بخشی از مقاله

چکیده

نسخه خطی منحصر به فرد چهل و شش حکایت یا جامع الحکایات از نویسندهای ناشناس به خط نستعلیق و از جمله نسخ خطّی سده دوازدهم هجری است. این کتاب شامل داستانهایی جذاب و شگفتانگیز است که در سبک و سیاق با مقامات و دارابنامههای طرسوسی و بیغمی مانندگی دارد؛ در طرح هر یک از آنها، نویسنده با بهرهگیری از اصول سادهنویسی و با استفاده از توصیفات زیبا و دلکش، به بیان مضامین گوناگون پرداخته و با بهرهگیری از اشعار نغز، مناجاتها، امثال و حکم، آیات و احادیث، بر کشش و زیباسازی و آراستگی اثر خود افزوده است.از دعا و درودهای نویسنده در متن نسخه بر میآید که مذهب تشیع داشته است. هر چند فضای جغرافیایی حکایات خارج از ایران است، در جای جای آن نامهای ایرانی و آداب و رسوم و باورها و سیاست مدن و روح فرهنگ ملی بر فضای قصهها جاری است. مآخذ برخی قصههای او را میتوان در اسرارالتوحید، ویس و رامین، منطقالطیر و مثنوی معنوی و. . . جست. در پارهای موارد او خود عنوان مأخذ داستان را مینمایاند.

کلیدواژهها: چهلوشش حکایت، نسخهشناسی، نثر غنایی.

مقدمه

هر قوم ریشهدار و مایهور دارای مفاخری است که شناسنامه هویت ملّی او را با خود دارد؛ یکی از آن مفاخر و میراث باارزش دستنوشتههای پیشین از جمله نسخ خطی است و»بر کسی پوشیده نیست که ترقی و تعالی یک جامعه آن گاه مقدور میگردد که از پیشینه تلاش آگاه باشد.« - مایل هروی، - 226 :1369 و » یکی از راههای انتقال فرهنگ و دانش بشری از نسلی به نسل دیگر آثار مکتوب است.« - همان: - 230 از این رو معرفی و تصحیح این آثار بویژه نسخههای خطی منحصر به فردB که بیم و دلواپسی را برای در امان ماندن آنها از گزند پیشامدها بیشتر میکندB دربایست است.در زمره این آثار نسخه چهل و شش حکایت است که از حیث لفظ و معنی و محتوا و اشتمال آن بر روایات و قصههای کهن ایرانی و بیان ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی آن دوران در خور توجه و واکاوی است.

رویکرد نویسنده به آیات و احادیث و اشعار متناسب با فضای قصهها و عبارت پردازیهای درخور، حکایت از آشنایی و تسلط وی بر این مبانی و علوم دارد.جامع الحکایاتB که مقاماتگونه استB یکی از نمونههای زیبای نثر غنایی است که سبک نثر و جملهبندهای کوتاه و شیوه پردازش داستانها و بیان شگفتیها و قهرمانیها و دلدادگیها به دارابنامه ابوطاهر محمد طرسوسی - سده 6 ه. ق - و دارابنامه محمدبن احمد بیغمی - سده 7و8 ه. ق - بیشباهت نیست؛ تا آنجا که حتی خط آن به داراب نامه بیغمی مانند است. 1کتاب چهل و شش حکایت یا جامع الحکایات، از آثار قرن دوازدهم ه. ق، نسخهای منحصر به فرد به خطّ نستعلیق 23 سطری، به فارسی است که در بخش نسخ خطّی کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره عمومی 4267 نگهداری میشود.

این نسخه با جلد چرمی قهوهای رنگ ساده و با تعداد چهارصد و پنجاه و نه ورق در 918 صفحه به طول 30 و عرض 20 سانتی متر در قطع وزیری بزرگ، در تاریخ مرداد ماه هزار و سیصد و یازده خورشیدی توسط میرزا رضا خان نائینی، وقف کتابخانه گردیده است.نویسنده و جامع طبق آنچه از شناسنامه نسخه در دست است نامعلوم است؛ ابتدای کتاب نیز در دست نیست و حکایت اوّل نسخه، ناقص است.صفحات نسخه، هر یک بر روی برگهایی ضخیم چسبانده شده تا به جهت نازک بودن بیش از حدّ آن از پارگی حفظ گردد؛ در پارهای از صفحات، پارگیها و ترمیمهایی که با چسب بر روی ورقهای سوراخ شده، انجام گرفته موجب بدخوانی و ناخوانا شدن متن گردیده است.

با توجه به این که از سده هشتم هجری به بعد، نسخهنویسی به عنوان حرفه و شغل تلقی میگردید و از این طریق، نویسندگان را از راه کتابت به گذران زندگی و امرار معاش میکشاند، نسخه به شکلی مقبول نگارش یافته است؛ سطور، منظّم و برابر و دارای آغاز و انجام همگون و همسان میباشند که همین امر بر لطف و زیبایی نسخه افزوده است.شروع حکایتها با مرکب قرمز به نگارش در آمده و نیز ذکر کلماتی چون بیت، نظم، مصراع و رباعی و برخی عبارات برای شروع مطالب و موضوعات گوناگون با همان رنگ مشخص گردیده است و نیز از علایمی برای جدا ساختن ابیات و مصراعها و نیز در برخی موارد از کشیدن خطی بر بالای جملههای دعایی وعبارات عربی و اسمهای خاص استفاده شده است.

با توجه به آشفتگیها و رکابه4 های این نسخه در بعضی حکایتها از جمله در حکایت ده به بینظمی میان اوراق این داستان بر میخوریم که شاید این گسستهای نسخه، ناشی از مراجعه فراوان خوانندگان و یا عللی دیگر باشد که صفحات پراکنده شده و صحاف نااهل آنها را پس و پیش صحافی نموده است.از دیگر مشخصات این نسخه، وجود ترقیمهها در پایان هر حکایت است؛ یعنی عبارات پایانی حکایت که نویسنده پس از آفرین رب العالمین و درود سید المرسلین بر نویسنده و شنونده و خواننده و مؤلف و صاحب کتاب و آن مؤمن و موحدی که گوید: آمین یا رب العالمین، داستان را به پایان میرساند.

سخنی درباره کاتب نسخه

اگرچه در ترقیمهها، یعنی عبارتهای پایانی حکایتها، نامی از کاتب نیامده است و نویسنده نسخه بر ما نامشخص است، با خواندن اثر او میتوان به ویژگیهای زبانی و شخصیتی او تا حدودی پی برد.همین که نسخهنویس، تنها به نوشتن دو سه عبارت کلیشهای بسنده نمیکند، بلکه در ترقیمهها، شکر خدای را میگزارد و درود بر پیامبر اکرم و اهل بیت و اصحاب او - ص - میفرستد، نشانه اعتقاد و مذهب او یعنی تشیع است.نویسنده در قسمتهای مختلف از نسخه خویش، فضل و دانش خود را نمایان می سازد و با به کارگیری اشعار،2 مناجات، امثال و حکم، آیات قرآن مجید، احادیث شریف و استفاده از کنایات و اصطلاحات، بجا و مناسب خود، بر دلپذیری و شیرینی داستانها میافزاید.

او اغلب حکایات خود را - بدانسان که معمول چنین آثاری است - از زبان راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن شیرین گفتار و مهندسان روزگار3 آغاز مینماید و با توصیفات زیبا آنها را میپروراند؛ چه آن جا که به توصیف چهره و قد و قامت یار میپردازد و از خال مشکین و زلف پرچین معشوق حکایت میکند و چه آن جا که به توصیف مناظره میان دزد و قاضی میپردازد و چه در حکایت تمیم الدّاریB به زیبایی تمام، سفرهای عجیب و غریب او را به تصویر میکشدB به لطف و جاذبه اثر میافزاید.گفتنی است که در این نسخه با وجودی که فضای جغرافیایی داستان، عموماً خارج از ایران است، غالب نامها ایرانی است و اشاراتی نیز به آداب و رسوم ایرانی از جمله: سیاه پوشیدن در مراسم عزاداری، ساعت سعد تعیین نمودن، نان و نمک خوردن، احیا نگاه داشتن و به جا خالیمدن،آ در جای جای قصّه ها دیده میشود.

اسلوب نگارش نسخه و ویژگیهای زبانی5 آن

در این نسخه B چنان که معمول کابتان این دوران استB حرف »پ« با یک نقطه و »به« - حرف اضافه - به شکل »ب« و حرف »گ« با یک سرکش به صورت »ک« نوشته شده است: بانزده - پانزده - ، چب - چپ - ، بان - به آن - و کفتی - گفتی - مصوت آغازین ضمایر اشاره این و آن پس از حرف ربط و اضافه حذف شده است: ازین - از این - ، برین - بر این - ، کین - کاین - B همزه »ء« در ترکیبات عربی حذف شده: جرات - جرأت - ، مولف - مؤلف - ؛ انشاالله؛ که گاه همزه آن آشکار اما نه در جای خود آمده: مانند: انشأالله - ان شاء االله - نشانه اضافه در کلمات فارسی مختوم به »الف« به جای »ی« به صورت »ء« آمده است: گلهاء رنگارنگ - گلهای رنگارنگ - ، بهاء خون - بهای خون - »ی«وحدت و نکره در رسم الخطّ این کتاب به شکل »ء« بر روی کلمه آمده است: پاره - پارهای - خانه - خانهای - B های بیان حرکت پیش از نشانه جمع »ها« ، حذف شده است: جامها - جامهها -

 جزء پیشین »می« به فعل متصل نوشته شده: میداند - میداند - ، میگوید - میگوید - مصوت آغازین »است « به طور کلی حذف شده: بیشرست - بیشتر است - ، کردست - کردهاست - » Bو« عطف در برخی موارد، به صورت «» درآمدهصدُ: پنجاه - صد و پنجاه -  باء تأکید و نشانه فعل امر و مضارع التزامی جدا از فعل نوشته شده است: به بینید - ببینید - به پزیم - بپزیم - Bکلمات مرکّب متصل آمده است: عالیشأن - عالی شأن -  شکل نوشتاری »ء« گاهی بدون کرسی آمده: قراءت - قرائت -  ضمایر متصل - ام، ای،. . . - جدا آمده: خداام - خدایم - شماام - شمایم - علامت مد «~» غیر لازم بر بالای مصوت آغازین و مصوت بلند میانی آمده: به خیر آنجامد - . . . انجامد - ، وآله - واله - رآه - راه - B انفصال برخی کلمات متصللَه: لِهلَلِه - : - ، به بودی - بهبودی - ماندن »ه« غیر ملفوظ در اتصال به علامت جمع » ان:« گم شدهگان - گمشدگان - B دوباره جمع بستن جمعهای مکسر عربی: احوالات عجایبات، احشامات.

جمع بستن جمعهای مکسر عربی با نشانه جمع فارسی: احوالها، کتبها. B آوردن حشو، چون: طعن نیزه، صید شکار، بیم خوف.کاربرد دو حرف ربط در کنار هم. چون: بفرمود که تا منادی کردند. تکرار حرف ربط »که« در پیش و پس کلماتکه: تحمّل کن که ببینم. تکرار کلمات به منظور تأکیدالبتّه: البتّه خواجه شعبان و مادرم که کنیز اوست برداشته، به شهر سمرقند آیند. B آوردن صفت مبهم پس از موصوف: غلامان چند، بازار چند.کاربرد فراوان قیود زمان: الحال، فیالفور، درساعت.تقدّم فعل بر دیگر اجزای جمله: روانه راه مغرب گردید با فرّخ و جهانافروز. B کاربرد حرف »از« به جای »به:« از دنبال او میتاخت. کاربرد ضمیر »آن« به جای »او:« دیگر پیش آن نخواهم رفت.کاربرد »با« به جای »و« عطف: پادشاه با امرا حیران بماندند.کاربرد »به« به جای »با: « مشکل است به قیصر درافتادن. B کاربرد »با« به جای »از: « تو با او کناره میکنی.

 کاربرد دو حرف اضافه پیش و پس از متمم: به کنج باغ در. Bکاربرد شکل متعدّی فعل به صورت: آموزاندند. افزودن علامت جمع مؤنث سالم: کلمات فارسی: الوسات. B کاربرد کلمات با معانی کهن آن: شوخ - : گستاخ - به کار بردن ترکیبات عربی مانندقطاع: الطّریق، قره العینانطیّ، مراحل. B کاربرد جملات دعایی بسیار از جمله فارسی: دستت مریزاد. کاربرد فراوان دو ترکیب »نه چندان« و »همه جا« ؛ چون: نه چندان داد سیم و زر به درویش. فرخ و فیروز همه جا میآمدند تا. . . .نمونههایی که مبتنی بر قضاوتهای مذکور است، در نسخه خطی مورد بحث نیز آمده است:واژههایی از قبیل »راستر« - راستتر - با ادغام »ت« که در بعضی از گونهها به تخفیف و در بعضی دیگر به تشدید »ت« تلفظ شده و نیز ادغام »م« در کلماتی چون: »نیمن« - نیم من - البته این دگرگونی در تلفظ و گفتار صورت میگیرد نه در نوشتار.

 کاربرد شکل کهن »م« نهی، بر سر فعل امر نیز گونهای از زبان نسخه است. مانند: مروید، مگویید.صورت نوشتاری کلماتی چون: غلطیدن، طشت، طبانچه، نفط، دغدقه و گذاردن - : ادا کردن - جزو مقولات زبانی نسخه است و نشان دهنده تلفظی است از صامتهای - ت، غ، ز - ؛ البته در برخی از گونههای گویشی کهن فارسی به صورتی ادا میشده که با - ط، ق، ذ - هممخرج بوده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید