بخشی از مقاله
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری
چکیده مقدمه و هدف:
احساس ناکامی و محرومیت ناشی از عادی نبودن کودک میتواند سبب گوشهگیری مادر و عدم علاقه به برقراری رابطه با محیط شود که پیامد آن عزت نفس پایین، بروز افسردگی، و به خطر افتادن سلامت روانی مادر است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش تابآوری در مادران دارای کودک با اختلال یادگیری بود. روش: روش این مطالعه، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک با اختلال یادگیری مراجعه کننده به مرکز آموزشی و توانبخشی اختلالات یادگیری رشد (شهر سمنان) در سال 1393 بود. ابزار مورد استفاده، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود. درمان گروهی (رویکرد پذیرش و تعهد) طی 9 جلسه و در 9 هفته متوالی برای گروه آزمایش ارائه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. یافتهها: نتایج حاکی از آن است که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش تابآوری مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری موثر بود F= 78/63) و .(P<0/01 بحث و نتیجهگیری: این پژوهش ضمن تأیید اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش تاب آوری مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری، نشان داد که آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد قابلیت کاربرد داشته و میتواند به عنوان یک مداخلهی روانشناختی در کنار سایر مداخلات مورد استفاده قرار گیرد.
واژگان کلیدی: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، تابآوری، اختلال یادگیری
مقدمه
معمولاً در سنین کودکی، والدین حساسیت ویژهای نسبت به فرزندان خود دارند و تشخیص هر گونه مشکل جدی از جمله اختلال یادگیری برای کودکانشان، با تأثیر مخرّبی که بر روحیهی آنها میگذارد، توانایی پدر و مادر را برای کمک به فرزند مبتلا را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. اختلال یادگیری معمولاً به عنوان یک به عنوان یک آسیب جسمی یا نقص عصبی تعریف میشود که عملکرد تحصیلی را مختل میکند (عبادی و افروز، (1379 و افراد مبتلا برخلاف افراد کم توان ذهنی، لزوماً هوشبهر پایینی ندارند، اما با وجود تلاش قابل توجه در یادگیری برخی دروس، نمیتوانند عملکرد موفقی داشته باشند (تبریزی، .(1380گزارش شده که والدین این کودکان، در مقایسه با والدین کودکان عادی، احـساس محرومیـت و سـطوح بالایی از استرس و افسردگی را تجربه میکننـد (روآچ، آرموند و بارات، 1999؛ والنتین، درمات و اندرس، (1998 و علاوه براین دچار مشکلات سازشی بیشتری نیز هستند(کـوئین و پـاول، 1985؛ روآچ، آرموند و بارات، (1999، در این شرایط بهزیستی روانشناختی والدین اهمیت ویژهای دارد. رابطهی اختلال یادگیری و خانواده آنقدر قوی است که حتی برخی پژوهشگران علاوه بر ریشههای عصبشناختی، محیط خانواده را نیز در شکل-گیری آن مؤثر میدانند و گزارش میکنند که والدین این فرزندان، استرس والدینی بیشتر، مهارت پایینتر در خواندن و سبک والدینی
1
نامناسبتری دارند (بونیفاسی، استورتی، توبیا و سواردی1، .(2015 بنابراین در موارد تشخیص چنین اختلالاتی، پدر و مادر نیز موضوع درمان قرار میگیرند تا بتوانند این شرایط تنشزا را مدیریت نموده و درمان فرزندشان را نیز تسهیل کنند، به ویژه مادر که بیشتر درگیر مشکلات روانی کودک میشود و بحرانهای روانی بیشتری را تجربه میکند (ایسنهور، بیکر و بلچر، 2005؛ انگل وچندران وپنج، (2005، زیرا اولین شخصی است که به طور مستقیم با کودک ارتباط برقرار میکند و ممکن است، احساساتی مثل گناه و تقصیر و ناکامی و محرومیت ناشی از عادی نبودن کودک موجب کاهش عزت نفس و احساس خود کم بینی و غم و اندوه او شده سلامت روان وی را به خطر اندازد (نریمانی، آقامحمدیان و رجبی، .(1386 در غیر این صورت حتی ممکن است، اختلال یادگیری کودک، به مشکلات جدّی تری در حیطههای روانی، اجتماعی و تحصیلی منجر شود. چنانکه پژوهش کاپوزی و همکاران(2008) 2 حاکی از این است که سبک دلبستگی ناایمن والدین کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری در راهبردهای هیجانی- رفتاری این کودکان اختلال ایجاد نموده و عامل خطری برای توسعهی مشکل آنها تلقّی میشود. کنار آمدن با تنشهای ناشی از داشتن فرزند مبتلا، یک امر ضروری برای مادران است و آنها باید بتوانند بر احساسات منفی خود فائق آمده و بحران موجود را کنترل کنند. این مهارت که با عنوان تاب-آوری شناخته میشود، تنها به معنای پایداری در برابر شرایط آسیبزا که متضمّن یک حالت انفعالی بوده، نیست، بلکه به معنای مشارکت فعالانه و سازنده در شرایط محیطی خود و برقراری تعادل زیستی و روانی است (کانر و دیویدسون، .(2003 به دلیل اهمیت زیادی که تابآوری در سلامت روان افراد دارد (داودو، استورارت، ریچی و چادیو3، (2010، همواره برای شناخت عوامل مؤثر در افزایش آن تلاش میشود. برخی پژوهشگران مانند ایسن (2003) گزارش میکنند که افراد تابآور نسبت به شرایط تنشزا نگرش متفاوتی داشته و به جای آنکه بر مشکل تمرکز کنند، بر خود تمرکز میکنند و افرادی مانند هاکینز، کاتالانو و میلر (1992) نیز آن را سازهای شناختی دانستهاند. کهولیک (2011) نیز گزارش نمود که مهارتهای شناختی و به ویژه فراشناختی مانند ذهنآگاهی می-توانند با افزایش توانایی فرد برای تنظیم هیجانی و مهارتهای کنارآمدن، تابآوری او را بهبود بخشد. درمانهای موج سوم شناختی که مشخصهی آنها تمرکز بیشتر بر عملکرد است تا محتوای شرایط رشد افزونی داشته (یانگ، کلاسکو و ویشاهر، (2003 و بر مفاهیمی مانند ذهنآگاهی و بافتگرایی تأکید دارند. یکی از این درمانها درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است که توجه ویژهای به مهارت ذهنآگاهی دارد.کابات-زین (2005) از پیشگامان طرح مؤلفهی ذهنآگاهی، آن را توجه بدون قضاوت فرد به زمان حال و تجربهی لحظه به لحظه تعریف میکند. این درمان بر این عقیده است که آسیبشناسی از نوعی انعطافناپذیری روانشناختی به وجود میآید و ناشی از اجتناب از افکار و احساسات آزارنده است. این درمان از طریق افزایش ذهنآگاهی، فاصلهگیری شناختی (مشاهده افکار ) و ایجاد تعهد نسبت به درگیری فعالانه در جهان خارجی و تلاش برای دستیابی به یک زندگی پرمعنا و اصیل با هدف افزایش انعطافپذیری روانشناختی به فرد کمک میکند تا با شرایط تنشزا مقابله کند (هیز، 2004؛ هربرت و فورمان، .(2011 انعطاف-پذیری روانشناختی عبارت است از افزایش توانایی مراجعان برای ایجاد ارتباط با تجربه شان در زمان حال تا بر اساس آنچه در آن لحظه برای آنها امکان پذیر است، انتخاب کنند به شیوهای عمل نمایند که منطبق با ارزشهای انتخاب شدهشان باشد (هیز و همکاران، .(2008 این درمان نوعی مداخلهی مبتنی بر شواهد بوده و مراجعان را به آزمودن افکار منفی خویش تشویق میکند و برخلاف شناختدرمانی سنتی، صریحاً ساختاردهی مجدد شناختی را رد میکند زیرا بر جهتدهی به عملکرد تمرکز دارد نه محتوای شناخت (آرک و کراسک، .(2008
برجیس و همکاران (1392) به این نتیجه رسیدند که مادران کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری نسبت به مادران کودکان عادی امید و احساس معنای کمتری دارند. همچنین والدین کودکان مبتلا به این اختلال نسبت به والدین کودکان عادی از کیفیت زندگی پایینتری برخوردارند (حسینی، امیری مجد و جعفری، .(1391 بسیاری از پژوهشها پذیرش روانشناختی را با کیفیت زندگی در میانسالی مرتبط میدانند (باتلر و سیاروچی، (2007 و حتی برخی از آنها پذیرش و ذهنآگاهی را از عناصر اساسی تابآوری
2
معرفی میکنند(از جمله تامسون، آرنکوف و گلس، .(2011 این درمان سابقهای طولانی در درمان انواع اختلالات اضطرابی (سوین، هنکک، هینسورث و بومن، (2013 و نیز مشکلات زناشویی دارد، چنانکه ایمانی و همکاران (1391) به بررسی کارآیی درمانهای مبتنی بر پذیرش و تعهد انطباقیافته زوجی، زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر بر کاهش علائم نگرانی و ناسازگاری زناشویی زنان دارای آشفتگی زناشویی و اختلال اضطراب فراگیر پرداختند و گزارش نمودند که هر دو درمان بر آماجهای درمان تاثیر مثبتی گذاشته بودند. همچنین گزارش شده که خود کارآمدی اجتماعی را افزایش میدهد (مهردوست و همکاران،.(1392
بنابراین با توجه تأثیر مخرّب اختلال یادگیری بر سلامت روان والدین به ویژه مادر و نقش مهم آنان در بهبود فرزند، هر گونه تلاش برای افزایش سلامت روان آن ضروری است و پیشتر گفته شد که تابآوری یک عامل مهم در سلامت روان است، از این رو این پژوهش بر آن است که با درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد به مادران، به افزایش تابآوری آنان کمک نماید. بیشتر بررسیهای انجام گرفته در ایران در مورد خانوادههایی که فرزند ناتوان دارند، مطالعه مربوط به مراقبت و توانبخشی فرزند معلول است و کمتر مطالعهای به مقایسهی مادران گروههای مختلف کودکان استثنایی پرداخته است به همین جهت پژوهش حاضر تلاش میکند تا از منظری دیگر به بررسی برخی شرایط روانشناختی کسانی که بیشترین بار مشکلات عاطفی و رفتاری این کودکان را به دوش میکشند، یعنی مادران کودکان اختلال یادگیری و شناخت علمیآنهاو انعکاس نتایج آن به والدین و دستاندرکاران مربوط بپردازد.
جامعهی پژوهش و روش نمونهگیری
جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک با اختلال یادگیری مراجعهکننده به مرکز آموزشی و توانبخشی اختلالات یادگیری رشد (شهر سمنان) در سال93 بودند. در این پژوهش، به منظور انتخاب نمونه از 150 پروندهای که در این مرکز ثبت شده بود، بعد از مطالعه تک تک پروندهها، 80 پرونده که واجد شرایط برای گروه مورد نظر ما بود، انتخاب شد. بعد از انجام مصاحبه از این افراد، 60 نفر حائز شرایط برای ورود به گروه شدند و از بین این گروه 30 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده و در گروههای آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند و بعد از همتا کردن اعضا با توجه به سن مادر -25) (40 تحصیلات(سیکل-لیسانس) وضعیت اقتصادی و ارائه پرسشنامه اضطراب و تابآوری به گروه آزمایش و گروه کنترل، رواندرمانی گروهی با رویکرد پذیرش و تعهد به مدت 9 جلسه برای گروه آزمایش ارایه شد. اعضای گروه گواه نیز در طول این دوره هیچ آموزشی دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات آموزشی، به طور همزمان و در شرایط یکسان مجدداً به منظور ارزیابی گروه آزمایش و کنترل پس آزمون گرفته شد و همچنین داده ها با نرم افزار SPSS.16 تجزیه و تحلیل شد.
ابزار جمعآوری اطلاعات
مقیاس تابآوری کانر- دیویدسون :1(CD-RISC) این پرسشنامه را کانر و دیویدسون (2003) با مرور منابع پژوهشی 1979-1991 حوزه تابآوری تهیه کردهاند(به نقل از محمدی، (1384 و دارای 25 سوال بوده و هدف آن سنجش میزان تابآوری در افراد مختلف است. طیف پاسخگویی آن از نوع لیکرت بوده و برای بهدستآوردن امتیاز کلی پرسشنامه، مجموع امتیازات همه سوالات با هم جمع میشود. این امتیاز دامنهای از 0 تا 100 را خواهد داشت. هر چه این امتیاز بالاتر باشد، بیانگر میزان تابآوری بیشتر فرد پاسخدهنده خواهد و برعکس. نقطه برش این پرسشنامه امتیاز 50 میباشد. به عبارتی، نمره بالاتر از 50 نشانگر افراد دارای تابآوری خواهد بود و هرچه این امتیاز بالاتر از 50 باشد، به همان میزان شدت تابآوری فرد نیز بالاتر خواهد بود و برعکس.در پژوهش بشارت و همکاران (1386) روایی و پایایی این پرسشنامه مورد تایید قرار گرفته است (به نقل از حق رنجبر و همکاران، .(1390 در پژوهش حق رنجبر و همکاران (1390) نیز پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ مورد آزمون قرار گرفت که آلفای 0/84 برای این پرسشنامه بهدست آمد. بنابراین این ابزار از پایایی خوبی برخوردار است (حق رنجبر، فرخ،.(1390