بخشی از مقاله

بررسي اثربخشي نقاشي درماني بر خلاقيت و رشد اجتماعي کودکان ٤ تا ٦ ساله
چکيده
زمينه : با توجه به اهميت خلاقيت و رشد اجتماعي و از آنجا که يکي از زمينه هاي رشد اين دو در دوران کودکي ، نقاشي است مي توان از آن براي پرورش خلاقيت و بهبود روابط کودکان بهره گرفت .
هدف: هدف اصلي در اين پژوهش ، بررسي تأثير نقاشي درماني بر خلاقيت و رشد اجتماعي کودکان ٤ تا ٦ سال است . روش: روش مورد استفاده در اين پژوهش ، روش نيمه آزمايشي است و نمونه گيري به صورت تصادفي انجام گرفته است . در ابتدا از بين مراکز پيش دبستاني منطقه دو بهزيستي تهران، دو مرکز و سپس از اين دو مرکز، تعداد ٣٠ کودک به صورت تصادفي در هريک از گروههاي آزمايش و گواه جايگزين شدند. سپس از کودکان هر دو گروه، آزمون هاي خلاقيت تورنس و رشد اجتماعي واينلند به عمل آمد. بعد از اجراي نقاشي درماني به مدت ١٢ جلسه بر روي گروه آزمايش ، ميزان خلاقيت و رشد اجتماعي هر دو گروه کنترل و آزمايش مجددا مورد بررسي قرار گرفت . به منظور تجزيه و تحليل اطلاعات به دست آمده از آمار توصيفي و استنباطي استفاده شد.
يافته ها: نتايج حاصل از پژوهش نشان داد که در سطح معناداري ٠.٠٥≥ P نقاشي درماني بر خلاقيت (در ابعاد ابتکار، سيالي و انعطاف پذيري) و رشد اجتماعي کودکان ٤ تا ٦ سال تأثير معناداري دارد.
نتيجه گيري: نقاشي درماني از جمله روش هاي جذاب و مؤثر در افزايش خلاقيت (در ابعاد ابتکار، سيالي و انعطاف پذيري) و رشد اجتماعي کودکان ٤ تا ٦ سال است .
کليد واژه ها: رشد اجتماعي ، خلاقيت ، نقاشي درماني .
مقدمه
بدون شک يکي از مهم ترين و مؤثرترين دوران زندگي آدمي ، که در آن شخصيت فرد پايه ريزي شده و شکل مي گيرد، دوران کودکي است . امروزه اين حقيقت انکارناپذير به اثبات رسيده است که کودکان در سنين پايين ، فقط به توجه و مراقبت جسماني نياز ندارند؛ بلکه اين توجه بايد همه ابعاد وجودي آنها شامل رشد اجتماعي ، عاطفي ، شخصيتي و هوشي را نيز در بر گيرد. اين ابعاد، عوامل تعيين کننده اساسي شخصيت يک انسان هستند که از دوران کودکي پايه گذاري مي شوند و شکل مي گيرند(حيدري ، ١٣٨٧). آموزش کودکان در سال هاي اوليه زندگي و فراهم کردن تجربه هاي عيني براي آنها، مي تواند باعث رشد و تربيت آنها شود؛ زيرا در اين دوران ، انعطاف و نقش پذيري در کودک بسيار زياد است و اگر بخواهيم هنجارها و قوانين را در آنها دروني کنيم بايد از همين دوره ، تعليم و تربيت را شروع کنيم . پرورش کامل استعدادهاي کودک ، بويژه در شش سال اول زندگي او، نياز به محيطي محرک و برانگيزنده دارد (کول ، ١٩٩١، ترجمه مفيدي ، ١٣٨٠).
احساس مي کند يا نشان دهنده چيزي است که مي خواهد، بنابراين نقاشي کودک يک پيام است . اين پيام آنچه را که او نمي تواند به لفظ درآورد انتقال مي دهد و انعکاسي از دنياي هيجاني کودک است و به منزله جهاني است که به موازات افزايش هوشياري و دگرگوني هاي کودک متحول مي شود (جعفري ، ١٣٨٥).
نقاشي يکي از راه ها و وسايل پرورش کودکان است و قبل از هر وسيله ديگر مي تواند به آموزش کودک کمک کند. رنگ و تصوير بيش از هر چيز ديگر ذهن کودک را متوجه خود مي کند و در عين حال وسيله اي است که کودک پيش از هر چيز مي تواند به خلق آن بپردازد.
اگر نقاشي عميق ترين وسيله براي آموزش کودک نباشد مي توان گفت که يکي از مهم ترين و اولين وسايل آموزش اوست و براي تربيت رواني و تکامل فکر کودک وسيله بسيار مؤثري است (داداش زاده ، ١٣٧٣).
کودک مسائل زندگي خود را به واسطه نقاشي به تجربه در مي آورد، خود را مي آزمايد و «من » خويشتن را بنا مي کند. خطوط ترسيمي ، انعکاسي از دنياي هيجاني او هستند و نقاشي به تنهايي به منزله جهاني است که به موازات افزايش هشياري و دگرگوني هاي کودک ، متحول مي شود. نقاشي به منزله فرافکني روانشناختي جهان کودکانه ، در فراسوي لذتي که براي کودک ايجاد مي کند، آشکار کننده تمامي شخصيت اوست . نقاشي کودک را خواه زبان رمزي بخوانيم خواه فرياد کشاننده خلاق ، مي شايد که قبل از هر چيز آن را يک پيام بنيادي تلقي کنيم که اگر بتوانيم اين پيام را، که هر بار منحصر به فرد است ، در لحظه انتشار از رمز درآوريم و درک کنيم خواهيم توانست روابط خود را با کودک غني سازيم و راه را بر تحقق نيروهاي بالقوه و حفظ تعادل عاطفي وي بگشاييم (دادستان ، ١٣٧١). در نقاشي ، کودک سعي در پديد آوردن شيئي تازه دارد و چنانچه اين فعاليت کودک مورد توجه قرار گيرد و در مسير واقعي خود توسعه يابد بدون شک مي تواند روش مؤثري در پرورش خلاقيت کودک باشد (خدامراد، ١٣٨٩). بايد متذکر شد که نقاشي کودکان فقط يک وسيله پرورش خلاقيت و پختگي کودک و يا شاخص تکامل نيست و آن را بايد به عنوان يک وسيله تحقيق و نشانه حالات عاطفي کودک و همچنين وسيله مبادله با محيط اجتماعي و دنياي بزرگسالان که در اطراف کودک هستند در نظر گرفت (فراري ، ترجمه صرافان ، ١٣٨٢).
نقاشي در شناخت قوه خلاقه ، بيان افکار و خواسته ها و تمايلات کودک اهميت فراوان دارد (مقدسي ، ١٣٧٢). کودکان به دليل ناتواني در بيان مسائل و ابراز نگراني هاي دروني ، با نقاشي به عنوان ابزاري فرافکن ارتباط نزديکي برقرار مي کنند و با رها شدن از ممنوعيت ها به وسيله نقاشي در حالتي ناخودآگاه درباره نيازها، رازها، احساس ها، آرزوها، شادي ها، غم ها و علايق خود صحبت مي کنند. در واقع همان گونه که پياژه اشاره داشت بازي تفکر کودک است ، نقاشي نيز زبان بازنمايي احساسات و افکار و روابط نهاني است . استفاده از نقاشي سبب تقويت توانايي هاي کودکان و تسهيل انتقال نظراتشان به جامعه و همکلاسي هايشان مي شود. کودک در نقاشي به کمک تجسم ذهني خود، کشمکش ها، دلهره ها، ناملايمت ها، کمبودها، ترس ها، اضطراب و در نهايت آمال و آرزوهاي خود را بيان کرده و راهي براي بروز، ارضاء و شايد در برخي موارد مقابله با آنها مي يابد (نژادي ، ١٣٨٥).
نقاشي فعاليتي است که از تحول شناختي ، عاطفي و اجتماعي تأثير مي پذيرد. کودک در نقاشي با بيان مستقيم حالات عاطفي و شناختي خود، جلوه هايي از شخصيت خود را آشکار مي سازد. در واقع کودک بايد بتواند آنچه در دل دارد را آزادانه بيان کند و نقاشي دقيقا وسيله اين بيان آزاد است چرا که به کودک اجازه مي دهد تا تمايلات ناهشيار و سرکوفته خود را فرافکني کند و از اين راه است که او مي تواند واقعي ترين احساساتي را که نسبت به کسان خود دارد براي ما آشکار سازد (کرملو، وکيليان و خرم آبادي ، ١٣٨٥).
با توجه به اين که نقاشي و طراحي به عنوان يک فعاليت خلاق از مهم ترين عوامل در بيان مقاصد، افکار، عقايد و نيازهاي دروني انسان محسوب مي شود، اشتغال به اين قبيل فعاليت ها، اعم از آفرينش نقاشي و يا کاربرد و استفاده از آن مي تواند علاوه بر پرورش حس زيبايي دوستي و ذوق هنري انسان ، نقش مؤثري در رشد شخصيت ، شناخت مشکلات و نابساماني هاي رواني وي داشته باشد (ميرزابيگي ، ١٣٨٢). همچنين نقاشي مي تواند وسيله تشخيص ناسازگاري و عامل بالقوه خلاقيتي باشد که وسيله درمان مؤثر هم بشود (فراري ، ترجمه صرافان ، ١٣٨٢).
آيرين نيز معتقد است مي توان هنردرماني را به عنوان وسيله اي براي خودابرازي ، برقراري ارتباط و اجتماعي شدن به کار برد (لاندگارتن ، ترجمه هاشميان و ابوحمزه ، ١٣٧٨). نقاشي درماني شاخه اي از هنردرماني است که به دنبال ارائه فرصت هايي براي برون ريزي هيجان ها و احساسات است و همچنين زمينه را براي بروز قابليت و خلاقيت کودکان فراهم کرده و دنياي ذهني و کلامي آنان را با ايجاد ايده هاي جديد، توسعه مي دهد. (دي لئو١، ترجمه فروزان ، .(1375
از سوي ديگر تمام موفقيت ها و پيشرفت هاي انسان در گرو انديشه بارور و پويا و مؤثر اوست . از پيچيده ترين و عالي ترين جلوه هاي انديشه انسان ، تفکر خلاق است . خلاقيت يکي از مفاهيمي است که انسان همواره با آن درگير بوده است (حسيني ، ١٣٨٨). وقتي به تاريخ تمدن هاي بشري نگاه مي کنيم مي بينيم پيشرفت هر تمدني فقط در گرو انسان هاي باهوش نيست و بيشترين پيشرفت در دست انسان هاي خلاقي است که نه تنها در زندگي ، بلکه در سرنوشت کل آدميان سهيم بوده اند (ثابت مقدم و بهراميان ، ١٣٩٠) محققان بر اين باورند که خلاقيت ، سرنوشت جهان را رقم خواهد زد (بودن ، ١٩٩٦). برخي نيز معتقدند ايجاد فرصت براي پرورش خلاقيت براي هر جامعه به منزله مرگ و زندگي است . افزايش جمعيت ، کاهش منابع غذايي در جهان ، بيماري ها، بحران هاي اخلاقي و اجتماعي و ده ها مشکل اساسي ديگر از مشکلات بشري هستند که تفکر خلاق انسان ، او را قادر مي سازد تا بر آنها فائق آيد (عابدي ، ١٣٨٣). در واقع پيشرفت بشر نيازمند خلاقيت بزرگسالان است و احتمال انجام فعاليت هاي خلاق در افرادي بيشتر است که در کودکي ، تفکر خلاق در آنان پرورش يافته باشد (کريمي ، ١٣٨٦). بنابراين براي گذر از عصر اطلاعات و ورود به دنياي آينده مي بايستي کودکان را در چند دهه اخير پژوهش هاي بسياري در زمينه خلاقيت انجام شده است که نشان مي دهند خلاقيت را هم مي توان آموزش و هم پرورش داد. تورنس مي نويسد: طي پانزده سال تجربه در مطالعه و آموزش تفکر خلاق ، شواهدي ديده ام که خلاقيت را مي توان آموزش داد (ثابت قدم و بهراميان ، ١٣٩٠). يکي از زمينه هاي رشد و پرورش خلاقيت در دوران کودکي ، نقاشي است .
استفاده از نقاشي به عنوان راهي براي بيان و درک احساسات ، به احتمال مي تواند از بروز بسياري از اختلالات رفتاري جلوگيري کند. در اين صورت شرايطي به وجود مي آيد که افراد در فضايي به دور از نگراني به تفکر بپردازند و زمينه بروز افکار نو و پرورش خلاقيت فراهم مي شود.
از سوي ديگر ضرورت دستيابي کودکان و نوجوانان به زنجيره اي از مهارت هاي اجتماعي در سنين مختلف رشد و تحول بر کسي پوشيده نيست . هرچند که والدين همچنان اولين خشت هاي رشد و تحول اجتماعي کودکان را، چه از لحاظ انتقال خصيصه هاي سرشتي (مانند خلق و خو) و چه از نظر الگو قرار دادن رفتارهاي خويش و شيوه هاي فرزندپروري بنا مي کنند، با اين حال حتي قبل از ورود کودک به جمع همسالان و محيط هاي خارج از خانواده ، نقش رسانه هايي مانند تلويزيون و ماهواره به طور مستقيم و غير مستقيم بر روند اجتماعي کردن کودک غير قابل انکار است . در چنين شرايطي که کودک با الگوهاي رفتاري متعدد و در عين حال متناقض در محيط هاي گوناگون روبرو است ، مي توان از هنر و بويژه نقاشي براي رشد و تحول اجتماعي او کمک گرفت . در صورت عدم وجود برنامه هاي آموزشي سازمان يافته ، کودک در مقابل تاخت و تاز بي حد و حصر رسانه هايي مانند تلويزيون ، ماهواره ، اينترنت ، بازي هاي کامپيوتري ، رفتارهاي همسالان و والدين در محيط هاي گوناگون از يک سو، و زمينه هاي سرشتي به ارث برده از والدين از سوي ديگر، مستأصل شده و نمي تواند رفتارهاي اجتماعي درست را از نادرست تميز دهد و جريان اجتماعي شدن را به خوبي طي با توجه به مطالب ذکر شده در باب اهميت موضوع ، انجام هرگونه پژوهشي در اين موارد مي تواند راه گشاي تحقيقات مشابه در اين زمينه باشد تا هرچه بيشتر اهميت خلاقيت و رشد اجتماعي کودکان و راه ها و زمينه هاي رشد و پرورش آنها مشخص شود. از يافته هاي پژوهش حاضر نيز که تأثير نقاشي را بر افزايش خلاقيت و رشد اجتماعي تأييد مي کند مي توان براي پرورش خلاقيت ، رشد اجتماعي و توانمندي هاي هنري و نيز پيشگيري از مشکلات تحصيلي ، خانوادگي و اجتماعي استفاده کرد و جامعه را از بسياري از خسارت هاي اقتصادي و عاطفي حفظ نمود. به احتمال ، آموزش و استفاده از خلاقيت افراد در کودکي مي تواند به آنان کمک کند تا در بزرگسالي راه هاي بيشتري براي رو به رو شدن با مشکلات داشته باشند بدين ترتيب
مي توان افراد را به سوي احساس توانمندي ، کارآيي ، توانايي حل مسأله و برخورداري از سلامت روان سوق داد.
روش پژوهش
پژوهش حاضر، يک پژوهش کاربردي از نوع آزمايشي (نيمه تجربي ) با طرح پيش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است که در آن فقط گروه آزمايش در معرض متغير مستقل قرار مي گيرد و گروه کنترل برنامه هميشگي خود را ادامه مي دهد. جامعه آماري پژوهش حاضر را کليه کودکان دختر و پسر ٤ تا ٦ ساله مهد کودک هاي منطقه ٢ بهزيستي تهران تشکيل مي دهد.
انتخاب اعضاي گروه نمونه به صورت تصادفي ساده انجام گرفت . بدين صورت که از بين مراکز پيش دبستاني منطقه دو بهزيستي تهران ، دو مرکز و سپس از اين مراکز، تعداد ٣٠ کودک (١٦ دختر و ١٤ پسر)، به صورت تصادفي در هريک از گروه هاي آزمايش و گواه جايگزين شدند (٨ دختر و ٧ پسر به عنوان گروه آزمايش و ٨ دختر و ٧ پسر به عنوان گروه گواه ). آزمودني ها از نظر سن و جنس در دو گروه آزمايش و کنترل همتا شدند و سپس از کودکان هر دو گروه ، آزمون خلاقيت تورنس به عمل آمد و تست رشد اجتماعي واينلند نيز با کمک خانواده کودکان تکميل شد. پس از اجراي پيش آزمون در هر دو گروه ، گروه آزمايش به مدت ١٢ جلسه ، هفته اي دو جلسه تحت نقاشي درماني به صورت گروهي (يک گروه ٨ نفره و يک گروه ٧ نفره ) قرار گرفتند. در خلال اين مدت ، گروه گواه ، برنامه طبيعي روزانه خود را طي کردند. بعد از اجراي نقاشي درماني ، ميزان خلاقيت و رشد اجتماعي هر دو گروه کنترل و آزمايش مجددا مورد بررسي قرار گرفت .


تمامي جلسات نقاشي درماني به گونه اي طراحي شدند که علاوه بر اينکه چهارچوب و مسير خاصي داشتند، براي کودکان تازگي و جذابيت خود را نيز حفظ کنند.
ابزار پژوهش
در اين پژوهش از دو پرسشنامه خلاقيت تورنس (فرم الف تصويري )١ و پرسشنامه رشد اجتماعي واينلند٢ استفاده شده است .
پرسشنامه خلاقيت تورنس : آزمون هاي تفکر خلاق تورنس به سه مجموعه آزمون کلامي ، تصويري و شنيداري تقسيم مي شوند. در اين پژوهش از آزمون تصويري استفاده شده است .
اين آزمون ، آزمودني را براي بيان انديشه ها و افکار تازه و جالب در قالب تصاوير ترغيب نموده و شامل سه فعاليت است که هر فعاليت ١٠ دقيقه به طول مي انجامد. پرسشنامه تفکر خلاق تورنس بر اين فرض استوار است که توانايي آفرينندگي و خلاقيت ، بر مبناي چهار عامل سيالي ، ابتکار، انعطاف پذيري و بسط قابل ارزيابي است . بر مبناي مجموعه آزمون تصويري ، چهار نمره کل براي عامل هاي سيالي ، ابتکار، انعطاف پذيري و بسط محاسبه مي شود.
مطالعات مربوط به بررسي اعتبار آزمون خلاقيت تورنس ، اعتبار بالاي ٠.٩٠ را گزارش کرده - اند. ضرايب اعتبار براي آزمون تصويري خلاقيت تورنس در پنج مطالعه انجام شده در دامنه بين ٠.٧٨ تا ١ بوده است (تورنس ، ١٩٧٢).
در راهنماي فني مجموعه آزمون ، نتايج مطالعات متعدد در خصوص اعتبار نمره گذاران حاکي از آن است که همبستگي بين نمره گذاران مختلف از ٠.٨٠ يا ٠.٩٠ به بالا بوده است . مطالعات انجام شده در خصوص پايايي فرم هاي همتا در فاصله زماني کوتاه نيز نشان داد که ضرايب حاصل ، معمولا بين ٠.٧٠ و ٠.٩٠ متغيرند.
روايي سازه اين آزمون با به کارگيري روش تحليل عاملي مورد بررسي قرار گرفته و مطالعات انجام شده ، روايي سازه مطلوب را براي آن گزارش کرده اند. در خصوص روايي ملاکي پيش بين آزمون تورنس بايد گفت که نمرات به دست آمده از دوره دبيرستان دانش آموزان با پيشرفت هاي خلاق آنها در ١٢ سال بعد همبستگي داشت و بعد از بيست سال ضريب روايي پيش بين معادل ٦٣ درصد برآورد شده است . تورنس با فراهم نمودن شواهدي حاکي از روايي پيش بين اين آزمون نشان داده است که اين آزمون مي تواند خلاقيت را در بزرگسالي پيش بيني کند. بنابراين آنچه که در کودکي اندازه گيري مي شود پتانسيل تفکر خلاق است (تورنس ، ١٩٧٩).
1 مقياس رشد اجتماعي واينلند: آزمون رشد اجتماعي واينلند در سال ١٩٥٣ توسط دل تهيه و تدوين شده و در سال ١٣٥٧ توسط محمد تقي براهني ، ولي اخوت و لقمان دانشمند، ترجمه و رواسازي شد. اين مقياس که يکي از مقياس هاي تحولي استاندارد شده است و با ميزان توانايي فرد در برآوردن نيازهاي عملي خود و قبول مسئوليت سر و کار دارد داراي ١١٧ ماده است و تا ١٢ سالگي براي هر سال ، سؤال هاي مجزا دارد. در هر ماده اطلاعات مورد نياز از طريق مصاحبه با اطرافيان آزمودني و يا خود او به دست مي آيد.
پايايي اين پرسشنامه حدود ٠.٩٢ گزارش شده است . اعتبار آزمون به واسطه انجام دوباره آن بعد از حدود دو سال روي ٢٥٠ آزمودني از افراد نمونه ، نشان دهنده همبستگي بالا بين نتايج اوليه و نتايج حاصل از انجام دوباره آزمون است (٠.٩٨ = r). وقتي ١٩٦ نفر از افراد اين نمونه بعد از يک سال دوباره آزمون شدند همبستگي بين نتايج سومين آزمون با آزمون قبلي حدود
٠.٩٩-٠.٩٤ بود.
يافته هاي پژوهش
در اين بخش جهت آزمون فرضيه ها و تجزيه و تحليل يافته هاي پژوهش ، از روش تحليل واريانس چند متغيره (MANOVA) استفاده شده است . در ادامه ، فرضيه هاي پژوهش بر مبناي يافته هاي به دست آمده ، به تفکيک مورد بررسي قرار گرفته اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید