بخشی از مقاله

آسيب شناسي تزئينات متاثر از سبک نئوکلاسيک اروپا در خانه مستوفي الممالک تهران
چکيده
معماري نئوکلاسيک ،سبک معماري است که عمدتا از نيمه دوم قرن هجدهم تا نيمه دوم قرن نوزدهم در اروپا رايج بوده است .اين سبک ، به عنوان اولين سبک معماري غربي، در زمان سلطنت ناصرالدين شاه در نيمه دوم قرن نوزدهم وارد ايران شد و معماري ايراني را همچون ديگر مظاهر زندگي ايرانيان درآن دوره ، تحت تأثير خود قرار داد ، در س دهاي گذشته و در دوران قاجار، ابتدا در ساختم انهاي سلطنتي و اعياني، سپس بناهاي عمومي و نيز معماري مسکوني بناهايي تاريخي تهران خودش را نشان داد،که در نتيجه آن ، دستاوردهاي مدرن تمدن غرب ، هرچه بيشتر و بيشتر وارد فضاي شهري شد و تأثير خود را بر تمامي ارکان جامعه از جمله بر معماري مسکوني باقي گذاشت .معماري خانه هاي تهران نيز که تا اين زمان ، در ارتباط با اصول معماري سنتي و در قالب ساختارهاي يک شهر سنتي شکل گرفته بود، به تدريج فرم هاي کهن خود را از دست داد و ظاهري غربي به خود گرفت . از جمله بناهاي ساخته شده به سبک نئوکلاسيک غرب مي توان به بناي مستوفي الممالک ساخته شده در اواخر دوران قاجار به سال ١٣١١ اشاره کرد.اين تاثيرات نئوکلاسيکي در نما، پلان و نيز تزئينات نمود يافته است .که در اينجا بيشتر به بررسي تزئينات و آسيبهاي وارده شده به بدان خواهيم پرداخت .
هدف اين مقاله با روش تحقيق ميداني و کتابخانه اي وبررسي نمونه موردي آسيب نگاري و پرداختن به جنبه هاي زيبايي بنا جهت حفظ بنا به عنوان يک اثرمعماري ماندگار تاريخي و حفظ هويت ايراني بناست . با توجه به اين که بنا متاثر از سبک نئوکلاسيک غربي است اما با استفاده از شيوه هاي سنتي ايراني هر چند حقير ، اما هويت سازتوانسته سبکي تلفيقي را با اقتباس از سبک اروپايي به وجود آورد وجالب است که اين سبک در زبان بسياري از مورخان به معماري کارت پستالي معروف ش دکه از عناصر معماري نئوکلاسيک بهره منده شده است
واژه هاي کليدي : بناي تاريخي تهران ، خانه مستوفي الممالک ، معماري نئوکلاسيک ، معماري سبک کارت پستالي،تزئينات .


مقدمه :
تهران از هنگامي که به پايتختي ايران انتخاب شد و دستگاه هاي دولتي در آن جمع گرديد، وسيع و آباد شد و جمعيت آن سال به سال افزون گشت و محله ها و خيابان ها و خانه هاي بسياري در آن ساخته شد و در دوره "فتحعلي شاه " و "محمد شاه " توسعه و آباداني شهر ادامه پيدا کرد؛ اما تغيير اساسي ظاهر شهر در دوره ناصري انجام گرفت .
در اين دوره به علت جمعيت زياد، ناچار رجال و ا عيان و سفارتخانه ها در خارج از حصار قديم ، دست به ايجاد باغ ها و ساختمان هاي زيادي زدند و حدود شهر به کلي تغيير کرد و قسمت هايي از دشت و صحرا جزء شهر در آمد .در نيمه دوم قرن سيزدهم ، ناصرالدين شاه قاجار مهم ترين حامي و باني ساخت بناهاي مختلف در تهران بود، به طوريکه در خلال سلطنت طولاني و نسبتاً آرام او، باروي هشت ضلعي جديدي با ١٢ دروازه و يک ميدان مرکزي با شکوه به نام ميدان توپ خانه براي شهر گسترش يافته تهران ساخته شد .
معماري متجدد در ايران تقريباً از دوره "ناصرالدين شاه " شروع شد؛ زيرا از يک طرف دوره سلطنت پنجاه ساله او بيش از يک سوم دوره قاجاريه را تشکيل ميدهد و در اين دوره به نسبت دوره هاي قبلي که دوران محمد شاه و فتحعلي شاه است ، به نسبت آرامش تقريبي حاصل ميشود و زمينه مساعدتري براي بروز آباداني و عمراني به وجود مي - آيد (قباديان ، ١٨:١٣٨٤) .اما در پي تغييرات چشمگيري که در نتيجه عواملي چون وقوع انقلاب صنعتي و بروز تحولات سياسي و اجتماعي واقتصادي و فرهنگي اروپا( حبيبي، ١٣٨٧ :٢٣٤ )، شکست هاي نظامي ايران ، استعمار، تجارت وابسته ، اعزام دانشجو به فرنگ ، استخدام مهندسان و متخصصان اروپايي و غيره ، در تهران صورت گرفت حدودي رنگ باخت و به جاي آن ،گرايش هاي تجددطلبانه و فرهنگ نوگرايانه برگرفته از غرب اوج پيدا کرد و عدم درک درست دولت قاجار از اين شرايط تاريخي جديد موجب شد تا تحول به وجودآمده ، همراه با تقابل هاي بسيار صورت گيرد که مهمترين آنها، تقابل سنت و تجدد در جامعه بود ( حبيبي، ١٣٨٧ :٢٣٥ ) در دوره حکومت ناصرالدين شاه ، تحولات و جريان نوگرايي که در جامعه آغاز شده بود، جلوه بارزتر و دامنه گسترده تري پيدا کرد( قباديان ، ١٣٨٣ :٢٤٠ ) که در نتيجه آن ، دستاوردهاي مدرن تمدن غرب ، هرچه بيشتر و بيشتر وارد فضاي شهري شد و تأثير خود را بر تمامي ارکان جامعه از جمله بر معماري مسکوني باقي گذاشت .معماري خانه هاي تهران نيز که تا اين زمان ، در ارتباط با اصول معماري سنتي و در قالب ساختارهاي يک شهر سنتي شکل گرفته بود، به تدريج فرم هاي کهن خود را از دست داد و ظاهري غربي به خود گرفت .انديشمندان و ن ويسندگان گوناگون ، هر يک دلايلي را براي ورود انديشه هاي جديد غربي و تأثيرگذاري آن بر سنت هاي معماري مسکن تهران بيان کرده اند که از جمله آنها مي توان به فرهنگ ناپخته سلسله قاجاريه و رکود اقتصادي( آپمپوپ ،
١٤١١:١٣٨٧ )؛ بازگشت تحصيل کردگان اروپا رفته به ايران و اجراي معماري کارت پستالي توسط آنان ( قباديان ، ١٣٨٣ :٦٨)؛ ارتباط بيشتر ايران با اروپا( نصيري انصاري، ٢٨٠:١٣٥٠ ).اعمال نفوذ بيگانگان و تبليغات آنها (پيرنيا ٢٧:١٣٦٩)؛ سفر به اروپا و همراه آوردن آثار هنري آنان ( صارمي، ١٤٣:١٣٧٦ )احساس حقارت و عقب ماندگي در مقابل برتري هاي علمي و فني و هنري غرب ( نوحي، ١٣٧٤ :٦١٤ )؛ شيفتگي در مقابل مظاهر معماري مدرن و کارايي بهتر شيوه هاي جديد غربي( قباديان ، ١٣٨٣ : ٢٢٦ )؛ حضور معلمين و مهندسين و معماران اروپايي در مدرسه دارالفنون ( حبيبي، ١٣٨٧: ٢٣٨ )و همچنين معرفي شيوه هاي شهرسازي غربي و گونه هاي جديدي از سبک هاي معماري و تزيينات متداول آن زمان اروپا توسط مهندسان غربي اشاره کرد
(پاکدامن ، ١٣٧٣ :٥٤ )بدين ترتيب در دوره قاجار، عوامل گوناگوني بر معماري خانه هاي تهران اثر گذاشت که در اين ميان ، مهمترين عامل ، نفوذ فرهنگ و هنر غرب بود که بسته ب ه ميزان و موارد تأثيرش ، سه سبک گوناگون خانه سازي با شاخصه هاي متفاوت سنتي، تلفيقي و جديد را شکل داد .
همانگونه که بسياري از نظريه پردازان معماري در مورد معماري معاصر ايران بيان مي دارند، معماري امروز ايران در تکاپوي سنت ومدرنيته گام بر مي دارد و تاکنون با گذشت چندين سال نتوانسته از اين جدال رهايي يافته و در مسير خلق روشهاي طراحي نو گامي ارزشمند بر دارد. امروزه از يک سو در دنياي معماري ، معماران در پي خلق سبک ها و روشهاي نو در طراحي بوده و از سوي ديگر ،در کشور هاي در حال توسعه ، معماران در صدد بروز شدن و همگام شدن با معماري روز کشورهاي پيشرفته هستند.اما گاه در مسير نيل به اين هدف معماران جوان ايراني ، همچون معماران ساير کشورهاي در حال توسعه ، دچار از خود باختگي در مقابل سبک هاي جديد دنياي غرب مي شوند بدون اينکه ملاحظات اقليمي و فرهنگي را در نظر بگيرند و به اين ترتيب ، گونه اي معماري شکل مي گيرد که هيچ تجانسي با معماري ايراني و شرايط امروز کشور نداشته و اين گونه معماري مانع از خلق فضاها و روشهاي جديد در دنياي معماري مي شود .
در اين مقاله ، بنا به مطالب فوق ، نفوذ معماري نئوکلاسيک اروپا در ايران ، به عنوان اولين سبک فرنگي که وارد ايران شده است ، مورد تحليل و بررسي قرار گرفته و جهت دستيابي به شناخت بهتر موضوع ، مطالعات موردي بر روي بناي مستوفي الممالک که متاثر از اين سبک در معماري دوره ناصري در شهر تهران انجام گرفته است .
معماري نئوکلاسيک :
نئوکلاسيسم واژه اي است که اصولاً به جنبشي در تزيئنات ، هنرهاي بصري، ادبيات ، تئاتر و موسيقي و معماري اطلاق ميشود که بازگشت و تصويري از هنر و فرهنگي غربي کلاسيک (اغلب مربوط به يونان و رم باستان ) را دارا ميباشد. اين جنبش ها اغلب در طول ميانه قرن ١٨ تا اواخر قرن ١٩ به وقوع پيوسته اند.چيزي که نئوکلاسيک بيش از همه به طور اصولي به آن مربوط است بدنه يک اثر است که از اصل منطق و قانون پيروي ميکند.در واقع کلاسيک بيان منطق و قانون مي باشد .
بطور کلي نئوکلاسيک هنري از ايده آل گرايي است و در آن هنرمند کسي است که به طور کامل و جامع به قوانين آگاه باش د و البته اين بدان معني نيست که قوانين را بيروح و بيزندگي دائم تکرار کند بلکه آنها را با سنت آميخته و در هر کار از نو بيان کند.نوگرايي محض ، ابزارگرايي، بديهه گويي و الهام گرايي از عناصر نئوکلاسيک نميباشد. اين سبک تحت تاثير نهضت روشنگري ابتدا در فرانسه و ايتاليا آغاز شد و سپس در مدت زمان کوتاهي به نحوي (Enlightenment) گسترده انگلستان ، آلمان و کشورهاي ديگر را فراگرفت (باني مسعود، ١٣٨٩ : ١٧٩ ).
آن چه که عصر روشنگري را در شکلگيري نئوکلاسيسيسم در هنر مهم جلوه ميدهد .
مفهوم بود که در بين آراء انديشمندان روشنگري مطرح شد .هدف تاريخ در عصر« تاريخ » تازهاي از روشنگري صرفا کنجکاوي درباره ي رويدادهاي گذشته يا اشتياق به احياء گذشته نيست .بلکه دليل اصلي توجه آنان به تاريخ اين بود که انسان در حال پيشرفت است . پيوسته کشف ميکند،تعصب و خرافه و جهل و قساوت باستاني را از ميان برمي دارد، و در راه تأسيس و تثبيت علمي پيش ميرود که مردم را سعادتمند، آزاد، پاکدامن و عادل گرداند(قباديان ، ١٣٨٩ :١٧٩ ). در حقيقت تاريخ در عصر روشنگري تنها مرجعي براي بازگشت به گذشته نبود بلکه بستري بود که بتوانند چالشها و تحولات و تعقلات انسان را دنبال کنند. منبع الهام معماري نئوکلاسيک ، معماري دوره کلاسيک يونان و روم باستان بوده است (قباديان ١٣٨٣ :١٨).
البته با ذکر اين نکته که اين سبک مدعي نوعي نوآوري درهنرمعماري يونان و روم باستان بود (باني مسعود، ١٣٨٩ :١٧٩)، به دليل اقتباس از سبک نئوکلاسيک فرانسه در خانه مستوفي الممالک مختصري از آن ذکر مي شود.
نئوکلاسيسيسم فرانسه :
نئوکلاسيسيسم فرانسه نيز در همسويي کامل با تفکرات پالاديانيسم انگليسي در پي يافتن اصول و مفاهيم ماندگار معماري تاريخ گرا پيشرفت (باني مسعود، ١٣٨٩ : ١٨٤).اما با وجود اين نکته که در نئوکلاسيسم ف رانسه ، خردگرايي خود را نشان داد .در حقيقت معمارن فرانسوي همچون معماران انگليسي تفکرات پالاديو را کورکورانه به کار نبردند و آثار يونان و روم باستان را از زاويه عقل و خرد مورد تحليل و بررسي قرار دادند و به همين سبب گرايش به فرمهاي افلاطوني و خردگرايي و کارکردگرايي درفرم و سازه در معماري پيدا کردند(به نقل از باني مسعود،١٣٨٨ ).
يکي از مهمترين ميراث داران کلاسيک درمعماري اتيين لويي بوله بود .وي تحت تأثير عناصر معماري يونان و روم ، به خصوص نظام ستون گذاري يونيک و کُرَنتي و احجام افلاطوني به شيوهاي دست يافت که بعد ها به عنوان نماد معماري نئوکلاسيسيسم فرانسوي درآمد (همان ، ١٣٨٩ : ١٨٥ ). کلود نيکولا لودو نيز يکي ديگر از معماران مطرح سبک نئوکلاسيسيسم فرانسوي بود .
معماري آثار او مبتني بر کاربرد شکلهاي سادهي هندسي است .يکي از جنبههاي شاخص آثار لودو استفاده ي وي از تداخل عناصر کلاسيک با فرمهاي سادهي افلاطوني است .درکارهاي او اين تداخل به صورت هوشمندانه اي معماري اوست که آثار وي را از هم نسلانش متمايز مينمايد . (همان ، ١٧٩:١٣٨٩). موازي جرياناتي که ذکر شد، در اوايل قرن نوزدهم مدرسه هنرهاي زيباي پاريس ( بوزار)شکل گرفت که در سال ١٨١٩ تاسيس شد (باني مسعود،١٣٨٩ : ١٩٢).
نئوکلاسيک قرن بيستم :
گرايش به واپسگراي در تاريخ ، دوباره خود را در دهه انگلستان ٨٠ قرن بيستم ، موازي با جنبش پست مدرنيسم ، نشان داد .سبک کلاسيک که در پي بيش از نيم قرن تفوق معماري مدرن از اوايل قرن اخير مورد بي توجهي ن سبي قرار گرفته بود، به تدريج بعد از انتقاداتي که به سبک مدرن شد، خصوصاً بعد از نمايشگاهي درلندن به نام نابودي خانه هاي حومه شهر در سال ١٩٧٥، مجدداً به صورت يک سبک مهم که ميتواند پاسخگوي نيازهاي جامع امروزي باشدمطرح شد(قباديان ،١٣٨٢ :١٣٠). گرايش به نئوکلاسيک از خانه هاي شخصي در انگلستان آغاز شد و به بناهاي عمومي تسري يافت .پرنس چارلز (وليعه د انگلستان )نيز يکي از حاميان سرسخت اين گرايش بود (باني مسعود، ٣٢٩:١٣٨٩). معماران نئوکلاسيک معتقد به مقدس بودن نظامهاي کلاسيک هستند لذا هر تغييري در اين نظامها را صحيح ندانس ته و باور دارند که هرگونه تغييري در آنها باعث تبديل شدن کمال به نقصان ميشود و اين همان دليل جاودانگي معماري کلاسيک است .
در حقيقت معماران اين سبک ، معماري همانند نظم ،تناسب ، تقارن ، هماهنگي و کمال که در زمان يونان باستان ، خداياني بودند انسان گون در حد نهايت زيبايي، کمال و جاودانگي، لذا خانه آنها نيز ميبايست يک معماري بدون نقص و ايراد باشد(همان ، ١٣٨٢ : ١٣٣). لذا معماران نئوکلاسيک ، معماري کلاسيک را منبع الهام خود قرار داده و اين معماري را همان گونه که از نظر کالبدي بوده ، براي احتياجات امروز طراحي ميکنند البته با توجه به اين نکته که در داخل اين فرمهاي تاريخي، بايد کليه وسايل رفاهي امروزي تدارک ديده شود(همان ، ١٣٨٢ :١٣٠). در حقيقت اگر خواسته باشيم در يک جمله اين سبک را تعريف کنيم ، ميتوان گفت : ساختمان نئوکلاسيک ، پوستهاي کلاسيک برروي امکانات مدرن است (همان ، ١٣٨٢ :١٣٠). که ميتوان از او به عنوان مغز متفکر اين گرايش نام برد، کونيلن تري حرفهايي تاثيرگذار بيان نموده است .تري به جاودانگي عناصر معماري کلاسيک اعتقاد دارد، و به اين عقيده سخت پايبند است که اگر عناصر معماري کلاسيک را درهر سرزميني به کار گيريم همان طراواتي را دارد که در سرمنشأ خود داشته است .او معتقد به تقدس نظم هاي کلاسيک است ، و باور دارد که اين نظم ها با الهام از هارموني عالم خلق شده اند (باني مسعود، ١٣٨٩ :٣٢٩).
رويارويي معماري نئوکلاسيک اروپا در ايران :
ورود معماري نئوکلاسيک غرب و بطورکلي ورود معماري غربي به اي ران ، از زمان ناصرالدين قاجار يعني از نيمه دوم قرن نوزدهم ميلادي( ١٨٩٧– ١٨٤٨ ميلادي،١٢٧٦- ١٢٢٧ شمسي)صورت گرفت .تا پيش از اين تاريخ معماري در ايران همواره از سنت الگو مي گرفت .در گذشته اينجا جهان شرق و آنجا جهان غرب و اينجا بلاد اسلام و آنجا بلاد کفر بود،در نتيجه بلاد کفر نمي توانست منبع الهام ما باشد(قباديان ، ١٣٨٣ :٣١). از زمان ناصرالدين شاه ، با سفر شاه و درباريان به فرنگ ، دربار ايران شيفته فرهنگ غربي شد وشخص شاه نيز علاقه وافري به خاندان سلطنتي اروپا ، سرگرمي ها و تفريحات آنان و همچنين ساختمان هاي اروپايي پيدا کرد .
از اين زمان است که کشور ما به تدريج از جهان شرق پا به جهان غرب و توجه ما از لاهوت و سنت به ناسوت و غرب تغيير جهت يافت (قباديان ، ١٣٨٣ : ٤٧ ).بنابراين همانگونه که ما به تدريج از جهان شرق قدم به جهان سوم گذاشتيم ، و در بسياري از زمينه ها فرنگ را منبع الهام خود قرار داديم ، ساختمانهاي ما نيز به ظاهر سبک تاريخ گرايي در فرنگ درآمدند .در اين رابطه کاخها و بناهاي حکومتي اولين ساختمانهايي ، بودند که تحت تاثير مدرنيزاسيون قرار گرفتند و دستخوش تغييرات شدند(قباديان ، ١٣٨٣ :٤٧).
بنابراين همانگونه که ما به تدريج از جهان شرق قدم به جهان سوم گذاشتيم ، و دربسياري از زمينه ها فرنگ را منبع الهام خود قرار داديم ، ساختمانهاي ما نيز به ظاهر سبک تاريخ گرايي در فرنگ درآمدند .در اين رابطه کاخها و بناهاي حکومتي اولين ساختمانهايي، بودند که تحت تاثير مدرنيزاسيون قرار گرفتند و دستخوش تغييرات شدند (قباديان ، ٣١:١٣٨٣).
در طي سفرهاي دربارايران به غرب و مشاهده ساختمان هاي اروپاييان ، درباريان آن فرمها را به عنوان نمادي از تجدد، جلب توجه يافتند و پس از بازگشت به ايران خواستار ساختمان هايي به سبک فرنگي شدند.آنها باخود عکسها و کارت پستالهايي ازب ناهاي غربي به ايران آوردند و ازمعمارباشيها خواستند که ساختمانهايي شبيه آنها اجرا کنند .
معمارباشيهاي ايران که به غرب سفر نکرده بودند و اطلاعي از چند و چون کار امرا و فرنگ رفته ها نداشتند، سعي کردند که اين فرمهاي فرنگي رابا مصالح و روشهاي ساختماني سنتي ايران اجراکنند.در حقيقت اين دوران را ميتوان سرآغاز معماري کارت پستالي در ايران دانست (قباديان ، ١٣٨٣ :٣١).
تقليد و ساخت بناهاي اروپايي از روي کارت پستال و عکس ها تاجايي پيش رفت که معمارباشي به سبب مشاهده دودکش بر بام ساختمان هاي اروپايي موجود در کاتالوگ ،بر بام ساخ ت مان خود نيز دودکش گذاشت بدون آنکه مجراي دودي در ساختمان وجود داشته باشد.
در اينجا مي توان به اين نکته قابل توجه و جالب اشاره کرد که در اين دوره تقليد و ساخت بنا از روي الگوي فرنگي نه تنها قبيح نبود، بلکه يکي از امتيازات مثبت آن ساختمان محسوب مي شد . لذ ا در دوره ناصري نمادهايي از تاريخگرايي مغرب زمين وارد ايران شد .ولي بايستي يادآور شد که اين تاريخگرايي در معماري ما جنبه تقليدي داشت و تحقيقات انجام شده درمورد معماري کلاسيک يونان و رم باستان و مباني علمي و نظري معماري نئوکلاسيک اروپا در اين دوره درايران ن اشناخته بود(همان ، ١٣٨٣ :٣١).
بررسي معماري بناهاي نئوکلاسيک در تهران :
در دوره ناصري ،شهر تهران به عنوان يکي از پايگاه هاي مهم حکومتي و کانون فعاليتهاي هنري و علمي قاجار بستر ساخت بسياري از بناها به سبک نئوکلاسيک اروپا بود .مشخصات پنج ساختمان شاخص به سبک نئوکلاسيک در جدول شماره ١ ذکر شده است .از ميان آن ها ،يک ساختمان به عنوان نمونه موردي تجزيه و تحليل خواهد شد.


خانه مستوفي الممالک :
عمارت مستوفي از جمله بناهايي است که مبين تحول در بناهاي کوشکي دوره قاجار و تلفيق بيشتر آن با معماري اروپايي است که اين مساله به خودي خود ارزش هايي براي اين بنا به وجود مي آورد . از اين رو مرمت و احيا و بهره براداري از اين اثر , تاثير فرهنگي مهم و قابل توجهي در محيط اجتماعي پيرامون خود خواهد داشت .اما چنانچه پيشتر اشاره شد , اين بنا متعلق به اواخر دوره قاجار است واوايل دوره پهلوي مي باشدو قدمت آن بيش از صد سال است . (سال ١٣١١با اقتباس از طرح و نقشه يک عمارت کارت پستالي که مستوفي الممالک شخصا از پاريس آورده بود عمارتي بي نظير با سبک و معماري فرانسوي و با تزئينات گچبري و چوبي بنا شده که بعدها نخستين کابينه مشروطيت در آن تشکيل شد . اولين خانه فرنگي ساز ايران است و به همين دليل تزئينات آن نيز فرنگي است و از کاشيکاري، ارسي و شيشه هاي رنگي در آن خبري نيست و به جاي آن انواع گچبري فرنگي و همين طور درهاي چوبي نقاشي شده را مي توان ديد، معماري قرن ١٣ و بويژه نئوکلاسيک احداث شده و به شکل کوشک است ). (روزنامه شرق ،١٢:١٣٩١) .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید