بخشی از مقاله

چکیده
انقلاب تکنولوژی، سیمای جهان را به سرعت تغییر میدهد و فناوری اطلاعات هم اکنون نیز زندگی مردم را دگرگون کرده است. جامعه در حال خیزش ما به شدت نیازمند یک دیدگاه آموزشی جدید و در عین حال شاداب است که هم نوعی »فلسله توسعه آموزشی - پرورشی« باشد و هم بتواند چشمانداز روشنی از آینده آموزش کشور ترسیم نماید. برای رسیدن به چنین شرایطی باید توجه ویژهای به » پرورش استعدادها و خلاقیت ها«، »ایجاد دیدگاه جدیدی از فناوری«، »آموزش برای زندگی«، »پی بردن رابطه علم و فناوری« داشت، که در نهایت حاصل آن دستیابی به جامعه یادگیرنده میباشد .

جامعه یادگیرنده بالاترین اولویتها را به آموزش میدهد و بر توسعه ظرفیتهای آموزشی خود تأکید میکند، در جامعه یادگیرنده، خلاقیت و نوآوری دو ارزش اجتماعی بسیار پرقیمت محسوب می شوند و گسترش همکاری ها و همافزاییها در خلق و توزیع دانش، تسهیل و تشویق میشود و تعامل دانش و مهارت به معنی فرایند افزایش خلاقیت، مورد توجه قرار میگیرد. کلید طلایی جوامع یادگیرنده، سیستم آموزشی و در رأس آن مدارس به ویژه مدارس با مدل های خاص یادگیری است. ایجاد یک فرایند یادگیری و آموزش به روز، به موقع و فعال میتواند کسب نتایج مطلوب به صورت کارا و اثربخش را تضمین نماید.

کلمات کلیدی: نقاشی، کودک ، خلاقیت، رشد

.1 مقدمه

دراین¬باره، صاحب نظران معتقدند که هر پدیده آفرینندهحتماً باید واجد عنصر »تازگی و نو بودن« باشد تا امتیاز خلاقیت را پیدا کند. در کنار این ویژگی، باید به عنصر »مناسب و مفید بودن« خلاقیت توجه کرد؛ زیرا تازگی و جدید بودن یک پدیده، بی¬آنکه دارای منافع و فوایدی باشد، ارزش چندانی نخواهد داشت، بنابراین، از مجموع این نظرها میتوان نتیجه گرفت: »خلاقیت به معنای خلق کردن چیزی تازه و منح صر به فرد ا ست که به گونه¬ای منا سب و مفید، موجب حل یک مسئله، سوال یا نیاز علمی، صنعتی و یا اجتماعی شود.« همانطور که در تعریف خلاقیت اشاره گردید، خلق کردن به معنای تلفیق یا ترکیبی جدید از چیزهاست. به نظر می-رسد این تعریف قادر نیست پوشش کاملی برای مفهوم خلاقیت پدید آورد.

پس در این حالت ناگزیر هستیم، از مفهوم دیگری تحت عنوان »ابداع« صحبت کنیم که به معنای پدید آوردن چیزی جدید و یگانه، از هیچ است. در این تعریف، خلاقیت به چیزی تشبیه می شود که از قبل نبوده و از هیچ پدید آمده است، از این¬رو ابداع را باید شکل عالی¬تری از خلاقیت دان ست. با توجه به این ویژگی باید اذعان نمود که ان سان بی شتر موجودی خلاق است تا آفریننده؛ زیرا خلاقیتانسان عمدتاً برگرفته از یک الگو یا طرح تغییر یافته از چیزهای قبلی است.[1] با این حال، متخصصان مدیریت، معتقدند » نوآوری« را مترادف با »ابداع« می¬ دانند و معتقدند فرایند پایانی خلاقیت و به عبارتی جلوه و نمود بیرونی آن می¬با شد که به صورت یک مح صول یا تولید بدیع و تازه آ شکار می شود. در حقیقت، به گمان آنان، آنچه موجب نوآوری میشود، توان آفریننده فرد است که او را به سوی نوآوری در کار و تولید می¬کشاند.

ا سماعیل صدیقی پا شاکی« مطلبی را از » ا ستیفن .ب روبنز« ترجمه کرده ا ست: خلاقیت را قوه و ا ستعدادی می¬دانند که تصویرهای ذهنی را به نحوی منحصر به فرد، با هم ترکیب و یا اینکه رابطه¬ای غریب و غیرعادی میان آن¬ ها ایجاد میکند. البته باید گفت تصویرهای ذهنی نباید فقط جدید و بدیع باشند؛ بلکه باید سودمند و مفید هم باشند. » نورمن مایر« میگوید: » صرف خارق العادگی و یا متفاوت بودن ت صویر ذهنی، ن شانه خلاقیت و امتیاز آن نی ست، چون چه ب سا که آن تصویر ذهنی، نشانه¬ای از ناهنجاری روانی نیز باشد، عدم درک این تمایز، امکان آن را فراهم میکندکه غالباً نبوغ را با جنون آمیخته کنیم.

-2خلاقیت

»خلاقیت یا آفرینشگری« به معنای »خلق کردن « است. از دیدگاه روان شناختی، »خلاقیت« به معنای پدید آوردن چیزی از چیز دیگر به گونه ای منحصر به فرد است. به عبارت دیگر، خلاقیت به معنی کم یا زیاد کردن یک پدیده و تغییر شکل دادن و یا ترکیب کردن آن با سایر پدیده ها، اشیا یا چیزها است .[2] برخی دیگر از نظریه پردازان، همچون گیلفورد، معتقدند که خلاقیت را باید نوعی از تفکر به شمار آورد، زیرا ایده خلاق خود نوعی فکر و تصور است.[2] گیلفورد در ابداعی دیگر میگوید: خلاقیت نوعی تازه از تفکر است که فارغ از قالب و روش از پیش تعیین شده است. بنابراین، حالتی»واگرا « دارد. [7] با وجود این، تعریف خلاقیت از این بحث میباشد. در برخی دیگر از تعاریف، خلاقیت معادل با »حل مسایل « تلقی شده که در اشکال مختلف هنری، علمی و اجتماعی ظاهر میشود.[3]

-1-2ویژگیهای خلاقیت

خلاقیت حق انتخاب و قدرت تصمیم گیری برای انتخاب است. به اعتقاد صاحب نظران، آدمی این حق را دارد که در زندگی به انتخاب دست بزند و الگوی انتخاب خود را تعیین کند. آدمی این توان را دارد که رفتارهای فارغ از تکرار انجام دهد و خود را از قید الگوهای تحمیلی از ناحیه طبیعت و محیط اجتماعی، آزاد نماید.[4] خلاقیت وابسته به محیط اجتماعی است و بدون اغراق، در بسترهای مناسب اجتماعی پدید میآید. خانواده، مدرسه، سازمان ها و آداب و فرهنگ هر جامعه، بسترهای اجتماعی خلاقیت را تشکیل میدهند. این بسترها میتوانند تأثیر مثبت و منفی بر خلاقیت اعمال کنند. در بستر منفی اجتماعی، خلاقیت در یک محدودیت مخرب قرار میگیرد. در این موقعیت، خلاقیت همواره با یک مقاومت در پذیرش مواجه است. در بستر مثبت اجتماعی، یک نوع آزادی و استقلال برای دست یابی به پاسخ های صحیح وجود دارد. افراد در این محیط، احساسی از مفید و موثر بودن به دست می آورند.[5]

.-3دوران کودکی

دوران کودکی و عالم کودکی به مفهوم درست نشانگر نیازها، ممیزات ذهنی و دنیای خاص کودکی است. دوران کودکی به عنوان اولین مرحله از رشد در ضمن پیوند با دیگر مراحل رشد، مرحله مجزایی از حیات آدمی با تشویشها و مسائل خاص خود میباشد. کودکان انسان هایی در حال رشد اما متعلق به گروه سنی خاص خود هستند. آن ها آدم هایی هستند مثل دیگر آدم ها، که در فعالیت دنیای خود شرکت می کنند. بنابراین، از جنبه بیولوژیکی که بگذریم چنین به نظر می رسد که دوران کودکی به منزله مرحلهای از رشد ارگانیسم است که همواره وجود داشته؛ اما در قرون اخیر کشف شده محسوب میشود[6]

-1-3 مراحل رشد در دوران کودکی
-1-1-3 رشد جسمانی کودک

آهنگ رشد جسمانی از هنگام تولد تا سال های 5 تا 6 سالگی سریع بوده و سپس تا ده سالگی کمی کند و یکنواخت ادامه مییابد. در سال های 11 تا 13سالگی آهنگ رشد دوباره افزایش یافته و با آهنگ نسبتاً سریع در دوره بلوغ همگام میشود و بنابراین محیط و وسایل بازی کودکان باید متناسب با سیستم بدن آن ها طراحی گردد.

-2-1-3 رشد روانی کودک -1-2-1-3ساخت فکر کودک

امروزه تمام روانشناسان تجربی متقاعد شدهاند که رفتارهای گوناگون کودک در دوران های مختلف و پرورش او چه به صورت غریزی و چه به صورت اکتسابی - همانند دورانی که کودک رفتاری ساده و ذاتی و یا پیچیده و یا همبسته دارد - بستگی کامل به تحولات ارثی و رشد نظام مغزی دارد . میتوان با ایجاد محرک هایی در محیط به رشد و توسعه مغز کودک کمک کرد و هر چه محیطی که برای کودکان در نظر گرفته میشود؛ غنی تر و محرکاتی که از طریق محیط به کودک القاء میشود بیشتر باشد، در نتیجه واکنش او نیز نسبت به محیط بیشتر میشود و گستره افکار کودک توسعه مییابد. به این ترتیب به اهمیت محیط زندگی در دوران کودکی پی می بریم.

-2-2-1-3 مراحل تحول روانی کودک

از دید پیاژه مراحل تحول روانی کودک از بدو تولد شروع میشود و تا سن 15-14 سالگی ادامه مییابد. پژوهشهای پیاژه نشان میدهد که: فرایند منطق و ادراک کودک به طور دقیق ناشی از تحرکاتی است که در اطراف کودک وجود دارد و با تغییر آن ها میتوان آن فرایند را کند و یا تندتر نمود. پیاژه ویژگیهای رفتاری کودکان در ارتباط با سازندگی با محیط را از طریق فرایند انطباق بررسی کرده است و عقیده دارد که رشد انسان شامل مراحلی با معیارها و ویژگیهای خاص خود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید