بخشی از مقاله

بازشناسي تجارب ارتقاء کيفيت محيط مسکوني در ايران و جهان با تاکيد بر رويکرد طراحي کالبدي
چکيده
جداي از شهر و ماهيت شهر در نقاط مختلف دنيا، شهر کانون همه جاذبههاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي است . شهر سازان معتقدند که شهر کانون اصلي همه ميراث هاي فرهنگي، عواطف و احساسات بشري است . پديده کيفيت محيط شهري را ميتوان از جمله پديده هايي دانست که توجه زيادي را در ميان برنامهريزان ، انديشمندان و ساير اقشار جامعه از ابتداي يکجانشيني و به وجود آمدن شهر به خود جلب کرده است . شايد بتوان علت اين امر را در مرتبط بودن سلامتي ساکنين شهر باکيفيت محيط شهري دانست . با توجه به دامنه بحث کيفيت محيط شهري مطالعهاي که بتواند کيفيت محيط شهري را در کل يک شهر مورد بررسي قرار دهد غيرممکن و مستلزم صرف هزينه بسيار زيادي ميباشد. بر اين اساس بيشتر مطالعاتي که در زمينه کيفيت محيط شهري انجام گرفته فقط به بررسي يک يا چند عامل از عوامل موثر بر کيفيت محيط شهري پرداختهاند و يا اينکه در محدوده بسيار کوچکي در حد يک يا چند ميدان کيفيت فضايي – کالبدي را مورد مطالعه قرار داده اند. اين مقاله نگاهي دارد به مروري بر متون نظري و پژوهش هاي انجام شده در زمينه کيفيت محي هاي مسکوني شهري که نشان دهنده تأکيد اکثر محققان بر «نظريه رضايت مندي سکونتي » به عنوان رهيافتي مناسب و کارآمد در سنجش ميزان کيفيت محيط است . اطلاعات مورد نظر در اين تحقيق به صورت اسنادي و کتابخانهاي، مصاحبه و مطالعههاي ميداني فراهم شده است . مقاله حاضر باهدف ارتقاء کيفيت محيط مسکوني در ايران و جهان ، سعي دارد مفاهيم ، ابعاد، معيارها و روش تحقيق تجارب مختلف را با تاکيد بر رويکرد طراحي کالبدي کيفيت شناسايي کند و از دستهبنديهاي صورت گرفته در بخش هاي مفهوم ، بعد، معيار، شاخص و روش تحقيق در پژوهش هاي آينده ارتقا کيفيت محيط مسکوني استفاده شود.
واژه هاي کليدي: کيفيت محيط ، کيفيت محيط مسکوني، طراحي کالبدي


١- مقدمه
افزايش تعداد جمعيت در محيط هاي سکونتي در قرن بيستم ، توسعه کالبدي شهرها را در پي داشته است [١]. از اواسط دهه ١٩٦٠ با شناخت بحران هاي محيطي ، جامعه با افزايش آگاهي عمومي در مورد مشکلات مربوط به کيفيت محيط در مقياس جهاني ، شهر و محلات سکونتي روبرو شد .اين آگاهي در پي افزايش تخريب هاي محيطي در طول سه دهه گذشته و نمود پيدا کردن مشکلات محيطي در مقياس جهاني بروز بلاياي بزرگ مقياس که تعداد زيادي از مردم و نواحي سکونتي را تحت تأثير قرار داده و آگاهي از تخريب و زوال محيط در مقياس محلي به وجود آمد .همزمان با پديدار شدن بحران هاي محيطي ، کيفيت محيط به عنوان بخشي از مفهوم کلي کيفيت زندگي شناخته شد .اين مفهوم به عنوان بازتاب همهجانبه احساس شخص از سلامتي ، شامل همه عواملي که در رضايت مندي انسان نقش دارند، فرض شده است [٢]. طرح مسئله بهبود و ارتقاء کيفيت زندگي و کيفيت محيط شهري نمود گرايشي نوظهور در اوايل دهه ١٩۶٠ در مواجه با مسايل رشد و توسعه يک بعدي بود. اين گرايش که به منظور پررنگ تر کردن جايگاه عوامل اجتماعي – اقتصادي در زندگي انسان ها پا به منصه ظهور گذاشت همراه با ساير مفاهيم نوين اجتماعي مانند رفاه اجتماعي و عدالت محيطي در قلمرو برنامهريزي به طور اعم برنامهريزي شهري به طور اخص مطرح گرديد. يکي از اهداف اوليه و اساسي فرآيند برنامهريزي شهري، حفظ و بهبود کيفيت محيط شهري و به تبع آن ارتقاء کيفيت زندگي است . اين مفاهيم يعني کيفيت محيطي و کيفيت زندگي که در واقع واکنشي عليه توسعه يک بعدي اقتصادي در سطح ملي و توسعهي صرفا کالبدي در مقياس شهري، تلاشي است در جهت دستيابي به معيارهاي کيفي در عرصه برنامهريزي شهري [٣].
در يک مطالعه که توسط Marans و Lansing در سال ١٩٦٩ صورت گرفت ، رضايت مندي يکي از معيارهاي کليدي سنجش ميزان کيفيت محيطي مطرح و بدين ترتيب کيفيت محيط را به صورت زير تعريف کردند: «يک محيط با کيفيت بالا، احساس رفاه و رضايتمندي به جمعيتش را به واسطه ويژگيهايي که ممکن است فيزيکي ، اجتماعي و يا سمبليک باشد، منتقل ميکند» [٢]. در اولين کنفرانس هابيتات سازمان ملل در سال ١٩٧٦ مفهوم کيفيت محيط شهري براي اولين بار در يک مجمع رسمي بين المللي مطرح شد .در اين کنفرانس کيفيت محيط را با برآورده نمودن نيازهاي اساسي انسان و عدالت اجتماعي مترادف دانستند [٤]. طي ٢٠ سال اخير تحقيقات زيادي در کشورهاي مختلف دنيا، به خصوص در آمريکا، به منظور تدوين شاخص هاي ارزيابي کيفيت محيط انجام شده است .در آمريکا تحقيقات گسترده اي از سال ١٩٨٣ تا کنون به منظور دستيابي به شاخص هايي براي ارتقاي کيفيت محيط هاي سکونتي از طريق سياست گذاريهاي دولتي صورت گرفت .در کشورهايي همچون کانادا، فرانسه، هلند، نروژ و انگلستان به منظور ارزيابي و ارتقاي کيفيت محيط در مقياس هاي ملي و محلي ، شاخص ها و چشم اندازهايي در سياست گذاريها و اهداف ملي در نظر گرفتهشده است [٥].
امروزه ارتقاي کيفيت محيط سکونت به يکي از اهداف اساسي سياست گذاري و برنامهريزي شهري بدل شده است [٦].
٢- کيفيت محيط
فقدان توصيف جامع و صحيحي از کيفيت محيط در نواحي سکونتي به همراه مؤلفههاي آن پوشيده نيست . مطالعه سيستماتيک از کيفيت محيط به منظور اهداف سکونتي نسبتا جديد است . مطالعات اوليه بيشتر به طور حاشيهاي به موضوع پرداختهاند. در جدول صفحه بعد به مفاهيم و تعاريف نظريهپردازان و رويکردهاي کيفيت محيط اشاره شده است :

٣- کيفيت محيط مسکوني
با ظهور آنچه که در نيمهي دههي ١٩۶٠ بحران محيطي ناميده ميشد، آگاهي فزاينده اي نسبت به مسائل و معضلات محيطي پيش روي جامعهي جهاني به وجود آمد. اين امر نتيجه زوال مضاعف محيط در سه دههي گذشته و گسترش آگاهي نسبت به مسائل و وقايع محيطي خاص بود.
تخريب لايه ازن از مسائل قابل مشاهده در سطح جهاني است . از طرف ديگر همچنين شناخت و آگاهي نسبت به پديده ي زوال محيط در مقياسي کوچک تر در حال افزايش بود. ناحيهي محلي شامل مساکن و محلات است که هر دو نمايان گر افرادي است که در آن ها ساکن ميباشند. مسکن و محله ذيل مفهوم کلي محيط سکونت قرار ميگيرند. اگر چه اهميت نسبي کيفيت محيط هنوز موضوع بحث و مناقشه است ، ارتقا و متعاقبا حفظ کيفيت محيط مسکوني شهري بنا به دلايلي از قبيل اهميت محيط در مقابل ديگر جوانب زندگي، ماهيت خاص محيط هاي سکونت ، بسط و گسترش نقش محيط هاي مسکوني شهري به عنوان سکونت گاه اصلي انسان ها و شمار افرادي که در معرض تأثيرات نامطلوب ناشي از شرايط غالب در محيط هاي سکونت خويش هستند، اهميت حياتي دارد [٢]. با اين وجود تاکنون کيفيت محيط سکونت به عنوان يکي از مؤلفههاي کيفيت زندگي داراي نقش و اهميت فرعي محسوب شده است [١٤]. همچنين تأثير متغيرهاي محيطي بر سلامت عمومي ناچيز و اندک تلقي شده است [١٥]. رابطه متقابل و تأثير «کيفيت محيط شهري» بر «کيفيت زندگي » ساکنان شهرها توسط کوين لينچ مورد تاکيد واقع شده است .وي ميگويد: اگر بناست طراحي شهري مفيد واقع گردد بايد قادر باشد تا از راه اعتلاي کيفيت محيط کالبدي به اعتلاي کيفيت زندگي انسان ياري نمايد [١٦]. در جدول ٢ جريان ها و عوامل تأثيرگذار بر شکل گيري رويکردهاي کيفي در عرصه برنامهريزي شهري آمده است :

در زمينه کيفيت محيط مسکوني مطالعه لانسينگ و مارانس و تحقيقات آمريگو و آراگونز بيان شده است : در يک مطالعه که توسط لانسينگ و مارانس در سال ١٩۶٩ صورت گرفت ، رضايت مندي يکي از معيارهاي کليدي سنجش ميزان کيفيت محيطي مطرح و بدين ترتيب کيفيت محيط را به اين صورت تعريف کردند: يک محيط باکيفيت بالا، احساس رفاه و رضايت مندي به جمعيتش را به واسطهي ويژگيهايي که ممکن است فيزيکي، اجتماعي و يا سمبوليک باشد، منتقل مي کند [٢]. نتايج تحقيقات آمريگو و آراگونز در سال ١٩٩٧ نشان داد که نياز براي اقدامات اصلاح و بهبود شرايط فعلي محل سکونت ، نشان از نارضايتي افراد و بالعکس شرکت در فعاليت هاي واحد همسايگي و ملاقات هاي مکرر با همسايهها هم چنين اقدام نکردن در زمينه اصلاح يا بهبود شرايط نشان از رضايت مندي افراد بود. رضايت مندي از محيط سکونتي به ميزان رضايت در دو معيار واحدهاي مسکوني و واحدهاي همسايگي به صورت مستقيم و ويژگيهاي شخصي ، فرهنگي ، اجتماعي و... مخاطب به طور غيرمستقيم بستگي دارد. در مدل هاي تجربي تحقيقات مربوط به سنجش کيفيت و رضايت مندي سکونتي ، ميزان رضايت از واحدهاي سکونتي به عنوان يکي از معيارهاي اصلي مطرح شده که به عوامل سازنده خود تقسيم شده است . تحليل کيفيت محيط مسکوني تنها به تحليل عوامل محيطي ختم نميشود بلکه انجام اين تحليل ها در سطح منابع مربوطه نيز ضروري است [١٨].
۴- مروري بر تجربيات خارجي و داخلي
با توجه به اينکه تحقيق فوق قصد دارد تجارب ارتقاء کيفيت محيط مسکوني را در ايران و جهان مورد ارزيابي قرار دهد، سعي شده است به مطالعاتي که در خارج و داخل ايران در اين زمينه انجام گرفته اشاره اي گردد.
۴-١- مصاديق و نمونههاي جهاني
در مطالعات انجام شده در زمينه کيفيت محيط ، ساکنان به منظور ارزشيابي وضعيت فعلي محيط مسکوني خود بر مبناي مجموعهاي از شاخص هاي کيفيت به وسيلهي ابزار پرسش نامه و يا مصاحبه رو در رو مورد سؤال قرارگرفتهاند. تحليل آماري جواب هاي پاسخگويان يا مخاطبان به منظور تعيين شاخص هاي کيفيت محيطي و يا ارزيابي اهميت نسبي شاخص هاي محيط مسکوني با توجه به کيفيت محيط ادراکي انجام مي گيرد.
مطالعه پالس ، استيج ، کويتر- کمرلينگ
در يک مطالعه پرسش نامهاي ديگر هدف پالس ، استيج ، کويتر- کمرلينگ (١٩٩٠) تعيين شاخص هاي محيط مسکوني مربوطه و سنجش و ارزيابي اهميت نسبي آن ها از لحاظ رضايت از محيط مسکوني بود.
پاسخگويان يا مخاطبان ساکنان شهر گرونينگن بودند. به علاوه ، آن ها براي بيان ميزان رضايت خود از واحد مسکوني و محله مورد پرسش و پاسخ قرار گرفتند. به طور کلي آزاردهنده ترين شاخص هاي محيط مسکوني آزردگي ناشي از بوي فضولات حيواني، مخاطرات ايمني اجتماعي، سروصداي همسايگان ، زايدات و زباله، سروصداي عبور و مرور وسايل نقليه و نگهداري ضعيف محله بودند. انجام تحليل عاملي بر روي امتيازات آزردگي شاخص هاي محيط مسکوني به شکل گيري پنج عامل قابل تفسير: آزردگي ناشي از عبور و مرور وسايل نقليه، زباله يا نگهداري از محله، سروصدا، مخاطرات ايمني اجتماعي و بو انجاميد.
در دو تحليل رگرسيون چند گانه، امتياز کل رضايت مندي بر اساس امتيازات پنج عامل مذکور به دست آمد. اين تحليل ها مشخص کرد که بيشترين نسبت واريانس تبيين شده در رضايت از واحد مسکوني مربوط به عامل هايي به نام آزردگي ناشي از سروصدا و عبور و مرور وسايل نقليه است . رضايت از محله در اغلب موارد به آزردگي ناشي از زباله يا نگهداري از محله و آزردگي ناشي از سروصدا بستگي داشت [١٩].

شکل ١: مطالعه پالس ، استيج ، کويتر- کمرلينگ [١٩]


سنجش کيفيت محيط در محلات مسکوني شهر رم
اين پژوهش توسط بونائيتو و ديگر محققين باهدف سنجش ادراک ساکنين هفت محلهي مسکوني شهر رم از کيفيت محيط سکونت خود و پي بردن به ميزان تعلق محلهاي آن ها در چارچوب جامعه آماري متشکل از ٣١٢ ساکن اين محلات صورت گرفته است . محلات مورد نظر توسط تيمي از معماران دانشگاه «ساپينزا» شهر رم انتخاب شدند. گزينش ساکنين به گونهاي انجام شد که حتيالامکان تعادل و توازن بين گروه هاي جمعيتي- اجتماعي مختلف برقرار شود. محققين به منظور سنجش ادراک ساکنين نسبت به وضعيت کيفي محيط سکونت خويش و آگاهي از ميزان تعلق افراد به اين محيط ها ١١ مقياس کيفيت ادراک شده ي محيط و يک مقياس تعلق محلهاي را مورد استفاده قراردادند. مقياس هاي طيف ليکرت هفت طبقه را شامل ميشد که از «کاملا موافق » شروع و به «کاملا مخالف » ختم ميشد. در هر مقياس نيمي از آيتم ها بر وجود کيفيت محيطي دلالت ميکنند و نيمي ديگر فقدان کيفيت محيط هستند. تعداد آيتم هاي هر مقياس متناسب با انتظارات مخاطبين از ابعاد هر يک از مقياس ها که در پژوهش هاي قبلي شناخته شده ، تعيين شده است . مقياس هاي مربوط به هر يک از موضوعات مورد بحث عبارت اند از: ١) ويژگيهاي مربوط به معماري و برنامهريزي شهري، ٢) مشخصات خانوادگي . اجتماعي، ٣) خصوصيات عملکردي ، ۴) خصوصيات زمينهاي، ۵) تعلق محلهاي [٢٠].
اطلاعات با استفاده از ابزار پرسش نامه و به واسطه پرسش مستقيم از ساکنين محلات توسط مصاحبه گران کارآزموده جمع آوري شد.
تجزيه و تحليل اطلاعات نيز به روش آناليز رگرسيوني انجام شد. در چارچوب مقياس هاي چندبعدي، ارتباطات متقابل بين فاکتورها در مقياس «برنامهريزي شهري و معماري» بيش از ساير مقياس ها بود. ضرايب همبستگي تعدادي از فاکتورهاي اين مقياس به اين ترتيب بود: تراکم ساختماني و حجم بنا ( ٠.٥٧ = r)، تراکم ساختماني و زيبايي بنا (r =٠.٤٧)، حجم و زيبايي بنا ( ٠.٤۴ = r). به اين ترتيب بر اساس ارزيابيهاي ساکنين يکي از سه مؤلفهي سازنده کيفيت بصري . ادراکي بنا از دو مؤلفهي ديگر مطلوب تر است و بر عکس ؛ به عبارت ديگر، افراد زماني از تراکم و حجم بناهايشان بيشتر احساس رضايت ميکنند که اين بناها از لحاظ زيبايي شناختي نيز داراي کيفيت مطلوبي باشند. به طور مشابه در مقياس «خدمات تفريحي» ارتباط متقابل نسبتا مثبتي بين تسهيلات ورزشي و فعاليت هاي فرهنگي با ضريب همبستگي ( ٠.٣٦ = r) مشاهده شد. همچنين در مقياس «خدمات رفاهي» چنين ارتباطي در مورد خدمات تأمين اجتماعي و آموزشي با ضريب همبستگي ( ٠.٣ = r) وجود داشت . همچنين ارتباط متقابل نسبتا ضعيفي بين دو بعد قطبي منتج از مقياس «آهنگ زندگي» آشکار شد؛ يعني «آرامش در مقابل اضطراب » و «هيجان در مقابل ملال » با ضريب همبستگي ( ٠.٢٤ = r). در ساير مقياس هاي چندبعدي، از جمله «تعاملات فردي و اجتماعي» و «سازمان دهي دسترسيها و راه ها» ابعاد از هم مستقل بودند. اين امر در مورد مقياس «تعاملات فردي و اجتماعي» حيرت انگيز است . چرا که بر اساس يافتههاي تحقيقات پيشين انتظار ميرفت ابعادي نظير بصيرت . نزاکت ، امنيت . مدارا و معاشرت . صميميت وابسته به ادراکات فردي باشند. در مقابل استقلال ابعاد در مقياس «سازمان دهي دسترسيها و راه ها» قابل انتظار و محرز بود. چرا که ادراکات مبين «کاربردي بودن فضاهاي داخلي» و «ارتباطات مناسب با ديگر بخش هاي شهر» به عناصر فضايي مختلف بستگي دارد: يکي از اين عناصر مربوط به تحرک و جابهجايي ساکنين محله است . درحاليکه عنصر دوم به تعامل بين محله و ساير نواحي شهر مربوط است . مقياس هاي تک بعدي از شاخص هاي مختلف نظير فضاي سبز، خدمات تجاري، خدمات حمل و نقلي، بهداشت و سلامت محيطي، حفاظت و نگهداري منتج شد. از نظر کيفيات روان شناختي، ثبات و استحکام دروني نسخهي جديد شاخص هاي کيفيت ادراکشده محيط به نحو قابل ملاحظهاي بهبود يافت . کاهش قابل توجه آيتم هاي هر مقياس از آنجا که کاربرد ابزارهاي معتبر مطمئن و قابل کنترل تري را امکان پذير مينمود، ديگر نتيجهي مهم اين پژوهش بود .[20]

نقشه ١: پژوهش بونائيتو و همکارانش در محلات شهر رم [٢٠]


سنجش کيفيت محيط سکونت در محلات مالزي
اين مطالعه به منظور سنجش سطح رضايت مندي سکونتي ساکنين پروژه هاي مسکوني واقع در جزيره پنانگ مالزي و در چارچوب جامعه آماري متشکل از ٢١١٢٣ ساکن واحدهاي مسکوني پروژه هاي يادشده در نقاط مختلف جزيره پنانگ انجام شده است . متغيرها و شاخص هاي بکار رفته در فرآيند تحقيق عبارت بودند از: ١) خصوصيات مسکوني، ٢) محيط مصنوع و ميزان جمعيت – ازدحام ، ٣) موقعيت مکاني پروژه ، ۴) خصوصيات جمعيتي [٢١].
جمع آوري اطلاعات مورد نياز با ابزار پرسش نامه صورت گرفت .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید