بخشی از مقاله
گسترش اسلام در اروپا
پيشگفتار:
محققين تا به حال راههاي گوناگوني را كه جهان اسلام بر اروپاي قرون وسطي اثر گذاشته بررسي و مطالعه كرده و نتايج حاصله از مطالعات خود را نيز طي آثار محققانه و مقالات علمي عرضه كرده اند . معهذا تلاشي براي نشان دادن اين تاثيرات سالمي به صورت يكپارچه انجام نگشته و اهميت آن در ياري به اروپا و جواب اروپا در مقابل آن نمايانده نشده است .
بنابراين هدف اين بررسي كامل ارائه نظريه جامعي از اين تاثير و عكس العمل در مقابل آن است. مع الوصف در آغاز بايستي بر اين نكته پاي فشرد كه اين نظريه از نقطه نظر اسلامي عرضه شده نه از نقطه نظر يك مورخ قرون وسطاي اروپا.
امروزه وقتي كه مسيحيان و مسلمين ،اروپائيان و اعراب در جهان واحدي هرچه بيشتر درگير مسايل يكديگر هستند، تاثير اسلام بر اروپا مناسب به نظر مي رسد . نويسندگان مسيحي قرون وسطي، براي مدت مديدي از اسلام تصويري ترسيم كرده بودند كه از بعضي لحاظ بدنام كننده بود، وليكن در نتيجه تلاشهاي محققين سده هاي بعد و يا با مشاهده مستقيم ، حالا ديگر آن تصوير از ذهن افراد زدوده شده است.
فلسفه اسلامي اروپا:
مسلمين و دانشمندان مسيحي اتفاق نظر دارند كه به وسيله اسلام علوم مختلف در اروپا منتشر شده كه فلسفه از جمله آن علوم مي باشد.
فلسفه ، كلمه است يوناني و به دو قسم نظري و عملي تقسيم مي شود.
فلسفه نظري : 1-فلسفه اولي ، فلسفه اوسط ، فلسفه ادني .
فلسفه عملي : 1-تهذيب اخلاف 2-تدبير منزل 3-سياست مدينه
جان ديون پورت مي نويسد:
در زماني كه اروپا در وحشيگري به سر مي برد، فيلسوفان عرب مدارسي تاسيس كرده بودند كه عده اي از مسيحيان در آن درس مي خواندند . و در حقيقت بايد قبول كرد كه كليه علوم و از جمله فلسفه ، از قرن دهم ودر اروپا رونق گرفت و مسلمانان پدران فلسفه اروپائيان مي باشند . بغداد، كوفه ، بصره ،قاهره ،فارس ،مراكش ، قرطبه ،قرناطه ،و والانس هميشه از بلاغت محافل علمي و منبري برخوردار بودند و فلسفه مخصوصاً فلسفه ارسطو به سرعت در اروپا منتشر شد.1
فيليپ ك حتي در تاريخ عرب مي گويد:
مسلمانان ، فلسفه و ساير علوم را به اروپا آوردند . زيرا قبلاً در اروپا كسي از اين علم بهره اي نداشت و مسلمانان بودند كه حلقه تاريكي و ضلالت اروپا را پاره كردد و با پاره شدن اين حلقه ، اروپائيان هم از خواب غفلت بيدار شدند . پس در حقيقت اروپائيان بايد ابدالدهر به مسلمين مديون باشند.1
آلفرد كيوم ،مدير دانگشاه كلمهم مي نويسد:
مي توان گفت مغرب زمين ، اطلاعات خود درباره ارسطو را به مسملين مديون است و آشنا شدن با افكار مسلمين ، اروپا را به ارسطو علاقمند ساخت و در اين قسمت بدون شك اروپائيان در نتيجه تماس باافكار مسلمين به فلسفه عشق پيدا كردند و شوق فراوان به مطالعه آثار ارسطو پرداختندو يكي از عواملي كه مسيحيان رابه فلسفه و عقايد اسلامي جلب نمود فلسفه ابن رشد بود.
جان برند ترنر ، استاد زبان اسپانياي دانشگاه كمبريج مي نويسد:
بزگرترين چيزي كه مسلمين اسپانيا به اروپا آورده و اهدا نمودند ، آثار فلاسفه بود2
فرهنگ و علوم اسلام:
فلسفه عرفان
براي آغاز حركت فكري و فلسفي در آندلس نمي توان تاريخ دقيقي تعيين كرد ولي در نيمه اول قرن سوم هجري بعضي از معتزله در آندلس زندگي كرده و فعاليت داشتند.
توجه به استدلالهاي منطقي و مباحث عملي كه معتزله آن را در جهان اسلام رايج كردند موجب ظهور متفكران بلند پايه اي درآندلس شد كه در ذيل به برخي از آنها اشاره مي شود:
ابن مسره :
محد بن عباله بن مسره جبلي موسس مدرسه تصوف و عرفان در آندلس است او آموزش خود را در قرطبه آغاز كرد و آشنايي او با فلسفه و عرفان از محضر درس پدرش عبداله آغاز شد.
ابن مسره با اطلاع از فلسفه يونانيان مباني فكري و فلسفي خود را كه بر اساس نظريه فيض و مذهب اشراق است بنا نهاد. رساله اي كه احمد بن خالد الحباب فقيه مالكي عليه ابن مسره نوشت فقهاي مالكي را نسبت به او كاملاً مشكوك و او را در معرض اتهام قرار داد. ابن مسره براي متوقف كردن شايعات و نجات جان خود به قصد حج از آندلس خارج شد و پس از مدتي طواني و بازگشت از مكه درهمان منطقه كوهستان سيرا مجدداً منزوي شد و به كار تربيتي و تدريس خود ادامه داد تا سوم ماه شوال بدرود حيات گفت.
دو كتاب اويكي كتاب التبصره و ديگري كتاب الحروف است.
افكار ابن مسره سنگ زيربناي مكتب تصوف و عرفان آندلس اس كه بعدها با كوشش ابن باجه و ابن العربي شكوفا شد.
ابن باجه :
ابوبكر محمد بن يحيي الصائغ معروف به ابن باجه است و باجه در زبان اسپانيايي به معني نقره است ابن باجه دانشمندي لغت شناس ، شاغر ، اديب ، حافظ قرآن بود و موسيقي را خوب مي دانست در علم طب مروري داشت و در منطق و فلسفه و رياضايت ، فلك و طبيعات سرآمد زمان خود بود .
كتابهاي او عبارتند از : تدبير المتوحد، رساله الوداع ، كتاب النفس
ابن طفيل :
فيلسوف بزرگ ،ابن طفيل در شهر قاوس نزديك غرناطه چشم به جهان گشود و در آندلس آموزش و تعليم خود را به كمال رساند . ابن طفيل استاد ابن رشد است و به توصيه او ابن رشد شرح كتب و آراء ارسطو را نوشت كه بزرگترين و بيشترين نفوذ را در غرب و اروپا داشته است . مهمترين تاليف ابن طفيل در فلسفه « حي بن يقطان » مي باشد.
انتقال علوم اسلام به اروپا:
«انتقال علوم اسلام به اروپا به دو روش و در دو مرحله عملي شده است:
1-از راه ترجمه كتب عربي و تحقيقات علماي مسلمان آندلس .
2-از راه تماس و اصطكاك اروپائيان با ملتهاي عرب و مسلمان به ويژه در روزگار جنگهاي صليبي .
ترجمه علوم اسلام به زبان لاتيني ( زبان علمي اروپا در قرون وسطي) مرهون خدمات برجسته و با ارزش گروهي از محققان و مترجمان مسلمان ،كليمي ومسيحي است كه در راس آنان بايد از سه تن ياد كرد.: 1-قسطنطنين آفريقايي 2-جرارد كرموني 3-فرج بن سليم كليمي »1
قسطنطنين در قرطاجه در نزديكي شهر تونس در شمال آفريقا در خانواده اي مسيحي و عرب زبان چشم به جهان گشود . قسطنطنين در زبان عربي و لاتيني و يوناني تبحر داشت و سرانجام پس از عمري فعاليت علمي و ترجمه كتب علمي و فلسفي از عربي به لاتيني در مونت گازينو درگذشت .
عصر فاتحان و واليان در آندلس :
آخرين سنگر اسلام در آندلس
در آن زمان كه مراكز بزرگ آندلس پياپي سقوط مي كردند ، محمد بن يوسف بن هود جزا ، يكي از رهبران نظامي اندلس مي كوشيد بقاياي اندلس را متحد كند و دوستي براي خود بنا كند كه در اين راه موفقيتهايي به دست آورد اما كشه شد سپس رهبر ديگري به نام محمد يوسف بن نصر بن احمر اولين حاكم «الغائب » با موفقيت به اين مهم همت گماشت و هنگاميكه جنگجويان اسلامي گرد او جمع شدند به جيان و سپس غرناطه رفت و در آنجا پا گرفت و لشگريان به او پيوستند . برخي از رهبران جنوب مثل : حاكم جيان او را حمايت كردند بدين گونه دولت بني نصر در غرناطه كه آخرين سنگر اسلام در آندلس بود بر پا شد .
خدمات مسلمانان به جغرافيا:
گسترش دانش جغرافياي اروپاي قرون وسطي و گسترش نخستين مراحل جغرافياي نوين را مي توان از خدمات علمي مسلمانان دانست گروهي از دانشمندان برجسته و لايق اروپايي با انجام پژوهشهاي فراوان در ماخذ علوم نوين شواهد غير قابل انكاري از انتقال انديشه هاي علمي اسلامي به اقوام اروپايي ارائه داده اند.
منشاء انتقال علم و جغرافياي اسلامي به اروپا و غرب فراوان بود. اين نقاط تماس مادي و فرهنگي در ا سپانيا ، ايتاليا ، سيسيل قرار داشت . همانگونه كه فعاليتهاي نخستين در ترجمه كتب علمي در بغداد راه را براي آثار علمي جديد باز كرد، به همين ترتيب ترجمه آثار بي شمار عربي در اسپانيا ،ايتاليا و سيسيل به پيشرفت انديشه هاي علمي كمك كرد.
اسلام و فرهنگ غرب:
اسپانيا و سيسيل بازارهاي معرفتي بودند كه اهل اروپا را با اين متاع هاي نو ظهور آشنا كرد.
در اسپانيا علاقه به فرهنگ اسلامي به قدري در مسيحي ها غلبه مي يافت كه حتي آلوارويك نويسنده مسيحي شكايت دارد از اينكه هموطنان مسيحي او از اشعار و قصه هاي عرب لذت مي برند و آثار حكما اسلامي را مي خوانند ، نه براي آنكه آنها را رد كنند بلكه به قصد آنكه در زبان عربي سبك بيان دلكش و درستي پيدا كنند آشنايي با زبان عربي و فرهنگ اسلامي در ايتاليا و فرانسه تا حدي محرك و انگيزه آن نهضت عظيم علمي و فكري شد كه بعدها رنسانس نا ميده شد و همه اروپا به جنب و جوش آورد بدين گونه اروپا حتي رنسانس خود را به مسلمين مديون است.
درست است كه غرب به تمدن اسلامي خيلي بيش از آنچه خود اعتراف دارد مديون است اما در يك قرن و نيم اخير نيز قسمت عمده اي از اين وام خود را ا دا كرده است با اين همه هنوز فرهنگ اسلامي مايه حياتي خود را حفظ كرده است و هنوز در غرب ورش بيناني هستند كه به درستي انتظار دارند تا آنجا كه ممكن است الهامات تازه اي از شرق و اسلام دريافت دارند1
پس از اينكه فرهنگ و تمدن اسلامي ، مراحل پيشرف تو تكامل خود را طي كرد ، اثرات آن به اروپا هم رسيد و موجبات بيداري مردم آن منطقه را نيز فراهم كرد. ترجمه آثار دانشمندان اسلامي به زبان لايتن ، مهمترين گامي بود كه دراين زمينه برداشته شد . در طي مدت كوتاهي بيش از 1400 كتاب و رساله در جنبه هاي گوناگون علوم و ادبيات و فلسفه از زبان عربي به زبانهاي اروپايي ترجمه شد با و رود اين ترجمه ها ،انقلاب عظيمي در اروپا بر پا شد؛ دانشگاه هاي جديد تاسيس شد؛ برنامه هاي درسي مراكز علمي جهان اسلام به اقتباس گرفته شد و مبناي دروس دانشجويان بر پايه كتب السامي قرار گرفت ؛ در زمينه فلسفه و منطق كتابهاي ارسطو ؤ فارابي ،ابن سينا ،و ابن رشد به تدريس گرفه شد؛ انديشه هاي ابن سينا ، آلبرت كبير را به شدت تكان داد و تفكرات ابن رشد د رتوماس موثر واقع شد: راجر بيكن علم فيزيك و نورشناسي را از ابن هيثم بهره گرفت و كتابهاي غزالي و ابن عربي ،ريموند لول و دانته و ريموند مارتين راسخت تحت تاثير قرار داد؛ اطلاعات جغرافيايي ادريسي به دست جغرافيدانان اروپا افتاد و ن قشه هاي جديدي از رو ي آن تهيه شد و در پي آن اكتشافات جغرافيايي و دريايي گسترش يافت»1
تاثيرات تمدن اسلامي ، تنها به اواخر قرون وسطي و اوايل رنسانس منحصر نشد بلكه در قرون بعد نيز ادامه يافت در قرن شانزدهم و هفدهم ميلادي بود كه تئوريهاي ستاره شناسي رصدخانه هاي مراغه و سمرقند و استامبول به همراه آلات نجومي آنها مورد استفاده رصدخانه هاي اروپا قرار گرفت وپايه اصلي ترقيات منجماني مثل تيكو براهه و كپلر و كوپرنيك شد. در قرون هجدهم ميلادي ، متسكيو و ولتر با الهام از آثار ابن خلدون ، علم جامعه شناسي را به وجود آوردند، بدون اينكه حتي يك بار مراتب امتنان خود را از اين مرد اسلامي ابراز دارند.
راههاي نفوذ تمدن اسلامي در اروپا از سه محور اسپانيا ، سيسيل و جنگهاي صليبي بود، اولاً پيش از اينكه جنگهاي صليبي آغاز شود قسمت زيادي از آثار تمدن اسلامي ابتدا از اسپانيا و سپس از طريق سيسيل به اروپا رسيده بود بنابراين ،اسپانيا و سيسيل از لحاظ تاريخ تاثير گذاري مقدم بر جنگهاي صليبي هستند و به نظر مي رسد كه اگر حتي جنگهاي صليبي اتفاق نمي افتاد باز هم اروپا راه بيداري خود را پيدا كرده بود و د رمسير تمدن و فرهنگ گام بر مي داشت منتهي جنگهاي صليبي به حركت آنها سرعت بخشيد و به اوج كمال رسانيد؛ ثانياً تاثيرات تمدن اسلامي از طريق اسپانيا و سيسيل بيشتر جنبه فرهنگي و علمي داشت در حاليكه جنگهاي صليبي اروپائيان بيشتر با مسائل اجتماعي و اقتصادي مسلمانان آشكار شدند .
اكثر آثار دانشمندان اسلامي ،يهودي ،يوناني و هندي، كه در قالب علوم اسلامي آشكار شده بود ،توسط مترجمين و دامشندان اروپاي در مراكز علمي اسپانيا و سيسيل ترجمه مي شود و از اين طريق وارد اروپا شده طالبان تشنه علم آن منطقه را سيراب مي كرد اما در جنگهاي صليبي آنچه اذهان مردم اروپا را واله كرده بود اوضاع و احوال حاكمان مسلمانان بود مسيحيان در طي اين جنگها با دنياي وسيع تري آشنا شدند و به تبع آن اقتباسات نيز در سطح گسترده اي انجام گرفت آنها در اين دوره برعكس اسپانيا وسيسيل بشتر به اخذ مسائل اجتماعي پرداختند . آداب و رسوم مسلمانان وضع پوشاك و خوراك ، سبك معماري ساختمان ها ، شيوه هاي گوناگون آبياري صنايع دستي و … از جمله مواردي است كه در خلال اين جنگها به اروپا راه يافته تحول عظيمي در وضع اقتصادي و اجتماعي مردم اروپا ايجاد كرد.
ترديدي نيست كه نقش تمدن اسلامي در تحولات داخلي اروپا به ويژه در نهضت رنسانس نقش كليدي بود و در مقايسه با عوامل ديگر رنسانس سهم تمدن اسلامي بيشتر از آنها بوده است.
اگر مروري بر تاريخ وقوع نهضت هاي رنسانس اروپا داشته باشيم خواهيم ديد كه همه آنها در يك مقطع زماني اتفاق نيفتاده بلكه رنسانس ايتاليا پيش از همه و در قرن پانزدهم ميلادي صورت گرفته است و پس از آن رنسانس اسپانيا و فرانسه پديد آمده است اما رنسانس انگلستان و برخي از كشورهاي ديگر در نيمه دوم قرن شانزدهم و اوايل قرن هفدهم به وقوع پيوست يكي از دلايل تقدم رنسانس ايتاليا و اسپانيا بر ديگر كشورهاي اروپاي همان ارتباط و تماس تنگاتنگ اين مناطق باتمدن اسلامي بود كه چيزهاي بسيار زيادي از آن اخذ كردند ؛ مثلاً يكي از پيشگامان نهضت رنسانس ايتاليا دانته بود كه از بزرگترين شعراي دنياي غرب نيز به حساب مي آمد.
دانته در دوره اي مي زيست كه بسياري از دانشمندان اسلامي به اروپا راه يافته بود و او قطعاً با چنين آثاري، به ويژه انديشه هاي علمي ، عرفاني و ادبي ابن عربي و ابن سينا و ابن رشد ، آشنايي داشت و حتي در خلق اثر خود ،نيز از آنها استفاده كرده بود. وي به كرات از اينگونه افراد نام برده و آنها را در رديف بزرگترين حكماي يونان باستان قرار داده است اما نكته مهم اين است كه علي رغم پذيرش تمام مسائل فوق ،نمي توان وقوع رنسانس در اروپا را تنها در سايه نفوذ تمدن اسلامي دانست زيرا كه عوامل ديگري نيز در آن نهضت عظيم موثر بوده ان كه برخي از آنها عبارتند از : اختراع چاپ و تكامل صنعت كاغذ ،تصرف قسطنطنيه به دست تركان عثماني و مهاجرت تعدادي از دانشمندان بيزانسي به ايتاليا و ساير كشورهاي اروپا ، گسترش اكتشافات جغرافيايي و دست يابي به آسيا و هندوستان ، كشف آمريكا و بالاخره ظهور فرقه پروتستان و در هم شكستن نفوذ كليسا.1
فعاليت هاي اقتصادي مسلمانان اندلس و نقش آن در اقتصاد اروپا:
كشاروزي و زراعت :
ويل دورانت و آلبر ماله معتقدند كه اروپائيان در توسع كشاورزي خود هم روش هاي فني كشاورزان مسلمان در اسپانيا و سيسيل را فرا گرفتند و هم تعداد زيادي از نباتات و درخت هاي آنها را به اروپا آوردند.
آلبرماله مي نويسد : نباتات تازه از قبيل كتان و شاهدانه و زعفران اغلب از ممالك مسلمان مشرق زمين و سيسيل و اسپانيا راهي به اروپا باز كرده و كشت آن كم كم رواج يافته است.
صنايع :
پيش از ورود مسلمانان به اسپانيا تا دوره امويان اقتصاد كشور رشد خوبي نداشت اما تثبيت حكومت اويان وحمايت سلاطين آن از هنرمندان مسلمان از يك سو و داد و ستد مردم آن كشور با مسلمانان شمال آفريقا و مراكز تجاري شرق ، چون قاهره بغداد و دمشق و ارتباط با كشورهاي اروپا تحول عظيمي در صنعت منطقه اندلس ايجاد كرد و باعث شكوفايي اقتصاد آن كشور شد و اثرات آن و به امروز اسپانيا و اروپا هم رسيد و در رشد اقتصاد آنها ها هم موثر اقع شد.
طرق سرايت فرهنگ به اروپا:
اساپنيا اوج هنرنمايي اسلامي است و اگر هم رشدي در جهان وجود داشت در اسپانيا صورت گرفت غني ترين رشد و توسعه و عالي ترين شكوفايي در جايي قرار گرفت كه كمترين سرمايه را دارا بود شكوفايي تمدن و فرهنگ اسلام در سرزيمن اسپانيا اين گمان باطل كه تمدن السلامي را فقط مقلد حكومتهاي انحطاط يافته و آثار فرهنگي آنان مي داند را بر ملا مي سازد زيرا در اسپانيا چيزي براي جذب كردن آموختن تقليد كردن و نيمه كاره اي را به كمال رسانيدن و ادامه دادن وجود نداشت آنچه تمدن زيباي غني و بي نظير و يگانه آندلس از آن مايه گرفته است مسلماً نه پارسي است و نه يوناني بلكه بيش از هر چيز اسلامي است.
با كاشتن اين نهال مشرق زمين در سرزمين اندلس نهال هنر اسلامي هم در آن سرزمين ريشه كرده و به خوبي پرورش يافت و به زودي شكوفا شد اين درخت تناور قلعه هاي خود را بر فراز مرزها به ديگر شهرهاي اروپا فرستاد هنر معماري اسلامي موزيك و آهنگ هنر شعر و شاعري و هنر عشق ورزيدن.
اروپا هنر خطاطي را نيز از مسلمانان آموخت نقاشيها و مجسمه ها زينت ساختمان هاي تمدن اسلامي هستند هنر معماري اسلامي كه صدها سال در اروپا وطن كرده بود تاثير خود را براي زماني طولاني درمناطق مختلف اروپا به جاي گذاشت نه تنها مسيحياني كه بر اندلس مسلمان نشين پيروز شدند ، كليسا ها و قصرهايشان را به وسيله معماران و صنعتگران مسلمان ساختند و به همين علت امروزه در زبان اسپانيايي واژه هايي كه براي مهندسي ساختمان و بنا و ديگر چيزها كه به اين شغل مربوط مي شود عربي الاصل هستند.
جنگجويان صليبي كه به اروپا بازگشتند علاوه بر ساختن قلاع نظامي سنگي به سبك مسلمانان تعدادي از تكنيكهاي دفاعي آنان را تقليد كرده اند كه تاثير آن بر باروهاي شهرهاي آسمان و نيز قصرهاي انگليسي قطعه هاي نظامي فرانسه به چشم مي خورد.
اسلام در اروپا ؛ سياستهاي دين و امت:
رويدادهايي كه در آن زمان مورد توجه واقع شدند عبارت بودد از انفجار سفارت اسرائيل در لندن كه به مسلمانان خاور ميانه نسبت داده مي شد ، ربودن يك هواپيما از سوي اسلام گرايان الجزايري و نجات حيرت آور گروگان ها در مارسي و بمب گذاري درمتروي پاريس و ميدان شاري دو گل كه تصور مي رفت با افراطيون مسلمان در ارتباط باشد در عين حال در بسياري از تحليل هاي مربوط به درگيري هاي بوسني هرزگوين اين گرايش ديده مي شود كه پيچيدگي هاي زد و خورد در آن منطقه را در قالب ساده پندارانه نوعي رودررويي ابدي و قبيله اي بين مسلمانان و مسيحيان جلوه دهند در همان روزها در خود اروپا به طور روز افزون شواهدي ارائه مي شد كه به ظاهر در تاييد نگراني هاي دوران پس از جنگ سرد در زمينه يك «برخورد تمدني» رو به ظهور بين دنياي اسلام و غرب مسيحي بود. در واقع ، از زمان انقلاب ايران توجه عمومي و سوء ظن ارتجاعي در سراسر اروپا به سوي اجتماعات آشكار مهاجران مسلمان و فرزندنشان جلب شده است.
همان گونه كه جان اسپوزيتو نشان داده است گرچه افسانه جاري در خصوص تهديد اسلامي از طريق ادغام عوامل متعددي پديد آمده است اما اين پندار افكار عمومي جهان غير مسلمان را به گونه اي تقريباً يكپارچه فرا گرفته است در واقع تصويرهاي «جوهري شده»1 از اسلام ، پس از باز توليد و شرح و بسط مداوم در برخي حالف در حال حاضر از سوي بسياري از ناظران به عنوان يك عامل تبيين كننده در امور جهاني مورد پذيرش اسلام قرار گرفته است .