بخشی از مقاله

اصول استفاده از نسخه هاي خطی وقدیمی در نگارش مقالات نوین

مقدمه
امروزه یک پژوهشگر یا نویـسنده بـراي نگـارش مقالـه در هـر موضوعی که باشد کافی است از طریق رایانه وارد سایت مـورد نظر خود شود و آنچه را که میخواهد ازدهها یـا حتـی صـدها منبع پیدا کند و پس از انتخاب و با انسجامی کـه بـین آنهـا و دادههاي خود ایجاد میکند مقالهاي با دهها منبع تهیه نمایـد.

پژوهشگر واقعی باید پیشکسوت یا پیشکسوتان موضوع تحقیق خود را بشناسد و از دامنه کار آنان اطلاع کافی داشته باشد. از طرفی باید توجه داشت که برخلاف استفاده از متـون جدیـد، که دسترسی به منابع آن سهل و ساده است، استفاده از متـون قدیمی سه مشکل اساسی در زمینه دسترسی به منـابع اولیـه، تسلط به زبان اصلی و شیوه مقایسه تطبیقی و ارجاع دادن بـه منابع دارد. این عوامـل نـه تنهـا اسـتفاده از متـون قـدیمی را نسبتاً دشوار ساخته، بلکه بـه علـت برداشـتهـاي نادرسـت و تحریف شده، پیامدهاي نادرسـت وغیرقابـل انتظـاري را پدیـد خواهد آورد که به نفع بازشناسی میـراث فرهنگـی پرافتخـار و غرورآفرین نیاکان ما نخواهد بود. براین اسـاس و بـا توجـه بـه اینکه شیوه استخراج و استفاده از متون قدیمی با متون جدید، تفاوتهاي اصولی دارد، ممکن است در خیلی از موارد با اصول نگارش متداول و رایج مطابقت نداشته باشد. نویسندگان مقاله، موضوع را به بحث گذاشته تا شاید بتوان از ایـن رهگـذر بـین متون قدیم و جدید پیوندي برقرار ساخت.

هدف و اهمیت استفاده از متون قدیمی

هر شاخه از علم و پدیدههاي علمی، داراي یک فرآیند تکـاملی است که بر مبانی خاصی و پس از طی مراحلی به علم تبدیل و
مورد استفاده قرار میگیرد. از طرف دیگر نوید خداوندي است که بشر به عنوان اشـرف مخلوقـات درمـسیر تکـاملی حرکـت نماید. این امر خطیر موقعی تحقق مییابد که از همه تجربیات گذشتگان استفاده کنیم و مخصوصاً بعـضی نظریـات، افکـار و گفتههاي بزرگان را که پیگیري نشده یا بـه فراموشـی سـپرده شده، مجدداً مورد بررسی و توجه قرار دهیم. البتـه امـروزه بـا ابزارها و دید علمی وسیعتر، بررسی تجربی و عینی آن تفکرات و گفتهها و تجربیات مطروحـه سـادهتـر، عملـیتـر و منطقـی خواهد بود.

خیلی از علوم معاصر که در دانشگاههـا تـدریس و در کارهـاي روزمره بکارگرفته مـیشـوند، در واقـع بـر پایـههـایی از علـوم قدیمی استوار بوده و پس از تائید مجدد، بـا کیفیـت و غنـاي بالاتري مورد استفاده قرار میگیرند.

منابع و ماخذ در واقع شاهدان اصلی پژوهشگـر مـیباشـند و معرفی این منابع و ماخذ در واقع پایه و سـتون تحقیـق تلقـی میشود و هرچه کمیت و کیفیت منابع بیـشتر و بهتـر باشـد، نشانگر ارزش و اهمیت آن تحقیق بشمار مـیآیـد. در بررسـی منابع و مĤخذ یک تحقیق علمی، جدید بودن منـابع آن، الزامـاً به تحقیق اعتبار نمی دهد، بلکه استفاده از متـون قـدیمی نیـز جایگاه خود را داشته و استفاده و احیـاء علـوم قـدیمی مـورد تائید و تاکید پژوهشگران میباشد.

استفاده از منابع و متون قدیمی، یک نوع بازگشت بـه اصـالت و هویت خویش و خودباوري اسـت و مخـصوصاً در ایـن روزگـار و شرایط که با تهاجم فرهنگی روبرو هستیم، این بازنگري میـراث گذشـته مـیتوانـد موجبـات افـزایش اعتمـاد، ایمـان و عقیـده پژوهــشگران ونــسل جدیــد بــه ثــروت خــود باشــد. بــه گفتــه لسانالغیب:

سالها دل طلب جام جم از ما میکرد آنچه خود داشت، ز بیگانه تمنا میکرد


اصول استفاده از متون قدیمی

(1 تسلط به زبان و داشتن تخصص در موضوع مورد تحقیق پژوهشگري که میخواهد از آثار علمی پیـشینیان دسـتاوردي براي مجامع علمی و دانشگاهی معاصر به ارمغـان آورد و ارزش غناي آن گنجینههاي پنهان را آشکار و به تائید برساند، لازم است علاوه بر دسترسی به منابع اصیل و قدیمیترین نسخههـا تسلط به زبان و ادبیات عرب، از تواناییهاي تخصصی متعدد اطلاعات گستردهاي برخوردار باشد تا نتیجـه هرچـه بهتـر و قابل قبولتري ارائه نماید. در غیر اینصورت، دسـتاوردي ارائـه خواهد شد که یا ارزش موزه اي خواهد داشت و یـا تنهـا عـده معدود و انگشتشماري می توانند از آن استفاده نماینـد و ایـن خلاف مقصود است.

نمونه بارز این مطلب، ترجمه کتاب قـانون ابـن سیناسـت کـه ضمن ارج نهادن به مترجم مخلص، فاضل و زحمتکش آن کـه بخش عمدهاي از عمر عزیز خودرا صرف ترجمه آن کتاب کرده و آن اثر بصورت یک منبع تحقیق براي گروهی از پژوهـشگران درآورده، توجه خواننده محترم را به این نکته جلب میکنم که خود مترجم روانشاد فرموده است که »مرا در علم طب قدیم و حدیثش هیچ سررشته نیست.(1) «

البته اولین شرط استفاده از متون طبی قدیمی تسلط کامل به زبان و ادبیات عـرب اسـت، زیـرا هـمچنـان کـه امـروزه زبـان انگلیسی به عنوان زبان علم شناخته مـیشـود، در سـدههـاي پیشین بویژه دوران شکوفائی تمدن اسلامی، زبان عربی جایگاه برتر را داشت و مهمترین امتیاز یک اثرعلمـی آن بـود کـه بـه زبان عربی نوشته شده باشد. در همین رابطه با کمـال تاسـف، سخنی از ابوریحان بیرونی یافت شده که نمی توان آنرا- اگرچه حقیقت تلخی مربوط به آن مقطـع از زمـان اسـت- توجیـه و قبول کرد. وي درمقدمه کتاب الصیدنه خود آورده است: الهجو بالعربی ه احب الی من المدح بالفارسی ه یعنی »شنیدن دشنام به زبان عربی براي من بهتر ازستایش به زبان فارسی اسـت.(2) «

افزون بر همه اینها، برخـی از دانـشمندان برجـسته آن زمـان سعی داشتند کتابهاي خود را هرچه پیچیدهتـر بنویـسند تـا درك مطالب مهم و ارتقاء به مراتب علمی بالاتر براي هرکـسی میس ر نباشد و تا ازشایستگی دانشجوئی مطمئن نـشوند، رمـوز آن شاخه از علم را به وي نسپارند. زیرا معتقد بودند:

تیغ دادن بر کف زنگی مست به که دادن علم را ناکس به دستاصول استفاده از نسخه هاي خطی

از این دسته می توان منطق تفتازانی و صمدیه شـیخ بهـائی را نام برد. گفتهاند که مرحوم ملا هادي سبزواري رحمه االله علیه همـواره ایـن بیـت را در حـوزه درس خـود تکـرار مـیکـرد و چنانچه شخصی را واجد شرایط نمیدانست، او را از حضور در کلاس درسش محروم میکرد. بنابراین طبیعی است در دانـش پزشکی که سروکار فراگیران با تـن، جـان، نـوامیس و دارائـی انسانهاست، نگذارند به آسانی هرکسی از همه رمـوز آن دانـش آگاه شـود و بـه سوءاسـتفاده بپـردازد. در نتیجـه کتـابهـاي پزشکی هرچه بیشتر پیچیدهتر نوشته می شـدند و بـراي فهـم آنها نیاز به طبیب حاذق، باتجربه و کارآزموده بود. البته خـالی از فایده نیست که بدانیم اساساً رشته پزشکی از زمان بقراط به بعد، رسماً دو بخش نظري و عملی داشـت (3) و شـیوه نـوین آموزش پزشکی که مبتنی بر علوم پایه و بـالینی اسـت، ادامـه همان فرهنگ پیشینیان است.

(2 تأیید اثر علمی توسط نویسنده اصلی

یکی دیگر از نکات مهم در استفاده از متون قدیمی ایـن اسـت که پژوهشگر به نسخه اصل یا نسخهاي کـه هرچـه بیـشتر بـه زمان نویسنده نزدیکتر باشد و یا توسط فرد آشـنا بـه رمـوز و اصطلاحات علمی، نوشته یا تایید شده باشد، دسترسی داشـته باشد. نمونهاي که در حال حاضر در دسترس نویسندگان مقاله است، کتاب شرح عیون الاخبار تالیف علامه جزایري است کـه به وسیله یکی از شاگردان مولف نوشته شده و خود مولـف، آن را خوانــــــده و تاییــــــد کــــــرده اســــــت .(4)

البته همیشه ایـنچنـین نیـست و بـسیاري از قـدیمیتـرین نسخههاي خطی موجود، توسـط خـود مولـف نوشـته نـشده و
حتی سالها پس از فوت او گردآوري شـدهانـد. مـثًلا تـاکنون هیچ نسخه مستندي از کتابهاي ابن سـینا بـه خـط خـودش یافت نشده است. با این توضیحات، کار پژوهشگر براي قضاوت درباره نظریات و آراء پیشینیان بسیار دشوار میشود، بویژه اگر بدانیم که نسخه یا نسخههاي اصلی یک کتاب ارزشمند توسط فرد ناآشنا به اصطلاحات و رمـوز علمـی نگاشـته شـده اسـت.

نمونه بسیار جالب در این رابطه کتاب صیدنه ابوریحان بیرونی است که توسط شخصی به نام غـضنفر تبریـزي در سـال 678 هجري تحریر شده است. غضنفر در پایان نـسخه خـود تاکیـد کرده است که نسخه قبلی کتاب، داراي اغـلاط بـسیار زیـادي بوده و بخش عمدهاي از وقت خود را صرف بازنگري و تصحیح آن کرده و مشقت و رنج بسیاري را متحمل شده است .(2)

مثال با ارزش دیگر، نسخه بسیار نفیس موزه گلستان از کتـاب دیسقوریدس است که توسط خطاطی به نام محمد باقر الحافظ در سال 1038 هجري نوشته شده و در پایان آن تاکیـد کـرده که اگرچه همه کوشش خود را براي تصحیح و اصـلاح نـواقص آن بکار برده، اما اگر در آن، بازهم اشتباهاتی دیـده شـد، او را سرزنش نکنند، زیـرا نـسخهاي کـه وي از آن اسـتفاده کـرده، بسیار کهنه و آسیب دیده بوده است 6)،.(5 البته نگارنـده اول این مقاله، هر دو نسخه را دیده و تحقیقات گسترده و مفـصلی بر روي آنها انجام داده است که در زمان مناسب ارائه خواهنـد شد.

نمونههاي دیگري که میتوان در اینجـا مطـرح کـرد، ترجمـه جلــدهاي 20 و 21 کتــاب الحــاوي رازي اســت کــه توســط فرهنگستان علوم پزشکی جمهوري اسلامی ایران منتشر شـده و به دلیل عدم استفاده از منابع اصلی کتب طب سنتی و عدم تطبیق با علوم نوین، بسیاري از اغلاط نسخه عربـی بـه همـان صورت نقل شدهاند .(7) از همین کتاب، ترجمه دیگري بوسیله دانشگاه تهران چاپ شده که اکثریت قریب به اتفاق کلمـات و عباراتش با منابع اصلی- که رازي براي نگارش کتـابش از آنهـا استفاده کرده- مقابله و تصحیح شدهاند .(8)


تصویر نمونههاي آن به شرح زیر است:


(3 استنساخ

در طول تاریخ گذشته تا پیش از اختراع صنعت چـاپ، تکثیـر کتابها از طریق »استنساخ« یعنی »نوشـتن نـسخه جدیـد از روي نسخه قبلـی« توسـط افـرادي انجـام مـیشـد کـه غالبـاً خـوشخـط و تنـدنویس حرفـهاي بودنـد و معمـولاً از دانـش تخصصی، بهره چنـدانی نداشـتند، درنتیجـه درهـر صـفحه از دستنویس خود ممکن بود اغلاط متعـددي ایجـادکرده، بجـز اهل علم و افراد صاحبنظر، کس دیگري نتواند صورت صحیح کلمات و اصطلاحات تخصـصی و ویـژه را بفهمـد. ازهمـین رو، واژههاي غلط یا تحریف شده، از یک نـسخه بـه نـسخه بعـدي منتقل شده، درنسخه بعدي هم علاوه بر اغلاط قبلـی، اغـلاط جدیدي اضافه میشد و به نسخه بعدي منتقل مـیگردیـد. بـا این ترتیب، پس از گذشت چندین قرن، خواندن متون قـدیمی و پی بردن به صورت صحیح و اصل کلمات، غالبـاً کـار بـسیار دشوار و در برخی از موارد غیرممکن میشد. موارد زیـر، گـواه هاي خوبی بر این مدعی هستند:

 با توجه به اینکه کتاب دیسقوریدس (یعنی مهمتـرین منبـع علمــی دانــشمندانی همچــون رازي، ابــن ســینا، بیرونــی و نظائرشان) (9) از مهمترین آثار میراث فرهنگ بشري در دانش پزشــکی، گیــاهشناســی، داروســازي ســنتی، جانورشناســی و سمشناسی اسـت، پـس از ارزیـابی دقیـق و تخصـصی توسـط نویسنده اول مشخص شد که اکثر عباراتش، از آغاز تا انجام،پر از تصحیف، لغزشهاى املائـی، دسـتورى، نـواقص و جابجـائی بــوده و آنچــه را کــه برخــی از ارزیابــان دربــاره محــسنات و ارزشهـاى ایـن نـسخههـا مبالغـه کـردهانـد، تنهـا از دیـدگاه نسخهشناسی بوده و از دیدگاه کارشناسـی و ارزش محتـوایی، ادعاهاى یادشده، بیپایه و مبتنی بر سادهاندیشی هستند. براي مثال، میتوان به این چند مورد اشاره کرد:

* لغزش در نگارش واژههـا بـا افـزودن، کاسـتن یـا تغییـر در حروف اصلی. گاهی آنچنان تغییرى در کلمه پدید آمـده کـه شناسایی هدف و منظور از آن را بـسیار دشـوار یـا غیـرممکن سـاخته 6)،(5، امـا خوشـبختانه پـس از تحقیـق و تفحـص و مراجعه به ماخذ معتبر، صورتِ درستِ اکثریت قریب به اتّفـاق کلمات یاشده شناسایی و تصحیح شـده اسـت. برخـی از ایـن موارد عبارتند از:

* غفلت در نقطه گذارى حروف. این امر به طور وسیعی اتّفـاق افتاده و در برخی از موارد شناسایی مفهوم و معنـی کلمـه یـا جمله را مشکل ساخته است. بـه عنـوان مثـال در بـسیارى از موارد، کلمه »خَل = سرکه«، بـی نقطـه آمـده، و بایـد توجـه داشت که »حل« میتواند به معنی »کنجد«، »روغن کنجد« و »جیوه« هم باشـد 10)،.(11 هـمچنـین غالبـاً کلمـه »جـبن=

پنیر«، بصورت »حبن« آمده که میتواند به معنی »استسقاء«، »آماس« و معانی متعـدد دیگـري هـم باشـد .(11) در مـوارد دیگري، کلمه »جمار« که بـه معنـی »پیـه خرمـا« مـیباشـد، بصورت »حمار« به معنی »الاغ« و »چارپا« آمـده اسـت -13) .(10 در مواردي، کلمه »نخَل = درخت خرما«، بصورت »نحل« آمده که به معنی »زنبور عسل« و معانی متعدد دیگـري اسـت

10)،14،.(11 در برخــی مــوارد، کلمــه » فــوقی «، بــصورت »قوقی« یا »قوق« آمده که اصل آن به معنی جانوري است، در حالیکه تصحیف آن به معنـی »طـاس«، »مـرد بلنـد انـدام« و معانی دیگري است 9-13)،16،.(15 همچنین اصطلاح »وجـع الجنبین = درد پهلوها« در برخی موارد، به صورتهاى »وجـع الجنین = درد جنین« و »وجع الحسین = درد حسین« آمـده است 6)،.(5 بـا توجـه بـه مـوارد فـوق، مـیتـوان بـه اهمیـت نقطهگذارى پی برد.

* نادرست بودن مفهوم و محتواى عبارات بعلّت نواقص ناشـی از بی دقتی و کم توجهی نـسخه نـویس. مثـال شـگفتانگیـز، گفتار سوم کتاب دیسقوریدس است که ضمن بیان ویژگیهاى درمانیِ افسنتین، ذکر کرده است:

»و الماء المنقوع فیه الأفسنتین أو المطبـوخ فیـه دم الحـیض شــــــرباً و فرزجــــــه و ینفــــــع مــــــن الإختنــــــاق الحادث عن أکل الفطر مشروبا مع الخلّ.«

یعنی »آشامیدن و یا مصرف موضعی آبی که افسنتین را در آن خیـــــــسانده یـــــــا خـــــــون حـــــــیض را در آن جوشانده باشند، همراه با سرکه، براى درمـان خفگـی ناشـی از خــــــــــــــوردن قــــــــــــــارچ (ســــــــــــــمی)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید