بخشی از مقاله

بررسي تغييرات وضعيت سلامت رواني و منابع استرس زا در دانشجويان دوره هاي کلينيکي دانشکده دندانپزشکي دانشگاه آزاد تهران
چکيده
سابقه و هدف : دانشکده هاي دندانپزشکي محيط پر استرسي محسوب مي شوند که بر روي سلامت روان دانشجويان مؤثر مي باشند. گزارشات مختلفي از منابع استرس زا و آمار متفاوت از وضعيت آن در دانشجويان دندانپزشکي داده شده است . هدف اين تحقيق بررسي وضعيت سلامت رواني و منابع استرس زا در دانشجويان دوره هاي کلينيکي در دو مقطع زماني مختلف در اين دانشکده بود. مواد و روشها: اين تحقيق به روش cross-sectional و در دو مقطع زماني روي دانشجويان دوره هاي کلينيکي دانشکده دندانپزشکي دانشگاه آزاد تهران انجام گرديد. در مرحله اول ٣٠١ دانشجو و در مرحله دوم ٣٩٥ دانشجو مورد ارزيابي قرار گرفتند. سلامت رواني با استفاده از پرسشنامه استاندارد ٢٨-General Health Questionnaire( GHQ) بررسي شد. منابع استرس زا نيز با پرسشنامه استاندارد Dental Environment Stress( DES) بررسي شد و عوامل مرتبط شامل خصوصيات فردي و اجتماعي آنها نيز ارزيابي گرديد. داده ها با استفاده از آزمون آماري کاي -دو مورد بررسي قرار گرفت .
يافته ها: در مقطع زماني اول ٢٠٩ دختر (٦٩.٠٤%) و ٩٢ پسر (٣٠.٦%) و در مقطع زماني دوم ٢٩٠ دختر (٧٣.٤%) و ١٠٥ پسر
(٢٦.٥%) شرکت داشتند. ميانگين سني در گروه اول ١.٩±٢٣.٦ و ميانگين سني افراد در گروه دوم ٢.٢±٢٤.٢ سال بود. از دانشجويان گروه اول ٦٠% مشکوک به ناسازگاري رواني بودند که اين رقم براي گروه دوم ٥٦% بود. سه عامل مهم استرس زا در گروه اول به ترتيب نقش مسؤولين و اساتيد، مسائل و مشکلات مالي و حجم تکاليف ، و در مورد گروه دوم ، حجم تکاليف ، اساتيد و مسؤولان ، کارآيي دانشجو و نگرش به رشته دندانپزشکي بود.
نتيجه گيري : با توجه به شيوع قابل توجه موارد مشکوک به عدم سلامت رواني و وجود عوامل متعدد استرس زا براي دانشجويان ، اقدام هرچه سريعتر مسؤولين محترم در تعديل عوامل لازم است .
واژگان کليدي : استرس رواني ، دانشجوي دندانپزشکي ، پرسشنامه ٢٨-GHQ، پرسشنامه DES
لطفا به اين مقاله به صورت زير استناد نماييد:

مقدمه
اولين بار Selye در سال ١٩٥٦ بر روي مشکل استرس تحقيق کرد (١). يکي از نگرانيهاي جامعه ، بويژه در کادر پزشکي که دانشجويان دندانپزشکي زيرمجموعه اي از اين گروه مي باشند، وجود استرس است . تحقيقات انجام شده در کشورهاي مختلف و نتايج آنها نشان مي دهد که دانشکده دندانپزشکي براي دانشجويان اين رشته ، محيط پر استرسي تلقي مي شود و دانشجويان دندانپزشکي ، نسبت به مردم عادي استرس بيشتري را تجربه مي کنند (٢). عوامل مختلفي در بروز اين استرس ها مطرح شده اند که در بين دانشجويان کشورهاي مختلف ترتيب استرس زايي آنها متفاوت بوده است (٣).
مسؤوليت معالجه بيماران ، مشکلات فراگيري مهارتهاي عملي ، ترس از مردود شدن ، حجم سنگين درسها و پيچيدگي مطالب از جمله عوامل استرس زاي دانشجويان رشته دندانپزشکي معرفي شده اند. تداوم استرس باعث ناراحتيهاي جسمي و رواني متعدد و اثر بر سلامت فرد خواهد بود و مي تواند عوامل رواني نظير احساس عدم کارآيي ، تشويش ، کينه ، بي حوصلگي و... و عوارض متعدد ديگر مانند اختلالات گوارشي ، پرخوري ، بي اشتهايي ، تند شدن ضربان قلب ، بي خوابي ، سردرد و ... را در بر داشته باشد. بي حوصلگي ناشي از استرس ، حتي ممکن است به بي علاقگي نسبت به رشته تحصيلي نيز منجر شود .(2-4)
تشخيص زودرس منابع استرس زا و سعي در تعديل آنها مي تواند در سلامت رواني دانشجويان و در نتيجه جامعه نقش بسزايي داشته باشد و منجر به رضايت تحصيلي و شغلي و در نهايت بالا رفتن اعتماد به نفس و احساس رضايت در دانشجويان گردد. با توجه به احتمال متفاوت بودن منابع استرس زا و ميزان سلامت رواني دانشجويان دندانپزشکي در ايران ، بخصوص در دانشگاه آزاد اسلامي با توجه به شرايط ويژه آن نسبت به دانشگاههاي سراسري ، لزوم اين تحقيق احساس شد. در اين تحقيق به بررسي وضعيت سلامت رواني و منابع استرس زاي دانشجويي در بين دانشجويان دندانپزشکي دانشگاه آزاد اسلامي در دوره هاي کلينيکي واحد تهران در طي دو مقطع زماني سالهاي تحصيلي ٨٣-٨٢ و ٨٩-٨٨ پرداخته شد.

مواد و روشها
اين مطالعه از نوع توصيفي cross-sectional بود. جامعه مورد بررسي در مقطع اول ٥٠٠ دانشجوي دوره کلينيکي دانشکده دندانپزشکي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران در سال ٨٣-٨٢ و در مقطع دوم ٤٦٠ دانشجوي مشغول به تحصيل در سال ٨٩-٨٨ را شامل مي شد. براي جمع آوري داده ها از تکنيک تکميل فرم هاي اطلاعاتي و پرسشنامه اي استفاده شد. نمونه گيري با سرشماري انجام شد و کليه دانشجويان دوره هاي کلينيکي در دو سال تحصيلي ٨٣-٨٢ و ٨٩-٨٨، وارد مطالعه شدند. براي کليه شرکت کنندگان ، طرح تحقيقاتي توضيح داده شد. در سال تحصيلي ٨٣-٨٢ از مجموع ٥٠٠ دانشجو، ٣٠١ نفر و در سال تحصيلي ٨٩-٨٨ از ٤٦٠ دانشجو، ٣٥٩ نفر موافقت خود را براي شرکت اعلام کرده و پرسشنامه ها و فرم هاي اطلاعاتي را به صورت دقيق ، کامل کرده بودند.
در ابتدا فرم اطلاعاتي شماره ١ که شامل پرسشهايي از قبيل سن ، گروه سني (٢٥-٢١، ٢٥ و بيشتر)، جنس ، ترم تحصيلي ، محل اقامت (تهران يا شهرستان )، وضعيت تأهل و محل سکونت (زندگي مستقل يا با والدين ) بود، در اختيار دانشجويان قرار گرفت . اين فرم ها داراي کد بود تا دانشجويان مجبور به ذکر نام خود در پرسشنامه نشوند. پس از تکميل فرم ، پرسشنامه هاي استاندارد (General Health Questionnaire)
٢٨-GHQ ارائه شده توسط گلدبرگ در سال ١٩٧٦ (٥) و) Dental Environment Stress Questionnaire DES) (٦)، در اختيار دانشجويان قرار گرفت . اين دو پرسشنامه در مطالعات قبلي مورد استفاده قرار گرفته و بدين ترتيب روايي لازم را داشتند. پايايي آنها نيز در يک مطالعه آزمايشي به فاصله يک هفته از طريق test-retest بررسي شد که برابر با ٠.٨٤ بود. در اين تحقيق از فرم ٢٨ سؤالي پرسشنامه سلامت عمومي GHQ استفاده شد که اعتبار اين تست توسط تحقيقات ديگر به اثبات رسيده است (٩-٧). اين آزمون شامل چهار مقياس ٧ سؤلي مربوط به شاخصهاي سلامت رواني (يعني علائم جسماني ، اضطراب ، اختلال در کارکرد اجتماعي و افسردگي ) است .
مقياس علائم جسماني (سؤال ١ تا ٧) شامل سؤالاتي در مورد احساس سلامتي و بيماري ، احساس نياز به داروهاي تقويتي ، احساس ضعف و سستي و ... است . سؤالهاي مقياس اضطراب (سؤال ٨ تا ١٤) شامل بي خوابي ، احساس فشار، عصباني و بدخلق شدن ، ترس و وحشت بي دليل ، دلشوره و ناتواني در انجام کارها است . در مقياس اختلال در کارکرد اجتماعي (سؤال ١٥ تا ٢١) ناتواني فرد در انجام کارهاي روزمره ، احساس عدم رضايت در انجام وظايف ، احساس عدم مفيد بودن ، عدم قدرت يادگيري و لذت بردن از فعاليتهاي روزمره زندگي مورد بررسي قرار مي گيرد و مقياس افسردگي (سؤال ٢٢ تا ٢٨) نيز شامل علائم اختصاصي افسردگي از قبيل احساس بي ارزشي ، نااميدي ، احساس بي ارزش بودن زندگي ، افکار خودکشي ، آرزوي مردن و ناتواني در انجام کارها مي باشد (٩).
شيوه نمره گذاري اين پرسشنامه به صورت ليکرت بود که در آن هر يک از سؤالها چهار درجه اي و به صورت ٠، ١، ٢، ٣ نمره گذاري مي شوند؛ در نتيجه نمره فرد از ٠ تا ٨٤ متغير بود.
نقطه برش اين آزمون برابر با ٢٣ است . اين بدان معناست که نمره بالاتر از ٢٣ نشانه مشکوک بودن فرد به ناسازگاري رواني و نمره کمتر از ٢٣ نشانه سلامت رواني فرد مي باشد. نمره ٢٣ تا ٥٣ مستعد بودن فرد به بيماري رواني و نمره ٥٤ تا ٨٤ وجود بيماري را به شکل کامل نشان مي دهد (١٠).
پرسشنامه استاندارد DES شامل ٣٨ سؤال است که به منظور شناسايي و طبقه بندي عوامل استرس زاي دانشجويي در محيط دانشکده دندانپزشکي به کار مي رود (٢ و ١١). توسط اين ابزار عوامل استرس زاي دانشجويي در گروههايي نظير مشکلات خانوادگي ، مشکلات مالي ، مسؤولان و کادر علمي دانشکده ، دروس و تکاليف و .. بررسي مي شود. شيوه نمره گذاري اين پرسشنامه نيز به صورت ليکرت بوده بدين صورت که به هر سؤال امتيازي بين ١ تا ٤ تعلق مي گيرد. امتياز ١ معادل کمترين ميزان استرس زايي و امتياز ٤ معادل بالاترين ميزان آن است . ميانگين هر يک از گروهها با در نظر گرفتن ميانگين هر کدام از عوامل داخل گروه محاسبه مي گردد. امتياز بالاتر هر گروه نشانه استرس زايي (٢.٥ تا ٤) و امتياز پايين (١ تا ٢.٥) نشانه کم اهميت بودن عوامل استرس در آن گروه است .
استفاده متعدد از اين پرسشنامه حکايت از اعتبار آن دارد (٢، ٥ و ١٢). پس از تکميل پرسشنامه و فرم اطلاعاتي ، شيوع عدم سلامت رواني در نمونه ها تعيين و ميزان واقعي آن در جامعه برآورد شد و نقش عوامل مرتبط با ناسازگاري سلامت رواني نظير سن ، جنس ، وضعيت تأهل ، محل اصلي سکونت ، داشتن فرزند، وضعيت اشتغال و ترم تحصيلي با آزمون کاي دو مورد بررسي قرار گرفت .
يافته ها
در مقطع زماني اول از ٥٠٠ دانشجوي در حال تحصيل در آن تاريخ ٣٠١ نفر و در مقطع زماني دوم از ٤٦٠ دانشجو ٣٩٥ نفر پرسشنامه ها را تکميل کردند. توزيع دانشجويان دو مقطع زماني از نظر خصوصيات در جدول شماره ١ ارائه شده است .
اين جدول نشان مي دهد که دانشجويان دو گروه به لحاظ سن ، جنس ، وضعيت تأهل ، محل اصلي زندگي ، داشتن فرزند و وضعيت اشتغال مشابه بوده و يا اختلاف موجود از نظر آماري قابل توجه نيست (٠.٥ <p).
توزيع دانشجويان بر حسب سلامت رواني و به تفکيک مقاطع زماني مورد مطالعه در جدول شماره ٢ ارائه شده است و نشان مي دهد که در شرکت کنندگان مرحله اول ٦٠% و در گروه دوم ٥٦% مشکوک به ناسازگاري رواني بودند. آزمون کاي -دو نشان داد که اين اختلاف بين دو مقطع زماني از نظر آماري معني دار نبود (٠.٣ <p).

در شرکت کنندگان سال تحصيلي ٨٣-٨٢، افراد مشکوک به ناسازگاري رواني همگي مستعد به بيماري رواني بوده (نمره ٢٣ تا ٥٣ در تست 28-GHQ) ولي هيچکس بيماري را به شکل کامل نشان نداده بود. اما در شرکت کنندگان سال تحصيلي ٨٩-٨٨، از افراد مشکوک به ناسازگاري رواني ٢١٠ نفر (٩٥%) مستعد به بيماري رواني بوده و ١١ نفر (٥%) بيماري را به شکل کامل نشان دادند (نمره ٥٤ تا ٨٤). در رابطه با عوامل مرتبط ، تنها جنسيت بود که در ميزان استرس نقش داشت ، به طوري که در تمامي موارد شاخصهاي سلامت رواني ، دختران در هر دو گروه وضعيت بدتري را نسبت به پسران نشان دادند
(٠.٠٥ >p). تفاوت آماري قابل توجهي از نظر ترم تحصيلي دانشجويان در اين زمينه وجود نداشت (٠.٣ >p). در بين شاخصهاي سلامت رواني ، اضطراب و به دنبال آن اختلال کارکرد اجتماعي و علايم جسماني داراي بيشترين نقش و افسردگي داراي کمترين نقش بودند. توزيع دانشجويان مورد بررسي بر حسب عوامل استرس زا نشان مي دهد که از نظر دانشجويان سال تحصيلي ٨٣-٨٢، استرس وارده از طرف اساتيد و مسؤولين دانشکده در ٧٦.٤% شماره ١، پي درپي ٩١، فروردين و ارديبهشت ١٣٩٢ موارد مهمترين عامل استرس زا بوده است و در رتبه هاي بعدي به ترتيب مشکلات مالي به ميزان ٦٣.٤%، و حجم تکاليف و دشواري دروس با ٥٧.٨% قرار دارد. کمترين عوامل استرس زا مربوط به برخورد با جنس مخالف به ميزان ٨% و مشکلات خانوادگي به ميزان ٤.٧% بود (نمودار شماره ١).
از نظر دانشجويان سال تحصيلي ٨٩-٨٨، حجم تکاليف و دشواري دروس در ٦٦.٥% موارد مهمترين عامل استرس زا بوده است . در رتبه هاي بعدي به ترتيب استرس وارده از طرف اساتيد و مسؤولين دانشکده به ميزان ٦١.٥% و نظر دانشجو در مورد کارآيي خودشان که فاقد کارآيي بودند ٥٧.٧% قرار داشت . کمترين عوامل استرس زا مربوط به محل سکونت به ميزان ١٩% و برخورد با جنس مخالف به ميزان حدود ١١% بود. در رابطه با جنسيت در هر دو مقطع مورد مطالعه ، جنس مؤنث نسبت به مذکر درصد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید