشود. اين سطح از آموزش به نامهاي تعليمات ابتدايي , تعلميات اجباري، آموزش همگاني و عمومي خوانده ميشود. آموزش ابتدايي در
ايران قبل از تأسيس مدارس به سبک جديد معمولاً در مکتب خانهها صورت ميگرفت در قانون اساسي معارف مصوب آبان ماه 1290 شمسي آموزش ابتدايي به عنوان اولين دوره تحصيلي ذکر گرديده و مدت آن نيز 6 سال تعيين شده است در قانون تعليمات اجباري مصوب مرداد ماه 1322 شمسي توجه به دوره ابتدايي از نظر برنامهريزي آموزشي و درسي، تربيت و تأمين معلمان مورد نياز و... مورد تأکيد قرار گرفته و تعليمات ابتدايي، دورههاي عمومي، اجباري و مجاني اعلام شده است در سال 1345 شمسي با تغيير ساختار آموزش و پرورش، دوره ابتدايي از 6 سال به 5 سال تقليل يافته و به عنوان مرحله اول تعليمات عمومي مطرح شده است هم اکنون کودکاني که 6 سال تمام دارند طبق مقررات مصوب دوره ابتدايي ثبت نام نموده و به مدت 5 سال اين دوره را ميگذرانند که تا سال 1376 در پايه پنجم امتحانات بصورت نهايي برگزار ميشد و به قبول شدگان گواهينامه پايان تحصيلات ابتدايي اعطا ميگرديد ولي از سال 1376 به بعد امتحانات نهايي در مقطع ابتدايي حذف گرديد و در حال حاضر امتحانات بصورت داخلی برگزار می گردد و به قبول شدگان به جای گواهی نامه پایان تحصیلات ابتدایی ، کارنامه عکس دار اعطا می گردد . (صافي، همان منبع، ص 78).
اهميت و ضرورت دورة ابتدايي
دوره ابتدايي، در رشد مفاهيم و معاني اموري كه كودك در زندگي روزمره با آنها مواجه است، نقش مهمي بر عهده دارد. اين دوره تداوم بخش تكوين شناختي، زيستي و اجتماعي كودك است كه درخانواده پيريزي شده است. همچنين دورهاي است كه در آن فرصت و موقعيت مناسبي براي تحصيل، تربيت و يادگيري شيوه ارتباط صحيح با ديگران براي كودك فراهم ميگردد و استعدادهاي هر كودك بتدريج شكوفا ميشود.
با توسعه فرهنگ و تمدن بشرو نياز انسان به خواندن، نوشتن و حساب كردن و غيره بتدريج بر تعميم آموزش همگاني و بهرهگيري از تعليمات اجباري تأكيد شده است. به گونهاي كه در اعلاميه حقوق بشر آمده است:
هر كس حق دارد از آموزش و پرورش بهرهمند شود. آموزش و پرورش لااقل تا حدودي كه مربوط به تعليمات ابتدايي و اساسي است بايد رايگان باشد. همچنين آموزش و پرورش اجباري است. آموزش حرفهاي بايد عموميت پيدا كند و آموزش عالي بايد با شرايط مساوي و كامل در دسترس قرار گيرد تا همه بنا بر استعداد خود از آن بهرهمند شوند.
در ايران تصميم ايجاد آموزش همگاني و توجه به آموزش ابتدايي ضرورت دارد؛ زيرا:
در قانون اساسي معارف، قانون تعليمات اجباري و قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران بر عمومي بودن، اجباري و رايگان شدن اين دوره تأكيد شده است و فراهم كردن شرايط تحصيل در اين دوره از وظايف دولت بر شمرده شده است.
از آنجا كه گسترش دوره پيش دبستاني (آمادگي) به دلايلي هم اكنون مقدور نيست و اكثر كودكان قبل از دوره دبستان تحت تعليم و تربيت والدين قرار دارند؛ بايد كودكان سنين شش تا ده سال نه تنها از آموزش و پرورش ابتدايي برخوردار شوند بلكه ضعفها و نارساييهاي تربيتي ناشي از شرايط نامساعد خانوده، نيز بايد در اين دوره جبران شود.
از آنجا كه شرط ورود به دورههاي تحصيلي بعدي گذراندن دوره ابتدايي است، سرمايهگذاري براي اين دوره و توجه به بهبود كمي و كيفي، آن زمينه را براي توفيق دانشآموزان در دوره هاي تحصيلي بعد فراهم كرده و افت تحصيلي و تربيتي آنان را در اين دوره كاهش ميدهد.
گسترش دوره ابتدايي در شهر و روستا موجب ميشود كه همه كودكان واجبالتعليم بتوانند در اين دوره تحصيل کنند تا بدين وسيله به تدريج بيسوادي در ايران ريشه کن شود دورة ابتدايي امکان ميدهد تا اغلب ناتواييهاي يادگيري به شکل مشکلاتي در خواندن، نوشتن و حساب کردن ظاهر شود. اين نوع مشکلات معمولاً قبل از ورود به مدرسه شناخته نميشود.(صافی،همان منبع،ص49 )
در بحث از مفهوم تربيت يا آموزش و پرورش طبعاً مسئله انسان مطرح ميشود زيرا در هر جايي که افراد بشر زندگي کردهاند مسئله تربيت مطرح شده است به عبارت ديگر زندگي و تربيت براي انسان در مفهوم لازم و ملزوم بودهاند که بدون يکي ديگري امکان ندارد انسان تا وقتي زنده است به ترتيب نياز دارد و او را تربيت ميکنند يا بتواند زندگي کند.
کانت ميگويد: «آدمي موجودي اخلاقي نيست، فقط وقتي تحت تعليم قرار ميگيرد موجودي اخلاقي ميشود» (نقيبزاده، 1368، ص 36).
دکتر هوشيار مينويسد: «تأثير عميق تربيت در سرنوشت افراد و اقوام و در دگرگون ساختن چهره بشريت ملي قرون و اعصار همواره آشکار بوده است». (هوشيار، 1370، ص 61).
نوزاد آدمي موجودي بسيار ناتوان است زيرا نميداند براي رفع نيازهاي خويش از اندامهاي خود استفاده کند و تقريباً همه استعدادهاي بيشمارش بالقوه است نه بالفعل، به طوري که تربيتش از جهات مختلف جسمي عقلي و عاطفي نه فقط ممکن، بلکه ضروري است. براستي، آدمي نه تنها تربيت پذير است، بلکه تنها مخلوقي است که به تعليم و تربيت نيازمند است تا آنجا که اگر از برکات آن محروم بماند فرصتي قيمتي و چيزي ارزنده را براي هميشه از دست داده است کار اين انسان در تمام دوران زندگيش بستگي به نوع و کيفيت تعليم و تربيتي دارد که در دوران کودکي و نوجواني دريافت داشته است.
فيوضات ميگويد: «بين رشد اقتصادي و توسعه آموزش و پرورش رابطه مستقيمي وجود دارد همچنين آموزش و پرورش براي تحرک و ارتقاي اجتماعي و بهرهبرداري از امتيازات اجتماعي و اقتصادي لازم است کساني که از آموزش کافي بهرهمند شدهاند نسبت به کساني که از چنين آموزشي بيبهرهاند، جلوترند» (فيوضات، ، 1374، ص 22).
با توجه به آنچه در مورد اهميت و ضرورت تعليم و تربيت بيان شد ميتوان گفت آموزش و پرورش نوعي سرمايهگذاري است و تخصيص منابع بيشتر به اين بخش موجب تسريع رشد اقتصادي ميگردد که می توان از عوامل مؤثر در رشد اقتصادي از استفاده بهينه از نيروي کار، سرمايه و تجهيزات فيزيکي و مادي نام برد .
حال با توجه به اين که ميدانيم دوره ابتدايي پايه و اساس آموزش و پرورش است و شخصيت کودک در اين دوره شکل ميگيرد و به زعم صاحبنظران علم
اقتصاد، سرمايهگذاري در اين دوره را بهترين سرمايهگذاري ميدانند ميطلبد معلماني زبده و با تجربه و کارآمد در اين دوره بکار گرفته شوند و نيازهاي مادي و معنوي آنها را در حد زندگي مطلوب تأمين کنند تا به جز آموزش و پرورش بچهها به چيز ديگري فکر نکنند و با استفاده از تکنولوژي پيشرفته و تجهيزات آموزشي ـ آموزشي اثربخش و مفيد ارائه دهند در غير اين صورت اگر توجه کافي به اين دوره نشود و نتوانند نيروي انساني ماهر و با تجربه در اين حوزه جذب و نگهداري نمايند اهداف مورد نظر محقق نخواهد شد چرا که نيروهاي با تجربه و سوابق بالا از اين مقطع به دليل عدم تأمين نيازهاي معيشتي، منزلت اجتماعي، فقدان اضافه کاري ، سختي کار و عدم رشد و توسعه در رشته شغلي خود ناگزيرند از اين مقطع به مقطع متوسطه کوچ کنند تا شايد بتوانند موجبات نيازهاي معشيتي و منزلتي خويش را فراهم نمايند و کسب اعتبار و ارزش نمايند.
ويژگيهاي دوره ابتدايي
دوره سوم كودكي از حدود شش سالگي تا يازده سالگي است. دراين دوره شخصيت كودك سازمان يافتهتر و پيچيدهتر ميشود و از نظر جسمي و تواناييهاي ذهني و اجتماعي تغييرات مهمي در او به وجود ميآيد، از اين رو شناخت كودكان دبستاني براي برنامهريزان و مديران و معلمان دوره ابتدايي ضرورت دارد.
در گزارش اهداف، ويژگيها و اصول آموزش و پرورش پيش دبستاني و دبستاني اهم ويژگي بدني و ذهني كودكان هفت تا ده ساله به شرح ذيل آمده است:
الف) ويژگيهاي بدني
- هماهنگي چشم و دست كامل ميشود.
- يادگيري مهارتهاي حركتي، دقيقتر، سريعتر و پيچيدهتر ميشود.
- ماهيچههاي كوچك، كاملاً رشد ميكنند.
- سرعت رشد دختران در اين دوره از پسران بيشتر ميشود.
- در پايان اين دوره، علائم بلوغ (صفات ثانويه) در دختران بتدريج ظاهر ميشود.
- در كاربرد صحيح و سريع اندامهاي حسي و حركتي مهارت كافي كسب كرده است.
- رشد جسمي كودك بخصوص از نظر تكامل مراكز عصبي، به جايي رسيده است كه ميتواند به تحريكات رسيده از خارج، پاسخهاي كاملاً اختصاصي بدهد.
ب) ويژگيهاي ذهني و تحول رواني
- تقليد در اين دوره آگاهانه انجام ميگيرد.
- خودميان بيني يا خودمداري كودك تعديل ميشود.
- بزرگسالاني را كه از نظر او ارزشمند و مورد احترامند الگو قرار ميدهد.
- احساس مالكيت در او قوي ميشود.
- از تخيل به واقعيت نزديك ميشود.
- قدرت تشخيص ميان خوب و بد در اوظاهر ميشود.
- كم كم آرامش و ثبات عاطفي پيدا ميكند.
- داراي ابتكار عمل و سليقه شخصي ميشود.
- قواعد را درك ميكند و رعايت قاعده در كارها را لازم ميداند.
- به مرحله تفكر محسوس ميرسد.
- قدرت درك علت امور طبيعي را بتدريج پيدا ميكند.
- در اين دوره كودك داراي حافظه نيرومندي است.
- به حرف زدن علاقه فراوان دارد.
- به رفاقت با كودكان ديگر و همسالان علاقهمند است.
- قبل از اجراي هر كار قادر است طرح و نقشه آن را بريزد.
- به يادگيري علاقه زياد دارد.
- قدرت درك مشكلات پيرامون خود را پيدا ميكند.
- كنجكاوي كودك جهت دار و هدفمند ميشود.
با توجه به ويژگيهاي كودكان در دوره دبستان تعليم مفاهيم اساسي، تربيت اخلاقي و اجتماعي و جسماني او ضرورت دارد.(صافی، همان منبع ، ص 42)
مسائل و مشکلات دوره ابتدايي
مسائل دوره ابتدايي را کجا و چگونه ميتوان يافت؟ براي پاسخ گفتن به اين پرسش اين واقعيت عيني را بايد در نظر گرفت که مسائل تربيتي اغلب به مرور زمان پديد ميآيند و به تدريج شکل ميگيرند بنابراين ارزشيابي مداوم و مستمر بهترين و مؤثرترين وسيله شناخت اين دشواريهاست نظارت و ارزشيابي مستمر اين امکان را فراهم ميآورد که مسائل بنيادي و اجرايي کار مدرسه از اولين مراحل تکويني از لحاظ محتوي و علت، شناخته شوند و با دور انديشي قبل از آن که
درمان ناپذير شوند براي چاره جويي آنها برنامه و تدابير خاصي فراهم شود در مرحله شناخت مسائل تربيتي اين دوره از منابعي بايد سود گرفت که با دشواريها برخورد مستقيم دارند وضعيت و کمبودها را عملاً لمس ميکنند تجارب کارگزاران آموزش و پرورش از اهم اين منابع است. آنچه معلمان، مديران، راهنمايان آموزشي ـ مربيان تربيتي و ديگر کارشناسان به صورت پيگير و روزمره درباره ضعف و قوت کار يک مدرسه ابتدايي استنباط ميکنند ممکن است به عنوان
موجهترين داوري درباره متحوي و روشهاي اجرايي کار مدرسه آموزنده و سودبخش باشد معلمان در کلاس درس و در محيط مدرسه با برنامهها , روشهاي اجرايي , دستورالعملهاي مديريت و اولياء مدرسه در ارتباط هستند و مشکلات را درک و احساس ميکنند بدين جهت اهم مسائل و مشکلات دوره ابتدايي عبارتند از:
1) با توجه به اين واقعيت که شهر و روستا مناطق کوچک و بزرگ جامعه صنعتي و کشاورزي قشرها و طبقات مختلف جامعه و بالاخره ملتها طبيعت متفاوت دارند زندگي آرماني و مطلوب انسانها از بعضي جهات مشترک و عمومي ميتواند بر معيارهاي واحد بنياد شود در بسياري از ابعاد نيز بايد هماهنگ با شرايط محلي و منطقهاي و به صورت متناسب با وضع خاص و نيازهاي اقشار و طبقات مختلف جامعه پيشبيني شود اما در عمل اغلب به اين ضرورت کمتر از آنچه مقتضي است ميتوان توجه داشت اين عدم توجه خود منشاء بروز بسياري از مسائل بنيادين و اجرايي در کار مدرسه است. بعنوان مثال محتواي يکسان کتابها براي
همه کودکان دبستاني با توجه به اختلاف طبقاتي، اجتماعي آنها مشکلاتي را براي معلمان ابتدايي فراهم کرده است. در روستايي که بچهها از محرکهاي محيطي کمتري برخوردارند و دامنه لغات و اطلاعات آنها ضعيفتر است، چگونه ميتوان از معلم ابتدايي انتظار داشت آنها را هم پاي، دانشآموزان شهري پيشرفت دهند اين مشکل زماني حادتر ميشود که همه معلمان ابتدايي در هر شرايطي با هر امکانات و دانشآموزاني که کار ميکنند بر اساس يک مدرک با مهمترين ملاک (درصد قبولي) ارزش يابي ميشوند، که اين امر باعث ميشود معلمان پايههاي اول تا چهارم در ارزشيابي صحيح و منطقي از دانشآموزان سهلانگاري کرده و بخاطر بالا رفتن درصد قبولي نمرات غير واقعي به آنها بدهند که خود نوعي افت تحصيلي به حساب ميآيد و در سالهاي آتي تحصيلي خود را بروز ميدهد.
شکل تصويرهاي کتابهاي درسي اغلب به وسيله تربيت شدگان شهر تهيه ميشود و عموماً نمونههاي فرهنگ شهري است. کودکان روستايي يا کودکان طبقات و مناطق عقب مانده تصاوير کتابها را ميبينند بدون آنکه ارتباط آنها را دريابند يا يکي را به کمک ديگري درک کنند از طرف ديگر معلم شاغل در روستا نيز اغلب داراي فرهنگ و تربيت شهري است نحوه بيان مثالهاي مورد استفاده طرز فکر معلم با آنچه لازمه رشد تدريجي کودک برخاسته از جامعه کوچک است اغلب سازگار نيست. در شهرها هم اين تضاد هست. مثلاً در منطقه صنعتي قسمت زيادي از وقت نو آموزان براي درک مفاهيم خاص کشاورزي مصرف ميشود و برعکس، لذا آثار اين گونه آموزش از خاطر کودکان بزودي محو ميشود.
2- برنامهريزي دوره ابتدايي با واقعيتهاي زندگي هماهنگ نيست. هدفها اغلب از آرمانهاي ذهني متأثرند حال آنکه نيازها از شرايط عيني متأثر ميشوند لذا کودکان به صورت مصنوعي و به شکلي بار ميآيند که تنها در چهار چوب ديواري مدرسه موفق هستند و براي مقابله با سختيهاي زندگي درمانده هستند. مثلاً همه آنها مساحت و محيط يک شکل را به دست ميآوردند، و حتي گاهي در امتحانات نهايي اگر اعداد و ارقام مسائل رياضي عوض شود ديگر قادر به پاسخ گويي نيستند، زيرا يادگيري آنها از سطح دانش فراتر نرفته از طرفي معلم مجبور به حضور رسمي در کلاس است و اجازه ندارد بچهها را براي تدريس به محيط خارج از مدرسه ببرد تا يادگيري او در شرايط عيني صورت بگيرد.
3) برنامههاي ابتدايي با ويژگيهاي فردي دانشآموزان هماهنگ نيست.
4) بين برنامه با امکانات اجرايي هماهنگي نيست مثلاً در ابتدايي برنامههاي هلال احمر، بهداشت، امور تربيتي و... پيشبيني شده ولي در اکثر مدارس از مربي هلال احمر، بهداشت و تربيت بدني خبري نيست و لذا برنامهها عملاً اجرا نميشوند.
5) در مدارس ابتدايي اتخاذ تصميم در مورد سن شروع تحصيلات مدرسهاي با توجه به تفاوتهاي افراد از حيث ويژگيهاي رفتاري و استعدادها و همچنين اثرات محيط يکي از مسائل مهم برنامهريزي آموزشي است و تعيين سن تقويمي معين براي آغاز تحصيل کودکان در عين آنکه در حال حاضر اجتنابناپذير است ولي بهترين راه حل مسئله نيست. و لذا در مناطق عقب مانده شاهد کودکاني هستيم که در اثر عدم ناسازگاري با محيط و دبستان در پايه اول ترک تحصيل کرده و همه روزه از مدرسه فرار ميکنند.
6) تفاوت و تبعيض بين معلمان و مديران ابتدايي و ساير مقاطع در زمينههاي ساعات کار، نرخ حقالتدريس، حق مديريت، محل خدمت، نقل و انتقالات مکرر، ارزش و احترام از ديد ادارات و مردم و... وجود دارد که اين موارد دلايل اصلي تمايل معلمان و مديران اين مقطع در انتقال به مقاطع بالاتر است و لذا قوانين نادرست باعث شده تا براي معلمي که 4 سال در رشته ابتدايي سرمايهگذاري نموده و ميبايست در اين مقطع کار کند با تحصيل در رشته ديگر تبديل وضعيت شده و اين سرمايهگذاري به هدر ميرود.
7- يکي ديگر از مهمترين مشکلات دوره ابتدايي ـ برنامهريزي درسي 24 ساعت در هفته است که شش روز از هفته را به خود مشغول ميکند و وقت معلم را به صورت تمام وقت ميگيرد و فرصت مطالعه و تحقيق را از معلم ميگيرد ولي در مقاطع ديگر يک معلم ميتواند برنامه درسي خود را در سه روز تنظيم کند و سه روز ديگر هفته را در اختيار خودش باشد.
در مقاطع بالاتر درسها بصورت تخصصي است و هر معلمي رشته و درس مربوط به خود را تدريس ميکند و وقت اضافه را ميتواند اضافه کاري بگيرد در حالي که در مقطع ابتدايي يک معلم بصورت ثابت به يک کلاس اختصاص دارد و تمام دروس آن پايه را تدريس ميکند و شش روز هفته را با يک کلاس ميگذراند.
8- يکي ديگر از مشکلات مدارس ابتدايي وجود کلاسهاي چند پايه است. که اغلب اين کلاسها در روستا، شکل ميگيرند در يک کلاس روستايي ممکن است چند پايه با هم مختلط باشند از دو پايه تا پنج پايه در يک کلاس با يک معلم شکل می گيرد در يک کلاس پنج پايه محتواي آموزشي به 47 کتاب درسي و 120
ساعت تدريس در هفته ميرسد که معلم ناگزير است 24 ساعت تدريس در هفته را طوري بين پنج کلاس تقسيم کند که به هيچ کلاسي آسيب نرسد و دچار کمبود وقت نشود عملاً بايستي در يک ساعت به پنج کلاس درس ارائه دهد بدون اين که هيچگونه حق الزحمهاي بابت اضافه پايه دريافت کند همانند معلمان تک پايه 24 ساعت در هفته محاسبه ميشود و از اين جهت معلمان مدارس چند پايه سختي کار بيشتري را تحمل ميکنند و زودتر فرسوده ميشوند و توان کاري خود را از دست ميدهند.
9- دانشآموزان ابتدايي چون از محيط خانواده جدا ميشوند و وارد محيط آموزشي ميشوند بيشتر بايستي مراقبت و کنترل شوند تا با محيط آموزشي سازگاري پيدا کنند و ياد بگيرند محيط آموزشي قوانين و مقررات خاص خود را دارد و هر گونه رفتاري قابل قبول نيست قوانين و رفتارهاي اجتماعي و اخلاقي مدرسه را ياد بگيرند و به آن احترام بگذارند از اين جهت معلمان بايستي انرژي و نيروي بيشتري را مصرف کنند تا دانشآموزان را با محيط آموزشگاه عادت دهند از اين لحاظ معلمان دچار خستگي ميشوند.
10- با توجه به اين که در دورة ابتدايي دروس تخصصي نيستند به عبارتي يک معلم کلاس تمام دروس يک کلاس را عهده دارد و تا پايان سال تحصيلي با همان کلاس سر و کار دارد بر خلاف مقاطع تحصيلي ديگر که دروس تخصصي است هر درس را يک دبيربه عهده دارد از اين لحاظ هر کسي در دوره ابتدايي از راننده و خدمتگذار گرفته تا رئيس آموزش و پرورش ميتوانند کلاسهاي ابتدايي را مورد ارزيابي و بازديد قرار دهند و هر کسي به خود اجازه ميدهد وارد کلاس دبستاني
شود و ارزشيابي کند (البته مسئله نظارت و ارزشيابي مهم و خوب است ولي مهمتر از آن شيوه ارزشيابي و اين که چه کسي ارزشيابي کند مهم است) ولي اين مشکل را مدارس راهنمايي و متوسطه ندارند چون دروس تخصصي است و هر کسي به خودش جرأت نميدهد که وارد کلاس شود و ارزشيابي کند از اين جهت که کلاسهاي ابتدايي توسط هر کسي و هر مقامي با هر مدرک تحصيلي مورد ارزشيابي و ارزيابي قرار ميگيرند معلمان ابتدايي احساس حقارت و دچار سرخوردگي ميکنند.
اهميت و نقش معلم در دوره ابتدايي
امروزه تعليم و تربيت از دشوارترين ظرفترين و پرثمرترين امور انساني است و امري پر ارج و وقتگير به حساب ميآيد که ثمره نهايي آن دير به بار مينشيند.
هم چنين نقش معلمان در اين امر حساس و مهم بسيار مؤثر و سازنده است. عصر ما را ميتوان عصر تحقيقات، فنآوري، آمار، انفجار دانش و عصر ارتباطات دانست معلمان در اين عصر بيشترين نقش را در انتخاب و انتقال عناصر فرهنگي و دستاوردهاي علمي و فني و تجارب بشري به نسل جديد و نوخاسته برعهده دارند.
معلمان معاصر همچون نقاشان زبردست و پيکرتراشان هنرمندي هستند که از تن و جان نوباوگان پيکري دلپسند و تصويري دلپذير ابداع ميکنند.
زبان معلمان به گونهاي است که مغزهاي نرم کودکان و دلهاي سادة نوباوگان را در آن ميشکافد و نهال انديشههاي سودمند را در آن مينشاند تا پس از رشد و نمو لازم هر نهالي درختي بارور و هر شاخهاي شاخساري پرثمر شور و جامعه را از ميوههاي شيرين و گواراي رفتار و کردار و افکار نيک شادکام و بهرهمند سازد.
با توجه به رسالت و نقش معلمان در رشد ابعاد وجودي کودکان و نوجوانان و جوانان و تربيت نيروي انساني هر جامعه بايد بگوييم که معلمان نقطه آغاز هر تحول آموزشي هستند و ايجاد عالمي نو جز با تربيت آدمي نو از طريق معلماني خلاق ممکن نخواهد بود آموزش و پرورش کليد فتح آينده است و معلمان فاتحان غرصه علم و تمدن.
به يقين با داشتن معلماني شايسته، ميتوان چهرة سازمانهاي آموزشي را دگرگون ساخت و فضاي مدارس را به فضايي صميمي، بالنده و روح افزا تبديل کرد: که
درس معلم گر بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
به علت ارزش و اعتبار معلم سرمايهگذاري در جهت تربيت و تأمين اين رکن مهم تعليم و تربيت بهترين و سودمندترين نوع سرمايهگذاري است.
مديران جامعه به ويژه مديران آموزش و پرورش بايد باور داشته باشند که زيباترين طرح اصلاح و بازسازي آموزش و پرورش در صورتي که معلم به تعداد کافي و با کيفيت مطلوب در اختيار نباشد با شکست روبهرو خواهد شد. هم اکنون در کشور ما اين موضوع با توجه به طرحهاي تغيير نظام آموزش و پرورش و کاهش تنگناهاي موجود و افزايش کارآيي اين دستگاه به خوبي احساس ميشود. (نشريه پيوند ارديبهشت، 1377، ص 21).
حال اگر باور داريم دوره ابتدايي پايه و اساس است و تحقق اهداف آموزش و پرورش در موفقيت اين دوره نهفته است و رمز موفقيت و رشد و بالندگي آموزش و پرورش و در نهايت کشور را لازمه توجه و اهميت دادن به اين مقطع ميدانيم لازمست معلماني دانش آموخته، با تجربه و خلاق را در این دوره بکار گيريم. و اين امر میسر نخواهد بود مگر اين که توجه جدي به وضع معشيتي و اجتماعي اين گونه معلمان بنمائيم تا هيچگونه دغدغه فکري نداشته باشند و تمام توان خود را در امر آموزش و پرورش کودکان اين مرز و بوم به کار گيرند و آنها را با دانش و تکنيک روز مجهز کنند و در عصر تکنولوژي و پيشرفت معلمان خود را با علم روز هماهنگ کنند و آخرين يافتهها را در تدريس خود لحاظ کنند.
اما اگر آموزش و پرورش و دولت قادر به تأمين نيازهاي معلمان مجرب نباشد و در جذب و نگهداشت آنها ناتوان باشد يا به مقاطع ديگر انتقال مييابند تا با گرفتن اضافه کاري اندکي از مشکلات بار مالي خود را بکاهند يا به دنبال شغل دوم ميروند و فرصت هر گونه مطالعه و خودآموزي از آنها گرفته ميشود.
نکتة ديگري که بايد به آن اشاره کرد اين است که هر يک از معلمان چه نقشهايي براي خود قائلاند؟ جامعه از معلمان چه انتظاراتي دارد؟ اولياء از معلمان چه انتظاراتي دارد؟
بديهي است که آگاهي و توجه به نقشها و وظايف گوناگون يک معلم، موجب ميشود هر معلمي آگاهانه به خودسنجي و خود ارزيابي بپردازد و مراقب اعمال و رفتار و گفتار خود باشد و به مسئوليتها و وظايف خطير خود پي ببرد و ملاحظه کند که تا چه ميزان به نقشها و وظايف خود آگاهي دارد و تا چه ميزان به آنها عمل ميکند.
يک معلم چه نقشهايي دارد و داراي چه وظايفي است؟ يک معلم شايسته چه نقشهايي را ايفا ميکند؟ با اندک تأمل در زندگي معلمان بزرگ و موفق تاريخ و مطالعة سيرة ائمه اطهار (ع) نقشهايي به شرح زير مشخص و شناسايي ميشوند.
1- معلم در نقش ياد دهنده 2- معلم در نقش مربي
3- معلم در نقش انسان سازي 4- معلم در نقش الگو بودن
5- معلم در نقش تخصصي و حرفهاي 6- معلم در نقش متعلم
7- معلم در نقش اصلاحگر رفتار 8- معلم در نقش اصلاحگر جامعه
9- معلم در نقش ناقل فرهنگي 10- معلم در نقش راهنما و مشاور
11- معلم در نقش مدير آموزشي 12- معلم در نقش تسهيل کننده
13- معلم در نقش تکنولوژيست آموزشي 14- معلم در نقش پژوهشگر
15- معلم در نقش مبلغ مذهبي 16- معلم در نقش انضباطي
17- معلم در نقش قاضي 18- معلم در نقش پدر و مادر